92/6/30
9:27 ع
بین شعارهای نامزدهای انتخاباتی آنچه بیش از همه در بین اکثر نامزدها مشترک بود، بحث به چالش کشیدن نحوه ی تعامل ایران با آمریکا و تغییر شیوه ی مذاکره بود که نقش پررنگ آقای ولایتی بیش از سایر نامزدها به پیروز شدن شعار مذاکره در برابر شعار مقاومت انجامید.
با پیروزی آقای روحانی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، رسماً تغییر روش و هیأت مذاکره در دستور کار دولت قرار گرفت و رهبر معظم انقلاب نیز همزمان با این مسئله، این اجازه را به دولت داد تا این تغییرات را به شرط پافشاری بر اصول و آرمانهای انقلاب انجام دهد، شاید برای برخی از افراد که همواره سخن از مقاومت و بدبینی به نظام سلطه و در رأس آن آمریکا را از رهبران ایران شنیده بودند این مسئله دارای یک تضاد عمیق بود، اما مقام معظم رهبری شخصاً در این خصوص توضیحاتی دادند و با ادغام عباراتی مانند نرمش قهرمانانه و انعطاف هنرمندانه در کنار پافشاری بر اصول و آرمانها این مسئله را به نحوی دقیقی تبیین کردند و از سویی آقای روحانی در مصاحبه ی خود به اختیارات تام خود در این خصوص اشاره نمود، که در کنار هم چیدن این قطعات و مواضع قبل و بعد از انتخابات رهبر معظم انقلاب، تحلیل زیر را از این پازل به ذهنم متبادر می سازد که تقدیم می گردد:
در حالی که بخشی از مردم و حتی برخی از نخبگان سیاسی که بعضاً جزء معتمدین نیز هستند، بحث مذاکره را با خوشبینی، حلال مشکلات می دانند و بدبینی به آمریکا را با تردید می نگرند، مقام معظم رهبری با راهبرد نرمش قهرمانانه و مجوز به رییس جمهور قابل اعتمادی که به مذاکره امیدوار است، یک بازی دو سربرد را برای ایران رقم می زند:
1- در صورتی که آمریکا و غرب فرصت این نرمش را مغتنم بشناسند و حاضر به تکریم حقوق مسلم و استقلال ایران بشوند، عملاً در کنار احقاق حقوق ایران، تحریم ها نیز می شکند و به خصوص که این شعار می تواند خط وحدت در بین دشمنان را دچار چالش نماید.
2- در صورتی که آمریکا این نرمش را مغتنم نشناسد و دچار غرور و یا کج فهمی شده و احساس کند ایران در اثر ضعف دچار عقب نشینی شده است، همانطوری که مقام معظم رهبری و شخص آقای روحانی بیان کرده اند، ایران هرگز حاضر نخواهدبود اصول را فداکند و در این صورت است که برگ جدیدی از شناخت مردم از کینه توزی همیشگی آمریکا ورق خواهد خورد و آنان که چاره حل مشکلات را در خارج جستجو می کنند، همدل با اهالی مقاومت و پایداری، به توانایی داخل کشور و تقویت آن متمرکز خواهند شد و چه بردی برای ایران بالاتر از این که تولی با خط مقاومت و تبری از خط آمریکا و ایادیش، منسجم تر گردد.
این مطلب در 8 دی و عمارنامه منتشر گردید.
مطلب مرتبط: نرمش قهرمانانه، حاصل تغییر شعار یا شرایط؟
برچسب های مرتبط: حسن روحانی سیاست خارجی مقام معظم رهبری رابطه ایران و آمریکا نرمش قهرمانانه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/6/28
6:32 ع
در شرایطی که رهبر معظم انقلاب واژه های "انعطاف هنرمندانه، نرمش قهرمانانه و مانور هنرمندانه" را در کنار عباراتی مانند "ممنوعیت عبور از خطوط قرمز و بازگشت از راهبردهای اساسی و پافشاری بر اصول" بکار بردند، برخی این مسئله را به نوعی عقب نشینی تعبیر و در واقع تحریف می کنند، تدبر در سخنان مقام معظم رهبری در خصوص دیپلماسی دولت یازدهم، چند مسئله را به ذهنم متبادر می سازد که مختصراً تقدیم می کنم:
1- نرمش قهرمانانه و انعطاف هنرمندانه در شرایطی معنی می یابد که نه از عزت کشور و نه از اصول انقلاب چیزی کاسته نشود و به موازات این مسائل، مصالح کشور نیز تأمین گردد و این هرگز به معنی عقب نشینی نباید تلقی گردد.
2- اصرار مقام معظم رهبری بر پافشاری بر اصول و آرمان ها، همواره در کنار واژه ی "واقع بینی" صورت گرفته است و هرگز مقام معظم رهبری آرمانگرایی مطلق و بدور از واقعیت را مد نظر قرار نداده است.
3- در حالی که واقعیت گرایی و آرمان گرایی در کنار هم قرار دارند، شرایط و واقعیت های پیرامون ماست که بهترین راه تحقق آرمان ها را محقق می سازد، یقیناً عدم شناخت از واقعیت ها، نمی تواند به روشی برای رسیدن به آرمان ها منتج شود.
4- واقعیت کشور ما این است که هم اکنون کشور ما در یک نمایش قدرت بی سابقه قرار دارد، با برگزاری پرشور انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و اثبات دروغگویی مدعیان فتنه و افزایش وحدت و همدلی نیروهای انقلاب با خطوط مختلف سیاسی، و تحقق حماسه سیاسی، قدرت داخلی افزایش یافته است و با مسائلی که در خصوص سوریه در منطقه رخ داد نیز قدرت خارجی ایران بر همه اثبات شده است، اکنون ایران در منطقه پیروز اول جنگ با آمریکا، ترکیه، عربستان و .... است و موقعیت والای ایران این اجازه را نمی دهد که کسی به خصوص دشمنان، فکر ذلت و عقب نشینی ایران را به خود راه دهند.
5- در حالی که واژه های مذاکره، نرمش و انعطاف در دیپلماسی دولت به وضوح تکرار می شوند، مقام معظم رهبری این واژگان را با صفاتی مانند قهرمانانه و هنرمندانه محدود نمودند تا موجب عدول از اصول نگردد و این عبارات بهترین روش هدایت دولت در کنار حمایت منطقی به شمار می رود.
این مطلب در 8 دیمنتشر گردید.
برچسب های مرتبط: دولت سیاست خارجی مقام معظم رهبری رابطه ایران و آمریکا نرمش قهرمانانه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/6/16
1:36 ص
اصرار بیش از اندازه بر مذاکره و اهل معامله بودن در شعارهای انتخاباتی و پس از انتخاباتی دولت جدید، اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی در خصوص سوریه، مصادف شدن کاردولت جدید با جدی شدن بحث حمله به سوریه، تکذیب نکردن آقای ظریف در خصوص مکاتبه ی بین آقایان روحانی و اوباما در مصاحبه ی اخیرش، حضور فلتمن در ایران در جهت اعلام تصمیم نهایی حمله به سوریه و در نهایت هشدار اخیر رهبری به دولت در خصوص لزوم عدول نکردن از اصول انقلاب، گمان انسان را به یک نتیجه گیری تلخ هدایت می کند و آنهم احتمال معامله ی برخی از منتسبان دولت جدید و مسئولان آمریکا بر موضوع مقاومت و سوریه و در واقع اسرائیل است.
فرماندگی کل قوا، از سه گانه تا نظامی در این کشور با ولی فقیه است و هر معامله ای اگر خارج از چارچوب اصول انقلاب و رضایت ولی فقیه باشد خیانتی بیش تلقی نخواهد شد، پس هر کسی که گمان می کند با پاپس کشیدن از اصول انقلاب می تواند منفعتی برای کشور جذب نماید اولاً بداند که این خیال باطل و خواب خوش هرگز از سوی دشمنان این کشور تعبیر نخواهد شد و ثانیاً بدانند که مردم برای اصولشان انقلاب کرده اند، جنگ کرده اند، تحریم ها را تحمل کرده اند، جان عزیزانشان را داده اند، سختی کشیده اند و هرگز برای یک لقمه نان، عزت و دین و شرفشان را نفروخته و نمی فروشند؛ پس خدای ناکرده اگر کسی خیانتی را در خیال خام خود می پروراند، بداند که خود را به کام خفت و خواری ابدی می کشاند و جز بی اعتباری و افتادن از چشم مردم و نظام، آینده ای را در انتظار نخواهد نشست.
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا حسن روحانی اسرائیل سوریه آمریکا
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/5/9
1:48 ص
اخیراً آقای زیبا کلام پیشنهادی به آقای روحانی داده اند که به دلیل ایرادات آشکارش، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت؛ ایشان گفتند که رفراندومی توسط دولت روحانی برگزار شود که مردم در آن به ارتباط مستقیم با آمریکا رأی دهند و احتمالاً برای تحقق عملیاتی و موثر آن، فرصتی معین تعیین کنند. این پیشنهاد از این جهت که حکومت را مجبور به یک رابطه ی ذلیلانه و بدون در نظر گرفتن مصالح و شرایط مذاکره می کند، و از این جهت که اصولاً موافقت با رفراندوم جزء اختیارات مجلس است (نه رییس جمهور) مورد قبول هیچ خبره ی منصف سیاسی نیست، لذا یک سوال به ذهن متبادر می شود که چرا آقای صادق زیباکلام چنین پیشنهاد خامی داده اند؟! آیا حقیقتاً خودشان از درک اشتباهات و عملیاتی نبودن و قانونی نبودن این پیشنهاد مطلع نبودند؟!
پاسخ را باید در رابطه ی نزدیک آقایان زیباکلام با هاشمی جستجو کرد، آقای زیباکلام در این پیشنهاد از شخصیت خود برای تشدید فشار برای سازش استفاده کرده است، او می داند که اگر چه پیشنهادش نه عملیست و نه قانونی، ولی با توجه به بزرگ بودن پیشنهاد، لااقل می تواند یک موج را ایجاد کند، موجی برای ایجاد یک مطالبه ی عمومی؛ همه می دانند که بحث مذاکره و رابطه با آمریکا چیزی نیست که هیچ مرجعی جز رهبری در آن تصمیم گیرنده باشد و رهبری نیز تا طرف مقابل مذاکره شأن و عزت ایران را رعایت نکند به این مسئله تن نمی دهند، لذا با این پیشنهاد می خواهند اختیار را از رهبری صلب کنند و در واقع مقصد فشار در این پیشنهاد شخص رهبری است نه شخص روحانی، چرا که خود روحانی پرچمدار مذاکره بوده است.
به نظر می رسد که دارو دسته ی آقای هاشمی خیلی زود شروع به تحمیل گری نموده اند، اینان اگر چه در خوراندن جام زهر قبلاً مهارت خود را نشان داده اند، اما گویا توجه ندارند که مردم و رهبری دیگر اجازه ی این عمل را نمی دهند، مردم اگر چه با رأی خود به آقای روحانی نشان دادند که از مذاکره با آمریکا متنفر نیستند اما یقیناً این ملت هرگز حاضر به تسلیم ذلیلانه نخواهند بود.
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا حسن روحانی زیباکلام
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/5/6
7:5 ع
در طول حیات تمام انبیا و اولیا غیر از کسانی به ایشان ستیز می کردند و کسانی که یاری شان می کردند، افرادی نیز بودند که می گفتند ما بی طرفیم و میانه رو، این افراد را در صحنه صحنه وقایع تاریخی می توانی ببینی شان، در شهرهایی که انبیا را به قتل می رساندند و در زمان هایی که ائمه را شهید می کردند. کی معاویه می توانست حکومت را از حضرت علی (ع) بستاند، اگر بی طرفی ابوموسی اشعری ها وجود نمی داشت؟ کجا مسلم در کوچه های کوفه اسیر می شد اگر بی طرفان کثیرِ شهر کوفه این قدر به صدای قدمهای تنهای کوفه زیاد نبودند؟
بی طرفی تنها یک جاست که قابل تجویز است، تنها در زمانی که بین دو باطل دعوایی رخ دهد، بی طرفی در جایی که بین حق و باطل دعوایی باشد عملاً حمایت از باطل است. خود حضرت امیر به مومنان سفارش می کند در فتنه هایی که دو باطل با هم درگیرند باید مانند کسی بود که نه اسیر فتنه شود و نه سواری به اصحاب فتنه دهد، اما اشتباه نشود، این مربوط به دعواهایی نیست که یک طرف حق باشد و طرف دیگر باطل، در کدام آیه و سوره و حدیثی آمده است که اگر کفر و اسلام سرشاخ شدند بی طرفانه به این جنگ می توان نگریست؟! در کدام آیه و سوره گفته است که اگر باطلی که فاقد مشروعیت و حتی مقبولیت است، علیه حکومت اسلامی کودتا کرد می توان با سکوت و گفتار، ژست بی طرفی و میانه روی گرفت و به آن افتخار کرد؟! چه کسی گفته اگر انگلیس به عنوان مظهر استکبار و ایران به عنوان مظهر مقابله با استکبار باهم سرشاخ شدند و هر کدام کاسه همدیگر را شکاندند بگوییم هر دو کاسه شکن باید محاکمه شوند؟! چه کسی گفته که اگر کسی منتخب ملت شد و کسی بدون سند و مدرک معترض شد و میان این دو جنگی درگرفت باید به میانه روی و اعتدال هر دو را مقصر دانست؟! آری امثال بوموسی اشعری ها هنوز هستند، اما کت و شلوار به تن کرده اند و به جای علی و معاویه، جنگ ایران و انگلیس را، فتنه کودتای مخملی را، حامیان ولایت فقیه و دشمنان ولایت فقیه را با بی طرفی قضاوت می کنند.
از مدعیان اعتدال نیز سوالی دارم، آیا ممکن است کیف پولتان را روی میز بگذارید و با کسی که مدعی کیف شماست بر سر سهم دوطرف به میانه روی و اعتدال و انصاف چانه زنی کنید؟! آیا این مذاکره را اعتدال و عقل و انصاف می توان نامید؟! پس چگونه است که ایستادگی بر حق هسته ای و حق استقلال و حق پیشرفت را برخی خلاف اعتدال می دانند و مدعی مذاکره با دزدان حقوق ملتها هستند؟!
به راستی اگر بین دو خط متنافر حق و باطل خطی بکشیم آیا حق داریم آن را میانه روی و اعتدال بدانیم و یا نه تنها یک باطل جدید ابداع کرده ایم؟! باید پذیرفت که اعتدال را نمی توان از حق جدا کرد و حق مظهر اعتدال است، نمی توان در جنگ بین اسرائیل و فلسطین بی طرف بود و نه غزه و نه لبنان سر داد و معتدل بود، نمی توان در جنگ بین اسلام و کفر بی طرف ماند و منافع ملی را علم کرد، نمی توان بین دعوای برندگان و بازندگان انتخابات بی طرف ماند و مدعی مردم سالاری و اعتدال شد، نمی توان بین دعوای فتنه گران و ولایت فقیه ساکت فتنه ماند و گلوی اعتدال صاف کرد، نمی توان بین عدل و ظلم راه میانه ای پیدا کرد، نمی توان بین ولایت طاغوت و ولایت الله، اعتدالی را تعریف کرد.
این مطلب در سایت 8 دی منتشر گردید.
برچسب مرتبط: علی مطهری اعتدال رابطه ایران و آمریکا حسن روحانی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/4/14
2:38 ع
شاید برخی گمان می کنند که هواپیمایی که توسط ناوجنگی آمریکا هدف گیری شد، سقوط کرد و تمام شد و باید برای رفتگان، آمرزش طلبید و به آینده ای دوستانه امید داشت، اما چه خوب است کمی به دور و ور خود بنگرند که کجا نشسته اند و کدام موشکها ایشان را دنبال می کند. اگر موشک وینسنس یک هواپیما با 290 ایرانی را نشانه رفت، سالهاست که تمام ملت ایران با موشک های مختلف آمریکا مورد حمله اند.
موشکهای اقتصادی آمریکا با تحریم دارو و غذا و خرید نفت و گاز و بانک و ... اقتصاد و آرامش جامعه و خانواده را هدف قرار داده اند، چه زیاد بودند بیمارانی که به سبب عدم تأمین داروهایشان، طعم درد و مرگ را چشیدند و چه فشارها که بر معیشت خانواده های آسیب پذیر وارد شد؛ موشکهای اقتصادی آمریکا، سفره ی مردم را هدف گرفته است تا شاید این مردم، نان ذلت را بر علم عزت ترجیح دهند.
موشکهای فرهنگی آمریکا مستقیماً خانواده ها را هدف گرفته و چه جوانها که با شبیخونهای فرهنگی، خون ایمانشان در شب گناه و گمراهی بر خاکِ گناه ریخته شد، چقدر معنی داراست که در این وانفسای تحریم دارو، آنچه که راحت به کشور وارد می شود انواع دوای افیونیست، چرا که دشمن از هیچ موشکی برای ما دریغ نکرده است و برخی سادگان، چشم در لیزر رسانه ی غرب و چشم در توپخانه ی فرهنگ منحط غرب دوخته اند.
موشکهای سیاسی آمریکا سالهاست که در هر عرصه ای که ایران حضور دارد، منافع ملی ایران و ایرانی را نشانه رفته اند، هیچ شخصیت حقیقی و حقوقی از شر محدودیت ها و فشارهای سیاسی آمریکا در امان نبوده اند، هر شخصیتی که به منافع کشورش پایبند باشد هدف محاکم فرمایشی و سیاسی آمریکا قرار می گیرد تا مال و آبرویش را به تاراج برند و هر گروه و فرقه ای را که علیه این مردم و این کشور هر فعالیتی (از نظامی تا اقتصادی و تروریستی) انجام می دهد را حمایت کند.
چه ضعیف است چشمان آنها که این همه موشک جفا را در پی پهن پیکر ایران اسلامی نمی بینند، اما با وجود این همه خصومت و وحشی گری، ما همچنان بالهای پرواز ایمان و اراده مان گسترده است، اینجا ایران است و مردمانش غیور، شاید برخی در مقطعی کوتاه از دشمن غافل شوند، اما رگ غیرتشان که بیرون بزند، جان خود و جوانهای شان را جلوی موشکها سپر می کنند.
این سیمرغ پهن پیکر، نامش ایران است و خلبانش ولی فقیه، اگر خادمان و مسافران کمربندهایشان را محکم ببندند و گوش ایمان به ندای ساربان داشته باشند، تمام موشکها تف بالاسری برای دشمن خواهند بود و به یاری ولی عصر (عج)، سلامت به قله عنقای ظهور خواهیم نشست.
این مطلب در فارس نیوز ، مشرق نیوز و حرف تو منتشر گردید.
برچسب مرتبط: رابطه ایران و آمریکا
92/3/17
3:15 ص
امشب برنامه امروز دیروز فردا با حضور آقای دکتر علی باقری به نمایندگی از دکتر جلیلی و آقای دکتر محمود واعظی به نمایندگی دکتر روحانی برگزار شد. در این برنامه مباحث مختلفی مطرح شد که شاه بیت مباحث، موضوع سیاست خارجی و تفاوت دیدگاه ها و عملکردهای دکتر جلیلی و دکتر روحانی بود، دو شخصیتی که با یک سمت حساس و دو رویکرد متفاوت مواجهه داشته اند.
آقای دکتر باقری نامه ی دکتر حسن روحانی را خطاب به محمد البرادعی خواند که در آن اشاره شده بود که علی رغم این همه عقب نشینی، مذاکره کنندگان غربی، شروط شرم آوری برای ایران قائل شده اند که از کاپیتولاسیون نیز وقیح تر است، ولی آقای واعظی این مسئله را موجب جلوگیری از حمله نظامی به ایران دانست و در یک اقدام تهاجمی دکتر جلیلی را به بهانه ی سیاست های خارجی دولت احمدی نژاد به میز محاکمه کشاند و قطع رابطه با سایر کشورها را مانند طالبان دانست و تشدید تحریم ها را ناشی از ادبیات سیاست خارجی دولت آقای احمدی نژاد دانست. آقای واعظی همانند آقای روحانی تحریم ها را به سیاست خارجی ایران حواله داد و شرایط اقتصادی سخت کشور را نیز ناشی از آن سیاست های خارجی اشتباه دانست؛ متأسفانه آقای باقری، دکتر جلیلی را از سیاست خارجی احمدی نژاد مبرا دانست و این در حالی بود که واعظی، دکتر جلیلی را باتوجه به جایگاه حساس شان در تمام مسائل اقتصادی، سیاسی و داخلی کشور، موثر و مقصر معرفی نمود که البته متأسفانه این حرف ها بدون این که وقتی برای پاسخگویی برایش داده شود، به دلیل اتمام وقت بدون پاسخ ماند که طبق عرف معمول در مناظرات باید در حد 1 دقیقه برای پاسخ به این حرفها وقت تعیین می شد که متأسفانه نشد، به همین دلیل در پاسخ به اظهارت آقای واعظی و مباحث مطروحه در خصوص سیاست خارجی پس از یک مقدمه کوتاه، مواردی را تقدیم می کنم:
دولت نهم بیشترین استفاده را از کلمه ی هلوکاست نمود و در عین حال در تاریخ 29 تیر 1387 با پافشاری و مقاومت جانانه در سیاست خارجی و مذاکرات هسته ای، موفق به انجام اولین مذاکرات بدون پیش شرط با گروه 5+1 و با حضور نماینده آمریکا در ژنو 1 و سپس در تاریخ 9 مهر 88 در ژنو 2 گردید که با توافق بر مبادله سوخت 3 و 5 درصد با سوخت 20 درصد همراه شد، ولی با برگزاری انتخابات 22 خرداد 88 و ملتهب شدن فضای کشور پس از انتخابات عملاً پیشنهاد مبادله تا ماهها با تعلل مواجه و کشور تصمیم به تولید سوخت 20 درصد گرفت؛ بروز فتنه 88 با آن شور عجیب و حماسی به جای این که موجب تقویت ایران و تضعیف جایگاه مذاکره کنندگان 5+1 گردد به دلیل امیدی که غرب به مشکلات داخلی ایران پیدا کرد، عملاً تا 15 ماه مذاکرات را تعطیل و وضع تحریمهای جدید و سخت گیرانه را در دستور کار قرار داد و این در شرایطی بود که دولت از گفتمان هلوکاست نیز فاصله می گرفت. این مسائل نشان می دهد که:
1- ایران با طرح هلوکاست توانست به مذاکرات بدون پیش شرط و به مرز مبادله سوخت دست یابد و تحریمها در زمانی تشدید شد که طرح هلوکاست در سیاست خارجی دولت به اقل کاهش یافته بود و این نشان می دهد که ما با طرح سوالات هلوکاست امتیاز گرفتیم و با کاهش طرح آن تحریم شدیم، این نشان می دهد که سیاست فعال خارجی بیش از سیاست مصلحت جویانه و سازشکارانه و منفعلانه پاسخ می دهد.
2- نقش فتنه در حالی از سوی روحانی و نماینده ی وی نادیده انگاشته می شود که ایشان خود را نماینده ی هاشمی و خاتمی دو حامی اصلی فتنه می داند. فتنه 88 در روند مذاکرات و تغییر رویه به سمت تحریم نقش غیرقابل انکاری دارد که 15 ماه تعطیلی جلسات مذاکره بیانگر این مسئله است و به یقین به کسانی بر می گردد که با تهمت زشت تقلب به نظام، هزینه ی کلانی را به اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی و رفاه مردم وارد نمودند؛ از یک سو سرودست شکستن برای حضور در انتخابات 92 نشان داد که تهمت تقلب، تلخ ترین خیانت به کشور بود و از یک سو نشان داد که خائنان به کشور نه تنها خود را بدهکار کشور و مردم نمی دانند بلکه در پی انتقام و مطالبه هستند!!!
3- آنچه که بعد از فتنه موجب مشکلات اقتصادی شد، سوء مدیریت داخلی و همپا نبودن مدیریت داخلی کشور با سیاست خارجی آن بود، چرا که سیاست خارجی در حد المپیک بود و مدیریت داخلی با توجه به متمایل شدن دولت احمدی نژاد از دلسوزان و کادر متخصص به سمت حاشیه پردازان و منحرفان در حد پاراالمپیک! و این ضعف در مدیریت داخلی کشور نباید موجب شود مثبت بودن سیاست خارجی کشور به نقطه ضعف تشبیه شود. عملکرد مذاکره کنندگان بارها در دولت نهم و دهم از سوی رهبر معظم انقلاب به مورد تأیید کامل قرار گرفت و حتی رهبر معظم انقلاب فرمودند که اگر در سال های قبل خیال شان از مذاکره کنندگان مطمئن نبود در این سالها خیال شان راحت بود.
4- طرح سوال چالشی در مورد هلوکاست نه تنها آنطوری که آقای واعظی گفتند موجب مظلومیت اسرائیل نشد بلکه ماهیت و مشروعیت اسرائیل را با چالشی جدی مواجه کرد، به حدی که عصبیت این چالش در بحران های داخلی اسرائیل، حملات عصبی به غزه و لبنان و شکستهای مفتضحانه ی 33 روزه و 22 روزه و 8 روزه، دلقک بازی نتن یاهو در سازمان ملل و حتی بروز اختلافات بین اسرائیل و آمریکا منجر شد.
5- تشبیه ایران حاضر با طالبان از سوی نماینده روحانی و اصرار و تکرار مطرود بودن و قهر بودن ایران در مقابل جامعه جهانی و افتخار به مواجهه با چند مقام دولتی اروپایی در دولت اصلاحات، نشان از عمق انحرافات روحانی و عارف دارد. ایشان به وقیح ترین حالت، مقبولیت ایران را در ریاست بر جنبش عدم تعهد و تأثیرگذاری ایران را در مسائل جهانی از عراق تا افغانستان و سوریه و بیداری اسلامی و حضور در آمریکای جنوبی و یارگیری در کشورهای ضدامپریالیستی انکار می کند. گویا جریان اصلاحات جز غرب و آمریکا سایرکشورها را کشور حساب نمی کنند و چقدر سریع در ذهنم مجسم می شود که مجلس اصلاحات چگونه به دولت اصلاحات اخطار کرد که حالا که جامعه جهانی به عراق حمله کرده است نباید مخالف بود، حتی باید حمایت هم کرد!!! و منظورشان از جامعه ی جهانی همان آمریکا و انگلیس و چند نوچه شان بود و گویا همچنان هست!!!
6- روحانی و نماینده ی وی که سیاست های سازش گونه ی خود را معطوف به نظر رهبری می کنند و هرگز از نارضایتی رهبر از عقب نشینی ها حرفی نمی زنند، نمی گویند که اکنون که نظر رهبری بر مقاومت و امتیاز ندادن است پس چرا دم از سازش می زنند؟! چرا نمی گویند که آیا همچنان درآینده سیاست های سازشکارانه خود را متوجه رهبری خواهند کرد؟! چرا نمی گویند که میزان ولایت مداری شان در آن زمان نیز همینگونه بوده است یا اکنون به اینجا رسیده اند؟!
این مطلب در سایت 8دی منتشر شد.
برچسب های مرتبط: سعید جلیلی فتنه رابطه ایران و آمریکا سیاست خارجی برنامه امروز دیروز فردا مذاکرات هسته ای انتخابات
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/3/10
1:42 ص
چندیست که به دلیل تحریم های آمریکا، شرکتهای سخت افزاری و نرم افزاری مطرح دنیا از ارائه ی هرگونه فروش و ارائه ی خدمات به ایرانیان منع شده اند، به حدی که حتی به ایرانیان خارج از کشوری که قابل شناسایی باشند نیز خدمات ارائه نمی کردند که بنا به آخرین تصمیمات دولت آمریکا این تحریم لغو شده است و این لغو تحریم با ذوق زدگی و کف و هورای عاشقان غرب همراه شده است.
این تحریمها به نوعی بود که اگر شما یک نرم افزار آنتی ویروس یا یک موبایل سامسونگ خریده بودید، از ارائه خدمات پشتیبانی که حق شما بوده است محروم می شدید، ولی این تحریم های ناجوانمردانه در آن زمانی که وضع می شدند نه تنها با انتقاد غرب دوستان و عاشقان آمریکا همراه نمی شدند، بلکه ایشان با سکوتشان برای این تحریم ها مشروعیت نیز قائل می شدند، ولی در همین یکی دو روزه که خبر لغو این تحریم ها منتشر شده است، همان ها که سکوت کرده بودند با جیغ و دست و هورا برای معرفت و جوانمردی آمریکا اشک شوق ریختند.
معاون وزیر امور خارجه آمریکا حین خبر از لغو تحریم سخت و افزار و نرم افزار های حوزه ارتباطات (رایانه و موبایل) گفته است که ممکن است تحریم های غذا و دارو نیز حذف شود که همین هم جای تأمل دارد اول این که تا کنون آمریکایی ها منکر تحریم دارو بودند و دوم این که چرا آنچه که به سلامتی و حیات مردم مربوط است در درجه اول رفع تحریم قرار نگرفته است؟!
بحث رفع تحریم ها البته با توجه به نزدیکی به انتخابات و نقشه های احتمالی پس از آن، ما را به یاد جلوگیری از تعطیلی سایت تویتر در 4 سال پیش در حمایت از فتنه گران می اندازد براستی چرا برخی متوجه نیستند که همانطور که تحریمهای آمریکا در جهت تضعیف انقلاب انجام می شود، رفع آنها نیز جز در همان راستا نیست؟! آیا بهتر نیست عاشقان و دلدادگان آمریکا و غرب به جای چشمشان، با عقلشان فکر کنند؟!
آیا با کمی تدبر نمی توان متوجه شد که آمریکا در پشت پرده ی اعلام رفع قطعی و احتمالی برخی تحریم ها به دنبال کسب اعتماد نسبی و لااقل کاهش تنفر ایرانیان از آمریکا و افزایش گرایش به گزینه های مورد حمایت آمریکا یعنی اهالی تسلیم و سازش است؟!
برچسب های مرتبط: آمریکا تحریم فتنه غرب سامسونگ رابطه ایران و آمریکا انتخابات
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/9
12:5 ص
با پیشنهادات و اعلام تمایلاتی که از سوی سران آمریکا برای مذاکره ی مستقیم با ایران به وجود آمده است، میزان تناقضات رفتاری آمریکا مدام در حال افزایش است. از یک سو تشدید تحریم ها و از یک سو اصرار به نزدیک شدن و مذاکره کردن. اگر چه لایه اول تحلیلی که این تناقضات در پی دارند در راستای همان سیاست چماق و هویج است، اما در لایه های بعدی تحلیلی جدیدتر و جدی تر هم بدست خواهیم آورد. آمریکا طی 2-3 سال اخیر و پس از بروز فتنه 88، جنگ با ایران را در زمین های بیشتری به صورت جدی شروع کرد، از سوریه و ترکیه و عربستان و عراق و مصر و افغانستان بگیرید تا جنگهای اقتصادی و تشدید عملیاتهای جاسوسی و سایبری و تروریستی و حتی عرصه های هنری؛ آمریکا در همه ی این زمین ها به شدت و با تمام وجود و آبرو اعتبار خود حاضر شد، به نحوی که در برخی از این جنگ ها، عملاً حیثیت نداشته اش را نیز به باد داد. اکنون بعد از 2-3 سالی که گذشت، جز آشکار کردن خوی درندگی و زورگویی و بی آبرویی، آمریکا دستیافت دیگری نداشته است و در عین حال که در جبهه های کلیدی درگیر جنگ های فرسایشی و رو به شکست گردیده است، بیشتر و بیشتر به اهمیت و قدرت نفوذ ایران پی می برد. قدرت نفوذی که باید به عنوان قوی ترین قدرت نرم جهان از آن یاد کرد، قدرتی که جهان را و به خصوص کشورهای اسلامی را تحت الشعاع خود قرار داده است.
از یک سو آمریکا آخرین تیرهای ممکنش را هم به ایران شلیک کرده است و دیگر تیری برای پرتاب در چله ندارد و از سوی دیگر روز به روز با ایران چغرتر و مقاوم تری روبرو می شود، پس چاره ی کار آمریکا چیست؟! این یک دوراهی واقعی در پیش روی آمریکا است و آمریکا دیگر نه هویجش هویج است و نه چماقش چماق، ولی همچنان پذیرفتن این حقیقت بسیار مشکل است، آن قدر مشکل که باید بگوییم این بار آمریکاست که زهر شکست را در جام اعتراف ریخته است و تنها تلخی این جام است که موجب ننوشیدنش گردیده است و البته تنها یک کورسوی پلید، امید به این که شاید اختلافات و سوءمدیریت ها بتوانند مردم را خسته و نظام را تضعیف نماید، امیدی که با راهپیمایی 22 بهمن به یأسی دوباره بدل شد، لیکن تلخی این جام زهر آنچنان پیل افکن است که همچنان آمریکا جام در دست منتظر شاید فرصتی دیگر باشد، همچنان که خودش را برای سرکشیدن آن آماده می کند، و آن گاه، همان وقت است که ایران به همت و وحدت مردم و مسئولانش، پیچ بزرگ تاریخی شان را به سلامت رد کرده اند.
برچسب های مرتبط: آمریکا(3) رابطه ایران و آمریکا(11) غرب(9) تحریم(17)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/22
5:15 ع
امسال اگرچه فشارهای اقتصادی دشمنان قسم خورده انقلاب و برخی بی تدبیری ها و بداخلاقی های مسئولان، دشمنان خارجی انقلاب را به ندیدن یک راهپیمایی پرشور امیدوار کرده بود، اما این ملت غیور آن قدر خود را صاحب انقلاب می دانند که بیش از تمام مسئولان غصه اش را می خورند، مردم آمدند پیش از مسئولان و بیش از همیشه، از هر نسل و سنی حاضر بودند و شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل شان مستقیماً گوش استکبار را می آزرد؛ ولی مردم به همین شعارها بسنده نکردند، بلکه چون صاحب انقلاب بودند، مسئولان را با شعارهای شفاف شان دعوت به اتحاد نمودند، امیدوارم مسئولان این کشور نیز قبل از این که مشمول شعارهای تندتری بشوند، به خدمتگزاری خالصانه و قدرشناسی نسبت به آرای ملت و اعتماد رهبری اقدام عملی نمایند، دولت های استکباری هم هر چه زودتر بفهمند که این ملت با هیچ خصومت، خیانت و حتی سوءمدیریتی، دست از انقلاب خویش برنمی دارند، بلکه موانع را از دشمنان خارجی تا خائنان و ناسپاسان داخلی از سر راه برمی دارند.
ضمناً عکس زیر در مسابقه عکس های مردمی برنامه ی پایش شبکه 1 سیما در روز 22 بهمن 91 از حدود 500 عکس ارسالی حائز رتبه ی اول شد، که از دست اندرکاران برنامه ی مردمی پایش هم تشکر می کنم: