لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

93/4/27
3:3 ع

مواضع هاشمی

مواضع آقای هاشمی رفسنجانی درباره وقایع ایران و منطقه همواره مورد علاقه ی رسانه ها و مسئولان کشور خودمان و سایر کشورها به خصوص دشمنان انقلاب بوده است، با این تفاوت که این مواضع قبلاً موجبات نگرانی و ناراحتی ایشان را فراهم می نمود ولی طی چندسال اخیر، مواضع جناب هاشمی در خصوص رهبری، انتخابات، رابطه با آمریکا، سوریه، عراق، بیداری اسلامی، هسته ای و … مورد استقبال دشمنان قرار گرفته و با ذوق زدگی نسبت به انعکاس و تفسیر آنها اقدام می نمایند، از آنجا که نمی توان بر گفتارها و رفتارهای افراد مهمی مانند هاشمی رفسنجانی که به صورت مستمر مورد حمایت و تشویق دشمنان قرار می گیرد چشم فروبست و این استمرار را تصادفی دانست، در این مجال مختصراً به برخی از این مواضع اشاره می کنم: ادامه مطلب...

nazokbin

93/3/31
8:9 ع

DSC_0388

میهمان برنامه ی عصر امروز شناسنامه، جناب دکتر محمد باقر نوبخت، معاون رئیس جمهور و سخنگوی دولت بود که خیلی شمرده و صریح به سؤالات مجری برنامه، آقای حسین رنجبران پاسخ گفت، اینقدر صریح که حتی گفت هنوز نتوانسته است دلش را با احمدی نژاد صاف کند!

آقای نوبخت در پاسخ به سؤالات مجری برنامه به سوابق انقلابی خود، پدربزرگ و دائی اش اشاره کرد و جمله ای را که رهبری در تأیید دائی ایشان بیان کرده بود را نیز نقل قول نمود. یکی از سؤالاتی که جناب نوبخت محتاطانه از کنارش عبور کرد در خصوص مناظره ی انتخاباتی ایشان به نمایندگی از آقای هاشمی با جناب دکتر خوشچهره به حمایت از احمدی نژاد، در سال 84 بود، آقای رنجبران به ایشان گفتند که برخی افراد و رسانه ها، موضع آقای نوبخت در آن مناظره را از عوامل شکست جناب هاشمی در آن سال می دانند که کنایه به سخنان تند و تحقیر آمیز جناب نوبخت در خصوص آقای احمدی نژاد بود، ولی ایشان در پاسخ گفتند که فقط برنامه جناب هاشمی را ارائه کردند و از خرافه ای بودن آقای احمدی نژاد انتقاد کرده اند، در حالی که متأسفانه همچنان صفت تحقیر کردن در رویکرد ایشان و بسیاری از رفقای شان باقی مانده است و طی این مدت که از عمر دولت یازدهم می گذرد بارها در مواجهه با منتقدان از آن استفاده شده است، خصلتی که اگر دولت هرچه زودتر فکری به حالش نکند، احتمالاً منجر به کسب رکورد اولین دولت 4 ساله جمهوری اسلامی خواهد شد، چرا که مردم به شدت نسبت به رعایت موارد اخلاقی دقیقند.

آنچه که بیش از همه در مصاحبه ی آقای نوبخت به چشم آمد، تأکید ایشان به ارادت خاص، خالصانه، قدیمی و ادامه دار به جناب هاشمی بود که با تعریف و تمجید های مکرر از ایشان و برشمردن ظلم هایی که جناح های مختلف اعم از اصلاح طلبان و اصولگرایان به او روا کردند همراه شد، ایشان شخصیت انقلابی جناب هاشمی را دستخوش هیچ تغییری ندانستند!، بلکه رفتارها و انتقاداتی که در قبال ایشان صورت گرفته و می گیرد را ناشی از تغییر و انحراف سایر افراد و جریان ها معرفی کردند، متأسفانه جناب رنجبران احتمالاً به دلیل شدت حمایت و تعصبی که آقای نوبخت نسبت به آقای هاشمی بخرج داد، هیچ انتقاد و سؤالی در خصوص این سخنان بیان نکردند که لازم دیدم چند سوال را در پاسخ به این اظهارات جناب نوبخت بیان نمایم:

1- اگر جناب هاشمی تغییر نکرده و فقط منتقدان ایشان دچار انحراف و ظلم شده اند، پس چرا دشمنان سابق جناب هاشمی اکنون به ایشان اینقدر دوست و نزدیک شده اند؟! چرا آمریکا، انگلیس و رسانه های شان اینگونه در این چندساله مجاناً برای جناب هاشمی جامه می درند و جاده صاف می کنند؟!

2- اگر جناب هاشمی اینقدر مبرا و بی نقصند، پس چرا در فتنه ی 88 که صراحتاً از سوی دشمنان این کشور مورد حمایت های مالی و رسانه ای و تحریمی بود، نتوانست موضع انقلابی و حتی قانونی اتخاذ نماید و در پازل دشمنان خونی این کشور نقش آفرینی نکند؟!

3- آیا انقلاب و انقلابی گری با شخصیت جناب هاشمی باید اندازه گیری شوند و یا اصول انقلابی گری در مواضع امام و رهبری و قانون اساسی باید دنبال شوند؟! به راستی به کدام ضمانتی جناب نوبخت گمان می کنند هرکسی که به هاشمی انتقاد کرد ظالم بوده است و هرکسی با هاشمی همراه باشد از اشتباه و گناه و فتنه مصئون است؟!

4- جناب نوبخت بر چه اساسی سلیقه ی اکثریت قاطع مردم در انتخابات سال 88 را هنوز زیر سؤال می برند و شخصی مانند موسوی را که عملکردش میزان دیکتاتوری، خیانت و قانون شکنی را بر همگان اثبات کرد را همچنان صالح می داند؟!

5- بر چه اساسی جناب نوبخت و شخص رئیس جمهور مردم را بابت رأی دادن به احمدی نژاد (که یقیناً اشتباهات او در مقاطع انتهایی ریاست جمهوری اش بیشتر شد) را تخطئه می کنند ولی رأی و حمایت خودشان را به کسانی که نه به قانون، نه به نظام و نه به رهبری و امام پایبند نبودند را خطا نمی داند و با افتخار از آن یاد می کند؟!

اگر چه از برنامه ای مانند شناسنامه توقع نمی رود که به یک مناظره ی سیاسی بدل شود، ولی انتظار هست که به تریبونی برای تطهیر خطاکارانی که هرگز از اعتراف و جبران اشتباه شان حرفی نزدند تبدیل نشود.

برچسب های مرتبط:   هاشمی رفسنجانی    فتنه  دولت

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.

nazokbin

92/12/26
7:57 ع

 

با به روی کار آمدن جناب روحانی، آقای هاشمی که از حامیان اصلی ایشان بود شرایط ویژه ای را تجربه می کند و با رفتارها و گفتارهایش سعی می کند ضمن پاک کردن خاطره ی سیاهی که از او و فرزندانش در اذهان مردم وجود دارد، تمام آن سیاهی ها و همه مشکلات کشور را با سیاه نمایی به احمدی نژاد و حامیانش حواله دهد و البته در این مسیر تمام کسانی را که حتی در مقاطع و یا موضوعات خاصی از رفتارهایش به عنوان رییس جمهور قانونی کشور حمایت کرده بودند را با همان چوب می نوازد و از سوی دیگر کسانی را که در این 8 ساله با هاشمی همراه بودند و با دولت قانونی و حامیانش به زبان فتنه و لجاجت برخورد کردند را محترم می شمارد.

در حالی که هاشمی و یارانش صراحت لهجه در برابر دشمنان را کنار گذاشته اند و دوستان انقلاب را صراحتاً افراطی می خوانند، چگونگی برخورد با ایشان از اهمیت خاصی برخوردار شده است، درک صحیح اهداف هاشمی و یارانش و آینده ی محتمل کشور می تواند به ما در تشخیص واکنش صحیح کمک نماید، به این منظور بحث را  با چند سؤال پی می گیرم:

سؤال اول این که آیا هاشمی و یارانش همانطوری که تاکنون مشکلات کشور را به دولت قبل حواله می دادند می توانند طی سه سال و نیم آینده نیز همه ی اشتباهات را متوجه دولت های قبل کنند؟!

اگرچه این ادعای اخیر ایشان که می گویند، "عمق خسارات دولتهای قبلی را هنوز مردم نمی دانند" را در ادامه ی همین سیاست می دانم، ولی به راستی جامعه تا کجا این ادعاها را خواهد پذیرفت؟! به عنوان مثال این بهانه که "دولت میزان نیازمندی مردم که طی این سالها رخ داده بود را نتوانسته بود در توزیع سبد کالا پیش بینی کند و به همین دلیل صف های طولانی تشکیل شد" آیا توانست میزان انتقاد مردم به نحوه ی اجرای این طرح را تحت الشعاع قرار دهد؟! به نظر می رسد که مردم به عنوان کسانی که ناظر و شاهد تمام مسائلند و رسانه هایی که به صورت گسترده مسائل را تحت پوشش قرار می دهند به خوبی میزان تدبیر دولت را در تمام مسائل، از سیاست خارجی تا مدیریت داخلی رصد کرده و در انتخابات بعدی مدنظر قرار خواهند داد.

سؤال بعدی این که آیا عصبی شدن منتقدان و از کنترل خارج شدن ایشان موجب کنترل سیاست های هاشمی و یارانش خواهد شد یا در راستای به ثمر رسیدن آن ها خواهد بود؟!

به نظر می رسد در حال حاضر یکی از اهداف اصلی هاشمی و یارانش، عصبانی کردن نظام و حامیان ریزش نکرده ی انقلاب است تا از این عصبیت بتواند صید مناسبی بنماید؛ باید توجه داشت که جناب هاشمی و یارانش از انتقادات آکنده به توهین و بداخلاقی نهایت استفاده را خواهند کرد و در فرصتی که ضعف ها را نتوانند به دولت های قبل بازگردانند به منتقدان و مانع تراشی های ایشان متوجه خواهند ساخت و به راحتی صدا و رسانه های منتقدان را به همین بهانه ها خفه و حذف خواهند نمود؛ در حالی که "زمان"، شفاف کننده ی میزان صداقت، تواضع، دلسوزی، تحمل، نقدپذیری و تدبیر هاشمی ویارانش خواهد بود و با توجه به سرمایه گذاری بیش از حدی که روی بحث مذاکره گذاشته شده است به ضرر دولت در حال گذر است، ایشان به دنبال سرمایه گذاری روی حرکات نسنجیده منتقدان خواهند بود و به همین دلیل از شرایطی که منتقدان را در موقعیت هایی عصبی شدن و بروز رفتارهای احساسی قرار دهند استقبال خواهند کرد، نگاهی در رفتار و گفتار آرام و منطقی رهبر معظم انقلاب در صدور مجوز نرمش قهرمانانه و مباحث دیگر مورد نقد بهترین شاخص برای نیروهای انقلابی خواهد بود.

سؤال جدی دیگر این است که در برخورد با گفتارها و رفتارهای خاص ایشان چه باید کرد؟!

گام اول- آنچه که بارها بر آن تأکید داشته ام احیا و تقویت درونی جبهه انقلاب است، نیروهای انقلاب باید در شرایط موجود، خودِ انقلابی خود و خانواده و اطرافیان شان را احیاء و تقویت کنند، باید هر انقلابی یک مجسمه ی منطق، انصاف، اخلاق و دلسوزی برای کشور و مردمش باشد، نباید گذاشت وجهه ای که به دروغ از انقلاب و حزب الله در ذهن برخی هموطنان ساخته اند، رسوب نماید؛ و این نیازمند خودسازی و تسلط بر نفس و تقوای خاص الهی است.

گام دوم- باید نسبت به شناخت نیروهای خوب و قوی و کادرسازی و تقویت تشکل های مردمی و انقلابی بیشتر فعال بود و البته در شناسایی نیروهای نفوذی و غیرمطمئن نیز حساس بود، نباید دوباره مثل آنچه که در این سالها از سکوت برخی خودی ها و یا از نفوذی های انتخاباتی در صف اصولگرایان خسارت دیدیدم دوباره تکرار شود، نباید در صف انقلابی ها کسانی محور ائتلاف و وحدت باشند که عملاً خواسته یا ناخواسته مهره های جبهه مخالفند. باید کادرسازی کرد و نیروهای مخلص و توانمند را که در هر شرایطی پای انقلاب و آرمان هایش هستند را به جای نیروهایی که نگاه شان همواره به مسیر باد است جایگزین نمود.

گام سوم- تکلیف مهم دیگر حضور در صحنه است، باید با دقت مسائل را رصد کرد و در مواقع لزوم بدون خروج از دایره ی منطق، انصاف و ادب با انتقادِ آمیخته با پیشنهاد، پرچم انقلابی گری را بالا نگاه داشت، حضور مؤثر و منطقی برعکس حضور احساسی و عصبی می تواند فریب ها را به فریبکاران بازگرداند و موج روشنگری را در جامعه به راه بیندازد.

برچسب های مرتبط:   هاشمی رفسنجانی 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

92/12/23
4:0 ع

به رسم لقمان

سلام جناب هاشمی

اخیراً گفتید "همان چیزی که می خواستم محقق شده است و از این شرایط خیلی راضی هستم" و دوباره گفتید و تکرار کردید که "دولت های قبل نامشروع بودند" و نه تنها انتخابات 88 را همچنان (برای خودتان البته) زیر سؤال نگه داشته اید، بلکه انتخابات 84 را نیز زیر سؤال بردید، برداشت من از کسی که علی رغم نامشروع دانستن دو دوره انتخابات، دوباره در انتخاباتی که یک دولت نامشروع!!! برگزار می کند، شرکت می نماید و یا نماینده می دهد این است که یا ادعاهایش دروغ است و یا دچار آلزایمر است که مدام در همین سیستم متقلب، مشارکت می کند.

بحث دیگر این که شما فقط در انتخابات های مورد بحث ناکام نبودید، بلکه در همان انتخابات که حمایت تان پشت جناب ناطق بود نیز مردم به خاطر شما به ناطق رأی ندادند، پس چگونه است که رأی مردم به روحانی را به حساب خود می آورید ولی رأی "نه" مردم به ناطق را نه؟! و دیگر این که مگر شما نبودید که در دوره اصلاحات در انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران شرکت کردید و با دیدن نتیجه ی ناامید کننده انتخابات و اطلاع از میزان محبوبیتِ! خود، قید حضور در مجلس را زدید؟! جناب هاشمی شما که به بهانه نامشروعیت انتخابات 88، کشور را بهم ریختید، پس چرا انتخابات نامشروع! 84 را برتابیدید و کشور را برهم نزدید؟! چرا در انتخابات مجلس به خاطر رأی پایین تان اعتراض نکردید؟!

بحث دیگری که از سخنان شما متوجه می شوم این است که شما که رأی به آقای روحانی را به نام خود سند زده اید و به این رأی زیر 51 درصدی ایشان اینقدر خوشحال و مفتخر هستید، یقیناً به جایگاه خود در این 16 سال وقوف دارید که از این رأی ناپلئونی اینقدر راضی هستید و این با نامشروع خواندن دولت های قبلی سازگاری ندارد چرا که دقیقاً در این سال ها بسیاری از کسانی که شما نزدشان محبوب نبودید به تفکرات مقابل شما رأی می دادند و این تفکرات بود که جناب احمدی نژاد، 2 دوره پی درپی رأی آورد، چرا که مردم مبارزه با رانت و فساد و آقازادگی را می خواستند و شما و اطرافیان تان را مدافع و متولی آن می دانستند.

و اما این که شما چرا اینقدر سعی دارید تا 2 انتخابات، با دو برگزار کننده متفاوت را نامشروع بدانید در حالی که همان دولتِ نامشروع، انتخاباتی برگزار کرد که جناب روحانی در آن مشروعیت یافت؟! پاسخ در آلزایمر خودساخته شماست، شما نمی خواهید منفوریت خودتان در آن مقطع زمانی را در حافظه تان نگاه دارید ، شما می خواهید بگویید که همیشه و در تمام مقاطع تاریخی از حمایت مردم برخوردار بوده اید و اگر در چند انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، شما و نمایندگان تان شکست خوردید حتماً! انتخابات ها فاقد مشروعیت بوده اند، این اصرارهای شما اینقدر عجیب است که به سادگی می توان نتیجه گرفت که شما تنها انتخاباتی را مشروع می دانید که خودتان و نمایندگان تان در آن پیروز شوید، به راستی اگر کسی در انتخابات هایی که دوستان شما برگزار می کنند، چنین ادعایی کند چه خواهید کرد؟! آیا گوش شنوایی خواهید داشت؟! البته قبلاً پاسخ تان را در دوره هایی که خودتان انتخابات برگزار کردید، دیده ایم.

جناب هاشمی! شما خیلی روی بصیرت تان! مانور می کنید و همه ی وقایع و مسائل این چندساله را به بصیرت تان ربط می دهید، حتی اگر شما فقط و فقط از روی بصیرت تان با احمدی نژاد بد بودید نیز نباید قانون شکنی می کردید و حتی اگر انتخابات مخدوش هم بود شما حق نداشتید جز از راه های قانونی معترض شوید و هرچقدر هم که دلسوز بودید نمی بایست در آن نامه ی کذایی رهبرتان را تهدید می کردید، شما که مدعی بصیرت هستید چرا اینچنین دشمن با شما همگام شد و همگام ماند؟! آیا دشمن از دلسوزی برای انقلاب با شما همراه شد؟! شما اگر اینقدر اهل بصیرت بودید، پس چگونه نتوانستید مچ متقلب را بگیرید و به جرزنی متوسل شدید؟! شمایی که از ماه ها قبل از انتخابات کمیته صیانت از آرا هم تشکیل داده بودید؟! جناب هاشمی! شما که اینقدر اهل بصیرت بودید چرا در این ده ها سال که در مجلس و دولت و مجمع مشغول بودید گامی در جهت اصلاح این نظام سستِ انتخاباتی که در همه انتخابات هایش به راحتی تقلب می شود برنداشتید؟! چرا با آن بصیرت مثال زدنی تان جلوی تقلب های آینده را با لایحه ای یا طرحی یا پیشنهادی نگرفتید؟!

جناب هاشمی! مشی شما و دوستان تان برای پیروزی در انتخابات 92 دست گذاشتن روی مشکلات و ضعف ها و بر این ادعا بود که شما راه حل تمام مشکلات را دارید و البته برخی مردم که در این 16 سال مدیریت تان را ندیده بودند یا فراموش کرده بودند و یا جناب روحانی را برتر از شما می دانستند به جناب روحانی اعتماد کردند، ولی آیا براستی تاکنون توانسته اید مجوز نرمش قهرمانانه ای که با اصرار به دست آوردید را به ثمر برسانید؟! آیا تاکنون بر عزت مردم و کشور توانسته اید بیفزایید؟! آیا تاکنون توانسته اید با لبخندهای ملیح تان از لحن جنگ جویانه دشمن حتی کمی بکاهید؟! آیا توانسته اید با مهربان و مؤدب خواندن دشمن او را به رحم آورید؟! آیا با اخمی که به مرگ بر آمریکاگویان کردید توانستید از اخم دشمن هم بکاهید؟! آیا خواهید توانست بحث یارانه را بدون این که به مستضعفان فشار بیاید جمع کنید؟! آیا کرامت مردم را در طرح های تان در نظر خواهید گرفت؟! آیا خواهید توانست بدون منت و بی حرمتی بر مردم ایشان را خدمتگزار باشید؟! آیا براستی می توانید آنچنان که شایسته است در راه خانه دار شدن مردم گامی کوچک بردارید؟! آیا خواهید توانست گام های آخر مسکن مهر را به سرمنزل مقصود برسانید؟! آیا در عزل ها و انتصابات حقیقتاً به شایسته سالاری اهتمام داشته اید؟! آیا تاکنون دولت، دولت راستگویان بوده و خواهد ماند؟! آیا خواهید توانست به جای کمک به اشتغال خارجی ها به اشتغال مردم خودمان کمک کنید؟! آیا به راستی گامی در کاهش واردات برداشتید؟! آیا حقیقتاً توانستید تاب انتقادات یا حتی سؤالات را داشته باشید؟! آیا توانستید صریح القلم ها را تحمل کنید؟! آیا با مردم و رسانه ها در خصوص مسائل داخلی و خارجی کشور روراست بودید؟! آیا مردم را محرم دانستید؟! آیا مرز بین منتقدان و مدافعانتان را سواد قرار ندادید؟!  

جناب هاشمی! اگر چه پاسخ بسیاری از این سؤالات، در تدابیری که در همین چندماه به خرج دادید ناامید کننده است، لیکن ما همچنان به رسم لقمان، این دولت را نیز مانند دولت های گذشته مشروع می دانیم و فقط از بدی ها و ضعف های دولت نمی گوییم و بر توانایی های دولت در کاهش تنش های پولی و ارزی و سایر موفقیت های احتمالی صحه گذاشته و خواهیم گذاشت و به رسم ولایت مداری در مسیر دفاع از انقلاب، دولت را با نقد و پیشنهاد سازنده یاری خواهیم کرد و معتقدیم که به فضل و اذن الهی، مکر خدا ریش فتنه گران داخلی و بدخواهان خارجی که چراغ انقلاب را پف می کنند، خواهد سوزاند:

چراغی را که ایزد برفروزد هر آنکس پف کند ریشش بسوزد

و به رسم لقمان

والسلام

برچسب های مرتبط:   هاشمی رفسنجانی 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

92/8/12
9:20 ع

 

http://media.irna.ir/1391/13910812/80398086/80398086-3349463.jpg

یکی از شبهاتی که علیه شعار "مرگ بر آمریکا" مطرح می شود این است که به آیه ای که در آن خداوند "سب" خدایان کافران را منع می کند، استناد می کنند و می گویند "مرگ برآمریکا" سب است و اگر ما به آنها توهین بکنیم، آنها نیز به ما توهین می کنند، که قبلاً به این شبهه در مطلب "شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر ضد ولایت فقیه، لعن هستند نه سب" پرداخته ام، اما اکنون با فرض این که "مرگ بر آمریکا" لعن است، شبهه ای که مطرح می شود این که اگر آنها هم شعاری مانند آن علیه ایران بدهند چه؟! آیا این شعار به ضرر ما نخواهد بود؟! پاسخ گفتن به این سخن در حالی که چند روزی از 24 ذیحجه، سالروز مباهله نگذشته، چندان کار مشکلی نیست. آیه و داستان مباهله پیامبر نشان می دهد که بعضی وقت ها باید اجازه داد تا طرف مقابل هم لعن کند که همین مسئله نشان از مجوز شرعی برای شعار "مرگ بر آمریکا" است، اما اگر بخواهیم دلیل این مسئله را بدانیم باید به قواعد لعن و نفرین در درگاه الهی آگاهی داشته باشیم، چرا که لعن کردن طبق سنت الهی قواعدی غیرقابل تغییر دارد که برای شناخت این قاعده به سه روایت رجوع می کنیم:

رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) فرمودند:
هرگاه "لعنت" از دهان لعنت گر خارج شود، نگاه می کند، اگر راهی به سوی آن چیزی که متوجه آن شده است یافت به طرفش می رود وگرنه به طرف کسی که از دهانش خارج شده است برمی گردد .

امام باقر (سلام الله علیه) فرمودند:
لعنت هرگاه از لعنت کننده صادر شود ، میان او و کسی که لعنت می شود ، می گردد . اگر مجوّزی نیافت ، به خود لعنت کننده بر می گردد که او ، خود ، به آن سزاوارتر است . زنهار تا مؤمنی را لعنت نکنید که دامن خودتان را می گیرد .

و در جای دیگری نیز امام باقر(ع) فرمودند:
از لعنت کردن مومن بپرهیزید که به خودتان برمی گردد. حتی شخصی، کسی را که پیامبر او را حد می زد، لعنت کرد؛ حضرت فرمودند: لعنتش مکن او خدا و رسولش را دوست دارد (گرچه گنهکار است).

اینها یعنی نفس لعنت و نفرین دارای اثر است؛ چه به حق باشد و چه نباشد و براساس این روایات متواتر و روایات دیگر، اگر نفرین بی مورد باشد، دامن نفرین کننده را می گیرد، پس ما را چه باک که ظالمان دنیا بخواهند حکومت مظلوم و الهی جمهوری اسلامی ایران را نفرین کنند، چرا که این نفرین نیز با نفرین ما علیه آنها جمع شده و در نابودی ظالمان عالم موثر خواهد بود، ان شاءالله.

این مطلب در 8 دی منتشر گردید.

برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا   هاشمی رفسنجانی  سیاست خارجی  شبهه

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

92/8/9
4:13 ع

در این سال ها و به خصوص این ایام بارها و بارها، برخی نزدیکان و اقوام مانند نوه و نتیجه امام خمینی، اظهارات، خاطرات، خوابها و رفتارهایی را از امام نقل می کنند که بعضاً عجیب و موجب اعتراض اهالی انقلاب گردیده است؛ این در حالی است که در زمان حیات امام حتی اگر از نزدیک ترین اقوام یا شاگردان شان نیز حرفی یا رفتاری نسنجیده سر می زد، شخصاً با ایشان برخورد می کرد ولی در زمانی که آن یار سفرکرده را در میان نداریم، این اظهارات موجب می شود تا اهالی انقلاب با رجوع مجدد به وصایا و نصایح بنیان گذار انقلاب، ادعاهای این نزدیکان و مدعیان نزدیکی به امام خمینی را صحه سنجی کنند که در غالب موارد حنای آن ادعاها با مقابله با محکمات امام به راحتی رنگ می بازند. مطلب زیر شاید به ظاهر طنز باشد ولی به واقع بخشی از حرف دل این اقوام و مدعیان دوستی امام خمینی و فشارها و سختی هایی است که ایشان تحمل می کنند:

  • خیلی سخت است که فامیل نزدیک امام خمینی باشی و سهم الارث شما را از انقلاب ندهند.
  • خیلی دردناک است که قبلاً کنار امام بوده باشی و از آن دوستی، سهمی دندان گیر و غنیمتی چشمگیر به شما نرسیده باشد.
  • خیلی سخت است که ببینی فرزندان امثال فهد، مبارک و قذافی آقایی کنند و برای آقازاده ی شمایی که عمری در خدمت امام بودید و همیشه به او جام زهر تعارف می کردید، به خاطر چندرغاز شیرینی چند قرارداد نفتی و غیره، پرونده های سنگین درست کنند.
  • خیلی سخت است که یارغار امام خمینی باشی و برخی دیگر در رفتار، گفتار و عمل بیش از شما خودشان را به امام نزدیک کرده باشند و تازه شما را به راه امام دعوت کنند.
  • خیلی سخت است که خانواده شهدا که خودشان را پیش مرگان خمینی می دانستند، در برابر اظهارت ما بایستند و طلبکار شوند.
  • هر چه باشد ما از طایفه امام خمینی هستیم که همه به او احترام می گذاشتند، ولی وقتی می بینیم مردم اینقدر بی وفا شده اند و همان احترام را برای ما قائل نیستند واقعاً ناراحت می شویم.
  • خیلی سخت است که با این همه تجربه و رفاقت با امام نتوانی خواب ها و خاطرات دونفره ات با امام را به عنوان سند و نقشه راه انقلاب غالب کنی.
  • خیلی سخت است که بخواهی آزاد بپوشی، ترانه گوش کنی و مرفه زندگی کنی ولی سایه ی سنگین خمینی!! بر سر خاندان بزرگش سنگینی کند.
  • خیلی سخت است که شما حتی در اوج تشنگی، ناکامِ یک جرعه قدرت بمانی فقط برای اینکه امام دوست نداشت کسی از فامیلی با او سوءاستفاده کند.

در هر صورت باید این بخش از خانواده و نزدیکان امام و اظهارات، خاطرات و خوابهایشان را درک کرد و مورد احترام قرار داد، بالاخره آنها هم دل دارند و باید با این همه سختی و مشکلات دلداری شوند.

برچسب های مرتبط: هاشمی رفسنجانی   انقلاب   انحراف

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

92/7/21
11:43 ع

 

فرقه ی بدعت گذار صوفیه، ناجیه یا گمراه!اخیراً نقل قولهای جدیدی از امام خمینی منتشر می شود به این مضمون که ایشان با حذف شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر ضدولایت فقیه موافق بوده اند، که فاقد هرگونه سندیتی بوده و با رفتار و گفتار امام خمینی نیز در تضادند، چرا که سال ها شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر ضدولایت فقیه در حضور ایشان و در رسانه های ملی این کشور مورد استفاده بوده است و با این مسئله مقابله ننمودند و در نهایت این که مواضع شدیدشان علیه آمریکا و معاندین با ولایت فقیه، در کنار شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر ضدولایت فقیه، همواره مؤید این شعارها به شمار می رفته است.

در این مطلب قصد یادآوری سخنرانی ها و وصیت نامه امام خمینی علیه الرحمه را ندارم و به مبانی فکری شبهاتی که در این خصوص وارد می شود خواهم پرداخت:

آیا در قرآن، احادیث و زیارتنامه های معتبر، لعن و نفرین وجود ندارد؟

در قرآن کریم دو معنی مرتبط در این خصوص وجود دارد که یکی مورد تأیید و دیگری مورد نکوهش قرار گرفته است، خداوند در حدود 40 آیه ی قرآن کریم، کفار، منافقین، یهودیان، قاتل مؤمن، مشرکین، ظالمین، بدگمانان به خدا، پیروی کنندگان از شیطان و... را لعن می کند و تنها در یک آیه از سب صحبت می کند و نسبت به سب خدایان کفار و مشرکین نهی می کند که نشان از تفاوت معانی لعن و سب دارد؛ چرا که لعن به معنی نفرین کردن است و سب به معنی توهین. نمونه های لعن در قرآن را می توانید در اینجا مشاهده کنید.

لعن نه تنها در قرآن کریم، که در احادیث و زیارات نیز به وفور در کنار سلام به انبیا، ائمه، شهدا، اهل اسلام و ابرار مشاهده می شود، که این موارد نمونه های آشکاری از تولی و تبرا را به مومنین خاطر نشان می سازد.

آیا پرچم و نام آمریکا قابل احترام است؟

سال هاست که اهتزاز پرچم آمریکا در اکثر کشورهای مستضعف دنیا به نمادی از استثمار و سرقت اموال مادی و معنوی کشورها مبدل شده است و اگر آن پرچم را با پرچم دزدان دریایی مقایسه کنیم، هیچ اجحافی جز به دزدان دریایی نکرده ایم و بر اساس همین نگاه، آتش زدن چنین پرچمی را حق مسلم کشورهایی که مورد تجاوز و سرقت آمریکا قرار گرفته اند و تمام مردم حق طلب دنیا می دانم. به واقع هنوز هیچ علامتی وجود ندارد که آمریکا به فرموده امام خمینی دیگر شیطان بزرگ نباشد.

آیا شرایط کنونی در بحث مذاکره با آمریکا منافی سردادن شعار مرگ بر آمریکا نیست؟

خیانت های چند دهه دولت های آمریکا، به یقین با مذاکراتی که هنوز به هیچ نتیجه ای هم نرسیده و فاقد کوچکترین ابراز ندامت و حتی حاوی پیام های تهدیدآمیز است، نه قابل بخشش و نه حتی قابل فراموشی است و نه تنها نباید از مواضع و شعارهای اصولی و انقلابی در برائت از آمریکا کوتاه آمد، بلکه باید از غیرت، تعصب و دشمن شناسی ایرانیان تقدیر کرد و از وجود این شعارها در جهت عقب راندن دشمنان و الزام ایشان به عذرخواهی استفاده نمود، نه این که با خوش خیالی، این نفرت مقدس را برای برداشتن تکه نان خشکی که هنوز منوط به زانون زدن است، سرکوب کرد. البته چنانچه آمریکا دست از سیاستهای استعماری و تجاوزگرانه اش بردارد، مردم ایران اینقدر هوشمند هستند که برای حذف شعار مرگ بر آمریکا نیاز به خاطرات جعلی و ارائه تفاسیر غلط از قرآن نداشته باشند.

آیا آرای مردم به روحانی نشان خواست مردم برای حذف شعار مرگ بر آمریکا نیست؟

اگر چه مردم به شعارهای آقای روحانی که به رویکرد مذاکره با غرب و آمریکا برای حل مشکلات خوش بین بود، رأی دادند، اما هرگز این مسئله را نمی توان به معنی فراموش کردن خیانتهای آمریکا و به معنی پذیرش پایان یافتن دشمنی های آمریکا و غرب علیه ایران تلقی نمود و اصولاً چگونه می توان از مردم توقع داشت این همه خیانت اعم از کودتاهای سخت و نرم، ترور، جنگ تحمیلی، تحریم، تهدید، حمله به هواپیمای مسافری و .... را به صرف نشستن پای میز مذاکره فراموش کنند، به یقین چنین طرز تفکری برای مردم ایران نمی تواند هیچ هوشمندی قائل باشد، مردم ایران بدون هرگونه ساده اندیشی، مذاکرات اخیر را تنها یک فرصت برای آمریکا می دانند، تا شاید بتواند گامی در جهت تغییر رویه خصمانه اش علیه ایرانیان بردارد.

این مطلب در نقل قول منتشر گردید.

برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا   هاشمی رفسنجانی  سیاست خارجی   ولایت فقیه   شبهه

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

92/7/8
12:45 ع

 

یکی از سوالاتی که بعضاً شنیده می شود این است که چرا برای احمدی نژاد چنین مجوزی صادر نشد؟ که بعضاً این مسئله را به عدم اعتماد رهبری به احمدی نژاد و یا عدم حمایت از رییس جمهور تأویل می کنند و برخی نیز حتی مدعی هستند که این تاکتیک باید از زمان حیات امام خمینی در دستور کار قرار می گرفت که در این مطلب به پاسخ این سوالات و ادعاها می پردازم:

همانطوری که در مطالب "دو راهی دو سربرد، حاصل تاکتیک نرمش قهرمانانه" و "نرمش قهرمانانه، حاصل تغییر شعار یا شرایط؟" نوشتم، استراتژی نرمش قهرمانانه حاصل تغییر شرایط بود نه تغییر رییس جمهور؛ در حالی که برخی از معتمدین قدیمی نظام مانند ولایتی، رضایی، روحانی، عارف، هاشمی و .... از تفکرات و جناح های مختلف،‌ شیوه مذاکره با غرب را دلیل اصلی مشکلات کشور معرفی کردند و با هجمه ی سنگینی به گفتمان مقاومت تاختند،‌ توانستند حدوداً نیمی از مردم را با خود همراه کنند و گفتمان مقاومت و بی اعتمادی به غرب و آمریکا را در اذهان مردم دچار تشکیک نمایند.

پس از به پیروزی رسیدن روحانی،‌ مقام معظم رهبری تاکتیک نرمش قهرمانانه و یا بهتر بگویم مجوز مذاکره در چارچوب اصول را صادر کردند تا هم چارچوب مشخص و محکمی را برای قالب مذاکرات تعیین کنند و هم به مردم و دولت اجازه داده شود تا حاصل شعار و برنامه های منتقدان به گفتمان مقاومت، را مشاهده کنند.

‌علی رغم بدبینی رهبری و حامیان گفتمان مقاومت به مفید بودن مذاکرات، اگر آقای روحانی توانست بدون زیر پا گذاشتن اصول و منافع ملی و صرفاً با دیپلوماسی، تغییر لحن و شفاف سازی هسته ای، با مانور بر تجربه مقاومت ایران، موفق به گرفتن امتیاز و رفع تحریم ها شوند که فبها؛ و اگر آمریکا و غرب، بستر مذاکره را محملی برای خودکامگی، کسب امتیاز، زیرپاگذاشتن منافع ملی و حقوق هسته ای قرار دادند، دولت بدون این که اصولی را زیر پا گذاشته باشد به همراه مردم، به تنها راه حل مشکلات کشور که همان مقاومت سیاسی و اقتصادی و مدیریت صحیح کشور است ایمان آورند، در این استراتژی اگر چه بخشی از زمان و انرژی کشور به جای تمرکز بر مسئله مذاکره متمرکز می شود، لیکن نظر رهبری بر احترام به نظر مردم و برنامه دولت و صرف این زمان قرار گرفته است.

نکته ی دیگری که باید پاسخ داده شود این است که حامیان گفتمان مذاکره که سالها به قول خودشان از زمان حیات امام خمینی (ره) تا کنون به دنبال آغاز مذاکره بودند، خودشان را به تیزهوشی و مصلحت فهمی متصف می کنند که از سال ها پیش به چنین نقطه ای رسیده بودند!! و دیگران را و حتی امام خمینی را دیرفهم معرفی می کنند و حال این که چند مسئله حیاتی را در خصوص سیاست مذاکره با آمریکا نظر نمی گیرند:

1- سیاست مذاکره و همکاری با غرب برای اولین بار در دستور کار قرار نگرفت و قبلاً نیز امتحان شده بود و با تعطیلی مطلق و داوطلبانه تمام تأسیسات هسته ای ایران همراه شده بود، ممکن است برخی بگویند که این مذاکرات تا کنون با آمریکا صورت نگرفته بود ولی شرایط و قرائن حاکی از آن است که این مسئله قبلاً به صورت مخفیانه و محدود صورت گرفته بود و به نتیجه ی مفیدی هم نرسیده بود و در همین مذاکره 5+1 نیز در واقع طرف مذاکره کننده خود آمریکا بود. 

2- آنچه که باعث شد هم تأسیسات ما بازگشایی و هم ارتقا یابد سیاست مقاومت بود.

3- مقاومت جانانه دولت نهم و مردم باعث شد تا پیش شرط تعطیلی تأسیسات هسته ای حذف شده و غرب تن به مذاکره بدون پیش شرط بدهد.

4- سیاست مقاومت باعث شد تا بعد از چند جلسه مذاکره بدون پیش شرط، بالاخره تفاهم اولیه روی مبادله سوخت صورت گیرد.

5- اگر فتنه انگیزی همین هاشمی و سران فتنه و عاشقان غرب، نبود همان تفاهم اولیه روی مبادله سوخت با تعیین و معرفی کشور ثالث نهایی شده بود و مذاکرات هسته ای ذیل سایه مقاومت به نتیجه می رسید.

6- فتنه نه تنها باعث شد تا تفاهماتی که تقریباً‌ نهایی شده بود فراموش شود، بلکه 14 ماه مذاکرات هسته ای را تعطیل کرد تا غرب منتظر و امیدوار هنرنمایی حامیان داخلی فتنه باشد.

7- اگر بازهم مقاومت جانانه مردم در برابر فشار تحریم به اصطلاح خردکننده و تبعات مستقیم و غیرمستقیم آن نبود، هرگز آمریکا و غرب دوباره به سیاست مذاکره روی خوش نشان نمی دادند.

8- اگر مقاومت جانانه سوریه و حمایتهای ایران (و پشت کردن به شعار نه غزه، نه لبنان فتنه گران) در برابر غرب نبود، بعد از سوریه، ایران هدف تهدیدها بود و با درهم شکستن سوریه به عنوان جبهه مقدم مقاومت،‌عملاً ایران به عنوان فرمانده این جبهه، هم اکنون مورد تهدید نظامی بود و به مذاکره ای جز مذاکره ذلیلانه دعوت نمی شد.

9- اگر هم اینک نیز رهبر معظم انقلاب، تاکتیک نرمش قهرمانانه را در دستور کار دولت قرار داده است یقیناً به معنی مقبول ترین راه نبوده است، بلکه در واقع فرصتیست تا میوه ی مقاومت این  چندساله چیده شود و یا اثبات شود که همچنان بهترین سیاست در برابر استکبار، همان مقاومت صرف است.

این مطلب در صاحب نیوز و خیبری ها منتشر شد.

برچسب های مرتبط:
دولت   سیاست خارجی    مقام معظم رهبری    رابطه ایران و آمریکا    نرمش قهرمانانه   
احمدی نژاد    هاشمی رفسنجانی

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

92/6/14
12:20 ع

آقای روحانی مدعی اعتدال گرایی است و این شعار وی، در کسب آرای اکثریت جامعه نقش موثری ایفا نمود، ایشان در بدو شروع و در بستن کابینه سعی نمود که از گروه های متنوع سیاسی در کابینه و رده های مدیریتی استفاده نماید که جز تعداد معدودی از افراطیون سیاسی که در فتنه نقش غیرقابل توجیهی داشتند در سایر موارد، مجلس اصولگرا همکاری مناسبی را در حفظ همین رویه با دولت و رأی دادن به سایر اعضا و اجابت توقعات بعضاً احساسی آقای روحانی در خصوص برخی از وزرا (مانند زنگنه) داشتند، اما این نحوه تعامل با برخی انتصابها مانند معاونت پارلمانی رییس جمهور (آقای مجید انصاری) و برخی از سرپرستان وزراتخانه ها و سازمان ها ... کمی مبهم شده و احتمالاً به سردی خواهد گرایید.

اما در این میان مهمتر از حضور اصلاح طلبان و نیروهای خاص هاشمی در پیرامون آقای روحانی، نحوه کنترل ایشان توسط رییس جمهور است، متأسفانه اصلاح طلبانی که در پیرامون آقای روحانی قرار می گیرند و شخص آقای هاشمی با اظهارات و رفتارهای خود، آقای روحانی را به سمت تقابل با سمت دیگر شعار ترسیمی اعتدال، یعنی اصولگرایان سوق می دهند؛ اظهارات و رفتارهای بعضاً‌ در خارج از چارچوب نظام این افراد، آقای روحانی را در موقعیت موضع گیری قرار خواهد داد و اگر این مواضع از رویه اعتدال و چارچوب ترسیمی رهبری دور باشد، می تواند فاصله ی ایشان را از خط اعتدالی که خودشان ترسیم کرده دور و به سمت اصلاح طلبان و چه بسا حامیان فتنه نزدیک نماید، در واقع ادامه ی این رویه 3 راه را در پیش پای روحانی بازخواهد کرد، یا باید در برابر این اظهارات موضع مخالف و رسمی بگیرد، یا باید با این مواضع همراه شود و یا با عدم دخالت و مدیریت، پروژه عبور از روحانی را کلید بزند.

به نظر می رسد که در حال حاضر آقای روحانی لازم است در گام اول حامیان و نزدیکان اصلی خود را به رعایت حدود و چارچوبهای نظام ملزم نماید و در گام دوم در برابر تندروی ها موضع گیری سریع و صریح داشته باشد و تنها در این صورت است که پروژه عبور از روحانی و شعارش، از دستور کار افراطیون حذف خواهد شد.

برچسب های مرتبط: دولت    حسن روحانی    فتنه   هاشمی رفسنجانی

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود. 


nazokbin

92/6/4
9:40 ص

اخیراً آقای هاشمی، مقارن با اولین روزهای ریاست جمهوری آقای روحانی و در همایش روز پزشک، اظهاراتی داشتند که با جهت گیری های اصولی انقلاب در حمایت از فلسطین و مقابله با اسرائیل در تضاد است و این اظهارات به شدت مورد انتقاد نیروهای ارزشی و پایبند به اصول انقلاب، قرار گرفت. آقای هاشمی به غیر از این اظهارات، تفسیر جالبی را از انتخابات ارائه می کند، ایشان به جای این که از مواضع 4 ساله اش در متقلب خواندن نظام اظهار پشیمانی کند، همچنان در سیمای یک مدعی و طلبکار در مجامع ظاهر می شوند و این اظهارات که شاید 4 سال پیش برایمان عجیب بود اکنون برای برخی دوستان قابل توجه گردیده است!

حقیر بیش از این که از اظهارات هاشمی در خصوص مسائل داخلی و خارجی تعجب کنم از متعجب شدن برخی از دوستان از این اظهارات تعجب می کنم، چرا که‌ ما 4 سال پیش تعجب های مان را از هاشمی و گفتار و رفتارش کرده ایم...

ما از این که کسی خودش را از بنیان گذار انقلاب، بنیان گذار تر معرفی کند و حتی در نقش کنترل کننده ی او و ناجی کشور، خودش را نمایش دهد تعجب کردیم، که چگونه چوب حراج بر عزت و آبرو و سلامت انقلاب نواخت، پس الان دیگر از کدام تهمت و دروغش باید تعجب کنیم؟!!!

ما از این که کسی خودش را یار و یاور رهبری معرفی می کرد، آنگاه که نامه تهدیدآمیز بدون سلام و والسلام نوشت تعجب مان را کردیم، الان به کدام بی حرمتی جدیدش به اصول رهبری باید تعجب کنیم؟!!

ما از آن وقتی که ایشان بدون حتی یک برگ سند، به انقلاب عزیز تهمت تقلب زد و جمهوریت نظام را به پای نفسانیت خود قربانی می کرد تعجب های مان را کردیم، پس اکنون که رأی مردم را به بازی گرفته اند و همه اش را به نام خودش مصادره می کند، چرا باید تعجب کنیم؟!!

آن وقتی که ایشان رأی 63 درصدی مردم به احمدی نژاد را بر نتافت تعجب مان را کردیم، پس چرا باید اکنون از بی ظرفیتی شان از یک رأی 50 درصدی متعجب شویم؟!! آن هم رأیی که به کس دیگری داده شده؟!!

ما نه از بازداشت فائزه در آشوبگری متعجب شدیم و نه از مکالمات مهدی هاشمی با نیک آهنگ کوثر، پس چگونه از تقلای پدرشان برای رسیدگی نکردن به پرونده های ایشان و سایر فتنه گران باید متعجب شویم؟!!

ما آن وقتی که ایشان بدون عذرخواهی برای ریاست جمهوری در مجموعه ای نام نویسی کرد که برگزار کننده و نظارت کننده اش همان مجری و ناظر 4 سال پیش است، حتی تعجب هم نکردیم؛ پس چرا وقتی که نامزد مورد حمایشت با کمی بیش از 50 درصد موفق شد باید منتظر عذرخواهی اش باشیم؟! به راستی چرا باید از طلبکاری ایشان متعجب شویم؟!! 

ما آن وقتی که ایشان و فرزندان شان طلبکاری از نظام و مردم را با تمرد در برابر رأی مردم نشان دادند، تعجب های مان را کردیم پس چرا الان باید از ادامه ی همان طلبکاری ها متعجب شویم؟!! چرا باید متعجب شویم که ایشان مدعی شده مردم را بیدار کرده است؟!! چرا باید متعجب شویم که ایشان می خواهد نظام را هم بیدار کند؟!!!

ما آن وقتی که ایشان و فرزندانشان شمشیر و چماق در هوا می چرخاندند و فرمان حمله صادر می کردند، چشمان مان از تعجب باز مانده بود، پس‌ اکنون از کدام خیانت ایشان باید دهان مان باز بماند؟!!

ما آن وقتی که ایشان شعار "نه غزه و نه لبنان" سر می دادند و از شعاردهندگان حمایت می کردند، از تعجب نزدیک بود شاخ دربیاوریم، پس اکنون چرا باید از موضع گیری شان علیه فلسطین و لبنان متجب شویم؟!! اکنون چرا باید متعجب شویم که ایشان سعی در ایجاد انشقاق در جبهه ی مقاومت در برابر اسرائیل پلید دارد؟!!

به راستی وقتی آقای هاشمی در این 4 ساله این همه ضربه بر امنیت، آرامش، اعتبار، اقتصاد و منافع این کشور زده است، از کدام ضربه ی دیگرش باید متجب شویم؟!!

به راستی وقتی کسی اینچنین کشورش را دچار ضربه می کند، آیا باید از ضرباتی که به فلسطین و لبنان و سوریه می زند تعجب کرد؟!! باید از خدمتی که به اسرائیل می کند متعجب شد؟!!

به راستی آیا باید از رفتارهای هاشمی متعجب شد؟! آیا چیزی برای تعجب مانده است؟!

برچسب مرتبط:‌ هاشمی رفسنجانی    فتنه

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود. 


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی کانون فرهنگی شهدا یا صاحب الزمان (عج) بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه