لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره

94/8/9
9:10 ع

09963465736524945488چگونگی دیدار امام حسین (ع) و عمر سعد دراین دو سه ماه اخیر، موضوع بحث برخی سخنرانان بود که تلاش داشتند تا این دیدار را به عنوان یک مذاکره دوستانه بشناسانند که حتی با مصافحه نیز همراه بوده است تا به این شکل هم مذاکره با آمریکا و هم دیدار ظریف و اوباما را قبح زدایی و تطهیر نمایند که این مسئله از سوی مقام معظم رهبری و برخی از علمای بزرگ دیگر مانند استاد پناهیان و استاد فاطمی نیا به خوبی پاسخ داده شد که محتوای این پاسخ ها بر دو محور استوار بود، اولاً این که اساساً چنین مصافحه ای فاقد هرگونه استناد تاریخی است و ثانیاً این که محتوای این دیدارها مذاکره به عنوان معامله نبوده است بلکه مبتنی بر نصیحت و تلاش برای بازگرداندن وی از مسیر طاغوت بوده است که اگر چه این دو استدلال تاکنون با هیچ پاسخ منطقی مواجه نگردیده است، لیکن اینجانب حتی با فرض صحت ادعای مذاکره و مصافحه امام حسین (ع) و عمرسعد نکته ای را عنوان میکنم:
مقایسه عمرسعد به عنوان یکی از عوامل لشگر یزید که هنوز دستش به خون اهل بیت آلوده نشده است با آمریکایی که از چند دهه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا همین امروز هرگز از حمایت از دشمنان و قاتلان مردم مسلمان ایران و سایر مسلمانان جهان دست برنداشته است مقایسه ای اشتباه و غلط است؛ آیا رئیس دولت آمریکا به عنوان نماینده و نماد حکومت آمریکا نیز حکم عمرسعد را دارد؟! آیا آمریکا هنوز در کودتاهای مختلف 28 مرداد، نوژه، طبس و کودتای مخملی 88، نقش آفرینی نکرده است؟! آیا هنوز از گروهک های تحت سرپرستی رجوی ها و ریگی ها حمایت نکرده است؟! آیا هنوز هواپیمای مسافری ما را با آن همه مسافر مظلومش، هدف قرار نداده اند؟! آیا مردم ایران را با تهدید مواد غذایی و دارویی تحت فشار و بعضاً به کام مرگ نبرده است؟! آیا دست این آمریکا و نوچه هایش هنوز به خون هزاران مسلمان و مظلوم در یمن، افغانستان، عراق، سوریه، بحرین، غزه، لبنان و پاکستان و … آلوده نشده است؟! اصلاً آیا مشی آمریکا در این رفتارهایش عوض شده است؟! آیا نشانه ای از پشیمانی و پوزش خواهی در رفتارش قابل مشاهده است؟! با این اوصاف اگر قرار است مصافحه ظریف با اوباما و یا مذاکره به معنی معامله با آمریکا را توجیه کنند نباید ادعای مصافحه امام حسین (ع) و عمرسعد قبل از عاشورا را علم کنند، بلکه باید به دنبال اثبات ادعای مصافحه و مذاکره امام سجاد (ع) با عمر سعد، شمر یا یزید باشند، آن هم بعد از حادثه عاشورا.


nazokbin

93/8/7
1:3 ع

 

DSC 0666 گزارشی از برگزاری همایش عاشورا، شور و شعور در رشت

همایش عاشورا، شور و شعور با موضوع “بازخوانی عزاداری حسین علیه السلام در سیره اهل بیت و کلام امام و رهبری”، روز شنبه مورخ 3/8/93 در سالن استاد رحمدل مجتمع خاتم الانبیا و به همت جامعه اندیشه وصال برگزار شد، در این همایش بعد از شعرخوانی عاشورایی یکی از شاعران اهل بیت، حضرت حجه الاسلام و المسلمین میرحسینی اشکوری، استاد حوزه و دانشگاه مطلب مفیدی را تا ارائه دادند که محورهایی از این سخنان مختصراً تقدیم حضورتان می گردد:
دشمنان اسلام از دو راه به اسلام ضربه می زنند، ایشان در ابتدا سعی می کنند تا اسلام را نسخ کنند و به این منظور ماهیت آن را هدف قرار می دهند ولی در جایی که مفاهیم اسلامی به شدت در جامعه رسوخ پیدا کرده باشد روش نسخ پاسخگو نبوده و در آن حالبت به دنبال مسخ اسلام می روند، در این روش مفاهیم عمیق اسلامی با تحریف و تفسیر به رأی مواجه می شوند به نحوی که اثرگذاری اسلام تحت الشعاع قرار گیرد، انحراف اسلام ناب محمدی به اسلام آمریکایی در تمام این سال ها در دستور کار دشمنان قرار داشته است.
اسلام همواره از دو گروه ضربات سختی چشیده است که حضرت امیر المؤمنین ایشان را عالم مهتک و جاهل متنسک نامیده است، عالمانی که از انجام گناه و رفتار اشتباه ابائی ندارند و نادانانی که اهل عبادت هستند، همواره اسلام را تهدید کرده اند و این دو گروه هستند که در انحراف اسلام ناب محمدی به اسلام آمریکایی خواسته یا ناخواسته نقش آفرینی می کنند.
حجه الاسلام اشکوری حادثه ی عاشورا را به عنوان نماد امر به معروف و نهی از منکر و در راستای شعورآفرینی تبیین کردند و تحقق این اثربخشی را در توجه به چند نکته برشمردند، ایشان پرهیز از غلو کردن را به استناد احادیثی که از اهل بیت سلام الله علیهم به دست ما رسیده است را موجب انحراف بیان کردند، استفاده از اشعار و اذکاری که در آنها مقام اهل بیت به حد الوهیت غلو می شود باید متوقف گردد. یکی دیگر از انحرافاتی که در عزاداری ها و هیأت ها مشاهده می شود بحث گم شدن هدف است، متأسفانه بعضی وقت ها به رسالت اصلی و پیام اصلی امام حسین علیه السلام که همان حفظ اسلام و ارزش ها است توجه نمی شود، فراموش کردن مسائلی مانند نماز، حجاب، امر به معروف و نهی از منکر و سایر حدود الهی و از سوی دیگر پرداختن به برخی حواشی مانند رقابت های کاذب بین برخی هیأت های عزاداری باعث می شود تا اثر واقعی عزاداری ها که همانا افزایش معرفت و شعور توأمان با شور است محقق نگردد. از دیگر آفات عزاداری ها این است که تولی بی تبری ترویج می شود، نمی توان تبری به اهل بیت داشت ولی از دشمنان ایشان برائت نجست، اگر از دشمنان حق و حقیقت برائت نجوییم نمی توان مدعی ولایت و محبت اهل بیت شد، زیارت معروف عاشور نیز همین نگاه را به بحث تبرا و تولی دارد و حتی عبارتهای برائت جویانه اش بیش از بخش تولایش است.
حجت الاسلام و والمسلمین اشکوری در انتهای بحث شان به مورد دیگری اشاره کردند و آن بحثی بود که اخیراً در سخنرانی یکی از مسئولان مهم کشوری در خصوص پیام عاشورا بیان شد، ایشان این مسئله را که پیام عاشور پیام مذاکره و تعامل بود را یک اشتباه دانستند و گفتند که جز مذاکره ای که حضرت عباس به نمایندگی از امام حسین علیه السلام در خصوص به تعویق انداختن جنگ از روز تاسوعا به عاشورا انجام دادند هیچ تعامل و مذاکره ای بین دوطرف رخ نداده است.


میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

93/8/6
12:31 ص

پیام عاشورابا توجه به اظهارات آقای حسن روحانی در سفر استانی به زنجان که حادثه ی عاشورا را نماد مذاکره و تعامل معرفی کرده بود و با توجه به بیمی که از انحراف در پیام ماندگار عاشورا می رود، و به هدر رفتن خون امام حسین علیه السلام و یارانش می رود، بر آن شدم تا سخنان امام حسین علیه السلام با سران لشگر طاغوت را که همگی از منابع معتبر تاریخی برداشت شده اند را مرور نماییم:

پرده اول، مرگ معاویه و رد درخواست بیعت با یزید از سوی امام حسین علیه السلام:

ولـید، امام حسین علیه السلام را از مرگ معاویه با خبر ساخت و گفت که او را براى بیعت خواسته است حضرت فرمود: اى ولید! بیعت باید آشکارا باشد و کسى مثل من در خفا بیعت نمى کند، هنگامى که فردا همه مردم را به بیعت خواندى ما را نیز بخواه .

ولـیـد گفت: اى اباعبداللّه ! سخن نیکو گفتى و جواب شایسته دادى و من نیز همین انتظار را از توداشتم اکنون برو و فردا با مردم باز گرد.

مـروان گـفت: اى امیر! اگر اکنون از تو جدا شود هرگز چنین فرصتى به دست نمى آورى ، مگر افـرادزیادى کشته شود او را در همین جا حبس کن و نگذار بیرون رود تا بیعت کند یا گردنش را بزنى .

امـام رو بـه او کـرد و فـرمود: واى بر تو اى پسر زرقا تو دستور کشتن مرا مى دهى ! به خدا دروغ گفتى و به پستى گراییدى؛ به خدا اگر کسى چنین قصدى داشته باشد زمین را از خونش سیراب مى کنم؛ اگر راست مى گویى امتحان کن.

سـپـس به طرف ولید برگشت و فرمود: اى امیر! ما خاندان نبوت و معدن رسالت و محل رفت و آمـدفرشتگانیم، رحمت خدا بر خانه هاى ما نازل مى شود، خدا آفرینش را با ما آغاز کرد و با ما پایان مى دهدو یزید مردى شرابخوار و آدمکش است که آشکارا مرتکب فسق مى شود، و کسى مثل من با کـسى چون او بیعت نمى کند با این حال تا صبح صبر مى کنیم تا ببینیم کدام یک به خلافت سزاوار تریم .

آن گاه از منزل ولید خارج شد و با اصحاب خود به خانه بازگشت.

فـرداى آن روز امام حسین (ع ) براى اطلاع از اخبار از منزل خارج شد و در کوچه با مروان برخورد کردمروان گفت: من خیر تو را مى خواهم، حرف مرا بشنو تا دچار اشتباه نشوى امام فرمود، بگو تا بشنوم گفت با یزید بیعت کن که براى دین و دنیاى تو بهتر است .

امـام فـرمـود: انـا اللّه و انـا الیه راجعون هنگامى که امت به رهبرى چون یزید گرفتار شوند، باید فاتحه اسلام را خواند.

سـپـس فـرمـود: تـو مرا راهنمایى مى کنى با یزید بیعت کنم، در حالى که یزید مردى فاسق است راسـتـى کـه چـه سخن ناحقى بر زبان مى رانى، ولى من تو را سرزنش نمى کنم، تو همان ملعونى هـستى که رسول خدا لعنتش کرد و از کسى که رسول خدا(ص ) لعنتش کند، بعید نیست مردم را به بیعت یزید بخواند اى دشمن خدا! گوش کن ! ما اهل بیت رسول خداییم ، حق با ماست و از زبان ما سخن مى گوید از جدم رسول خدا(ص ) شنیدم که فرمود: خلافت بر آل ابى سفیان حرام است، هـنـگامى که معاویه را بر منبر من دیدید شکمش را پاره کنید مردم مدینه او را بر منبر رسول خدا دیدند و سفارش او را به جا نیاوردند، خدا آنها را گرفتار یزید کرد.

پرده دوم، در برابر نصایح به ظاهر دلسوزانه:

در مـکـه عـبـداللّه ابـن عـباس و عبداللّه ابن عمر با هم خدمت امام حسین (ع ) رفتند نخست ابن عـمـرآغاز سخن کرد و گفت : ،یا اباعبداللّه ! خدایت رحمت کند تو مى دانى این خانواده با شما تا چـه حـددشـمنى دارند و چه ظلم ها در حق شما کرده اند در حال حاضر مردم یزید را به حکومت پـذیرفته اند، مى ترسم مردم براى درهم و دینار دور او جمع شوند و تو را بکشند و در این بین افراد زیـادى کـشته شودمن از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: حسین کشته مى شود، اگر او را تنها بگذارند و یارى نکنند، خداوند تا قیامت آنها را بى یاور و تنها مى گذارد من به تو پیشنهاد مى کنم مـانند همه مردم بیعت کنى وهمانطور که در زمان معاویه صبر کردى باز هم صبر کن امید است خدا بین شما و قوم ستم پیشه قضاوت کند.

امام فرمود: ،اى ابا عبدالرحمن ! تو به من مى گویى با یزید بیعت کنم ، با آن که رسول خدا درباره او وپدرش چیزهایى فرموده که تو خود مى دانى.

ابـن عـبـاس گـفت: درست است پیامبر فرمود مرا به یزید چه کار، خدا به او برکت ندهد که او فـرزنـدم حسین (ع ) را مى کشد و فرمود: به خدا حسین (ع ) در نزدیکى هر قومى کشته شود و آنها یاریش نکنند، خداوند آنها را گرفتار نفاق مى کند،.

حـضـرت رو بـه ابـن عباس کرد و فرمود: ،اى پسر عباس ! آیا مى دانى که من دختر زاده پیامبرم عـرض کرد: آرى به خدا جز تو کسى را نمى شناسم که سبط رسول خدا باشد یارى تو مانند روزه و زکات واجب است ،.

فرمود: ،درباره کسانى که دختر زاده پیامبر را از خانه و کاشانه و شهر و دیار خود اخراج کرده و او را ازمـجـاورت قـبـر و مسجد پیامبر محروم کرده اند و چنان او را ترسانده اند که هیچ قرار گاهى نـدارد ومى خواهند او را بکشند، در حالى که نه شرک ورزیده و نه سنت رسول خدا را تغییر داده ، چه مى گویى گفت : من آنها را از دین بدور مى دانم.

حضرت فرمود: خدا تو شاهد باش.

عـرض کرد: یابن رسول اللّه گویا مى خواهى از مرگ خود به ما خبر دهى و از من مى خواهى که یـاریـت کنم به خدا اگر در رکاب تو شمشیر بزنم تا هر دو دستم قطع شود ذره اى از حق تو را ادا نکرده ام من دراختیار توام، هرگونه که مى خواهى فرمان ده .

ابـن عـمر گفت: ،اى ابن عباس از این سخن ها دست بردار، سپس رو به امام حسین (ع ) کرد و گـفت : آرام تر حرکت کن یا اباعبداللّه! با ما به مدینه بیا مانند مردم با یزید بساز، از وطن خویش هم آواره نشو اگر هم نخواستى بیعت کنى کسى را با تو کارى نیست .

فرمود: اف بر چنین سخنى تو گمان مى کنى من اشتباه مى کنم اگر چنین است راه درست را نشان بده تا از آن پیروى کنم .

عـرض کـرد: نه، خدا نمى گذارد دخترزاده رسولش اشتباه کند و کسى به پاکى تو نباید یزید را بـه خلافت بشناسد، ولى مى ترسم آن صورت زیبایت گرفتار شمشیر شود بیا با ما به مدینه برویم، اگرنخواستى تا ابد هم بیعت نکن.

فرمود: هیهات اى پسر عمر! اینها اگر به من دست بیابند رهایم نمى کنند و اگر دست نیابند به دنبالم مى آیند و تا بیعت نکنم یا مرا نکشند، دست بردار نیستند اى ابا عبدالرحمن! آیا نمى دانى که یکى ازنشانه هاى پستى این دنیا نزد خدا این است که سر یحیى پیامبر را براى یکى از روسپیان بنى اسـرائیـل هـدیـه بـردند آیا نمى دانى که بنى اسرائیل از طلوع فجر تا طلوع خورشید هفتاد پیامبر مى کشتند و آنگاه در بازارها مى نشستند و خرید و فروش مى کردند چنانکه گویى هیچ نکرده اند با این حال خدا در عذاب ایشان شتاب نکرد ولى در نهایت آنها را گرفتار عذاب و انتقام نمود.

اى ابا عبدالرحمن! از خدا بترس و دست از یارى من برندار.

پرده سوم، پیش از حرکت از مکه و صحبت با ابن زبیر:

در ایـامـى کـه حـضـرت در تـدارک مـقـدمـات سـفـر بـود، افراد زیادى با انگیزه هاى مختلف با حـضرتش سخن گفتند و او را از پذیرش دعوت کوفیان برحذر داشتند و حضرت به هر یک از آنها متناسب با انگیزه و مرامش پاسخ مى گفت و بدینوسیله از عزم راسخ خود پرده مى داشت .

در مـیـان کـسـانى که در این باره با امام صحبت کردند عبداللّه بن زبیر وضعیت خاصى داشت او ازحـضـور امـام حـسـیـن (ع ) در مکه به شدت نگران بود زیرا با وجود آن حضرت کسى به او اعتنا نـمـى کـرد بـه همین جهت با گوشه و کنایه حضرت را به ترک مکه تشویق مى کرد در یکى از این برخوردها پس از این که امام را به سفر به کوفه تشویق کرد براى این که متهم نشود گفت : اما اگر بخواهى در اینجا بمانى و اداره اموررا به عهده بگیرى، ما هم یاریت مى کنیم و با تو بیعت مى کنیم و خیرخواه تو خواهیم بود حضرت فرمود: پدرم به من گفته است مکه را قوچى است که با خونش حرمت حرم شکسته مى شود و من نمى خواهم آن قوچ باشم .

عـبـداللّه بن زبیر گـفـت : اگـر مـى خواهى اداره امور را به من بسپار، در این صورت هم هر امرى داشته باشى اطاعت مى شود.

حضرت فرمود: این را هم نمى خواهم.

بـعـد از آن مـدتـى مـخـفیانه با هم سخن گفتند آنگاه حضرت رو به اصحاب کرده فرمود: او به من مى گوید در مسجد الحرام بمان ، من مردم را به گردت جمع مى کنم به خدا من اگر در یک وجبى مسجدکشته شوم ، بیشتر دوست دارم تا در درون آن کشته شوم و اگر در دو وجبى مسجد کـشـتـه شـوم بیشتردوست دارم تا در یک وجبى آن به خدا قسم اگر خود را در سوراخ جانوران مخفى کنم مرا بیرون مى کشند و مرا مى کشند به خدا اینان بر من ستم مى کنند، همچنان که بنى اسرائیل در روز شنبه تعدى کردند.

پرده چهارم، صحبت های حضرت عباس علیه السلام در رد امان نامه:

ام البنین از قبیله بنى کلاب بود که شمر بن ذى الجوشن نیز به همین تبار انتساب پیدا مى کرد.

بدین جهت در عصر تاسوعا به نزدیکى خیمه گاه امام حسین(ع) آمد و با صداى بلند فریاد زد: خواهرزادگانم کجایند؟

امام حسین(ع) که منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهید. اگر چه او فاسق است و لیکن با شما قرابت و خویشى دارد.

حضرت عباس (ع) به همراه سه برادر خود، در نزد شمر حاضر شدند و از او پرسیدند: حاجت تو چیست؟ شمر گفت :شما خواهرزادگان من هستید. بدانید تا ساعتى دیگر شعله هاى جنگ برافروخته مى گردد و از یاران حسین(ع) کسی زنده نمى ماند. من براى شما امان نامه اى از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان هستید، مشروط بر این که دست از یارى برادرتان حسین(ع) بردارید و سپاهیانش را ترک کنید.

حضرت عباس (ع) بر او  بانگ زد: بریده باد دست هاى تو و لعنت خدا بر تو و  امان نامه ات. اى دشمن خدا، ما را دستور مى‌دهى که از یاران برادرمان  حسین(ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان در آوریم؟ آیا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا (ص) امانى نیست؟

شمر از پاسخ دندان شکن فرزندان ام البنین، خشمناک شد و به خیمه خویش بازگشت.

پرده پنجم، درخواست مهلت برای یک شب عبادت:

عمر بن سعد، پس از دریافت نامه عبیدالله بن زیاد، احساس کرد، اگر در مبارزه با امام حسین(ع) تعلل بورزد، موقعیت خویش را از دست خواهد داد و شمر به جاى او به فرماندهى سپاه خواهد رسید.

بدین جهت در عصر تاسوعا بدون هیچ گونه اخطار قبلى و با دستپاچگى تمام فرمان حمله عمومى به سوى خیمه هاى امام حسین(ع) را صادر کرد.

سپاه کفر پیشه عمر بن سعد، یک پارچه به حرکت درآمده و به سوى خیمه هاى امام حسین(ع) هجوم آوردند.

امام حسین(ع) در این هنگام خیل عظیم سپاهیان دشمن را در روبروى خیمه هاى خود مشاهده نمود.

آن حضرت ، بلادرنگ برادرش عباس (ع) را طلبید و وى را به همراه بیست تن از یاران فداکارش چون زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر به سوى سپاه دشمن فرستاد، تا عمر بن سعد را ملاقات کرده و علت آتش افروزى هاى بى حاصل آنان را جویا گردند.

حضرت عباس (ع) به همراه یاران امام حسین(ع) به سپاهیان دشمن نزدیک شد و از سرکردگان آنان پرسید:

منظور شما از این حرکت بیجا و غوغاها چیست؟ آنان پاسخ دادند: از امیر عبیدالله بن زیاد فرمان آمده است که باید بر شما عرضه کنیم و آن این است که یا در طاعت او درآیید و با وى بیعت کنید و یا آماده نبرد سرنوشت ساز باشید.

حضرت عباس (ع) فرمود: پس قدرى تامل کنید تا من این گزارش را به مولایم حسین(ع) برسانم.

حضرت عباس (ع) ، پیام دشمن را به امام (ع) رسانید. امام حسین(ع) به وى فرمود: به سوى ایشان برو و از آنان مهلت بخواه که امشب را صبر کنند و کار نبرد را به فردا واگذار کنند. چون دوست دارم در شب آخر عمرم مقدارى بیشتر به نماز و عبادت بپردازم و خدا مى‌داند که من به راز و نیاز با وى و نیایش در درگاهش چه قدر علاقه‌مندم.

حضرت عباس (ع) مجددا پیام امام حسین(ع) را به دشمن رسانید.

عمر بن سعد که مظنون به مسامحه کارى شده بود و شمر را رقیب خود مى‌دید، از درخواست امام حسین(ع) سرباز زد و گفت: براى حسین، دیگر مهلتى نیست!

برخى از فرماندهان سپاه، از جمله قیس بن اشعث و عمر بن حجاج بر او اعتراض کرده و گفتند: اگر سپاهیان کفر و شرک از ما مهلت مى‌خواستند، ما دریغ نمى‌کردیم ولى مهلت دادن به فرزند زاده رسول خدا (ص) دریغ مى‌ورزیم؟ لازم است او را مهلت دهیم .

عمر بن سعد، ناگزیر درخواست امام حسین (ع) را پذیرفت و پیام داد که یک شب را به شما مهلت دادم ولى بامدادان فردا اگر بر فرمان امیر، سر طاعت فرود نیاورید، فیصله کار را به شمشیر مى‌سپاریم.

دراین هنگام، آرامش نسبى حاکم شد و هر دو سپاه به خیمه‌گاه خویش برگشته و منتظر فرارسیدن روز بعد شدند.

پرده ششم، صحبت های روشنگرانه امام حسین علیه السلام در روز عاشوار:

امام سجاد(ع) که این صحنه را روایت کرده در ادامه می فرماید: لشکر یزید اسب های خود را در اطراف خیمه گاه حسین(ع) به جولان در آوردند و چون با خندق آتش در پشت خیمه ها روبه رو شدند، شمربن ذی الجوشن با صدای بلند به امام اهانت کرد و فریاد زد:

ای حسین(ع) به آتش شتاب کرده ای پیش از روز رستاخیز؟! حسین(ع) فرمود: این کیست؟ گویا شمربن ذی الجوشن است؟ گفتند:آری

حضرت فرمود: ای پسر زن  بزچران،  تو سزاوارتری به آتش، در این هنگام مسلم بن عوسجه از اصحاب امام (ع) خواست او را هدف قرار دهد اما امام (ع) او را از این کار منع کرد و فرمود: او را نزن؛ زیرا من خوش ندارم آغازگر جنگ با آنان باشم.

آنگاه امام حسین (ع) برای اینکه حجت را با آنان تمام کند، شتر خود را خواست و بر آن سوار شد و در مقابل لشکر یزید قرار گرفت و با صدای بلند خود را به آنان معرفی  کرد و فرمود: ای مردم عراق  گفتار مرا بشنوید و شتاب نکنید تا به آنچه حق شما بر من است پند دهم و عذر خود را بر شما آشکار کنم. پس اگر انصاف دهید، سعادتمند خواهید شد.

امام حسین (ع) خدا را حمد و ثنا گفت و بر پیامبر(ص) درود فرستاد و با صدای رسا و بلیغ فرمود: اما بعد، پس نسب و نژاد مرا بسنجید و ببینید من کیستم سپس به خود آیید و خویش را سرزنش کنید و بنگرید آیا کشتن من و هتک حرمت من، برای شما سزاوار است؟ سپس فرمود: ،آیا من پسر دختر پیامبر(ص) شما و فرزند وصی او نیستم؟ آیا حمزه سیدالشهدا عموی من نیست؟ آیا جعفربن ابی طالب که با دو بال در بهشت پرواز می کند، عموی من نیست؟ آیا نشنیده اید که رسول خدا(ص) درباره من و برادرم فرمود: الحسن و الحسین(ع) سیدا شباب اهل الجنه: حسن و حسین(ع) سرور جوانان اهل بهشت هستند؟ پس اگر سخن مرا تصدیق می کنید که حق همان است و اگر مرا دروغگو می پندارید، همانا در میان شما کسانی هستند که اگر از آنان بپرسید شما را از آن چه گفتم آگاهی دهند. از جابربن عبدا... انصاری، اباسعید خدری، سهل بن سعد ساعدی، زید بن ارقم و انس بن مالک بپرسید تا به شما خبر دهند که این سخن را از رسول خدا(ص) درباره من و برادرم شنیده اند. آیا این گفتار رسول خدا(ص) از ریختن خون من جلوگیری نمی کند؟

در این زمان شمر سخنی گفت که مفهوم آن این بود که نمی دانیم چه می گویی و از چه حرف می زنی. حبیب بن مظاهر هم پاسخ او را داد و گفت: خدا دل تو را مهر کرده و نمی توانی سخن حق را بفهمی و بپذیری.

امام حسین (ع) سخن خود را ادامه داد و فرمود: اگر در این گفتار من هم تردید دارید آیا در این نیز شک دارید که من پسر دختر پیامبر(ص) شما هستم؟ به خدا قسم در شرق و غرب پسر دختر پیغمبری جز من نیست. وای بر شما، آیا کسی از شما را کشته ام که خون او را از من می خواهید؟ یا مالی از شما را برده ام؟ یا قصاص جراحتی از من می خواهید؟

لشکر یزید در پاسخ امام حسین(ع) خاموش شد و چیزی نگفت.

امام حسین(ع) فریاد زد و نام تعدادی از کسانی را که به ایشان نامه نوشته و ایشان  را دعوت کرده بودند، بر زبان راند. امام حسین (ع) فرمود: ای شبث بن ربعی و ای حجاربن ابجر، و ای قیس بن اشعث، و ای یزیدبن حارث آیا شما به من ننوشتید که میوه ها رسیده و باغ ها سرسبز شده و تو بر لشکری آماده یاری وارد خواهی شد؟

قیس بن اشعث پاسخ داد: ما نمی دانیم تو چه می گویی! ولی به حکم عبیدا... تن در ده زیرا که او چیزی جز آن چه دوست داری درباره تو انجام نخواهد داد؟ امام حسین(ع) فرمود: نه به خدا نه دست خواری به شما خواهم داد و نه مانند بندگان فرار خواهم کرد.

آنگاه از شر آنان به خدا پناه برد و این آیات را تلاوت کرد:

وَإِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُمْ أَن تَرْجُمُونِ

من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‏ برم از اینکه مرا سنگباران کنید. سوره  دخان آیه 20

إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُم مِّن کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لَّا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ

من از هر متکبرى که به روز حساب عقیده ندارد به پروردگار خود و پروردگار شما پناه برده‏ ام. سوره غافرآیه 27

وچون از شتر خود پیاده شد، لشکر یزید که سخن امام حسین (ع) در دل آنان تاثیر نکرده بود، به طرف امام(ع) هجوم آوردند.

تنها کسی که به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و ره صدساله را لحظه ای پیمود، حربن یزید ریاحی بود.

پرده هفتم، مباحثه ابن زیاد و مسلم و اتهام امام حسین و یارانش به تفرقه افکنی:

یکی از مباحث کلیدی که بین ابن زیاد و مسلم ابن عقیل به عنوان نماینده امام حسین علیه السلام در کوفه رد و بدل شد و هنوز نیز وجود دارد این است که امر به معروف و نهی از منکر موجب تفرقه ی مردم معرفی می گردد!! که همین بحث بین ابن زیاد و مسلم به این شکل مورد بحث قرار گرفت:

ابن زیاد گفت: اى مسلم! مرا خبر ده که تو به چه کار به این شهر آمده اى؟ امور مردم منظم بود و تو آمدى تفرقه در میان ایشان افکندى و اختلاف کلمه بین آنان ایجاد نمودى . مسلم علیه السّلام فرمود: من براى ایجاد تفرقه و فساد نیامده ام بلکه براى آن آمدم که شما مُنْکر را ظاهر ساختید و معروف را به مانند شخص مرده دفن نمودید و بر مردم امیر شدید بدون آن که ایشان راضى باشند. شما خلق را وا داشتید به آن چه خداى  متعال امر به آنها نفرموده و کار اسلام را در میان مردم به مانند پادشاهان فارس و روم جارى ساختید. ما آمدیم از براى آن که معروف را به مردم امر و منکر را از آنها نهى کنیم و ایشان را دعوت به احکام قرآن و سنّت رسول الله نمودیم و ما شایسته این منصبِ امر و نهى بودیم و براى همین نیز قیام کردیم.

پرده هشتم، نظر امام حسین در مورد هدفش:

امام حسین (ع ) هدف از قیام خود را اینگونه معرفی می فرماید:

"لم اخرج اشرا ولابطرا ولا مفسدا ولا ظالما ، وانما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی"

همانا من به منظورتباهگری و خود خواهی وفساد وستمگری حرکت نکرده ام ، تنها برای اصلاح امت جدم رسول خدا قیام نموده ام

وقتی خود امام حسین می فرماید هدفش را اصلاح امت جدش بیان می کند نمی توان ونمی بایست این هدف را با عباراتی مانند تعامل و معامله تحریف نمود.

نتیجه:

با دقت در سخنان امام حسین علیه السلام، حضرت عباس و حضرت مسلم با لشکر باطل و حتی با واسطه هایی که به ظاهر خودشان را دوست و دلسوز امام نشان می دادند، می توان فهمید که همه ی این سخنان نصیحت، پند، امر به معروف و نهی از منکر ، اتمام حجت و در جهت تربیت هستند و بوی هیچ تعاملی از آن ها به مشام نمی رسد، امام حسین علیه السلام در آنجایی که پای مبارزه با طاغوت در میان است مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح می دهد و با وجود این انتخاب، آن را به گونه ای کارگردانی می کند تا با هر گفتار و رفتارش فرصتی برای هدایت، تربیت و توبه ایجاد کند، همانطوری که مشاهده می کنید در این سخنان خبری از تعامل با لشکر طاغوت دیده نمی شود و امام حسین علیه السلام صراحتاً بیان می کند که در جایی که فسق و فجور و تعدی گری طاغوت آشکار و غیرقابل انکار است، معامله ای جز امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه و مقاومت کردن وجود ندارد و این همان پیامی بود که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری از این حادثه عظیم برداشت و ترویج کردند و همان پیامی است که ماهاتمام گاندی و بسیاری از آزادی  خواهان و استکبار ستیزان عالم آموختند و بر ما فرض است تا این پیام متعالی دچار تحریف و تأویل نگردد، حواسمان باشد که ذبح شدن پیام و منطق امام حسین علیه السلام به مراتب از شهادت ایشان تلخ تر است.


میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

93/8/2
3:37 ع

سفر روحانی به زنجاندر میان جملاتی که دکتر روحانی در نهمین سفر استانی شان بیان کردند بخش هایی مربوط به مسائل استان زنجان بود که به آنها نمی پردازم لیکن برخی جملات دیگر ایشان حساسیت و تنش زیادی ایجاد کرد که بیشتر این جملات در قالب کنایه به طرح حمایت از امرین به معروف و ناهین از منکر و بحث رفع حصر سران فتنه اشاره داشت که با توجه به اهمیت آنها ضمن اشاره به اصل سخنان جناب روحانی پاسخ های کوتاهی در خصوص آنها می نمایم:

روحانی: امر به معروف و نهی از منکر طبق آموزه‌های اسلام و طبق نص قانون اساسی کشورمان یک عمل همگانی و متقابل است و این نکته ای است که باید به خوبی به ذهن‌ها سپرده شود، مبادا روزی کلمه امر به معروف و نهی از منکر که باید وسیله ارتباط نزدیک‌تر جامعه به یکدیگر و دعوت همگان به خیر و نیکی باشد، به‌ وسیله‌ای برای تفرقه و جدایی تبدیل شود.

نازک بین: اگر چه در مقدمه ی بحث جناب روحانی امر به معروف و نهی از منکر را فریضه معرفی می کنند اما در ادامه با جملاتی که بیان می کنند عملاً مقدمه شان را زیرسوال می برند، به عنوان مثال این که در امر به معروف و نهی از منکر آنچیزی که اصالت دارد بحث معروف و منکر است نه بحث وحدت به هرقیمتی، در قرآن تنها وحدتی ارزش دارد که حول معروف باشد به قول قرآن باید علی البر و التقوی به دنبال همکاری بود نه این که حول الاثم و العدوان دعوت به همکاری کنیم.

روحانی: از دیدگاه اسلام، تنها یک گروه آمر به معروف و ناهی از منکر نیستند، بلکه همه مردم این وظیفه را بر دوش دارند، مبادا - که البته نخواهد بود - تحت لوای شعار زیبای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ناامنی آغاز شود.

نازک بین: علی رغم این که مقدمه ی حرفهای جناب روحانی صحیح است ولی متأسفانه نتایجی که می گیرند یا بی ارتباطند و یا اشتباه، این که امر به معروف یک امر همگانی است چه ربطی دارد به این که در جامعه ناامنی ایجاد شود، متأسفانه جناب روحانی در زمانی خدشه دار شدن امنیت اجتماعی را به امر به معروف متصل می کنند که رسانه های ضدانقلاب به شدت تلاش می کنند تا اسیدپاشی ها را به گروه های انقلابی و آمرین به معروف مرتبط معرفی کنند و بعید است که جناب روحانی متوجه نشود با این ربطِ بی ارتباط در کدام زمین توپ می زند.

روحانی: اساس امر به معروف و نهی از منکر ایجاد امنیت، برادری، کرامت انسانی و احترام به یکدیگر است و مبادا که منکر تنها به یک مسأله خلاصه شود و دروغ، تهمت، رشوه‌خواری و بورسیه‌های تقلبی منکر پنداشته نشوند و از صبح تا شب فقط یک مسأله و آن هم بدحجابی به عنوان منکر مطلق تلقی گردد. زنان ایران با عفت و همه آنها طرفدار حجاب هستند.

نازک بین: متأسفانه جناب روحانی در حالی که خودشان دیگران را به دروغ و تهمت و رشوه و بورسیه غیرقانونی و رانتخواری متهم می کنند مدعی اخلاق هم می شوند، در حالی که متأسفانه آمارهای رسمی دولت بعضاً در تضاد کامل با همدیگر و واقعیات جامعه هستند و در حالی که منتقدان روند مذاکرات هسته ای به عنوان رانتخوار تحریم متهم می شوند و در حالی که دروغ بزرگِ ارتباط دادن آلودگی هوای تهران به بنزین های پتروشیمی توسط گزارش وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت مجلس رد گردیده است و در حالی که رانت بزرگی که به یکی از وارد کنندگان داده شد از سوی مراجع قانونی تأیید گردید، متأسفانه دولت با اعتماد به نفس بالایی دیگران را متهم می کند و جالب است که در این میان مدافعان امربه معروف و نهی از منکر را انسان هایی جلوه می دهد که با هیچ منکری برخورد نمی کنند! و اما بحث حجاب نیز که عیان است، در میان زنان کشور اکثریت قریب به اتفاق اهل حجاب و عفافند و برخی نیز در این مسئله کمی سستی می کنند و بخش کوچکی نیز عملاً به نحوی رفتار می کنند تا ساختار شکنی کنند و امنیت اجتماعی و خانواده را زیر سوال ببرند که نمی توان منکر این بخش هرچند کوچک و لزوم برخورد با ایشان گردید و البته در کنار این برخورد ها باید کارهای فرهنگی به چندبرابر افزایش یابد و همین امر به معروف ها نیز از راه های فرهنگی و با کمترین برخورد انتظامی انجام شود ولی این که کلاً جناب رئیس جمهور منکر وجود بی حجابی و عزمهای شوم در این خصوص می شوند به هیچ وجه قابل تأیید نیست.

روحانی: نباید چند نفر در کشور خود را متولی اخلاق بپندارند درس عاشورا برای ما آن است که همه به دنبال امر به معروف و نهی از منکر باشیم و قیام امام حسین(ع) برای همین موضوع بود.

نازک بین: مجدداً مقدمه ی این جملات رئیس جمهور صحیح است چرا که همه ی جامعه متولی اخلاقند و اگر تعدادی از مردم و یا مسئولان این وظیفه شان را فراموش کردند دلیل نمی شود که بقیه نیز فراموش کنند، اتفاقاً عاشورا هم همین را می گوید یعنی اگر حتی همه وظیفه شان را در امر به معروف و نهی از منکر فراموش کردند باید در عین اقلیت مطلق به این مهم همت گماشت.

روحانی: منکری بالاتر از بیکاری و فقر وجود ندارد، اگر به دنبال ترویج معروف در جامعه هستیم باید دست به دست هم دهیم و با فقر مبارزه کرده و برای جوانان اندیشمند و متخصص کشورمان شغل و کار مناسب فراهم کنیم. توسعه کشور، بالاترین امر به معروف است و باید کاری کنیم که کشورمان در مسیر توسعه قرار گیرد، چرا باید اینگونه باشد که وقتی یک ایرانی مسلمان به یک کشور صنعتی غربی می‌رود، حسرت زندگی غربی را داشته باشد؟ ایران دارای استعدادهای انسانی و طبیعی فراوانی است که باید از همه آنها در مسیر پیشرفت کشور استفاده کنیم.

نازک بین: متأسفانه جناب روحانی برای کوچک کردن یک منکر، منکری دیگر را بزرگ می کند و برای بزرگ کردن یک معروف، معروف دیگری را کوچک می شمارد، مگر آن کسانی که حجاب و عفاف را معروف می دانند، ایجاد شغل و کار را منکر می شوند و یا مگر کسانی که بی حجابی و بی عفتی را منکر می دانند منکر زشتی بی کاری و فقرند؟! متأسفانه این گونه سفسطه کردن در رئیس جمهور قبلی نیز مشاهده می شد، او نیز می گفت "مگر مشکل کشور دو تار موی بیرون آمده ی دختران است"، در هر صورت دولت متشکل از وزارتخانه های مختلف و با شرح وظایف مستقل است و همانطوری که برخی وزارتخانه مکلف به ایجاد شغل و تولید و توسعه هستند، برخی وزارتخانه ها نیز مکلف به مبارزه فرهنگی و سلبی با بی عفتی و بی حجابی های سازماندهی شده هستند.

روحانی: یکی از بالاترین منکرات، اختلاف و تفرقه در جامعه و دامن زدن به این موضوعات است، نباید بگذاریم در جامعه تفرقه، اختلاف و شکاف ایجاد شود. گویا زندگی یک عده تنها در شکاف و تفرقه بین مردم و دولت، مردم با مردم و بین جناح‌های مختلف در کشور است.

نازک بین: به نظر می رسد جناب روحانی منظورشان از عاملان تفرقه و شکاف کسانی هستند که به دولت انتقاد می کنند، متأسفانه جناب روحانی بارها برچسب های مختلفی به منتقدانش وارد کرده که عامل تفرقه و شکاف نیز به آن برچسب ها اضافه گردید. گویا جناب روحانی توقع دارند چون ایشان رئیس جمهور شده اند بقیه جز تعریف و تمجید سخنی بر زبان نیاورند، توقعی که در خصوص دولتهای قبل کاملاً برعکسش را داشتند. جناب روحانی در حالی که بحث مذاکرات هسته و مذاکره کنندگان هسته ای را نقد می کرد اکنون اجازه هیچ نقدی در این خصوص نمی دهد مگر این که نقد کننده را به برچسبی و اتهامی میهمان کند.

روحانی: اگر اشکال و گناهی بوده به تفرقه دامن نزنیم و از آن بگذریم، چرا که ما تابع همان حسینی هستیم که توبه حر را هم قبول کرد. من در جامعه کسی را نمی‌شناسم که گناهی بالاتر از گناه حر و عظیم‌الشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) جز ابا عبدالله الحسین(ع) نمی‌شناسم که در برابر سری که حر در برابرش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشید. باید درس برادری، محبت و وفاق را از امام حسین(ع) بیاموزیم و دست در دست یکدیگر در این مسیر حرکت کنیم. دکتر روحانی تصریح کرد: درس و پیام امام حسین(ع) درس برادری، وحدت، گذشت و قبول توبه از یکدیگر است و درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین می‌باشد.

نازک بین: مشخص است که منظور جناب روحانی از این بخش بحث سران فتنه و عوامل ایشان است، متأسفانه جناب روحانی برای توجیه رفع حصر سران فتنه و احتمالاٌ سخت گیری نکردن در واگذاری مسؤلیتها به عیادی فتنه به یک مقایسه اشتباه روی آورده است، در این جملات که به جملات قبلی ایشان بی ارتباط به نظر نمی رسد، مخالفان فتنه و سران فتنه به عنوان عوامل تفرقه معرفی می شوند و حال این که فتنه بود که بزرگترین عامل تفرقه و شکاف بود و مخالفان سران فتنه در واقع مخالفان عاملان اصلی تفرقه در چندماهی است که شعله ی فتنه فروکش کرد. بحث دیگر مثال جناب روحانی است، مقایسه ی حر با سران فتنه! اولاً که عمل فته گران از حر بدتر نبود، عمل حر به خونریزی منجر نشد، او راه بر امام حسین بست ولی به امام و اهل بیت احترام می گذاشت، اما فتنه گران هم خونریزی به راه انداختند و هم احترام ولایت نگذاشتند و البته تفاوت اساسی بین سران فتنه و حر این است که سران فتنه توبه نکردند ولی حر هم توبه نصوح کرد و هم با تمام وجود اشتباهش را جبران کرد، به راستی آیا کسی از سران فتنه جمله ای یا نوشته ای متبادر توبه درک کرده اند؟! آیا حتی یک بار حرف یا عمل و حتی قدمی در جهت جبران اشتباهشان برداشتند؟! آیا قرار است برای تطهیر فتنه گرانی که اسلام، قانون، عزت کشور، رأی و خون و معیشت مردم و بیت المال را برای رسیدن به قدرت لگدکوب کردند، حرمت شهدای کربلا را نیز به حراج بگذارند؟! آیا مقام معظم رهبری تا ماه ها بعد از فتنه منتظر بازگشت این سران پلید فتنه نماند؟! آیا برای شان پیغام و پسغام نفرستاد؟! آیا دعوتشان نکرد؟! آیا جز لجاجت و عناد چیزی از ایشان مشاهده شد؟! آیا حتی آنگاه که از فتنه گری عاجز شدند اعلام توبه کردند؟! به راستی درس کربلا تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب موازین و منطق است؟! آیا درس کربلا این نبود که در برابر کسانی که تعامل پذیر نیستند باید ایستاد؟! آیا می توان با یزیدی که فسق و فجور علنی دارد به تعامل رسید؟! اگر امام حسین حاضر به تعامل با لشکر شرک و نفاق بود، پس شهادت مظلومانه ی او و یارانش به چه دلیل رخ داد؟! آیا درس امام حسین شعار هیهات من الذله نبود؟! آیا برای توجیه مذاکره با شیطان بزرگ باید حادثه کربلا را تحریف کنیم؟! آیا تحریف حقیقت به بهانه ی توجیه رفتار خود و دوستان در نظر جناب روحانی ایرادی ندارد؟!

روحانی: در شب تاسوعایی که شما مردم زنجان بزرگترین مراسم گرامیداشت را برای آن برگزار می‌کنید به طوری که مایه افتخار و غرور همه ایرانیان است، امام حسین(ع) خیمه‌ای برپا کرد و عمر سعد را به مذاکره دعوت نمود؛ امامی که آگاه است که فردا او و یارانش توسط همین عمر بن سعد و یاران نادانش به شهادت خواهند رسید، اما خواست که با دنیا اتمام حجت کند و از همین‌رو در آن شب، ساعت‌ها با عمر سعد مذاکره کرد، تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود. این به معنای آن نیست که امام حسین(ع) از شهادت می‌ترسید، بلکه امام حسین(ع) از شهادت استقبال هم می‌کرد اما با این حرکت خود به ما یاد داد که حتی با دشمن خود باید به گونه‌ای رفتار کنیم که دنیا منطق ما را در صحنه مذاکره پیروز بداند.

نازک بین: آیا امام حسین قبل از جنگ و در خلال جنگ برای تعامل بود که با دشمن صحبت می کرد؟! و یا نه! امام حسین ایشان را نصیحت می کرد تا به راه راست بازگردند؟! نکند امر به معروف و نهی از منکر همان نام دیگر تعامل است که ما نمی دانستیم؟!

روحانی: امروز در سایه تعامل سازنده با قدرت‌های بزرگ در حال مذاکره هستیم و در اولین گام‌هایی که در این مسیر برداشتیم، پیروزی‌هایی نیز کسب کردیم و به امید خدا و با اتکال به ارواح طیبه ائمه اطهار و لطف امام عصر(عج) ‌و به پشتیبانی شما مردم و هدایت‌های مقام معظم رهبری که اصلی‌ترین پشتوانه ماست، به مذاکره برای حل مشکل ادامه خواهیم داد. ملت بزرگ ایران بداند که ما از حق مردم کوتاه نخواهیم آمد، در عین حال با همه قدرت در پی آن هستیم و می‌خواهیم تا دیوار ظالمانه تحریم را برای همیشه از میان برداریم.

نازک بین: به نظر می رسد جناب روحانی علی رغم تشدید تحریمها، ادامه ی تهدیدها و حتی افزایش توهین های سران آمریکا و غرب و مشاهده جسورتر شدن دولت و کنگره آمریکا در قبال ایران و ... همچنان توافق ژنو را به مثابه یک برگ برنده معرفی می کند! گویا جناب روحانی هنوز گمان می کند آنچه که در توافق ژنو تنظیم کردند عیناً همان چیزی بوده که مرقوم کرده بودند!

به نظر حقیر این که مهمتر و ظالمانه تر از شهادت امام حسین (ع) و یارانش این است که بخواهیم پیام این حادثه ی عظیم را استحاله کنیم و آن طوری که به صرف ماست بخواهیم آن را تأویل به رأی کنیم.


میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

93/7/30
1:31 ع

غَفَلْتُ اَنـَا الَّذى سَهَوْتُ اَنـَا الَّذِى اعْتَمَدْتُ اَنـَا الَّذى تَعَمَّدْتُ

غفلت ورزیدم این منم که فراموش کردم این منم که (به غیر یا به خود) اعتماد کردم

اعتماد به نفس1 اعتماد به نفس یا اعتماد به خدا ؟!عبارت فوق فرازی از دعای زیبای عرفه است، دعایی که از امام حسین علیه السلام برجامانده و سرشار از مضامین بلند عرفانی (و علمی) است. از آنجا که این دعا از منبع عصمت جاری شده است هرکدام از عباراتش حاوی نکاتی مهم است که تفکر در خصوص آنها را مفید و لذت بخش می کند. از آنجا که مفهومی به نام اعتماد به نفس در روانشناسی امروز مکرراً سفارش می شود لازم دیدم با استناد به فراز فوق این توصیه ی مؤکد روانشناسان را نقد کنم. مسلماً در مسلک هایی که دین به امری واهی و شخصی تعبیر می شود، نمی توان توقع داشت که سفارش ها رنگ و بوی دینی داشته باشند ولی این که روانشناسان اسلامی نیز به مفاهیم دینی بی توجه باشند و حتی مفاهیم ضددینی را به عنوان توصیه طرح کنند هرگز قابل پذیرش نخواهد بود، در ادامه به برخی از نکاتی که در خصوص فراز فوق و مبحث اعتماد به نفس مهم به نظر می رسند، اشاره می کنم:

  • از آنجا که در نگاه الهی بزرگترین و تنها منبع قدرت، قدرت لایزال الهی است اعتماد و اتکال به هر قوه ای غیر از خدا شرک تلقی می شود و همان طوری که در فراز فوق مشاهده می شود، اعتماد و اتکال به هرکسی غیر از خدا از نشانه های غفلت از خدا تلقی شده و بابت آن باید توبه کرد.
  • اعتماد و اتکال به آدمی به نفسی که به آه و دمی بند است با عقل الهی قابل پذیرش نیست، برچه اساسی انسان باید به خودش که به راحتی در برابر بیماری ها و حوادث طبیعی و غیر طبیعی آسیب پذیر است، متکی باشد در حالی که تمام این عوامل در برابر قدرت الهی ناچیز و فرمانبردارند.
  • وقتی که انسان کاری را با اعتماد، اتکا و اتکال به خداوند انجام می دهد، قدرت بیشتری به واسطه ی اتصال به قدرت لم یزلی الهی احساس می کند و این اتصال، بالاترین روحیه و آرامش را برای او ایجاد می کند.
  • وقتی که انسان ضمن تلاش برای رسیدن به اهدافش خداوند حکیم و قوی را به یاری می طلبد، آنچه که دیگران آن را شکست می پندارد را از باب حکمت خدا و مصلحت خود می شناسد و هرگز احساس ضعف و بدبختی نمی کند.
  • وقتی کسی با توکل به خدا به موفقیت می رسد، ایمانش افزایش می یابد ولی کسی که با اعتماد به نفس به موفقیتی می رسد دچار کبر و غرور می گردد.
  • بین اعتماد به نفس و غرور، مرز خیلی شفافی وجود ندارد و بسیاری از افرادی که مغرور به نظر می رسند به زعم خودشان، تنها انسان هایی با اعتماد به نفس هستند ولی اتکا به خداوند موجب غرور انسان نمی شود و حتی موجب می گردد تا افراد خودشان را در برابر عظمت الهی کوچک و خاضع بدانند و این خشوع و خضوع در اعمال و رفتارشان نیز عینیت پیدا می کند.
  • هر شکست برای افرادی که اعتماد به نفس دارند به معنی شکسته شدن نفسشان به عنوان منبع قدرت و محل اعتمادشان است ولی کسی که با توکل و اعتماد به خدا کاری را انجام می دهد در صورت شکست نیز، ایراد و اشتباه را در خودش می بیند چرا که او می داند خداوند شکست ناپذیر و قوی است.
  • اعتماد به خدا، نه تنها موجب موفقیت و سربلندی در امور دنیوی می گردد بلکه در آخرت نیز به داد انسان می رسد، اعتماد به خدا بر پایه شناخت و معرفت نسبت به خداوند بنا نهاده می شود و همواره دلش را متوجه منبع اتکایش می کند و این بدان معنی است که اعتماد و اتکال به خدا همواره دل و عمل انسان را به خدا نزدیک می کند.
  • مفهوم دیگری که بعضاً با اعتماد به نفس اشتباه گرفته می شود عزت نفس است، عزت نفس مفهومی است که انسان براساس آن برای نفسش عزت قائل می شود تا به واسطه ی این عزت تنها و تنها از خدا یاری بخواهد، انسانی که عزت نفس دارد خودش را در برابر هیچ کس و هیچ چیزی خوار نمی کند، تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس در این است که اعتماد به نفس مفهومی غیردینی و اشتباه است ولی عزت نفس مفهومی دینی و پسندیده به شمار می رود.

به غیر از مسائلی که در خصوص تمایزهای اعتماد به نفس و اعتماد به خداوند گفته شد، باید توجه داشت که این فراز از دعای عرفه نه تنها در رد اعتماد به نفس، که در مورد رد اعتماد به هرچیزی غیر از خداست، این که ما به افراد خاصی و یا تجهیزات مان اعتماد و اتکا داشته باشیم خودش شایسته نکوهش است، ضمن این که باید به سمت مشورت و کارگروهی و استفاده از تکنولوژی های روز گام برداشت ولی باید توجه داشت که حتی برترین مشاوران و همکاران و تکنولوژی ها نیز قابل اتکا نیستند و تنها و تنها خداست که شایسته ی اعتماد و اتکال است.

در فراز دیگری از همین دعا می خوانیم:

اِلَیْکَ فَرَحِمْتَنى وَوَثِقْتُ بِکَ فَنَجَّیْتَنى وَفَزِعْتُ اِلَیْکَ فَکَفَیْتَنى

تـو مـرا مورد مهر خویش قرار دادى و به تو اعتماد کردم و تو نجاتم دادى و به درگاه تو نالیدم و تو کفایتم کردى

و یا در فرازی دیگر:

وَاَنْتَ اَمَلى اَمْ کَیْفَ اُهانُ وَعَلَیْکَ مُتَّکَلى اِلـهى کَیْفَ اَسْتَعِزُّ
و تـو آرزوى مـنـى و چـگـونه پست و خوار شوم با اینکه اعتمادم بر تو است خدایا چگونه عزت جویم

همانطوری که می بینید اعتماد به خداوند در نهایت موجب نجات خواهد بود و تنها این اعتماد است که برای انسان عزت می آورد و برایش کفایت می کند.


میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
من وآینده من یا صاحب الزمان (عج) عاشق آسمونی بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا در سایه سار ولایت پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود کانون فرهنگی شهدا پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه