93/6/3
7:45 ص
به مناسبت هفته ی دولت و در ادامه ی حضور اعضای هیأت دولت در برنامه های صدا و سیما، دیشب آقای دکتر آخوندی وزیر محترم راه و شهرسازی میهمان برنامه نگاه یک سیما بود که بخش زیادی از وقت برنامه را مسائل مربوط به مسکن، مسکن اجتماعی و مسکن مهر به خود اختصاص داد که در ادامه ضمن طرح برخی از سخنان ایشان به نقد آنها می پردازم:
جناب دکتر آخوندی همچنان به طرح مسکن مهر به عنوان یک طرح ناموفق و عامل تورم 50 درصدی اشاره کردند و آن را از نوع ضربتی و غیرمفید اعلام کردند ولی جالب است که برنامه ی خودشان در تمهید تسهیلات 80 میلیون تومانی برای خرید مسکن که به مراتب دفعتی تر و ضربتی تر از طرح مسکن مهر به نظر می رسد را عامل خانه دار شدن مردم و خروج بازار مسکن از رکود معرفی می کردند! ادامه مطلب...
93/5/17
11:14 ص
باگذشت حدود یک سال از عمر دولت یازدهم بر آن شدم تا تحلیلی بر یک سال عملکرد اقتصادی دولت و مسائل اقتصادی کشور تقدیم نمایم:
تورم: همانطوری که تیم اقتصادی دولت تعهداتی را در خصوص کاهش تورم متعهد شده بود، توانست نرخ تورم را در پایان سال 92 و در ادامه ی آن به حدودی که تعیین نموده بود کاهش دهد و این مسئله با توجه به شرایط سخت تورمی که کشور با آن گریبان گیر بود قابل تقدیر است، این که دولت تورم رو به رشد را متوقف و طی مدت نسبتاً کوتاهی به سمت پایین متمایل سازد امتیاز مثبتی است که متأسفانه اصولگرایان و اصلاح طلبان چندان به آن نمی پردازند. کاهش نرخ تورم محصول سیاست های نسبتاً صحیح دولت در اصلاح سیاست های پولی، بانکی و هدایت نقدینگی ها به سمت بانک ها بود که البته این سیاست ها اگر چه موجب افزایش سپرده گذاری های بانکی شد، ولی در بازار بورس تأثیر سوء گذاشت و موجب کاهش رونق بورس گردید که با توجه به اهمیت کاهش نرخ تورم قابل پذیرش بود.
رکود و بحث رکود تورمی: بحث مهم دیگر، بحث رکود است که عجین شدن آن با بحث تورم موجب بروز شرایط رکود تورمی می گردد و گذر از این مسئله ادامه مطلب...
93/5/13
4:7 ع
با انتخاباتی شدن فضای سیاسی کشور در 2-3 ساله اخیر بر حجم و شدت انتقادهای منصفانه و غیرمنصفانه علیه دولت های نهم و دهم افزوده شد که این مسئله تقریباً در انتخابات های گذشته نیز مشاهده شده بود، اما آنچه که هم اکنون با گذشت حدود یکسال از به روی کارآمدن دولت یازدهم شاهدیم این است که رویه ی انتقادات نه تنها به حالت عادی بازنگشته است بلکه به لحاظ حجم، شدت و بی انصافی فزونی نیز یافته است که یکی از آخرین اتهاماتی که به دولت قبلی وارد شده است و با قدرت رسانه ای که فعلاً در دستان دوستان دولت است تکرار می شود، اتهام استخدام بی ضابطه و رابطه ای چند صدهزار نفری در دولت های قبل است که این ادعا اولین بار توسط آقای عسگری آزاد، جانشین محمد باقر نوبخت در معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهور در مجلس مطرح شد:
650 هزار نفر در چند سال گذشته استخدام شدهاند که جذب حدود 450 هزار نفر از آنها بدون ضوابط و بر اساس رابطه بوده است ادامه مطلب...
93/3/31
8:9 ع
میهمان برنامه ی عصر امروز شناسنامه، جناب دکتر محمد باقر نوبخت، معاون رئیس جمهور و سخنگوی دولت بود که خیلی شمرده و صریح به سؤالات مجری برنامه، آقای حسین رنجبران پاسخ گفت، اینقدر صریح که حتی گفت هنوز نتوانسته است دلش را با احمدی نژاد صاف کند!
آقای نوبخت در پاسخ به سؤالات مجری برنامه به سوابق انقلابی خود، پدربزرگ و دائی اش اشاره کرد و جمله ای را که رهبری در تأیید دائی ایشان بیان کرده بود را نیز نقل قول نمود. یکی از سؤالاتی که جناب نوبخت محتاطانه از کنارش عبور کرد در خصوص مناظره ی انتخاباتی ایشان به نمایندگی از آقای هاشمی با جناب دکتر خوشچهره به حمایت از احمدی نژاد، در سال 84 بود، آقای رنجبران به ایشان گفتند که برخی افراد و رسانه ها، موضع آقای نوبخت در آن مناظره را از عوامل شکست جناب هاشمی در آن سال می دانند که کنایه به سخنان تند و تحقیر آمیز جناب نوبخت در خصوص آقای احمدی نژاد بود، ولی ایشان در پاسخ گفتند که فقط برنامه جناب هاشمی را ارائه کردند و از خرافه ای بودن آقای احمدی نژاد انتقاد کرده اند، در حالی که متأسفانه همچنان صفت تحقیر کردن در رویکرد ایشان و بسیاری از رفقای شان باقی مانده است و طی این مدت که از عمر دولت یازدهم می گذرد بارها در مواجهه با منتقدان از آن استفاده شده است، خصلتی که اگر دولت هرچه زودتر فکری به حالش نکند، احتمالاً منجر به کسب رکورد اولین دولت 4 ساله جمهوری اسلامی خواهد شد، چرا که مردم به شدت نسبت به رعایت موارد اخلاقی دقیقند.
آنچه که بیش از همه در مصاحبه ی آقای نوبخت به چشم آمد، تأکید ایشان به ارادت خاص، خالصانه، قدیمی و ادامه دار به جناب هاشمی بود که با تعریف و تمجید های مکرر از ایشان و برشمردن ظلم هایی که جناح های مختلف اعم از اصلاح طلبان و اصولگرایان به او روا کردند همراه شد، ایشان شخصیت انقلابی جناب هاشمی را دستخوش هیچ تغییری ندانستند!، بلکه رفتارها و انتقاداتی که در قبال ایشان صورت گرفته و می گیرد را ناشی از تغییر و انحراف سایر افراد و جریان ها معرفی کردند، متأسفانه جناب رنجبران احتمالاً به دلیل شدت حمایت و تعصبی که آقای نوبخت نسبت به آقای هاشمی بخرج داد، هیچ انتقاد و سؤالی در خصوص این سخنان بیان نکردند که لازم دیدم چند سوال را در پاسخ به این اظهارات جناب نوبخت بیان نمایم:
1- اگر جناب هاشمی تغییر نکرده و فقط منتقدان ایشان دچار انحراف و ظلم شده اند، پس چرا دشمنان سابق جناب هاشمی اکنون به ایشان اینقدر دوست و نزدیک شده اند؟! چرا آمریکا، انگلیس و رسانه های شان اینگونه در این چندساله مجاناً برای جناب هاشمی جامه می درند و جاده صاف می کنند؟!
2- اگر جناب هاشمی اینقدر مبرا و بی نقصند، پس چرا در فتنه ی 88 که صراحتاً از سوی دشمنان این کشور مورد حمایت های مالی و رسانه ای و تحریمی بود، نتوانست موضع انقلابی و حتی قانونی اتخاذ نماید و در پازل دشمنان خونی این کشور نقش آفرینی نکند؟!
3- آیا انقلاب و انقلابی گری با شخصیت جناب هاشمی باید اندازه گیری شوند و یا اصول انقلابی گری در مواضع امام و رهبری و قانون اساسی باید دنبال شوند؟! به راستی به کدام ضمانتی جناب نوبخت گمان می کنند هرکسی که به هاشمی انتقاد کرد ظالم بوده است و هرکسی با هاشمی همراه باشد از اشتباه و گناه و فتنه مصئون است؟!
4- جناب نوبخت بر چه اساسی سلیقه ی اکثریت قاطع مردم در انتخابات سال 88 را هنوز زیر سؤال می برند و شخصی مانند موسوی را که عملکردش میزان دیکتاتوری، خیانت و قانون شکنی را بر همگان اثبات کرد را همچنان صالح می داند؟!
5- بر چه اساسی جناب نوبخت و شخص رئیس جمهور مردم را بابت رأی دادن به احمدی نژاد (که یقیناً اشتباهات او در مقاطع انتهایی ریاست جمهوری اش بیشتر شد) را تخطئه می کنند ولی رأی و حمایت خودشان را به کسانی که نه به قانون، نه به نظام و نه به رهبری و امام پایبند نبودند را خطا نمی داند و با افتخار از آن یاد می کند؟!
اگر چه از برنامه ای مانند شناسنامه توقع نمی رود که به یک مناظره ی سیاسی بدل شود، ولی انتظار هست که به تریبونی برای تطهیر خطاکارانی که هرگز از اعتراف و جبران اشتباه شان حرفی نزدند تبدیل نشود.
برچسب های مرتبط: هاشمی رفسنجانی فتنه دولت
93/3/25
11:27 ص
اگر چه بارها در خصوص عملکرد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دولت مطلب نوشته ام، لیکن لازم دیدم در سالگرد انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهور یازدهم، برخی از نقاط مثبت و منفی مهم دولت را در این مدت فهرست نمایم:
نقاط مثبت:
1- کاهش تورم: یقیناً یکی از بزرگترین مشکلاتی که دولت یازدهم با آن مواجه شد، تورم لگام گسیخته بود، تورمی که به دلیل سوءمدیریت دولت قبل به قواعد علم اقتصاد در مباحثی مانند نقدینگی و بانک و ... به صورت فزاینده در حال رشد بود، به همت تیم اقتصادی دولت یازدهم به صورت قابل تحسینی کاهش یافت. مقاومت دولت در عدم افزایش نقدینگی و نزدیک کردن نرخ سودهای سپرده ها و تسهیلات بانکی به نرخ تورم از دلایل عمده ی کاهش نرخ تورم بود که امیدوارم همچنان ادامه یابد تا به تبع آن نرخ سود تسهیلات بانکی نیز به نحوی که مطلوب تولید و صنعت باشد کاهش یابد.
2- توسعه ی نظام سلامت: اگر چه دولت با حضورش به طرح پزشک خانواده مهار زد، لیکن اهتمام دولت به کاهش هزینه های دارو و درمان و توسعه ی کمی و کیفی نظام بیمه ای عملاً نوید بهبود وضعیت در این بخش را داد که امیدواریم با مدیریت جهادی و عالمانه جناب دکتر سید حسن قاضی زاده و همکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سایر بخش های اقتصادی دولت، مردم از شرایط بغرنج و سخت نظام فعلی سلامت، به سلامت خارج گردند.
3- تلاش در مذاکرات هسته ای: از دیگر نقاط قوت دولت، فعالیت پرتلاش در خصوص مذاکرات هسته ای بود، فارغ از انتقادات به جایی که به اصالت بخشیدن به بحث مذاکره به عنوان حلال مشکلات و برخی بندهای توافق ژنو (که به لحاظ حقوقی ضعیف بودند) وارد بود، عزم گروه مذاکره کننده به مذاکره تک به تک با گروه 5+1 و کاهش فواصل زمانی مذاکرات و اصرار و پافشاری بر خطوط قرمز مذاکرات از نقاط مثبت سیاست خارجی دولت بوده است.
4- حذف نکردن دهک های یارانه ها: حذف ننمودن شتابزده ی یارانه ی برخی افراد اگر چه به شدت مورد انتقاد منتقدان بوده و هست ولی از رفتارهای عاقلانه ی دولت به شمار می رود، در حالی که هم مسئولان دولت قبلی و هم این دولت می دانند کشور فاقد بانک اطلاعاتی اقتصادی منسجم در خصوص درآمد و داریی مردم است، هرگونه رفتاری بر مبنای این اطلاعات ناقص و غلط به خصوص مورد حساسی مانند "حذف یارانه" در نهایت می تواند منجر به فشار به برخی خانواده های مستحق و تحت فشار و وارد شدن هزینه های اجتماعی و سیاسی به کشور گردد.
5- عذرخواهی رئیس جمهور: عذرخواهی رئیس جمهور در خصوص نحوه ی تخصیص و توزیع سبد کالا از نقاط قوت دولت بود، در جامعه ای که کمتر مسئولی بابت اشتباهش از مردم عذرخواهی می کند، جناب روحانی در همان ماه های اول ریاست جمهوری به این عمل اقدام کرد، هرچند چیزی از این عذرخواهی نگذشته بود که دکتر نوبخت به عنوان معاون رئیس جمهور اعلام کرد این عذرخواهی بی مورد بوده است.
6- تعامل با سایر قوا: در حالی که دولت قبل به لحاظ برخورد با سایر قوا حواشی زیادی را در اواخر کارش تجربه کرد، دولت یازدهم در یکساله ی اخیر تعامل خوبی با سایر قوا داشته است که بهترین نمودِ این تعامل ها را در تحویل به موقع بودجه و متعاقب آن همکاری مجلس در خصوص تصویب بودجه شاهد بودیم.
نقاط منفی:
1- تغییر گسترده ی مدیران: تغییر بسیار گسترده مدیران و مسئولان با رویکرد صرف سیاسی و جناحی از نقاط منفی دولت است، رویکردی که همچنان ادامه دارد به حدی که امروز مشاور رئیس جمهور و شخص رئیس جمهور مستقلاً خواستار تغییر معدود مسئولان باقی مانده از دولت قبل گردیدند که یقیناً این رویکرد در انتصاب سیاسی مدیران در سالی که شعار سال مدیریت جهادی است نمی تواند قابل پذیرش باشد.
2- انتقاد ناپذیری: برخورد تند با منتقدان در هر لباسی اعم از دانشگاهی و حوزوی و در هر حوزه ای اعم از سیاسی و فرهنگی، از نقاط ضعف یکساله دولت یازدهم است، چرا که متأسفانه تاکنون دولت تلاش کرده است منتقدانشان را با برچسب، توهین و تهدید از میدان به در کند.
3- نگرش غیرانقلابی در حوزه های فرهنگی: برخی رویکردهای غیرانقلابی، غیرارزشی و حتی سکولار دولت در عرصه ی فرهنگ از ضعف های دولت است که مورد مناقشه ی جدی او با اساتید فرهنگِ حوزه و دانشگاه گردید، رویکردهایی مانند قائل نبودن هنر ارزشی و غیر ارزشی، عزم دولت به عدم دخالت در دین جامعه، تأیید ضمنی شبکه های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی خاص، توهین به علما و اساتید حوزه به عنوان افراطی، بی سواد و عصرحجری و... از مواردی هستند که نگرانی های اهالی فرهنگ انقلابی و اسلامی را برانگیخته است.
4- تقسیم بندی مردم: تقسیم مردم به دو دسته ی رأی دهنده به جناب روحانی و غیر یا اقلیت و اکثریت، از نقاط ضعف دولت است به حدی که حتی حامیان دولت نیز از این شیوه ی برخورد غیرمحترمانه و حذفی با اقلیت راضی نیستند، این شیوه ی تقسیم بندی آن هم با واژگانی مانند حامیان اعتدال و حامیان افراط، هرچقدر که در خلال آن شعار وحدت هم سرداده شود، میوه ای جز تفرقه و اختلاف نخواهد داشت، محصولی که اوجش را در جشن به اصطلاح انتظار و امید شاهد بودیم.
5- هدر دادن فرصت های دیپلماتیک دولت قبل: اصرار بر عدم حفظ دستاوردهای دولت قبلی در خصوص یارگیری در برخی کشورهای ضدآمریکایی و یا مظلوم و مستضعف به خصوص در آمریکای جنوبی، آفریقا و حتی آسیا از نقاط ضعف دولت است، در هر صورت حتی اگر دولت یازدهم به دنبال نزدیکی با کشورهای قدرتمندتر و مؤثرتر هم باشد، نباید بسترهای قبلی را خراب کند البته این رفتار به نگاه اشتباه دولت در خصوص خلاصه کردن جهان به برخی دولتها بازمی گردد که بارها نیز مورد نقد قرار گرفته است.
6- عدم تلاش برای سلامت اقتصادی: عدم اهتمام دولت به لزوم شفاف سازی اقتصادی به عنوان یکی از اصول تحقق اقتصاد مقاومتی از نقاط ضعف اقتصادی دولت است، به نحوی که رئیس جمهور این عمل را به سرک کشیدن در زندگی مردم تعبیر می کند و حال این که کشوری که می خواهد از اقتصاد نفتی فاصله بگیرد و یک اقتصاد سالم داشته باشد، به ناچار باید به دریافت مالیات عادلانه از تمام آحاد و نه فقط اقشار حقوق بگیر و مستضعف روی آورد و این جز با داشتن یک اقتصاد شفاف میسر نخواهد بود.
7- شتاب در حاشیه سازی: حاشیه سازی های زودهنگام دولت با دست پیش گرفتن در بیشتر دعواها، با هر هدفی که دنبال شود منجر به ایجاد چالش، اختلاف و تنش در جامعه می گردد و این اصالت دادن به حاشیه سازی از نقاط ضعف این دولت است که در مقاطع قبلی و توسط هر دولتی که دنبال شد، در نهایت به زحمت و کاهش محبوبیت و شکست آن دولت منجر گردید.
8- برخی اشتباهات اقتصادی و نبود عزم اقتصاد مقاومتی: به غیر از بحث کنترل تورم، دولت در برخی از رفتارهای اقتصادی مانند نحوه ی تخصیص و توزیع سبد کالا همچنین فراخوان پرهیاهو برای انصراف از یارانه ها، خوب عمل ننمود و مهمتر از همه این که دولت هنوز برای حمایت از تولید داخلی، کاهش واردات و حرکت در مسیر تحقق اقتصاد مقاومتی تلاش چندانی از خود بروز نداده است.
برچسب های مرتبط: حسن روحانی دولت
93/3/22
11:2 ع
امروز جشن انتخاباتی دولت (موسوم به امید و انتظار) محقق گردید و متأسفانه همانطوری که در مطلب قبلی در این خصوص عرض کرده بودم، این جشن با سخنرانی جناب روحانی، همچنان در راستای افزایش تنش ها و اختلافات انجام شد، امروز نیز سخنرانی جناب روحانی همچون چند بار گذشته نکاتی داشت که ضمن بیان اصل جملات در خصوص آنها مطلب زیر تقدیم می گردد:
جناب روحانی: اگر امروز قدرتمندانه در جهان حرکت میکنیم برای این است که همه میدانند این دولت برآمده از رأی ملتی است که همه از تاریخ آن باعظمت یاد میکنند… اولین راهی که این ملت در انتخابات پارسال برگزید و انتخاب کرد راه اعتدال و میانه روی بود، این راه بازگشت ناپذیر خواهد بود… ما به همه آنهایی که راه و سخنی را برگزیدهاند که با انتخاب مردم در تضاد است، اعلام میکنیم مردم برای همیشه اعلام کردهاند که خشونت و افراطیگری را قبول نداریم و اعلام داشتند که یک دولت یک ملت و یک حکومت دارند.
جناب روحانی در سخنرانی امروز خود نیز به سان چندبار گذشته، طوری صحبت کردند که گویا تنها انتخابات مقبول و مشروع این نظام، انتخاب ایشان بوده است و انتخابات های گذشته فاقد مشروعیت بوده اند، طوری صحبت کردند که گویا ایشان بیشترین آرای تاریخ انتخابات های کشور را حائز شده است! و در همین خلال نیز بارها گفتند که مردم تا ابد و دیگر نخواهند گذاشت افراطیون و خشونت طلبان به صحنه بازگردند که این قاطعیت و تکرار اگر به معنی دیکتاتوری و به قول خودشانی ها سوء قصد برای انتخابات بعدی تلقی نشود، یقیناً به کبر و خودپرستی، توهم محبوبیت، خصومت با رقبا و قائل نبودن حق انتخاب برای مردم تأویل خواهد شد.
جناب روحانی: آنچه به شما وعده داده شده این دولت به عنوان وظیفه آن را دنبال میکند (آزادی سران فتنه)، اما از دیرباز به ما یاد دادهاند: الامور مرهونة باوقاتها.
امروز جناب روحانی بارها و بارها خودش را به شعارهای انتخاباتی اش پایبند نشان داد و اوج این پایبندی را زمانی بیان کرد که عده ای که یقیناً مثل سایرین با دعوت به آنجا آمده بودند، آزادی سران فتنه را شعار دادند و البته جناب روحانی با ذکر حدیثی این مسئله را به وقتش موکول دانستند! ولی به راستی آیا جناب روحانی اصلاً حق داشته است که چنین تعهدی بنماید و یا حق دارد که خودش را به تعهدی که غیرقانونی و در حوزه ی اختیارات قوه ی دیگر است متعهد بداند؟!
جناب روحانی: مردم در خرداد پارسال اعلام کرده اند یک ملت، یک دولت و یک حکومت، مردمی که در همه صحنه ها اعلام کرده اند، هیچ گروهی و هیچ جناحی حق ندارد انقلاب را به نام خود مصادره کند. هیچ جناح و گروهی حق ندارد دفاع مقدس را به نفع جناح خود مصادره کند، هیچ جناح و گروهی حق ندارد رهبری نظام رابرای خود مصادره کند، کشور، قانون اساسی، رهبری، منافع ملی ، آینده کشور مربوط به همه ملت است، همه اقوام، همه مذاهب.
به راستی آیا مقام معظم رهبری خودشان جلوی سوءاستفاده از ایشان و یا تحریف مواضع ایشان را نمی گیرند؟! آیا بارها به محض کوچکترین سوءاستفاده ای از سخنان ایشان شخصاً و یا از طریق دفترشان موضع گیری نکرده اند؟! و یا نکند منظور رهبری این است که به سخنان رهبری و یا آرمان های دفاع مقدس و انقلاب و … استناد نشود؟! مگر می شود در برابر پایمال شدن خون شهدا به بهانه ی این که شهدا به همه تعلق دارند سکوت کرد؟! ویا در جایی که صراحتاً در برابر مواضع رهبری می ایستند کسی به مواضع رهبری استناد نکند که چنن رهبری مربوط به همه است؟!! مثلاً وقتی نظرات جناب روحانی در بحث دولت دینی و دین دولتی با نظرات رهبری مخالف است کسی نظرات رهبری را بیان نکند که رهبری به همه تعلق دارد؟! اصلاً مگر کسی جلوی بقیه را گرفته است که به آرمان ها و اصول امام و رهبری و انقلاب استناد کنند؟! و یا مگر برخی از دوستان جناب روحانی که با خاطره، خواب و داستان، امام خمینی را که دستش از دنیا کوتاه است را به نام خودشان مصادره نکرده و نمی کنند؟! چگونه است که برای این دوستان کسی گلایه ای ندارد ولی در مورد استناد به نظرات مستند امام و رهبری فریادها به هوا بلند می شود؟!
جناب روحانی: اگر کسی خوشش می آید یا بدش می آید این دولت معتقد است کشور از آن مردم است و همه کار را مردم باید انجام دهند؛ در اقتصاد، فرهنگ ، سیاست داخلی، سیاست خارجی و امنیت، و دولت همواره حامی است و دولت مجری خواست و اراده شماست؛ دولت اجرا کننده است در برابر خواست ملی است؛ دولت سیطره بر خواست ملی ندارد بلکه خواست ملی بر دولت سیطره خواهد داشت.
آیا می توان تنها زمانی به رأی مردم احترام گذاشت که به فرد مورد علاقه مان رأی داده اند؟! آیا این نگرش همان باعث و بانی فتنه 88 نشد؟! آیا این نگرش نبود که باعث شد رأی دهندگان به احمدی نژاد بی سواد، مزدور، گدا و … معرفی شوند؟! و رأی دهندگان به روحانی انسان های صاحبان عقلانیت؟! آیا بهتر نیست که جناب روحانی برخلاف جناب هاشمی به خواست مردم خالصاً احترام بگذارد و نفسانیت های خویش را برای پذیرش یا رد آن ها بکار نگیرد؟! متأسفانه جناب روحانی توجه ندارند که بخشی از همان مردمی که به خاتمی و شعارهای پلورالیزم و سکولاریزم و … رأی داده بودند از اصلاحات رویگرداندند و به احمدی نژاد وشعارهای عدالت طلبانه و دین مدارانه وی رأی دادند و بخش زیادی از همان مردم با دیدن حاشیه سازی ها و سوءمدیریت های 2 سال آخر احمدی نژاد از او و نگاهش رویگرداندند و به همین شکل اگر جناب روحانی نیز دچار تنش آفرینی و توهین به منتقدان و تحقیر اقلیت بپردازد به راحتی از ایشان نیز روی خواهند گرداند و به همین دلیل بهتر است جناب روحانی نیز آن توصیه ی همیشه تازه ی رهبری که به تمام دولتها می کردند تا قدر فرصت ها را بدانند و مغتنم بشمارند را به ذهن بسپارند تا گمان نکنند که فرصت 4 ساله یا حداکثر 8 ساله ی ریاست جمهوری همیشگی است، بهتر است جناب روحانی نیز از درسی که مردم به خاتمی و احمدی نژاد دادند غفلت نکنند و گمان نکنند که با هر رفتار و گفتار و منشی مردم تا ابد با ایشان عقد اخوت می بندند.
یکی از مواردی که متأسفانه در برخوردهای جناب خاتمی و 2 سال اخیر جناب احمدی نژاد شاهد بودیم تکیه بر آرای مردمی جهت امتیاز گیری بود، متأسفانه جناب روحانی رأی کمتر از 51 درصدی خویش را وسیله ی امتیاز گیری و چانه زنی قرار داده است تا با این امتیاز بتواند مواضع سیاسی و فرهنگی دلخواهش (مانند بحث اصرار بر مذاکرات و منفک دانستن دولت از ورود به مسائل دینی) را که بعضاً با آرمان های کلی نظام و انقلاب نیز همراه نیست را به پیش برد، سیاستی که جناب خاتمی برای ولنگاری های سیاسی و فرهنگی وزرای چون مهاجرانی ااش و جناب احمدی نژاد نیز برای گرفتن صلاحیت مشایی و به حاشیه راندن سایر قوا و نهادهای انقلابی دنبال کردند و البته در نهایت نیز با کاهش محبوبیت از سوی همان مردمی که به ایشان رأی داده بودند مواجه شدند؛ ای کاش جناب روحانی قبل از این که دیر شود درک می کرد که مردم ما فرق صیانت از آرا، متعهد بودن به نظر مردم و زورگویی و دیکتاتوری به بهانه ی آرا را در این سال ها به خوبی تشخیص می دهند، تجربه ای که با مشاهده ی تلاش برای امتیازگیری های افرادی مانند بنی صدر در برابر امام خمینی، موسوی در برابر رئیس جمهور وقت، هاشمی در برابر امام و خاتمی و احمدی نژاد در برابر مقام معظم رهبری به دست آمده است به راحتی از یاد مردم نخواهد رفت.
بحث دیگری که در این سخنان نهفته است اشتباه دولت در ارتباط دادن مکنونات ذهنی جناب روحانی به خواسته های مردم است، بحث زیادی از شعارهای جناب روحانی کلیاتی مانند کلید و اعتدال بود که مردم به این اصطلاحات رأی دادند تا مشکلات کشورشان حل شود و یقیناً هرگز منظورشان این نبوده که مشکلات، تنش ها و اختلافات بیشتر شود.
جناب روحانی: به امام زمان میگوییم که مسیر ظهورش را هموار میسازیم و میگوییم که مهدی جان از خرداد سال گذشته ملت ما به دست توانمندش خرافهها را زدود…ملت ما سال گذشته به مولایش و امامش در انتخابات سرفرود آورد و در برابر خرافه گرایان از او ، از امام عصر عذرخواهی کرد…ما منتظر روزی هستیم که امام عصر (عج) بیاید و افراطها را برای همیشه پایان دهد.
مقارن شدن عید نیمه شعبان با جشن انتخاباتی جناب روحانی باعث شد ایشان بارها از امام زمان نیز یادکنند اما متأسفانه ایشان همین مسئله را ابزار سیاسی قرار دادند تا پیام 24 خرداد را آری به امام زمان و نه به خرافاتی ها!! اعلام کنند، سخنان جناب روحانی دراین خصوص طوری بود که گویا آنهایی که به جناب روحانی رأی نداده اند به امام زمان (عج) خیانت کرده اند! که می توان پرده برداری از این برچسب را عیدی نیمه شعبانی جناب روحانی به مخالفان و منتقدان دانست. بحث دیگری که وجود دارد این است که اگر چه رأی اکثریت قانونی است اما تاریخ و سیره ی ائمه ی اطهار نشان داده است که نه در اکثریت بودن دلیلی بر حقانیت است و نه در اقلیت بودن بهانه ی خوبی برای بی تفاوتی و کنار کشیدن و منکوب شدن.
جناب روحانی: چرا یک گروه افراطی با مردم این چنین میکنند؟ و من امیدوارم که فیلمهایش را ندیده باشید که دیروز در موصل و پیش از آن در حلب چه جنایتهایی کردند و متأسفانه خود را مسلمان نیز نامیدهاند….رئیسجمهور با بیان اینکه من دچار حیرتم که برخی چطور با تئوریهای غلط خود بذر خشونت را در افکار جامعه میپاشند، اظهار داشت: چرا برخی کاری میکنند که وحدت جای خود را به نفاق بدهد؟ مگر از نفاق و اختلاف چه سودی بردهاند که میخواهند به راه گذشته برگردند.
جناب روحانی با اشاره به وقایعی که در کشورهای منطقه در حال وقوع است نتیجه گرفتند که برای وحدت در کشور باید افراطیون را کنترل کرد، افراطیونی که همگان می دانند به زعم جناب روحانی منتقدان وی هستند و همه ی این ها در حالی است که در این کشور تاکنون افراطی بالاتر از فتنه 88 رخ نداده است، فتنه ای که امنیت، اقتصاد و عزت کشور تحت الشعاع آن قرار گرفت تا شاید اقلیت بتوانند علیه اکثریت کودتا نمایند و امروز چگونه است که اقلیتِ منتقد، آبرو و حیثیت شان برچوب حراج است، ولی سران فتنه و یاران شان که درکسب آرای مردم در اقلیت بودند محترمند؟! چگونه است که آمریکا و غرب که خون ملت های جهان را در شیشه کرده اند محترم شمرده می شوند و منتقدان داخلی که دولت را به رعایت شرع و قانون در خصوص فرهنگ و دین دعوت می کنند و یا به لحاظ فنی به توافق ژنو انتقاداتی دارند به صورت غیرمحترمانه برچسب باران می گردند! به راستی چرا اصلاحاتی هایی که غالباً در فتنه علیه نظام موضع گرفتند و در برابر رأی اکثریت ایستادند، باید در دولت پست های کلیدی داشته باشند ولی انقلابیونی که زمان انتخاب خاتمی و روحانی به جز تبریک و احترام چیزی حواله ی رقیب نکردند به بی احترامی به رأی اکثریت متهم شوند؟!
جناب روحانی: پارسال ملت ما همان ملتی که ماهها قبل ناامیدی سراسر جامعه را فرا گرفته بود و بسیاری از مردم می گفتند مگر انتخابات هم تاثیری دارد؟ فایده ای دارد؟ حتی به من می گفتند چرا به صحنه آمدی و ثبت نام کردی و از این شهر به آن شهر می روی؟ مگر کشور را نمی شناسی و مگر نمی دانی مکانیزم صندوق رای چگونه است؟ اما شور مردم، نشاط مردم، حضور مردم و آن سخن تاریخی رهبر که گفت صندوق رای حق الناس است و گفت حتی آنهایی که به نظام علاقه ندارند به خاطر کشورشان و ایرانشان پای صندوق رای بشتابند آنچنان فضایی در کشور ایجاد شد که روزهای خرداد گویی خرداد دیگری است؛ گویی روزهای نشاط و امید در کنار صندوق آرا آمده است.
این چندمین بار است که آقای روحانی و دوستانشان از دعوت رهبری به حضور در انتخابات که در تمام انتخابات های گذشته انجام می شده است یک نتیجه ی مجعول می گیرند، متأسفانه جناب روحانی طوری وانمود می کنند که گویا تا قبل از انتخابِ جناب روحانی، مردم کل اعتمادشان به انتخابات و امیدشان به نظام را به صورت کامل از دست داده بودند و دعوت رهبری به حضور در انتخابات به مثابه ی پذیرش و اقرار به اتهام تقلب انتخاباتی و تعهدی برای عدم تکرار آن بوده است!! و حال این که این اتهامات تنها در یک جهت صورت می گیرد تا ضمن این که نامزدی خود و جناب هاشمی را به دلیل تعهد رهبری حواله دهند (نه به علم بر عدم تقلب در انتخابات) بلکه گناه بسیار بزرگ فتنه را از پرونده ی سران فتنه، جناب هاشمی و آقازادگانشان پاک کنند و حال این که دعوت رهبری به حضور در انتخابات همیشگی و از تمامی آحاد ملت انجام می شد، چرا که ایشان همواره به میزان مشارکت مردم در انتخابات بیش از سایر عوامل اهمیت داده اند.
جناب روحانی: مگر ما چه گفتهایم که برخی برآشفتهاند؟ گفت: ما فقط گفتیم فرهنگ از آن مردم است و مردم باید برای تعالی آن گام بردارند؛ فرهنگ یعنی آنچه با آن زندگی میکنیم... مگر بناست کسی فرهنگ را در کپسول کرده و با نسخه آن را از داروخانه دریافت کند، گویی عدهای هنوز در عصر حجر زندگی میکنند.
در هفته ی اخیر بحث داغی توسط جناب روحانی مطرح شد که در آن دولت را از ورود به مباحث دینی مبرا و منفک دانستند و در پاسخ به انتقاداتی که درخصوص مسائل فرهنگی و مذهبی به دولت وارد می شد گفته بود نمی توان دولت را بهشتی کرد که در پاسخ، بسیاری از علما مانند آیت الله مصباح و آیت الله مکارم شیرازی و …. به شدت با این مواضع مخالفت کردند و از نقش و تکلیف دولت به اعتلای فرهنگ دین داری به عنوان یک رسالت الهی یاد کردند و این که جناب روحانی به همین سادگی در پاسخ به انتقاد فنی ایشان به توهین متوسل می شود جای نگرانی زیادی دارد.
جناب روحانی: پیام 24 خرداد برای همه مردم ایران پیام وفاق، وفاداری و محبت است!… رئیس جمهور به عنوان خادم همه مردم خواهد بود و دولت نیز دولت همه مردم است و در برابر همه موافقان، حامیان، منتقدان و حتی مخالفان سر فرود میآوریم … دولت و حامیان واقعی آن گرچه گروهی با زبان تکریم با ما سخن نگویند اما پاسخ ما به آنها با زبان کرامت و ادب خواهد بود…ما برای صلح، آشتی و برادری در کنار هم جمع شدیم و امروز روز وحدت بوده و روز شکاف و فاصله نیست … امروز روز برچسب زدن به یکدیگر نیست بلکه روز چسبندگی بیشتر مردم جامعه است …
در میان انبوه توهین های جناب روحانی به کسانی که به ایشان رأی نداده اند و یا به ایشان انتقاد داشته اند و کسانی که به دولت قبل رأی دادند و … جناب روحانی بر اهمیت وحدت، محبت، وفاداری، انتقادپذیری و …. نیز یاد کردند ولی از آنجا که این مفاهیم به شدت با سخنان تنش زای ایشان در تضاد هستند به نظر می رسد چندان قابل باور و اعتنا نباشند.
سخنرانی امروز رئیس جمهور خود شاهدیست بر ادعایی که در دو مطلب اخیرم در این خصوص بیان نمودم، چرا که دولت عامداً به دنبال این است که با با تنش آفرینی و دوقطبی سازی فضا را برای بازگرداندن محبوبیت و امتیازگیری و توجیه ناکامی ها آماده نماید، فضایی که برای به وجود آمدن آن، شدیداً به عصبانی شدن منتقدان نیاز دارد و البته میزان استدلال، آرامش و ادب منتقدان می تواند باعث خنثی سازی این ترفند گردد.
برچسب های مرتبط: حسن روحانی فرهنگ دولت
93/3/8
8:27 ع
دیروز جناب نوبخت اعلام کرد که عزم دولت برای برگزاری جشن سراسری به مناسبت سالروز انتخاب جناب روحانی کاملاً جدی است و اصرار بر این مسئله از جهات مختلفی مانند دامن زدن به ایجاد فضای انتخاباتی، میزان آرای ایشان نسبت به کل آرا، تناقض با شعار همزمان دولت در خصوص آرامش و وحدت، شرایط اقتصادی کشور با توجه به فراخوان همگانی برای انصراف از یارانه و تقارن این روز با اعیاد شعبانیه و … قابل توجه است که مختصراً به آن خواهم پرداخت:
مگر نه این که جناب روحانی مانند سایر رؤسای جمهور در اولین مصاحبه پس از انتخاباتش گفت رقابت ها تمام شده است و الان او رئیس جمهور همه ی مردم است؟! خب اگر چنین است که هست، پس جشن پیروزی در سالگرد انتخابِ یک رئیس جمهور چه معنایی جز دامن زدن به اختلافات دارد؟! آیا در حالی که حتی جشن پیروزی برنده ی قبلی انتخابات از سوی دوستان صمیمی همین دولت تحمل نگردید، می توان بدعت جدیدی به نام جشن سالگرد پیروزی یک نامزد را منطقی دانست؟! به راستی قصد دولت از این عمل چیست؟! آیا هدف دولت همان طور که جناب نوبخت می گوید به راستی تزریق شادمانی و روحیه ی نشاط به مردم است؟! اگر چنین است چرا باید مناسبتی را که بیش از 49 درصد از مردم بابت آن خوشحال نشدند را به عنوان روز جشن و شادمانی در نظر گرفت؟! آیا چنین جشنی می تواند یک جشن ملی و وحدت آفرین لقب گیرد؟! و اگر دلیل جشن، مشارکت پرشور مردم درانتخابات است که ما از انتخابات 24 خرداد پرشورتر هم داشتیم، چرا آنها را به عنوان نماد حضور مردم جشن نمی گیرند؟! و اگر ملاک رأی آوردن شخص جناب روحانی است، چرا هزینه های جشن را شخص آقای روحانی یا حامیان فردی و حزبی ایشان تقبل نمی کنند؟! و اگر هم این جشن تنها بهانه ای برای شادی است چرا از اعیاد بزرگ شعبانیه که مقارن با تاریخ مدنظر دولت است استفاده نمی شود؟! به راستی ایجاد بدعت هایی از قبیل پیامک نوروزی به همه ی ایرانیان (به غیر از تبریک تلویزیونی)، جشن زنانه در کاخ ریاست جمهوری و جشن سالگرد پیروزی یک نامزد با توجه به هزینه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که دارند قابل قبول است؟! آیا دولت گمان نمی کند که این بدعت می تواند در خصوص سالگرد سایر انتخابات های مختلف تکرار و موجب تضییع بیت المال در مصارف انتخاباتی و افزایش تنش های سیاسی و اجتماعی گردد؟!
به نظر می رسد دولت علی رغم جهت گیری نسبتاً مناسبی که در زمینه ی هدایت اقتصادی دارد، در مباحث فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فاقد جهت گیری منسجم، اصولی و وحدت آفرین است که البته بخش زیادی از این مسئله به مشاوران و مسئولان دیکتاتور منش دولت اعم از هاشمی، نوبخت، آشنا، ترکان، سریع القلم و… بازمی گردد که دو خط سیاسی موازی اقتدارگرایی و انتقادستیزی را توأمان دنبال می کنند که مسلماً برایند این دو خط، در نهایت به مهجوریت دولت و ناامیدی بیشتر مردم از تدبیر دولت منجر خواهد شد؛ البته امیدوار بودیم دولت بعد از اشتباهی که در خصوص سبد کالا و فراخوان بابت انصراف از یارانه ها انجام داد، مجدداً به رفتارهای اشتباهی که موجب ریزش محبوبیتش می شود تن ندهد، اما گویا برخی در خود دولت آب به آسیاب رقبا می ریزند، رقبایی که به ظاهر دوستند و شعار اعتدال می دهند و حال این که همین ها، روزی شعار عبور از روحانی را سرخواهند داد، همانطوری که شعار عبور از خاتمی سرداده شد.
نتیجه: به نظر می رسد که دولت در شرایطی که به واسطه ی عدم تحقق پیش بینی هایش در پایان دادن به تحریم ها با جدیت در مذاکره، قصد دارد بعد از بکار بستن انواع اقدامات ضدانتقادی اعم از توهین (بی سواد، لبوفروش، راننده تاکسی، بی شناسنامه و …) و تهدید (با شکایت و پیگیری قضایی و تعطیلی نشریات و سایت ها و …) و تهمت (به انتفاع از تحریم ها و رانتخواری و …)، با بدعتی به نام بزرگداشت سالروز انتخاب جناب روحانی و حنجره پاره کردن برای احیای پیام به نتیجه نرسیده 24 خرداد، به ترفندی دیگر در جهت کوفتن به دهان منتقدان و اصرار بر نگاه به بیرون برای حل مشکلات متوسل گردد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
93/2/25
8:12 ص
رییس جمهور محترم در اوج سخنرانی خود به مناسبت روز مددکاری جملات مهمی گفتند که بخشی از آنها را تقدیم می کنم و شما اصل سخنرانی را می توانید در سایت ایرنا مشاهده نمایید:
باشعر و شعار، استقلال و عزت درست نمیشود ... بافریاد و هوچیبازی عظمت کشور چیزی درست نمیشود ... نگذاریم عدهای دوباره با شعر و شعار راه بزرگی که ملت در خرداد سال گذشته انتخاب کردند را منحرف کنند ... راهی را که باید برگزینیم و هدفی را که باید به آن برسیم در مسیرمان باید حواسمان باشد که حاشیهسازان حواسمان را پرت نکرده و مسیرمان را منحرف نکنند ... باید چراغ راهنما درست علامت دهد و نقشه راه پیش روی ما باشد و در دو راهیها و 3 راهیها راه درست را انتخاب کنیم وگرنه راه طولانیای را اشتباه میرویم که بازگشت از آن هزینههایی را برای ملت ایجاد میکند ... اما در همین کشور عدهای به نام آنکه باید در برابر ابرقدرتها بایستیم و مبارزه کنیم جیب مردم را زدند و اموال مردم را غارت کردند ... امسال سال فرهنگ است و البته برخی امسال را خوب شروع نکردند اما هنوز دیر نشده و میتوانیم آن را درست کنیم ... نمیخواهیم کسی نقد نکند و ننویسد که این آزادی حق همه است اما همه به فکر مدد باشیم نه مچگیری و تخریب؛ همه به فکر اصلاح امور باشیم . .. امسال سال فرهنگ، ادب و هوشیاری است....
باید اعتراف کنم که قصد داشتم مطلبی در تقدیر از سخنرانی یکشنبه همین هفته رئیس جمهور که در آن روی ایستادگی بر حقوق هسته ای تأکید کرده بودند بنویسم که قبل از این که موفق به این امر شوم به سخنرانی جدید ایشان رسیدم و این مسئله موجب شد تا کارم مشکل شود، چرا که در این دو سخنرانی تناقضی آشکار می بینم که ایجاد یک جمع بندی بین این دو بعید به نظر می رسد:
از یک سو اصرار داشتن بر حقوق هسته ای و از سوی دیگر به دنبال رفع مسالمت آمیز تحریم های ظالمانه بودن، چگونه قابل تحقق است؟! چرا که ظالمی که بابت ظلمش ایستادگی و مقاومت نبیند نه تنها از ظلمش دست برنمی دارد که حتماً بر آن خواهد افزود و این مسئله ای است که در همین توافق 6 ماهه نیز در تشدید تحریم های حقوق بشر وادامه ی تهدیدهای مختلف و توهین های آشکار قابل شاهدیم.
از یک طرف، مدعی ادب و هوشیاری و نقد پذیری بودن و از سوی دیگر منتقدان را جیب بر و غارتگر معرفی کردن به راستی چگونه قابل جمعند؟! و این تناقض آن گاه که دشمن را نیز مودب و باهوش می خوانند به ابرتناقضی تاریخی می رسد.
و اما سخنان اخیر رئیس جمهور از این بابت که شعر و شعار را بی فایده می داند در نوع خود بی نظیر است، چرا که هیچ انقلاب و هیچ ملتی بدون این که آرمان هایش را شعار نماید قادر به حفظ آنها و بقای شان نبوده است و بدون پایبندی به این شعارها، هر انقلابی می تواند دچار انحراف گردد و آنها که می خواهند انقلابی را منحرف کنند ابتدا به سراغ شعارهای آن انقلاب می روند.
تناقض بزرگ دیگری که در این میان وجود دارد این است که آیا بر دست داشتن این شعارها که آکنده از مفاهیم و محتواهایی مانند استقلال خواهی، دشمن شناسی، استکبار ستیزی، هوشیاری، ولایت مداری و خلاصه تولی و تبری هستند، کم اهمیت تر از بر دست داشتن کلید مقوایی و بنفش است؟! به راستی اگر قرار است شعاری را در دست بلند کنیم کدام شان بهتر است؟! آنی که فقط برازنده ی انتخابات است یا آنی که اساسنامه ی انقلاب است؟!
بخش دیگر قابل توجه در سخنان رییس جمهور این است که "باید!!! چراغ راهنما درست علامت دهد و نقشه راه پیش روی ما باشد و ... گرنه ..." به راستی آیا وظیفه ی راننده این است که برای چراغ راهنما و نقشه ی راه تعیین تکلیف کند و یا این است که از آن تبعیت نماید؟! این که رئیس جمهور از همین اکنون عدم موفقیت های احتمالی را گردن چراغ، نقشه و راه می اندازد خودش بهترین دلیل برای دقت در نحوه ی انتقادات است، اصلاً به نظر حقیر، مجوز رهبری برای نرمش قهرمانانه و حمایت از مذاکره کنندگان (در عین اظهار بدبینی به دشمن)، به همین دلیل صادر شد تا بقیه هم حواسشان باشد و نگذارند به نتیجه نرسیدن احتمالی مذاکره با ظالمانی که تحریم های ظالمانه، کودتای ظالمانه، ترورهای ظالمانه، جنگ ظالمانه و ... را در دستور قرار داده و دارند، به ناهمواری زمین مذاکرات حواله داده شود و البته چراغ راهنما در جایی که مسیر راننده را مختوم به دره ببیند، علامت جاده مسدود است را نشان خواهد داد و این راننده است که باید تبعیت کنند نه این که نزد مسافران 4 ساله اش مظلوم نمایی نماید! و به حرمت شکنی چراغ روی آورد، به قول قدیمی ها:
آینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن آینه شکستن خطاست
و حرف آخر این که در عین حال که به تأکید بیش از حد به مذاکره به عنوان راه حل اصلی و نهایی مشکلات انتقاد داریم، از عزم دولت برای حل مدبرانه ی مشکلات اقتصادی تقدیر می کنیم و امیدواریم راه مذاکره را طوری ادامه ندهند که دشمن نسبت به این ملت و کشور جسارت نمایند و با سخن و سکوت خود کاری نکنند که دشمن گمان کند مردم در برابر تحریم ها زانو زده است و چشم به دست دشمن دارد و این مهم برآورده نمی شود مگر وقتی که دولت در برابر توهین ها و تهدید ها سکوت نکند و کلید مشکلات را در دست دشمن نپندارد.
این مطلب در عمارنامه منتشر شد.
مطلب مرتبط: دلواپسی ما فرزند فرهنگ واژگان شماست
برچسب های مرتبط: حسن روحانی سیاست خارجی مذاکرات هسته ای انتقاد پذیری دولت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
93/2/12
9:1 ع
امروز مورخ دوازدهم اردیبهشت مناظره ی بسیار مهمی با موضوعیت شفافیت اقتصادی در تلویزیون برگزار شد که در نوع خود جالب توجه بود. مناظره تقریباً مخالفی نداشت و همه موافق و یا موافق مشروط صحبت کردند، در حالی که جناب حیدری (مجری برنامه)، در خلال برنامه افشا کرد که 2 نفر از میهمانان به عنوان مخالف اعلام آمادگی کرده بودند ولی به عنوان موافق مشروط صحبت نمودند که این تغییر تصمیم ناگهانی از میهمانانی که غالباً دکترای اقتصاد یا حقوق بودند، عجیب به نظر می رسد.
تقریباً مورد اذعان همه ی میهمانان بود که شفافیت اقتصادی نه با قواعد فقهی و نه با قواعد حقوقی و نه حتی با رویه کشورهای غربی (و سرمایه داری که پرچمدار اولویت منافع فرد بر منافع اجتماعند) منافاتی ندارد و حتی انطباق نیز دارد و تنها انتقادی که موافقان مشروط داشتند، این بود که در این مسئله اولاً ابتدا فرهنگسازی صورت گیرد و ثانیاً بی محابا عمل نشود و موافقان این طرح نیز ضمن لزوم شفاف سازی اطلاعات مردم بر لزوم شفاف سازی اطلاعات دولت و دولتی ها تأکید کردند، ایشان به درستی قائل به این بودند که دولت و دولت مردانی که اطلاعاتش را از مردم پنهان می کند، نمی تواند شفافیت اقتصادی را در جامعه مطالبه و اجرا نماید.
نظرسنجی برنامه نیز خیلی جالب بود، بیش از 90 درصد از بینندگان پرشمار این برنامه به شفافیت اقتصادی رأی مثبت دادند و این مسئله برای کسانی که عدم شفافیت اقتصادی را به بهانه ی دفاع از حقوق مردم پیگیری نمی کنند، بسیار آموزنده بود. بانگاهی به نتیجه نظرسنجی به راحتی می توان فهمید که به غیر از یک دهک متمول جامعه، سایر طبقات اجتماعی با شفافیت اقتصادی موافقند، چرا که تنها آن یک دهک هستند که به راحتی از مالیات فرار می کنند و با سرمایه های غیرقابل شفاف خود، اقتصاد کشور را دچار پریشانی و بیماری می کنند. با توجه به نتیجه ی این نظرسنجی بزرگ به نظر می رسد حجت بر نمایندگان مجلس و دولت مردان کامل شده باشد تا بحث شفاف سازی را به صورت جدی پیگیری و از هرگونه بهانه ای پرهیز نمایند، که اگر چنین نکنند، یقیناً با مطالبه ای که عمومی شده است، کسانی که به این مسئله اهتمام نداشته باشند از سوی مردم از صحنه ی سیاست حذف خواهند شد و به این لحاظ به نظر می رسد شفافیت اقتصادی راه ناگریزی است که دیر یا زود در برنامه ی همین مسئولان یا مسئولان آتی قرار خواهد گرفت، ان شاءالله.
این برنامه یک نکته ی جالب توجه دیگر هم داشت و آن، دعوت از دکتر سعید محبی 35 ساله، دانش آموخته ی حقوق دانشگاه امام جعفر صادق بود، ایشان با شور جوانی و انقلابی اش بعضاً پایش را از چارچوب های متعارف صداوسیما و دولت فراتر می گذاشت، ایشان صراحتاً مخالفان شفاف سازی اقتصادی را کسانی معرفی کرد که به بهانه ی حفظ حقوق مردم می خواهند دارایی های خودشان را پنهان کنند و صراحتاً در چند جای برنامه به این سخن رئیس جمهور که (حقیر نیز در چند مطلب به آن انتقاد کردم)، استفاده از حساب های بانکی مردم را سرک کشیدن در زندگی مردم ترجمه کرده بود، تاخت؛ همین مطالب و نظرات دیگر این دکتر جوان و انقلابی برای ممنوع التصویر شدن او کافی بود، لیکن او به همین مقدار بسنده نکرد و تیر خلاص را با جمله ای به عنوان شوخی بیان نمود، به حضور کوتاهش در تلویزیون شلیک کرد؛ ایشان در جواب یکی از بینندگان که در رد سخنان دکتر محبی، دکتر روحانی را یک حقوق دان دانسته بود، گفت که "حالا یک مطایبه ای هم با رئیس جمهور بکنم که اگر هر سرهنگی خودش را حقوقدان معرفی کرد که دلیل نمی شود حرفهایش حقوقی باشد"؛ البته شخصاً ترجیح می دادم، حالا که مسئولان دولت و مجلس و صداوسیما اینقدر در برابر انتقادات کم طاقتند، دکتر محبی و امثال ایشان چارچوب های موجود را رعایت کنند و راه ورود خود و انقلابی های دیگر را به تلویزیون مسدود ننمایند، و مردم و انقلاب را از نظرات انقلابی خویش در دفاع از عامه ی مردم، محروم ننمایند.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
مطالب مرتبط:
این همه دشمن برای شفافیت اقتصادی
اولین شرط تحقق شعار حماسه سیاسی-اقتصادی
آیا چاپ اسکناس درشت برای اقتصاد کشور مفید است؟
برچسب های مرتبط: دولت صدا و سیما اقتصاد اقتصاد مقاومتی مالیات
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
93/2/11
8:24 ع
در سالی که فرهنگ بخشی از نامش است، اصلاح فرهنگ از کسانی که بیش از همه دغدغه ی اجرای توصیه های رهبری را دارند، بیشتر توقع می رود و به همین لحاظ در این مطلب به یک انتقاد درون گفتمانی متوسل خواهم شد، نگاهی به شکل و محتوای این وبلاگ نشان می دهد که عزم این وبلاگ در جهت پاس داشتن آرمان های انقلاب و رهبری است، لیکن به منظور این که از طرف برخی دوستان عجولم فوراً محکوم به ضدانقلاب بودن نشوم لازم دیدم به علاقه ام به انقلاب اقرار کنم.
متأسفانه برخی دوستان حزب اللهی و انقلابی در عین حال که محتوای اندیشه و فکرشان کاملاً انقلابی است، اما حین بیان نقد و نظر، رفتار و گفتاری از خود بروز می دهند که به نفع جریان انقلاب نبوده و بعضاً موجب خدشه به اعتبارش می شوند. انتقاداتی که عجولانه، بدون تحقیق لازم، با عبارات ناهنجار و به صورت قطعی بیان می شوند، نمی توانند موجب روشنگری و یا تأثیر در مردم و شخص مورد انتقاد بشوند:
استفاده از عباراتی مانند همه، هیچ، هر، همیشه و ... یک قضاوت خیلی تند در مورد افراد ارائه می دهند که معمولاً نیز غلط از آب در می آیند و به همین دلیل افراد بهتر است از واژگانی مانند اکثراً، بیشتر، به ندرت و ... استفاده کنند، وقتی شما می گویید فلان شخص یا فلان گروه هیچ خدمتی انجام نداده است و یا همیشه خیانت کرده است، هم اثبات این حرف بسیار مشکل است و هم رد آن بسیار آسان و به همین سادگی آن انتقاد به خاطر استفاده از یک واژه ی اشتباه رد گردیده و گریبان منتقد را می گیرد.
قضاوت روی برخی اخبار غیر مستند و پرداختن به این اخبار به عنوان خمیر مایه انتقادات تند، معمولاً به پوزش خواهی و مظلومیت طرف مورد انتقاد منجر می گردد که نمونه اش را در بحث توزیع سکه به تمام میهمانان کاخ ریاست جمهوری شاهد بودیم و حال این که بسیاری از انتقادات صحیح بود ولی صرف استناد به یک خبرمشکوک در نهایت منجر به مظلوم نمایی دولت گردید، نمونه ی دیگرش را همین اخیراً در خصوص اظهارات تحریف شده استاد پناهیان در دانشگاه شاهد بودیم که حتی یکی از مداحان معروف، قبل از این که فرصتی برای تکذیب قائل شوند شروع به انتقاد کردند و البته خیلی سریع مسئله با مشخص شدن اصل ماجرا روشن شد.
بکار بردن واژگان توهین آموز و موهن و برچسب های تند سیاسی نه تنها مورد رضایت و اجازه رهبری نیستند بلکه به لحاظ اثرگذاری نیز تأثیر عکس دارند، توجه به اشارات رهبری در خصوص منتقدانی که دولت را سازشکار معرفی می کردند، باید مدنظر قرار گیرد و این که چگونه بسیاری از این توهین ها منجر شد تا رهبری مذاکره کنندگان را فرزندان انقلاب بخواند و مذاکرات را در چارچوب نرمش قهرمانانه مشروعیت ببخشد و این که هنوز علی رغم این مسئله برخی دوستان انقلابی اشتباهات فکری و فنی در مذاکرات را به انتقادات موهن همراه می کنند، یقیناً نمی تواند مجاز و مطلوب باشد. بالاخره در مدتی که قرار است به دولت و کسانی که به او رأی دادند فرصت داده شود تا درک خود را از راه حل مشکلات کشور بیازمایند، نباید کاری کرد که عدم موفقیت های احتمالی به جریان انقلاب حواله داده شود و البته در عین حال باید با روشنگری به زبان انصاف و ادب به تسریع این مسئله کمک کرد.
زیاد گفتن نیز از ایرادات ماست، این که به هر مسئله ی مهم و غیر مهمی با یک صدا و لحن انتقاد کنیم و ایراد بگیریم در نهایت موجب می شود تا مطالب مهم و اصلی لابه لای انتقادات ریز و درشت گم شوند. باید در تکرار و تأکید بر انتقادات، به موضوعات مهم توجه بیشتری کرد و در برابر هر مسئله ای لحن و ضریب تکرار خاصی را در نظر گرفت.
یکی از ایرادات ما در انتقادات این است که فرد مورد انتقاد را سریعاً به آغوش دشمنان و ضدانقلاب هول می دهیم، چه بسا اگر منصفانه و در خلال انتقادات مان، از کارهای خوب خاطیان هم تقدیر بنماییم، موجب نشویم تا بدخواهان از این هل دادن ما سوءاستفاده کنند و با گرفتن دست طرف، یک دشمن جدید برای گفتمان انقلاب بتراشند، مثال بارزش همین الان است که اصحاب فتنه و اصلاحات به دنبال این هستند که اعتدال را به سمت خودشان جلب کنند و به مقابله با نظام راضی کنند و این جاست که باید بین انتقاد صحیح و سکوت مطلق و دشمن تراشی مرز ایجاد کرد.
یکی از مشکلاتی که معمولاً در روش انتقاد ما مشاهده می شود این است که به انتقادات درون گفتمانی علاقه ای نداریم وگمان می کنیم این انتقادات موجب شکست و تضعیف می گردند و حال این که اشتباه می کنیم، انتقاد درون گفتمانی هم باعث می شود، جریان انقلاب همدیگر را به راه احسن هدایت کنند و هم باعث می شود طرف های مقابل به انتقادات ما کمتر حساسیت غیرمنطقی نشان دهد، در همین خصوص مثلاً این که اگر چه هنوز موفق به دیدن مستند من روحانی هستم نشده ام اما ضمن این که چنین اقدامات علمی و مستندی را به شرط رعایت انصاف و ادب تأیید می کنم، ولی تمایلم به این است که این تحلیل ها در مورد سایر شخصیت ها نیز رخ دهد، طوری نباشد که ما فقط به رقبا انتقاد کنیم، بلکه باید انتقادات به شکلی صورت گیرند که هم قابل دفاع باشند و هم بوی تحزب و گروه گرایی از آنها استشمام نگردد.
بحث دیگری که متأسفانه در انتقادات مشاهده می شود این است که بعضاً قلیلی از دوستان طوری برخورد می کنند که گویا از اشتباهات دولت خوشحال می شوند، طوری رفتار می کنند که گویی زمین خوردن دولت را به ضربه خوردن به کشور ترجیح می دهند، شاید هیچ منتقدی چنین نیتی نداشته نباشد، اما حداقلش این است که نباید طوری انتقاد کرد که چنین مسئله ای به ذهن خطور کند. ما باید از این که دولت بتواند مشکلات کشور را حل کند خوشحال باشیم و برای این کار پیشنهاد بدهیم و از اقدامات خوب دولت نیز تقدیر کنیم نه این که منتظر خرابکاری هایی مانند سبد کالا و ثبت نام انصراف یارانه ها باشیم تا بعد از سوءمدیریت ها نوشداروی شماتت را تجویز کنیم.
مطلب مرتبط:
5 توصیه مهم برای حزب اللهی های رسانه ای
برچسب های مرتبط: انتقاد انتقاد پذیری دولت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.