لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

94/6/8
9:36 ع

آیا رهبری فقط در سال 92 رأی مردم را امانت و حق الناس دانستند؟! و آیا حق الناس دانستن یعنی که تأیید صلاحیت نامزدها توسط شورای نگهبان نباشد؟!

حق الناسمتأسفانه برخی افراد که نمی توانند امانت داری همیشگی نظام و اعتماد همیشگی مردم به نظام را تصدیق کنند، طوری وانمود کنند که در انتخابات سال 92 یک اتفاق عجیب رخ داده و برخلاف انتخابات های گذشته، رهبری رأی مردم را امانت و حق الناس معرفی کرده است و تنها این مسئله بابت تمایل مردم به حضور در انتخابات گردیده است و بعدهم برای رعایت این حق الناس، حذف جایگاه شورای نگهبان در تأیید صلاحیت نامزدها را طلب می کنند، لیکن با مراجعه به سخنان رهبری مشاهده می شود که ایشان همواره بر امانت بودن آرای مردم و لزوم صیانت از آرای مردم توسط شورای نگهبان و وزارت کشور تاکید کردند و حذف نامزدهای فاقد صلاحیت را نیز حق مردم دانستند:

شورای نگهبان هم با کمال دقّت و امانت باید مراقب باشد که هیچ‌گونه تخلّفی در انتخابات نشود. حقّ مردم است که شورای نگهبان نگذارد بدخواهان این ملت به قوّه مقنّنه راه پیدا کنند. شورای نگهبان باید حقّ مردم را ادا کند و مانع شود از این‌که بدخواهان این ملت، بدخواهان این انقلاب، بدخواهان امام، وارد قوّه مقنّنه کشور امام شوند. 1378/11/13
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2989
توصیه‌ای هم به مسؤولان و دست‌اندرکاران میکنم و آن این است که هم هیأتهای اجرایی و هم هیأتهای نظارت باید کمال دقّت خودشان را به کار ببرند تا  از آراء مردم صیانت شود و این آراء با امانت کامل شمارش و قرائت گردد؛ کمااین‌که بحمداللَّه همین‌طور هم بوده است. 1380/03/18
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3069
امروز هم من از دست‌اندرکاران انتخابات – هم مجریان و هم ناظران – جداً و موکداً درخواست میکنم که از آراء مردم حفاظت کنند. آراء مردم امانتی است در دست آنها و بدون هیچ‌گونه جانبداری و دخالت دادن امیال خودشان، رأی مردم را بگیرند و آن‌چنان که هست، بخوانند و ثبت کنند و سپس اعلام کنند. 1384/04/03
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17909
آراء مردم باید صیانت شود. هم مسئولانی که در وزارت کشور هستند، و هم نظاری که وابسته‌ی به شورای نگهبان هستند، باید مراقب باشند و از یکایک آراء مردم صیانت و حفاظت کنند. البته ما به مسئولانِ خود اعتماد داریم؛ اما باید کاملاً مراقب و مواظب باشند؛ چون آراء مردم امانت الهی در دست آنهاست. 1384/03/25
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3296
 من میبینم متأسفانه در اظهارات بعضیها – حالا ان‌شاءاللَّه که از روی غرض‌ورزی نیست – مرتب تکیه میکنند: آقا! تقلب نشود، آقا! تقلب نشود؛ آقا! دستبرد نشوند. چه تقلبی!؟ قریب به سی سال است که دستگاههای مجری این مملکت دارند انتخابات را انجام میدهند با سلامت کامل،… ما البته سفارش کرده‌ایم؛ مکرر سفارش کرده‌ایم؛ مکرر هم سفارش خواهیم کرد به همه‌ی دست‌اندرکاران؛ هم به وزارت کشور، هم به شورای محترم نگهبان، به نظار و مجریان: مراقب باشند، مسؤولیتشان را، وظیفه‌شان را درست انجام بدهند، خوب انجام بدهند، آراء مردم دست اینها امانت است؛  نگذارند کسی دخالت بکند؛ نفوذ بکند.1386/10/19
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3419
به غیر از این که نظارت استصوابی در زمان حیات امام مورد تأیید ایشان بوده است، در ادبیات امام خمینی نیز در خصوص لزوم به قدرت نرسیدن گروه انحرافی حجتیه توسط شورای نگهبان تأکید شده است که نشان از اهمیت فرایند تأیید صلاحیت شورای نگهبان دارد (صحیفه نور ،ج21 ،ص579) .
نکته ی نهایی این که براساس قانون اساسی، نظارت براجرای انتخابات و تفسیر قانون اساسی حق شورای نگهبان است و این شورا نیز نظارت استصوابی را از زمان امام خمینی اجرا نموده و این مسیر همواره مورد تأیید رهبری نیز بوده است و حتی افرادی مانند هاشمی رفسنجانی نیز قبلاً در برابر نگرانی برخی جریانات، تفسیر شورای نگهبان در خصوص نظارت استصوابی را قانونی و حق این نهاد معرفی کرده اند.
http://hashemirafsanjani.ir/fa/content/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%A8%D8%A7%D9%86

 


nazokbin

94/6/2
11:43 ع

 

شورای نگهبان

هم زمان با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی و حرف های رییس جمهور در تخریب جایگاه شورای نگهبان، متن نامه ای از امام خمینی خطاب به فقهای شورای نگهبان به صورت گسترده در فضای مجازی و رسانه های منتشر گردید که در این خصوص بیان چند نکته ضروری به نظر می رسد:
1- همان طوری که از متن این نامه مشخص است، هدف امام در خصوص برخی موضع گیری های تند برخی از فقهای شورای نگهبان و به صورت ویژه بابت سخنان تند یکی از فقهای شورای نگهبان در مورد یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است که در این خصوص تذکرات صریحی می دهد که نمونه این تذکرات را شخص امام خامنه ای هم بارها داده اند “مؤکداً توصیه مى‌کنم که مراقب باشید حقّ کسى ضایع نشود؛ چون ردّ صلاحیت چیز کوچکى نیست؛ یعنى اینکه ما کسى را ردّ صلاحیت کنیم و احیاناً صلاحیت داشته باشد. «جرح»، مسأله‌ى خیلى مهمى است. این‌طور نیست که بگوییم ما این‌طور فهمیدیم؛ نه، باید جوانبش کاملًا دیده و رعایت شود. 1382/10/24
2- در کنار تذکری که ایراد می شود، در این نامه به لزوم حفظ “شأن” والای شورای نگهبان اشاره می شود و در جای دیگری با عبارت “پست مقدس شورای نگهبان” جایگاه مهم شورای نگهبان را مورد تأکید قرار می دهد و این مسئله دقیقاً بر خلاف نظر کسانی است که جایگاه این شورا را بی اهمیت و قابل حذف معرفی می کنند.
3- یکی از مواردی که در این نامه مشخص است، تأییدات ضمنی امام خمینی در خصوص لزوم حساسیت شورای نگهبان در خصوص صلاحیت هاست، جایی که می گوید “آیا شخصی که می آید نزد فقهای شورای نگهبان و می گوید: اگر گناهی هم کرده ام توبه می کنم…” یا جای دیگری که می گوید “حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ای ها همه چیزتان را نابود کردند” یا همین که نظارت استصوابی در زمان حیات حضرت امام خمینی با قاطعیت انجام می شده است، همگی بر اهمیت  تأیید صلاحیت نامزدها توسط شورای نگهبان از نظر امام خمینی تأکید دارند، امری که از سوی برخی مدعیان خط امام مورد هجمه قرار دارد و نشان از دروغگویی های این مدعیان دارد.

4- نکته مهمی که در این روزها باید به آن پرداخت این است که امام خمینی در موارد مکرری نسبت به کسانی که جایگاه شورای نگهبان را تخریب می کنند مواضع سختی گرفته اند که به دو مورد بسنده می کنیم: “نمی‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌کنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد، نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت ما شورای نگهبان را قبول نداریم.” یا “هرکس بگوید رای شورای نگهبان کذا است «مفسد» است

5- یکی از موارد مؤکد در این نامه و در سایر سخنان امام خمینی این است که این شورا نباید تحت تأثیر سیاست بازی ها و یا سیاسی کاری ها کارشان را درست انجام ندهند، این مسئله در این نامه با منع از “آلت دست قرار گرفتن بازیگران سیاسی” و در موارد دیگر با این عبارت که “به شورای نگهبان تذکر می‌دهم که در کار خود استوار باشید و با قاطعیت و دقت عمل فرمایید و به خدای متعال اتکال کنید.” نشان می دهد که امام خمینی همواره از شورای نگهبان خواسته اند که در برابر درخواست ها و فشارهای سیاسیون قاطع واستوار باشد و مسلما آنان که مدام با فشار به شورای نگهبان تلاش می کنند تا این شورا منافع حزب و گروه شان را مدنظر قرار دهد اقدامی برخلاف توصیه های مکرر امام خمینی انجام می دهند و البته نظرات مقام معظم رهبری نیز عیناً نظرات امام خمینی است “من البته به‌هیچ‌وجه توصیه نمى‌کنم که کسى در مقابل افرادى که مى‌خواهند با قانون گردن‌کلفتى کنند کوتاه بیاید. 1382/10/24
6- بحث دیگری که طرحش ضروری به نظر می رسد این است که تفسیر شخصی جناب روحانی مبنی بر این که تأیید صلاحیت جزء تکالیف مجری انتخابات است که از دو جهت محل اشکال اساسی است، اولا که دولت ها همواره به دلیل تمایلی که در امر بقا در جایگاه قدرت و یا افزایش قدرت شان در مجلس دارند نمی توانند تکلیف تأیید یا رد صلاحیت نامزدها را برعهده داشته باشند، که اگر چنین بود گردش قدرت در بین احزاب هرگز صورت نمی گرفت و اگر همین سخنان را رئیس جمهور قبلی می زدند یقیناً با اعتراض مسئولان فعلی مواجه می گردید. ثانیاً این که جناب رئیس جمهور مرجع تفسیر قانون اساسی نیستند و طبق قانون اساسی، شورای نگهبان، مرجع رسمی تفسیر این قانون می باشد و این مسئله قبلاً نیز توسط اشخاصی مانند هاشمی در قبال نظرات مشابه محمد خاتمی در سایت شخصی هاشمی رفسنجانی بیان شده است و چانه زنی در مسئله ای بدیهی که قانون اساسی تکلیفش را مشخص کرده است اقدامی شائبه برانگیز به شمار می رود.


nazokbin

94/3/26
11:2 ص

 

مذاکرات هسته ایمخالفت ما با روند فعلی حصول توافق هسته ای فقط به منظور حفظ عزت ملی نیست و اگر چه عزت ملی مسئله ای بسیار مهم است، لیکن دلیل دلواپسی ما به دو عامل حیاتی دیگر نیز وابسته است، دو مسئله ای که اهمیتش برای هیچ کس قابل اغماض نیست، دو عاملی که همه و همه از مذهبی تا ملی مذهبی و ملی و اصلاح طلب و اصولگرا نمی توانند منکر این دو عامل گردند:

1- منافع ملی: شاید در این که چه بعدی از هسته ای بماند و چه بخشی دچار چه محدودیت هایی گردد اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد، اما هیچ ایرانی نیست که قبول کند هم هسته ای ما دچار محدودیت های وسیع گردد و هم تحریم های اصلی باقی بماند و هم این که همان تحریم های کوچکی که قرار است لغو شود نیز مشروط به اما و اگرهای آژانس و بحث ابعاد احتمالی نظامی (PMD) باشد. آری ما از این که هم خودمان پای محدودیت های هسته ای مان را امضا کنیم و هم پای ماندگار شدن تحریم هایمان و هم پای ترور سرمایه های ملی و دانشمندان هسته ای را، دلواپسیم. اساساً حق این بود که در ازای رفع نگرانی های اصلی طرف مقابل که همان بحث 20 درصد و میزان ذخیره سوخت بود، مهمترین تحریم های ما یعنی نفت و بانک را وجه المعامله قرار می دادیم نه این که مثل هم اکنون، هم 20 درصد را داده باشیم، هم قلب راکتور اراک را باخته باشیم، هم چند سال معطل باز طراحی آن شویم، هم فردو را به یک محل تحقیقاتی صرف تبدیل کنیم، هم سانتریفیوژهای پیشرفته مان را جمع کنیم، هم ذخیره سوخت مان را اکسید کنیم و هم تحقیق و توسعه دچار جدولی از محدودیت گردد و درازای آن، طرف مقابل تنها بخشی از تحریم های کم اهمیت را آن هم مشروط به اما و اگر تعلیق (و نه آن هم لغو) نماید. چه کسی است که این معامله را در جهت حفظ منافع ملی بشناسد.

2- امنیت ملی: بازهم شاید برخی حاضر باشند به خاطر حتی رفع یک تحریم کوچک و یا یک رونق بسیارجزئی در اقتصاد کشور حاضر شوند از این مذاکرات و توافقی که محصول آن است حمایت کنند ولی همه می دانیم که امنیت ملی عاملی است که از هر عامل دیگر اقتصادی یا علمی یا اجتماعی مهمتر است. اگر قرار باشد انواع بازرسی های مختلف از مراکز غیر هسته ای و نظامی و امنیتی صورت گیرد، اگر قرار باشد با دانشمندان هسته ای و شخصیت های امنیتی ما مذاکره کنند، اگر قرار باشد تجهیزات پیشرفته را در بازرسی های خود مورد استفاده قرار دهند، اگر قرار باشد ما به معیار طرف مقابل که همان آسوده شدن از توان نظامی ما و شناسایی تمام ابعادش است احترام بگذاریم عملاً پای خدشه دارشدن امنیت ملی را امضا کرده ایم. از اساس قرار نبود که مباحث نظامی به مذاکرات هسته ای گره بخورد و این که ناگهان ابعاد PMD را در مذاکرات گنجانده اند حاکی نقض خطوط قرمز را نیز دارد. یادمان باشد که شبیه همین بازرسی ها را در عراق انجام دادند بعد از شناسای نقاط قوت و ضعف نظامی عراق، به راحتی ارتش عراق را زمین گیر کردند، تجربه قبلی خودمان نیز در خصوص تحویل اطلاعات دانشمندان هسته ای نیز مسئله ای درس آموز است، مسئله ای که موجب شهادت چندتن از دانشمندان و فعالان بحث هسته ای ما گردید.

