91/11/25
12:40 ص
امام هادی (ع) می فرمایند: از شر کسی که برای خودش ارزش قائل نیست در امان مباش
مدتی است که دیدن یک پوستر تبلیغاتی از آقای احمدی نژاد مرا به یاد حدیث فوق می اندازد، پوستری از آقای احمدی نژاد که بالای آن wanted و پایین آن robin hood نقش بسته است، البته شاید این تعابیر برای برخی طرفداران ایشان و یا خودشان جذاب و دارای کارکرد تبلیغاتی مناسبی باشد، اما به نظر من نمی تواند قابل دفاع باشد. در فرهنگ ایرانی اسلامی ما نه wanted بودن جایگاهی دارد و نه robin hood دارای ارزش متعالی انسانی است و نه این که شعارهای تبلیغاتی به انگلیسی نوشته شود، قابل ستایش است.
روزی که آقای علی لاریجانی، لقب مدیریت رابین هودی را به تمسخر برای دولت به کار برد، به شخصه در همین وبلاگ مطلبی نوشتم با عنوان "آقای لاریجانی! مدیریت رابین هودی درشت گویی نبود؟!" پس چگونه است که امثال من که دل خوشی هم از این 2-3 سال رییس جمهور نداریم، باید ناراحت لقب ناشایست به رییس جمهور بشویم و ایشان خودشان خوششان بیاید؟!
ضمناً امیدوارم طرفداران تمام گروه های سیاسی احترام خودشان و رقبایشان و مردمی را که نظاره گر حرکات ایشان هستند را حفظ کنند، یقیناً با بروز رفتارهایی که در یکشنبه سیاه از دو طرف رخ داد نه احترام خودشان را حفظ کردند و نه رقیبشان را و نه مردم و البته نه کلام رهبر را. ضمناً با توجه به اصرار برخی از کسانی که نقش حامیان آقای احمدی نژاد را در سخنرانی آقای علی لاریجانی در مراسم 22 بهمن در حرم حضرت معصومه را منکر می شدند نظر این دوستان را به تصویر زیر که مربوط به مجری cd معروف ظهور نزدیک است که از فعالیتهای حلقه ی موسوم به گروه انحرافی بود جلب می نمایم:
مطلب مرتبط: تو به ما جرأت طوفان دادی !!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/9/20
11:45 ع
شاید آن زمانی که هاشمی، احمدی نژاد را با بنی صدر مقایسه کرد، هیچکس فکر نمی کرد روزی این اتهام فراگیر گردد، چه کسی فکر می کرد که احمدی نژادی که به لحاظ فکری به رهبر نزدیک بود و مدعی سرسخت ولایت مداری و در خط استاد مصباح یزدی، روزگاری موجب آزردگی خاطر ولایت مداران گردد؟! آیا هاشمی قوه پیشگویی داشت؟! یا واقعاً علائمی وجود داشت که توانست چنین پیش بینی بکند؟! آیا هاشمی از روی دلسوزی چنین مقایسه ای را کرده بود؟! یا نه یک مقایسه کاملاً تبلیغاتی و انتخاباتی بوده است؟! در جایی که پاسخ سؤال به نیات افراد باز می گردد، باید بسیار احتیاط کرد، آیا علائمی از مقابله با ولایت، حاشیه سازی، قانون گریزی، بی احترامی به سایر قوا و نهادهای قانونی، ارتباط با بیگانگان یا علائم مشخصه و واضح دیگری از رفتار و گفتار احمدی نژاد نمایان شده بود که او را در خط بنی صدر نشان می داد؟! آیا پیش بینی هاشمی رفسنجانی به عنوان یک فرد دلسوز و مطمئن و غیرطلبکار از نظام باید پذیرفته می شد؟! اگر چنین است، پس چرا پیش بینی تقلب اینگونه مفتضحانه به عنوان بخشی از یک سناریوی جعلی اثبات گردید؟! نامه بدون سلام به رهبر آیا برای هشدار در خصوص احمدی نژاد بود؟! آیا تهدید به آتشفشان خشم ملت نشان از دلسوزی و خیرخواهی هاشمی داشت؟!
پاسخ این سؤالات شما را به یک سلسله جواب راهنمایی می کند، این که هاشمی احمدی نژاد را با بنی صدر مقایسه کرد تا به بهانه آن کشور را دچار چالش و شرایط بحرانی نماید، اگر قرار باشد برای بهانه ای کشور را از شرایط قانونی خارج نمود، باید یک بهانه بزرگ پیدا کرد و چه بهانه ای بهتر از کشف یک خائن بزرگ و چه خائنی بزگتر از بنی صدر؟! فرضاً اگر مقایسه ی ایشان درست بود، آیا نباید طبق رفتار امام خمینی در قبال بنی صدر که تا زمان علنی شدن خیانت های وی، او را تحمل کرد، عمل می نمود، تا از راهی قانونی وی با وی برخورد نماید؟! پس اولاً علائمی مبنی بر وجود یک بنی صدر در پس چهره احمدی نژاد وجود نداشت و ثانیاً اگر هم چنین بود طبق سیره امام خمینی و موازین قانونی باید با وی برخورد می شد و ثالثاً اگر قرار بود نظام را از فردی شبیه بنی صدر حفظ نمایند، باید این کار با دلسوزی، اطاعات و حمایت از ولایت انجام می شد نه با نافرمانی و شورش، مگر می شود پناه بردن از بنی صدر را به دامن آمریکا نشانه بصیرت و دلسوزی برای انقلاب دانست؟!
آنچه که تاکنون نوشته ام مقدمه بود و اصل بحث این است که اگر احمدی نژاد از اول شباهتی به بنی صدر نداشت و اگر از اول مقایسه هاشمی مورد اعتنا نبود پس چه شد این مقایسه فراگیر شد؟! آیا همه اش ناشی از همان حرف هاشمی است؟! آیا رسانه ها حرف هاشمی را آنقدر تبلیغ کردند تا فراگیر تر شود؟! پاسخ من منفی است؛ به نظر من سلسله رفتارهایی که در تغییر رفتار احمدی نژاد شکل داشت و این که چقدر شبیه رفتار بنی صدر بوده است، باید مورد مداقه قرار گیرد :
احمدی نژاد ماهیتاً فردی مقاوم و مستحکم بود که همین خصلت، یکی از جذابیت های ایشان به شمار می رفت، چرا که ایشان بر اصول انقلاب و اسلام پایداری می کرد، ایشان بر ولایت مداری، تواضع در برابر مردم، حاشیه گریزی، ساده زیستی، تلاش و کوشش، پرهیز از امتیاز دادن به گروه ها و جریان ها و باندهای ثروت و قدرت، مقاومت در برابر استکبار به شدت پایداری می کرد و این مقاومت بر اصول موجود شد تا ایشان با رجایی مقایسه شود و البته من این مقایسه را اشتباه نمی دانستم و نمی دانم و همین خصائص بود که موجب فریاد سران باندهای قدرت و ثروت و عداوت آقازاده ها و رانت خوارها بر احمدی نژاد شد و وقتی که پایداری و مقاومت بر اصولی اشتباه باشد آنگاه دیگر نامش می شود لجاجت.
و اما چه شد که احمدی نژاد با این شخصیتِ مقاومت تغییر کرد، (قبلاً در مطالب مختلف قبلی دلایل خود را مبنی بر تغییرات وی بیان کرده ام) پاسخ این است که در واقع شخصیت مقاوم او عوض نشد، بلکه اصول او کم کم استحاله شد. اصالت دادن به قانون رنگ باخت، اصالت دادن به ولایت مداری در خصوص ولایت فقیه استحاله شد، اصالت دادن به حل مشکلات مردم به دفاع از برخی شخصیت های خاص مبدل شد، ولی همچنان همان روحیه پایداری بر اصول جدید باقی ماند، که از آنجا که این صفات مورد تأیید و قابل دفاع نبود دیگر مترادف با لجاجت تلقی می شد.
سؤال دیگری که طرح می شود این است که آیا عوامل بیرونی در بروز این تغییرات مؤثر بوده است یا نه؟! پاسخ را باید در شیوه تعاملات سایر نهادها و اشخاص با وی جستجو کرد، کافیست نگاهی به دولت اول احمدی نژاد بکنیم تا ببینیم که چگونه ایشان از سوی افرادی مانند علی لاریجانی به عنوان رییس مجلس و بسیاری از نمایندگان مجلس و رییس مجمع تشخیص و ... تحت فشار قرار گرفت، چه لایحه هایی که در اثر تغییرات کلی به طرح شبیه شد، چه دخالت های بی موردی که در جزئی ترین مسائل حوزه دولت از سوی مجلس انجام شد، چه استیضاح هایی (مانند استیضاح مرحوم کردان) که بعضاً فقط رنگ و بوی سیاسی داشتند صورت گرفت و چه قوانینی که فقط به قصد کنترل و فشار بیشتر بر دولت تصویب شد و چه قوانینی که به دلیل لجاجت نمایندگان بر تصویب آنها و علی رغم مخالفت شورای نگهبان، راهی مجمع تشخیص مصلحت نظام شد و اینجا بود که فشارهای مجمع بر دولت آغاز می شد، قوانین ضد دولتی یکی یکی مورد تأیید و تصویب مجمع قرار گرفت و به یقین می گویم که تا 3 سال اول از ریاست جمهوری احمدی نژاد، ایشان در برابر این فشارهای زورگویانه و غیر منطقی مظلومانه تحمل می کرد و حتی به حاشیه هایی که برایش می ساختند دامن نمی زد، اما به قول بسیاری از طرفداران احمدی نژاد (که نظراتشان در همین وبلاگ موجود است) هر انسانی ظرفیتی دارد و به کنایات و اعترافات خود احمدی نژاد، کم کم کاسه صبرش لبریز می شد، او دیگر مانند گذشته مظلومانه به فشارها نمی نگریست، او دیگر قوانین را چون قانون بودند واجب الاطاعه نمی دانست بلکه کم کم حرفهای جدیدی زد و رفتارهای غریبی از خود نشان داد، او نه تنها با مجلس و قوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت شروع به مقابله به مثل و مخاصمه نمود بلکه نسبت به حمایت های بیشتر از رهبر متوقع شد، احمدی نژاد هم مثل هاشمی دنبال حمایت بی چون و چرای رهبر بود، البته تا زمانی که هنوز احمدی نژاد به لجبازی مزمن گرفتار نشده بود و هنوز اصولش استحاله نشده بودند، نظرات احمدی نژاد از سوی رهبری در برابر نظرات هاشمی بیشتر مورد تأیید قرار گرفت که این حمایت که براساس عدالت و انصاف بود، موجب شد بهانه ای برای شعله ور ترکردن آتش کینه و خشم تبار هاشمی و آقازاده ها و فتنه گران مهیاتر گردد، اما احمدی نژاد با این حمایت اقناع نشد و دایره توقعاتش از حمایت رهبر در برابر تمام مراجع و نهادها و در تمام مواضع حق و ناحق گسترش یافت، دیگر حتی انتقاد دلسوزانه رهبر هم برایش سنگین بود، چه رسد به مخالفت ها و انتقادات نابجا و حتی بجای سایرین.
سوال مهم که هنوز پاسخ نداده ام این است که آیا به بنی صدر شدن احمدی نژاد اعتقاد دارم یا خیر؟! پاسخم این است که انحراف درافراد مختلف متفاوت است، انحراف بنی صدر چیزی بود، انحراف مصدق چیزی، انحراف منتظری چیزی دیگر و انحراف احمدی نژاد هم چیزی ورای این ها، پس بنی صدر شدن احمدی نژاد حتی با ادامه روند تغییرات وی برای من منسوخ است و البته ایشان را می توان دچار انحرافات مختص خود دانست، که این انحرافات برعکس مصدق، ریشه ی دینی، مذهبی و اعتقادی دارد، ریشه ای که موجب تغییر عقاید و اصول وی گردیده است، در پس تمام تحریکاتی که از سوی معاندان احمدی نژاد از لاریجانی گرفته تا هاشمی و توکلی و ... در لجاجت احمدی نژاد مؤثر بودند، عوامل دیگری نیز در پیرامون وی قرار داشتند که کم تأثیر تر از دو عامل دیگر (شخصیت احمدی نژاد و سنگ اندازی های دشمنان قدیمی احمدی نژاد) نبود و آن عامل دوستان حاشیه محور بود. احمدی نژاد و هرکس دیگری معمولاً در سختی ها و مشکلات، مشاورانی برای خودش دست و پا می کند، او در برابر سنگ اندازی ها ی غیرمنطقی و سختگیرانه و حتی منطقی منتقدان تغییر رویه داد، تغییر رویه ای که نمی تواند بدون مشورت حلقه ی خاصی که در پیرامون وی شکل گرفت اتفاق افتاده باشد، همان حلقه ای که سرحلقه ی آن، هدیه ای الهی و دارای ده ها صفت دیگر از سوی احمدی نژاد نامیده شده است.
مگر می شود احمدی نژاد در حل مشکلات و تغییر رویه اش از این هدیه الهی یاری نجسته باشد؟! مگر می توان ادعا کرد که مشایی و دوستانش، احمدی نژاد را به صبر و قانون مندی و احترام به سایر قوا و اطاعت از رهبر و ولایت مداری دعوت کرده باشند؟! و او با این ایمان و اعتقاد به ایشان اطاعت نکرده باشد؟! هرگز من چنین چیزی را نمی توانم بپذیریم، بلکه این هدایای شیطانی را آتش بیاران معرکه می دانم! گناه این تحلیلم گردن خودم، تاوان راست و دروغش هم با خودم، مگر می شود احمدی نژاد "همکاری و آشنایی با مشایی را صفت هدیه الهی و افتخار بزرگ" بداند و او را "انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند" بشناسد و از او در نوع تعاملش با ولایت فقیه و سایر قوا و نهادها و افراد وعلما و دلسوزان و مردم استفاده نکرده باشد؟! اصلاً اگر علت اصلی تغییرات احمدی نژاد را درتأثیر گذاری این هدیه الهی بدانم گزافه گویی نکرده ام.
براساس آنچه که ارائه شد، اگر علت تغییرات احمدی نژاد را در سه عامل شخصیت مقاوم و یا لجباز احمدی نژاد، دوستان احمدی نژاد و دشمنان احمدی نژاد جستجو کنیم، یک سوی قضیه به همان ها می گردد که پیشاپیش وی را با بنی صدر مقایسه کردند، همان ها که روحیه لجبازی را در او بیدارتر و بیدارتر نمودند و بهانه ها دستش دادند تا این خصائل را برای او ملکه نمایند.
این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است: مقصرانی طلبکار در پروژه بنی صدرسازی
مطالب مرتبط:
دشمنان احمدی نژاد چرا مهربان شده اند؟!
انتقادات از دولت به موازات تغییرات دولت
نسبت مصدق با احمدی نژاد
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/9/1
12:2 ص
بعد از اصلاح قانون انتخابات مجلس و محدود کردن شرایط نامزدهای مجلس و امتیازاتی که به نمایندگان داده شد، این بار نوبت به اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری و محدود تر کردن نامزدهای این انتخابات شده است. گویی یکی از قوانین نانوشته در مجلس شده است که نمایندگان و بزرگان مجلس باید با طرح های خیلی فوریتی، مسائل مرتبط با حقوق حقه و غیرحقه خود را پیگیری و تصویب و مادام العمر کنند. خیلی دوست دارم ببینم اگر روزی همین بزرگان مجلس در مجلس نباشند و شاهد این برخوردها از سوی نمایندگان و رؤسای وقت مجلس بشوند چگونه برخورد خواهند کرد. مثلاً علی لاریجانی خدای ناکرده رییس جمهور باشد و لایحه بودجه اش را شقه شقه کنند و یا ساعت کار کارمندان را نیز مجلس برایش انتخاب کند و یا این که نصف مجلس را لبخند به لب و خنجر به دست در جلوی خودش ببیند! البته این آرزوی خام یک بعد دیگر هم دارد این که دوست دارم روزی همین آقای احمدی نژاد رییس مجلس باشد ببینم چگونه با رییس جمهور وقت تعامل و همکاری خواهد داشت.
مطالب مرتبط:
آقای لاریجانی! شما صالح بر سؤالسار نیستید
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
رأس امور بودن، رأس امور مجلس نهم
سوابقی از انتقاداتم به مجلس
مهمتر از سوال، لحن سوال و جواب است
چگونه احساس خطر نکنم؟!
علی مطهری! مرگ بر ضد ولایت فقیه!
این چند نفر!!!
اصولگرایان منتقد یا اصولگرایان غرغرو؟؟
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/18
9:8 ص
با توجه به این که مجلس، سالهاست تحت هدایت شما و دوستان و اقوام تان از علی مطهری و باهنر و توکلی و نادران و امثال ایشان به جای تصویب قوانین کارگشا به مقابله با دولت است، و با آشکارتر شدن همت شخص شما به سوال از رییس جمهور، رفتارتان را در تضاد با این جمله ی قدیمی "رطب خورده، منع رطب کی کند؟" می دانم که برگرفته از سیره و احادیث دینی و فقهی است، چرا که:
آقای علی لاریجانی! همانطوری که شما دفاع از حقوق و جایگاه مجلس را تنها وظیفه ی مهم خود می دانید، آقای رییس جمهور هم به غلط همین وظیفه را در خود حس می کند، و حال این که مجلس و دولت جز به حکم تنفیذ و تأیید رهبر و خدمت به مردم و کشور هیچ اعتباری ندارد.
آقای لاریجانی! همانطوری که شما برخی منویات رهبر را فقط توصیه ای می دانید، آقای رییس جمهور نیز همین اشتباه را می کند و اینچنین است که قوانینی مانند طرح نظارت نمایندگان تعطیل و وقف دانشگاه آزاد تأیید می شود.
آقای لاریجانی! همانطوری که شما در برابر منتقدان به مجلس، متعصبانه موضع می گیرید، رییس جمهور نیز نسبت به منتقدان دولت همین گونه موضع می گیرد و حال این که ادعای انتقادپذیری تان گوش عرشیان را کر کرده است.
آقای لاریجانی! همانطوری که شما در مواقعی که باید حضور می داشتید، فقط سکوت داشتید، رییس جمهور نیز همین عمل زشت را انجام دادند اما نه مثل شما چند ماه، بلکه چند روز.
آقای لاریجانی! شما نیز با ظاهری جدی و بزرگ منشانه، اعمالی غیربزرگانه انجام می دهید و صدای کلفت را معرف بزرگی شخصیت تان می دانید.
آقای لاریجانی! شما هم مثل رییس جمهور هرجا که کم می آورید با شوخی های بی مزه مسئله را دور می زنید، و حال این که مردم را دور زده اید.
آقای لاریجانی! بعضی وقت ها و فقط بعضی وقت ها آرزو می کنم که شما رییس جمهور و احمدی نژاد رییس مجلس شود تا ببینم این بار چه کسی رییس جمهور را از همه مهمتر می داند و و چه کسی فقط مجلس را در رأس امور خواهد دانست!؟ البته این آرزو را همیشه زود پس می گیرم.
آقای لاریجانی! اگر رییس جمهور اینچنین به لجاجت کشیده شده است، بدانید که این غریضه را شما با لجاجت هایتان در برابر دولت نهم و استیضاح های بی منطقی و نابجا در وجود ایشان بیدار کردید.
آقای لاریجانی! همانطوری که شما ملت را هشیار بر اعمالتان نمی دانید، رییس جمهور نیز این هشیاری ملت را بعضاً فراموش می کند.
آقای لاریجانی! اگر وضعیت اقتصادی کشور در شرایط خوبی قرار ندارد، شما هم به اندازه ی خودتان به دلیل کم کاری در وضع قوانین مناسب و ایجاد حواشی بی جا و برهم زدن آرامش روانی و سیاسی و اجتماعی جامعه مقصرید.
آقای لاریجانی! فارغ از اختیارات قانونی، سنگی را که در دست گرفته اید بر زمین گذارید، شما به لحاظ شرعی صلاحیت سؤالسار دولت را ندارید.
مطالب مرتبط از همین وبلاگ:
پیشنهاد جنگ تن به تن به احمدی نژاد و لاریجانی
تحلیل نامه احمدی نژاد به رهبر
سوال از رییس جمهور تبلیغاتی نیست؟!!
فاصله سران قوا تا خیانت
سران هنوز محترم قوا! بخوانند
خطاب به مسئولان محترم قوا
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
دیگر کسی در رأس امور نیست؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/16
8:56 ص
اگر چه بسیاری از سؤالات و استیضاح های مجلس را سیاسی و بعضاً تبلیغاتی می دانم، اما حقیقتاً آن قدر که لحن و منطق سؤال و پاسخ را مهم می دانم به اصل سؤال حساسیت ندارم. اصلاً اگر بخواهیم بچگانه به لج بازی های قوا نگاه کنیم ایرادی هم ندارد، یعنی هرکسی با اهرم ها و ابزارهایی که قانون برایش تعریف کرده بخواهد حال طرف مقابل را که قبلاً همین کار را در مورد قوه دیگر انجام داده بگیرد. اما اگر اینچنین باشد یعنی هرکسی موشک جواب موشک بدهد و دوباره طرف مقابل هم همین کار را کند، این ویرانه و آوارهای حاصله روی چه کسی خراب خواهد شد جز مردم و کشور.
و اما خارج از مقدمه ی فوق بحث را کمی منصفانه نگاه کنیم، از سویی دولت همه را جز خودش در بحث مشکلات اخیر مقصر معرفی می کند و از طرفی هم مجلس مثلاً می خواهد دلایل مشکل برایش روشن شود و یا لااقل اینچنین نشان دهد که مشکلات کشور برایش مهم است و به همین لحاظ از وزیر اقتصاد دعوت به پاسخگویی می کند ولی ایشان می آید و خودش را مرجع پاسخگویی به سؤالات پولی و ارزی نمی شناسد و از آنجا که رییس بانک مرکزی هم به عنوان فردی که وزیر نیست خودش را مسئول پاسخگویی و یا مکلف به آن در برابر مجلس نمی شناسد، مجلس از رییس جمهور که هماهنگ کننده بین وزرا و مسؤلان مهم دولتی است دعوت به پاسخگویی می کنند؛ تا اینجا هیچ ایرادی وجود ندارد، بحث از آنجا شروع می شود که شأن مردم در این تعاملات حفظ نمی شود. یعنی نه مجلس شورای اسلامی در نحوه سؤال و برگزاری جلسه ی و نه دولت در نحوه پاسخگویی رعایت انصاف و ادب و اخلاق را نمی نمایند و به قول رهبر مهم اختلاف سلیقه ها نیست بلکه مهم نحوه تعاملات است که آیا این تعاملات نشان دهنده ی تنش و تفرقه است یا نشان دهنده سلامت سیستم و جاری بودن قانون؟!
غیر از لحن سؤال، زمان سؤال نیز بسیار مهم است، یعنی اگر در شرایطی سؤالی مطرح شود که پاسخش هیچ تأثیر مثبتی نداشته باشد و تنها موجب افزایش لجاجت ها و تنش ها گردد، آن نیز به صلاح نیست، به خصوص این که متأسفانه رییس جمهور نیز با لحن و منطق صحیح پاسخگوی سؤالات مجلس نمی گردد؛ متأسفانه بارها شاهد بوده ایم که رییس جمهور به جای این که بدون حاشیه و با منطق به سؤالات مجلس پاسخی در شأن ملت که شنونده ی این مذاکرات هستند بدهد، با حاشیه سازی و حاشیه پردازی و هوچی گری مسائل جدیدی را کلید می زند که این مسئله هیچ فایده ای نداشته و نخواهد داشت و از سویی هم زمانی بحث سؤال طرح می شود که بازار ارز به سمت ثبات و کاهش قیمت در حرکت است.
به راستی اگر پرداختن دولت و مجلس به وظایف قانونی از سر مسئولیت پذیری باشد، خروجی آن چیزی جز خیر و منفعت مردم و کشور نخواهد بود، اما اگر تعاملات بر اساس اهرم فشارها و تسکین لجاجت ها تنظیم شود، هیچ محصولی جز تفرقه مسئولان، ناامیدی و دلسردی مردم، تضعیف جایگاه بین المللی کشور و به هم خوردن تعادل در عرصه های دیگری از قبیل اقتصادی و فرهنگی نخواهد داشت، یقیناً این گونه تعاملات سیاسی بین قوا است که از سوی مردم و کشور و رهبر، ضربه و خیانت به کشور تعریف می گردد و در تاریخ ثبت می شود و اینچنین خیانت هایی دقیقاً به مثابه برگرداندن سطل شیر خدمت تلقی خواهد شد. چ
چند مطلب مرتبط از همین وبلاگ:
تحلیل نامه احمدی نژاد به رهبر
سوال از رییس جمهور تبلیغاتی نیست؟!!
فاصله سران قوا تا خیانت
سران هنوز محترم قوا! بخوانند
خطاب به مسئولان محترم قوا
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
دیگر کسی در رأس امور نیست؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/13
12:50 ص
پرداختن به این مطلب واقعاً برایم سخت است آن هم در زمانی که رهبر معظم انقلاب امر به وحدت و پرهیز از ایجاد تنش های بی فایده توسط سران قوا نموده اند، اما ننگاشتن این مطلب نیز برایم بسیار سخت است چرا که اولاً آن را بی فایده نمی دانم و ثانیاً این که مخاطب دستور رهبری سران قوا بوده اند و ثالثاً ملت همیشه به هشیاری مکلف بوده و هستند و رابعاً آتش زیر خاکستری را می بینم که هر آن می تواند شعله بکشد و این شعله به مثابه خیانت و مشمول تعاریف آن خواهد شد و خامساً این که آماده نبودن برای آن شرایط یعنی دست بسته ماندن در برابر فتنه ای دیگر.
وحدت مسئولان مدتی است که مورد تذکر رهبر معظم انقلاب بوده است و ایشان طی این چند سال بارها و بارها از توجه سران قوا و لزوم همکاری در رفع مشکلات کشور و مردم دادسخن برآورده اند، اما متأسفانه همواره آن چه که باید در امر ولایت مداری رخ می داده، تنها به صورت آرزویی تحقق نیافته بر دل مردم بر جامانده است.
اما طی این ماه، مکاتباتی محرمانه بین رییس جمهور و رییس قوه قضایی انجام شد که با خواست رییس جمهور به مکاتباتی علنی و پرحاشیه بدل شد و دعوا هم سر بازدید رییس جمهور از زندان اوین و در راستای نظارت بر اجرای قانون اساسی بود، از یک سو رییس جمهور این بازدید را در راستای تحقق صیانت از حقوق ملت و قانون دانست و از یک سو رییس قوه قضاییه این بازدید را در جهت نقض استقلال قوا و ایجاد بدعتی غیرقانونی بیان نمود.
فارغ از لحن دو نامه و مباحث حقوقی (مانند تلقی دو رییس قوه از کلمه مجری قانون اساسی) و سیاسی که در این نامه ها مطرح شد، فضای جنجالی ایجاد شده به خوراک تبلیغاتی برای رسانه های بیگانه و وسیله ای برای دشمن شاد شدن ملت ایران بدل شد، در حالی که رهبر معظم انقلاب در کنار توصیه به وحدت، یک راه کار را نیز ارائه نموده بود و آن حل اختلافات با استفاده از شورای حل اختلاف به ریاست آیت الله شاهرودی بود.
در چنین شرایطی که مسئولان قوا به توصیه های رهبری وقعی نمی نهادند، رهبر معظم انقلاب، این بار و پس از چند بار توصیه دوستانه، با نهیبی ولایی و نه به قول بعضی ها توصیه ای، کشاندن این اختلافات را بین مردم خیانت معرفی نمودند؛ در پاسخ به این تشر رهبری همه منتظر اعلام تبعیت سران قوا بودند که در همان روز سران قوای مقننه و قضاییه و روز بعد نیز رییس قوه مجریه طی پیام هایی تبعیت خود را از این پیام اینچنین بیان کردند:
نامه رییس مجلس به مناسبت پیام وحدت بخش رهبر:
خدمت رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای دامت برکاته
سلام علیکم
رهنمودهای ناصحانه و وخیرخواهانه حضرت عالی در باب توجه به حساسیت شرایط کشور بسیار ارزشمند ، سنجیده و به موقع ایراد گردید و قطعا رعایت دستورات ولی امر مسلمین توسط مسئولین کشور در ایجاد فضای وحدت و اخوت مخصوصا در آستانه عید سعید غدیر که مظهر برادری اسلامی است، واجب و ان شالله باعث سعادت و سر افرازی ملی خواهد بود.
اینجانب به نمایندگی از هیئت رییسه و نمایندگان محترم ملت تمامی تلاش خود را با عنایت به اندرزهای مشفقانه جنابعالی در انجام وظایف مجلس، جهت تحقق مصالح ملت به خصوص در جهت رونق تولید ملی و کنترل تورم و افزایش اشتغال به کار خواهیم بست، تا دشمنان ستم پیشه و استکباری و ماجراجوی ملت متوجه اراده محکم ملی و دستان به هم تنیده دوستداران انقلاب اسلامی گردند و قطعا در این مصاف ، مکر آنان در مقابل مجاهدت ملت رنگ باخته و گام دیگری در پیشرفت اسلامی برداشته خواهد شد.
با احترام
علی لاریجانی
رئیس مجلس شورای اسلامی
نامه رییس قوه قضاییه به مناسبت پیام وحدت بخش رهبر:
مقام معظم رهبری، دام الله ظله الوارث
سلام علیکم
با احترام در آستانه عید غدیر خم،ضمن عرض تبریک و تهنیت به محضر شریف حضرت مستطاب عالی ،پیام وحدت بخش آن عزیز به مسئولان و سران سه قوه که نشات گرفته از سر چشمه زلال ولایت است با جان و دل دریافت شد.
از خداوند متعال توفیق می طلبم همه ما را در انجام وظیفه و اطاعت از رهبری معظم،مددکار باشد.
صادق آملی لاریجانی
رییس قوه قضاییه
نامه رییس جمهور به مناسبت پیام وحدت بخش رهبر معظم انقلاب
حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی)
مقام معظم رهبری
سلام علیکم
با تبریک عید عظیم غدیر که تضمین و کمال رسالت پیامبراعظم (ص) و نقطه پیوند بشریت با حقیقت انسان کامل و امام معصوم (س) است از توجه هوشمندانه حضرتعالی به ضرورت حفظ و تقویت وحدت در شرایط خطیر کنونی صمیمانه سپاسگزارم .
دولت ضمن استقبال کامل از این تذکر به موقع مانند همیشه تمام هم خود را مصروف خدمتگزاری بی منت و پافشاری بر اصول و ارزش های انقلاب و صیانت از حقوق اساسی ملت خواهد کرد و بدلیل مسئولیت های سنگین خود از بگومگوها و یا اصطکاکات داخلی استقبال نخواهد نمود و مانند گذشته و برای مصالح کشور همه نامهربانی ها را صبورانه تحمل خواهد کرد .
به واسطه طراحی دشمنان ،ملت و کشور در فشارند. اینجانب و همکارانم در دولت برای تدبیر امور و مقابله با توطئه های دامنه دار و وسیع بدخواهان و برای کاهش فشار بر مردم و پیشبرد امور کشور تمام توان خود را به طور شبانه روزی به کار بسته ایم لیکن ابعاد مسئله و اهمیت موضوع مستلزم حضور همه قوا و مسئولیت پذیری و همکاری و همراهی آنان با دولت است که امروز در خط مقدم این جنگ تمام عیار اقتصادی قرار دارد.
مطمئن هستم که جنابعالی بر پاسداری قاطع از قانون اساسی و به ویژه از حقوق اساسی ملت و همچنین صیانت از جایگاه رفیع رییس جمهوری منتخب ملت که بالاترین مقام رسمی کشور پس از رهبری و مجری قانون اساسی است، تاکید دارید و با هر اقدامی که اختیارات و مسئولیت های مهم او را مخدوش نمایید، مخالفید .
توجه دادن حضرتعالی به امر انتخابات ریاست جمهوری بسیار دقیق و مهم است .انتخابات ریاست جمهوری مظهر اراده ملی و نماد حاکمیت مردم و بالاترین تجلی مردم سالاری است . جنابعالی بارها تاکید کرده اید که همه باید به گونه ای عمل نمایند که انتخاباتی پرشور و با حداکثر مشارکت مردم که موجب تجدید قوای انقلاب و عامل نشاط وهمبستگی ملی و بزرگترین ضربه به دشمن است برگزار گردد. این امر در شرایط کنونی از اهمیتی به مراتب بالاتر برخوردار است و ضرورت دارد از هرگونه اقدام و رفتار که شائبه تضعیف نقش محوری اراده مردم در اداره کشور و یا حضور حداکثری آنان در انتخابات است به جد پرهیز گردد . دولت با تمام توان در خدمتگزاری همه جانبه به ملت حاضر و در صدد زمینه سازی تحقق این امر است .
انشاالله با تدابیر خردمندانه حضرتعالی از این عقبه به سلامت عبور خواهیم کرد.
سلامتی و عزت روزافزون جنابعالی و ملت بزرگ ایران را از ایزد منان مسئلت دارم .
محمود احمدی نژاد
اگر چه در گام اول همین ابراز تبعیت از دستورمعظم له جای سپاس و تقدیر دارد اما در نامه رییس جمهور نکاتی هم وجود دارد که قابل تأمل و تحلیل است، این موارد هشداری در خود دارد که در مقدمه بحث به آن اشاره کرده ام:
1- اولین چیزی که در این نامه توجهم را به خود جلب می کند طولانی بودن نامه نسبت به نامه های سران قوای مقننه و قضاییه است که به نظر می رسد اعلام اطاعت و پایبندی نیازی به این همه طول و بسط نداشته باشد، که البته این مسئله به تنهایی چندان قابل اعتنا نیست.
2- بحث دیگر بکار بردن این کلمات در نامه است:
"...مانند همیشه تمام هم خود را مصروف..."، "... مانند گذشته و برای مصالح کشور..."، "... به واسطه طراحی دشمنان ،ملت و کشور در فشارند..."، "...تمام توان خود را به طور شبانه روزی به کار بسته ایم لیکن ابعاد مسئله و اهمیت موضوع مستلزم حضور همه قوا و مسئولیت پذیری و همکاری و همراهی آنان با دولت است که امروز در خط مقدم این جنگ تمام عیار اقتصادی قرار دارد."، "... دولت با توان... در صدد زمینه سازی تحقق این امر است..."
این عبارات در نامه رییس جمهور نشان می دهد که دولت هیچ سهمی برای کوتاهی، کم کاری و سوءمدیریت برای خود متصور نیست و یا حاضر به اقرار چنین سهمی نیست و ایجاد مشکلات را تنها به دلیل تحریم می داند و رفع نشدن آنها را نیز به دلیل عدم حضور و عدم مسئولیت پذیری و عدم همکاری و همراهی سایر قوا با دولت معرفی می کند.
3- بکار بردن عباراتی مانند:
"...همه نامهربانی ها را صبورانه تحمل خواهد کرد..."، "... پاسداری قاطع از قانون اساسی..."، "... حقوق اساسی ملت..."، "... صیانت از جایگاه رفیع رییس جمهوری منتخب ملت..."، "... بالاترین مقام رسمی کشور پس از رهبری..."، "... مجری قانون اساسی است،..."، "... اختیارات و مسئولیت های مهم او..."، "ضرورت دارد از هرگونه اقدام و رفتار که شائبه تضعیف نقش محوری اراده مردم در اداره کشور و یا حضور حداکثری آنان در انتخابات است به جد پرهیز گردد"، "... انتخابات ریاست جمهوری مظهر اراده ملی و نماد حاکمیت مردم و بالاترین تجلی مردم سالاری است"
یادآور عبارات و سخنان محمد خاتمی است که همواره با این عبارات می خواست ضمن مظلوم نمایی، خود را مظهر مردم و تمام خواست مردم معرفی کند و حال این که مردم در پس رأیی که به افراد می دهند و داده اند، به شعارها و اصول مطروحه ایشان رأی داده اند و همین را نیز در عمل اثبات کردند چرا که وقتی امثال خاتمی و هاشمی را از اصول انقلاب دور دیدند، دیگر هرگز آنها را مورد اقبال قرار ندادند.
4- بیان نمودن نظرات رهبر از زبان خود رییس جمهور در دو پاراگراف از این نامه به چشم می خورد، گویی رییس جمهور می خواهد با نقل قول این دو قسمت، دستورات دیگری را نیز در کنار دستور اخیر رهبری متوجه سایر قوا و خوانندگان نامه نماید و گرنه یادآوری کلام رهبر به خود ایشان یقیناً به دلیل فراموش کردن خود ایشان نبوده و این که اصولاً چه فایده ی دیگری برای آن می توان متصور بود؟!
5- یکی دیگر از نکات نامه رییس جمهور این جمله است:
"بدلیل مسئولیت های سنگین خود از بگومگوها و یا اصطکاکات داخلی استقبال نخواهد نمود "
این جمله نشان می دهد که رییس جمهور اگر چه از بگومگوها استقبال نخواهد کرد اما در صورت نیاز از آن ابا نخواهد داشت و این که استقبال کردن یا استقبال نکردن از چیزی نشان دهنده موضع قطعی و تبعیت محض نخواهد بود.
نتیجه: بسیار دوست دارم این مطلب در آینده به تراوشات ذهن یک بیمار تشبیه شود و هرگز آنچنان پیش نرود که برداشت نگارنده از این نامه به اثبات برسد، ولی به نظر نمی رسد که آقای احمدی نژاد به تبعیت از دستور اخیر رهبری تغییرات محسوسی در رفتار خود ایجاد نماید و احتمالاً با کوچکترین بهانه ای، دوباره همان رویه را در پیش خواهد گرفت که البته یقیناً در چنین صورتی، به لحاظ عدم پایبندی به شعارهای اصولی خودش به خصوص در زمینه اولویت دادن به حل مشکلات مردم (نه بازدید از زندان اوین و امثالش) و به لحاظ عدم اطاعت از امر رهبری، استحقاقش را از رأی مردم و تنفیذ رهبر از دست خواهد داد.
تکمیلی: البته ملاک در اطاعت از رهبر نامه ی کوتاه نوشتن نیز نیست چرا که رییس مجلس اگر چه در ظاهر شفاها و کتباً خود را مختصراً مقید به اطاعت از توصیه های رهبر نشان می دهد اما در عمل شیوه ای دیگر در پیش می گیرد که نمونه اش را هم اینک در بحث سوال از رییس جمهور در مجلس شاهدیم.
مطالب مرتبط:
فاصله سران قوا تا خیانت
سران هنوز محترم قوا! بخوانند
خطاب به مسئولان محترم قوا
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
دیگر کسی در رأس امور نیست؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/27
8:24 ص
در سایت خبرآنلاین که منتسب به آقای علی لاریجانی است، از قول ایشان در جلسه ی پاسخگویی به سوالات دانشجویان، این عبارت ایشان تیتر شده است: رئیس مجلس:فضای کشور را نباید با درشتگویی آغشته کرد
حین مطالعه ی این جمله ی حکیمانه رییس محترم مجلس شورای اسلامی، سوالی برایم پیش آمد که دیدم در سوالات دانشجویان نیز مطرح شده بود، که عین سوال و پاسخ مطرح شده در خبرآنلاین این است:
"چرا شما به رییس جمهور لقب رابینهود را میدهید؟ که لاریجانی در پاسخ به این سوال با تاکید بر اینکه من به شخص خاصی لقب رابینهود ندادهام، تصریح کرد: سوال خبرنگار فارس این بود که مشکل اقتصادی را چطور میتوان حل کرد و من در پاسخ به آن خبرنگار گفتم که مشکلات اقتصاد کشور را به روش رابینهودی نمیتوان حل کرد بلکه باید با ریشهیابی این مشکلات در این زمینه، کاری اساسی انجام شود."
البته این درشت گویی ها نه تنها در ایشان که در بسیاری از نمایندگان مجلس و مسئولان دیگر کشور وجود دارد و بدتر از آن، این که به جای رفع و پوزش خواهی، مجدداً تکرار و مورد توجیه، افتخار و تأکید قرار می گیرند. خداوند به مسئولان مان ولایت مداری و بصیرت واقعی را بیاموزاند، ان شاءالله.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/3/9
12:29 ص
انتخاب آقای لاریجانی به عنوان رییس موقت مجلس نهم آنهم با اختلاف حدود 70 رأی نسبت به آقای حداد عادل، اولین نشانه از یک واقعیت تلخ است؛ این واقعیت همان بروز مجلسی اقتدارگراز پس مجلس اقتدارگرای دیگراست. خود آقای لاریجانی هم در اولین نطق خود چنین مفهومی را با اصرار بر داشتن مجلسی مقتدر تبیین نمود و البته علت رأی آوردن وی نیز با توجه به کارنامه نه چندان مثبت وی در انتخابات 88، قطعاً همین علاقه ی نمایندگان مجلس است چرا که ایشان نیز می پسندند که مجلس شان!!!! قوی تر باشد، حداقل تا وقتی که خودشان نماینده مجلسند.
البته اگر بخواهیم منصفانه بنگریم، بخشی از این شبه عقده، در اصرار به داشتن مجلسی هرچه مقتدرتر را می توان در سخنان رییس جمهور مبنی به در رأس امور نبودن مجلس معطوف دانست، که با اصرار بر نظارت بر قانون اساسی از سوی ایشان، این بیماری بیش از پیش در حال بروز است البته دو سویه!!! چرا که مجلس تنها زمانی خود را قادر به مهار دولتی اقتدارگرا می داند که اقتدارگرا حرکت کند و این همان مشکل مهم کشور است که ای کاش سران تمام قوا می دانستند و واقعاً ایمان می آوردند که شأن مردم از هر سه شان بالاتر و والاتر است. ای کاش اگر قرار بود مسابقه ای بین قوا رخ دهد، آن رقابت بر خدمت و خشوع در درگاه مردم و کسب ثواب می بود، نه رقابت در اثبات اهمیت صندلی های عاریه ای!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/3/6
10:12 ع
آن گاه که جبهه ی پایداری به دلیل مقاومت در برابر حضور ساکتین فتنه در جبهه ی متحد، با ائتلاف با آن خودداری کردند، برخی از بزرگان اصولگرایی که اتفاقاً در فتنه نیز خوب و انقلابی عمل کرده بودند، با یک اشتباه محاسباتی هم جبهه ی پایداری را با اتهام بی بصیرتی تخریب کردند و هم مأمنی برای ورود ساکتین مهیا کردند تا برای خودشان و دوستانشان بلیط ورودی به مجلس تهیه کنند.
آری! اکنون موضوع من همین بزرگان اصولگرایی است، دیدید که همان ها که بر طبل وحدت با ساکتین نواختند چه زود پشت دست گزیدند؟! دیدید کسانی که ولایت را آن موقع که بایست در می یافتند، نیافتند، اکنون به منظور شکستن وحدت اصولگرایان، فراکسیون "رهروان ولایت" تشکیل داده اند!؟ دیدید آقای زاکانی؟! شما که بصیرتِ چراغ انقلاب، استاد مصباح، مطهری زمان را، زیر سوال بردید، چگونه در جایگاه متهم به بی بصیرتی جاخوش کرده اید؟! دیدید که میوه ی وحدتی را که به ساکتین، تعارف کردید، چگونه تفاله اش را پس از مکیدن آبش، پَسِتان دادند؟! می دانم که مطالبم را قابل خواندن نمی دانید، ولی این قدر می دانستم که قبل از انتخابات بنویسم "شأن حضور جبهه ی پایداری ناقض ائتلاف" و کاش شماهم می دانستید تا اکنون سایت تان (جهان نیوز)، اینگونه محل گلایه گذاری و حسرت و آه و فغان نبود!
آقایانی که ساکتین را در جرگه اصولگرایی دانستید! خطابم با شماست! مگر نمی دانستید که آزموده را آزمودن خطاست؟! مگر از خیانت ساکتین در شروع و بروز فتنه مطلع نبودید؟! مگر می توان مؤمن بود و کیس هم بود و از یک سوراخ چند بار گزیده شد؟! آقایان عزیز! شما هرچقدر که ساکتین را محرم دانستید، همان قدر جبهه ی پایداری را نامحرم فرض کردید!؟ اکنون وقت بازخواست نیست!؟ ولی بدانید که به بهانه ی مصلحت نمی توان عدالت را زیرسؤال برد، نمی توان کسانی را که ناشایستند جذب کرد و شایستگان را دفع کرد؟! این روند مصلحت اندیشی همان است که جبهه ی پایداری بر آن تاخت و اگر همراهی شما می بود، اکنون وحدت واقعی را شاهد بودیم، آنهم با شایستگان، نه این که ساکتین دفاع از حریم ولایت اکنون گروه "رهروان ولایت" تشکیل دهند و ما را به یادِ زلف علی بی مو و عین اللهِ روشن دل بیندازند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/2/23
8:3 ع
این که دولت مبلغی را برای اجرای فاز دوم هدفمندی مشخص کرده و به حساب مردم می ریزد، نشان از این دارد که برنامه ای برای اجرای فاز دوم و محل هزینه و درآمد آن دارد، ولی وقتی نادیده انگاشتن مجلس باعث می شود در این خصوص هیچ توضیجی و هیچ خبری به آنها ندهد و حتی مصاحبه ی رییس جمهور با صداوسیما نیز لغو می شود، برخی از قبیل آقای علی لاریجانی که به شدت برای خودشان حق بزرگتری قائلند نیز به خود حق می دهند تا بدترین تراوشات ذهن بدگمان و شاید فرصت طلب خود را به جامعه منتقل کنند.
از سویی دولت می خواهد با افزایش مبلغ یارانه کام مردم را شیرین کند و از سویی آقای لاریجانی با خبر بنزین 2000 تومانی می خواهد این شیرین کامی را به تلخ کامی مبدل کند. بحث این نیست که زمان اجرای فاز دوم اکنون مناسب است یا نه چون همانطوری که قبلاً هم نوشته ام تا زمان کاهش تورم و آرام نمودن بازار، باید فاز دوم را به تعویق انداخت، اما این که برای رد کردن فاز دوم هدفمندی کسی بخواهد به دروغ و تخریب متوسل شود نیز اصلاً قابل پذیرش نیست.
آری! قضیه این است که آقای علی لاریجانی چون نمی داند دولت از کجا قرار است این مبلغ یارانه های فاز دوم را تأمین کند (و یا می داند و خودش را به ندانستن زده است) و چون دولت نیز صحبتی در این خصوص نکرده است و بی خبری را همچنان بهترین و کاملترین راهم می داند، آب گل آلود را فرصتی مناسب می بیند تا از عدم اطلاع رسانی دولت و شرایط گرانی موجود، ماهی تخریب را با تور تحریف صید کند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.