91/2/1
2:51 ع
آقای خاتمی ضمن اعلام مواضع خود مبنی بر این که خودش و اصلاح طلبان حرکت در چهارچوب نظام و در مسیر قانون اساسی را دنبال می کنند، از مواضع اخیر آقای احمدی نژاد در خصوص نظارت بر اجرای قانون اساسی همچنین تأکید رییس جمهور بر لزوم احیای حقوق شهروندی، حمایت کرده اند و در واقع به نوعی هم به خود ایشان پالس مثبت داده اند و هم به سایر اصلاح طلبان تا چنین رویه ای را دنبال کنند.
با توجه به این که جریانات و اتفاقات 4-5 ساله اخیر واقعاً همچنان همه ی سیاسیون را متعجب و انگشت به دهان می کند، موارد دیگری را که اکنون خواندنشان بسیار غریب است ولی احتمال وقوع دارد را پیش بینی می کنم:
1- آقای احمدی نژاد در نظارت بر اجرای قانون اساسی و به منظور اعلام بی طرفی و جدیت خود، به مقام معظم رهبری هم اخطار قانون اساسی می دهد و ضمن اعلام ولایت مداری، وظیفه ی خویش را در ولایت مداری رافع نظارت بر اجرای قانون اساسی نمی داند.
2- آقای احمدی نژاد، رییس قوه ی قضاییه را با اخطار قانون اساسی مجرم و متهم معرفی می کند تا دیگر نه خودش و نه قضاتش به خطوط قرمز دولت چپ هم نگاه نکنند.
3- آقای لاریجانی و دوستانشان، طرح سوال از رییس جمهور را به گونه ای اصلاح می کنند که اگر حتی 5 نفر از نمایندگان سوال کننده از سوال قانع نشدند رییس جمهور استیضاح، برکنار و بردار گردد.
4- قوه ی قضاییه همچنان برای سایر اعضا و اقوام دولت یک پرونده ی مفتوحه با ماندگاری طولانی تشکیل می دهد تا گوشت دولت زیر دندان این قوه ی محترم گیر باشد، حالا که ریش همه در دست دولت است.
5- مجلس محترم طی قانونی اجازه انفصال از خدمات دولتی و عمومی رییس جمهور را به قوه ی قضاییه می دهد تا در صورت هر گونه اخطار نابجای قانون اساسی، خود رییس جمهور متخلف شناخته شده و مخطار علیه گردد. اعضای تشکیل دهنده ی نظارت بر هیأت نظارت بر اجرای قانون اساس بعداً توسط ریاست محترم مجلس تعیین و به برادرشان تقدیم خواهد شد.
6- آقای هاشمی ضمن حمایت از اظهارات آقای خاتمی در خصوص تأیید لزوم نظارت بر اجرای قانون اساسی و دفاع از حقوق شهروندی از سوی آقای احمدی نژاد، ایشان را مورد حلالیت و مشمول لطف و تحت پرو بال خویش قرار می دهند و ایشان را نیز مانند آق مهتی خود دانستند.
7- آقای احمدی نژاد در زمینه ی عدم اجرای برخی مواد مهم قانون اساسی اعم از تحصیل و درمان رایگان و مسکن برای همه ی مردم، یقه ی خودش را گرفته و پس از یک حرکت سریع در جاخالی دادن، دو سه نفر از وزرای ولایی را با اخطار قانون اساسی به سنگال یا بنگال فرستاده و از آنجا با اخطار، برکنار می نمایند.
8- قوه ی قضاییه از این که خاتمی را به عنوان یکی از سران فتنه محاکمه ننموده است، احساس افتخار می کند، چرا که با فرصتی که به ایشان داده شد، ایشان یکی از حامیان مهم در نظارت بر اجرای قانون اساسی شد و عملاً با بازگشت ایشان به دامان قانون اساسی، تصور خلاف قانونی آن هم در حد فتنه برای ایشان از همان اول هم متصور نبوده است و آقای خاتمی در صورت تمایل می توانند مروجین چنین تصور موهومی را مورد پیگیری قرار دهند که البته بزرگواری ایشان به مراتب والاتر از این ها بوده و فضل و بخشش ایشان همواره مثال زدنی است.
9- موسوی و کروبی طی بیانیه هایی از احقاق حقوق شهروندی به مردم اعلام رضایت کرده و رضایت ضمنی خود را از تقلب آقای احمدی نژاد در انتخابات اعلام کردند و ضمن حلال نمودن ایشان، اعلام کردند که ماهم از اعلام تقلب قصد داشتیم قانون اساسی را پاس بداریم و نیت مان یکی بوده است و فقط راهکارها فرق می کرده است، همچنین در ادامه از طرح های ایشان حمایت کرده و اعلام امیدواری کردند که هرچه زودتر به عنوان شهروند عادی مشمول این طرح شده و بتوانند به فعالیت های مسالمت آمیز خود در کف خیابان و در اجرای کف خواسته های خود ادامه دهند.
10- رییس جمهور محترم با توجه به اهمیت ارتباط با انسان کامل از همه ی مسئولان خواستند تا مستندات خویش را در این زمینه به رییس دفتر ایشان ارائه داده تا در صورت عدم صحت، مورد اخطار قرار گیرند، ضمنا از این پس در صورت داشتن مستندات مربوط با انسان کامل، شرط التزام به ولایت فقیه قابل چشم پوشی است.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/12/20
12:53 ع
خاتمی طی نامه ای هدف خود از رای دادن را آشتی ملی اعلام کرده است که نقل به مضمون می شود:
اکنون که این نامه را می نویسم، عرق شرم از شهدای فتنه ی کذایی بر پیشانی من سرازیر است، من این بزرگان را از این پس با یک تغییر کوچک شهدای کذایی فتنه می نامم و امید است که روح این شهدا مرا بزرگوارانه ببخشایند.اکنون که جریان اصلاحات زیر آوار دیوار کوچه ی بن بست فتنه دست و پا می زند، من با یک رأی دهان به دهان قصد احیای او را دارم، باور کنید اگر اقتضای ادامه ی جریان اصلاحات اقتضا نمی کرد، حتی یک رأی سیاه هم خرج این انقلاب نمی کردم.
دوستان قدیمی اکنون دیگر زمان آن نیست که گوشه ای بنشینیم و رأی دادن دیگران را محقرانه به تماشا بنشینیم، اکنون گاه رأی دادن است به امید گاه رأی گرفتن! اگر چه شما مرا دشمن جدید خود بدانید ولی من همچنان به شما پایبندم و با توجه به محدودیتی که در ابراز عقیده دارم صرفاً به همین حد اکتفا می کنم، باشد که قرارهای بعدی را به زودی زود در میدان های مختلف شهر بگذرایم و یادمان باشد که فعلاً یکی برای همه تا بعداً همه فدای یکی!
ای اصلاح طلبان! نباید اشتباه کنید! اکنون نمی توان در برابر انقلاب قیام نمود، اکنون گاه قعود و حتی سجود است، الباقی را بازهم به خاطر محدودیت های رسانه ای نمی توانم بیان کنم امید است شعوری برای درک بیان نشده ها داشته باشید!
ای اصلاح طلبان! اکنون گاه بازگشت است، اکنون که قوه ی خیلی خیلی محترمِ قضاییه نیز به بی گناهی ما واقف شده است و ما را همچنان محاکمه نمی کند، می توانیم با آغوش باز به سمت قدرت بیابیا بگوییم، باشد که بیاید!
ای اصلاح طلبان! اکنون دیگر نمی توانیم به فشار از پایین و چانه زنی از بالا بپردازیم، اکنون وقت بغل از پایین و بوسیدن از بالاست، باید آشتی ملی کرد باید با ملت آشتی کرد!
ای اصلاح طلبان! آری اکنون گاه شورش ملی نیست! اکنون گاه آشتی با ملت است و آشتی با ملت هزینه دارد، رأی دادن دارد و فعلاً نیازی به خون دادن ندارد، که داشته باشد خودم دوباره نامه خواهم نوشت، باشد تا وقتی که انتقام سنگین خود را از کسانی که به خاطر همان محدودیت ها نمی توانم نام ببرم، بگیریم!
دوستان اگر چه شرط و شروط مان را برای ابطال انتخابات و بازگشت به نظام قبول نکردند، اما چه کنیم نمی توانستیم بازنگردیم، فقط همین را بگویم که من این ظرف خیلی سنتی! شیرموز را سرکشیدم تا اصلاحات باقی بماند! اگر چه خیلی سخت بود.
مطالب مرتبط:
بهترین فرصت برای محاکمه ی خاتمی و ...
چرا خاتمی رأی داد؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/12/16
8:20 ص
وقتی خود خاتمی رأی می دهد در واقع اقرار به کذب بودن تهمت تقلب می کند و وقتی مشاورانش طوری صحبت می کنند که این مشارکت مقدمه ای برای حضور مجدد در انتخابات بعدی است، یک مسئله را در ذهن متبادر می سازد، این که پس اکنون بهترین فرصت است تا هم تکلیف اتهام زشت و بزرگ ایشان به انقلاب مشخص شود و هم صلاحیت وی برای مشارکت در آینده ی سیاسی کشور تعیین گردد.
اکنون قوه ی قضاییه در اوج قدرت نظام و با خیالی جمع از پشتوانه ی عظیم مردمی می تواند به عرصه ی محاکمه ی علنی و منصفانه سران فتنه وارد شده و راه را بر فتنه گران آینده ببندد تا هر کسی که توهم خود بزرگ بینی دارد، خود را بزرگتر و مهمتر از نظام نداند و بی محابا به کلیت آن و به منافع کشور نتازد.پ
اکنون بهترین فرصت است تا سران فتنه زهر نمودن انتخابات پرشور و حماسه ریاست جمهوری 88 را تاوان دهند، همان انتخاباتی که به جای دشمن شکنی مورد سوءاستفاده ی دشمنان قرار گرفت، که اگر به فتنه منجر نمی شد شروع بهار تسلیم غرب و آمریکا در برابر ایران محسوب می شد، همان فتنه ای که تسلیم آمریکا و اسرائیل را 2-3 سال به عقب انداخت، همان فتنه ای که باعث شد 2-3 سال تحریم و فشار را مردم ما غیورانه تحمل کنند، همان فتنه ای که باعث شد خاطر خانواده ها و دوستان مکدر شود، همان گناهی که موجب پایکوبی کفتاران غربی دور آتش فتنه شد، همان فتنه ای که پرشورترین مشارکت مردم را سیاه ترین نقطه در تاریخ انقلاب کرد که البته به سرانگشتان مردم بصیر و ولایت مدار، به عنوان سفید ترین نقطه ی عزت ایران ماندگار گردید .
آری اکنون که امثال خاتمی هم بر میزان مقبولیت خود واقفند و هم بر کذب بودن اتهامات خویش مقرند و هم قصد ورود مجدد به عرصه ی سیاست کشور را دارند، بهترین موقع است تا در محکمه ی قانون محاکمه شوند تا اگر بی گناهند!!! به راحتی به فعالیت های سیاسی خود بپردازند و اگر فتنه گرند، مجازات فتنه که شدیدترین گناه است را درک نمایند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/12/13
1:3 ع
اگر امثال خاتمی رأی ندهند:
چگونه می توانند نشان دهند که به دموکراسی پایبندند؟!
چگونه می توانند مدعی تقلب شوند؟!
چگونه بنویسند: ?where is my vote
چگونه می توانند بعداً به عنوان یک فعال سیاسی سربلند کنند و لیست بدهند و نامزد بشوند و ...؟
چگونه می توانند توجیهی برای مشارکت مردم و تحریم نکردن انتخابات ارائه کنند؟
امثال کواکبیان و مطهری با رأی چه کسانی بر سرکار می آیند؟
پس چگونه ثابت کنند که هنوز نفس می کشند؟
شعارهای جامعه ی مدنی و دموکراسی و مردمسالاری و .... را چگونه توجیه کنند؟
آری، امثال خاتمی رأی می دهند:
حتی اگر دیگر کسی تهمت تقلب شان را باور نکند!
حتی اگر رأی دادن مجددشان موجب ناسزا از سایر ضدانقلاب ها باشد!
حتی اگر خائن خطابشان کنند!
حتی اگر دیگر رویشان نشود در چشم به قول خودشان خانواده های شهدای!!! فتنه نگاه کنند!
حتی اگر رأی شان به معنی اعتماد به نظام و انقلاب باشد!
حتی اگر رأی شان به معنی غلط کردن باشد!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/9/29
9:4 ص
ما هرگز نگفتیم انتخابات را تحریم می کنیم، بلکه تحریم انتخابات را تحریم کرده ایم و بازهم می کنیم. ما از اول هم شرط برای آمدن نگذاشته بودیم بلکه برای نیامدن شرط گذاشته بودیم و حالا که شروط مان محقق نشده است پس باید بیاییم و این را تکلیف خود می دانیم. ما گفته بودیم که برای این که نظام با ما آشتی کند باید چند قدم به سمت ما بردارد و حالا که برنداشته است چون بخشش از بزرگان است ما چند قدم به سمت نظام به صورت بدورو برمی داریم.
ما از اول هم گفتیم درست است که قانون انتخابات، شورای نگهبان، ناظران مردمی، برگزار کنندگان انتخابات و نظام را قبول نداریم، اما چون خودمان را قبول داریم در انتخابات شرکت می کنیم. ما با آنکه حدس می زنیم مثل قبلاً با تقلب ما را بازنده می کنند، ولی بازهم در انتخابات شرکت می کنیم چرا که از قدیم گفته اند: من بازنده هستم پس (زنده) هستم و اصولاً "باختن و یا مردن" مسئله این است و ما باختن را انتخاب می کنیم.
ما حضور در انتخاباتی را که می دانیم حق ما را در آن پایمال کرده و می کنند را به شدت تأیید می کنیم و هرگونه تأیید تحریم آن را تکذیب می کنیم. ما بودجه های آسمانی را که جهت حضور ما در انتخابات برای ما از سوی سازمان های مردم نهاد و صلح دوست در نظر گرفته شده است را برای تألیف قلوب و تأیید تقلب بازهم به دقت هزینه می کنیم.
ما در انتخابات شرکت می کنیم چون اگر شرکت نکنیم چگونه خواهیم توانست دوباره ادعای تقلب کنیم، ولی این بار تفاوتی که وجود دارد این است که دیگر دست متقلبان را رو خواهیم کرد و برای این کار حتی از اکنون تابلوهای "where is my vote" را آماده کرده ایم.
ما این بار از هم اکنون مطمئنیم که رأی می آوریم و خدا را شاهد می گیریم که اگر این بار رأی نیاوردیم دیگر مطمئناً تقلب شده است و البته یقیناً اگر رأی آوردیم، به همگان ثابت خواهیم کرد که در سیستم انتخاباتی کشور هرگونه تقلبی اصولاً محال و غیر ممکن است. ما این بار به همه ی اقوام قول مساعد می دهیم که آماده ایم تا با تمام اقوام این کشور وصلت برقرار کنیم تا فقط داماد لرها و فرزند آذری ها نباشیم و همه ی اقوام به راحتی ما را از خود بدانند و به ما اعتماد کنند.
ما این بار کمیته ی صیانت از آرای 2 را تشکیل داده ایم و البته از آمریکا می خواهیم تا با فشار بر نظام اعضای این کمیته را که اکنون اکثراً به دلایل واهی زندانی اند را آزاد نمایند و یا تعدادی از اعضای آن را که اکنون پناهنده ی آمریکا شده اند را به ایران برای حضور در این کمیته بازگردانند تا بتوانیم رأی ایرانیان باسواد و باشخصیت را پاس بداریم و البته همیشه و در هر کشوری درصدی پایین از انسان های دهاتی، بی سواد و احمق وجود خواهند داشت که نتوانند صلاح و مصلحت خویش را بفهمند و از روی غفلت رأی شان را به نام دیگری بیاندازند و همین که افرادی فرصت طلب، از بی سوادی و غفلت سایرین سوءاستفاده کنند و مثلاً با توزیع سیب زمینی یا توزیع نقدی یارانه ها، مردم را فریب دهند نوعی تقلب و البته بدترین نوع تقلب است که ما این گونه تقلب را تقلب مهندسی شده نامیده ایم، چرا که این گونه تقلب را مهندسان بر علیه بی سوادان انجام می دهند. لذا از هم اکنون اعلام می داریم که اگر این بار به خصوص تقلب مهندسی صورت نگیرد حتماً مردم خواهند فهمید که باید به ما رأی بدهند و البته ما این اجازه را حتی به بی سوادها و دهاتی ها هم داده ایم که به ما رأی بدهند و چه کرامتی بالاتر از این، که ما مجاناً آن را به مردم خویش هدیه خواهیم کرد.
از هم اکنون به عنوان بیانیه ی شماره 1 اعلام می کنیم که ما انتخاباتی را که در آن رأی نیاوریم قبول نداشته و حتماً چنین انتخاباتی باید ابطال گردد و آن قدر بایستی انتخابات تکرار شود تا نتیجه ی حقیقی و واقعی برهم منتطبق گردند، چرا که ما نه تنها پیروز انتخاباتیم که براساس اطلاعات اخیر مرکز آمار ایران که همان هم ساختگی و غیر قابل قبول است، با محاسبه ی رشد جمعیت طی سالهای اخیر می دانیم که نه تنها 22 میلیون رأی از دوره ی اصلاحات و 13 میلیون رأی از دوره ی سبز خواهیم داشت که حداقل 10 میلیون هم رأی به خاطر افزایش جمعیت کسب خواهیم نمود، پس یقیناً ما با 45 رأی پیروز قطعی انتخابات خواهیم بود و از هم اکنون این موفقیت را به خودمان، مردم خداجو و باراک عزیز تبریک می گوییم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/6/30
12:54 ع
آقای محمد رضا تابش، خواهر زاده محمد خاتمی نماینده ی مردم اردکان سوال کرده اند که آیا: رواست که برخی بی محاکمه درحصرباشند؟ و با توجه به این که این سوال کاملاً بجا و قابل تأمل است، ضمن این که حق را به ایشان می دهیم، از سران قوه ی محترم قضاییه تقاضا می کنیم که این "اقدام ناروا" را فیصله داده و محاکمه را هر چه زودتر در دستور کار قرار دهد! و احتمالاً منظور آقای تابش هم، همین بوده که ایشان را محاکمه کنید و بعد اگر مقصر بودند محصور کنید و البته به نظر می رسد که اگر منظور ایشان از "برخی" همان سران ِ فتنه ی خودمان است، بعید است پس از محاکمه، مجازاتی با عنوان حصر برای این افراد تعریف شود مگر حصر افقی و دائمی در قعر زمین! ان شاءالله!
راستی ای کاش قوه ی محترم قضاییه همانطور که در اعدام و محاکمه ی قاتلان و سارقان قاطع و جدی است، در برخورد با فتنه گران و آقازاده های دزد و اختلاس گران کلان اقتصادی بی رحم بود تا این چنین آقای تابش دچار دلخوری و نگرانی نمی گردید!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/11/5
11:55 ع
هنوز خاتمی وموسوی و جریان شکست خورده ی فتنه ی سبز پشت هاشمی سنگر گرفته اند، هنوز امید امثال لاریجانی، قالیباف، توکلی و نادران امکان احیای جریان فتنه است. هنوز مهدی هاشمی به پدرش می بالد و فائزه به او می نازد و قالیباف با پسرهاشمی به این محور می حالد!
جریان فتنه از دانشگاه آزاد و شرکت متروی هاشمی زادگان کم تغذیه نشده است که فکر کنیم دیگر تغذیه نخواهد شد. بی خود نیست که 2 میلیارد مترو اینقدر مهم است! که همهی مشکلات کشور و قانون شکنی های دیگر در برابر آن فراموش شده اند! بیخود نبود که قالیباف برای جریان فتنه سطل زباله قابل اشتعال فراهم میکرد و مترو برای رفت و آمد اغتشاش گران تغییر برنامه می داد!
هنوز برخی مدعیان اصولگرایی، ابوفتنه و فسادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زادگانش را رها کرده اند و به خانه ی فاطمی چسبیده اند، همانطور که پارسال فتنه را رها کرده بودند و به کهریزک معطوف شده بودند!
هنوز علی لاریجانی و اکبر هاشمی با هماهنگی هم طرح آماده می کنند و فارغ بال از نظر شورای نگهبان، آن را چون چوبی در چرخ دولت می گذارند.
هنوز هاشمی خود را نزدیک ترین فرد به رهبر می داند اما نه از لحاظ اطاعت و رفاقت که از باب شأنینت و مرتبت! آری هنوز هاشمی از حذف امامت نماز جمعه ی تهران درس عبرت نگرفته است و می خواهد ریاست مجمع و ریاست مجلس خبرگان را هم از دست بدهد! ان شاءالله!
هنوز هاشمی بیانیه می دهد اما نه از تریبون نماز جمعه! حالا او از دفتر تشخیص مصلحت علیه نظام بیانیه می دهد! و از تریبون مجلس خبرگان برای انقلاب خط و نشان می کشد!
کافی است نگاهی به عملکرد و مصوبات مجمعش بنماییم تا سمت و سوی فعالیتش را بفهمیم! تازه با این شرایط، کسانی می آیند و شأن قانونی برای مصوبات غیر قانونی مجمع قائل می شوند! و بعد هم دولت را متهم به بی قانونی می کنند! مثلا یکبار بودجه ای برای یکسال دولت برای بندهای مشخصی تصویب می کنند و بعد از همان بودجه می گویند فلان قدر را به مترو (که رییسش آقازادهی هاشمی است) باید بدهند! آخر چنین مصوبه ای، چگونه بر عقل، قانون و یا مصلحت می تواند منطبق باشد؟! اگر کسی می داند بگوید ماهم بفهمیم! یا درست در کوران قائله ی فتنه، طرحی در دستور کار مجمع قرار می گیرد تا اثبات کند سیستم انتخابات مشکل داشته و باید اصلاح بشود! یا دقیقا در همان شرایط که از سویی دولت برای اجرای هدفمندی یارانهها که همین هاشمی و آن خاتمی جرأت اجرایش را نداشتهاند، و از سویی نیز مشغول مقابله با تحریم ها است، میآیند تا بانک مرکزی را که در واقع زیر مجموعهی مهم و بازوی دولت در اجرای سیاستهای مالی و پولی است را از دستان دولت خارج کنند! یعنی کسی مانده است که این مسائل را نفهمیده باشد؟!
هنوز هاشمی آن قدر ترسناک است که کسی او را جزء سران فتنه نام نمی برد! هنوز هاشمی رییس مجلس خبرگان رهبری است ولی زیر بار حرف رهبری نمی رود! هنوز هاشمی دم از نگرانی برای ایران می زند ولی از تریبون مجلس خبرگان، به اوباما پیام می دهد که فشار تحریمها برای ایران طاقت فرساست!
هنوز هاشمی خود را محور وحدت می داند و میگوید که رهبر را قبول دارد، ولی بدون هیچ شرمی منتظر است همه حتی رهبر بیایند و با او وحدت کنند!
هنوز هاشمی به خون احمدی نژاد تشنه است، چرا که در این 5-6 ساله هر چه که برای خودش قدرت و برای آقازادگانش ثروت انباشته بود، به باد داده است! هنوز آن قدر از احمدی نژاد بدش می آید که از همه چیزش برای حذف او مایه می گذارد، از زن و فرزند و مال و مقام تا سابقه، آبرو، رهبر، امام و انقلاب! می دانم که نادانم ولی دوست دارم که بدانم، چرا نظام این قدر برای برگشت این هاشمی که سال به سال به پرتگاه انحطاط بیشتر قدم گذاشته است، هزینه می کند! مگر هاشمی زحماتش برای انقلاب برای کسب مال و مقام بوده و یا کم از انقلاب به ایشان و خانوادهاش رسیده است که همه ی کشور باید به خاطر محوریتش در فتنه ای چند سال گرفتار تحریم و تنش و تفرقه شود!
آخر چگونه کسی که جایگاهش نه از رأی مردم که از انتصاب رهبریست به خود جرأت می دهد تا منسبش را چون خنجری زیر گلوی ملت قرار دهد و فتنه راه بیندازد و با پالسهای آشکارش به استکبار تحریم ایجاد کند و رهبری را تهدید به آتش فشان خشم نماید؟! چه می توان پاسخ داد مگر این که این اقدامات جملگی به دلیل سوء استفاده از گذشت نظام است! در هر صورت افسوس! و صد افسوس! که ما ایمانمان سست است و صبرمان کم، ولی تنها به همین یک دلیل مهم، یعنی صبر رهبر معظم انقلاب! وجود هاشمی را و تبعات وجودش را در زندگی خودمان و در مسیر انقلاب تحمل می کنیم و همانطور که بارها و بارها گفته ایم، بازهم می گوییم: "ای رهبر آزاده! آماده ایم آماده!" و این که: "از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن"
خداوندا! هر کس را که قصد خیانت به این ملت و انقلاب را دارد، اگر هدایت شدنیست، هدایت فرما و گرنه خار که کرده ای! درجا نیست و نابود بفرما!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/10/9
1:7 ع
آدم از سران فتنه باشه، ممنوع الخروج هم باشه، بعد برای نامزدشدن ریاست جمهوری شرط هم بذاره! دقیقا مثل اینه که، موشه تو سوراخ نمی رفت بعد جارو به دمش بسته بود! یا بعضی ها از ترس مردم نمی تونن بیان تو خیابون بعد برای ریاست جمهوری شرط هم می ذارن! بعضی ها قانون رو به سخره گرفتن، اونوقت می خوان مجری قانون هم باشن! بعضی ها 13 میلیون رأیشون رو نتونستن 8-9 ماه حفظ کنن، بعد الان مدعی رأی همه هستند! بعضی ها هیأت دولتشون، هیأت دشمن شدن، اونوقت خودشون دوباره می خوان رییس هیأت دولت هم باشن! بعضی ها رو تو ده راه نمیدن، بعد سراغ خونه ی کدخدا رو می گیرن! بعضی ها دزد حیثیت ممکلتشون بودن الان پررو و طلبکار هم هستن! بعضی ها دولا دولا سوار شتر خیانت شدن، الان فکر می کنن کسی ندیدتشون! بعضی ها شریک دزدن می گن رفیق قافله ایم! بعضی ها آتش روشن کردن، دودش رو نمی تونن تحمل کنن تو چشم بقیه فوت می کنن! بعضی ها چاله کندن، الان ته چاه جیغ می کشن! بعضی ها آب و گل کردن، نتونستن ماهی بگیرن، طلبکارن! بعضی ها سرشون هنوز تو آخور نظامه، شیرشو به دشمن می دن! خلاصه، موشه تو سوراخ نمی رفت ....
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.