مواضع رهبری ضامن حفظ منافع ملی، امنیت ملی و عزت ملی

نکته بسیار مهمی که در این میان اهمیت دارد توجه به ریشه خطوط قرمز مقام معظم رهبری است که اجرا و تحقق آنها از تکالیف قانونی و شرعی رئیس جمهور و مذاکره کنندگان هسته ای ما بوده است. باید توجه کنیم که اگر رهبری بر یک مرحله ای بودن مذاکرات تأکید داشتند و صراحتاً خواستند تا کلیات و جزئیات توافق در یک مرحله رسمیت پیدا کنند، به این دلیل بود که طرف مقابل دبه نکند و با تأویل به رأی و یا زیاده خواهی، در هر مرحله پیش روی نکند، خط قرمزی که متأسفانه دولت با بیانیه لوزان نقض کرد و اگر چه در ابتدا گفتند این بیانیه هیچ الزامی برای طرفین نداشته است، اما بعدها با ذکر مکرر عبارت دبه کردن و زیاده خواهی از سوی طرف مقابل، اثبات شد که عملاً هم بیانیه لوزان توافق بر کلیات و چارچوبهای توافق نهایی بوده و هم پیش بینی رهبری در خصوص دبه کردن طرف مقابل در خصوص تعداد سانتریفیوژها و میزان غنی سازی و … محقق گردیده است.

اگر رهبری هرگونه بازدیدی از مراکز غیرهسته ای و به خصوص نظامی را خط قرمز اعلام کردند مشخص است که به خاطر حفظ امنیت ملی کشور بوده همانطوری که در عراق نیز موجب جسارت و حمله به عراق گردید و اگر بازجویی از دانشمندان هسته ای را خط قرمز اعلام کردند به خاطر جلوگیری از موج جدید ترورهای علیه دانشمندان هسته ای بوده است.

اگر رهبری تأمین 190 هزارسو که معادل نیاز نیروگاه بوشهر بوده را خط قرمز اعلام کردند تنها به این دلیل بود که قبلاً نیز طرف مقابل از تأمین چیزی که مکلف به آن بوده (مثل تأمین سوخت 20 درصد مورد نیاز تأسیسات درمانی) استنکاف کرده بود و تأمین نیاز داخلی فعلی، یقیناً در جهت حفظ حداقل های منافع ملی بود، فرضاً ما علی رغم توان برای صادرات سوخت هسته ای تا مدتی به این کار دست نزنیم اما چرا باید کشور علی رغم توان تولید نیاز خود، محتاج دشمنان بدعهد باشد تا به هر شرایط و قیمتی که خواستند آن را به ما بفروشند و یا نفروشند؟!

اگر مقام معظم رهبری فرمودند که حذف تحریم باید در روز عقد توافق باشد، یک دلیل مشخص داشت و آن هم معامله متوازن بود، نه نقد دادن و نسیه گرفتن، مسئله ای که قبلاً یکبار در دوره اصلاحات و یکبار در توافق ژنو با همین تیم مذاکرات نهایتاً به خدشه دار شدن منافع ملی منتج شد، مسلماً هر عقل سلیمی می داند که با یک انسان بدعهد، تنها باید نقد معامله کرد و اگر جز این باشد خدشه جدی به منافع ملی حتمی خواهد بود.

اگر مقام معظم رهبری بارها تأکید کردند که معیشت مردم و اقتصاد کشور را به نتیجه مذاکرات گره نزنید، کاملاً در جهت حفظ منافع ملی بود، چیزی که متأسفانه رئیس جمهوری مکرراً برخلاف آن صحبت کردند و دودش در چشم مان رفت، به نحوی که تنها یک روز بعد از گره زدن حل مسائل اقتصادی، زیست محیطی، معیشت مردم و حتی آب خوردن مردم به بحث تحریم، اوباما گفت ایران به شدت به مذاکرات نیاز دارد و این مسئله دست دشمن را در زیاده خواهی های مکرر بازتر و بازتر و دست دولت را در مقاومت کردن در برابر آنها بسته تر و بسته تر کرده است.

اگر مقام معظم رهبری مذاکره زیر سایه شبح تهدید را قبول ندارند به این دلیل است که سیاست چماق و هویج در مذاکره، در هیچ معامله ای نمی تواند به یک مذاکره متوازن،‌ منصفانه و برد-برد ختم شود، به خصوص آنجایی که بخشی از مذاکرات را به ابعاد نظامی ایران گره زده اند، به راستی چگونه می توان در برابر دشمنی که حتی در حین مذاکره نیز اسلحه را زمین نمی گذارد اجازه بازرسی نظامی و یا محدودیت در خصوص ابعاد احتمالی (PMD) داد؟!

وقتی رهبری می فرمایند دولت مردم را محرم بداند و از مسائل هسته ای مطلع شان نماید و به حرف های منتقدان توجه کند، تنها به دلیل این بود که این آگاهی بخشی در جهت تقویت قدرت ایران در میز مذاکره خواهد بود و مشارکت عمومی در جهت حفظ منافع ملی باشد و این در حالی است که دولت در حالی که حتی حق دانستن برای مردم قائل نیست، در برابر انتقادات از رفراندوم هسته ای دم می زند و این در حالی است که مقام معظم رهبری در ازای این همه حمایتی که از دولتمردان در جهت نرمش قهرمانانه کردند خواستار محرم دانستن مردم، احترام به منتقدین، انتشار فکت شیت و رعایت خطوط قرمز شدند، مواردی که شایسته رعایت آنها توسط دولت بود نه ناسپاسی ها و بعضاً طعنه و کنایه ها.

لزوم مطالبه گری جدی و عمومی از دولت

وقتی در سخنرانی های مکرر رئیس جمهور و برخی دیگر از مسئولان در خصوص شدت تأثیرگذاری تحریم ها و خالی بودن خزانه و وابستگی همه چیزمان به رفع تحریم صحه گذاشته می شود و یا وقتی که دستگاه دیپلماسی ما به تشکیل کمپین نه به عدم توافق هسته ای (با حضور چند نفر از کارگردانان مطرح کشور) اقدام می کند و یا وقتی که وزیر امور خارجه در سخنرانی اش کشور را به لحاظ نظامی کاملاً عاجز و دست بسته معرفی می کند و یا وقتی که وزیرامورخارجه رسماً در مصاحبه های خارجی خود، پیروزی در انتخابات بعدی را رسماً به نتیجه توافق پیوندمی زند و یا وقتی رئیس جمهور برد موشکی، توان نظامی و چرخیدن سانتریفیوژها را تحقیر می کند، چگونه می توان توقع داشت که رمق چندانی برای ایستادگی در برابر زیاده خواهی های دشمنان در دولت مانده باشد. شاید همین ضعف در اعتماد به توان اقتصادی کشور، قدرت نظامی و عزت ملی و سرمایه گذاری بیش از حد روی توافق هسته ای به عنوان کلید پیروزی در انتخابات بعدی باعث شده است تا دولت یک به یک خطوط قرمز رهبری را که همگی دقیقاً در جهت حفظ منافع، امنیت و عزت ملی بوده است را خدشه دار کند، روندی که اگر با مطالبه گری جدی مردم، مجلس و رسانه ها همراه نشود می تواند ضربات جبران ناپذیری به کشور وارد نماید.


nazokbin

94/3/21
8:26 ص

جناب آقای روحانی! سلام؛

سالگرد انتخاب روحانیدر آستانه دومین سالروز انتخاب شما به عنوان رئیس جمهور ایران اسلامی هستیم و به رسم ادب، این ایام را به شما تبریک می گویم؛ انتخابات با همه شور و غوغایش انگار همین دیروز بود و هنوز بیشترین تصویر ذهنیم از شما آن تصویری است که شما کلید بزرگی را بالای سرخود گرفته بودید و مطرح ترین شعاری که از شما به ذهن دارم دفاع قاطع شما از امکان حذف توآمان تحریم ها و حفظ حقوق هسته ای است و این که می فرمودید برای کشور برنامه های 100 روزه و 6 ماهه و یکساله دارید.

امروز بعد از گذشت 2 سال از انتخاب حضرتعالی به مسیری که برای رفع تحریم ها تاکنون طی شده است و به متون چارچوب های توافق از ژنو تا لوزان که نگاه می کنیم، می بینیم که تنها بخش کوچکی از تحریم های فرعی و آن هم به صورت مشروط و موقت متوقف خواهند شد و با این وجود شما همچنان حل تمام مشکلات کشور را در گروی مذاکره و رفع تحریم می دانید. اکنون برای ما به صورت جدی جای سوال است که این شعارها و برنامه ها و عملکردها و برنامه های 6 ماهه و یکساله و … در چه زمانی محقق خواهند شد؟

سخنان امروز شما برای ما جای سوال دارد که چگونه این رفع موقت و مشروط بخش کوچکی از تحریم ها قراراست گره از مشکلات آب و هوا و محیط زیست و تولید و اقتصاد و عدالت و … کشور بازکند؟ آیا این حواله دادن همه مشکلات به تحریم به معنی نادیده گرفتن منابع عظیم طبیعی و انسانی و توان مدیریتی دولت و استیصال شما نیست؟

این که شما قصد ادامه مذاکرات و رفع تحریم ها را دارید قابل احترام، ولی این که مدام بر نشدن و نتوانستن و خالی بودن خزانه و این که همه چیز در گروی مذاکره و تحریم است و این که اگر تحریم ها رفع نشود ما در تأمین آب و هو و محیط زیست و نان و غذای کشور خواهیم ماند، چه قدرتی برای چانه زنی برای مذاکره کنندگان و چه امیدی برای مردمی که به شما رأی داده اند و چه نمادی از تدبیر برای دولت شما باقی گذاشته است؟

تکیه شما به آرای 50?7 درصدی مبنی بر این که شعارهایتان را محقق کنید صحیح و مورد احترام ماست، ولی آیا به نظرتان تحریف در شعارهایتان غش در معامله با مردم و رهبری نیست؟! ما کجا قرار بود هم تحریم هایمان بماند و هم هسته ای مان در کوچکترین حد منجمد شود و هم کشور دچار مسائل امنیتی گردد؟! آیا شما با مردم چنین قراری داشتید؟! آیا شما قرار نبود که هم هسته ای را تأمین و هم تحریم را حذف کنید؟! آیا قرار بود مردم با رفراندوم، تنها یکی از این دو را انتخاب کنند؟! آیا این رفتارها درراستای شعارهای تان قابل تعبیر است؟!

جناب رئیس جمهور یادم هست که در شعارهای تان بر ادامه دادن هدفمندی یارانه ها تأکید داشتید و حتی دقیقاً یادم هست که می گفتید الان ارزش یارانه نقدی 45 هزارتومانی کاهش یافته و دیگر پاسخگوی هزینه های خانوار نیست و باید تقویت شود، ولی به راستی آیا شما به شعارهای یارانه ای خود پایبند بودید؟! آیا در ازای آزادسازی یارانه ها (اعم از یارانه های بنزین و برق و گاز و نان و …)‌، چیزی بر یارانه نقدی یا غیرنقدی مردم افزودید؟! آیا شما در حال ادامه طرح هدفمندی یارانه ها هستید و یا راه حذف یارانه ها را کلید زده اید؟! آیا قراربود به مردم کمکی برسانید و یا این که دست تان را در جیب مردم بنمایید؟!

جناب رئیس جمهور یادم هست که شما با شعار تشکیل دولت راستگویان مدام مردم را به صداقت خود و دولت تان امید می دادید ولی آیا به راستی دولت شما مثلاً در بحث تهیه یا انتشار و یا عدم انتشار فکت شیت و یا در برخی ادعاهای تان در خصوص توافق ژنو یا لوزان مبنی بر به زانو درآوردن دشمن و الزام آور نبودن بیانیه لوزان و یا در افزایش شبانه قیمت ها و حذف یارانه های نقدی برخی اقشار علی رغم اعلام رسمی مبنی بر عدم افزایش هرگونه قیمت یا حذف یارانه ها در سال 94، مکرراً مرتکب کذب و یا فریبکاری نشده است؟

جناب رئیس جمهور! آیا یادتان هست که از خدا یاری خواستید تا دهان منتقدان را خرد نکنید؟! ولی به راستی غیر از دعا، چه اقدامی در برآورده کردن این خواسته کردید؟! البته باید صادق بود و گفت که شما واقعاً دهان منتقدان را خرد نکردید، لیکن به کرات، با تهمت و توهین تلاش کردید که شخصیت منتقدان خود را خرد کنید، عباراتی مانند بی سواد، ترسو، بزدل، به جهنم، رانتخوار، نانخور تحریم، تازه به دوران رسیده، تعامل هراس، افراطی، بی شناسنامه، متوهم، عصرحجری، خشونت طلب، مزدور، تغذیه شوندگان از جای خاص، مزدور و… یادآور نوع مواجهه شما با دهان منتقدان داخلی است و در این میان دریغ از یک کلام درشت نسبت به دشمنان خارجی که تازه ایشان را مودب و باهوش خطاب کردید.

جناب روحانی! فکر نمی کنم هیچ رئیس جمهوری با شعار بی احترام به مردم توانسته باشد رأی بیاورد و البته شما هم مدعی اخلاق و احترام به مردم بودید، ولی به راستی آیا توانستید کرامت مردم را حفظ کنید؟! کاری به صف های سبد کالا و یا پمپ بنزین (که در همین ماه اخیر رخ داد ندارم) ولی این که شما بارها و بارها کسانی را که به شما رأی ندادند را حامی خشونت، بی منطقی و افراطی گری معرفی کردید را در راستای احترام به مردم ندیدم و این که متأسفانه نگاه شما به مردم را نوع ابزاری یافتیم، هرجا که خواستید مردم را بی سواد، بی تخصص و نامحرم از محتوای مذاکرات معرفی کردید و هرجا که کم آوردید و خواستید نظام را تحت فشار قرار دهید، حرف از رفراندوم زدید در حالی که مردم را درآن امور ناآگاه نگاه داشتید. جناب روحانی چگونه باور کنیم شما که برای مردم حق دانستن قائل نیستید، حق انتخاب قائل باشید؟!

جناب روحانی شما در شعارهای انتخاباتی و در هنگام گرفتن رأی اعتماد برای کابینه، خودتان و کابینه را حامی و تابع رهبری و مخالف فتنه گران خواندید، ولی اکنون چگونه است که در برابر نظرات رهبری مدام نظرات مخالف و متضاد بیان می کنید؟! چه شده است که به چارچوبهای رهبری در خصوص مدیریت اقتصادی کشور، نرمش قهرمانانه و مذاکرات هسته ای پایبند نیستید و علناً به زشتی با آنها مخالفت می کنید؟! چه شده است که نرمش قهرمانانه را به توافق به هرقیمتی تحریف کرده اید؟! چه شده است که به جای تبعیت از منویات رهبری در خصوص مدیریت مبتنی بر توان داخلی، همه چیز را به توافق خارجی گره زده اید؟! چه شده است که علی رغم مخالفت رهبری با مذاکره زیر سایه شبح تهدید و مخالفت با هرگونه بازرسی از مراکز نظامی همچنان زیر سایه شبح تهدید و زیاده خواهی و دبه کردن های طرف مقابل، حاضر به ترک میز مذاکره که نه، حتی حاضر به تهدید به ترک میز مذاکره هم نیستید؟! آیا گمان نمی کنید که سیاه نمایی هایی که از وضعیت کشور کردید و تحمل جسارت ها و دبه هایی که از دشمن انجام دادید، موجب زیاده خواهی های بی حدوحصر دشمن گردیده است؟! جناب روحانی، جملات و عبارات و طعنه های شما به چارچوب های رهبری و در عوض دم برنیاوردن در برابر تهدیدهای خارجی، کام ما و مردم عزیز ایران را تلخ کرده است و اگر چه دور نیست که این تلخی به دست روزگار، به کام خودتان سرازیر شود، ولی ای کاش خودتان این فرصت دوساله باقیمنانده را مغتنم می شمردید و آن طوری که با مردم و رهبری قرار داشتید در پی تأمین منافع ملی و عزت ملی براساس اعتماد به توان و تحمل مردم می بودید.

هرآنچه که در این نامه گفته شد، منافی زحمات شما و دولت شما نیست، لیکن مقایسه ای بود از آنچه که شعار دادید و توقع داشتیم با آنچه که عمل کردید و شاهد بودیم.


nazokbin

94/3/16
12:7 ع

 

روحانی تنها نیستبه نظر می رسد کمپین روحانی تنها نیست در مقابله با پویش #برنمی_تابیم یا جنبش #اجازه_نمی_دهیم راه اندازی شده است و به این لحاظ جای بسی گلایه دارد چرا که نباید رییس جمهور را در برابر رهبری قرار می دادید و این که کمپین های طرف مقابل هم تماماً در برابر زیاده خواهی های دشمنان و در حمایت از مذاکره کنندگان انجام شد، کمپین هایی که بعد از اشاره مذاکره کنندگان هسته ای مبنی بر دبه کردن و زیاده خواهی های طرف مقابل شروع شدند و اما مواردی چند که گفتنشان قابل توجه است:

1- ماهم حامی رئیس جمهور قانونی مان هستیم و همین عدم اعتراضات به آزادشدن قیمت بنزین و یا حذف برخی از یارانه ها نمایشی از همین حمایت هاست. از نمودهای حمایتی ما این است که به اذعان معاون وزیر کشور هیچ تجمع غیرقانونی انجام نشده است و یا تجمعات با مجوز وزارت کشور انجام شده اند و یا در مکانهای کوچکی که به مجوز دولت نیاز نداشتند برگزار شدند.

2- ماهم دوست داریم این دولت بتواند شعارهای انتخاباتی اش را در خصوص حذف توأمان تحریم و حفظ حقوق هسته ای عملی کند و رهبری نیز به همین دلیل نرمش قهرمانانه را کلید زدند و در برابر برخی تندی های منتقدان نیز از ایشان حمایت کردند و منتقدان نیز در اکثریت قاطع موارد با در نظر گرفتن رعایت انصاف و ادب موارد خود را مطرح کردند و صداوسیما هم یا تریبون را مستقیماً به مسئولان داد و یا دعوت به مناظره طرفین انجام داد و هرگز فرصتی برای تخریب یک سویه مذاکرات فراهم نکرد.

3- ما می گوییم طرف مقابل دولت یعنی آمریکاو سایر مستکبران سابقه بدی در عهدشکنی و خیانت دارند و نهادهای بین المللی مانند آژانس و سازمان بین الملل و شورای امنیت نیز همگی در خدمت ایشان قرار داند و توجه به این بدعهدی ها و خیانت ها را از دولت خواستاریم تا با خوشبینی با ایشان مواجه نشود.

4- طرف مقابل در همین پرونده هسته ای نیز به کرات با عهد شکنی و اصطلاحاً دبه درآوردن حقوق ما را زیرپاگذاشته است و این مسئله هم از سوی جناب عراقچی و هم جناب صالحی و هم جناب ظریف به صورت شفاف بارها بیان شده است.

5- در حالی که تمام نهادهای داخلی و خارجی وابسته به دولت آمریکا اعم از سنا، کنگره و بوقهای رسانه ای و آژانس و شورای امنیت هرکدام به خوبی نقش شان را بازی می کنند، احساس می کنیم نهادهای داخلی مانند مجلس، مردم و رسانه ها نیز باید از دولت خویش حمایت کنند و نگذارند دولت در برابر زیاده خواهی های دشمنان تنها بماند و این چیزی است که مردم در تجمعات مردمی هسته ای خود فریاد زدند و این همان تجلی شعار نمی گذاریم دولت تنها بماند بود که گویا درست درک نشده است

6- ما نیز به مانند رهبری عزیز، در عین حال که تمایل به حفظ حقوق هسته ای و حذف تحریم داریم لیکن دوست نداریم هم حقوق هسته ای مان از بین برود و هم اکثریت تحریم ها بماند و هم مسائل امنیتی گریبانگیر کشور گردد، ما نمی خواهیم تحریم هایی که تاکنون غیرقانونی اعمال می شد از این پس شکل قانونی بگیرد و تمایل نداریم به خاطر کسب رضایت آژانس که داور و ناظر فنی توافقات است از ترس گزارش های منفی آژانس به انواع بازرسی های غیرمعمول تن دهیم.
7- یادمان باشد که هم مردم و هم رهبری به خاطر رأی و مجوز نرمش قهرمانانه تمایل دارند این سیاست موفقیت آمیز باشد، اما در صورتی که احساس کنند این نرمش قهرمانانه به توقعات روزافزون و عقب نشینی های ذلیلانه تبدیل می شود مطمئناً هیچ ایرانی غیرتمندی حاضر به پذیرش این ذلت ها نخواهد بود.

8- ما مذاکرات را تنها در کنار تقویت اقتصاد داخلی مفید می دانیم و اگر طرف مقابل احساس کند ما در برابر تحریم ها دست و پابسته ایم و با هر بدعهدی و فشاری میز مذاکره را ترک نمی کنیم، در نهایت ما را به یک توافق عزتمندانه و حافظ منافع ملی نمی رساند.

9- مواردی که رهبری به عنوان خطوط قرمز مذاکرات هسته ای بیان می کنند همگی حافظ منافع و امنیت کشور هستند، اگر روی یک مرحله ای بودن توافق تأکید داشتند همین دبه کردن ها را پیش بینی می کردند، اگر روی عدم بازرسی از مراکز نظامی و بازجویی از دانشمندان هسته ای تأکید دارند برای حفظ امنیت و سرمایه های ملی است، اگر روی حفظ حقوق هسته ای تأکید دارند برای تأمین انرژی آینده کشور است و به همین شکل تمامی خطوط قرمز رهبری در راستای حفظ حداقل های امنیت ملی و منافع ملی است، پس نباید طوری وانمود شود که این ها برای سنگ اندازی است بلکه رهبری بارها از مذاکره کنندگان با الفاظی مانند فرزندان انقلاب و قابل اعتماد و … حمایت کردند و اکنون نیز تعیین این خطوط قرمز در همان راستاست.

10- این که بگویند هرکسی منتقد است پس لزوماً از رانت های تحریم برخوردار است یا بی سواد و بزدل و بدخواه و خائن و فاسد و دشمن دولت و مردم…. است ادبیات اشتباهی است که نباید مردم نسبت به همدیگر بکار برند، بلکه نقطه اشتراک و وحدت مردم اهتمام به منافع و امنیت ملی است.


nazokbin

94/2/11
7:39 ع

اظهارات حاشیه ساز دکتر روحانیطی یک ماه کاری که در سال 94 داشته ایم بیانات و مواضع جناب روحانی در خصوص هسته ای و اجتماع نیروهای پلیس و کارگر و مردم استان فارس حاوی مواردی بود که باعث حاشیه سازی و بعضاً باعث موضع گیری رهبری معظم انقلاب، دلخوری علما و روحانیون و بسیاری از مردم و حتی نیروهای پلیس گردید که برخی از آنها به شدت حساسیت علما و رسانه ها و شخصیتها را برانگیخت. در ادامه به اهم اظهارات حاشیه ساز روحانی اشاره و سپس تحلیلی کوتاه در خصوص هریک ارائه می کنم:

1- اولین موضع گیری حساس و سیاسی دکتر روحانی در سال جدید در خصوص بیانیه لوزان بود که در چهاردهم فروردین بیان شد:

بعد از تشکیل دولت، دولت در صد روز اول گام هایی را در این زمینه برداشت و توافق اولیه را با دولت های 1+5 به امضاء رساند و از آن زمان در تلاش بودیم که گام دوم را نیز برداریم. و آن گام دیشب محقق شد. در گام دوم هم حفظ حقوق هسته ای را داریم و هم رفع تحریم ها و هم تعامل سازند با جهان که هر سه برای ما حائز اهمیت است.

مواضع رئیس جمهور و بسیاری از حامیان دولت مثل جناب هاشمی رفسنجانی و دولتمردان مانند دکتر ظریف نیز حاکی از تحقق یک پیروزی هسته ای بود، نوع اظهارات ایشان به نوعی بود که برخی از مردم و یا مسئولان دیگر نیز گمان کردند که طرف مقابل خودش را به رعایت حقوق ایران کرده است و اقدام به صدور پیام های تبریک آمیز کردند ولی هنوز چند روزی از توافق نگذشته بود که با مشاهده ابهامات و ضعف های بیانیه نمایندگان دولت رسماً این بیانیه را غیر الزام آور دانستند که مقام معظم رهبری نیز در 20 فروردین و درخلال سخنرانی در حرم مطهر امام رضا اینچنین بیان کردند:

علت موضع گیری نکردن رهبری این است که جایی برای موضع گیری وجود ندارد زیرا مسئولان کشور و مسئولان هسته ای می گویند هنوز کاری انجام نگرفته و هیچ موضوع الزام آوری میان دو طرف بوجود نیامده است ... چنین وضعیتی نیاز به موضع گیری ندارد. هنوز اتفاقی نیفتاده است ... اگر از من سؤال شود که «شما موافق مذاکرات اخیر هسته ای هستید یا مخالف»، می گویم نه موافق هستم و نه مخالف، چون هنوز اتفاقی نیفتاده است ... همه مشکل بعد از این است که باید درباره جزئیات بحث و گفتگو شود زیرا طرف مقابل، لجوج، بدعهد، بد معامله و اهل از پشت خنجر زدن است و ممکن است در دوره ی بحث درباره جزئیات، کشور و ملت و مذاکره کنندگان را در حصار قرار دهند ... آنچه که تاکنون اتفاق افتاده نه اصل توافق، نه مذاکره منتهی به توافق و نه محتوای توافق را تضمین نمی کند و حتی این موضوع را هم تضمین نمی کند که این مذاکرات به توافق منتهی شود، بنابراین تبریک گفتن معنایی ندارد.
 

2- رئیس‌جمهور در همایش سراسری فرماندهان ناجا گفت:

ما باید قانون را با دقت اجرا کنیم و خوشبختانه در جمهوری اسلامی ایران شرع و قانون در کنار هم قرار می‌گیرند ... پلیس موظف به اجرای اسلام نیست، هیچ پلیسی نمی‌تواند بگوید من این کار را کردم چون خدا گفته است، پلیس یک وظیفه بیشتر ندارد و آن هم اجرای قانون است ... احکام شرع برخی در قانون وجود  دارد و بخشی هم مجلس تصویب کرده که مخالف با شرع نبوده است؛ برخی احکام اسلام در قانون نیامده آیا پلیس می‌تواند در آن دخالت کند؟‌ مثلا هنگام نماز ظهر وارد یک بانک شود و به رئیس بانک بگوید وقت نماز است.

اگر چه این سخنرانی جناب روحانی عموماً با تقطیع منتشر شد، لیکن نگاهی به اصل سخنان نشان می دهد که خودِ این عبارات چندان هم قابل انتقاد نیستند، این که پلیس نباید به فتوای خود در اجرای اسلام عمل کند حرفی منطقی است اما این که مجریان و قانون گذاران حاضر نباشند قوانین ودستورالعمل های مناسب را برای اجرای اسلام در جامعه وضع کنند جای توجیه ندارد و این در حالی است که دولت حاضر نیست در خصوص مبارزه با مفاسد اجتماعی و اخلاقی هیچ سهمی را به گردن بگیرد. به نظر می رسد دولت همانطوری که پلیس را مکلف به اجرای قانون می داند، باید خودش نیز در جهت تدوین و تهیه لوایح و مصوبات مناسب و حمایت های موثر، در جهت ارتقای امنیت اخلاقی جامعه کوشا باشد. از دیگر مواردی که در همین خصوص یکی از مراجع عالیقدر به درستی تذکر دادن عواقب بیان چنین جملاتی است چرا که باعث می شود تا افراد متخلف در انجام تخلفات خود جسورتر گردند و دولتمردان باید بیش از این به عواقب اظهارات خود بیندیشند.

3- رئیس‌جمهور در اجتماع کارگران در ورزشگاه آزادی تاکید کرد:

برخی فکر می‌کنند در ماجرای مذاکرات هسته‌ای دولت تنها دنبال این است که یک معضل به نام پرونده هسته‌ای را حل کند. پرونده هسته‌ای و حل آن اولین گام برای حل معضلات اساسی است.

بیان این جملات از سوی رئیس جمهور حساسیت زیادی ایجاد کرد و منتقدان آن را بر خلاف نظرات رهبری دانستند، لیکن به نظر می رسد این مواضع چندان با نظر رهبری در تناقض نباشند، چرا که همین اخیراً مقام معظم رهبری در سخنرانی 20 فروردین فرمودند:

البته مذاکرات درخصوص موضوع هسته‌ای یک تجربه است. اگر طرف مقابل از کج‌تابی‌های خود دست بردارد، این تجربه را می‌توان در مسائل دیگر ادامه داد اما اگر طرف مقابل به کج‌تابی‌های خود ادامه دهد، تجربه‌ی قبلی ما در بی‌اعتمادی به آمریکا تقویت خواهد شد.

4- رئیس جمهور در پایان سفر خود به شیراز گفت:

نمی‌دانم برخی حافظه‌شان ضعیف شده است چراکه قبل از آمریکایی‌ها ما فکت شیت خود را اعلام کردیم. بنابراین ما اعلام کردیم و روشن است، منتها برخی شبهه‌‌ای ایجاد و مسائلی را مطرح کردند، ضمن اینکه ما نظرات خود را ما به صراحت گفتیم. وزیر امور خارجه ما و رئیس سازمان انرژی اتمی به تفصیل نظرات ایران را اعلام کردند، حال اگر می‌خواهید مصاحبه‌های آنان را دوباره منتشر کنید تا فکت شیت دوم منتشر شود.

این اظهارات با توجه به درخواست علنی مقام معظم رهبری در خصوص انتشار جزئیات مذاکرات هسته ای بسیار ناراحت کننده است به خصوص که دکتر صالحی (رئیس آژانس اتمی و عضو مذاکرات هسته ای) صراحتاً (که فایل صوتی اش هم موجود است)، گفتند که رهبری از مذاکره کنندگان درخواست کرده که فکت شیت را منتشر کنند و این سخنان جسورانه جناب روحانی موجت تکدر خاطر شدید دوستداران رهبری گردید. اگر چه خود آقای صالحی بعداً درخواست انتشار فکت شیت را انکار کردند ولی در هر صورت لحن غیرمودبانه رئیس جمهور خطاب به منتقدان و 213 نفر از نمایندگان مجلس که درخواست انتشار فکت شیت را کرده بودند نگران کننده تلقی گردید. باید توجه داشت که حتی اگر مقام معظم رهبری درخواست انتشار فکت شیت را نکرده باشند، لیکن شکی نیست که بیان جزئیات مذاکرات را مطالبه کردند:

باید مردم و بخصوص نخبگان را در جریان جزئیات قرار دهند و آنها را از واقعیات مطلع کنند زیرا هیچ چیز محرمانه ای وجود ندارد.

و آنچه که ما شاهد بودیم این است که بعد از اظهارات مقام معظم رهبری، هنوز حرکتی در خصوص بیان این جزئیات که فکت شیت می تواند یکی از نمودهایش باشد، نکرده اند. بلکه جناب روحانی انتشار جزئیات مذاکره را قبول نکردند:

هنوز مذاکرات تمام نشده که جزییات آن منتشر شود،مذاکره آداب خودش را دارد و هنوز نمی توان جزییات آنرا منتشر کرد.

بحث دیگری که در این خصوص وجود دارد نظر رئیس جمهور درخصوص انتشار زود هنگام فکت شیت ایران است که گفتند:

فکت شیت ما را رسانه های خارجی هم منتشر کردند ما اعلام کردیم و روشنگری کردیم ولی برخی شبهه ایجاد کردند ... نظراتمان را به صراحت گفتیم و اعلام کردیم و به تفصیل بیان شده است اگر لازم است فکت شیت دوم را هم منتشر کنیم

و این در حالی است که علی رغم گذشت حدود یکماه از توافق لوزان تاکنون توسط هیچکدام از مسئولان و مذاکره کنندگان هسته ای به چنین فکت شیتی اشاره نشده است و تاکنون عنوان می شد که دولت مایل به انتشار فکت شیت نیست، و اظهارات امروز جناب روحانی بسیار عجیب بود.

5- از دیگر سخنان جنجال برانگیز جناب روحانی بحث ایشان در خصوص الگوبرداری از حافظ در سیاست خارجی بود:

اگر امروز دنیا همین خط و بیان حافظ را به عنوان تیتر سیاست خارجی قرار داده بود که با دوستان مروت با دشمنان مدارا ،امروز دیگر افراطی گری را در منطقه مشاهده نمی کردیم..... درس اعتدال و سیاست خارجی را از حافظ آموختیم و درس محبت و همدلی را از سعدی آموختیم که گفت :بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک پیکرند و ما همان راه را ادامه می دهیم

این عبارات روحانی اگر چه در ظاهر چندان قابل اشکال نیست اما در عالم واقع چندان میسر نیست، حافظ علیه الرحمه به عنوان شاعری عارف که حتی اهل سفر نبوده است چگونه می تواند الگوی ما در سیاست خارجی باشد،‌ در شرایطی که قانون اساسی یک فصل در خصوص سیاست خارجی دارد که در آن حکومت را مکلف به حمایت از مظلومان و مستضعفان عالم به خصوص مسلمانان مظلوم عالم کرده است و استکبار ستیزی را تکلیف حکومت و ممانعت از هرگونه تسلط بیگانگان بر کشور را یک اصل غیرقابل تغییر می داند، چرا باید معیار دقیق قانون را تحت تأثیر احساسات شاعرانه ی حافظ کمرنگ کنیم؟! چگونه است که رئیس جمهور محترم، پلیس را مکلف به اجرای مو به موی قانون و معذور از اجرای اسلام می داند ولی دستگاه دیپلماسی خارجی را تشویق به الگو گیری از شعر حافظ می کند؟ آیا سیاست خارجی مصرح در قانون اساسی که منبعث از شرع مقدس و آرمانهای انقلاب تصویب گردیده است و در مواردی ما را به استکبار ستیزی و حمایت از مظلومان فرامی خواند باید تحت الشعاع عبارت "بادشمنان مدارا" قرار گیرد؟

6- از دیگر مواردی که قابل تأمل است این سخنان رئیس‌جمهور در اجتماع کارگران در ورزشگاه آزادی بود:

با توافق نهایی که اگر طرف ما اراده جدی داشته باشد، در ماه‌های پیش‌رو امکان‌پذیر است و شرایط تولید در ایران به مراتب بهتر خواهد شد.

و این در صورتی است که مقام معظم رهبری بارها تأکید کردند که مشکل اصلی اقتصاد ما در تحریم نیست بلکه در مدیریت داخل است و باید با اتکا به توان داخلی به دنبال حل ریشه ای مسئله بود که در همین راستا مقام معظم رهبری نیز فردای همان روز و در جمع کارگرانی که به دیدارشان آمده بودند اینچنین گفتند:

برخی می‌گویند در شرایط تحریم و فشار، رونق تولید داخلی امکان پذیر نیست، بدون شک تحریم‌های ظالمانه در بروز مشکلات تاثیر داشته است اما تحریم‌ و فشار، بدون تردید نمی‌تواند جلوی «تلاش عمومی، سازمان یافته و برنامه‌ریزی شده» را برای رونق تولید داخلی بگیرد... البته اگر تحریم‌ها نبود احتمالاً در برخی از این زمینه ها، پیشرفت بیشتری داشتیم اما این احتمال نیز وجود دارد که در آن صورت، به پول نفت تکیه می کردیم و این پیشرفتها را بدست نمی آوردیم..... استحکام ساختار داخلی قدرت از جمله در زمینه اقتصادی، موجب تقویت مذاکره کنندگان پشت میز هر مذاکره ای می شود والا طرف مقابل مدام شرط و شروط می گذارد و حرفهای مفت و بی ربط می زند.

و سپس در ادامه به تشریح این مسئله با بیان مصادیقی مانند حمایت از تولید توسط مردم و به خصوص خود دولت و تحریم کالاهای خارجی و مبارزه با قاچاق و لزوم اهمیت به کیفیت تولید و ... پرداختند و برخی از صنایعی که ایران در همین شرایط تحریم در آنها موفق بوده را برشمردند.


nazokbin

93/12/10
8:41 ص

استقبال مردم قم از روحانی

سفر چند روز پیش دکتر حسن روحانی به قم در فضای مجازی مباحث زیادی را به خود اختصاص داد، خیلی از کاربران میزان استقبال از او را کم دانستند و بسیاری دیگر این استقبال را با توجه به حجم پیامک های مختلفی که در این خصوص به مردم قم ارسال شده بود معنی دار دانستند و بازهم قابل توجه این که از همین حجم اسقبال کنندگان نیز بسیاری از افراد منتقد بودند و با پلاکاردها و دست نوشته هایی که نشان از گلایه داشتند آمده بودند. کاهش محبوبیت جناب روحانی فقط از سفر استانی به قم یا استانهای قبلی استنتاج نمی شود بلکه از محاوره های مردم نیز نمایان است. به غیر از این موارد یک سری دلایل عقلی برای کاهش محبویت دولت وجود دارد که نمی توان این عوامل را بی تأثیر دانست که دراین مطلب برخی ازاین عوامل موثر در کاهش محبوبیت را می شمارم:

ادعای تورم صفر درصد و رشد اقتصادی مثبت: دکتر حسن روحانی در موارد متعددی آمارهایی را اعلام کرده است که بعضاً در نظر مردم عجیب و غیرقابل باور بوده است که همین آمارها بعضاً از سوی جناب روحانی مورد اصرار و تکرار هم قرار گرفت که این مسئله با اظهارات انتخاباتی ایشان در تناقض آشکار قرار داشت، چرا که جناب روحانی قبل از انتخابات و در مصاحبه ها و مناظرات انتخاباتی شان اساساً استناد به نرخ های تورم رسمی را زیر سوال برده بود و گفته بود که مردم تورم را از جیبشان می فهمند نه از آمار. حالا فرض کنید جناب روحانی آمده و برای اولین بار استناد به چیزی به نام نرخ تورم ماهانه کرده است و می گوید تورم صفر شده است، خب چگونه می توان از مردمی که لااقل دیده اند قیمت مرغ حدود 30 درصد رشد کرده است نسبت به این حرف جناب روحانی با دیده ی تردید نگاه نکنند؟؟ چگونه می توان توقع داشت که مردم از این حرفها دلخور نشوند؟! من نمی خواهم استناد به آمارهای رسمی و تلاش های تیم بانکی و پولی دولت را زیر سوال ببرم، بلکه می گویم محبوبیت جناب روحانی به خاطر سیاست دوگانه شان در خصوص آمارهایی که با زندگی مردم سروکار دارد، دچار تزلزل گردیده است.

استقبال مردم قم از روحانی

نگاه غیرعادلانه به کارمندان دولت: مصوبه ای در اواخر دولت دهم تصویب شده بود که حقوق مشاغل تخصصی ادارات دولتی در سراسر کشور افزایش می یافت، ولی اجرای این مصوبه در دولت یازدهم متوقف شد تا اصلاح گردد و بعد از حدود یکسال این طرح به این شیوه اصلاح شد که افزایشات مزبور فقط به کارمندان و مدیران وزارتخانه ها و ستادهای کشوری برسد، این مصوبه مورج ناراحتی و نارضایتی های گسترده در سراسر استان ها گردید، به نحوی که پای نمایندگان مجلس به این مسئله باز شد و البته هنوز این مسئله حل نشده است، خب معلوم است که با این نگاه تبعیض آلودی که در دولت وجود دارد محبوبیت جناب روحانی بین کارمندان دچار ریزش می گردد.

حق غنی سازی هسته ای: جناب روحانی در همان شبی که توافق ژنو منعقد شد با اعتماد به نفس کامل در نامه به رهبری گفتند که این توافق یک پیروزی تاریخی بوده است چرا که اولاً حق غنی سازی گرفته شده است در صورتی به اذعان دکتر عراقچی کارشناس ارشد مذاکرات هسته ای این مسئله را اشتباه دانستند ثانیاً تحریم ها در برخی مقولات افزایش یافته است و دولت فقط این افزایش های تحریم ها را با روح توافق ژنو ناسازگار دانست و ثالثاً در راستای خنثی کردن مبالغ ناچیز آزادسازی شده از پول های بلوکه شده ی ما، قیمت نفت را با سیاستی خصمانه و هماهنگ با عربستان به کمتر از نصف رساندند، که این سه مسئله نشان می دهد عملاً توافق ژنو برخلاف ادعای جناب روحانی یک پیروزی بزرگ و زانو زدن دشمنان در برابر ایشان نبوده است و این مسئله بعد از گذشت چند ماه از این توافق به خوبی برای مردم مسجل شده است و البته مقام معظم رهبری در همان بدو مسئله با پاسخی که به پیام تبریکی که به جناب روحانی داده بودند، تاریخی بودن این مسئله را تلویحاً نپذیرفته بودند.

انتصابات فامیلی و جناحی: یکی از انتقادات اساسی جناب روحانی به دولت قبل به اصطلاح ایشان انتصابات اتوبوسی بود در حالی که متأسفانه مردم شاهد بکارگماری کاملاً سیاسی و فامیلی افراد متعدد در رده های بالا و میانی مدیریتی کشور هستند. وقتی کارمندان و ارباب رجوع های یک اداره می بینند که مدیرکل تازه وارد دولت اعتدال، ظرف 3 ماه دو فرزندش را در اداره بکارگماری کرده و به ایشان پست هم داده و بهترین ماشین های اداره را نیز در اختیارشان قرار داده است، آن هم در زمانی که در هر خانواده ای جوان بیکاری دارند، چرا نباید مکدر شوند؟! این انتصابات فامیلی در سطوح بالای مدیریتی دولت روحانی هم به وضوح دیده می شوند و در هر صورت با توجه به انتقادات ایشان به دولت قبل، تا حدودی موجب تخریب وجهه دولت گردیده است.

توهین های رئیس جمهور و دولتمردان: جناب روحانی از همان بدو کار در روز رأی اعتماد به وزرا 49 درصد از کسانی را که به او رأی ندادند را حامیان خشونت و بی منطقی و بی تدبیری و بی مشورتی و … معرفی کردند و همین خط را در خصوص منتقدانشان با الفاظ توهین آمیز مکرراً ادامه دادند، الفاظی مانند بی شناسنامه، بی سواد، ترسو، بزدل، تعامل هراس، به جهنم رونده، از جای خاص تغذیه شونده، رانتخوار تحریم، خشونت طلب، بی هویت و …. آیا می تواند برای یک رئیس جمهور محبوبیت ایجاد کند؟ آیا این که منتقدان را کسانی بنامند که عقلشان ناقص است و یا چون جسمشان ناقص است پس عقلشان هم ناقص است می تواند موجب محبوبیت گردد؟ و یا برعکس موجب کاهش محبوبیت می گردد؟!

بدقولی های دولتمردان: این که جناب نوبخت بگوید ” قیمت نان فقط 30 درصد به خاطر کمک به نانوایان افزایش خواهد یافت ولی بعد ببینیم که هم آرد گران شده و هم نان از 30 درصد گرانتر شده و حتی بعضاً تا 130 درصد رسیده است، این کار می تواند محبوبیت بیاورد؟ این که دولت بگوید به جای آزادسازی بخشی از قیمت ها و افزایش یارانه نقدی، سبد کالا خواهد داد و بعد از یکبار توزیع ناشایست و موهن بین مردم در صف های طولانی، آن را فقط به مقرری بگیران نهادهای حمایتی محدود کند آیا می تواند موجب رضایت مردم گردد؟ یا این که دولت بیاید و بگوید هم مسکن مهر را مورد حمایت قرار می دهد و هم طرح های دیگری مانند مسکن اجتماعی خواهم داشت ولی در پای عمل نه حمایت چندانی محقق شود و نه مسکن اجتماعی مشاهده شود، آیا نباید کاهش محبوبیت جناب روحانی را انتظار کشید؟

طرح رفراندوم هسته ای: این که دولت در شعارهای انتخاباتی بگوید کلید حل مشکلات را دارد و هم حق هسته ای را می گیرد و هم تحریم را حذف می کند و بعد کم بیاورد و بگوید مردم فقط یکی از این دو یعنی یا حق هسته ای یا حذف تحریم را باید انتخاب کنند، آیا محبوبیت زاست؟ آیا فراموشی علنی مهمترین شعار انتخاباتی می تواند موجب افزایش رضایت مردم شود؟ 


nazokbin

93/8/6
12:31 ص

پیام عاشورابا توجه به اظهارات آقای حسن روحانی در سفر استانی به زنجان که حادثه ی عاشورا را نماد مذاکره و تعامل معرفی کرده بود و با توجه به بیمی که از انحراف در پیام ماندگار عاشورا می رود، و به هدر رفتن خون امام حسین علیه السلام و یارانش می رود، بر آن شدم تا سخنان امام حسین علیه السلام با سران لشگر طاغوت را که همگی از منابع معتبر تاریخی برداشت شده اند را مرور نماییم:

پرده اول، مرگ معاویه و رد درخواست بیعت با یزید از سوی امام حسین علیه السلام:

ولـید، امام حسین علیه السلام را از مرگ معاویه با خبر ساخت و گفت که او را براى بیعت خواسته است حضرت فرمود: اى ولید! بیعت باید آشکارا باشد و کسى مثل من در خفا بیعت نمى کند، هنگامى که فردا همه مردم را به بیعت خواندى ما را نیز بخواه .

ولـیـد گفت: اى اباعبداللّه ! سخن نیکو گفتى و جواب شایسته دادى و من نیز همین انتظار را از توداشتم اکنون برو و فردا با مردم باز گرد.

مـروان گـفت: اى امیر! اگر اکنون از تو جدا شود هرگز چنین فرصتى به دست نمى آورى ، مگر افـرادزیادى کشته شود او را در همین جا حبس کن و نگذار بیرون رود تا بیعت کند یا گردنش را بزنى .

امـام رو بـه او کـرد و فـرمود: واى بر تو اى پسر زرقا تو دستور کشتن مرا مى دهى ! به خدا دروغ گفتى و به پستى گراییدى؛ به خدا اگر کسى چنین قصدى داشته باشد زمین را از خونش سیراب مى کنم؛ اگر راست مى گویى امتحان کن.

سـپـس به طرف ولید برگشت و فرمود: اى امیر! ما خاندان نبوت و معدن رسالت و محل رفت و آمـدفرشتگانیم، رحمت خدا بر خانه هاى ما نازل مى شود، خدا آفرینش را با ما آغاز کرد و با ما پایان مى دهدو یزید مردى شرابخوار و آدمکش است که آشکارا مرتکب فسق مى شود، و کسى مثل من با کـسى چون او بیعت نمى کند با این حال تا صبح صبر مى کنیم تا ببینیم کدام یک به خلافت سزاوار تریم .

آن گاه از منزل ولید خارج شد و با اصحاب خود به خانه بازگشت.

فـرداى آن روز امام حسین (ع ) براى اطلاع از اخبار از منزل خارج شد و در کوچه با مروان برخورد کردمروان گفت: من خیر تو را مى خواهم، حرف مرا بشنو تا دچار اشتباه نشوى امام فرمود، بگو تا بشنوم گفت با یزید بیعت کن که براى دین و دنیاى تو بهتر است .

امـام فـرمـود: انـا اللّه و انـا الیه راجعون هنگامى که امت به رهبرى چون یزید گرفتار شوند، باید فاتحه اسلام را خواند.

سـپـس فـرمـود: تـو مرا راهنمایى مى کنى با یزید بیعت کنم، در حالى که یزید مردى فاسق است راسـتـى کـه چـه سخن ناحقى بر زبان مى رانى، ولى من تو را سرزنش نمى کنم، تو همان ملعونى هـستى که رسول خدا لعنتش کرد و از کسى که رسول خدا(ص ) لعنتش کند، بعید نیست مردم را به بیعت یزید بخواند اى دشمن خدا! گوش کن ! ما اهل بیت رسول خداییم ، حق با ماست و از زبان ما سخن مى گوید از جدم رسول خدا(ص ) شنیدم که فرمود: خلافت بر آل ابى سفیان حرام است، هـنـگامى که معاویه را بر منبر من دیدید شکمش را پاره کنید مردم مدینه او را بر منبر رسول خدا دیدند و سفارش او را به جا نیاوردند، خدا آنها را گرفتار یزید کرد.

پرده دوم، در برابر نصایح به ظاهر دلسوزانه:

در مـکـه عـبـداللّه ابـن عـباس و عبداللّه ابن عمر با هم خدمت امام حسین (ع ) رفتند نخست ابن عـمـرآغاز سخن کرد و گفت : ،یا اباعبداللّه ! خدایت رحمت کند تو مى دانى این خانواده با شما تا چـه حـددشـمنى دارند و چه ظلم ها در حق شما کرده اند در حال حاضر مردم یزید را به حکومت پـذیرفته اند، مى ترسم مردم براى درهم و دینار دور او جمع شوند و تو را بکشند و در این بین افراد زیـادى کـشته شودمن از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: حسین کشته مى شود، اگر او را تنها بگذارند و یارى نکنند، خداوند تا قیامت آنها را بى یاور و تنها مى گذارد من به تو پیشنهاد مى کنم مـانند همه مردم بیعت کنى وهمانطور که در زمان معاویه صبر کردى باز هم صبر کن امید است خدا بین شما و قوم ستم پیشه قضاوت کند.

امام فرمود: ،اى ابا عبدالرحمن ! تو به من مى گویى با یزید بیعت کنم ، با آن که رسول خدا درباره او وپدرش چیزهایى فرموده که تو خود مى دانى.

ابـن عـبـاس گـفت: درست است پیامبر فرمود مرا به یزید چه کار، خدا به او برکت ندهد که او فـرزنـدم حسین (ع ) را مى کشد و فرمود: به خدا حسین (ع ) در نزدیکى هر قومى کشته شود و آنها یاریش نکنند، خداوند آنها را گرفتار نفاق مى کند،.

حـضـرت رو بـه ابـن عباس کرد و فرمود: ،اى پسر عباس ! آیا مى دانى که من دختر زاده پیامبرم عـرض کرد: آرى به خدا جز تو کسى را نمى شناسم که سبط رسول خدا باشد یارى تو مانند روزه و زکات واجب است ،.

فرمود: ،درباره کسانى که دختر زاده پیامبر را از خانه و کاشانه و شهر و دیار خود اخراج کرده و او را ازمـجـاورت قـبـر و مسجد پیامبر محروم کرده اند و چنان او را ترسانده اند که هیچ قرار گاهى نـدارد ومى خواهند او را بکشند، در حالى که نه شرک ورزیده و نه سنت رسول خدا را تغییر داده ، چه مى گویى گفت : من آنها را از دین بدور مى دانم.

حضرت فرمود: خدا تو شاهد باش.

عـرض کرد: یابن رسول اللّه گویا مى خواهى از مرگ خود به ما خبر دهى و از من مى خواهى که یـاریـت کنم به خدا اگر در رکاب تو شمشیر بزنم تا هر دو دستم قطع شود ذره اى از حق تو را ادا نکرده ام من دراختیار توام، هرگونه که مى خواهى فرمان ده .

ابـن عـمر گفت: ،اى ابن عباس از این سخن ها دست بردار، سپس رو به امام حسین (ع ) کرد و گـفت : آرام تر حرکت کن یا اباعبداللّه! با ما به مدینه بیا مانند مردم با یزید بساز، از وطن خویش هم آواره نشو اگر هم نخواستى بیعت کنى کسى را با تو کارى نیست .

فرمود: اف بر چنین سخنى تو گمان مى کنى من اشتباه مى کنم اگر چنین است راه درست را نشان بده تا از آن پیروى کنم .

عـرض کـرد: نه، خدا نمى گذارد دخترزاده رسولش اشتباه کند و کسى به پاکى تو نباید یزید را بـه خلافت بشناسد، ولى مى ترسم آن صورت زیبایت گرفتار شمشیر شود بیا با ما به مدینه برویم، اگرنخواستى تا ابد هم بیعت نکن.

فرمود: هیهات اى پسر عمر! اینها اگر به من دست بیابند رهایم نمى کنند و اگر دست نیابند به دنبالم مى آیند و تا بیعت نکنم یا مرا نکشند، دست بردار نیستند اى ابا عبدالرحمن! آیا نمى دانى که یکى ازنشانه هاى پستى این دنیا نزد خدا این است که سر یحیى پیامبر را براى یکى از روسپیان بنى اسـرائیـل هـدیـه بـردند آیا نمى دانى که بنى اسرائیل از طلوع فجر تا طلوع خورشید هفتاد پیامبر مى کشتند و آنگاه در بازارها مى نشستند و خرید و فروش مى کردند چنانکه گویى هیچ نکرده اند با این حال خدا در عذاب ایشان شتاب نکرد ولى در نهایت آنها را گرفتار عذاب و انتقام نمود.

اى ابا عبدالرحمن! از خدا بترس و دست از یارى من برندار.

پرده سوم، پیش از حرکت از مکه و صحبت با ابن زبیر:

در ایـامـى کـه حـضـرت در تـدارک مـقـدمـات سـفـر بـود، افراد زیادى با انگیزه هاى مختلف با حـضرتش سخن گفتند و او را از پذیرش دعوت کوفیان برحذر داشتند و حضرت به هر یک از آنها متناسب با انگیزه و مرامش پاسخ مى گفت و بدینوسیله از عزم راسخ خود پرده مى داشت .

در مـیـان کـسـانى که در این باره با امام صحبت کردند عبداللّه بن زبیر وضعیت خاصى داشت او ازحـضـور امـام حـسـیـن (ع ) در مکه به شدت نگران بود زیرا با وجود آن حضرت کسى به او اعتنا نـمـى کـرد بـه همین جهت با گوشه و کنایه حضرت را به ترک مکه تشویق مى کرد در یکى از این برخوردها پس از این که امام را به سفر به کوفه تشویق کرد براى این که متهم نشود گفت : اما اگر بخواهى در اینجا بمانى و اداره اموررا به عهده بگیرى، ما هم یاریت مى کنیم و با تو بیعت مى کنیم و خیرخواه تو خواهیم بود حضرت فرمود: پدرم به من گفته است مکه را قوچى است که با خونش حرمت حرم شکسته مى شود و من نمى خواهم آن قوچ باشم .

عـبـداللّه بن زبیر گـفـت : اگـر مـى خواهى اداره امور را به من بسپار، در این صورت هم هر امرى داشته باشى اطاعت مى شود.

حضرت فرمود: این را هم نمى خواهم.

بـعـد از آن مـدتـى مـخـفیانه با هم سخن گفتند آنگاه حضرت رو به اصحاب کرده فرمود: او به من مى گوید در مسجد الحرام بمان ، من مردم را به گردت جمع مى کنم به خدا من اگر در یک وجبى مسجدکشته شوم ، بیشتر دوست دارم تا در درون آن کشته شوم و اگر در دو وجبى مسجد کـشـتـه شـوم بیشتردوست دارم تا در یک وجبى آن به خدا قسم اگر خود را در سوراخ جانوران مخفى کنم مرا بیرون مى کشند و مرا مى کشند به خدا اینان بر من ستم مى کنند، همچنان که بنى اسرائیل در روز شنبه تعدى کردند.

پرده چهارم، صحبت های حضرت عباس علیه السلام در رد امان نامه:

ام البنین از قبیله بنى کلاب بود که شمر بن ذى الجوشن نیز به همین تبار انتساب پیدا مى کرد.

بدین جهت در عصر تاسوعا به نزدیکى خیمه گاه امام حسین(ع) آمد و با صداى بلند فریاد زد: خواهرزادگانم کجایند؟

امام حسین(ع) که منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهید. اگر چه او فاسق است و لیکن با شما قرابت و خویشى دارد.

حضرت عباس (ع) به همراه سه برادر خود، در نزد شمر حاضر شدند و از او پرسیدند: حاجت تو چیست؟ شمر گفت :شما خواهرزادگان من هستید. بدانید تا ساعتى دیگر شعله هاى جنگ برافروخته مى گردد و از یاران حسین(ع) کسی زنده نمى ماند. من براى شما امان نامه اى از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان هستید، مشروط بر این که دست از یارى برادرتان حسین(ع) بردارید و سپاهیانش را ترک کنید.

حضرت عباس (ع) بر او  بانگ زد: بریده باد دست هاى تو و لعنت خدا بر تو و  امان نامه ات. اى دشمن خدا، ما را دستور مى‌دهى که از یاران برادرمان  حسین(ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان در آوریم؟ آیا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا (ص) امانى نیست؟

شمر از پاسخ دندان شکن فرزندان ام البنین، خشمناک شد و به خیمه خویش بازگشت.

پرده پنجم، درخواست مهلت برای یک شب عبادت:

عمر بن سعد، پس از دریافت نامه عبیدالله بن زیاد، احساس کرد، اگر در مبارزه با امام حسین(ع) تعلل بورزد، موقعیت خویش را از دست خواهد داد و شمر به جاى او به فرماندهى سپاه خواهد رسید.

بدین جهت در عصر تاسوعا بدون هیچ گونه اخطار قبلى و با دستپاچگى تمام فرمان حمله عمومى به سوى خیمه هاى امام حسین(ع) را صادر کرد.

سپاه کفر پیشه عمر بن سعد، یک پارچه به حرکت درآمده و به سوى خیمه هاى امام حسین(ع) هجوم آوردند.

امام حسین(ع) در این هنگام خیل عظیم سپاهیان دشمن را در روبروى خیمه هاى خود مشاهده نمود.

آن حضرت ، بلادرنگ برادرش عباس (ع) را طلبید و وى را به همراه بیست تن از یاران فداکارش چون زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر به سوى سپاه دشمن فرستاد، تا عمر بن سعد را ملاقات کرده و علت آتش افروزى هاى بى حاصل آنان را جویا گردند.

حضرت عباس (ع) به همراه یاران امام حسین(ع) به سپاهیان دشمن نزدیک شد و از سرکردگان آنان پرسید:

منظور شما از این حرکت بیجا و غوغاها چیست؟ آنان پاسخ دادند: از امیر عبیدالله بن زیاد فرمان آمده است که باید بر شما عرضه کنیم و آن این است که یا در طاعت او درآیید و با وى بیعت کنید و یا آماده نبرد سرنوشت ساز باشید.

حضرت عباس (ع) فرمود: پس قدرى تامل کنید تا من این گزارش را به مولایم حسین(ع) برسانم.

حضرت عباس (ع) ، پیام دشمن را به امام (ع) رسانید. امام حسین(ع) به وى فرمود: به سوى ایشان برو و از آنان مهلت بخواه که امشب را صبر کنند و کار نبرد را به فردا واگذار کنند. چون دوست دارم در شب آخر عمرم مقدارى بیشتر به نماز و عبادت بپردازم و خدا مى‌داند که من به راز و نیاز با وى و نیایش در درگاهش چه قدر علاقه‌مندم.

حضرت عباس (ع) مجددا پیام امام حسین(ع) را به دشمن رسانید.

عمر بن سعد که مظنون به مسامحه کارى شده بود و شمر را رقیب خود مى‌دید، از درخواست امام حسین(ع) سرباز زد و گفت: براى حسین، دیگر مهلتى نیست!

برخى از فرماندهان سپاه، از جمله قیس بن اشعث و عمر بن حجاج بر او اعتراض کرده و گفتند: اگر سپاهیان کفر و شرک از ما مهلت مى‌خواستند، ما دریغ نمى‌کردیم ولى مهلت دادن به فرزند زاده رسول خدا (ص) دریغ مى‌ورزیم؟ لازم است او را مهلت دهیم .

عمر بن سعد، ناگزیر درخواست امام حسین (ع) را پذیرفت و پیام داد که یک شب را به شما مهلت دادم ولى بامدادان فردا اگر بر فرمان امیر، سر طاعت فرود نیاورید، فیصله کار را به شمشیر مى‌سپاریم.

دراین هنگام، آرامش نسبى حاکم شد و هر دو سپاه به خیمه‌گاه خویش برگشته و منتظر فرارسیدن روز بعد شدند.

پرده ششم، صحبت های روشنگرانه امام حسین علیه السلام در روز عاشوار:

امام سجاد(ع) که این صحنه را روایت کرده در ادامه می فرماید: لشکر یزید اسب های خود را در اطراف خیمه گاه حسین(ع) به جولان در آوردند و چون با خندق آتش در پشت خیمه ها روبه رو شدند، شمربن ذی الجوشن با صدای بلند به امام اهانت کرد و فریاد زد:

ای حسین(ع) به آتش شتاب کرده ای پیش از روز رستاخیز؟! حسین(ع) فرمود: این کیست؟ گویا شمربن ذی الجوشن است؟ گفتند:آری

حضرت فرمود: ای پسر زن  بزچران،  تو سزاوارتری به آتش، در این هنگام مسلم بن عوسجه از اصحاب امام (ع) خواست او را هدف قرار دهد اما امام (ع) او را از این کار منع کرد و فرمود: او را نزن؛ زیرا من خوش ندارم آغازگر جنگ با آنان باشم.

آنگاه امام حسین (ع) برای اینکه حجت را با آنان تمام کند، شتر خود را خواست و بر آن سوار شد و در مقابل لشکر یزید قرار گرفت و با صدای بلند خود را به آنان معرفی  کرد و فرمود: ای مردم عراق  گفتار مرا بشنوید و شتاب نکنید تا به آنچه حق شما بر من است پند دهم و عذر خود را بر شما آشکار کنم. پس اگر انصاف دهید، سعادتمند خواهید شد.

امام حسین (ع) خدا را حمد و ثنا گفت و بر پیامبر(ص) درود فرستاد و با صدای رسا و بلیغ فرمود: اما بعد، پس نسب و نژاد مرا بسنجید و ببینید من کیستم سپس به خود آیید و خویش را سرزنش کنید و بنگرید آیا کشتن من و هتک حرمت من، برای شما سزاوار است؟ سپس فرمود: ،آیا من پسر دختر پیامبر(ص) شما و فرزند وصی او نیستم؟ آیا حمزه سیدالشهدا عموی من نیست؟ آیا جعفربن ابی طالب که با دو بال در بهشت پرواز می کند، عموی من نیست؟ آیا نشنیده اید که رسول خدا(ص) درباره من و برادرم فرمود: الحسن و الحسین(ع) سیدا شباب اهل الجنه: حسن و حسین(ع) سرور جوانان اهل بهشت هستند؟ پس اگر سخن مرا تصدیق می کنید که حق همان است و اگر مرا دروغگو می پندارید، همانا در میان شما کسانی هستند که اگر از آنان بپرسید شما را از آن چه گفتم آگاهی دهند. از جابربن عبدا... انصاری، اباسعید خدری، سهل بن سعد ساعدی، زید بن ارقم و انس بن مالک بپرسید تا به شما خبر دهند که این سخن را از رسول خدا(ص) درباره من و برادرم شنیده اند. آیا این گفتار رسول خدا(ص) از ریختن خون من جلوگیری نمی کند؟

در این زمان شمر سخنی گفت که مفهوم آن این بود که نمی دانیم چه می گویی و از چه حرف می زنی. حبیب بن مظاهر هم پاسخ او را داد و گفت: خدا دل تو را مهر کرده و نمی توانی سخن حق را بفهمی و بپذیری.

امام حسین (ع) سخن خود را ادامه داد و فرمود: اگر در این گفتار من هم تردید دارید آیا در این نیز شک دارید که من پسر دختر پیامبر(ص) شما هستم؟ به خدا قسم در شرق و غرب پسر دختر پیغمبری جز من نیست. وای بر شما، آیا کسی از شما را کشته ام که خون او را از من می خواهید؟ یا مالی از شما را برده ام؟ یا قصاص جراحتی از من می خواهید؟

لشکر یزید در پاسخ امام حسین(ع) خاموش شد و چیزی نگفت.

امام حسین(ع) فریاد زد و نام تعدادی از کسانی را که به ایشان نامه نوشته و ایشان  را دعوت کرده بودند، بر زبان راند. امام حسین (ع) فرمود: ای شبث بن ربعی و ای حجاربن ابجر، و ای قیس بن اشعث، و ای یزیدبن حارث آیا شما به من ننوشتید که میوه ها رسیده و باغ ها سرسبز شده و تو بر لشکری آماده یاری وارد خواهی شد؟

قیس بن اشعث پاسخ داد: ما نمی دانیم تو چه می گویی! ولی به حکم عبیدا... تن در ده زیرا که او چیزی جز آن چه دوست داری درباره تو انجام نخواهد داد؟ امام حسین(ع) فرمود: نه به خدا نه دست خواری به شما خواهم داد و نه مانند بندگان فرار خواهم کرد.

آنگاه از شر آنان به خدا پناه برد و این آیات را تلاوت کرد:

وَإِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُمْ أَن تَرْجُمُونِ

من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‏ برم از اینکه مرا سنگباران کنید. سوره  دخان آیه 20

إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُم مِّن کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لَّا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ

من از هر متکبرى که به روز حساب عقیده ندارد به پروردگار خود و پروردگار شما پناه برده‏ ام. سوره غافرآیه 27

وچون از شتر خود پیاده شد، لشکر یزید که سخن امام حسین (ع) در دل آنان تاثیر نکرده بود، به طرف امام(ع) هجوم آوردند.

تنها کسی که به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و ره صدساله را لحظه ای پیمود، حربن یزید ریاحی بود.

پرده هفتم، مباحثه ابن زیاد و مسلم و اتهام امام حسین و یارانش به تفرقه افکنی:

یکی از مباحث کلیدی که بین ابن زیاد و مسلم ابن عقیل به عنوان نماینده امام حسین علیه السلام در کوفه رد و بدل شد و هنوز نیز وجود دارد این است که امر به معروف و نهی از منکر موجب تفرقه ی مردم معرفی می گردد!! که همین بحث بین ابن زیاد و مسلم به این شکل مورد بحث قرار گرفت:

ابن زیاد گفت: اى مسلم! مرا خبر ده که تو به چه کار به این شهر آمده اى؟ امور مردم منظم بود و تو آمدى تفرقه در میان ایشان افکندى و اختلاف کلمه بین آنان ایجاد نمودى . مسلم علیه السّلام فرمود: من براى ایجاد تفرقه و فساد نیامده ام بلکه براى آن آمدم که شما مُنْکر را ظاهر ساختید و معروف را به مانند شخص مرده دفن نمودید و بر مردم امیر شدید بدون آن که ایشان راضى باشند. شما خلق را وا داشتید به آن چه خداى  متعال امر به آنها نفرموده و کار اسلام را در میان مردم به مانند پادشاهان فارس و روم جارى ساختید. ما آمدیم از براى آن که معروف را به مردم امر و منکر را از آنها نهى کنیم و ایشان را دعوت به احکام قرآن و سنّت رسول الله نمودیم و ما شایسته این منصبِ امر و نهى بودیم و براى همین نیز قیام کردیم.

پرده هشتم، نظر امام حسین در مورد هدفش:

امام حسین (ع ) هدف از قیام خود را اینگونه معرفی می فرماید:

"لم اخرج اشرا ولابطرا ولا مفسدا ولا ظالما ، وانما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی"

همانا من به منظورتباهگری و خود خواهی وفساد وستمگری حرکت نکرده ام ، تنها برای اصلاح امت جدم رسول خدا قیام نموده ام

وقتی خود امام حسین می فرماید هدفش را اصلاح امت جدش بیان می کند نمی توان ونمی بایست این هدف را با عباراتی مانند تعامل و معامله تحریف نمود.

نتیجه:

با دقت در سخنان امام حسین علیه السلام، حضرت عباس و حضرت مسلم با لشکر باطل و حتی با واسطه هایی که به ظاهر خودشان را دوست و دلسوز امام نشان می دادند، می توان فهمید که همه ی این سخنان نصیحت، پند، امر به معروف و نهی از منکر ، اتمام حجت و در جهت تربیت هستند و بوی هیچ تعاملی از آن ها به مشام نمی رسد، امام حسین علیه السلام در آنجایی که پای مبارزه با طاغوت در میان است مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح می دهد و با وجود این انتخاب، آن را به گونه ای کارگردانی می کند تا با هر گفتار و رفتارش فرصتی برای هدایت، تربیت و توبه ایجاد کند، همانطوری که مشاهده می کنید در این سخنان خبری از تعامل با لشکر طاغوت دیده نمی شود و امام حسین علیه السلام صراحتاً بیان می کند که در جایی که فسق و فجور و تعدی گری طاغوت آشکار و غیرقابل انکار است، معامله ای جز امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه و مقاومت کردن وجود ندارد و این همان پیامی بود که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری از این حادثه عظیم برداشت و ترویج کردند و همان پیامی است که ماهاتمام گاندی و بسیاری از آزادی  خواهان و استکبار ستیزان عالم آموختند و بر ما فرض است تا این پیام متعالی دچار تحریف و تأویل نگردد، حواسمان باشد که ذبح شدن پیام و منطق امام حسین علیه السلام به مراتب از شهادت ایشان تلخ تر است.


میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

93/8/2
3:37 ع

سفر روحانی به زنجاندر میان جملاتی که دکتر روحانی در نهمین سفر استانی شان بیان کردند بخش هایی مربوط به مسائل استان زنجان بود که به آنها نمی پردازم لیکن برخی جملات دیگر ایشان حساسیت و تنش زیادی ایجاد کرد که بیشتر این جملات در قالب کنایه به طرح حمایت از امرین به معروف و ناهین از منکر و بحث رفع حصر سران فتنه اشاره داشت که با توجه به اهمیت آنها ضمن اشاره به اصل سخنان جناب روحانی پاسخ های کوتاهی در خصوص آنها می نمایم:

روحانی: امر به معروف و نهی از منکر طبق آموزه‌های اسلام و طبق نص قانون اساسی کشورمان یک عمل همگانی و متقابل است و این نکته ای است که باید به خوبی به ذهن‌ها سپرده شود، مبادا روزی کلمه امر به معروف و نهی از منکر که باید وسیله ارتباط نزدیک‌تر جامعه به یکدیگر و دعوت همگان به خیر و نیکی باشد، به‌ وسیله‌ای برای تفرقه و جدایی تبدیل شود.

نازک بین: اگر چه در مقدمه ی بحث جناب روحانی امر به معروف و نهی از منکر را فریضه معرفی می کنند اما در ادامه با جملاتی که بیان می کنند عملاً مقدمه شان را زیرسوال می برند، به عنوان مثال این که در امر به معروف و نهی از منکر آنچیزی که اصالت دارد بحث معروف و منکر است نه بحث وحدت به هرقیمتی، در قرآن تنها وحدتی ارزش دارد که حول معروف باشد به قول قرآن باید علی البر و التقوی به دنبال همکاری بود نه این که حول الاثم و العدوان دعوت به همکاری کنیم.

روحانی: از دیدگاه اسلام، تنها یک گروه آمر به معروف و ناهی از منکر نیستند، بلکه همه مردم این وظیفه را بر دوش دارند، مبادا - که البته نخواهد بود - تحت لوای شعار زیبای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ناامنی آغاز شود.

نازک بین: علی رغم این که مقدمه ی حرفهای جناب روحانی صحیح است ولی متأسفانه نتایجی که می گیرند یا بی ارتباطند و یا اشتباه، این که امر به معروف یک امر همگانی است چه ربطی دارد به این که در جامعه ناامنی ایجاد شود، متأسفانه جناب روحانی در زمانی خدشه دار شدن امنیت اجتماعی را به امر به معروف متصل می کنند که رسانه های ضدانقلاب به شدت تلاش می کنند تا اسیدپاشی ها را به گروه های انقلابی و آمرین به معروف مرتبط معرفی کنند و بعید است که جناب روحانی متوجه نشود با این ربطِ بی ارتباط در کدام زمین توپ می زند.

روحانی: اساس امر به معروف و نهی از منکر ایجاد امنیت، برادری، کرامت انسانی و احترام به یکدیگر است و مبادا که منکر تنها به یک مسأله خلاصه شود و دروغ، تهمت، رشوه‌خواری و بورسیه‌های تقلبی منکر پنداشته نشوند و از صبح تا شب فقط یک مسأله و آن هم بدحجابی به عنوان منکر مطلق تلقی گردد. زنان ایران با عفت و همه آنها طرفدار حجاب هستند.

نازک بین: متأسفانه جناب روحانی در حالی که خودشان دیگران را به دروغ و تهمت و رشوه و بورسیه غیرقانونی و رانتخواری متهم می کنند مدعی اخلاق هم می شوند، در حالی که متأسفانه آمارهای رسمی دولت بعضاً در تضاد کامل با همدیگر و واقعیات جامعه هستند و در حالی که منتقدان روند مذاکرات هسته ای به عنوان رانتخوار تحریم متهم می شوند و در حالی که دروغ بزرگِ ارتباط دادن آلودگی هوای تهران به بنزین های پتروشیمی توسط گزارش وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت مجلس رد گردیده است و در حالی که رانت بزرگی که به یکی از وارد کنندگان داده شد از سوی مراجع قانونی تأیید گردید، متأسفانه دولت با اعتماد به نفس بالایی دیگران را متهم می کند و جالب است که در این میان مدافعان امربه معروف و نهی از منکر را انسان هایی جلوه می دهد که با هیچ منکری برخورد نمی کنند! و اما بحث حجاب نیز که عیان است، در میان زنان کشور اکثریت قریب به اتفاق اهل حجاب و عفافند و برخی نیز در این مسئله کمی سستی می کنند و بخش کوچکی نیز عملاً به نحوی رفتار می کنند تا ساختار شکنی کنند و امنیت اجتماعی و خانواده را زیر سوال ببرند که نمی توان منکر این بخش هرچند کوچک و لزوم برخورد با ایشان گردید و البته در کنار این برخورد ها باید کارهای فرهنگی به چندبرابر افزایش یابد و همین امر به معروف ها نیز از راه های فرهنگی و با کمترین برخورد انتظامی انجام شود ولی این که کلاً جناب رئیس جمهور منکر وجود بی حجابی و عزمهای شوم در این خصوص می شوند به هیچ وجه قابل تأیید نیست.

روحانی: نباید چند نفر در کشور خود را متولی اخلاق بپندارند درس عاشورا برای ما آن است که همه به دنبال امر به معروف و نهی از منکر باشیم و قیام امام حسین(ع) برای همین موضوع بود.

نازک بین: مجدداً مقدمه ی این جملات رئیس جمهور صحیح است چرا که همه ی جامعه متولی اخلاقند و اگر تعدادی از مردم و یا مسئولان این وظیفه شان را فراموش کردند دلیل نمی شود که بقیه نیز فراموش کنند، اتفاقاً عاشورا هم همین را می گوید یعنی اگر حتی همه وظیفه شان را در امر به معروف و نهی از منکر فراموش کردند باید در عین اقلیت مطلق به این مهم همت گماشت.

روحانی: منکری بالاتر از بیکاری و فقر وجود ندارد، اگر به دنبال ترویج معروف در جامعه هستیم باید دست به دست هم دهیم و با فقر مبارزه کرده و برای جوانان اندیشمند و متخصص کشورمان شغل و کار مناسب فراهم کنیم. توسعه کشور، بالاترین امر به معروف است و باید کاری کنیم که کشورمان در مسیر توسعه قرار گیرد، چرا باید اینگونه باشد که وقتی یک ایرانی مسلمان به یک کشور صنعتی غربی می‌رود، حسرت زندگی غربی را داشته باشد؟ ایران دارای استعدادهای انسانی و طبیعی فراوانی است که باید از همه آنها در مسیر پیشرفت کشور استفاده کنیم.

نازک بین: متأسفانه جناب روحانی برای کوچک کردن یک منکر، منکری دیگر را بزرگ می کند و برای بزرگ کردن یک معروف، معروف دیگری را کوچک می شمارد، مگر آن کسانی که حجاب و عفاف را معروف می دانند، ایجاد شغل و کار را منکر می شوند و یا مگر کسانی که بی حجابی و بی عفتی را منکر می دانند منکر زشتی بی کاری و فقرند؟! متأسفانه این گونه سفسطه کردن در رئیس جمهور قبلی نیز مشاهده می شد، او نیز می گفت "مگر مشکل کشور دو تار موی بیرون آمده ی دختران است"، در هر صورت دولت متشکل از وزارتخانه های مختلف و با شرح وظایف مستقل است و همانطوری که برخی وزارتخانه مکلف به ایجاد شغل و تولید و توسعه هستند، برخی وزارتخانه ها نیز مکلف به مبارزه فرهنگی و سلبی با بی عفتی و بی حجابی های سازماندهی شده هستند.

روحانی: یکی از بالاترین منکرات، اختلاف و تفرقه در جامعه و دامن زدن به این موضوعات است، نباید بگذاریم در جامعه تفرقه، اختلاف و شکاف ایجاد شود. گویا زندگی یک عده تنها در شکاف و تفرقه بین مردم و دولت، مردم با مردم و بین جناح‌های مختلف در کشور است.

نازک بین: به نظر می رسد جناب روحانی منظورشان از عاملان تفرقه و شکاف کسانی هستند که به دولت انتقاد می کنند، متأسفانه جناب روحانی بارها برچسب های مختلفی به منتقدانش وارد کرده که عامل تفرقه و شکاف نیز به آن برچسب ها اضافه گردید. گویا جناب روحانی توقع دارند چون ایشان رئیس جمهور شده اند بقیه جز تعریف و تمجید سخنی بر زبان نیاورند، توقعی که در خصوص دولتهای قبل کاملاً برعکسش را داشتند. جناب روحانی در حالی که بحث مذاکرات هسته و مذاکره کنندگان هسته ای را نقد می کرد اکنون اجازه هیچ نقدی در این خصوص نمی دهد مگر این که نقد کننده را به برچسبی و اتهامی میهمان کند.

روحانی: اگر اشکال و گناهی بوده به تفرقه دامن نزنیم و از آن بگذریم، چرا که ما تابع همان حسینی هستیم که توبه حر را هم قبول کرد. من در جامعه کسی را نمی‌شناسم که گناهی بالاتر از گناه حر و عظیم‌الشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) جز ابا عبدالله الحسین(ع) نمی‌شناسم که در برابر سری که حر در برابرش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشید. باید درس برادری، محبت و وفاق را از امام حسین(ع) بیاموزیم و دست در دست یکدیگر در این مسیر حرکت کنیم. دکتر روحانی تصریح کرد: درس و پیام امام حسین(ع) درس برادری، وحدت، گذشت و قبول توبه از یکدیگر است و درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین می‌باشد.

نازک بین: مشخص است که منظور جناب روحانی از این بخش بحث سران فتنه و عوامل ایشان است، متأسفانه جناب روحانی برای توجیه رفع حصر سران فتنه و احتمالاٌ سخت گیری نکردن در واگذاری مسؤلیتها به عیادی فتنه به یک مقایسه اشتباه روی آورده است، در این جملات که به جملات قبلی ایشان بی ارتباط به نظر نمی رسد، مخالفان فتنه و سران فتنه به عنوان عوامل تفرقه معرفی می شوند و حال این که فتنه بود که بزرگترین عامل تفرقه و شکاف بود و مخالفان سران فتنه در واقع مخالفان عاملان اصلی تفرقه در چندماهی است که شعله ی فتنه فروکش کرد. بحث دیگر مثال جناب روحانی است، مقایسه ی حر با سران فتنه! اولاً که عمل فته گران از حر بدتر نبود، عمل حر به خونریزی منجر نشد، او راه بر امام حسین بست ولی به امام و اهل بیت احترام می گذاشت، اما فتنه گران هم خونریزی به راه انداختند و هم احترام ولایت نگذاشتند و البته تفاوت اساسی بین سران فتنه و حر این است که سران فتنه توبه نکردند ولی حر هم توبه نصوح کرد و هم با تمام وجود اشتباهش را جبران کرد، به راستی آیا کسی از سران فتنه جمله ای یا نوشته ای متبادر توبه درک کرده اند؟! آیا حتی یک بار حرف یا عمل و حتی قدمی در جهت جبران اشتباهشان برداشتند؟! آیا قرار است برای تطهیر فتنه گرانی که اسلام، قانون، عزت کشور، رأی و خون و معیشت مردم و بیت المال را برای رسیدن به قدرت لگدکوب کردند، حرمت شهدای کربلا را نیز به حراج بگذارند؟! آیا مقام معظم رهبری تا ماه ها بعد از فتنه منتظر بازگشت این سران پلید فتنه نماند؟! آیا برای شان پیغام و پسغام نفرستاد؟! آیا دعوتشان نکرد؟! آیا جز لجاجت و عناد چیزی از ایشان مشاهده شد؟! آیا حتی آنگاه که از فتنه گری عاجز شدند اعلام توبه کردند؟! به راستی درس کربلا تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب موازین و منطق است؟! آیا درس کربلا این نبود که در برابر کسانی که تعامل پذیر نیستند باید ایستاد؟! آیا می توان با یزیدی که فسق و فجور علنی دارد به تعامل رسید؟! اگر امام حسین حاضر به تعامل با لشکر شرک و نفاق بود، پس شهادت مظلومانه ی او و یارانش به چه دلیل رخ داد؟! آیا درس امام حسین شعار هیهات من الذله نبود؟! آیا برای توجیه مذاکره با شیطان بزرگ باید حادثه کربلا را تحریف کنیم؟! آیا تحریف حقیقت به بهانه ی توجیه رفتار خود و دوستان در نظر جناب روحانی ایرادی ندارد؟!

روحانی: در شب تاسوعایی که شما مردم زنجان بزرگترین مراسم گرامیداشت را برای آن برگزار می‌کنید به طوری که مایه افتخار و غرور همه ایرانیان است، امام حسین(ع) خیمه‌ای برپا کرد و عمر سعد را به مذاکره دعوت نمود؛ امامی که آگاه است که فردا او و یارانش توسط همین عمر بن سعد و یاران نادانش به شهادت خواهند رسید، اما خواست که با دنیا اتمام حجت کند و از همین‌رو در آن شب، ساعت‌ها با عمر سعد مذاکره کرد، تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود. این به معنای آن نیست که امام حسین(ع) از شهادت می‌ترسید، بلکه امام حسین(ع) از شهادت استقبال هم می‌کرد اما با این حرکت خود به ما یاد داد که حتی با دشمن خود باید به گونه‌ای رفتار کنیم که دنیا منطق ما را در صحنه مذاکره پیروز بداند.

نازک بین: آیا امام حسین قبل از جنگ و در خلال جنگ برای تعامل بود که با دشمن صحبت می کرد؟! و یا نه! امام حسین ایشان را نصیحت می کرد تا به راه راست بازگردند؟! نکند امر به معروف و نهی از منکر همان نام دیگر تعامل است که ما نمی دانستیم؟!

روحانی: امروز در سایه تعامل سازنده با قدرت‌های بزرگ در حال مذاکره هستیم و در اولین گام‌هایی که در این مسیر برداشتیم، پیروزی‌هایی نیز کسب کردیم و به امید خدا و با اتکال به ارواح طیبه ائمه اطهار و لطف امام عصر(عج) ‌و به پشتیبانی شما مردم و هدایت‌های مقام معظم رهبری که اصلی‌ترین پشتوانه ماست، به مذاکره برای حل مشکل ادامه خواهیم داد. ملت بزرگ ایران بداند که ما از حق مردم کوتاه نخواهیم آمد، در عین حال با همه قدرت در پی آن هستیم و می‌خواهیم تا دیوار ظالمانه تحریم را برای همیشه از میان برداریم.

نازک بین: به نظر می رسد جناب روحانی علی رغم تشدید تحریمها، ادامه ی تهدیدها و حتی افزایش توهین های سران آمریکا و غرب و مشاهده جسورتر شدن دولت و کنگره آمریکا در قبال ایران و ... همچنان توافق ژنو را به مثابه یک برگ برنده معرفی می کند! گویا جناب روحانی هنوز گمان می کند آنچه که در توافق ژنو تنظیم کردند عیناً همان چیزی بوده که مرقوم کرده بودند!

به نظر حقیر این که مهمتر و ظالمانه تر از شهادت امام حسین (ع) و یارانش این است که بخواهیم پیام این حادثه ی عظیم را استحاله کنیم و آن طوری که به صرف ماست بخواهیم آن را تأویل به رأی کنیم.


میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

93/7/24
11:25 ع

ظریف وین 8امروز جناب دکتر محمد جواد ظریف پس از پایان مذاکرات وین 8 مصاحبه ای داشتند که محور سخنان ایشان به لحاظ میزان تأکید و تکرار در یک عبارت خلاصه می شد، ایشان تمام تلاش شان را انجام دادند تا اساساً منکر تأثیر گذاری تحریم ها گردد و بگوید که اگر ایران برای رفع تحریم ها حساسیتی دارد تنها و تنها به این دلیل است که این تحریم ها نماد زشتی از ارتباط هستند! این سخنان از آنجا که محور شعارهای انتخاباتی جناب روحانی و پس از انتخاباتی ایشان همین تحریم ها بوده است بسیار اهمیت دارد که برخی از جملات ایشان را در زیر تقدیم می کنم:

خوب است که سانتریفیوژ بچرخد به شرطی که چرخ کارخانه ها هم بچرخد

من در موضوع هسته‌ای به مردم اطمینان می‌دهم که به تعبیر شما اولین قفل باز شده و پایه‌های ساختمان تحریم‌ها لرزیده است و مردم در این قضیه شک نکنند؛ گرچه برخی در دنیا شعارهایی می‌دهند و البته چاره‌ای ندارند و باید صورتشان را سرخ نگه دارند.

اساسا کشور در طول سال‌های گذشته هم به خاطر تحریم ظالمانه و هم به خاطر برخی از بی‌تدبیری‌ها شاهد مشکلات فراوانی بوده است که ما به حول و قوه الهی با کمک شما مردم با هدایتی که ما از این کشور از قانون اساسی از رهبری انقلاب خواهیم داشت ما هم شاهد شکستن تحریم در ماه‌های پیش رو ان شاءالله خواهیم بود.

در این مذاکرات به دنیا اثبات خواهیم کرد آن چه راجع به ایران در گذشته گفته شده است دروغ بوده است ایران در پی سلاح هسته‌ای نبوده و نخواهد بود اما توسعه علمی و فناوری را به حول و قوه الهی ادامه خواهیم داد و تحریم ظالمانه ضد حقوق بشری را قدم به قدم خواهیم شکست و کشور ما در سال‌های آینده شاهد شکوفایی و توسعه در سراسر کشور و از جمله در استان سیستان و بلوچستان خواهد بود.

البته بخشی از مشکلات به تحریم‌های بین المللی بر می‌گردد، اما این موضوع هم به مدیریت داخلی کشور بر می‌گردد، چرا که یک مدیریت خوب می‌توانست جلوی تحریم‌ها را گرفته یا حداقل این تحریم‌ها را تقلیل کند.

اینکه تحریم نباشیم، فشاری بر ملت نباشد و زندگی توام با رفاه و آرامش داشته باشیم هم حق مسلم ماست

اینکه گفته می‌شود با تحریم‌ها جلوی فعالیت هسته‌یی و موشکی ایران گرفته می‌شود، کاملا بی‌اساس است و خودشان هم می‌دانند چون وقتی ما امروز برای خرید مایحتاج عمومی مردم حتی گندم و نقل و انتقال مالی با مشکلات فراوان مواجه هستیم و بهتر از همه خودشان این را می‌دانند اما به کشورهای مختلف برای نقل و انتقال فشار می‌آورند، معلوم است هدف این تحریم نه برنامه‌ هسته‌یی و نه برنامه موشکی نیست بلکه فشار بر زندگی مردم است؛ البته مردم ما ثابت کرده‌اند که در برابر فشار خارجی می‌ایستند، ایستادگی می‌کنند و ایستادگی خواهند کرد.

البته از آنجا که روزی نبوده جناب آقای روحانی (چه در زمان تبلیغات انتخاباتی و چه پس از آن) تحریم ها را بزرگ، مهم و سخت جلوه نداده باشد، نیازی به آوردن مثال های بیشتر احساس نمی کنم و این در حالی است که در کنار اظهارات رئیس جمهور، مسئولان دیگر کشوری اعم از معاونان و وزرا نیز بارها با گفتار و رفتار خود به اهمیت تحریم ها صحه گذارده اند که در تمام این مدت بارها و بارها به این مشی دولت انتقادات زیادی شد، چرا که حتی اگر تحریم ها اینقدر تأثیر گذار هم بودند نیز اقرار و اصرار بر این مسئله موجب تضعیف دولت در مذاکره می شد که شد، ولی متأسفانه این انتقادات با اتهاماتی مانند رانتخوار تحریم، تعامل هراس، بزدل، بی سواد و ... پاسخ گفته شد.

مشی متکبرانه ی دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم همچنان ادامه داشت تا این که امروز جناب دکتر ظریف به محض پایان یافتن مذاکرات ژنو 8 بر بی تأثیر بودن تحریم ها تأکید کرد و گفت که گویا طرف مقابل حاضر نیست این ابزار را به زمین بگذارد و حتی به آن وابستگی عاطفی پیدا کرده است و جالب تر این که در حالی که ده ها اقرار به تأثیر گذاری جدی تحریم ها از سوی دولتمردان در یادها حک شده است، اکنون می خواهد به صرف حرف، این ذهنیت را از ذهن طرف مقابل مذاکره بزداید! که اگر بخواهم ریشه های تلقی طرف مقابل از تأثیر گذاری تحریم ها را بشمارم آن را به 3 بخش تقسیم می کنم:

1- شخص آقای روحانی، بارها در مناظرات و تبلیغات انتخاباتی از تحریم ها به عنوان یک عامل مهم در بروز مشکلات کشور، نهایت استفاده را انجام داد و برای این که اثبات کند مذاکره با آمریکا (کدخدای غربی ها) به مانند شاه کلید قفل مشکلات کشور، حیاتی است تمام تلاشش را کرد تا اثبات کند که تحریم ها بسیار تأثیرگذار بوده اند و چاره ای جز پایان دادن آنها نیز وجود ندارد، به نحوی که بعد از پیروزی آقای روحانی عملاً غربی ها اذعان کردند که این عامل تحریم ها بود که باعث شد آقای روحانی رأی بیاورد.

2- جناب روحانی با توجه به آرای شکننده ای که کسب کرد، برای جلوگیری از شکست احتمالی در انتخابات چهار سال بعد خیلی زود دست به کار شد و همان فضای انتخاباتی را ادامه داد و تأکید روی برخی مسائل مانند خالی بودن خزانه، اشتباه بودن دور زدن تحریم ها، زیر سوال بردن اهمیت خودکفایی (به خصوص در مورد تولید بنزین پتروشیمی) ، مانور بیش از حد در خصوص اهمیت رفع تحریم های هرچند کوچک و ... باعث شد تا نهایتاً طرف مقابل اینچنین برداشت کند که تحریم ها همچنان تأثیر گذار هستند.

3- آقای دکتر ظریف به عنوان وزیر امور خارجه دولت یازدهم و به عنوان شخصی که مستقیماً با مسئولیت جناب روحانی در مذاکرات شرکت می کند، برای این که طرف مقابل را قانع کند تحریم ها را کاهش دهد به ابزارهای عجیب و غیرمعمول متوسل شد که می توان به تشکیل "کمپین نه به عدم توافق هسته ای" و یا تهدید به این که "اگر توافق انجام نشود مردم ایران دوباره به غرب ستیزان رأی خواهند داد"، اشاره کرد؛ این نوع دیپلماسی، در کنار موضع گیری های سست و خنثی در برابر تشدید تحریم ها و توهین ها و جسارت های اوباما، دیوید کامرون، جان کری، وندی شرمن و ... ، نمادی دیگر بود که از ضعف مفرط دولت یازدهم در برابر تحریم ها حکایت کرده است.

نتیجه: به نظر می رسد دولت هر چه که بیشتر بر اهمیت مذاکرات و جدیت بر آن اصرار می ورزد طرف مقابل آن را بیشتر نشانه ضعف تلقی می کند و به همین دلیل بهتر است دولت هر چه سریعتر مواضع خود را در این زمینه متعادل نماید و با اتخاذ مواضع عزتمندانه، برای داشتن تعامل با طرف مقابل، به نحوی گریبان چاک ندهد که از آن ضعف برداشت شود و بیش از این که منتظر حذف تحریم ها برای اداره ی کشور باشد به سمت اجرای اصول اقتصاد مقاومتی با خودکفایی، حمایت از اقشار ضعیف، حمایت از تولید در برابر واردات، سالم سازی فضای اقتصادی، اخذ مالیات عادلانه (از بخش های غیرمولد) با شفافیت اقتصادی و ... حرکت نماید، مطمئناً با پدیدار شدن این عزم و روحیه در دولت، این طرف مقابل خواهد بود که برای مذاکره و تعامل جدیت خواهد یافت.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
کانون فرهنگی شهدا بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا یا صاحب الزمان (عج) عاشق آسمونی پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه