92/3/27
12:38 ص
بعد از انتخابات 88 پیگیری در خصوص ادعای تقلب، از سوی کسانی که مدعی قانون گرایی بودند به بدترین و ساختار شکنانه ترین رفتارهای اجتماعی کشیده شد. ادعای تقلب در انتخابات، با اصرار بر ابطال آن همراه شد و نظام در حراست از رأی مردم و قانون دربرابر این خواسته تسلیم نشد. تسلیم نشدن در برابر این خواسته با عدم هرگونه اقامه ی دلیل در باب تقلب همراه بود، مواردی مانند توزیع سیب زمینی و سهام عدالت که در بدترین و بدبینانه ترین حالت می توانستند، تنها مانند تخلفاتی که در سایر انتخاباتها نیز رخ داده بود شمارده شود، که این بی منطقی و زورگویی موجب کاهش صفوف معترضان و مدعیان تقلب گردید.
جالب بود کسانی که مدعی اصلی تقلب بودند اکثراً خودشان سابقه ریاست جمهوری و نخست وزیری داشتند و بارها اقرار کرده بودند که نظام انتخاباتی ایران غیر قابل تقلب است.
اگر چه معترضان در حال کاهش بودند، اما حرکات ساختارشکنانه در همان معترضان باقی مانده تشدید شد تا به توهین به مقدسات کشیده شد و ناگهان سیل مردمی در 9 دی، نسخه ی فتنه گران و ساختار شکنی شان را در هم پیچید، اتهام زنندگانی که آن سیل عظیم در تمام کشور را شاهد بودند مطمئن شدند که این مردم به انقلاب آن قدر اعتماد دارند که دیگر ادعای تقلب کارگر نخواهد بود.
بعد از 9 دی، راهپیمایی 22 بهمن 88 با شور خاصی برگزار شد و مردم بیش از همیشه در آن شرکت کردند تا نشان دهند که به انقلاب اعتماد دارند و مثل اول انقلاب برایش مایه می گذارند.
پس از 9 دی و 22 بهمن، انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی برگزار شد و با توجه به این که هنوز چیزی از اتهام تقلب به نظام نگذشته بود، همه ی چشمها به میزان مشارکت مردم در انتخابات بود که آن انتخابات نیز با مشارکتِ 64 درصدی و با کسب اکثریت کرسی ها توسط اصولگرایان به یک دلیل کمی و کیفی در اثبات دروغ بودن تقلب بود چرا که هم میزان مشارکت و هم نتیجه ی آرا صحت نتیجه ی انتخابات ریاست جمهوری را تأیید می کرد ولی با این وجود دیگرکسی از تقلب در این انتخابات سخن به میان نیاورد.
برخی از اظهارات وابستگان فتنه در دادگاه های علنی و یا فیلم اظهارت آقای تاجزاده در زندان و یا اسناد کاغذی یا مکالمات تلفنی که از افرادی مانند مهدی هاشمی منتشر شد و بسیاری مستندات و شواهد دیگر، نشان می داد که قبل از برگزاری انتخابات، قرار است از این حربه به عنوان وسیله ای برای امتیاز گیری استفاده شود.
تا امروز که انتخابات 92 برگزار گردید، مردم ایران بارها در راهپیمایی های متعدد با مشارکت فعال خود نشان دادند که به انقلاب و رهبری ایمان دارند که این مشارکت مردم کم کم، مشارکت اصلاح طلبان را نیز موجب شد به نوعی که سیاست تحریم و قهر اصلاح طلبان، در سایه ی حضور مردم، به مهجوریت و حذف اصلاح طلبان تندرو مانند خوئینی ها منجر شد و اصلاح طلبان معتدل تری مانند خاتمی، ناچار به حضور فعال در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری شدند، مشارکت ایشان در حدی بود که نه تنها پای صندوق حاضر شدند بلکه نامزد هم شدند و یا نماینده معرفی کردند.
انتخابات 92 ریاست جمهوری نیز با حضور نمایندگان اصلاح طلبان و اعتدالیون و مشارکت فعال و اتحاد ایشان همراه شد. اتحاد اصلاح طلبان با کسی که مدعی اعتدال و قانون مندی و مخالف هرگونه اقدام غیرقانونی بود، در برابر تفرق و تعدد نامزدهای اصولگرایان موجب پیروزی در همان مرحله ی اول انتخابات گردید ولی میزان رأی ناچیزی که موجب شد تا انتخابات در همان مرحله ی اول به نتیجه برسد، موجب شد تا مدعیان خارجی و داخلی تقلب در انتخابات، این انتخابات و صحت آن را مورد تأیید قرار دهند.
اما آنچه که بسیار جای تأمل دارد، با این همه دلیل و شواهد بر امانت داری انقلاب در حفظ آرای مردم، اصرار بر همان ادعای تقلب در انتخابات 88 است. اکنون که از این منادیان می پرسیم:
چرا باید همان مجری انتخابات و همان ناظر انتخابات در حالی که 11 میلیون می توانست تقلب کند فقط 7دهم درصد رأی آقای روحانی را پایین نیاورد تا انتخابات به مرحله دوم برسد، دلایلی می آورند که بعید می دانم خودشان نیز به آنها کوچکترین باوری داشته باشند:
در هر صورت اکنون نه به لحاظ اثبات نحوه ی تقلب و نه به لحاظ اثبات بی اعتمادی مردم و نه به لحاظ اثبات بی اعتمادی مدعیان تقلب به نظام و چه به لحاظ نحوه ی برگزاری سایر انتخاباتها مانند انتخابات مجلس و ریاست جمهوری اخیر، هیچ دلیلی برای اثبات اتهام تقلب که وجود ندارد هیچ!! شبهه ای هم برای آن باقی نمانده است ولی همانطوری که در مقدمه بحث گفتم، اصرار بر این ادعا، جای تأمل فراوان دارد:
به راستی چه دلیلی وجود دارد که مدعیان و مصران اصلی در خصوص تقلب به هیچ وجه حاضر به پذیرش اشتباه خویش نیستند؟! که در اینجا به آنها اشاره می کنم:
توصیه ی من به مدعیان اصلی تقلب این است که بیایند و یک بار برای همیشه اشتباهشان را بپذیرند تا هم ناچار نباشند تا ابد برای خودشان توجیه و دلیل بتراشند و هم این ادعا را برای دفعات بعدی که شاید خودشان انتخابات برگزار می کنند باز نگذارند و هم دهان یاوه گویان خارجی را در تخریب انقلاب ببندند، و در انتها یک سوال:
آیا اگر 4 سال بعد کسانی بیایند و بدون دلیل و از راه های غیرقانونی مدعی تقلب در انتخاباتی شوند که دولت روحانی برگزار می کند، می توانند ایشان را از تأسی به رفتارهای ساختارشکنانه و غیرقانونی که خودشان انجام دادند، باز دارند؟ آیا بازهم می توان گفت که در انتخابات ایران راه تقلب باز نیست؟ آیا می توان از مردم خواست که اعتراضشان را از راه قانونی دنبال کنند؟
برچسب های مرتبط: انتخابات فتنه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/3/21
11:57 ع
ورود اصلاح طلبان به عرصه ی انتخابات از همان ابتدا با اما و اگر هایی همراه بود. 4 سال پیش خاتمی برای حضورهای بعدی در انتخابات شرط گذاشت و شروطش را اصلاً کسی تحویل هم نگرفت ولی ترس از حذف ابدی از صحنه ی سیاسی کشور باعث شد تا به عنوان اولین اصلاح طلبِ مطرح، درانتخابات مجلس در یک شهر کوچک، پای صندوق آمده و رأی دهد. از همان موقع رویکرد اصلاح طلبان به دو قسمت مجزا تقسیم شد، گروهی به محوریت موسوی خوئینی ها، معتقد بودند که باید انتخابات را تحریم کرد و گروهی دیگر به محوریت خاتمی معتقد به حضور در انتخابات بودند، قبلاً در مطلبی نوشتم که حامیان این دو دیدگاه عملاً در یک مقطع خاص و با بروز شرایط ویژه می تواند دوباره به هم بپیوندد و اینک هرچه به روز انتخابات نزدیک می شویم اصلاح طلبان در حال تحلیلشرایط برای تحقق آن مسئله باشند.
عدم حضور خاتمی به علت اطمینان از رد صلاحیت و متعاقباً رد صلاحیت هاشمی و عدم اقبال مردم به نمایندگان هاشمی و خاتمی و آرای پایین ایشان موجب گردید تا هم عارف به دستور خاتمی از عرصه انتخابات کنار بکشد و هم پای اصلاح طلبان از ورود بیشتر به انتخابات سست گردد. اکنون اصلاح طلبان به شرایط حساسی رسیده اند، خاتمی از یک سو با معرفی نماینده، سلامت و امانت داری نظام را صحه گذاری کرد و از سویی با حذف نماینده ی اصلاحات، عملاً ریش اصلاحات را به قیچی آقای هاشمی و نیروهای وی سپرد تا لااقل دارای یک رأی منسجم و نزدیک به نمایندگان اصولگرا باشند. اینک اصلاح طلبان در شرایطی قرار دارند که از یک سو با حضورشان در انتخابات، دروغ بودن اتهام تقلب را اثبات کردند و از یک سو می بینند که براساس نظرسنجی های معتبر، فاقد پایگاه مردمی و آرای مناسبی هستند و با باخت قطعی، نداشتن پایگاه مردمی را چه در انتخابات 88 و چه در این انتخابات اثبات کرده اند.
آنچه که از نتیجه ی نظرسنجی های معتبری مانند تبیان مشخص است، این است که نزدیک به 70 درصد آرا به اصولگرایان معطوف خواهد بود و افرادی مانند رضایی و غرضی و روحانی مجموعاً کمی بیش از 30 درصد از آرا را به خود اختصاص خواهند داد و این یعنی نسبت به آرای انتخابات قبلی اصلاح طلبان دچار ریزش نیز گردیده اند و این مسئله با وجود تشدید مشکلات اقتصادی مردم، جای ناامیدی محض دارد؛ به نظر می رسد ریزش حامیان جریان اصلاحات یک دلیل بزرگ داشته باشد و آن هم به بازی گرفتن جان و رأی مردم و مصالح کشور بر پایه ی دروغ تقلب است که هرگز نیز بابت آن عذرخواهی صورت نگرفت.
با این وجود به نظر می رسد بازگشت اصلاح طلبان از مسیر قبول نظام و مشروعیت آن به مسیر اعتراض و فتنه، خیلی مشکل و غیر قابل باور شده باشد و ایشان ناچارند تا باخت این بار و بار قبلی شان را بپذیرند و با این کار، لااقل خودشان را در چارچوب نظام و برای انتخابات بعدی در صحنه نگاه دارند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/3/17
8:39 ع
حال که ربنای آقای شجریان دوباره به واسطه برخی مباحث انتخاباتی بر سر زبان ها افتاده است و همان یک ربنا شده است وسیله ای برای تطهیر شجریان از مواضع ضداسلامی وی، و کسب اعتبار از خواننده ای که اعتبارش را به bbc و voa و ضدانقلاب فروخته است، پیش خودم گفتم چقدر خوب است نظر کسانی را که شیفته ی ربنای شجریان شده را به معنای این ادعیه قرآنی جلب نمایم:
آل عمران - آیه 8: رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا ! دلهایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودى منحرف مکن، و از سوى خود رحمتى برما ببخش؛ زیرا تو بسیار بخشنده اى.
مومنون - آیه 109: رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ
پروردگارا ! ما ایمان آوردیم ، پس ما را بیامرز و به ما رحم کن که تو بهترین رحم کنندگانى .
کهف - ایه 10: رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
پروردگارا ! رحمتى از نزد خود به ما عطا کن ، و براى ما در کارمان زمینه هدایتى فراهم آور .
بقره - ایه 250 : رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ
پروردگارا ! بر ما صبر و شکیبایى فرو ریز، و گام هایمان را استوار ساز ، و ما را بر گروه کافران پیروز گردان .
آنچه که در مضمون این ادعیه آمده است بر محورهای مشخصی تأکید دارد؛ در این آیات پس از تأکید بر هدایت، آمرزش، ایمان و امید به فضل و رحمت خدا، از خداوند می خواهیم که به ما صبر، استقامت و پیروزی در برابر قوم کافران و دشمنان اسلام عنایت فرماید.
حال سوال اینجاست که آیا این ادعیه قرآنی آمده اند تا شجریان بخواند و خلافش عمل و ترویج کند و ما لذتش را ببریم و به این لذت افتخار هم بکنیم؟! آیا مواضع شجریان نشانی از هدایت و ایمان دارد؟! نشانی از استقامت در برابر دشمنان اسلام و مبارزه با کفار دارد؟! و یا نه!!! برعکس در خدمت دشمنان اسلام و دور شدن از هدایت و ایمان قرار گرفته است؟!!
حامیان آقای شجریان و کسانی که با ربنایش مسحور می شوند و یا با نامش برای خود قبا می دوزند، به ما بگویند که این جمله ی شجریان که "اینها هرگز با هنر کنار نمیآیند، هرگز و هرگز!!! همچنان که در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدند، باز هم نخواهند آمد" خطابش به چیست؟! آیا لفظِ 1400 سال به انقلاب و روحانیت برمی گردد و یا به اصل اسلام؟!! آیا حضور مکرر شجریان در رسانه های استکباری و ضداسلامی که مروج فساد هستند و دوشادوشی و بعضاً هم آغوشی با کسانی که حتی ساده ترین ظواهر اسلام را رعایت نکرده و نمی کنند، با آن ربنا و احکام قرآنی و اسلام و سفره ی افطار مؤمنین، قابل جمع است؟!! آیا عمل شجریان با ضدیت با قوم کافرین قابل جمع است یا با ضدیت علی القوم المسلمین؟!
حقیر می ترسم نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری که عاشقانه از ربنای شجریان یاد می کنند، بیش از صدا و مفهوم ربنا، شیفته ی مشی شجریان شده باشند؟! براستی چرا وقتی که خود شجریان بارها اعلام کرده است که از انتشار ربنایش ناراضی بوده است و اصلاً حاضر به این کار نبوده، برخی به آن افتخار می کنند؟! به راستی چرا وقتی که شجریان پس از اولین حضورش در سیمای ایران در روزنامه های کثیر الانتشار به قاری معرفی کردن خود اعتراض شدید می کند، امروز برخی سعی می کنند ربنای او را مقدس جلوه دهند؟! به راستی چه اصراریست که صدای کسی که با قول و عمل ثابت کرده است به اسلام و قرآن اعتقاد ندارد، در مقدس ترین اوقات و روی سفره ی مقدس افطار پخش شود؟!
و یک سوال از خود شجریان:
براستی او که تمام قد و با تمام حیثیت از فتنه و فتنه گران حمایت کرد و انقلاب را متقلب دانست و برایش شعر خواند و سخن راند، امروز در میان این سرودست شکستن اصحاب فتنه برای حضور مجدد و رقابت در انتخاباتِ همین انقلاب، چه توجیهی دارد؟! آیا هنوز می تواند به همان تهمت تمسک جوید؟! یا سکوتش ثابت می کند که مشکل او با همان وقایع 1400 سال پیش است؟!
این مطلب در سایت چریغ منتشر شد.
برچسب مرتبط: شجریان فتنه انتخابات
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/3/17
3:15 ص
امشب برنامه امروز دیروز فردا با حضور آقای دکتر علی باقری به نمایندگی از دکتر جلیلی و آقای دکتر محمود واعظی به نمایندگی دکتر روحانی برگزار شد. در این برنامه مباحث مختلفی مطرح شد که شاه بیت مباحث، موضوع سیاست خارجی و تفاوت دیدگاه ها و عملکردهای دکتر جلیلی و دکتر روحانی بود، دو شخصیتی که با یک سمت حساس و دو رویکرد متفاوت مواجهه داشته اند.
آقای دکتر باقری نامه ی دکتر حسن روحانی را خطاب به محمد البرادعی خواند که در آن اشاره شده بود که علی رغم این همه عقب نشینی، مذاکره کنندگان غربی، شروط شرم آوری برای ایران قائل شده اند که از کاپیتولاسیون نیز وقیح تر است، ولی آقای واعظی این مسئله را موجب جلوگیری از حمله نظامی به ایران دانست و در یک اقدام تهاجمی دکتر جلیلی را به بهانه ی سیاست های خارجی دولت احمدی نژاد به میز محاکمه کشاند و قطع رابطه با سایر کشورها را مانند طالبان دانست و تشدید تحریم ها را ناشی از ادبیات سیاست خارجی دولت آقای احمدی نژاد دانست. آقای واعظی همانند آقای روحانی تحریم ها را به سیاست خارجی ایران حواله داد و شرایط اقتصادی سخت کشور را نیز ناشی از آن سیاست های خارجی اشتباه دانست؛ متأسفانه آقای باقری، دکتر جلیلی را از سیاست خارجی احمدی نژاد مبرا دانست و این در حالی بود که واعظی، دکتر جلیلی را باتوجه به جایگاه حساس شان در تمام مسائل اقتصادی، سیاسی و داخلی کشور، موثر و مقصر معرفی نمود که البته متأسفانه این حرف ها بدون این که وقتی برای پاسخگویی برایش داده شود، به دلیل اتمام وقت بدون پاسخ ماند که طبق عرف معمول در مناظرات باید در حد 1 دقیقه برای پاسخ به این حرفها وقت تعیین می شد که متأسفانه نشد، به همین دلیل در پاسخ به اظهارت آقای واعظی و مباحث مطروحه در خصوص سیاست خارجی پس از یک مقدمه کوتاه، مواردی را تقدیم می کنم:
دولت نهم بیشترین استفاده را از کلمه ی هلوکاست نمود و در عین حال در تاریخ 29 تیر 1387 با پافشاری و مقاومت جانانه در سیاست خارجی و مذاکرات هسته ای، موفق به انجام اولین مذاکرات بدون پیش شرط با گروه 5+1 و با حضور نماینده آمریکا در ژنو 1 و سپس در تاریخ 9 مهر 88 در ژنو 2 گردید که با توافق بر مبادله سوخت 3 و 5 درصد با سوخت 20 درصد همراه شد، ولی با برگزاری انتخابات 22 خرداد 88 و ملتهب شدن فضای کشور پس از انتخابات عملاً پیشنهاد مبادله تا ماهها با تعلل مواجه و کشور تصمیم به تولید سوخت 20 درصد گرفت؛ بروز فتنه 88 با آن شور عجیب و حماسی به جای این که موجب تقویت ایران و تضعیف جایگاه مذاکره کنندگان 5+1 گردد به دلیل امیدی که غرب به مشکلات داخلی ایران پیدا کرد، عملاً تا 15 ماه مذاکرات را تعطیل و وضع تحریمهای جدید و سخت گیرانه را در دستور کار قرار داد و این در شرایطی بود که دولت از گفتمان هلوکاست نیز فاصله می گرفت. این مسائل نشان می دهد که:
1- ایران با طرح هلوکاست توانست به مذاکرات بدون پیش شرط و به مرز مبادله سوخت دست یابد و تحریمها در زمانی تشدید شد که طرح هلوکاست در سیاست خارجی دولت به اقل کاهش یافته بود و این نشان می دهد که ما با طرح سوالات هلوکاست امتیاز گرفتیم و با کاهش طرح آن تحریم شدیم، این نشان می دهد که سیاست فعال خارجی بیش از سیاست مصلحت جویانه و سازشکارانه و منفعلانه پاسخ می دهد.
2- نقش فتنه در حالی از سوی روحانی و نماینده ی وی نادیده انگاشته می شود که ایشان خود را نماینده ی هاشمی و خاتمی دو حامی اصلی فتنه می داند. فتنه 88 در روند مذاکرات و تغییر رویه به سمت تحریم نقش غیرقابل انکاری دارد که 15 ماه تعطیلی جلسات مذاکره بیانگر این مسئله است و به یقین به کسانی بر می گردد که با تهمت زشت تقلب به نظام، هزینه ی کلانی را به اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی و رفاه مردم وارد نمودند؛ از یک سو سرودست شکستن برای حضور در انتخابات 92 نشان داد که تهمت تقلب، تلخ ترین خیانت به کشور بود و از یک سو نشان داد که خائنان به کشور نه تنها خود را بدهکار کشور و مردم نمی دانند بلکه در پی انتقام و مطالبه هستند!!!
3- آنچه که بعد از فتنه موجب مشکلات اقتصادی شد، سوء مدیریت داخلی و همپا نبودن مدیریت داخلی کشور با سیاست خارجی آن بود، چرا که سیاست خارجی در حد المپیک بود و مدیریت داخلی با توجه به متمایل شدن دولت احمدی نژاد از دلسوزان و کادر متخصص به سمت حاشیه پردازان و منحرفان در حد پاراالمپیک! و این ضعف در مدیریت داخلی کشور نباید موجب شود مثبت بودن سیاست خارجی کشور به نقطه ضعف تشبیه شود. عملکرد مذاکره کنندگان بارها در دولت نهم و دهم از سوی رهبر معظم انقلاب به مورد تأیید کامل قرار گرفت و حتی رهبر معظم انقلاب فرمودند که اگر در سال های قبل خیال شان از مذاکره کنندگان مطمئن نبود در این سالها خیال شان راحت بود.
4- طرح سوال چالشی در مورد هلوکاست نه تنها آنطوری که آقای واعظی گفتند موجب مظلومیت اسرائیل نشد بلکه ماهیت و مشروعیت اسرائیل را با چالشی جدی مواجه کرد، به حدی که عصبیت این چالش در بحران های داخلی اسرائیل، حملات عصبی به غزه و لبنان و شکستهای مفتضحانه ی 33 روزه و 22 روزه و 8 روزه، دلقک بازی نتن یاهو در سازمان ملل و حتی بروز اختلافات بین اسرائیل و آمریکا منجر شد.
5- تشبیه ایران حاضر با طالبان از سوی نماینده روحانی و اصرار و تکرار مطرود بودن و قهر بودن ایران در مقابل جامعه جهانی و افتخار به مواجهه با چند مقام دولتی اروپایی در دولت اصلاحات، نشان از عمق انحرافات روحانی و عارف دارد. ایشان به وقیح ترین حالت، مقبولیت ایران را در ریاست بر جنبش عدم تعهد و تأثیرگذاری ایران را در مسائل جهانی از عراق تا افغانستان و سوریه و بیداری اسلامی و حضور در آمریکای جنوبی و یارگیری در کشورهای ضدامپریالیستی انکار می کند. گویا جریان اصلاحات جز غرب و آمریکا سایرکشورها را کشور حساب نمی کنند و چقدر سریع در ذهنم مجسم می شود که مجلس اصلاحات چگونه به دولت اصلاحات اخطار کرد که حالا که جامعه جهانی به عراق حمله کرده است نباید مخالف بود، حتی باید حمایت هم کرد!!! و منظورشان از جامعه ی جهانی همان آمریکا و انگلیس و چند نوچه شان بود و گویا همچنان هست!!!
6- روحانی و نماینده ی وی که سیاست های سازش گونه ی خود را معطوف به نظر رهبری می کنند و هرگز از نارضایتی رهبر از عقب نشینی ها حرفی نمی زنند، نمی گویند که اکنون که نظر رهبری بر مقاومت و امتیاز ندادن است پس چرا دم از سازش می زنند؟! چرا نمی گویند که آیا همچنان درآینده سیاست های سازشکارانه خود را متوجه رهبری خواهند کرد؟! چرا نمی گویند که میزان ولایت مداری شان در آن زمان نیز همینگونه بوده است یا اکنون به اینجا رسیده اند؟!
این مطلب در سایت 8دی منتشر شد.
برچسب های مرتبط: سعید جلیلی فتنه رابطه ایران و آمریکا سیاست خارجی برنامه امروز دیروز فردا مذاکرات هسته ای انتخابات
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/3/14
12:24 ع
ماشین بنز آقای هاشمی که با آن در انتخابات ثبت نام کرده بود که خاطرتان هست؟! همان که آقای جنتی در خطبه نمازجمعه حین شرایط نامزدهای ریاست جمهوری مانند قانون گرایی و التزام به ولایت فقیه گفتند: "نامزد باید ساده زیست باشد نه این که با ماشین بنز تردد کند و در خانه آنچنانی زندگی کند"، یادتان که نرفته؟! و بعد آقای علی مطهری که گویا بین این همه جملات فقط روی کلمه بنز می توانست مانور کند شروع کرد به آب را گل آلود کردن تا از آن آب بتواند محبوبیتی برای آقای هاشمی صید کند!. گویا این کلمه بنز اینقدر برد داشت و شاید هم اینقدر دستشان خالی بود که هنوز نخواسته و یا نتوانسته اند از خیر این یک کلمه بگذرند!!
به نظر می رسد برخی خودی ها مانند برادران سایت وزین بولتن نیوز هم در این دام افتاده اند و به شکل غلطی در آن دست و پا می زنند تا بیشتر موجب گرمی بازار مظلوم نمایی هاشمی و خاندانش گردد، رجانیوز به جای این که این دام را دور بزند و تمام دلایل رد صلاحیت هاشمی را بازکند در مطلب جدیدی عکس خودروهای فرزندان و اقوام نزدیک هاشمی را درج کرده است که خود این مسئله کمکی به مظلوم نمایی و سوءاستفاده ی بیشتر آنها خواهد بود.
روراست بگویم، مشکل از بنز آقای هاشمی نیست، چرا که حضرت امام خمینی و امام خامنه ای نیز به واسطه مسائل امنیتی از خودروهایی که تأمین کننده نظر تیم امنیتی شان باشد استفاده کرده اند، بحث بر سر مفهوم مواردی است که آقای جنتی گفتند و شاید با کلمه بنز می خواستند ضمیر مرجعش را بشناسد. آقای جنتی در آن روز غیر از شرط ساده زیستی برای نامزد ها موارد دیگری مانند "عدم تبعیت از قانون، عدم التزام عملی به ولایت فقیه، فتنه گری، رانت خواری" را موجب رد صلاحیت افراد شمرده بودند که گویا این موارد که یقیناً در کنار بحث ساده زیستی و حتی بعد از دارای اهمیت هستند از هر دو طرف فراموش شده است!!
چه کسی است که از فعالیتهای اقتصادی که به پشتوانه پدر از سوی فرزندان هاشمی رخ داد و حتی پرونده های فساد عظیمی که بعضاً انجام دادند نشنیده باشد؟! چه کسی است که نداند این مفاسد تنها ذیل رانتِ فرزند هاشمی بودن رخ داده است؟! چه کسیست که نداند خود هاشمی و فرزندانش در فتنه 88 چه جایگاهی داشتد و چگونه التزامی به بحث ولایت فقیه از خود نشان دادند؟!
مطالب مرتبط:
تحلیلی از ورود، رد صلاحیت و قدم های بعدی هاشمی
در حاشیه اظهارات اخیر آیت الله جنتی
سوالهای هاشمیه
هدف هاشمی، تحقق شعارهای فتنه است
برچسب های مرتبط: شورای نگهبان آیت الله جنتی فتنه هاشمی رفسنجانی علی مطهری
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/3/13
2:19 ع
سیاست دوقطبی سازی انتخاباتی قبل از انتخابات از سوی طرفداران مشایی و هاشمی مستقلاً دنبال می شد یعنی هم طرفداران مشایی و هم طرفداران هاشمی مهمترین علت حضورشان را مقابله با یکدیگر توجیه می کردند. فضای دو قطبی از آنجهت یک امتیاز تلقی می شود که سایر نامزدها و گزینه ها را به راحتی حذف می کند و در یک رقابت دونفره خیلی بهتر می توان سبد رأی را پر نمود.
دوقطبی بودن فضای انتخاباتی اگر چه از سوی هاشمی و مشایی مستقلاً دنبال می شد، اما مواضع یکسان این دو در بکاربردن واژه "انتخابات آزاد"، تضعیف جایگاه رهبری و نهادهای انقلابی از دو جایگاه مجعول پدرانقلاب! و فرزند انقلاب! و حضور همزمان ایشان برای انتخابات و حامیان مشترکی مانند صادق زیبا کلام و شبکه های بیگانه ماهواره ای، شائبه ی هماهنگی برای بروز فضای 2 قطبی توسط هر دو جریان هاشمی و مشایی را تشدید می کرد.
اما اکنون و پس از رد صلاحیت هاشمی و مشایی، ایرنا (خبرگزاری دولت) همچنان با تحلیل های خود سعی در حفظ همان فضای مجعول را دارد. ایرنا در مقاله هایی با عناوین "صحنهای به نفع عالیجناب" و "مدل 2+6 طراحی کیست" سعی می کند آقایان حداد و جلیلی را فاقد کارآیی لازم برای مبارزه با سیاست های هاشمی معرفی کرده و 6 نفر دیگر را عملاً به هاشمی وابسته و دارای قرابت معرفی کند و این تقابل را طراحی آقای هاشمی برای حذف مشایی می شناسد.
لطفاً به این سطور از دو مقاله فوق در مورد نامزدهای حاضر انتخاباتی توجه فرمایید:
" همگی آقایان همزمان با مطرح کردن برنامههای انتخاباتی خود، علاقه ویژهای به نقد و تخریب دولت دارند و یا در برابر نقدهای وارد شده به دولت از سوی دیگر کاندیداها سکوت میکنند. پس انتقاد از عملکرد دولت احمدینژاد، فصل مشترک همگی نامزدها ست!!!!
هیچ کدام از نامزدهای محترم فعلی و حتی جناب آقای جلیلی که با پشتوانه تمسک به گفتمان دولت!!!! در صحنه انتخابات حضور دارد علاقهای به نقد جریان پر نفوذ و پر طمطراق مخالفان دولت در طی 8 سال گذشته از خود نشان نداده و به هیچ وجه وارد این فضا نمیشوند.
استفاده شجاعانه و حماسی از شاخصههای گفتمان انقلاب اسلامی در ادبیات و گفتار 8 نامزد انتخاباتی یا اصلاً وجود ندارد یا به قدری کم رنگ، محافظه کارانه و دیپلمات مآبانه است که با ذات گفتمان انقلاب اسلامی هیچ ارتباطی پیدا نمیکند!!!1
هاشمی در عین عدم احراز صلاحیت خود، همچنان بر جایگاه مهم و استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام تکیه زده و نامزد حداکثری مد نظرش را نیز در میدان رقابت حفظ نموده است. ضمن آن که با سکوت و اتخاذ مواضع هوشمندانه در خصوص برخورد شورای نگهبان وجهه خود را بازسازی نموده و همزمان احمدینژادی را که هیچ گزینهای در میدان انتخابات ندارد به مقاومت در برابر تصمیم شورای نگهبان و قانون متهم میکند! !!!
آرایش 2+6 نامزدهای یازدهم نشان میدهد که این سیاست جنبه عملی به خود گرفته و در میدان رقابت کاندیداها نتیجه 8 به هیچ به نفع هاشمی در حال پیش رفتن است!
... نکته مهم اما اینکه در این میدان جای خالی احمدینژادی که واقعیت صحنه را افشا کند به شدت احساس میشود. اما اگر احمدینژاد نیست خدای او هست که فرمود: “و مکرو و مکرالله و الله خیر الماکرین” "
در حاشیه تحلیل های ایرنا چند مورد به نظر می رسد که لازم به ذکر است:
خبرگزاری دولتی ایرنا، ستاد انتخاباتی مشایی
دشمنان احمدی نژاد چرا مهربان شده اند؟!
برچسب های مرتبط: احمدی نژاد انحراف مشایی هاشمی رفسنجانی انتخابات سعید جلیلی فتنه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/3/10
1:42 ص
چندیست که به دلیل تحریم های آمریکا، شرکتهای سخت افزاری و نرم افزاری مطرح دنیا از ارائه ی هرگونه فروش و ارائه ی خدمات به ایرانیان منع شده اند، به حدی که حتی به ایرانیان خارج از کشوری که قابل شناسایی باشند نیز خدمات ارائه نمی کردند که بنا به آخرین تصمیمات دولت آمریکا این تحریم لغو شده است و این لغو تحریم با ذوق زدگی و کف و هورای عاشقان غرب همراه شده است.
این تحریمها به نوعی بود که اگر شما یک نرم افزار آنتی ویروس یا یک موبایل سامسونگ خریده بودید، از ارائه خدمات پشتیبانی که حق شما بوده است محروم می شدید، ولی این تحریم های ناجوانمردانه در آن زمانی که وضع می شدند نه تنها با انتقاد غرب دوستان و عاشقان آمریکا همراه نمی شدند، بلکه ایشان با سکوتشان برای این تحریم ها مشروعیت نیز قائل می شدند، ولی در همین یکی دو روزه که خبر لغو این تحریم ها منتشر شده است، همان ها که سکوت کرده بودند با جیغ و دست و هورا برای معرفت و جوانمردی آمریکا اشک شوق ریختند.
معاون وزیر امور خارجه آمریکا حین خبر از لغو تحریم سخت و افزار و نرم افزار های حوزه ارتباطات (رایانه و موبایل) گفته است که ممکن است تحریم های غذا و دارو نیز حذف شود که همین هم جای تأمل دارد اول این که تا کنون آمریکایی ها منکر تحریم دارو بودند و دوم این که چرا آنچه که به سلامتی و حیات مردم مربوط است در درجه اول رفع تحریم قرار نگرفته است؟!
بحث رفع تحریم ها البته با توجه به نزدیکی به انتخابات و نقشه های احتمالی پس از آن، ما را به یاد جلوگیری از تعطیلی سایت تویتر در 4 سال پیش در حمایت از فتنه گران می اندازد براستی چرا برخی متوجه نیستند که همانطور که تحریمهای آمریکا در جهت تضعیف انقلاب انجام می شود، رفع آنها نیز جز در همان راستا نیست؟! آیا بهتر نیست عاشقان و دلدادگان آمریکا و غرب به جای چشمشان، با عقلشان فکر کنند؟!
آیا با کمی تدبر نمی توان متوجه شد که آمریکا در پشت پرده ی اعلام رفع قطعی و احتمالی برخی تحریم ها به دنبال کسب اعتماد نسبی و لااقل کاهش تنفر ایرانیان از آمریکا و افزایش گرایش به گزینه های مورد حمایت آمریکا یعنی اهالی تسلیم و سازش است؟!
برچسب های مرتبط: آمریکا تحریم فتنه غرب سامسونگ رابطه ایران و آمریکا انتخابات
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
92/3/9
2:46 ص
امشب دکتر عارف، معاون اول رییس جمهور دولت اصلاحات، میهمان برنامه گزارش خبری بود تا از برنامه های انتخاباتی اش بگوید، این آقا از اخلاق حرف زد و در همان حال که از اخلاق و اخلاق مداری صحبت می کرد به دروغ گفت رییس جمهور به مردم گفته است خس و خاشاک!!! او نه تنها اخلاق را پاس نداشت بلکه دروغ نیز گفت. آقای عارف از اخلاق گفت ولی هرگز نگفت که چگونه به مقدس ترین نظام حکومتی روی زمین تهمت تقلب زدند! و هرگز از زحماتی که برای کشور و مردم و دولت ایجاد کردند عذر نخواست! او نه تنها عذر نخواست بلکه گویا هنوز طلبکار است!
امشب آقای عارف می توانست از خودش و برنامه ها و اهدافش بگوید اما او به اشتباه ما را به یاد ضعف ها و نقشه های شان در دولت اصلاحات و فتنه 88 انداخت، او می توانست خودش و رفتارش را توجیه کند و از برنامه هایش بگوید، اما او طوری پرچم اصلاحات و سردمدارانش را بلند کرد که دیگر نمی تواند از اشتباهات شان برائت بجوید، اکنون مشخص است که قبله ی آمال او در مدیریت رسیدن به همان شرایط دولت اصلاحات است، شرایطی که مردم بعد از آن در هیچ انتخاباتی به قائلانش روی خوش نشان ندادند.
آقای عارف امشب خیلی از فساد ستیزی و سلامت خودش و دولت اصلاحات گفت، ولی هرگز نمی توانم واگذاری کارخانه الکتریک رشت را فراموش کنم که چگونه به همسر غلامرضا قبه و دختر هاشمی و دوستان کرباسچی واگذار شد و ایشان نیز ظرف چند ماه یک کارخانه ی فعال با کلی کارگر را تعطیل و دستگاه ها را تخلیه و به یک زمین برای کاربری مسکونی تبدیل کردند و کارگران را اخراج کردند و حتی حق و حقوق شان را نیز تا سالها به ایشان پرداخت نکردند. از نمونه های این واگذاری ها آن قدر در هر استانی هست که هرکسی می تواند لااقل یک مورد را بیاد بیاورد و به میزان سلامت دولت اصلاحات واقف شود.
امشب آقای عارف مدیریت خودشان را در دولت اصلاحات آنقدر شایسته معرفی نمود تا بیننده چشم بسته به ایشان رأی دهد، اما مردم هرگز نمی توانند تعطیلی های مستمر کارخانجات بزرگ نساجی و کفش و بیکاری فرزندان و تشدید وابستگی کشورشان را فراموش کنند، هرگز نمی توان فراموش کرد که ایشان چگونه ساخت پالایشگاه تولید بنزین را به بهانه ی امکان خرید آن تعطیل کردند تا کشور روز به روز به واردات پارچه و کفش و بنزین و .... بیشتر نیاز داشته باشد.
امشب عارف از اخلاق گفت ولی هرگز نمی توان فراموش کرد که در دولت اصلاحات چگونه ترویج فساد های فکری و رفتاری نهادینه شد، نمی توان فراموش کرد که چگونه در دولت اصلاحات به پیامبر و ائمه و ولی فقیه و امام زمان و ... توهین شد، چگونه به بهانه پلورالیزم و برداشتهای مختلف از دین، کتابهای پائولو کوئیلو کتابهای عرفانی شناسانده می شد، براستی چگونه دولتی که حتی حافظ حرمت پیامبر و ائمه و دین نبود، اکنون مدعی حفظ حرمت مردم گردیده است؟ آیا 8 سال اینقدر زمان زیادی برای افزایش رو و ریختن حیا بوده است یا توان این افراد در این خصوص زیاد است؟
امشب آقای عارف از توانمندی های دولت اصلاحات گفت ولی هرگز نگفت که چگونه ندانم کاری ها و ضعف های مدیریتی خود را با نگذاشتند، نگذاشتندها توجیه می کردند، چگونه تنش های سیاسی را که خود خالق آنها بودند را بهانه سوءمدیریت ها اعلام می کردند.
امشب دکتر عارف از منافع مردم و منافع ملی گفت ولی هرگز نگفت که چگونه بزرگان و حامیان اصلی دولت اصلاحات چقدر برای این کشور و مردم تنش آفریدند، تنش هایی که با رفتن دولت اصلاحات تمام شد، چرا که دست برپا کنندگان تنش با رأی مردم از حکومت کوتاه شد. مردم تنشهایی را که توسط دولت اصلاحات و بزرگان این جریان در این چند سال تحمل کرده اند را هرگز فراموش نخواهند کرد، تنش هایی مانند کوی دانشگاه و فتنه 88 حاصل فتنه انگیزی های برنامه ریزی شده همین اصلاحاتی ها بود که اکنون مدعی آرامش بخشی به کشور شده اند.
امشب آقای عارف از هیأت دولت خوب!!! اصلاحات گفت ولی هرگز نگفت که چرا برخی از همین وزرا و معاونان و ایدئولوگهای جریان اصلاحات، اکنون جزء ضدانقلاب های لندن نشینی هستند که بعضاً ین انگلیس و اسرائیل و آمریکا در حال درس پس دادن و مشق نوشتن هستند ولی امشب عارف از دلیل تعداد زیاد خائنان و نفوذی های دولت اصلاحات و علت خیانتهایشان و دلیلی برای اثبات تفاوت خودشان با ایشان چیزی نگفت.
امشب آقای عارف از مشکلات کشور در این 8 ساله داد سخن داد، ولی هرگز نگفت 4 سال دولت نهم کشور به مراتب به لحاظ شاخص های اقتصادی بهتر از دولتهای اصلاحات اداره شد و 4 سال دوم نیز به حمایت همین دوستان اصلاحاتی، کشور دچار فتنه 88 شد و نگفت که چگونه دوستان و بزرگان اصلاحات از داخل و خارج از کشور در هدایت دشمنان این مرز و بوم در تشدید تحریم ها و زمین گیر کردن دولت و نظام تلاش کردند!
براستی آیا آقای عارف برای مشکلات اکنون کشور، تقصیری را متوجه خودشان نمی داند؟ به غیر از بحث فتنه (که در بند قبلی به آن پرداختم)، آیا ایجاد یک اقتصاد وابسته و تحویل آن به دولت بعدی نقشی در کاهش توان مقاومت و افزایش آسیب پذیری ما نداشت؟
آقای دکتر عارف از سیاست خارجی اصلاحات تعریف کرد ولی هرگز نگفت که با این سیاست چه امتیازی جز سرخوردگی برای کشور گرفتند، گویا ایشان نیز مانند دکتر روحانی حافظه ی تاریخی و سواد مردم را به هیچ انگاشته است!
آری حرف های امشب آقای عارف را اگر قبل از دولت اصلاحات می شنیدیدم شاید تحت تأثیر قرار می گرفتیم اما چه می توان کرد که افرادی که کارنامه های مشخصی دارند، ادعایشان فوراً با کارنامه شان مقایسه می شود، کارنامه ای که نمرات پایینش تا کنون نگذاشته است، حتی یک فرصت دیگر از پیشگاه مردم برای اصلاحاتی ها ایجاد شود.
این مطلب در سایتهای 8 دی و چریغ و حرف تو منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: فتنه انتخابات محمد خاتمی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/3/2
12:59 ع
همانطوری که پیش بینی می شد، هاشمی تا آخرین لحظات فرصت ثبت نام، منتظر نامزدی خاتمی ماند و با عدم حضور وی شخصاً با توجه به فشارهایی که متوجه اش بود به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد. هم زمانی ثبت نام هاشمی و مشایی و این جمله که اگر مشایی بیاید هاشمی هم خواهد آمد موجب فرضیه هایی در راستای هماهنگی این دو گروه به ظاهر متضاد شد.
البته در حضور هاشمی، برخی اطرافیان نزدیک وی نقش بسزایی داشتند و با نمایش های بعضاً تکذیب شده از نظرسنجی های ساختگی (از همان جنسی که موسوی را با آنها فریفتند) و دعوت شخصیتها دینی و مراجع تقلید (که همگی تکذیب شدند)، او را به وجود یک مطالبه ی عمومی قانع کردند.
کسانی که هاشمی را برای نامزدی تشویق می کردند یک بازی 2 سربرد را دنبال می کردند که تنها بازنده اش خود هاشمی بود. دو دلیلی که باعث شد خاتمی نیز علی رغم فشار اطرافیان و دوستانش به این عرصه وارد نشود در مورد هاشمی نیز صادق بود، دلیل اول خوردن مهر عدم صلاحیت برای ابد و دلیل دوم نیز شکست قطعی در انتخابات بود، هم خاتمی و هم هاشمی از جایگاه محوری خود و یاران نزدیک خود در فتنه 88 مطلع بودند و بیش از هرکسی واقف بودند که به لحاظ روال معمولی قادر به کسب احراز صلاحیت از شورای نگهبان نخواهند بود و به همین منظور مدام به دنبال کسب رضایت و مجوز از رهبری بودند تا حداقل احتمال رد صلاحیت شان را به صفر برسانند ولی مقام معظم رهبری صراحتاً فرمودند که هیچ فردی منتظر دعوت اینجانب نباشد و همین مسئله یاران هاشمی را دست به دامن مراجع نمود که در آن نیز جز دو سه مورد ادعای کذب، ثمری نبستند و دلیل دوم هم اطمینان از شکست شان درانتخابات بود چرا که همانطوری که خاتمی گفته بود در یک دهه اخیر، اصلاح طلبان در هیچ انتخاباتی نتوانسته بودند غالب باشند.
شورای نگهبان هاشمی رفسنجانی را واجد صلاحیت نامزدی ریاست جمهوری تشخیص نداد که این مسئله 2 دلیل اصلی داشت که یکی دخالت و نقش محوری هاشمی رفسنجانی در شروع و طولانی شدن فتنه بود و دیگری هم به دلیل توان جسمی نامتناسب با مشغله و جنب و جوش مقام ریاست جمهوری بود.
در هر صورت هاشمی با علم بر شرایط موجود و با اطمینان یافتن از عدم حضور خاتمی، وارد عرصه شد و با رد صلاحیتش، برنامه ی دوم در دستور کار حامیان و مشوقان حضور هاشمی قرار گرفت؛ ایشان با نوشتن نامه های مختلف هاشمی را واجد صلاحیت تا حد مساوی بودن با رهبری دانستند و او را تا حد یک منجی مظلوم معرفی کردند و هاشمی نیز در تکمیل پازل ایشان و این که از ابتدا نیز راغب به حضور نبود، نقش یک انسان وارسته و غیرعلاقمند به مقام را برعهده گرفت، مسئله ای که می تواند برای هاشمی یک وجهه جدید احیا کند تا این وجهه نیز در جای دیگری شاید خرج توطئه ای دیگر گردد.
در استراتژی حامیان و مشوقان هاشمی، عدم صلاحیت هاشمی، ظلم و شورای نگهبان سیاسی و نظام، ظالم معرفی شدند و رد صلاحیت اصولی و فنی هاشمی نیز مغرضانه نشان داده شد، این راهکار به اینجا منجر می شود که هاشمی مظلوم!!! بتواند نقش یک حامی تأثیر گذار را برای کسی مانند روحانی ایفا کند و از سوی دیگر در مراحل بعدی، حملات بر شورای نگهبان که نگهبان انقلاب است، تشدید گردد.
رد صلاحیت هاشمی و مشایی با یک هدف، ظالمانه خوانده شد با این تفاوت که گروه انحرافی دیگر در بین نامزدها نماینده ندارد و با توجه به جایگاه و مسئولیت اجرایی در برگزاری انتخابات به صورت رادیکال تر وارد می شوند، ولی گروه هاشمی، با داشتن یک نماینده، محتاط تر و منتظر بازی های سایرنامزدها می ماند. هر اقدام و رفتار نابخردانه از سوی جریان انحرافی به یک ادعا در خصوص اثبات حقانیت هاشمی و یارانش در فتنه 88 تعبیر خواهد شد و این بار این هاشمی و یاران او خواهند بود که فضای دوقطبی انتخاباتی را با جریان انحرافی به صورت نمایشی ایجاد خواهند نمود، البته اگر موضع گیری های شدید احمدی نژاد نسبت به هاشمی از خاطرها پاک شده بود، می شد منتظر حمایت جریان انحرافی از نماینده ی هاشمی ماند ولی با توجه به سوابق تاریخی آن مخالفت ها، حرکت نمایشی فضای دوقطبی در دستور کار قرار خواهد گرفت.
فشارهایی که برای گرفتن حکم حکومتی در تأیید صلاحیت هاشمی و مشایی وجود دارد نیز مکمل فضای دوقطبی نمایشی خواهد بود و این که هر دو فرد و حامیان شان، سواره نظام و ابزارهای خود را تا زمان انتخابات به امید گرفتن صلاحیت، آماده باش نگاه خواهند داشت. آماده باشی که شاید بتواند با توجه به اوضاع و تحولات آن موقع بستری برای بروز فتنه ای جدید باشد.
با تمام این مسائل و محاسبات و دوستی های پشت پرده، باید توجه داشت که هم نظام، هم مردم در فتنه 88 به اندازه ی یک انقلاب دیگر تجربه کسب کرده است و هرچقدر که فتنه 88 موجب رسوایی عناصر ضدانقلاب و خائن گردید، فتنه ی 92 تعداد بیشتری از منافقین را رسوا و زمین گیر خواهد نمود.
برچسب های مرتبط: هاشمی رفسنجانی فتنه انتخابات انحراف علی مطهری
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/2/30
12:58 ص
همزمان با اعلام نامزدی آقای هاشمی و کمی پیش و پس از آن، افراد زیادی از ایشان به صورت مستقیم و شفاف حمایت کردند، اگر چه در میان این حامیان، تعدادی به اصطلاح اصولگرایان سنتی نیز وجود دارند که برخی از آنها را به خاطر رفتارهای 4 سال پیش شان، ساکت فتنه خواندیم و یا کسانی حضور دارند که شعار اصلاح طلبی در چارچوب نظام می دهند، اما برخی دیگر از حامیان ایشان افراد و رسانه هایی هستند که سال هاست نام آنها با مفهوم خیانت و ترور عجین شده است.
براستی جای تأمل و سؤال دارد که چرا شبکه های رسانه ای و ماهواره ای که مستقیماً عامل سیاست های دولت های انگلیس و آمریکا هستند حمایت علنی خود را به سمت آقای هاشمی نشانه گرفته اند؟! و یا به چه دلیل افرادی مانند بنی صدر و رجوی نیز علناً از ایشان حمایت می کنند؟! آیا آمریکا و انگلیس و رجوی و بنی صدر دلشان به حال این کشور سوخته است؟! آیا تعداد و عمق زخم هایی که هر یک از این خائنان بر پیکره ی شیر ایران نواخته اند، جایی برای گمان خام دلسوزی و دوستی و خیرخواهی باقی می گذارد؟! آیا این حمایت ها نشان از این امید خام ندارد که کاری را که ایشان نتوانستند به پیش ببرند شاید هاشمی بتواند به جایی برساند؟!!
مگر می شود فردی به آرمانهای انقلاب و امام و شهدا و اسلام پایبند باشد و مورد حمایت bbc و voa بماند؟! آیا ممکن است گروه هایی که تعداد زیادی از مسئولان و مردم کشورمان را در جنگ و ترور به شهادت رسانده اند، از کسی در انتخابات حمایت کنند که خون شهدایش را پاس بدارد؟! با توجه به شفافیت پاسخ این سوالات، به جهت بی حرمتی نکردن به هوش مخاطبین بزرگوار، پاسخ سوالات را به شما واگذار می کنم.
این مطلب در سایت چریغ و عمارنامه و عرش نیوز و به روز نیوز منتشر شد.
برچسب های مرتبط: هاشمی رفسنجانی فتنه انتخابات
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.