93/4/27
3:3 ع
مواضع آقای هاشمی رفسنجانی درباره وقایع ایران و منطقه همواره مورد علاقه ی رسانه ها و مسئولان کشور خودمان و سایر کشورها به خصوص دشمنان انقلاب بوده است، با این تفاوت که این مواضع قبلاً موجبات نگرانی و ناراحتی ایشان را فراهم می نمود ولی طی چندسال اخیر، مواضع جناب هاشمی در خصوص رهبری، انتخابات، رابطه با آمریکا، سوریه، عراق، بیداری اسلامی، هسته ای و … مورد استقبال دشمنان قرار گرفته و با ذوق زدگی نسبت به انعکاس و تفسیر آنها اقدام می نمایند، از آنجا که نمی توان بر گفتارها و رفتارهای افراد مهمی مانند هاشمی رفسنجانی که به صورت مستمر مورد حمایت و تشویق دشمنان قرار می گیرد چشم فروبست و این استمرار را تصادفی دانست، در این مجال مختصراً به برخی از این مواضع اشاره می کنم: ادامه مطلب...
93/3/31
8:9 ع
میهمان برنامه ی عصر امروز شناسنامه، جناب دکتر محمد باقر نوبخت، معاون رئیس جمهور و سخنگوی دولت بود که خیلی شمرده و صریح به سؤالات مجری برنامه، آقای حسین رنجبران پاسخ گفت، اینقدر صریح که حتی گفت هنوز نتوانسته است دلش را با احمدی نژاد صاف کند!
آقای نوبخت در پاسخ به سؤالات مجری برنامه به سوابق انقلابی خود، پدربزرگ و دائی اش اشاره کرد و جمله ای را که رهبری در تأیید دائی ایشان بیان کرده بود را نیز نقل قول نمود. یکی از سؤالاتی که جناب نوبخت محتاطانه از کنارش عبور کرد در خصوص مناظره ی انتخاباتی ایشان به نمایندگی از آقای هاشمی با جناب دکتر خوشچهره به حمایت از احمدی نژاد، در سال 84 بود، آقای رنجبران به ایشان گفتند که برخی افراد و رسانه ها، موضع آقای نوبخت در آن مناظره را از عوامل شکست جناب هاشمی در آن سال می دانند که کنایه به سخنان تند و تحقیر آمیز جناب نوبخت در خصوص آقای احمدی نژاد بود، ولی ایشان در پاسخ گفتند که فقط برنامه جناب هاشمی را ارائه کردند و از خرافه ای بودن آقای احمدی نژاد انتقاد کرده اند، در حالی که متأسفانه همچنان صفت تحقیر کردن در رویکرد ایشان و بسیاری از رفقای شان باقی مانده است و طی این مدت که از عمر دولت یازدهم می گذرد بارها در مواجهه با منتقدان از آن استفاده شده است، خصلتی که اگر دولت هرچه زودتر فکری به حالش نکند، احتمالاً منجر به کسب رکورد اولین دولت 4 ساله جمهوری اسلامی خواهد شد، چرا که مردم به شدت نسبت به رعایت موارد اخلاقی دقیقند.
آنچه که بیش از همه در مصاحبه ی آقای نوبخت به چشم آمد، تأکید ایشان به ارادت خاص، خالصانه، قدیمی و ادامه دار به جناب هاشمی بود که با تعریف و تمجید های مکرر از ایشان و برشمردن ظلم هایی که جناح های مختلف اعم از اصلاح طلبان و اصولگرایان به او روا کردند همراه شد، ایشان شخصیت انقلابی جناب هاشمی را دستخوش هیچ تغییری ندانستند!، بلکه رفتارها و انتقاداتی که در قبال ایشان صورت گرفته و می گیرد را ناشی از تغییر و انحراف سایر افراد و جریان ها معرفی کردند، متأسفانه جناب رنجبران احتمالاً به دلیل شدت حمایت و تعصبی که آقای نوبخت نسبت به آقای هاشمی بخرج داد، هیچ انتقاد و سؤالی در خصوص این سخنان بیان نکردند که لازم دیدم چند سوال را در پاسخ به این اظهارات جناب نوبخت بیان نمایم:
1- اگر جناب هاشمی تغییر نکرده و فقط منتقدان ایشان دچار انحراف و ظلم شده اند، پس چرا دشمنان سابق جناب هاشمی اکنون به ایشان اینقدر دوست و نزدیک شده اند؟! چرا آمریکا، انگلیس و رسانه های شان اینگونه در این چندساله مجاناً برای جناب هاشمی جامه می درند و جاده صاف می کنند؟!
2- اگر جناب هاشمی اینقدر مبرا و بی نقصند، پس چرا در فتنه ی 88 که صراحتاً از سوی دشمنان این کشور مورد حمایت های مالی و رسانه ای و تحریمی بود، نتوانست موضع انقلابی و حتی قانونی اتخاذ نماید و در پازل دشمنان خونی این کشور نقش آفرینی نکند؟!
3- آیا انقلاب و انقلابی گری با شخصیت جناب هاشمی باید اندازه گیری شوند و یا اصول انقلابی گری در مواضع امام و رهبری و قانون اساسی باید دنبال شوند؟! به راستی به کدام ضمانتی جناب نوبخت گمان می کنند هرکسی که به هاشمی انتقاد کرد ظالم بوده است و هرکسی با هاشمی همراه باشد از اشتباه و گناه و فتنه مصئون است؟!
4- جناب نوبخت بر چه اساسی سلیقه ی اکثریت قاطع مردم در انتخابات سال 88 را هنوز زیر سؤال می برند و شخصی مانند موسوی را که عملکردش میزان دیکتاتوری، خیانت و قانون شکنی را بر همگان اثبات کرد را همچنان صالح می داند؟!
5- بر چه اساسی جناب نوبخت و شخص رئیس جمهور مردم را بابت رأی دادن به احمدی نژاد (که یقیناً اشتباهات او در مقاطع انتهایی ریاست جمهوری اش بیشتر شد) را تخطئه می کنند ولی رأی و حمایت خودشان را به کسانی که نه به قانون، نه به نظام و نه به رهبری و امام پایبند نبودند را خطا نمی داند و با افتخار از آن یاد می کند؟!
اگر چه از برنامه ای مانند شناسنامه توقع نمی رود که به یک مناظره ی سیاسی بدل شود، ولی انتظار هست که به تریبونی برای تطهیر خطاکارانی که هرگز از اعتراف و جبران اشتباه شان حرفی نزدند تبدیل نشود.
برچسب های مرتبط: هاشمی رفسنجانی فتنه دولت
93/2/28
9:1 ص
این که مقام محترم ریاست جمهوری در روز ملی فن آوری اطلاعات بر لزوم بهره گیری از سخت افزارها و نرم افزارهای ایرانی تأکید کردند قابل تقدیر بود، اما این که در عمل، تریبون را محلی برای ترویج و تبلیغ شبکه های ماهواره ای و شبکه های مجازی قرار دادند، عجیب بود. در کشوری که این همه شبکه های مجازی از شهری تا استانی و ملی ساخته شده است و برخی از آنها به خوبی عضوگیری کرده و در حال فعالیت هستند، چرا جناب رئیس جمهور و برخی وزرای ایشان مدام از شبکه های مجازی خارجی حمایت می کنند و ایشان را مورد مرحمت قرار داده و رسماً در این شبکه ها عضو می شوند؟! به راستی آیا شبکه های مجازی وطنی نیز نباید در کنار نرم افزارها و سخت افزارهای ملی مورد حمایت باشند؟! آیا توصیه به استفاده از نرم افزارها و سخت افزارهای داخلی با توصیه به استفاده از شبکه های مجازی و ماهواره ای خارجی قابل جمعند؟!
و اما بحث ماهواره، اصلاً فرض که روزی شبکه های ماهواره ای خارجی بدون آنتن و بشقاب برای همه ی تلویزیون ها قابل دریافت باشند، آیا این مسئله دلیل می شود تا از همینک استفاده از این شبکه ها را مشروعیت ببخشیم و قانونی نماییم و همگان را به استفاده از آن ترغیب کنیم؟! آیا قیاس ویدئویی که فیلم دلخواه مان را در آن می گذاشتیم با هزاران شبکه ی غیرقابل کنترل (به خصوص برای فرزندانی که معمولاً از والدین شان اطلاعات فنی بیشتری دارند) قابل قیاس است؟! مگر نه این که تهاجم فرهنگی غرب بر بستر همین ماهواره و اینترنت و شبکه های ماهواره ای رخ می دهد، پس چرا باید به جای این که به تقویت رسانه ملی و شبکه های مجازی داخلی و اینترانت بپردازیم، باید رسانه ملی را با سنگین ترین فشارهای اقتصادی مواجه کنیم و شبکه های مجازی داخلی را مهجور و مظلوم نماییم؟!
اصلاً شاید از لحاظ تکنیکی، روزی برسد که شبکه های ماهواره ای سهل الوصول گردند، اما آیا این سهل الوصول گشتن می تواند توجیهی برای مشروعیت بخشی به آن باشد؟! اصلاً چرا جای دور برویم؟! تمام آنچه که رئیس جمهور در مورد ماهواره و شبکه های مجازی خارجی گفت را با منطقی که ایشان گفتند می توانیم در مورد مواد مخدری که هم اکنون در بسیاری از سوپرمارکت ها در دسترس همه قرار دارد نیز بگوییم! چرا که این مواد که هم، قابل ریشه کنی نبوده اند و هیچ دولتی هم در خصوص آنها موفق نبوده است! و به قول کارشناسان به راحتی و در مدت کمتر از 5 دقیقه در اکثر نقاط کشور قابل ابتیاعند!، پس بیاییم از مبارزه ی بی فایده دست برداریم و واقعیت را قبول کنیم و خرید و فروش آن را آزاد کنیم!
بحث دیگری که گویا مغفول مانده، مسائل امنیتی است، آیا شبکه های ماهواره ای و شبکه های مجازی خارجی مدام در برنامه های ضدامنیتی دشمنان ایران نقش ایفا نمی کنند؟! آیا ماهیت جاسوسی ایشان بارها از سوی مسئولان همین شبکه های مجازی و یا ماهیت فتنه انگیزی ایشان در ایامی مثل ایام فتنه به خوبی مشخص نگردید؟! آیا دولتی که بر فضای نقد های داخلی اینچنین فضای امنیتی حاکم کرده است، می تواند ترویج استفاده از شبکه های ضدامنیتی را با هیچ نگاه امنیتی ترویج بنماید؟! مگر همین کشورهای غربی اجازه ی پخش برنامه های ماهواره ای ما را در کشورهای خودشان می دهند؟! آیا غرب همین شبکه ی press tv و امثالهم را تحمل کرد؟!
به راستی چرا در حالی که آمریکا و غرب علناً برای دشمنی با ایران بودجه تصویب می کنند و بخش زیادی از بودجه ها را بی محابا و به صورت شفاف در همین رسانه ها و شبکه ها صرف می کنند، ما نه تنها اقدام تلافی جویانه و خنثی کننده ای نمی کنیم، حتی به این اقدامات مشروعیت می بخشیم؟! چگونه یادمان برود که در ایام فتنه 88 شبکه ی توئتر که باید برای پاره ای اصلاحات مدتی از دسترس خارج می شد، به دستور مقامات امنیتی آمریکا و جهت هدایت فتنه در ایران، دایر باقی ماند؟! و یا این که نمی توانیم اینقدر ساده باشیم که از خود نپرسیم چرا در حالی که بسیاری از امکانات فنی گوگل و یا سایر سرویس دهنده های اینترنتی برای ما تحریم شده است ولی شبکه های مجازی ایشان همچنان فعال است و برای ساخت شبکه های ماهواره ای فارسی زبان (شما بخوانید ضد ایرانی) حتی در اوج مشکلات مالی و تعدیل نیرو، هزینه می کنند.
نتیجه: کاش دولت کاری نکند که همراهی هاشمی با فتنه 88، همراهی او با دولت جناب روحانی و همراهی شبکه های ماهواره ای و مجازی با فتنه 88 این فکر را به ذهن ها متبادر سازد که دولت جناب روحانی، خواسته یا ناخواسته در پی بسترسازی برای فتنه های سیاسی و فرهنگی بعدی است، توقع ما از دولت این است که اولاً حمایت واقعی از تولیدات نرم افزاری و سخت افزاری و شبکه های مجازی ملی و مهمتر از همه رسانه ملی بنماید و ثانیاً مردم را به استفاده از این محصولات فرهنگی ترغیب نماید و خودشان نیز این شبکه ها را برای فعالیت های مجازی انتخاب کنند و ثالثاً مسائل امنیتی داخلی و خارجی را به صورت یکپارچه و به دور از افراط و تفریط در نظر بگیرند و رابعاً قبل از این که مواجهه فرهنگی با غرب را کلید بزنند، بسترهای داخلی آن را اینقدر تقویت کرده باشد که فعالان فرهنگی و رسانه ای رمقی برای مقابل داشته باشند.
مطالب مرتبط:
ابعاد فعالیت دولتی ها در شبکه های مجازی
از وزیر ارتباطات متشکرم چون...
برچسب های مرتبط: حسن روحانی فرهنگ فتنه صدا و سیما رسانه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/12/14
2:38 ع
نگاهی به سوابق انتقادات و ایرادات بدخواهان داخلی و خارجی در ایران و بسیاری از کشورها نشان می دهد که یکی از ایرادات بسیار معمول و مکرری که به حکومت ها وارد می شود، بحث نظام انتخابات آنهاست. ایراد به نظام های انتخاباتی از غرزدن های معمولی شروع می شود و با گسترش آن، به تدریج نظام حکومتی یک کشور را همانند آنچه که در کودتاهای رنگین مختلف شاهدیدم، با مخدوش دانستن مشروعیت و مقبولیت آن، زیرسؤال می برند، اگر چه بهبود و ارتقای هر سیستمی مطلوب و چه بسا وظیفه است، اما باید بین حرکاتی که در جهت اصلاح امور صورت می گیرند با هجمه هایی که از اساس به دنبال ضربه زدن و ایجاد خدشه هستند تفاوت قائل شد.
وقتی به مشروعیت و مقبولیت یک نظام حکومتی خدشه ای وارد نباشد، سخت ترین ضربات خارجی و خشن ترین آشوب های داخلی نیز نمی توانند پایه های آن حکومت را بلرزانند و اگر کودتایی نیز رخ دهد، خیلی سریع با دخالت مردم به شکست خواهد انجامید و به همین دلیل دولتهای مداخله جو و فتنه گری که قصد اعمال فشار و تغییر حکومت های غیردلخواه خود را دارند ابتدا طرحی برای خدشه وارد کردن به مشروعیت و مقبولیت حکومت های مد نظر خود تدوین می کنند.
نظام هایی که در آنها گزینش مسئولان و تدوین قوانین براساس انتخاب مردم صورت می گیرد، دارای مشروعیت و مقبولیت سیاسی و مردمی هستند و به همین دلیل، خودِ انتخابات، بالاترین مانع در رفرم و کودتا محسوب می شود و برای زیرسؤال بردن انتخابات یک کشور باید یک پروژه میان مدت را کلید زد تا در بینابین یک انتخاباتِ حساس، رسماً از آن بسترسازی ها برای زیرسؤال بردن انتخابات و به تبع آن مخدوش کردن مشروعیت و مقبولیت حکومت و سپس رفرم و کودتا استفاده گردد.
در نظام جمهوری اسلامی ایران که نوع حکومت، قانون اساسی، نمایندگان مجلس خبرگان، شخص رییس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نمایندگان شوراهای اسلامی همگی با رأی مستقیم مردم انتخاب شده و می شوند و به همین شکل، شخص ولی فقیه و هیأت دولت و رؤوسای قوای مقننه و قضاییه به صورت غیرمستقیم با رأی مردم شناخته و یا منصوب می گردند، ولی از آنجا که بدخواهان این نظام به دنبال تشکیک در مشروعیت و مقبولیت انقلاب هستند، به ناچار همین ساختارِ برخواسته از رأی مردم را با برخی شهات مورد هجمه قرار می دهند که 3 مورد در میان این شبهات از همه شایعترند که مختصراً به همراه پاسخ تقدیم می گردد:
1- یکی از شبهات رایج این است که با توجه به وجود نظارت استصوابی در انتخابات من جمله در بحث تأیید صلاحیت نامزدها، ادعا می شود که: همگان در بحث نامزد شدن آزاد نیستند، در حالی که اولاً هر سیستم دولتی، صنفی و یا خصوصی در تمام دنیا برای افرادی که قصد حضور در رؤوس آن نهادها را دارند، شرایطی تدوین می کنند و برای سنجش تحقق آن ها نیز نهادی تعیین می شود، در ایران نیز همین مسئله در انتخابات های مختلف برعهده ی مراجع مشخصی مانند شورای نگهبان، وزارت کشور، فرمانداری ها و ... گذاشته می شود. نظارت استصوابی (که از اصل 99 قانون اساسی برآمده است) و مرجع اجرای آن شورای نگهبان است، در دوره زعامت امام خمینی (ره) و پس از آن در دوره اصلاحات به شدت مورد هجمه قرار گرفتند که با مقاومت شخص امام خمینی و مقام معظم رهبری مواجه گردید و متأسفانه شاهدیم که پس از به روی کار آمدن دولت اعتدال، انتشار همین شبهه خیلی زود در دستور کار قرار گرفته است (مراجعه شود به اینجا).
2- از شبهات دیگری که معمولاً در انتخابات شاهدیم این است که به روند اجرایی انتخابات و مجریان و ناظران آن انتقاد وارد می کنند، براستی چگونه می توان ادعاهای افرادی مانند هاشمی، خاتمی، موسوی، وزرای کشور و سایر نزدیکان ایشان را که بعضاً بزرگترین تشکیک کنندگان سلامت سیستم انتخاباتی کشور در این سال ها بوده اند را باور کرد؟! در حالی که همینان در دولت های خود بارها با همین سیستم، انتخابات برگزار کرده و از همین سیستم انتخاباتی به مسئولیت رسیده اند و بارها در دفاع از همین سیستم انتخاباتی در برابر منتقدان جامه دریده اند؟! و به راستی اگر این سیستم انتخاباتی را دچار مشکل می دانستند چرا طرح و لایحه ای ارائه نکردند؟! چرا همان موقع سکوت پیشه کردند و دست روی دست گذاشتند؟! آیا این اعتراضات ریشه در منافع کنونی ایشان ندارد؟!
3- یکی دیگر از شبهاتی که مکرراً به انتخابات وارد می شود این است که برگزار کنندگان و ناظران آن را بی طرف نمی دانند و به همین استناد کل انتخابات را زیرسؤال می برند، البته نمی توان قبول کرد هیچ فردی در عرصه ی سیاست فعال باشد ولی نسبت به هیچ گزینه و جناحی تمایل و یا عدم تمایل نداشته باشد و چه بسا در مقاطعی نسبت به برخی گزینه ها نیز موضع نگرفته باشد، لیکن این مسئله تنها زمانی می تواند به انتخابات ایرادی وارد کند که افراد از این تمایلات درونی له یا علیه نامزد خاصی استفاده کنند و به صورت عملیاتی این تمایلات را در زیرپا گذاشتن قوانین دخالت دهند، باید توجه داشت که اگر چه مسئولان و دست اندرکاران انتخابات نباید قانوناً نسبت به هیچ گزینه ای، موضع گیری کنند، اما صرف چنین تخلفی هرگز به معنی مخدوش بودن انتخابات و یا سیستم انتخاباتی کشور نخواهد بود.
این مطلب در عمارنامه منتشر شد.
برچسب های مرتبط: انتخابات فتنه شبهه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/10/18
9:7 ع
در این مطلب قصد ندارم تا آقای روحانی را مأیوسانه و به صورت غیرمنصفانه مورد انتقاد قرار دهم، ولی از این که شعار اعتدال همان سرنوشت شعار اصلاحات را بیابد نگرانم و ضمن اعلام دلیل مشابهت های موجود، از رییس جمهور محترم می خواهم تا هر چه سریعتر نسبت به ارائه یک تعریف جامع و مانع از اعتدال اهتمام ورزند و سپس براساس آن تعریف، منظورشان از معتدل و افراطی را به صورت صریح تبیین نماید.
اصلاح طلبی، مهمترین شعار آقای خاتمی بود که با سخنان توأمان از مفاهیم مختلف و بعداً متضاد به مردم ارائه می گردید و همین شعارها در کنار عدم محبوبیت رقبا، منجر به جذب آرای مختلف از اقشار مختلف مذهبی و ملی مذهبی، سکولار و ملی به سمت آقای خاتمی گردید. آقای خاتمی حین معرفی اصلاحات، توأمان از جامعه مدنی و مدینه فاضله سخن راند و به نحوی از مردمسالاری دینی در کنار آزادی قرائت های مختلف از دین گفت که رأی دامنه ی گسترده ای از دینداران تا لیبرال ها را به سبد خود ریخت.
اگر چه آرای خاتمی به لحاظ میزان مشارکت مردم و نسبتِ آرای ایشان به آرای کل مردم ویژه بود، لیکن هر چه مردم به تناقضات شعارها و رفتارهای جریان اصلاحات بیشتر آشنا شدند از اصلاح طلبان فاصله گرفتند و از سوی دیگر ملی ها و ملی مذهبی ها هم با شفاف شدن ابهامات گفتاری و رفتاری آقای خاتمی، کم کم پروژه عبور از خاتمی را کلید زدند و اینچنین بود که شعارهای مبهم اصلاح طلبی اگرچه سبد رأی خاتمی را پر کردند، اما نتوانستند دل مردم را همراه نگاه دارد، چرا که ماه پشت ابر نماند و مردم روز به روز شناخت بیشتری نسبت به منظور دوستان از اصلاحات پیدا کردند.
اما آنچه که باعث شد مقدمه فوق را بنویسم شباهت شعارهای آقایان خاتمی و روحانی در ابهام آنهاست. اعتدال شعار اصلی آقای روحانی بود که با شعار پرهیز از افراطی گری و تفریط همراه گردید تا کمی بیش از نیمی از مردم به این پرهیز از افراط و تفریط رأی دهند. اکنون علی رغم گذشت چند ماه از آغاز بکار دولت آقای روحانی، آنچیزی که آقای روحانی به آن تأکید دارند دیگر پرهیز از تفریط را در خود ندارد و ایشان صرفاً از افراط اعلام برائت می کند و متأسفانه همان طوری که اصلاح طلبان رقبای خود را با برچسب انحصارطلب و دیکتاتور می راندند، گویا اعتدال گرایان نیز منتقدان خود را با وصله ی افراطی گری از صحنه حذف می کنند و این در حالی است که شعار انتقاد پذیری از شعارهای مهم آقای روحانی بوده و هست.
به سخنان زیر که جناب روحانی در اولین همایش استانداران دولت یازدهم بیان کردند توجه کنید:
... آنچه هدف ما این است که کشور را از حالت تنش، خشونت، افراط به طور کامل خارج کنیم. شرایط اجتماعی کشور باید به گونهای باشد که افرادی که تمایل به افراط و خشونت دارند و تعداد آنها بسیار اندک است فضایی را برای حضور پیدا نکنند.... یکی از هدفهای این دولت آشتی در سطح جامعه بوده است. همه را باید به یکدیگر نزدیک کرد و آن رسانههایی که بر طبل انشقاق میکوبند اشتباه تاریخی میکنند. هیچ جناحی را در این کشور نمیتوان حذف کرد و هیچ حزب فعالی را نمیتوان نادیده گرفت. بنابراین باید با یکدیگر تعامل داشت و قواعد بازی را آموخت....
از یک سو آقای روحانی مستمراً از افراط اعلام برائت می کند و از سوی دیگر وزیران و استاندارانی را به کار می گمارد که در بزرگترین فتنه کشور دست داشتند! اکنون بعد از مشاهده چند ماه از رفتارهای دولت اعم از انتصابات، موضع گیری ها و برنامه های عملیاتی، به نظر می رسد تنها کسانی که در درگاه آقای روحانی هیچ جایگاهی ندارند و به احتمال زیاد افراطی خوانده می شوند، همان حزب اللهی ها هستند و گویا جناب روحانی از همان ابتدا اعتقادی به تفریطی بودن جریان های فتنه گر و قانون شکنی و خیانت های ایشان نداشته اند.
بسیار خوب است که آقای روحانی در خصوص تعریف اعتدال از ظن خودشان بیشتر بگویند و جوانب آن را به لحاظ معرفی مرزهای افراط و تفریط تشریح نمایند. مردم حق دارند که بدانند ملاک اعتدال در اعتقاد دولت یازدهم چیست و شاخص افراط و تفریط کدام است. با توجه به این که جناب روحانی در اکثر قریب به اتفاق موارد از واژه اعتدال و افراطی فقط برای معرفی دوستان و دشمنان شان، همچنین در خصوص رأی دهندگان به خودشان و رقبا استفاده کرده اند، حقیر برداشت خودم را در این خصوص ارائه می کنم:
با توجه به این که بسیاری از مفاهیم مانند عقل و منطق دچار برخورد سلیقه ای می شوند، به نظر می رسد تنها مفاهیم قابل اتکا و قابل استفاده برای تعریف اعتدال، همانا شرع و قانون باشد.
به این سخنان جناب روحانی که در مجلس شورای اسلامی ایراد شده است توجه فرمایید:
... مردم در 24 خرداد به افراط، تفریط، خشونت، خودرایی، تکرایی، عدم مشورت و عدم تدبیر رای ندادند و به اعتدال، تدبیر و عقلانیت رای دادند....
با فرض این که مسیر اعتدال را اسلام و قانون مشخص کند به این نتیجه می رسیم که هرکسی که در چارچوب مسیر ترسیم شده ولایت فقیه (که ضامن اسلامیت نظام است) و قانون (که محصول جمهوریت نظام است) حرکت کند میانه رو است و اگر کسی پا از این گلیم فراتر گذاشت قابل معتدل خواندن نخواهد بود؛ بر اساس این فرض، چگونه می توان افرادی را که در تمام امور سیاسی و اجتماعی خود به خصوص انتخابات (که حساس ترین و هیجانی ترین امورند)، در چارچوب قانون حرکت کردند و حتی پس از باختن نتیجه انتخابات فوراً به برنده آن تبریک گفتند را افراطی دانست؟! و یا چگونه می توان افرادی را که اگر در هر امری خبطی کرده باشند، فوراً در مواجهه با نصایح ولایت فقیه، با تبعیت محض خود از دستورات ایشان به چارچوب قانون بازگشتند را افراطی خواند؟! و چگونه می توان افرادی را که پا از مسیر قانون فراتر نهادند و قانون را زیر سوال بردند را معتدل دانست؟! و چگونه می توان کسانی را که نه تنها از رهبری تبعیت نکردند، بلکه از اصل ولایت فقیه نیز برائت جستند را در دایره اعتدال دانست؟!
آیا کسانی که یکبار جسورانه پا از مسیر قانون و ولایت فراتر نهادند و سخت ترین هزینه ها را به کشور وارد کردند را می توان اینقدر امین دانست که ایشان را به عنوان مجری قانون و سرباز ولایت و خادم انقلاب منصوب کرد و تمام امور مردم یک استان و یا بخش هایی از امور تمام کشور را به ایشان سپرد؟! آیا این مسئولان در زیرمجموعه خود می توانند اعتدال را رعایت کنند؟! آیا از مسئولی که تقیدی به ولایت و قانون ندارد می توان توقع داشت که مؤمنان، قانون مداران، ولایت مداران و شایستگان را در مصدر امور بنشانند؟! آیا شبکه مدیریتی و اجرایی کشور می تواند ضامن اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط باشد؟! آیا این دیواری که آقای روحانی چیده اند می تواند ره به ثریا داشته باشد؟! دعا می کنیم دکتر روحانی به نحوی دولت را هدایت کند که بعد از دوره مسئولیت شان، کلمه زیبای "اعتدال" با عبارات متضاد معنی نشود.
برچسب مرتبط:اعتدال حسن روحانی دولت اصلاح طلبان انقلاب فتنه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/10/9
11:37 ع
همین چند روز پیش (7/10/92)، استاد شجریان نامه ای در روزنامه اعتماد مطلبی با عنوان "فراموش کاران گناهکاریم" منتشر کردند، با مضمون گلایه از این که چرا حادثه بم را فراموش کرده ایم و چرا طبیعت و حراست از آن را از خاطر برده ایم و این که فراموش کردن قهر طبیعت بدتر از خود قهر طبیعت است و باید بر خود نهیب زد و فراموش نکرد و کاری کرد و ...
من از این مطلب و این گونه نهیب ها استقبال می کنم و شخصاً در همین وبلاگ بارها از این نهیب ها زده ام و ای کاش مسئولان نیز این نهیب ها را جدی بگیرند و بیشتر به فکر جان و سلامتی مردم باشند لیکن آیا استاد واقعاً برای فراموشی اینقدر گناه قائلند؟! آیا مطلبی که 2 روز قبل از سالروز حماسه 9 دی منتشر شد، بهانه ای برای فراموشی فتنه و نقش استاد از اذهان مردم نیست؟! اگر چنین نیست پس چگونه است که حضرت استاد در اوج فتنه 88 فراموشی طبیعت را فراموش کرده بود و در آن شرایط به دنبال اشعاری بودن تا از خاک دشمن، برد بیشتری به قلب وطن داشته باشد؟! آیا این نامه ی شما در اثبات دلسوزی شما برای این مرز و بوم کافیست؟! آیا نسیان آن صحنه ها که استادِ آواز ایران در خدمت به دوست نقاش متوهم و فتنه گرش، خودش را خرج فتنه ای کرد که دشمنان خونی این مملکت هدایتش می کردند، جرم نیست؟! آیا فراموشی قهر طبیعت گناه است ولی فراموش کردن آن حمایت هایی که از دروغ و تهمتِ زشت تقلب انجام شد و موجب هتک حرمت و ریختن خون جوانان این کشور و ناامنی و وحدت دشمنان علیه ایران شد، گناه نیست؟! آیا حضرت استاد، فراموشی طبیعت را از فروش وطن کم اهمیت تر می دانند؟!
بحث مهمتر این که اگر ما به خاطر قهر طبیعت و کوتاهی در مدیریت گناهکاریم، پس کسانی که انواع قهرهای طبیعی و غیر طبیعی را عامداً بر این مردم تحمیل می کنند و از آنها احساس رضایت می کنند چقدر مقصر و گناه کارند؟! آیا استاد حاضر است برای ایشان هم اعلام جرم کند؟! آری آب زیادی از طبیعت برداشت کردیم و به طبیعت آسیب زدیم تا کشور محتاج گندم و جو و علوفه ی دشمنی نباشد که از داروی بیماران سرطانی هم دریغ دارد، آری ما به خاطر هوای آلوده گناهکاریم، ولی آیا جناب استاد برای آن مستکبرانی که بنزین را ابزاری برای تحریم قرار دادند و کشور را مجبور کردند تا از پالایشگاه های پتروشیمی بنزین تولید کند نیز اعلام جرم می کند؟! جناب استاد! حضرتِ دلسوز مردم و کشور! آیا شما برای دشمنان خونی این کشور که یزیدوار به دنبال شناخت نقاط ضعف کشورند تا جریان مایحتاج ضروری این مردم را به روی شان ببندند هم اعلام جرم می کنید؟! و یا تنها جرم عالم مربوط به انقلاب و مسئولان این کشور است؟! آیا هم پیاله شدن با کسانی که با ابزار جنگ، رسانه، تحریم، تهدید، هنر و ترور اینچنین امنیت، آرامش و پیشرفت این مردم را نشانه گرفته اند کمتر از فراموشی طبیعت است؟! راستی حضرت استادی که طاقت سنگینی فرزندان بم را ندارد، چگونه تاب نگاه فرزندان شهدای این کشور که همگی مستقیم و غیرمستقیم به دست دشمنان این کشور شهید شدند را خواهند آورد، چگونه طاقتِ نگاه در چشم فرزندانی را دارد که دوای درد مادرشان در دست دشمن خبیث دچار تحریم است؟! کاش استاد سرودی هم می خواند و "تحریمت را زمین بگذار" را ساز می کرد تا ببینیم همین BBC و VOA همچنان قدر هنر ایشان را خواهند دانست!!
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/10/7
9:34 ع
در حالی که فتنه 88 با ادعای تقلب و خواسته ی خارج از مسیر قانونی برای ابطال انتخابات شروع شد، اما با عیان شدن آبشخور فکری و پشتوانه ی فرهنگی و سیاسی آن در عمق مرزهای انگلیس و آمریکا، به سرعت رو به زوال نهاد و پالس های ضد دینی که از روزه خواری ماه رمضان و هتک حرمت روز عاشورای فتنه گران ارسال شد، خیلی سریع مردم را با هر سلیقه و سابقه ای در روزهای 8 و 9 دی ماه به خیابان کشاند و این بار مردم نه به بهانه ی تهمتِ تقلب، که به وظیفه ی غیرت دینی به پاخاستند و سفره ی فتنه را بعد از 8 ماه کینه توزی و آتش افروزی، جمع کردند.
9 دی 88، یک نقطه ی عطف در تاریخ انقلاب اسلامی بود که تمام سیاسیون را تحت الشعاع قرار داد، اصلاحاتی ها فهمیدند که فتنه راه به جایی ندارد، ساکتین فتنه فهمیدند که نفعی در سکوت نیست، فتنه گران فهمیدند که تاریخ مصرف بیانیه ها گذشته است، دشمنان خارجی فهمیدند که این قبر مرده ندارد و همه و همه باعث شد تا نقش ایران در منطقه، همچنین استحکام داخلی آن دوباره به اوج برسد و دوست و دشمن بر تیزهوشی و صبر و متانت رهبری انقلاب اسلامی در جمع کردن این جَمل انقلاب تأکید کردند.
9 دی 88 اگر چه به زعم رهبری، مردم ایران و ملت های آزاده و مسلمان منطقه و جهان یک روز ویژه و یوم الله شناخته شد، لیکن برخی سیاسیون هنوز از به یادآوری حماسه ی مردمی 9 دی ابا دارند و روز 9 را خلوت می گزینند تا شاید سنگینی آن مشت مردم هر چه زودتر به فراموشی سپرده شود، ولی سوال جدی این است که چرا برخی که تمام صحنه های فتنه 88 را مدام زنده می کنند به این پلان به یادماندنی و پایانی مردم در 9 دی که می رسند چرا روی ترش می کنند؟! پاسخ در سه نکته ی کلیدی نهفته است:
1- 9 دی درسی بود برای آنها که این مردم را خیلی ساده فرض می کنند تا بفهمند مردم خیلی بصیرتر از حدی هستند که بتوان آنها را بازی داد، مردم ایران از راننده تاکسی و لبو فروش گرفته تا اساتیدِ انقلابی دانشگاه، همه و همه پای انقلاب، شهدا، امام و رهبر خود هستند و نمی گذارند رهگذران بر این درخت تنومند میخ بکوبند، مردم درخت انقلاب را با خون خود آبیاری کرده اند و برای آن همه گونه سختی را به جان خریده و می خرند. 9 دی اثبات کرد که سیستم دفاعی درونی انقلاب، به خوبی کار می کند و میکروب ها و ویروسها را به سرعت شناسایی و منهدم می کند، 9 دی از سلامت درونی و مشارکت فعال مردم حکایتی ماندگار کرد.
2- 9 دی به این معنی است که مردم را نمی توان با سکولاریزم و پلورالیزم و مقدسات شکنی از دین شان جدا کرد. مردم سروجان شان را در راه ائمه و شعائر الهی می دهند، مردم به کسانی که به مقدسات شان توهین می کنند اعتماد نمی کنند و هتاکان را به استناد سخن هیچ فتنه گری، با بندگان خداجو اشتباه نمی گیرند. عمق دینداری مردم که در 9 دی به تصویر کشیده شد ثابت کرد که هرکسی که در این کشور قصد دارد از رأی و احترام مردم برخوردار باشد حتماً باید به دین و مقدسات مردم احترام بگذارد و این مسئله چقدر دست و پای رفرمیست ها را می بندد.
3- حماسه 9 دی برای کسانی که منافع و مطامع شان در دور کردن مردم از دین و آرمان های انقلاب معنی می شود، یک خاطره ی تلخ است، خاطره ای که مترادف با معنی ناکامی و شکست در مقاصد شوم شان تعبیر می شود، بددلان و بریدگان از انقلاب، 9 دی را به مثابه یک درس تلخ هرگز فراموش نمی کنند، لیکن سعی خواهند کرد تا خاطره ی این حماسه و عوامل آن را ریشه یابی کرده و درجهت حذف آن ها قدم بردارند، ایشان نه تنها حماسه 9 دی را سانسور می کنند که حتی حاضرند نهم دی ماه را از تقویم حذف کنند.
این مطلب در مشرق نیوز و مطالبه گر و بی باک نیوز و خبرگزاری دانشجو منتشر شد.
برچسب های مرتبط: فتنه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/12
2:0 ع
دیروز آقای محسنی اژه ای، سخنگوی قوه محترم قضاییه در نشست خبری به کوتاهی قوه قضاییه در برخورد با فتنه گران و بررسی پرونده مهدی هاشمی اقرار کرد و اگر چه این که کسی به اشتباهش اعتراف کند یک گام مثبت است و اگر چه شایسته نیست کسی که به اشتباهش اقرار می کند را نکوهش کنیم ولی من هم پیشاپیش با عرض پوزش از رفتارم ناچارم به منظور جلوگیری از سایر اشتباهات این قوه ی مهم و محترم و در جهت جدی گرفتن هشدارهای دلسوزان چند مورد از کوتاهی هایی مانند قصور در محاکمه سران فتنه، مقصران کهریزک، مقصران فوت ستاربهشتی و ... را که از سال 88 تاکنون در همین وبلاگ به آنها پرداخته ام را مختصراً برشمارم:
قوه قضاییه آبروداری کند
چند جمله با آقای آملی لاریجانی
کلامی با قوای قضاییه و مجریه برای بازداشت مرتضوی
قائم باشک مسئولان با مهدی هاشمی
ناکارآمدی ساختار قوه قضاییه+پیشنهاد
آیا قضاوت هم به دنبال حکمیت است؟
نامه های محرمانه از پس نامه های سرگشاده
عدالت مطلق تا کی فدای مصلحت نسبی
فتنه منفعلانه جمع نمی شود!
اعدام سران فتنه، عمومی ترین مطالبه ی مردمی
بهترین فرصت برای محاکمه ی خاتمی و ...
ای کاش حکمی برای فائزه صادر نمی شد!
تابش: فتنه گران را محاکمه کنید!
مراجع قضایی و انتظامی برای فتنه آماده اند؟!
محاکمه حمید رسایی، عبرت مهدی هاشمی؟!!
دست آقا نمک ندارد یا آقایان نمک نشناسند؟!
نامه ی آتشین حسین قدیانی به رییس قوه ی قضاییه
حیای گربه رفته! در دیزی چرا بازه؟!!
قوه قضا، قاصر و مقصر است
مسئولان قضایی برای مردم آینه دق نسازند
این مدافعان انقلاب را سرخورده کنید
اشتباهی به نام سازش محوری قضایی
رسایی به دادگاه روحانیت معرفی شد!!!
کلاً فتنه چند؟! وثیقشو تقدیم کنیم
اگر آقای اژه ای به عواقب و تأثیرهای این اهمال کاری قوه قضاییه دقت کنند متوجه می شوند که این قصور چقدر در بهم خوردن صحنه ی سیاست و اقتصاد ایران موثر بوده است و ای کاش روزی برسد که مسئولان عزیز قوه قضاییه قبل از جسورتر شدن متهم و ناامید شدن مردم و مظلومین و از دست رفتن فرصت به تکالیف خود که اجرای عدالت است عمل کنند.
برچسب مرتبط: فتنه عدالت قوه قضاییه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/8/28
9:17 ص
دیروز در جلسه هماهنگی شورای بسیج شهرستان ... حضور داشتم که فرمانده ی محترم شهرستان و فرمانده ی عزیز سپاه همان شهرستان هرکدام به مدت حدود 20 دقیقه از رشادت ها و فعالیت های مهم بسیج در زمان جنگ و پس از آن در عرصه های دیگر گفتند ولی هرچه منتظر ماندم تا جمله ای یا حتی کلمه ای از رشادت های بسیجیان در عرصه های حقیقی و مجازی مبارزه با فتنه و فتنه گران و حفظ نظام بگویند، نگفتند که نگفتند؛ چقدر حسرت خوردم وقتی دیدم که متولیان بزرگداشت هفته بسیج نیز از فهم ارزش بصیرت و ولایت مداری بسیج عاجزند و حتی یادی هم از شهدای بسیجی فتنه نمی کنند؛ چقدر ناراحت شدم وقتی دیدم متولیان بسیج خودشان را به همین سالی یک هفته دادار دودور مشغول می کنند، در حالی که روحیه مخلصانه و جهادی بسیج نیازی به این نمایش ها ندارد و تنها همین روحیه است که در مواقع حساس ایشان را به صحنه می کشاند و متأسفانه این دو مقوله یعنی مخلصانه و جهادی بودن مفهوم هایی هستند که اکثر نهادهای دولتی کشور از درک آن ها عاجزند.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
مطالب مربتط:
بسیجی هم مراتب دارد
لزوم تجمیع تعهد، تخصص و بودجه در فرهنگ
بزرگترین مانع توسعه بسیج
بسیج مثل همیشه مظلوم و ظالم ستیز
برچسب های مرتبط: فتنه بسیج انقلاب
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/8/15
4:8 ع
این بخشی از بیانیه تسلیت آقای حسن روحانی در مورد فوت مرحوم حبیب الله عسگر اولادی است:
آنچه این شخصیت مؤدب و متواضع بویژه در یک سال اخیر پی میگرفت، رویکرد اعتدالی و جلوگیری از تعمیق فاصلهها و دوری گزیدن از خشونت و تندروی بود که باید با تلاشهای صمیمانه دوستداران او و همه مردم اخلاقمدار با جدیت دنبال شود.
از مواضع یک سال اخیر آقای عسگر اولادی پررنگ بود و به احتمال قریب به یقین مورد تأیید و تأکید آقای روحانی قرار گرفت، این است که ایشان آقایان موسوی و کروبی را فتنه گران اصلی نشناخته و ایشان را مفتون و تحت هدایتِ فتنه گران خارجی معرفی می کرد تا راه عذرخواهی و بازگرداندن ایشان را باز نگاه دارد. تکرار مواضع آقای عسگراولادی از یک سو موجب انتقادات اصولگرایان و خوشحالی اصلاح طلبان گردید، اما هرگز منتج به عذرخواهی سران فتنه یا به قول مرحوم عسگراولادی مجرمان مفتون نشد و این نشان می دهد که اگر قرار است کسی مشی اعتدالی آقای عسگراولادی را پاس می داشت ابتدا آقای هاشمی و سران فتنه بودند که با عذرخواهی از نقش آفرینی در پازل بیگانگان موجب خسران عظیم به انقلاب شدند.
بحث دیگری که وجود دارد این است که اگر چه آقای روحانی رویکرد اعتدالی آقای عسگراولادی در جلوگیری از تعمیق فاصله ها و خشونت و تندروی در یک ساله اخیر را شایسته پیگیری می داند، اما کاش تمام رویکرد این چندساله اخیر ایشان که در راستای پرهیز از خشونت و تندروی اصحاب فتنه بود را شایسته پیگیری معرفی می کردند، یادمان نرفته است که همین مرحوم عسگراولادی چقدر در روزها و ماه هایی که تنور تهمت فتنه داغ بود، سعی کرد تا فتنه گران را به دامن امن قانون بازگرداند، اما به اقرارهایی که از شخص آقای عسگراولادی ثبت شده است، این به زعم ما سران فتنه و به زعم مرحوم عسگراولادی مفتونان مجرم، علی رغم این که آغوش نظام تا ماه ها برای ایشان باز بود، اما همچنان به مشی بی قانونی، تنش زایی و تضییع منافع ملی ادامه دادند و تا آنجا که می توانستند با دروغ و فریب، احساسات مردم و به خصوص جوانان را به بازی گرفتند و حتی راهپیمایی میلیونی 9 دی مردم نیز نتوانست ایشان را به عقل آورد.
بنا به آنچه که عرض شد، حقیر نیز از آقای روحانی درخواستی دارم که اگر ایشان تمایل به ادامه ی رویکرد اعتدالی آقای عسگراولادی دارند، تمام مشی ایشان پس از فتنه را مد نظر قرار دهند، یعنی ابتدا سران فتنه و همکاران شان را به اعتراف، پوزش خواهی و بازگشت به دامن قانون و نظام دعوت کنند و سپس نظام و مردم را به بخشیدن و عفو ایشان دعوت نمایند، این که بخواهیم به بهانه اعتدال این همه خسارت های معنونی، جانی و مالی ناشی از فتنه، بدون محاکمه و پذیرش اشتباهات و دروغ بودن تقلب بخشیده شود را تنها در راستای ذبح عدالت الهی پای اعتدال روحانی می دانم.
برچسب های مرتبط: عدالت فتنه حسن روحانی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.