95/3/19
8:36 ع
اخیرا مطلبی در نشریه عصر اندیشه به نقل از احمدی نژاد منتشر گردیده که هنوز تکذیب نشده است:
«من هنوز هم او را خالص ترین و زلال ترین فرد می دانم و با او فوق العاده احساس آرامش و راحتی می کنم. متاسفانه خیلی ها درباره او اشتباه می کنند؛ مشایی فردی متدین به آرمانهای انقلاب و فوق العاده ساده زیست است و ارادت من به او همیشگی است.»
نگاهی به اظهارات مشابه احمدی نژاد درباره مشایی، نشان میدهد که نه این سخنان خیلی عجیب است و نه انتظار برای تکذیب آن خیلی منطقی، که برای یادآوری به برخی از موارد مشابه این سخنان اشاره می کنیم:
در حکم انتصاب مشایی به عنوان معاون اول ریاست جمهوری:
«اینجانب جنابعالی را انسانی خودساخته و مؤمن، دلباخته حضرت صاحب الزمان (عج) و با تعهدی آگاهانه و عمیق به خط نورانی ولایت و مبانی جمهوری اسلامی و خدمتگزاری توانمند و صدیق به ملت الهی و عزیز ایران میشناسم… امیدوارم همچون گذشته با توسل بر خدا و توسل به حضرت امام عصر(عج) و عشق عمیق به ایران با توانی مضاعف به اهداف بلند ایران اسلامی موفق و سربلند باشید.»(88/04/27)
در حکم انتصاب مشایی به سمت مشاور و رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد:
«اینجانب جنابعالی را انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند می شناسم و آشنایی و همکاری با شما را برای خود هدیه ای الهی و افتخاری بزرگ می شمارم.» (91/09/11)
در مراسم ملی نوروز در تجلیل از اسفندیار رحیممشایی:
«در این مراسم از فرزند برومند ملت ایران تجلیل شد. برای من سخن گفتن از جناب مهندس مشایی سخت است. باید شهادت دهم این مرد، دلی پاک و زلال دارد. مردی است مهربان و عاشق تمام انسانها و ایمانی دارد به استواری دماوند. من افتخار آشنایی با ایشان را در 27 -28 سال قبل داشتم واین آشنایی با عنایات خداوند بر این بنده کوچک ادامه یافته است. من ایشان را مدیری مسلط و مدبر میدانم. ایشان مرد هنر و مرد عشق است ،با تلاش استثنایی ایشان و نقشآفرینی فوقالعاده آقای مشایی در یک دوره کوتاه چند برابر دولتهای گذشته تاریخ و میراث ایرانیان ثبت جهانی شد. ایشان برای همه برادری دلسوز است، من ندیدم کسی با ایشان ملاقات کند و بدون اراده قبلی شیفته ایشان نشود، شیفته اخلاق، منش و بزرگی ایشان؛ آقای مشایی صاحب اندیشه است، صاحب نظریه است. در زمینههای گوناگون و اساسی جهان و انسان و رابطه انسان با خدا و مدیریت جهانی صاحب نظر است، بر خودم وظیفه میدانم به نمایندگی از ملت ایران از ایشان تقدیر کنم. البته من برای نصب نشان فرهنگ از ایشان اجازه گرفتم که آیا اجازه میدهید آن را نصب کنم و آن را جزو افتخارات خود میدانم که علیرغم تمام ناملایمات، خداوند متعال این توفیق را به بنده داد که بنده به نمایندگی از ملت از یک فرزند برومند ملت تجلیل کنم. من حق خود را در یک کلمه خلاصه میکنم اگر من بخواهم آقای مهندس مشایی را در یک کلمه معرفی کنم ایشان مردی بهاری بهاری بهاری است.» (91/12/20)
درکنار این تمجیدها، احمدی نژاد کوشید تا مشایی را به عنوان رئیس جمهور آینده به کشور تحمیل کند، در حالی که رهبری مخالفت خود را با معاونت اولی مشایی اعلام کرده بود و با توجه به حساسیت هایی که بابت سخنان بعضا نسنجیده مشایی ایجاد شده بود، احمدی نژاد احتمال رد صلاحیت وی را می داد و به همین دلیل، او هم مثل هاشمی و اصلاحاتی ها برای فرار از نظارت استصوابی شورای نگهبان از واژه «انتخابات آزاد» استفاده کرد و در روز ثبت نام مشایی به عنوان نامزد ریاست جمهوری در ستاد انتخابات وزارت کشور گفت:
«وی فردی مومن، پاک و کارآمد است او عمیقا باورمند به ارزشهای الهی و اصول برآمده از اندیشه امام است و عمیقا به توانمندیهای عظیم ملت ایران باور دارد، مشایی همه قوتهای این دولت و برادر کوچکش احمدی نژاد را دارد و نقاط برجسته و کاملتر و بالاتر از آن دارد. مشایی یعنی احمدینژاد و احمدی نژاد یعنی مشایی؛ انتخابات آزاد است همه سلایق باید بیایند و همه فرزندان پاک ملت ایران که خالصانه و مخلصانه در خدمت ملت اند انتخابات آزاد است و حرفها زده شود و در فضای صمیمی احترام و در نهایت ملت انتخاب خواهد کرد، انتخابات حق ملت است و ملت ما نشان داده است که بهترین انتخاب کننده است، همه باید به انتخاب مردم تسلیم باشند و از منتخب ملت حمایت کنند. من باور دارم ملت بزرگ ایران با خلق حماسه عظیم جایگاه خودش را در جهان ارتقا خواهد داد و رنگ یاس را بر چهره بدخواهانش خواهد پاشید.» (1392/2/21)
95/3/6
11:52 ص
ما نیز به همراه همه جریانهای سیاسی، همچنان احمدی نژاد را گزینه ای مهم و موثر در صحنه سیاسی کشور میدانیم و زمانی نیز به همراه جریان انقلاب از او و ویژگی های انقلابیش حمایت کردیم ولی از مقطعی رفتار، ادبیات و حلقه دوستانش دچار تحولات اساسی شد که به تدریج باعث سرخوردگی یاران قدیمی و ولایتمدارش گردید. یکی از تغییرات محسوس وی، تغییر ادبیاتش بود که ابتدا نطفه اش در اظهارات جنجالی مشایی بسته شده بود مبنی بر این که «دوران اسلام گرایی تمام شده است» و اینچنین بود که واژه انسان و انسانیت به جای اسلام و اسلامیت به تدریج در ادبیات احمدی نژاد جایگزین گردید.
احمدی نژاد دیروز 9 ویژگی مهم دوره حضرت امام زمان (عج) و حاکمیت امام در سخنرانی اش مطرح کرد که عبارت بودند از:
حاکمیت مردم؛ حاکمیت توحید و عبودیت؛ اوج آزادی انسانها؛ حاکمیت کامل عدالت؛ حاکمیت مهر و محبت و وحدت؛ حاکمیت علم؛ عزت و کرامت انسانی؛ حاکمیت رفاه و برخورداری حداکثری؛ حاکمیت آرامش ، صلح و امنیت؛
ولی در میان ویژگی هایی که احمدی نژاد برشمرد، بحث اسلام و احیای اسلام راستین ناب محمدی و دعوت به دین آسمانی و کامل اسلام و سعادت بشری همچنان مفقود است، مقوله ای که به راحتی میتوانست 9 ویژگی مهمی که احمدی نژاد مطرح کرد را به 10 برساند تا حداقل سخنرانی دیروز احمدی نژاد، یادآور سخنان انحرافی مشایی مبنی بر اتمام دوره اسلام گرایی نباشد.
95/1/13
4:21 ع
گویا اخیراً آقای حسینیان مصاحبه ای داشته اند و در آن ضمن این که احمدی نژاد را بهترین و شاید تنها گزینه انتخابات ریاست جمهوری 96 دانسته اند، در انتها گفته اند که:
«باید دوستان به جای بدگویی و انتقادهای زننده، بیشتر به فکر اصلاح نواقص گذشته آقای احمدی نژاد باشند. آقای احمدی نژاد مناسب ترین فرد برای این کار است. علتش هم این است که هم احمدی نژاد برنامه دارد، هم تجربه دارد و هم می تواند در صحبتش با مردم رابطه برقرار کند و توده ی مردم را بسیج بکند.»
در پاسخ به مصاحبه حسینیان درباره احمدی نژاد عرض میکنیم که، آیا در حالی که آقای احمدی نژاد هرگز اشتباهات اصلی اش در خصوص برخی تعللها، لجاجتها، حاشیه سازیها و خط قرمز تعریف کردن برای برخی از افراد حلقه اش را قبول نکرده است، می توان ایشان را به اصلاح نواقصش واداشت؟! آیا خود آقای حسینیان که از نمایندگان حامی احمدی نژاد بود توانست تأثیر مثبتی بر وی بگذارد که از دیگران چنین توقعی دارد؟! آیا اگر احمدی نژاد با همان خط سیری که داشت دوباره به قدرت برسد تضمینی هست که همان تعلل ها، حاشیه سازی ها و لجبازی ها را در ابعاد گسترده تر ادامه ندهد؟! اگر چنین باشد، آیا بهتر نیست این اشتباهات و لجاجت ها به جای این که به نام حزب الله تمام شود، به نام جریانات دیگری ثبت شود؟! آیا آقای احمدی نژاد تنها به این دلیل که میتواند روحانی را در مناظره شکست دهد، باید مورد حمایت قرار گیرد؟! اصلاً چه کسی گفته که جز احمدی نژاد نمیتوان گزینه ای پیدا کرد؟! مگر خود احمدی نژاد که در سال 84 به قدرت رسید در کل کشور سرشناس بود؟!
نهایتاً به آقای حسینیان و همه حامیان انقلاب توصیه میکنیم در حالی که کل گفتمان انقلاب هدف قرار گرفته است، با روشنگری و رفتار مناسب و غیر انفعالی، این گفتمان را از تحریف، انحراف و هجمه توسط خستگان و برگشتگان از انقلاب حفظ کنند و بستر رشد و انتخاب نیروهای انقلابی، مؤمن، متعهد، متخصص، پاکدست، بیحاشیه، عدالتخواه، ساده زیست، اخلاق مدار، پرتلاش، استکبارستیز و ولایتمدار را مهیا کنند.
94/12/24
7:59 ص
هاشمی رفسنجانی در کنایه به فرمایش مقام معظم رهبری درباره شباهت علامه مصباح با شهید مطهری توئیت نوشت که «شهید مطهری هرگز نردبان ترقی جریان انحرافی نشد» و ما هم در پاسخ به این جمله جسورانه این چنین میگوییم:
1- انسان موجودی مختار است و به همین دلیل هرکسی در تغییر مسیرش اختیار دارد و به همان دلیل که حضرت پیامبر(ص) بابت انحرافات زبیر که خود حضرت، وی را سیف الاسلام لقب داده بود مقصر نیست و به همان دلیل که امام خمینی(ره) بابت انحرافات آیت الله منتظری و امثالهم مقصر نیست، علامه مصباح نیز بابت تغییراتی که طی چند سال و با نزدیکی بیشتر احمدی نژاد به مشایی در رفتار وی پدید آمد مقصر نیست.
2- آقای هاشمی! مگر شما که در سالهای قبل از انقلاب برای نزدیک کردن منافقین (به اصطلاح مجاهدین وقت) به انقلاب اصرار و تلاش فراوان کرد و حتی علامه مصباح را بابت عدم همکاری در این خصوص غیرانقلابی نامیدید، هرگز خودتان را در انحرافات، ترورها و خیانتهایی که بعدها از سوی منافقین رخ داد مقصر دانستید؟!
3- آقای هاشمی! آیا شما که شخصیت و سابقه و جایگاه خود را نردبان ترقی مهدی هاشمی و گرفتن پست حساس در وزارت نفت و نهادهای دیگر کردید، هرگز خودتان را بابت مفاسد کلانی که داشت و خسارات سنگینی که با رشوه، جعل و اختلاس و… به منافع ملی وارد کرد، مقصر دانستید؟! و یا طوری وانمود کردید که انگار او خادمی بزرگ است که حقش خورده شده است؟!
4- بزرگترین اشتباه احمدی نژاد تعلل هایی بود که در برابر اوامر رهبری انجام داد و باعث آسیب پذیری وی گردید و البته شما در برابر رهبری، به مراتب بیش از احمدی نژاد، دچار تعلل و حتی تمرد شدید پس اگر شما او را منحرف میشناسید، بدانید که ما شما را بسیار بیش از وی دچار انحراف میدانیم.
5- اگر علامه مصباح نردبان ترقی احمدی نژاد شد، اما هرگز در بروز اشتباهات وی با او شریک نشد و ضمن نصیحتهای دلسوزانه محرمانه و بعضاً علنی، هرگز اشتباهات وی را توجیه نکرد، ولی شما با لجاجتها و کارشکنی هایی که با تمام اهل و عیال و دوستان تان در مسیر احمدی نژاد که رئیس جمهور قانونی کشور بود انجام دادید، او را برای افتادن در چاه لجبازی و حاشیه سازی هُل دادید.
94/12/18
9:51 ع
اگر چه واقعاً صلاح نمی دانستم که دوباره به برخی از مباحث سالهای 90-92 برگردم، اما گویا باخت اصولگرایان در تهران باعث شده است تا حامیان متعصب احمدی نژاد، با انکار برخی اشتباهات او، این باخت را وسیله ای برای شادی و تحقیر قراردهند، اشتباهاتی که بعضاً ریشه در انحرافات فکری داشت که به تدریج بر او تأثیر گذاشت و نتیجه اش را در تغییر رفتار وی در نیمه دوم ریاست جمهوریش شاهد بودیم، به نحوی که احمدی نژادی که ولایتمدار، قانونمند و کم حاشیه بود، احمدی نژادی که برای وزرا و مسئولانش در دولت نهم خط قرمز تعریف نمیکرد، به تدریج به احمدی نژادی تبدیل شد که بعضاً در برابر امر رهبر تعلل میکرد و به جای تبعیت از قوانین مدام با قوه مقننه در کش و قوس بود و برای برخی از نزدیکانش مثل مشایی، رحیمی، بقایی، جوانفکر، مرتضوی و … خط قرمز تعریف کرد و نامه سرگشاده روی نامه سرگشاده به مسئولان قوا نوشت تا حدی که مقام معظم رهبری آوردن اختلافات بین مردم را خیانت به کشور معرفی نمود، احمدی نژادی که واژه اسلام به تدریج در ادبیاتش به واژه انسان تبدیل شد و کار و تلاش مستمر و شبانه روزیش برای مردم، بعضاً تحت الشعاع تبلیغات مستقیمش برای مشایی و پرچمگردانی با او و تمجیدهای زیاد از وی (درحد هدیه الهی دانستن وی)، رفتن برای ثبت نام وی، طرح عبارت انتخابات آزاد برای گرفتن تأییدصلاحیت وی از شورای نگهبان و… قرار گرفت. واقعاً به سختی می توان این تغییرات را انکار نمود اما ایجاد یک ارتباط بین این تغییرات با ریشه فکری این تغییرات به راحتی قابل اثبات نیست با این وجود، توجه به برخی اظهارات شخص احمدی نژاد و اطرافیانش دراین باره به ما کمک میکند:
1- احمدی نژاد در محضر آیت الله جوادی حین بیان خاطره سخنرانی معروفش در دانشگاه کلمبیا اینطور گفت: «یکی از کسانی که پایین بود به من گفت که وقتی شما صحبت کردی یک هاله نور مثل یک حصن دورت رو گرفت و …»
2- احمدی نژاد در شب شروع طرح هدفمندی یارانه ها به غیر از جمله ای که گفت «پول یارانه، پول امام زمان است» که به این جمله ایرادی نیست اما یک جمله دیگر نیز گفت: «این طرح را امام زمان مدیریت میکند …»
حال سؤالاتی که ایجاد میشود این است که:
اگر کسی در پیرامون احمدی نژاد به او بقبولاند که شما مورد حمایت، هدایت و تأیید خاص امام زمان (عج) هستید و حتی شخص ایشان طرح های شما را مدیریت میکند، آیا به نظر شما دیگر نیازی به تبعیت سفت و سخت از دستورات و نصایح ولایت فقیه در کارها و برنامه ها و عزل و نصب های خود احساس خواهد کرد!؟ وقتی کسی احساس کند طرح ها و برنامه هایش را مستقیماً شخص امام زمان (عج) مدیریت میکند دیگر می تواند به حرف هیچ دلسوز و کارشناسان اهل فن توجهی کند!؟ آیا همین عامل نبود که باعث شد احمدی نژاد در پاسخ به نامه کارشناسان اقتصادی که رقم 45هزارتومان را قابل تأمین از طرح نمیدانستند گفت «برخی از حسادت نمی توانند ببینند دولت پول در جیب مردم میگذارد!! تازه کجایش را دیده اید، ما این رقم را 3 برابر خواهیم کرد»!! و در ادامه همه دیدیم که چطور پول یارانه نقدی را که دوماه قبل از طرح بین مردم توزیع میکرد در ادامه به یک ماه قبل رسید و کم کم به سرماه و آخر ماه منتهی شد و در تأمین همین یارانه با تأخیر هم دچار مشکل شد و ناچار به بودجه های دیگر متوسل شد!حالا اگر ایشان از اول به حرف آن کارشناسان توجه میکرد آیا اینطور دچار مشکل میشد!؟ به راستی اگر احمدی نژاد به قول محمدرضا رحیمی اینقدر گوشش به دهان آن سروش آسمانی کذایی (مشایی) نبود، آیا دچار این لجاجت ها میشد!؟ به راستی اگر خود احمدی نژاد اینچنین با ایجاد یک رابطه مرید و مرادی با مشایی اینچنین تسلیم تفکرات و القائات او نمیشد هیچ بدخواهی میتوانست او را به انحراف متصف کند!؟
این مطلب از این جهت که برخی دوستان دچار فراموشی نشوند لازم بود و الا همچنان اعتقاد راسخ دارم همانطوری که رهبری فرمودند باید از کسانی که نقاط قوت احمدی نژاد را دارند و نقاط ضعفش را ندارند حمایت کرد، پس لازمه استفاده از ظرفیت او، درک صحیح و استفاده از نقاط قوت او یعنی استکبارستیزی، عدالت جویی، پرکاری، خستگی ناپذیری، مردمداری، ساده زیستی و پاکدستی است.