92/10/19
9:44 ص
دیروز آقای رییس جمهور در اولین دیدار خود با هنرمندان گفتند که:
"تقسیم بندی هنرمندان به ارزشی و غیر ارزشی بی معناست زیرا هنر خود ارزش است"
در رد سخنان رییس جمهور عزیز لازم دیدم به آیات 221 تا 227 سوره شعرا اشاره کنم:
هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ (221) تَنَزَّلُ عَلَى کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ (222) یلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَکْثَرُهُمْ کَاذِبُونَ (223) وَ الشُّعَرَاءُ یتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ (224) أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ (225) وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لا یَفْعَلُونَ (226) إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ (227)
آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسى فرود مىآیند (221) بر هر دروغگوی گناهکارى فرود مىآیند (222) که [دزدانه] گوش فرا مىدارند و بیشترشان دروغگویند (223) و شاعران را گمراهان پیروى مىکنند (224) آیا ندیدهاى که آنان در هر وادیى سرگردانند (225) و آنانند که چیزهایى مىگویند که انجام نمىدهند (226)مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آورده و پس از آنکه مورد ستم قرار گرفتهاند یارى خواستهاند و کسانى که ستم کردهاند به زودى خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت (227)
همان طوری که مشاهده می شود، قرآن حکیم شاعران را به دو گروه زیر تقسیم می کند:
1- گروهی که به واسطه بدکاری شان، الهامات شیطان را به رشته تحریر درمی آورند، شخصیت ایشان متزلزل است و حرف هایی می زنند که خود به آنها عمل نمی کنند و از ایشان تنها گمراهان پیروی می کنند.
2- گروهی دیگر از شاعران هستند که اهل ایمان و نیکوکاری و ذکر خدا هستند و از دین خدا و کسانی که مظلوم واقع شده اند دفاع می کنند.
با توجه به این که شعر به عنوان یکی از قدیمی ترین هنرها مطرح است، به نظر می رسد با توجه به شباهتی که با سایر هنرها دارد به راحتی تعمیم این تقسیم بندی به سایر هنرها میسر است، یعنی همانطوری که در روایات داریم که خوشنویسی عبارت "بسم الله الرحمن الرحیم" بسیار ثواب دارد، خوشنویسی یک برای ترویج یک گناه نیز مجازات دارد و همان طوری که ساختن یک فیلم که ترویج دینداری و ظلم ستیزی می کند اجر و ارزش دارد، ساختن یک فیلم که ترویج بی بندوباری می کند و ظلم می کند نیز ضد ارزش تلقی می شود و این نشان می دهد هنر فی ذاته یک ارزش نیست بلکه بسته به محل و نحوه استفاده از آن می تواند ارزش یا ضد ارزش تلقی گردد.
اگر چه یک نهاد حقوقی یا حقیقی، حق ندارد هنرمندان را تقسیم بندی کند، اما خود قرآن کریم شجاعانه به خوبی با تبیین مسئله و مرزبندی ها چنین کاری را صراحتاً انجام می دهد تا هم هنرمندان موقعیت خودشان را بدانند و هم علاقمندان و مروجان هنر، و به استناد این آیات،حکومت نمی تواند خودش را به این تقسیم بندی بی اعتقاد بداند و سیاست های خود را در این مسیر معطوف نکند، بایستی برگزاری جشنواره هایی که در راستای ظلم ستیزی، استکبار ستیزی و ترویج دین قرار دارند در اولویت باشند و به نظر می رسد همین تفکر اشتباه و غیرقرآنی دولت است که منجر به تعطیلی جشنواره ضدصهیونیستی "افق نو" و عدم حمایت از جشنواره "عمار" گردیده است و این در حالی است که از جشنواره های معمولی با فیلم های زرد و حتی سیاه حمایت های زیادی صورت می گیرد.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: هنر حسن روحانی فرهنگ
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
92/10/18
9:7 ع
در این مطلب قصد ندارم تا آقای روحانی را مأیوسانه و به صورت غیرمنصفانه مورد انتقاد قرار دهم، ولی از این که شعار اعتدال همان سرنوشت شعار اصلاحات را بیابد نگرانم و ضمن اعلام دلیل مشابهت های موجود، از رییس جمهور محترم می خواهم تا هر چه سریعتر نسبت به ارائه یک تعریف جامع و مانع از اعتدال اهتمام ورزند و سپس براساس آن تعریف، منظورشان از معتدل و افراطی را به صورت صریح تبیین نماید.
اصلاح طلبی، مهمترین شعار آقای خاتمی بود که با سخنان توأمان از مفاهیم مختلف و بعداً متضاد به مردم ارائه می گردید و همین شعارها در کنار عدم محبوبیت رقبا، منجر به جذب آرای مختلف از اقشار مختلف مذهبی و ملی مذهبی، سکولار و ملی به سمت آقای خاتمی گردید. آقای خاتمی حین معرفی اصلاحات، توأمان از جامعه مدنی و مدینه فاضله سخن راند و به نحوی از مردمسالاری دینی در کنار آزادی قرائت های مختلف از دین گفت که رأی دامنه ی گسترده ای از دینداران تا لیبرال ها را به سبد خود ریخت.
اگر چه آرای خاتمی به لحاظ میزان مشارکت مردم و نسبتِ آرای ایشان به آرای کل مردم ویژه بود، لیکن هر چه مردم به تناقضات شعارها و رفتارهای جریان اصلاحات بیشتر آشنا شدند از اصلاح طلبان فاصله گرفتند و از سوی دیگر ملی ها و ملی مذهبی ها هم با شفاف شدن ابهامات گفتاری و رفتاری آقای خاتمی، کم کم پروژه عبور از خاتمی را کلید زدند و اینچنین بود که شعارهای مبهم اصلاح طلبی اگرچه سبد رأی خاتمی را پر کردند، اما نتوانستند دل مردم را همراه نگاه دارد، چرا که ماه پشت ابر نماند و مردم روز به روز شناخت بیشتری نسبت به منظور دوستان از اصلاحات پیدا کردند.
اما آنچه که باعث شد مقدمه فوق را بنویسم شباهت شعارهای آقایان خاتمی و روحانی در ابهام آنهاست. اعتدال شعار اصلی آقای روحانی بود که با شعار پرهیز از افراطی گری و تفریط همراه گردید تا کمی بیش از نیمی از مردم به این پرهیز از افراط و تفریط رأی دهند. اکنون علی رغم گذشت چند ماه از آغاز بکار دولت آقای روحانی، آنچیزی که آقای روحانی به آن تأکید دارند دیگر پرهیز از تفریط را در خود ندارد و ایشان صرفاً از افراط اعلام برائت می کند و متأسفانه همان طوری که اصلاح طلبان رقبای خود را با برچسب انحصارطلب و دیکتاتور می راندند، گویا اعتدال گرایان نیز منتقدان خود را با وصله ی افراطی گری از صحنه حذف می کنند و این در حالی است که شعار انتقاد پذیری از شعارهای مهم آقای روحانی بوده و هست.
به سخنان زیر که جناب روحانی در اولین همایش استانداران دولت یازدهم بیان کردند توجه کنید:
... آنچه هدف ما این است که کشور را از حالت تنش، خشونت، افراط به طور کامل خارج کنیم. شرایط اجتماعی کشور باید به گونهای باشد که افرادی که تمایل به افراط و خشونت دارند و تعداد آنها بسیار اندک است فضایی را برای حضور پیدا نکنند.... یکی از هدفهای این دولت آشتی در سطح جامعه بوده است. همه را باید به یکدیگر نزدیک کرد و آن رسانههایی که بر طبل انشقاق میکوبند اشتباه تاریخی میکنند. هیچ جناحی را در این کشور نمیتوان حذف کرد و هیچ حزب فعالی را نمیتوان نادیده گرفت. بنابراین باید با یکدیگر تعامل داشت و قواعد بازی را آموخت....
از یک سو آقای روحانی مستمراً از افراط اعلام برائت می کند و از سوی دیگر وزیران و استاندارانی را به کار می گمارد که در بزرگترین فتنه کشور دست داشتند! اکنون بعد از مشاهده چند ماه از رفتارهای دولت اعم از انتصابات، موضع گیری ها و برنامه های عملیاتی، به نظر می رسد تنها کسانی که در درگاه آقای روحانی هیچ جایگاهی ندارند و به احتمال زیاد افراطی خوانده می شوند، همان حزب اللهی ها هستند و گویا جناب روحانی از همان ابتدا اعتقادی به تفریطی بودن جریان های فتنه گر و قانون شکنی و خیانت های ایشان نداشته اند.
بسیار خوب است که آقای روحانی در خصوص تعریف اعتدال از ظن خودشان بیشتر بگویند و جوانب آن را به لحاظ معرفی مرزهای افراط و تفریط تشریح نمایند. مردم حق دارند که بدانند ملاک اعتدال در اعتقاد دولت یازدهم چیست و شاخص افراط و تفریط کدام است. با توجه به این که جناب روحانی در اکثر قریب به اتفاق موارد از واژه اعتدال و افراطی فقط برای معرفی دوستان و دشمنان شان، همچنین در خصوص رأی دهندگان به خودشان و رقبا استفاده کرده اند، حقیر برداشت خودم را در این خصوص ارائه می کنم:
با توجه به این که بسیاری از مفاهیم مانند عقل و منطق دچار برخورد سلیقه ای می شوند، به نظر می رسد تنها مفاهیم قابل اتکا و قابل استفاده برای تعریف اعتدال، همانا شرع و قانون باشد.
به این سخنان جناب روحانی که در مجلس شورای اسلامی ایراد شده است توجه فرمایید:
... مردم در 24 خرداد به افراط، تفریط، خشونت، خودرایی، تکرایی، عدم مشورت و عدم تدبیر رای ندادند و به اعتدال، تدبیر و عقلانیت رای دادند....
با فرض این که مسیر اعتدال را اسلام و قانون مشخص کند به این نتیجه می رسیم که هرکسی که در چارچوب مسیر ترسیم شده ولایت فقیه (که ضامن اسلامیت نظام است) و قانون (که محصول جمهوریت نظام است) حرکت کند میانه رو است و اگر کسی پا از این گلیم فراتر گذاشت قابل معتدل خواندن نخواهد بود؛ بر اساس این فرض، چگونه می توان افرادی را که در تمام امور سیاسی و اجتماعی خود به خصوص انتخابات (که حساس ترین و هیجانی ترین امورند)، در چارچوب قانون حرکت کردند و حتی پس از باختن نتیجه انتخابات فوراً به برنده آن تبریک گفتند را افراطی دانست؟! و یا چگونه می توان افرادی را که اگر در هر امری خبطی کرده باشند، فوراً در مواجهه با نصایح ولایت فقیه، با تبعیت محض خود از دستورات ایشان به چارچوب قانون بازگشتند را افراطی خواند؟! و چگونه می توان افرادی را که پا از مسیر قانون فراتر نهادند و قانون را زیر سوال بردند را معتدل دانست؟! و چگونه می توان کسانی را که نه تنها از رهبری تبعیت نکردند، بلکه از اصل ولایت فقیه نیز برائت جستند را در دایره اعتدال دانست؟!
آیا کسانی که یکبار جسورانه پا از مسیر قانون و ولایت فراتر نهادند و سخت ترین هزینه ها را به کشور وارد کردند را می توان اینقدر امین دانست که ایشان را به عنوان مجری قانون و سرباز ولایت و خادم انقلاب منصوب کرد و تمام امور مردم یک استان و یا بخش هایی از امور تمام کشور را به ایشان سپرد؟! آیا این مسئولان در زیرمجموعه خود می توانند اعتدال را رعایت کنند؟! آیا از مسئولی که تقیدی به ولایت و قانون ندارد می توان توقع داشت که مؤمنان، قانون مداران، ولایت مداران و شایستگان را در مصدر امور بنشانند؟! آیا شبکه مدیریتی و اجرایی کشور می تواند ضامن اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط باشد؟! آیا این دیواری که آقای روحانی چیده اند می تواند ره به ثریا داشته باشد؟! دعا می کنیم دکتر روحانی به نحوی دولت را هدایت کند که بعد از دوره مسئولیت شان، کلمه زیبای "اعتدال" با عبارات متضاد معنی نشود.
برچسب مرتبط:اعتدال حسن روحانی دولت اصلاح طلبان انقلاب فتنه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/26
12:6 ص
با افزایش تحریم های جدید خزانه داری آمریکا علیه ایران دو تحلیل مختلف شنیده می شود که برخی می گویند این تحریمها ناقض توافقنامه است ولی دولت می گوید که با روح توافقنامه در تضاد است ولی موجب مرگ آن نمی شود که در این میان، ادعای دولت دچار یک تناقض آشکار و سنگین است، به راستی اگر توافقنامه ژنو با دقت نوشته شده است، پس چگونه می توان با افزایش تحریم های بیشتر همچنان نقض نشده باشد؟! و اگر هم خوب و محکم نوشته نشده است و در عین افزایش تحریم ها، همچنان باید برقرار بماند، آنها که آن را بد نوشته اند باید به اشتباه شان اقرار کنند؛ و الا این تناقض قابل حل نیست که هم توافق محکم باشد و هم تحریمها برهم زننده توافق نباشند؟! لااقل اگر دولت می خواهد تحریم های جدید را ناقض توافقنامه نداند و به توافقنامه همچنان پایبند باشد، صراحتاً باید از اشتباهش در پذیرش چنین قطعنامه ای عذر بخواهد.
آقای ظریف بعد از تحریم های جدید با جناب کری تماس گرفته اند و اعلام نارضایتی کرده اند ولی آیا یک اقدام شدید عملی می تواند با یک اظهار نارضایتی شدید خنثی شود؟! آیا آقای کری و مسئولان وقت آمریکا در برابر چنین واکنشی جسورتر نمی شوند؟! آیا تماس های مکرر جناب ظریف با کری برای همین اعلام نارضایتی بوده است یا قرار بود که این تماس ها به رضایت و تعامل ختم شوند؟! به راستی این گونه تماس های بین رده های بالای دولت با مسئولان آمریکایی در زمانی که ایشان اینچنین در قبال توافقهای شان، بی تعهد نشان می دهند می تواند توجیه پذیر باشد؟! آیا اصولاً ما با آمریکا رابطه برقرار کرده ایم که به جای "مرگ بر آمریکا" به صورت مستقیم اظهار نارضایتی کنیم؟! همین؟!
به نظر می رسد دولت ایران بیش از این که نگران منافع ملی و عزت ایران اسلامی باشد از این ناراحت است که ظرف مدتی کمتر از 4 ماه رویای مذاکره و توافق با آمریکا باطل می گردد، در حالی که منافع و عزت ملی حکم می کند شخص آقای روحانی مرد و مردانه به خائن بودن طرف مذاکره اقرار کند، و از مورد شماطت واقع شدن به خاطر تصور اشتباهش در کلید دانستن مذاکره با آمریکا نترسد، دولت باید بداند که دست و پا زدن در این مرداب، یعنی مرداب خوش بینی به دشمن تنها موجب بیشتر فرو رفتن دولت می شود و بدترین اشتباه این که در همین مرداب منتظر دست کمک چدنی دشمن نیز باشیم و بهترین کار این است که دولت با انتقاد از این که طرف مقابل به تعهداتش پایبند نبوده است خودش را دیگر متعهد به این توافق نداند و گرنه چنین دشمن خبیثی یقیناً با هر تماس روحانی یا ظریف بیشتر به موثر بودن رفتارش پی می برد.
نظر مقام معظم رهبری قبل از انتخاب آقای روحانی این بود که آمریکا و مذاکره با او مشکلات ما را حل نخواهند کرد ولی پس از انتخاب آقای روحانی، به احترام رأی مردم، با تجویز نرمش قهرمانانه به دولت اجازه داد در آزمودن شعاری که رهبر به آن امید نداشتند، وارد شود و همه گونه حمایتی نیز از دولت نمود تا هم به ایشان کمک کرده باشد و هم در صورت عدم تحقق این شعار، بعداً تردید و حرف و سخنی نباشد؛ دولت هم موفق به عقد یک توافق شد ولی همانطوری که قابل مشاهده است طرف مقابل به این توافق پایبندی نشان نمی دهد و عملاً فرصتی که برای شناخت دوباره دشمن داده شد خیلی زود مفید واقع می شود، اینک که خیانت و عدم پایبندی طرف مقابل به توافقنامه برای دولت و مردم و حتی سایر کشورهای دنیا قابل مشاهده است، به راستی چه دلیلی وجود دارد که دولت همچنان راهی را که رهبری از همان اول به آن بدبین بودند را با همان اصرار به پیش ببرند؟! آیا هنوز می توان به نرمشی که قهرمانانه باشد امید داشت؟! آیا دولت گمان نمی کند که دفترچه نرمش قهرمانانه را باید ببندد و به کتاب مقدس مقاومت و ایستادگی روی بیاورد؟!
این مطلب در حرف تو و دانا منتشر شد.
برچسب های مرتبط: تحریم حسن روحانی محمد جواد ظریف رابطه ایران و آمریکا آمریکا سیاست خارجی مذاکرات هسته ای
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/21
8:7 ع
با افزایش روزافزون تهدیدهای نظامی و اقتصادی آمریکا و جسارتهای کلامی نسبت به کشور، مردم و مسئولان ایران، آن هم تنها کمتر از یک ماه بعد از توافقنامه هسته ای ژنو 3، به نظر می رسد تاکتیک مقام معظم رهبری در رخصت بیدار شدن به برخی مسئولان، نخبگان و حامیان شان، خیلی زودتر از موعد مقرر به نتیجه برسد.
رهبر معظم انقلاب همواره و به خصوص قبل از انتخابات 92 که برخی مدافعان فرهنگ مذاکره، راحت ترین وحتی تنها راه حل مشکلات کشور را در رفع تحریم ها و رفع تحریم ها را در مذاکره مستقیم با آمریکا متصور بودند، به شدت در رد این نظریه تلاش کردند تا گفتمان مقاومت دچار تضعیف نگردد، ایشان رفع تحریم ها و خنثی کردن آثار آنها را تنها با اقتصاد مقاومتی، جهاد اقتصادی، تولید ملی بر پایه سرمایه و کار ایرانی، اصلاح الگوی مصرف و به طور خلاصه در استفاده از توان درونزای کشور میسر می دانستند، لیکن متأسفانه گفتمان مقاومت به صورت ناقص اجرا شد و سیاست خارجی مقتدرانه کشور با سیاست های داخلی مقاومتی همراه نگردید و مدافعان فرهنگ مذاکره ازاین عدم هماهنگی بین سیاست های خارجی و داخلی سوءاستفاده کردند و مشکلات کشور را پای گفتمان مقاومت نوشتند تا فرهنگ مقابل آن، یعنی مذاکره رأی بیاورد.
مطمئناً یادتان نرفته است که در مناظره ی بین نامزدهای ریاست جمهوری 92، بیشترین و داغترین بحث در تأیید یا رد گفتمان مقاومت بود که اکثریت غالب نامزدها بر آن گفتمان تاختند تا عدم گردش چرخ اقتصاد به گردن گردش سانتریفیوژها و بی تدبیری در مذاکرات بیفتد.
بالاخره گفتمان مذاکره رأی آورد و رهبری خیلی سریع وارد عمل شدند تا مثل انتخابات 88 که از رأی مردم دفاع کردند، این بار نیز از خواست مردم یعنی ورود جدی تر به مذاکرات جامه ی عمل پوشانده شود و حتی با بکاربردن عبارت نرمش قهرمانانه مسیر مذاکره را از مسیر سازش جدا نمودند و در حین مذاکره نیز از هیأت مذاکره کننده به عنوان فرزندان انقلاب یاد کردند تا برای نخبگان دلسوز گفتمان مذاکره و حامیان ایشان فرصتی برای آزمودن چیزی که شاید به زعم رهبر معظم انقلاب و حامیان گفتمان انقلاب بارها آزموده شده بود ایجاد شود؛ حتی رهبر انقلاب در کنار حمایت از مذاکره کنندگان و مصئون داشتن ایشان از برچسب سازشکار، مدام بر بدبینی به طرف مقابل تأکید کردند تا همگان نظر رهبری را در خصوص به نتیجه رسیدن مذاکرات بدانند.
در این مدت که مجوز نرمش قهرمانانه صادر شد، فارغ از برخی شقشقیه ها، حامیان واقعی گفتمان مقاومت به تکلیف خود عمل کردند و نصایح رهبری را در دستور کار قرار دادند تا فرصت مذکور برای حامیانش محقق شود و این فرصت را علی رغم ناامیدی به آن و علی رغم احتمال خدشه به مصالح ملی تحمل کردند و به قول رهبر معظم انقلاب به فضل خدا امیدوار ماندند تا خسارتی در کنار این اتمام حجت، متحمل نشویم؛ اگر چه ما خودمان را برای تحمل طولانی تر این شرایط و برای مشخص شدن کینه ی شتری و خوی ناجوانمردانه آمریکا و غرب نسبت به ایران آماده کرده ایم، اما علائمی مانند در دستور کار قرار گرفتن افزایش تحریم ها و تشدید تهدیدها و اذعان به برنامه ی حذف کامل حقوق هسته ای ایران، همگی از نقض زودهنگام توافق ژنو 3 خبر می دهد؛ در واقع خیلی زودتر از آنچه که ما فکر می کردیم، بطلان مذاکره پذیر بودن شمریان زمان که آب را بر لشکر ولی زمان بستند، محقق خواهد شد و چیزی که تقریباً به دیر و زود بودن تحقق آن یقین داشتیم خیلی سریع به اثبات می رسد.
هرچه از تأکید رییس جمهور بر مذاکره محوری در زمان نامزدی و پس از آن گذشتیم، دیدیم که لحن آمریکا و غرب در مواجهه با ایران بدتر و بدتر شد و طولانی تر شدن این رویه، بیشتر به وجهه کشور ضربه زد و به همین لحاظ هرچه زودتر دولت و مردم به این نتیجه برسند که دشمن قابلیت مذاکره ندارد و حتی حضور با او گرد یک میز او را جسورتر و طلبکار می کند، زودتر به حرکت در مسیر درست تر روی می آورند؛ امیدوارم دولت یازدهم حالا که فرصتی که می خواسته را بدست آورده است و راه مورد نظرش را آزموده است، تنها به اندازه ای که از این راه امیدواری باقی مانده روی آن حساب کند و برنامه هایش را بر پایه ی افزایش مقاومت داخلی و انسجام قدرت درون زای کشور و مردم مبتنی سازد، امیدوارم دولت به جای صحبت کردن از خالی بودن خزانه ها و انبارها و ستودن قدرت نظامی دشمن، هر چه زودتر به تدبیر کشور، دمیدن امید و احترام و تکیه به عزت مردم بپردازد.
مطلب مرتبط: تحلیلی از مواضع خصمانه اخیر آمریکا+پیشنهاد
برچسب های مرتبط: تحریم اقتصاد مقاومتی حسن روحانی رابطه ایران و آمریکا آمریکا سیاست خارجی مذاکرات هسته ای
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/18
4:18 ع
در این چند روزه تعداد سخنرانی های مسئولان آمریکایی در خصوص توافقنامه ژنو، هدف نهایی آن، محدودیت گزینه های تحریمی و نظامی، نقش تحریم در انتخاب جناب روحانی و یادآوری روحیه مقاوم مردم و انقلاب ایران، شتاب عجیبی یافته است که نمی توان به این مسئله نپرداخت:
1- دقت در محل بیشتر این سخنرانی ها که در جمع صهیونیست ها ایراد شده است نشان از این دارد که آمریکا به واسطه ی توافق ژنو به شدت تحت فشار بوده و همچنان شدت انتقادات و سوالات صهیونیست ها کاهش نیافته و آمریکا در صدد کسب رضایت ایشان است که این مسئله نشان می دهد که هنوز مثل همیشه نمی توان و نباید روی کشوری که کلانترش اسرائیل است حساب کرد.
2- دو نقطه قوتی که آمریکا از گفتگوهای پس از توافق ژنو 3 در برابر گفتگوهای قبلی می شمارد، تأکید روی این دارد که حداقل 6 ماه جلوی پیشرفت هسته ای گرفته شده است و دیگر این که فشار تحریم ها نیز عملاً کاهش نیافته است که این مسئله بزرگترین اعتراف در تأیید شیوه ی مذاکرات قبلی است که فعلاً با تاکتیک نرمش قهرمانانه به منظور اغنای ذهن مردم عزیز و اتمام حجت بر مدافعان گفتمان مذاکره در ازای شانس ناچیز توافق، در دستور کار قرار گرفته است.
3- توقف پیشرفت هسته ای ایران در بحث هسته ای در کنار عدم توقف تحریم های اصلی، اگر چه با عدم تشدید تحریم های سخت تر همراه شده است، لیکن نشان از عزم دشمن بر طولانی کردن دوره 6 ماهه دارد تا هم هنوز یک چماق استفاده نشده موجود باشد و هم یک هویج دور از دسترس.
4- پایین بودن اولین سطح تعیین شده از مذاکره کنندگان برای رسیدن به توافق جامع، در کنار شدت یافتن صحبت های خصمانه و غیردوستانه ی سران آمریکا نشان می دهد که آمریکا بیش از این که به توافق جامع نیاز داشته باشد، به توافق ژنو 3 نیاز داشته است و اگر این مسئله با هوشیاری مسئولان و مذاکره کنندگان ایرانی در جدی نکردن مذاکرات و سطح مذاکره کنندگان همراه نشود، می تواند موجب طولانی تر شدن این 6 ماه گردد، گزینه ای که به یقین بهترین گزینه برای آمریکاست چرا که هم ایران پیشرفت هسته ای نمی کند و هم در فشار تحریم باقی می ماند.
5- در حالی که ایران فقط برای طرف مقابل خود حق اعتمادسازی قائل است اما گویا دشمن تنها مبنای اعتمادش را در حذف کامل توان هسته ای می داند و به این واقعیت اعتراف دارد که اگر غیرممکن نبود حتی پیچهای تأسیسات هسته ای را نیز از ایران خارج می کرد.
6- بخش اعظم این سخنرانی های خصمانه تنها چند ساعت بعد از سخنرانی آقای روحانی در 16 آذر و تأکید ایشان بر لزوم احقاق حقوق هسته ای در کنار لزوم پایان دادن تحریم ها و کف زدن حضار و سخنان آقای ظریف در تحقیر توان دفاعی ایران در برابر آمریکا رخ داد که این تقارن، گمانی را در ذهن دشمن تقویت کرده است که آقای روحانی و مردم ایران چشم به پایان تحریم ها دوخته اند و این سخنان و سخنان مشابه مسئولان، به شدت قدرت چانه زنی مذاکره کنندگان را کاهش و جسارت ایشان را در تشدید مواضع خصمانه تشدید می کند.
7- علی رغم موارد فوق، یکی دیگر از فرضیه ها برای تشدید موضع گیری های خصمانه این است که آمریکا می خواهد با فشار بر ایران ما را به نقض پیش دستانه توافقنامه ژنو3 ترغیب کند چرا که با تحقق آن، آمریکا اجماع بیشتری در به حاشیه راندن ایران و تشدید فشارها ایجاد می کند.
8- اصرار بر این که حتی اگر با ایران به توافق جامع برسد نیز اینقدر در مسائل سوریه و فلسطین مشکل دارد که باید ایران همه ی نگرانی های آنها را رفع کند.
امیدوارم با توجه به مسائل فوق مسئولان به چند نکته توجه نمایند:
اول، این که با اتخاذ مواضع قدرتمندانه و به دور از نمایش هرگونه نقطه ضعفی، غرور و منافع ملی را حفظ نمایند.
دوم، این که به جای ستودن های نابجای دشمن به عنوان "مودب و باهوش" ایشان را دشمنی مکار بداند.
سوم، اگر چه لازم است تا زمانی که دشمن به تعهدش در این 6 ماه مقید است ما نیز متعهد باشیم اما لازم است جدیت مذاکرات و سطح آن تشدید گردد.
چهارم، این که ایران باید دوباره و چندباره و مکرراً برای طرف مقابل توجیه کند که فقط برای طرف مقابل حق اعتماد سازی قائل است و تنها دلیلی توقف موقت و 6 ماهه پیشرفت هسته ای در ایجاد فرصت برای اعتمادسازی است و در صورتی که طرف مقابل از این حد پارافراتر گذاشته و به راه حذف حقوق ایران گام بردارد، ایران نیز هیچ گامی فراتر از حد تکالیف قانونی خون برنداشته و از گامهای داوطلبانه اش در این خصوص پاپس می کشد.
پنجم، ایران حتماً به دشمن نشان داده شود که ایران به شدت روی وقت کشی حساس است و در صورتی که در این 6 ماه مذاکرات به نتیجه نرسید حتماً پیشرفت هسته ای در دستور کار بوده و گزینه ی بسیار جدی روی میز باشد و برای این منظور باید تأسیسات و دانشمندان هسته ای ما به دقت مورد حراست و حفاظت قرار گیرند.
ششم بحث بسیار مهم و اساسی اقتصاد مقاومتی است، دولت باید در این 6 ماه حقیقتاً با یک گام بزرگ و بلند به سمت اقتصاد مقاومتی قدم بردارد تا طرف مقابل را به جدی گرفتن مذاکرات ترغیب کند، باید در کنار گزینه روی میز پیشرفت هسته ای، گزینه ی اقتصاد مقاومتی را در دست گرفت تا نسبت به تحریم ها مقاومتر شویم، دولت باید بپذیرد که منابع طبیعی، انسانی و علمی ایران عزیز، اینقدر هست که بتواند کشور را عزتمندانه اداره کند، فقط کافی است در کنار حفظ روحیه خستگی ناپذیری و مقاومت دولت قبل، از سوءمدیریت های اقتصادی این چندساله فاصله گرفته و توان کشور به سمت افزایش مقاومت در اقتصاد و مردم هدایت شود.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: تحریم اقتصاد مقاومتی حسن روحانی رابطه ایران و آمریکا آمریکا سیاست خارجی مذاکرات هسته ای
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/13
2:0 ع
دولت های نهم و دهم مانند تمام دولت ها مزایا و معایبی داشتند و این که فردی سیاست ها و برنامه های دولت را سیاه بنامد و همه ی یادگارهای او را ارثیه های ناگوار بخواند، مطمئناً مورد تأیید هیچ منطق معتدل و منصفی نخواهد بود و اگرچه تا حدودی این رویه در بیشتر دولت های قبلی نیز مشاهده گردید، ولی این مسئله و حواشی و فراتر رفتن مسئله از حد سیاه نمایی های گفتاری، متأسفانه در دولت آقای روحانی بیشتر به چشم می آید که برخی از این رفتارها را در ذیل تقدیم می کنم:
1- فضای صحبت های جناب روحانی به اذعان اکثر تحلیل کنندگان همچنان از فضای انتخاباتی خارج نشده است و محور و نحوه ی صحبت های جناب روحانی همچنان خیلی با روند صحبت های انتخاباتی ایشان تفاوتی نداشته است.
2- تأکید متواتر بر کلمه ی "میراثی که از دولت قبل به جا مانده"، از سوی رییس دولت و اکثر وزرای دولت، به نحوی که تقریباً مصاحبه ای از سوی ایشان یافته نمی شود که بارها از این لغت استفاده نشده باشد.
3- تغییر کلیه ی مسئولان و مدیران دولتی به نحوی که در تغییر برخی مدیران اگر دیرو زودی وجود داشته است لیکن سوخت و سوز ندارد و اکثریت قریب به اتفاق مدیران یا تغییر کرده اند و یا در صف تغییر قرار دارند.
4- اگر طرح خوبی اجرا شده باشد بدون اشاره ای به مزیت هایش، طوری نواقص آن را پررنگ می کنند که عملاً نقاط قوت آن نیز کاملاً محو و حتی با خاطره ای از سیاهی همراه شود. یعنی اگر فردی در خانه ی مسکن مهرش ساکن شده باشد، احساس کند که تمام مشکلات گرانی و تورم و ... همه اش تقصیر همین مسکن مهر است و نباید بابت آن از کسی ممنون باشد.
5- اگر چه در مجموعه ی دولت وزرا و مسئولانی وجود دارند که منصفانه و کارشناسانه سخن می گویند، لیکن متأسفانه اصرار بر برخی ادعاهای کذب مانند بدهکارترین دولتِ پردرآمد و خالی بودن خزانه، مواردی نیستند که در جهت بیان نقاط ضعف دولت قبلی باشند بلکه بیشتر بهانه هایی برای توجیه نقاط ضعف دولت یازدهم بکار می روند.
6- جایگاه جناب روحانی به عنوان کسی که بیشترین حمایت را از آقای هاشمی دریافت کرد و تقابل قدیمی آقایان هاشمی و احمدی نژاد، طوری نیست که جناب روحانی بتواند بدون موضع گیری شدید در خصوص احمدی نژاد، نظر هاشمی را جلب کرده باشد.
7- اصرار عجیب بر تغییر رفتارهای انقلابی دولتهای نهم و دهم به نحوی که برخی از این تغییرها به شدت گل درشت می نماید، مثلاً اگر مسئولی با پای مصنوعی و با هواپیمای عمومی و با حمل چمدانش به مأموریت می رفت، مسئول جایگزینش ممکن است درازکش و با هواپیمای اختصاصی و حتی توسط دیگران حمل شود.
8- دلیل برخی موفقیتهای اخیر مانند موفقیت در ورزش که بر پایه بسترهای دولتهای نهم و دهم بنا شد و یا موفقیتهای مذاکره کنندگان هسته ای که بر بستر مقاومت مردم و دولتهای قبلی بنا شد نیز به صورت غیرمنصفانه ای صرفاً به نام دولت یازدهم نوشته می شوند و آنها را حاصل عبور از فضای سیاه!! قبل معرفی می کند.
در کنار توجه به موارد فوق به برخی شرایط حاضر کشور نیز باید توجه کرد:
1- رأی زیر 51 درصدی جناب روحانی در انتخابات 92 پشتوانه ی مستحکم و مطمئنی را برای انتخابات 4 سال بعد ایجاد ننموده است و به این لحاظ تثبیت شرایط دولت برای انتخابات بعد کمی دشوار به نظر می رسد.
2- خو و فرهنگ انقلابی گری اعم از ساده زیستی، مقاومت و استکبار ستیزی، بی تکلفی، حضور مستمر و مدام بین مردم، تلاش شبانه روزی، محوریت مستضعفین، بهم خوردن حلقه بسته مدیران و .... همگی مواردی هستندکه با روحیه های دولت های سازندگی و شخص آقای روحانی در تضاد قرار دارند، لیکن به شدت مورد علاقه ی اکثریت مردم هستند.
رفتارهای آقای روحانی و شرایط خاص سیاسی و اجتماعی کشور متأسفانه ما را به یک تحلیل ناگوار از اهداف و سیاستهای کلان دولت می رساند:
اولاً- دولت از هم اکنون به فکر تثبیت و تقویت پایگاه آرای خود است و این مسئله مطمئناً شجاعت دولت را در اجرای فعالیت ها و تکالیف قانونی دچار مصلحت سنجی هایی ناصواب خواهد نمود.
ثانیاً- محبوبیت فرهنگ انقلابی گری با تمام مختصات آن اعم از ساده زیستی، استکبار ستیزی، روحیه تلاش و جهادی، مردمی بودن، در دسترس بود و ... پتانسیل بهم زدن سبد رأی آقای روحانی را دارند و دولت به جز تن دادن به بخش کوچکی از این رفتارها، در بیشتر موارد به ناچار طوری رفتار خواهد کرد که این تفکر و رفتار غیراعتدالی و متخلقان به این خو، افرادی منفور و افراطی معرفی گردند.
ثالثاً- برخی آثار و خدمات دولت های نهم و دهم مانند مسکن مهر و سرعت و وسعت پروژه های عمرانی و سفرهای استانی مواردی هستند که در زندگی مردم تأثیر مثبت داشته است و این تأثیر مثبت به عنوان خاطراتی که ممکن است در انتخابات بعدی سبد رأی آقای روحانی را تهدید کنند باید به خاطراتی زشت تبدیل شوند تا امکان بازگشت کشور به تفکر انقلابی و جهادی تضعیف گردد.
رابعاً- در شرایطی که سیاه نمایی در تمام ابعاد و بخشها از سیاستهای قطعی دولت تلقی می گردد، باقی ماندن مدیران و مسئولان دولت قبل در یک نهاد یا اداره امکان سیاه نمایی را سد می کند چرا که هیچ مدیری به سیاه نمایی کارنامه ی خود علاقه ای نشان نمی دهد اما با گسیل داشتن مدیران جدید به ادارات عملاً این فرصت و مأموریت را برایشان ایجاد می کند.
حرف پایانی: در پایان آرزو می کنم که دولت هرچه زودتر از این فضای کاملاً سیاسی و انتخاباتی خودش را خارج کند و به جای برنامه ریزی برای محو جریان انقلابی گری، به دنبال تزریق تدبیر و امید باشد و امیدواریم که طوری رفتار نکند که در نهایت تدبیر را جایگزین مقاومت و امید را جایگزین توکل تعبیه نمایند و البته باید خاطر نشان ساخت که مفهوم انقلابی گری با تمام مختصاتش هرگز از ذهن و یاد مردم پاک نخواهد شد چرا که مردم برای این فرهنگ انقلاب کردند و شهید دادند و مقاومت کردند و اگرچه در دوره ای حواشی و سوءتدبیرهای دولت دهم پازل عداوت های دشمنان خارجی و خائنان داخلی را کامل کرد و بزرگترین ضربه به گفتمان انقلابی گری زده شد، این ضربه ان شاءالله با وحدت، خودسازی و بازسازی جریان انقلابی و اهتمام بیشتر به کارهای فرهنگی و اجتماعی خنثی خواهد شد.
پی نوشت: این مطلب به هیچ وجه خدمات و نقاط قوت دولت یازدهم و ضعف های دولت های پیش از آن را انکار ننموده است و هر یک را واجد نقاط قوت و ضعف مختص خود می شناسد.
این مطلب در حرف تو منتشر گردید.
برچسب مرتبط: حسن روحانی دولت انقلاب
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/9
11:25 ع
بعد از انتقادات و در مواقعی نیز سیاه نمایی های دکتر روحانی خطاب به عملکرد دولت های دکتر احمدی نژاد و سکوت دکتر احمدی نژاد در خصوص این انتقادات، برخی از بچه های بسیج دانشجویی پیشنهاد مناظره ای بین آقایان روحانی و احمدی نژاد را مطرح کرده و در این خصوص به تبلیغات گسترده و جمع آوری سوال و پیشنهاد مشغولند که در این خصوص بر آن شدم مسئله را از چند جهت مورد بررسی قرار دهم:
1- متأسفانه در کشور ما چند سال است که حداقل در مورد دو قوه ی قضاییه و مقننه شاهد هستیم که رؤسای قوای جدید نسبت به میراث ویرانه ای که از رییس قبلی تحویل گرفته اند سخن رانده اند و این مسئله گویا به یک ضدفرهنگ اپیدمی بدل شده است، روی دیگر سکه ی سیاه نمایی های مسئولان جدید، سفید نمایی مسئولان قبلی است، یعنی وقتی مسئولی به اتمام مسئولیتش نزدیک می شود شروع می کند به ارائه ی یک کارنامه تماماً عالی به نحوی که گویا بستر نرم و راحتی را برای مسئول جدید آماده کرده است و این مسئله با افزایش سطح توقع از مسئول جدید همراه شده و مسئول جدید نیز برای دفاع از جایگاه خود شروع می کند به بیان نقاط ضعفِ میراثی که به او رسیده است. کش و قوس سفید نمایی مسئول قبلی و سیاه نمایی مسئول جدید، بستری برای تنازعات حامیان مسئولان جدید و قدیم ایجاد می کند و در این میان افراد عادی نیز از این فضای ناآرام و مشوش متضرر می شوند و دشمنان نیز سوءاستفاده می کنند.
2- آیا اصولاً چنین مناظره ای شکل می گیرد؟! نگاهی به سوابق سفید نمایی و سیاه نمایی مسئولان قدیم و جدید نشان داده است که همانطوری که فردی سفید نما در زمان مسئولیتش گوشش به انتقادهای هرچند به حق، بسته و یا دروازه بوده است و فرصتی برای شنیدن و پاسخگویی به منتقدان قائل نبود، فرد سیاه نما نیز چنین امکانی به منتقدان و یا سفیدنمایان قبلی قائل نشده و نمی شود.
3- آیا برگزاری چنین مناظره ای اصولاً مصلحت است؟! به فرض این که طرفین مناظره حاضر به برگزاری مناظره شوند آیا می توان برگزاری چنین مناظره ای را به مصلحت دانست؟! آیا در چنین مناظره ای جز تشدید مناقشه بین طرفین مناظره و حامیان شان چیز دیگری میسر خواهد بود؟! آیا اطلاعات و مسائلی که در مناظره ای با این سطح رد و بدل می شود می تواند به خیر کشور و سیاست های حساس و کلان آن باشد؟! آیا اخبار و صحبت هایی که در مناظره های انتخاباتی برگزار شد به نفع کشور تمام شد؟! آیا این برداشت که دکتر روحانی از ترس تحریم ها به مذاکرات پناه برد، بخش اعظمش به همان مناظرات باز نمی گشت؟! آیا باقی گذاشتن این سطح مناظره برای همان انتخابات کافی نیست؟!
4- آیا برگزاری این مناظره فایده ای دارد؟! همانطوری که رهبر معظم انقلاب بر لزوم حفظ وحدت تأکید دارد و میزان انسجام ملی در شرایط حساس کشور قدرت چانه زنی ایران را در مذاکرات افزایش می دهد، آیا می توان نتیجه ای از این مناظره گرفت جز این که موجب تشدید انشقاق و افزایش شکاف ها گردد؟! آیا تضمینی وجود دارد که این مناظره تنها به طرح مسائل فنی و تحلیل و آمار کارشناسی و واکاوی مسئله بپردازد و یا این که به احتمال قریب به یقین در این مناظره مباحث حاشیه ای و انحرافی از مشایی تا هاشمی بخش اعظم مناظره را به خود اختصاص خواهد داد؟! آیا این مناظره به حل مشکلی از مشکلات مردم منجر خواهد شد؟ آیا بر اقتصاد کشور و توان سیاست خارجی ایران تأثیر مثبتی خواهد گذاشت؟!
نتیجه: با توجه به مباحث فوق به نظر می رسد دامن زدن به این ضدفرهنگ و تشدید و تقویت آن اشتباه بوده و نه تنها فایده ای ندارد بلکه برایند آن موجب خسران کشور نیز خواهد شد، تا مدامی که آمارهای هراداره و نهاد و قوه ای را خود همان ادارات و نهادها و قوا انجام بدهند، نمی توان توقع داشت که هیچ مسئولی ماست خودش را ترش و ماست قبلی ها را شیرین بداند، همین دلیل است که جناب روحانی وقتی برسرکار آمد گفت 100 روز اول آمار واقعی دولت قبل را ارائه خواهد کرد و این یعنی دولت قبلی آمارش غلط بود و دولت روحانی درست! اصولاً مناظره بر اساس اطلاعاتی که مورد اختلاف است و با بی اعتمادی به طرف مقابل ارائه می گردد، می تواند کارگشا باشد؟!
پیشنهاد: در جهت پیشگیری از این مشکل پیشنهاد می گردد مراکز محاسبه و ارائه آمار و گزارشهای اقتصادی و اجتماعی کشور از نهادهای تصمیم گیری و اجرایی منفک کرد تا آمارها و تحلیل ها دستخوش سیاست های دولت ها و اعمال سلیقه های ایشان نگردد و البته می توان خودارزیابی را در هر اداره ای نگه داشت، اما خود ارزیابی نباید معیار سنجش و برنامه ریزی قرار گیرد. بایستی از مراکز معتبر علمی و تحقیقاتی و آمار و نظرسنجی استقبال کرد تا هیچ قوه و نهادی نتواند از کارنامه خودش سفیدنمایی و از کارنامه ی قبلی ها سیاه نمایی ارائه کند، باید دولتها را از امیدها و ناامیدی های کاذب برحذر داشت.
این مطلب در فرهنگ نیوز و همه باهم و منتشر شد.
برچسب های مرتبط: احمدی نژاد حسن روحانی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/7
11:50 ع
این موفقیت را قطعاً مرهون تلاشهای مسئولان ذیر ربط قبلی هستیم.
به یاری خدا، مقاومت و صبر و متانت شما ملت بزرگ به نتیجه رسید و مذاکرات با موفقیت پایان یافت.
دو جمله فوق از جملات دقیق دکتر ظریف هستند، ایشان در جمله ی اول توافق هسته ای را به عنوان یک موفقیت قلمداد کرده و این موفقیت را مرهون تلاش های مسئولان قبلی می داند و در جمله دوم مقاومت ملت را عامل به نتیجه رسیدن مذاکرات می داند.
این جملات از یک تفکر انقلابی سرچشمه می گیرد، آقای ظریف اعلام می کند که مذاکره بدون مقاومت به نتیجه نمی رسد. آجر مذاکره تنها بر بستر مقاومت است که قابل چیدن است، بستر مذاکره اگر مقاوم نباشد دیوارش به آوار تبدیل می شود، آقای دکتر ظریف می داند که اگر دولت آمریکا به اشتباهش در عدم پذیرش پیشنهاد 2003 ایران اعتراف می کند، اگر اوباما به مذاکره در ژنو روی خوش نشان می دهد، اگر کری در حین مذاکره فریاد ظریف را تحمل می کند، اگر در ازای این توافق سختی و سنگینی پاسخگویی به عرب و صهیون و کنگره را به جان می خرند، اگر برای توجیه موفقیتشان به دروغ و تحریف محتوای مذاکرات متوسل می شوند، همه و همه نتیجه اقتدار رهبری، مقاومت و وحدت مردم، به ثمر نشستن خون دانشمندان هسته ای و صلابت مذاکره کنندگان قبلی است که تزلزل به خود راه ندادند.
ای کاش مشی عمومی شخص رییس دولت و دولت نیز به مشی جناب ظریف نزدیک می شد، ای کاش همان طوری که جناب دکتر ظریف به حق مسئولان ذیربط قبلی را در موفقیت خود شریک می داند، آقای روحانی نیز موفقیت های ورزشی که در دولت های قبلی یک جهش چشمگیر داشته اند را نادیده نمی انگاشت و این دو سه برد فوتبال ساحلی و والیبال را به دولتش که تازه وزیر ورزش دار شده است معطوف نمی کرد، ای کاش دولت آقای روحانی در کنار نقدهای بعضاً به حقی که به عملکرد دولت قبل دارد از موفقیت ها و مقاومت ها و تلاش های شبانه روزی اش هم جمله ای بگوید، ای کاش آقای روحانی طوری عمل نکند که ما گمان کنیم که این سیاه نمایی ها از دولت قبل و خودستایی ها از دولت نوسفرش را ابزاری برای خنک کردن دل هاشمی قرار داده است، ای کاش آقای ظریف بداند که این توهین و تحقیر مسئولان قبلی در نهایت موجب مظلومیت و محبوبیتشان خواهد شد و اخلاق سیاسی را به قهقرا می کشاند، کاش تمام دولت اعتدال، انصاف را بخشی از اعتدال بداند و به آن پایبند باشد.
این مطلب در حرف تو و دانا و صاحب نیوز منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: حسن روحانی دولت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/6
10:47 ص
دیشب جناب آقای روحانی مصاحبه ای به مناسبت وعده های صدروزه انتخاباتی شان داشتند که از اساس ماهیت این وعده و فشار و بازخواست از دولت برای تحقق آن را صحیح نمی دانستم (که درمطالب قبلی وبلاگ به آن اشاره کردم)، لیکن گویا رییس جمهور محترم دیشب آمده بودند تا دست پیش را بگیرند، اینجانب اگر چه در مطالب قبلی به شیوه مدیریت اقتصادی کشور پرداخته بودم و در موارد متعددی این مدیریت را مورد تقدیر قرار دادم، لیکن آنچه که در این مصاحبه بیش از گزارش عملکرد محسوس بود تخریب فعالیت های دولت های قبلی بود، معضلی که متأسفانه در اکثر دولت هایی که سرکار می آیند وجود دارد و امیدوارم جناب روحانی بداند که روزی دولت بعدی همین سیاه نمایی ها را علیه او انجام خواهد داد و کاش ایشان این نوع سیاه نمایی ها را منقرض می کردند. در کنار رد این نوع مصاحبه و در کنار تأیید ضمنی کارنامه اقتصادی و سیاست خارجی دولت، مواردی در این مصاحبه وجود داشت که به آنها می پردازم:
یکی از انتقادات همیشگی دولت یازدهم به بحث مسکن مهر است که متأسفانه بدون در نظر گرفتن مزایای طرح به صورت گسترده آن را مورد تخریب قرار می دهند. دولت باید قبول کند که ساخت و ساز مسکن در حد نیاز واقعی جامعه بدون تأمین هزینه های آن به صورت تسهیلات میسر نیست و نمی توان مثلاً یک و نیم میلیون مسکن تولید کرد ولی تسهیلات نداد و نمی توان در حالی که نیاز کشور یک و نیم میلیون مسکن است مثلاً به 200 هزار واحد اکتفا نمود، دولت باید نیاز طبقات مستضعف به مسکن را درک کند و به این نیاز احترام بگذارد. بحث دیگر که در ویژگی های مسکن مهر برجسته است و نادیده گرفته می شود حذف قیمت زمین از قیمت مسکن است که دولت باید به این ویژگی ممتاز اقرار کرده و آن را ادامه دهد و آن ایرادی که به طرح وارد است و باید اصلاح شود دو ایراد عمده است، اول این که سرعت پروژه در برخی استان ها به دلیل ضعف متولیان استانی کند بود و دوم این که منابع پولی مسکن مهر بایستی از منابع پولی بانک ها (نه با استقراض از بانک مرکزی و خلق پول) و توسط سپرده های مردم تأمین می شد که این نیاز به تقویت بانکها در جذب نقدینگی دارد.
در خصوص درآمد ارزی بی سابقه دولت احمدی نژاد نسبت به سایر دولت ها یک خبط وجود دارد و آن مقایسه میزان ارز حاصله است نه قدر خرید حاصل از این درآمد. به استناد جدولی که چند ماه پیش درخصوص درآمد ارزی در رسانه ها بر پایه منابع اطلاعات بین المللی قیمت نفت و قیمت طلا منشر شد، درآمد ارزی حاصل از دولت های احمدی نژاد و خاتمی به لحاظ قدرت خریدی که در خصوص طلا ایجاد نمود تقریباً مساوی است و با توجه به سیاست های دولت های آمریکا که منجر به تضیف نرخ دلار گردید و شرایط اقتصاد جهانی، عملاً ارزش دلار حاصله در دولت خاتمی با دولت احمدی نژاد تفاوت معنی داری نداشته است. بحث دیگر در این خصوص عدم تأمین درآمد نفتی دولت در یکی دوسال آخر دولت دهم بود. عملاً هرچند دولت به لحاظ کسب درآمد جیب پرپولی داشت (که عمده آن را در پروژه های عمرانی مصرف کرد)، ولی در اواخر دولت دهم با افزایش تحریم ها و عدم کاهش وابستگی به درآمد نفتی عملاً جیب دولت در دوسال آخر دولت خالی بود و با سوءمدیریت های دولت در کنترل و مدیریت منابع ارزی، عملاً اقتصاد کشور دچار تزلزل گردید، پس مقایسه ی درآمد ارزی بر مبنای دلار بدون در نظر گرفتن قدرت خرید این درآمد ارزی و بدون در نظر گرفتن حجم عملیاتهای عمرانی در دولتهای نهم و دهم و بدون در نظر گرفتن نقش تحریم در عدم تحقق درآمدهای 1-2 سال اخیر مقایسه ای غیر منصفانه و علمی است.
اینجانب هم به شدت با مباحثی مانند خوشه بندی و دهک بندی و حذف اجباری یارانه افراد در هدفمندی یارانه ها مخالف بوده ام و بارها و بارها در همین وبلاگ آنها را مستدلاً زیر سوال برده ام که یکی از دلایل اصلی مخالفتم عدم شفافیت اقتصادی و نقصان در بانک های اطلاعاتی کشور بوده است، اما جناب روحانی عدم شفافیت را مانع ورود به حذف یارانه ها معرفی نمی کنند بلکه عدم تمایل دولت به سرک نکشیدن در زندگی خصوصی مردم را عامل آن معرفی کردند، گویا که عدم شفافیت اقتصادی جزء حقوق مردم است و مردم حق دارند املاک و دارایی های غیرشفاف داشته باشند!!! و حال این که این منطق اساساً ایراد دارد، دولت باید به سمت شفافیت اقتصادی برود و تمام کنج های تاریک را طوری روشن کند که کسی نتواند دارایی هایش را پنهان کند این مسئله نه برای حذف یارانه ها، بلکه پیش نیاز یک اقتصاد سالم و غیرنفتی است. تا دولت شبکه اطلاعات تجارت، درآمد و دارایی کامل و منسجمی نداشته باشد نمی تواند اقتصاد کشور را به درستی مدیریت کند و نمی تواند با مفاسد مبارزه و مالیات عادلانه را کسب کند، اهمیت مالیات به این است که دولت را از وابستگی به درآمد نفتی و آسیب پذیری نسبت به تحریم های آن حفظ می کند و نفت به عنوان سرمایه کشور و امتیازی برای ایجاد فشار بر سایر کشورها تلقی شود، نه به عنوان نقطه ضعف کشور! خلاصه این که دولت باید شبکه اطلاعاتی اقتصادیش را یکپارچه و تقویت کند و هزینه های شفاف سازی را ارزان نماید و هزینه مخفی نگاه داشتن اطلاعات را بالا ببرد.
بحث دیگری که جناب روحانی به شدت روی آن اصرار داشتند لزوم آشتی با برخی منتقدان در بخش های مختلف دانشگاهی و فرهنگی و ... است که لازم می دانم نکته ای را در این خصوص عرض کنم، نظام مقدس جمهوری اسلامی با کسی قهر نکرد که آشتی کند، آنچه که از آن به قهر تعبیر می شود، غالباً مواردی است که در خلال فتنه 88 رخ داد و برخی به غرض یا توهم و یا اشتباه نظام را متقلب دانستند و تدبیر و دین فروختند و شمشیر کین خریدند و بر مصالح مردم و انقلاب و آبرویشان تاختند و با آن که این گروه هنوز به اشتباه خویش اقرار نکرده اند، با بزرگواری نظام به فعالیت های اجتماعی خود ادامه می دهند و این یعنی آغوش نظام هیچگاه برای نادمان بسته نبوده است که اکنون باز شود، لیکن اگر منظور آقای روحانی از آشتی با این گروه، سپردن سکان های مدیریت فرهنگی، علمی، اجتماعی و سیاسی کشور به ایشان است، تعبیر آن به آشتی اشتباه است بلکه باید گفت به جای آشتی، آتشی برای فتنه های بعدی برافروخته ایم.
برچسب های مرتبط: مسکن مهر اقتصاد دولت هدفمندی یارانه ها حسن روحانی احمدی نژاد
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/8/19
9:28 ع
این متن بخشی از سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد است در زمانی که بیش از 63 درصد از مردم در دور اول انتخابات ریاست جمهوری دهم به او رأی دادند:
ملت ایران یک ملت متحد است، امروز خبرنگاری سؤال کرد، گفت بعضیها گوشه و کنار، کارهایی انجام میدهند، اغتشاش است، شورش است، اعتراض است، واژههای تندی را به کار برد، من یک مثال زدم، یک نتیجهگیری کردم، برای شما عرض میکنم، گفتم شما اشتباه میکنید، ملت ایران یکپارچه است، در یک مسابقهی فوتبال، 50 هزار، 70 هزار تماشاچی میروند، آن کسی که تیمش باخته، وقتی میآید بیرون، عصبانی است و به هر دری میزند. در ایران، در انتخابات 40 میلیون نفر، خودشان بازیگر اصلی و تعیینکننده اصلی بودند، حالا چهار تا خس و خاشاک این گوشهها کاری میکنند، بدانید این رودخانهی زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت.
و این بخشی از متن سخنرانی صبح امروز دکتر حسن روحانی در جلسه رای اعتماد وزیر ورزش و جوانان ایراد شده است که با کمتر از 51 درصد آرا، در همان دور اول انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به موفقیت رسید:
ما تابع رای اکثریت هستیم و قواعد سیاسی که بر مبنای آن ما حرکت میکنیم، «اکثریت آرا»ست و به همین دلیل میگوییم همه باید تابع نظر مردم در 24 خرداد باشیم. مسیری را که اکثریت مردم امضا کردند دنبال میکنیم چون مردم در 24 خرداد به افراط و تفریط، خشونت و خودرأیی و تکرأیی، عدم مشورت و عدم تدبیر رأی «نه» دادند و به اعتدال، تدبیر و عقلانیت رأی «آری» دادند. ما نباید صدای مردم را در طول چهار سال پیش رو از یاد ببریم و فراموش کنیم، دولت خود را مکلف به نظرات و خواست و آرای مردم میداند و به رهنمودهای رهبری متعهد است .
قضاوت باشما، کدام رییس جمهور به رقیب و مردمی که به رقیب رأی دادند توهین کرده و کدام یک احترام گذاشته است؟!
برچسب های مرتبط: دولت حسن روحانی احمدی نژاد
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.