91/12/19
11:54 ع
حدود یکسال پیش مطلبی نگاشته بودم با عنوان "لزوم دقت در پاسخگویی به سخنان از جنس مشایی" و در آن بر لزوم دقت در پاسخگویی به برخی سخنان اشتباه و انحرافی تأکید کرده بودم و امروز می بینم دوباره همان اشتباهاتی که در آن هنگام در مورد سخنان احمدی نژاد در مورد فردوسی از سوی برخی بزرگان رخ داده بود، دوباره در حال تکرار است.
برخی بزرگان در انتقاد از کلام رییس جمهور در مورد چاوز از دایره ی انصاف خارج می شوند و برخی دیگر نیز حرف هایی می زنند که بعداً برای دفاع از حرف های گذشته شان دچار زحمت خواهند شد.
همانطوری که کلام مطمئن رییس جمهور در مورد این که چاوز جزء یاران امام زمان (عج) غیرمسئولانه بود، کلام برخی دیگر که برای رد سخن رییس جمهور نسبت به چاوز به بی انصافی دچار می شوند نیز اشتباه است. همین چاوز که برخی از علما و بزرگان، ایمان و اعتقادات وی را زیر سوال برده اند در کلیپی که منتشر شده است نسبت به امام زمان (عج) و حضرت عیسی و مفهوم ظهور از خیلی از مسلمانان و شیعیان شناسنامه ای نیز با احساس تر و با یقین بیشتری صحبت می کند.
همان طوری که با اطمینان، فردی را از یاران امام زمان (عج) و رجعت کنندگان معرفی کردن اشتباه است، با اطمینان رد کردن ایشان نیز می تواند اشتباه باشد و البته حقیر اشتباه اول را که با حسن ظن نسبت به یکی از دوستداران امام زمان (عج) جاری شده است را نسبت به اشتباه برخی که با سوءظن همراه است قابل بخشش تر می دانم و تازه این که همین فرد، غیر از این که محب امام زمان (عج) است، فردیست که در برابر قدرت های استکباری در کنار ایران عزیز از کشورهای مستضعفی همچون فلسطین دفاع کرده است.
در پایان برای این که سوءتفاهمی ایجاد نشود عرض می کنم که اگر چه داشتن حب اهل بیت و آرزوی فرج بسیار زیبا و قابل تحسین است اما به تنهایی نمی تواند تضمین کننده و کارگشای کسی باشد بلکه محبت با معرفت و عمل است که موجب هدایت و کمال و نجات می گردد و حقیر نیز بکار بردن جملاتی را که به نوعی می خواهند اطلاع از غیب را نشان دهند را اشتباه می دانم.
بحث دیگری که هم اکنون در صدر خبرگزاری ها وجود دارد ماجرای ابراز احساسات مادر چاوز نسبت به احمدی نژاد است که برخی عجولانه تصاویر منتشر شده را تکذیب کردند ولی به نظر من تصاویر مربوطه واقعی هستند و اشتباه چندانی هم از طرف رییس جمهور صورت نگرفته است. آقای احمدی نژاد طبق عرف معمول دستانش را به اینصورت گرفته تا هم ادای احترام کند و هم از دست دادن با مادر چاوز شانه خالی کندف ولی گویا مادر چاوز که یقیناً پیرتر از حدی است که حجاب و شاید هم تماس با وی مشمول سختگیری شرعی باشد، نتوانسته جلوی احساسات مادرانه و داغدارش را بگیرد و دستان به هم بسته ی احمدی نژاد را در دست گرفته است.
تکمیلی: با توجه به تصاویر و کلیپ ها و مطالبی که بعد از این مقاله منتشر گردید خواهش می کنم حتماً به لینک زیر مراجعه نمایید: اصلاحیه و تکمیلی درباره تصاویر جنجالی
این مطلب در خاکریز فرهنگی خیبری ها منتشر گردید.
مطلب مرتبط:کلامی در مورد چاوز و پیام رییس جمهور
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/28
1:37 ع
محضر با عظمت امام حاضرمان از سوی این شیعیان غایب
السلام علیک و علی آبائک الصالحین
اینجا ایران است و ما ایرانی و شیفته ی شما و اجداد بزرگوارتان. البته لیاقت مقام بزرگ شیعه بودنتان را نداریم، ولی براستی شیفتگان شماییم و این شیفتگی را با تمام نعمات دنیا عوض نمی کنیم.
ای امام بزرگورا! انقلاب اسلامی ایران، همواره بزرگترین امیدش این بوده که در خدمت انقلاب جهانی شما و مقدمه ساز آن باشد و خودتان هم شاهد بوده اید که چقدر بندگان خوب خدا و شیعیان راستین شما از این سرزمین، در این راه از جان و مال و آبروی خود گذشته اند، تا شاید تحفه ی ناقابلی باشد در خدمت تحقق اهداف عالیه تمام انبیا و ائمه الهی.
امام عزیز ما! خیلی باید نمک نشناس باشیم که دستان شما را در هدایت و کمک به این انقلاب ندیده باشیم و خیلی امام نشناس باید باشیم که ندانیم هر آنچه که مشکل در راه مان ایجاد می شود، از جهل و خطا و عصیان ما و فراموش کردن شماست.
امام من! مهدی جان! همچنان هدایت کننده ما باش، اشتباهات ما را همچنان بزرگوارانه با قدرت امامیت خود به صلاح و مصلحت برسان. امام نشناسی، ولی نشناسی، خطاکاری، جهل، لجاجت، ندانم کاری، قدرنشناسی، غرور و ناشکری و شاید بسیار دلایل دیگر، ما را به اینجا کشیده است که چندیست استکبار به شکاندن ما امید یافته است، امام حاضر من! می دانم که اگر ما تکالیف مان را درست انجام داده بودیم، اکنون باید بهترین شرایط را در دنیا می داشتیم، اما امام عزیز! بالاخره امام مان هستید و ابزار هدایت ما در دستان شماست، و امید ما بشما.
امام عزیز! ما و این انقلاب را بازهم مثل گذشته از تنگناها و سختی ها بگذران و به مسیر امنیت و رشد باز گردان، امروز ما چشم مان به دستان شماست، ادرکنا!
هر کس که این نوشته حرف دلش است با یک نظر و دعای ظهور امضایش کند
91/5/13
11:11 ص
سلام بر حضرت حجت که بی صبرانه و با دستان خالی منتظر اوییم، خطی ناقابل از خودم تقدیم به محضر ایشان:
91/4/15
10:9 ص
چند بار خواستم به مناسبت تولد آقا در نیمه ی شعبان بنویسم، اما قلم همراه چشم گریه کرد، بیش از آن که سخن بگوید و اینچنین پنداشتم بهتر آن است که با خلوص نیت و با همین حالم، تفألی به حافظ بزنم که شعرش همه عشق است و حکمت، و گویی حافظ نیز ما را به بهره مندی از امروز دعوت می کند:
لطفاً ما و همه ی منتظران را دعا کنید، تا در رکابش، رضایش را روزی مان کنند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/6/20
9:59 ص
آقای مشایی احتمالاً بر اساس تئوری پردازی های آقای یعقوبی، مدعی وجود ظهوری خاص به نام ظهور صغری قبل از مرحله ی ظهور کامل هستند که در این مرحله دیگر نیازی به ولایت فقیه و یا هرگونه ولایت دیگری نبوده و خود امام زمان مستقیماً ولایت خود را در امور اعمال می کند. بر اساس ادعاهای وارده در ظهور صغری نیز مانند غیبت صغری رابطه ی امام زمان با مردم از طریق نواب خاصی انجام خواهد شد و حال این که ابطال این مسئله با چند دلیل روایی و عقلی عملی است:
نواب خاصه از ابتدا توسط مقام معصوم معرفی شده و سه نائب دیگر نیز به همین ترتیب از طریق نائب قبلی از سوی امام زمان معرفی می گردیدند و به این شکل تمام نواب مورد تایید و معرفی حضرت ولی عصر بودند و به این شکل اگر در دوره ی غیبت صغری کسی مدعی نیابت می شدند، توسط این نواب اربعه که بین مردم شناخته شده بودند، رد می گردیدند؛ تا زمانی که در دوره نیابت آخرین نائب، حضرت امام زمان با توقیعی پایان دوره ی غیبت صغری و آغاز دوره ی غیبت کبری را اعلام کردند. اگر مثال دیگری بخواهیم بزنیم که به شرایط معرفی نائب شبیه باشد می توانیم به معرفی حضرت امیر به عنوان جانشین پیامبر اکرم اشاره که چگونه حضرت پیامبر اعلام ولایت امیر المومنین را اعلام نمود تا هیچ شکی برای حقیقت جویان باقی نماند و اصولا حتی معرفی ازدواج و یا طلاق افراد نیز به نحوی با حضور شهود باید انجام شود که براحتی برای مردم قابل اثبات باشد چه رسد به مسئله ای به این اهمیت که مثلا امام زمان بخواهد نائب خاصه را معرفی کند. آنچه که در تئوری ظهور صغری تعریف می شود، در یک مسئله ی ریشه ای با سایر نیابت ها کاملاً تفاوت دارد و آن این که اعتبار یک مدعی نیابت و یا یک مدعی ارتباط با امام زمان تنها در صورت تایید علنی خود حضرت امام زمان میسر است و نه تنها براساس روایات موثق که مدعیان چنین ارتباطی را کذاب می نامد، بلکه بر اساس عقل نیز نمی توان دلیلی عقلی برای قبول این نیابت پیدا نمود.
از دلایل دیگر روایی آن است این که براساس قول حضرت امام زمان مردم باید در زمان غیبت به فقها مراجعه نمایند که در نوع حاضر مجموعه ای از فقهای مورد وثوق مردم، مرجع ولایت فقیه را در راستای ادامه ی آن ولایت معرفی می نمایند و آنچه در روایت امام زمان در رجوع مردم به فقها در ابطال تئوری غیبت صغری بکار می آید این است که در صورت وجود ظهور صغری و قائل بودن تفاوت در خصوص چنین ظهوری با ظهور کامل، باید این تفاوت در حدیث مذکور از سوی امام زمان ذکر می گردید تا مومنین در اثر چنین حدیثی به گمراهی نیافتاده و تکلیف خود را در زمان ظهور صغری به درستی انجام می دادند.
از دیگر مسائلی که مورد توجه است، این است که نمی شود در زمان غیبت مردم به حال خود رها شوند و حتی حدیث داریم که وقتی دو نفر به سفر می روند یک نفر را به عنوان مسئول انتخاب کنند، چه رسد به این که جماعت مسلمین در برهه ای حساس بخواهند به حال خود رها بشوند مگر این که برای اثبات این فرضیه بخواهیم فرض غیر منطقی وجود نائبِ بدون معرفی نامه را عقلانی فرض کنیم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/4/24
4:11 ع
ای امام معصوم، ای پرده نشین هشیار، اول ببخش مرا که با این کلام بی جمال، در وصفت ناسپاسی می کنم، می دانم که مشتاق ظهوری و بی حضور ارادتمندان، ظهور مهیا نمی شود و در این حال اینچنین غایبم از محضر عشق و ولا و این است ناسپاسی عظیم.
می دانم دوستمان داری ولی نمی دانم چقدر! همین که به خاطر ندارم صدایت کرده باشم و پاسخت را نه این که شنیده باشم، که ندیده باشم، مهدی جان شرم دارم از اینکه هیهاتت را می شنوم و این چنین غرق حیات شرم آورم خویشم. مهدیا! می دانم که غیبت تو نه از غیبیت توست که از غیبت ماست، ما نیستیم آنجا که باید باشیم، ما غایبیم از جبهه ی حق علیه باطل و چه گزافه گویی ها، ما حتی غائبیم از میدان پیکار با نفسمان. شرم باد بر منی که نه تنها موجب خوشنودی شما نیستم، سیاه ای از اعمال سیاهم را به دستت می دهند که به اشک پدرانه ات، بشوییش و من بازهم چرکم و می گویم که چاکرم!
مهدیا! ای قطب عالم امکان! طاقت دوریت بس سخت، تألم ندیدنت بس غمبار و شرم نگاه به چشمان منورت کشنده، ما مانده ایم و حسرت ندیدنت و کابوس شرم دیدنت. مهدیا! ای عصاره ی تمام انبیاء و اوصیا، مهدیا! ای باقی مانده ی خدا! ای آخرین امید ما! این عزیز دل زهرا! ای مونس دل مولا! ای منتقم خون خدا! ای چراغ هدایت که نه! ای خود هدایت! ای ما را بوسیدن خاک درگاهت آرزو، ای ما را بوییدن هر آه مشکبویت هوس، با دستانی که هست خالی و قلبی که از محبتت حاویست، در سالروز ولادتت، به درگاهت پناه آورده ام از شر خودم، از شر دوستانم، از شر دشمنانم و از شر رزوگار، به خیر کثیر شما.
مهدی جان! خودم، پدرو مادرم و فرزندانم به فدایت؛ هدی، در نامت نهفته است و هدایت خواهان به دنبالت برافروخته، مهدی جان رشته ی محبت ما را با طناب ولایتت در هم آمیز و مگسل آنچه را که ریسمان الهی است. مهدی جان! نسیم هدایت در این هوی، جز از کوی تو برنمی خیزد، پس این تن خسته از گناه و این روح تباه و بی پناه را، حیات بخش به دم عیسویت!. مهدی جان! اگر چه می دانم به کارت نیامده ام مگر بر بارت، لیکن مرا به سان ذره ای از خاک درگاهت که پذیرای جمله پریان و عرشیان است، بپذیر به غلامی و بندگی که گر بشود، بزرگترین افتخارم خواهد بود.
مهدی جان! مهدی جان! مهدی جان! نامت مرا ذکر است و ذکرت مرا لذت؛ تو را نمی خوانم که مدام چیزی بخواهم، می خوانمت چون که دوستت دارم، مهدی جان! مهدی جان! مهدی جان! دوستت دارم.
90/2/15
11:29 ص
تیتر بسیار ساده است اما برای من خیلی مهم و بی جانشین به نظر رسید. روزی بود که همه از طرح نام مقدس امام زمان (عج) توسط رییس دولت و وزرا و معاونین رییس جمهور و رییس دفتر رییس جمهور خوشحال می شدیم و احساس غرور و افتخار می کردیم ولی نمی دانستیم که در پس این مسئله ی به این مقدسی، می تواند چنین انحراف عظیمی نهفته باشد. نمی دانستیم برخی نام امام زمان را می برند تا جانشینش را کمرنگ کنند، نمی دانستیم که قرار است ولایت پذیری فقط متعهد بودن ظاهری به امام زمان در پس پرده باشد نه به نائب بر حقش! زنگ خطر از آنجا نواخته شد که یک شیر نمی دانم پاک یا ناپاک خورده ای به رییس جمهور گفت که وقتی صحبت می کردی هاله ی نور در پیرامونت تشکیل شد! در آن روزی که رییس جمهور این داستان را برای عالِمی هاشمی!!! نقل کرد وی او را از نقل این مسائل بازداشت و البته ایشان هم اطاعت کرد ولی حیف که صرفه ی سیاسی در نشر فیلم این داستان بود تا بجای این که جلوی انحراف از همان جا گرفته شود، با مسئله ای به این مهمی که زنگ خطر انحراف بود، به مثابه ی یک فرصت برای انتقام جویی انتخاباتی در فیلم "90 سیاسی" برخورد شود.
مدتی بود که مدعیان مهدویت خود را از همه ولایت مدارتر می دانستند و ما فکر نمی کردیم که منظورشان از ولایت مداری، ولایت نداری است! چرا که در عصر غیبت باید به حکم ولی فقیه عمل می شد نه به انتظار موعود، بی تکلیف و غیر مسئولانه هر کاری که به ذهن ناسالم رسید، انجام داد! چه شد که مهدویت با ولایت ناپذیری جمع شد؟! جز این که غیبت کبری برای برخی غیبت صغری تلقی شد؟!! نکند کسانی در این عصر، احساس الهامات قلبی و غیر قلبی از سوی امام زمان دارند آن طور که هر عمل و فعل و قولشان را از سوی حضرتش بدانند! این هم نوعی انحراف است دیگر! و متأسفانه مهدویت کم کم به ابزاری برای فرار از ولایت پذیری مبدل گشت و مدعیان مهدویت همچنان مدعی و فقط مدعی ولایت پذیری مانده اند!
حقیر قبلاً در مقاله ای با عنوان "بگذارید احمدی نژاد بخواند" این چنین خطاب به ایشان نوشتم:
احمدی نژاد عزیز! باور کنید تا ظهور انسان کامل، هدایت در تبعیت از همین ولایت فقیه است که مطمئناً تحت حمایت و هدایت انسان کامل است! احمدی نژاد عزیز! نکند کسی از اطرافیان شما خود را به جای نائب امام عصر یا پیغام رسان نائب ایشان، جا زده باشد! می دانی همان هایی را می گویم که مدعی شدند در پیرامون شما هاله ی نور بود! آقای احمدی نژاد من یقین دارم که امام زمان (عج)، کسی را که در سرزمین استکبار از حضرتش می گوید، مورد عنایت و حمایت قرار می دهد، اما این مسئله نیازی به طرح هاله ی نور ندارد! دارد؟! نکند بازهم متوهمان و مدعیان تبعیت مستقیم از امام زمان، با این هاله های متوهمانه، از ارادت واقعی شما به حضرت ولی عصر سوءاستفاده می کنند! شما را به خدا اگر از آقای جوادی آملی و شاگردانش در حفظ راز هاله ی نور امانت داری ندیدی، از طرح مسائل دینی با سایر علما منصرف نشو! قربانت بروم! گلایه نمی کنم چرا وقتی که گفتند این آقای مشایی موجب سرخوردگی دوستداران شما می شود، باور نکردید! اما به شدت گلایه می کنم از این که این واقعیت را می بینید و باور نمی کنید!
و اکنون نیز بر همان گفتار هستم و این که مشکل از ولایت پذیری احمدی نژاد نیست بلکه از تلقین و درک غلط از مفهوم ولایت مداری است. این درک اشتباه آن قدر خطرناک است که موجب تحریف در دین و انحراف در انقلاب می شود که البته شواهد امر نیز مشخص و مشهود است. در دوره ی اصلاحات برنامه این بود که ولایت فقیه را به بهانه ی دموکراسی و آزادی به زمین بزنند و البته خدا توفیق داد و چنین نشد اما اکنون داستان پیچیده تر شده است، یک جریان (انحرافی) می خواهد به بهانه ی مهدویت، ولایت را زمین بزند و البته تا کنون هیچ نشانه ای از درک احمدی نژادی که همه او را بسیار باهوش می دانستیم، از مسئله مشاهده نشده است. در انتها به سه مسئله ی مهم اشاره می کنم:
1- همانطور که قبلا در مقاله ای دیگر نوشتم، هرگز امام عصر (عج) نمی گذارد انحرافی را به نام خودش در پایگاهش ایجاد کنند و این با جلوگیری به دستان نائب برحقش و منتظران واقعی انجام خواهد شد همانطوری که تاکنون شده است.
2- کلام دیگر با رییس دولت است: همانطور که ساده زیستی برای سلامت یک مسئول مهم است، ولایت پذیری نیز برای او لازم است والا نتیجه اش می شود مانند همان فردی که در اطراف شما جاخوش کرده و می دانم واقعا ساده زیست است اما بدون هیچ درکی از فقه و دین و فلسفه و ولایت، عامدانه یا جاهلانه در حال ضربه زدن به انقلاب و اسلام و ایران است.
3- کلام سوم با خودم و امت حزب الله است و این که نباید مطلق گرا بود نه نسبت به احمدی نژاد و نه نسبت به منتقدان دائمیش! باید با بصیرت و ولایت پذیری گام به گام در پی ولایت حرکت کرد و سایرین را نیز به این عمل ترغیب نمود.
89/12/27
10:43 ص
آیا انقلابی که همه ی ما به امام عصر متعلقش می دانیم، به کسانی سپرده می شود که به نام مبارک ایشان، مسخش کنند. مهمترین مبانی این انقلاب که آن را از سایر انقلابها متمایز می کند، اسلامی بودن و استکبار ستیزی و عدالت خواهی آن است و الا که در تمام انقلاب ها میهن دوستی همواره بوده و هست! آری همین مبانی اساسی یعنی اسلامیت، استقلال و عدالت دوستی است که این انقلاب را یک انقلاب جهانی می کند تا بستری برای انقلاب جهانی حضرت ولی عصر باشد.
انقلاب حضرت مهدی (عج) جهانی است و در مرزها نمی گنجد، ایشان یک مکتب جغرافیایی را به عنوان مکتب خود ارائه نمی دهد، ایشان تنها مکتبی را که معرفی می کند مکتب اسلام اصیل و ناب محمدی (ص) است.
حضرت صاحب زمان (عج)، می آید که عدل و قسط را در جهان برپا کند و الزام یک چنین حکومتی موضع گیری در برابر ظالمان عالم است، انقلاب جهانی حضرت ولی عصر می آید که ظالمان را خوار و خفیف کند و مظلومان را به حقشان برساند. انقلاب حضرت مهدی (عج) هرگز ظالمانی را که خون ملتهای مسلمان را در شیشه کرده اند، دوست نمی پندارد و با آنها بر یک هفت سین نمی نشیند!
انقلاب حضرت مهدی علیه السلام به هیچ ظالم و مستکبری بستگی ندارد و در برابر مستکبرین جهان قیام می کند. این انقلاب جهانی هرگز استکبار ستیزی خود را فدای عید نوروز نمی کند! این انقلاب با مردمی که غاصبند و سرزمین ملت دیگری را اشغال کرده اند، تا زمانی که به این رفتار خود ادامه می دهند دوستی ندارد!
حال دوباره سؤال می کنم، بر فرض اینکه فردی یا جریانی بخواهد با شعار مهدویت، این انقلاب جهانی استکبار ستیز دینی را به یک انقلاب بی خاصیت در برابر استکبار مبدل کند، آیا امام عصر می ایستد و تماشا می کند!؟
بر فرض اینکه یک جریان انحرافی بخواهد با شعار انسان کامل دوستی، ظالمان و دیکتاتورها را رسمیت و حقانیت ببخشد، آیا حضرت ولی عصر کوتاه می آید!
بر فرض این که افرادی با سوءقصد بخواهند به نام منجی، این مکتب اصیل اسلامی جهانی را به یک مکتب انحرافی- جغرافیایی تبدیل کنند، آیا منجی بشریت سکوت خواهد نمود؟! آیا ایشان در برابر بی اعتنای به فقه اصیل اسلامی و اهانت به فقها و علما در انقلاب خودش سکوت خواهد نمود؟!
هر چند که خداوند مردم را در سرنوشت شان مؤثر می داند اما بر فرض این که حتی مردم نیز اغوا شوند، آیا اهل بیت و معصومین (ص) اجازه می دهند کسی به نیابت از ایشان و با سؤاستفاده از غیبت ظاهری ایشان، هر منشی را به نام منش منجی باب کنند؟! نه! خداوند این باب را بسته است، چرا که این جریان، اعتماد مردم به اهل بیت را نشانه می گیرد! و هر جریانی که با اهل بیت درافتد می افتد! که اگر چه دیر و زود دارد، ولی بی سوخت و سوز است.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/9/21
1:48 ص
ماهمه میدانیم که امام زمان ظهور می کند تا اسلام ناب محمدی را دوباره برپاکند و آن قدر در آن زمان جامعه دینداران دچار بدعت شده است که برخی میگویند امام زمان دین جدیدی آورده است؛ اما اگر انسانی اهل قرآن و نهج البلاغه و روایات و پیروی از علما باشد، از دین منحرف نخواهد شد. پس امام زمان میآید تا دین خدا را زنده کند با تمام اصولش و فروعش: جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و حجاب و خمس و زکات و نماز و روزه و تولی و تبری و....
قبلا همهی ما این مفهوم انتظار را که یعنی جامعه را برای ظهور حضرتش آماده کنیم شنیده ایم، اما چیزی که می خواهم بگویم فراتر از این است. ما هرکدام به خصائلی خوی کردهایم و از برخی مسائل روی برگرداندهایم، بسته به اینکه این خصائل و مسائل مورد تایید و یا تقبیح امام زمان باشد، با ایشان در یک راهیم و یا زاویه پیدا میکنیم.
فرض کنید وقتی کسی صحنهای ناپاک را به چشم دید، چند حالت ممکن است برایش پیش بیاید:
1- از آلوده شدن چشمش ناراحت شده و فوراً روی برگردانده و استغفار نماید.
2- فرد نمیتواند فوراً روی بگرداند اما بعد از عبور از آن مکان و زمان احساس پشیمانی کرده و استغفار مینماید.
3- فرد گناهکار نه تنها از دیدن این گونه تصاویر ناراحت نمیگردد، بلکه لذت برده و مزهی آن نیز همیشه در خاطرش شیرین خواهد ماند و بازهم دیدن چنین تصاویری را انتظار کشیده و خود را عامدا در مسیر چنین گناهی قرار میدهد.
حال با فرض اینکه وقتی حضرت حجت قیام میفرمایند، با ابزارهای فرهنگی و حکومتی با کسانی که با بی حجابی و بی عفتی موجب چشم چرانی سایرین میشوند، برخورد مینماید، وضعیت ما در این مورد مشخص میشود. کافیست بدانیم مثلا در همین قضیهی چشم پوشی از نامحرمان در کجای کاریم. اگر ما جزء دستهی اول باشیم مطمئناً از ظهور حضرت حجت قلباً و روحاً در همان ابتدا خوشحال میشویم و آرزوی حضورش را در دل خواهیم پروراند و از ظهورش بهرهی کامل را خواهیم برد، اما اگر از دستهی دوم باشیم، شاید از یاران امام زمان هم بشویم ولی بعید است که از یاران خاص حضرتش باشیم، چرا که قلبمان با درک لذت گناه، بیگانه نیست؛ اما آن چیزی که نگران کننده خواهد بود اینکه از دستهی سوم باشیم و این یعنی ممکن است ما از ظهور حضرتش ناراحت شویم، چرا که مارا از کام دل و هوای نفس باز میدارد و چون به آن عادت کرده و از آن لذت میبریم ممکن است از ظهور حضرتش دلگیر و ناراحت شویم و بسته به میزان دلگیری و ناراحتی ممکن است نسبت به ظهورش بی تفاوت و یا حتی غمگین گردیم.
حال مثال دیگر در مورد امر به معروف و نهی از منکر را میآورم:
1- کسانی را که امر به معروف و نهی از منکر میکنند و از این که کسی آنان را امر به معروف و نهی از منکر کند، ممنون نیز میشوند.
2- کسانی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند ولی از آن دلگیر نیز نمیشوند.
3- کسانی که با امر به معرو ف و نهی از منکر مشکل دارند و قلباً اعتقاد دارند چون هر کسی را در قبر خودش میخوابانند، به کسی ربطی ندارد که کس دیگر را امر به معروف و نهی از منکر نماید.
حال همان قضیه که در امر پاکی چشم گفتیم در اینجا نیز صادق است، یعنی بسته به موضع ما در امر به معروف و نهی ا زمنکر میتوانیم از امر به معروف و نهی از منکرِ حضرت حجت خرسند شویم و یا ناراحت شویم و یا حتی لجاجت ورزیده و در برابرش موضع بگیریم.
یا چگونه خاتمی میتواند بی حجاب باشد و در عین حال منتظر واقعی امام زمان هم باشد. مگر ممکن است هم لذت تن نمایی به نامحرم را در دل داشت و هم عشق به منجی را که دشمن بیحجابی است و می آید تا حجاب را برپا نماید.
همین مسئله برای سایر احکام مانند خمس، زکات، تولی و تبری و ... نیز صادق است. آیا میتوان اهل رعایت حدود الهی نبود و یا از اجرای احکام الهی ناخرسند شد و در عین حال آگاهانه منتظر ظهور حضرت حجت ماند. و یا میتوان پس از ظهور از وجود حضرتش لذت کامل برد، در حالی که دلمان از اجرای فرامین الهی فراری است. مطمئن باشید اگر کسی آگاهانه منتظر ظهور امام زمان باشد، حداقل کاری که میکند این است که لذت گناهان را در دلش میمیراند و شیرینی عبادات را به جانش میچشاند به این امید که زمان ظهور، با تمام وجود از یاران حضرت ولی عصر (عج) باشد.