95/4/14
12:38 ص
از مشخصه های مسئولان نظام اسلامی در احادیث معصومین علیهم السلام و در انقلاب اسلامی در کلام امام خمینی و رهبری، ساده زیستی است، اما چه شد که این ساده زیستی مدیران به فیش های نجومی رسید؟!
وقتی برای تحریف مشخصه های شخصیتی امام به انواع روش ها متوسل شدند!
وقتی مشخصه ساده زیستی از قاموس مشخصات مسئولان کشور حذف شود!
وقتی ساده زیستی یک ضرورت برای مسئولیت گرفتن نبود!
وقتی حتی ارزش ساده زیستی را با عبارت مزخرفی مانند پوپولیسم زیر سوال بردند!
وقتی در برخی از دولتها رسما برای مدیرانی که خوب کار می کردند و حتی اصلاً کار نمی کردند حق خوردن و بردن قائل شدند!
وقتی مجرمان این تفکر را به عنوان رئیس حزب و رئیس ستاد انتخاباتی خود انتخاب کردند!
وقتی برای عدم بررسی عملکرد مدیران خود خط قرمز تعریف کردند!
وقتی همان نامزد ریاست جمهوری که قبل از این که انتخابات می گفت کشور مدیر می خواهد و نه خادم رئیس جمهور شد!
وقتی وزیر دادگستری در روز رأی اعتمادش در مجلس گفت که میل ها خیلی مهم نیست و حیف ها هستند که باید جلویشان گرفته شود!
وقتی برخی از سران کشور به انواع تفریحات تشریفاتی خود افتخار کردند و تازه دیگران را متهم به عوامفریبی نمودند!
مشخص بود که فرصت میل کردن از بیت المال برای مدیران به امری موجه و قانونی تبدیل و تثبیت می شود!
وقتی هنوز مسئولان دولتی، این فیش های نجومی را یک خطای مدیریتی صرف تلقی می کنند باید احتمال داد که بازهم این عارضه مرتفع نگردد!
95/3/14
5:37 ع
در مسیر بازخوانی مبانی و اصول شخصیت حضرت امام خمینی در آیینه کلام مقام معظم رهبری بر گرفته از سخنرانی ایشان در حرم مطهر حضرت امام که در مراسم سالروز وفات آن حضرت در سال گذشته تبیین شد، به مورد دوم با عنوان «اعتماد به وعده ی الهی و بی اعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی» می رسیم. این مشخصه چه قبل از تحقق انقلاب اسلامی و چه پس از آن در زندگی آن حضرت امام کاملا به چشم می آید، تا حدی که مطمئناً اگر چنین مشخصه ای وجود نداشت، از اساس حرکتی برای انقلاب اسلامی یا ایستادگی در برابر استبداد بی رحم داخلی و استکبار تمامیت خواه خارجی شکل نمی گرفت.
مشخصه اعتماد به خدا و بی اعتمادی به طاغوت نه تنها در شخصیت حضرت امام خمینی بلکه در سیره علمای دیگر دینی و اولیای الهی و در صدر آنها پیامبر عظیم الشأن انقلاب و اهل بیت معظمشان موج می زند. ایمان به خدا و کفر به طاغوت پس از آیه الکرسی در قرآن کریم و در جای جای این گنجینه الهی به عنوان یک دستور وجود دارد و از آن به عنوان عامل مهمی که سرلوحه تمام پیامبران الهی بوده یاد شده است. به راستی اگر اعتماد به وعده های الهی و بی اعتمادی به طاغوت نبود کدام پیامبر به رسالتش می پراخت؟! جز این است که تمام موساهای زمان به قوت اعتماد به خدا و کفر به طاغوت توانستند در برابر فرعونها و تفرعنهایشان بایستند؟!
کمی جلوتر که می رویم می بینیم حتی در بسیاری از انقلابهای غیر مذهبی هم این دوعامل ایمان به خدا و کفر به استکبار با کمی قوت و ضعف وجود داشته اند، توگویی یکی از لوازم اولیه هر انقلاب و البته بقای آن است.
با درک جایگاه اعتماد به وعده های الهی و بی اعتمادی به قدرتهای مستکبر جهان در اندیشه تمام حرکت های آزادی خواهانه و الهی می بینیم که این ویژگی حقیقتاً بسیار مهم، کلیدی و از پایه های اساسی فکری حضرت امام خمینی و تشکیل و بقای انقلاب اسلامی ایران است و این جاست که جریاناتی که در پی ایجاد انحراف در مسیر انقلاب و گفتمانش هستند متوجه می شوند یکی از مهمترین موانع این نقشه شوم، وجود اعتماد به وعده های الهی و بی اعتمادی به استکبار است. ملتی که به وعده های خدا ایمان دارد و می داند که از دست طاغوت و استکبار خیری به ایشان نمی رسد، عمر و سرمایه اش را در انتظار نگاه و محبت و مذاکره با طاغوت و استکبار به باد نمی دهد، چنین ملتی گلوگاه های خود را از نقطه ضعف خارج می کند و اینقدر تقویت می کند که از چنگال استکبار در امان باشد و یا لااقل گلوی خویش را در دسترس دشمن قرار نمی دهد. چنین ملتی اول تلاش می کند در برابر تهدیدات نظامی، اقتصادی و تحریم، نقطه ضعف تعیین کننده ای نداشته باشد و سپس می کوشد اگر هم جایی نقطه ضعفی دارد که اصلاحش به زمان نیاز دارد، آن را ناخواسته در معرض نفوذ و اعمال قدرت استکبار قرار ندهد.
ملتی که به خدا و وعده هایش ایمان دارد و چشم امیدش به استکبار نیست، استقلال اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و همچنین توان نظامی و بازدارندگی خود را با هیچ امتیازی عوض نمی کند و می داند که دشمن برای گرفتن این نقطه قوت حتی حاضر است آن ها را با سیاست چماق و هویج از دست ملتها خارج کند و البته همیشه در داخل کشورها هستند کسانی که نه چندان به خدا و حمایتش اعتماد قلبی دارند و نه چندان توان چشم پوشی از زر و زور استکبار را در ذهن! ایشان خواسته یا ناخواسته مفاهیم اعتماد به خدا و تحقق وعده های الهی را دور از دسترس و بعضا غیر منطقی می دانند و بسیار دم دستی تعریف می کنند و از سوی دیگر مدام هیمنه استکبار را بزرگ و ایستادن در برابر او را غیر ممکن و بی عقلی نشان می دهند!
بحث دیگر این که شاید هیچ مسئول و شخصی در کشور نباشد که حاضر باشد خود را بی اعتماد به وعده های الهی و امیدوار به لطف استکبار معرفی کند، اما وقتی از نزدیک به رفتار این جریانها نگاه می کنیم و حتی صحبت هایشان را تحلیل می کنیم، می بینیم که متأسفانه ایشان با استفاده از توجیهات و بهانه جویی عملا رویکردی را دنبال می کنند که اعتماد به وعده های الهی را ناشی از احساسات و غیر واقع بینی نشان و بی اعتمادی به استکبار را ماجراجویی، بی تعاملی، افراطی گری و خشونت طلبی نمایش دهند تا عملا بستر برای خدشه به این پایه مستحکم انقلاب اسلامی مهیا گردد.
این جریانات بیش از این که به وعده های الهی اعتماد داشته باشند به هنر خود در دیپلماسی ایمان دارند و بیش از این که به استکبار بی اعتماد باشند، به مخالفان استکبار و انقلابی های روزگار به چشم نامحرم نگاه می کنند. جریاناتی که نمی توانند معجزات الهی مانند شکست حصر پیامبر در شعب ابیطالب، پیروزی در جنگ های با عِده و عُده کمتر دربرابر لشگریان کفر و فتح مکه و … در صدر اسلام و معجزاتی چون شکست کودتای طبس، آزادی خرمشهر، خنثی شدن بسیاری از بدخواهی های استکبار و… را در زمان انقلاب به عنوان سنت و وعده الهی بپذیرند، دیپلماسی تعامل با دشمن را به مانند معجزه های واقعی معرفی میکنند و از همگان توقع سجده بر این دیپلماسی را دارند!
95/3/13
8:53 ص
در مطلب قبلی با اشاره به برخی از تحریفاتی که درخصوص شخصیت حضرت امام خمینی(ره) در این سالها از سوی برخی از افراد و جریان های سیاسی رخ می دهد، به خطرات این تحریفات و دغدغه مقام معظم رهبری در این خصوص پرداختیم و با اشاره با سخنرانی 14 خرداد سال گذشته قرار شد تا 7 خصوصیت از خصائص بارز حضرت امام خمینی(ره) که مقام معظم رهبری در آن سخنرانی به آن ها اشاره کرده بودند را بیشتر مورد توجه و مداقه قرار دهیم که با مراجعه به سخنرانی مزبور، به مقوله «اثبات اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی» به عنوان اولین خصوصیت بارز و برجسته حضرت امام خمینی(ره) برمی خوری؛ مقام معظم رهبری در این سخنرانی درباره این مشخصه این چنین می فرمایند:
« اسلام ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متکی به کتاب و سنت است که با فکر روشن، باآشنایی با زمان و مکان، با شیوه و متد علمی جاافتاده و تکمیل شده در حوزه های علمیه استنباط می شود و به دست می آید. اسلام آمریکایی دوشاخه بیشتر ندارد: یکی اسلام سکولار و دیگری اسلام متحجر.»
امام خمینی سالها در ارتقای علوم دینی و تفقه حقیقی در اسلام براساس شناخت صحیح و دقیق از قرآن کریم به عنوان فرقان و وسیله تشخیص حق از باطل، همچنین براساس سنت پیامبر و اهل بیت علیهما السلام به عنوان چراغهای راه سعادت بشر حرکت کردند و تمام حرکات ایشان در همین قالب یعنی چارچوب اسلام ناب محمدی (ص) تقسیم بندی می شد؛ ایشان بخشی از زندگی شان را به اسلام و بخشی دیگر را به سایر امور اختصاص نداشت بلکه تمام حیات طیبه حضرت امام برای اسلام بود، انقلاب از منظر او برای اسلام بود، دفاع مقدس هم همینطور، اصلاً عمر شریف حضرت امام خمینی (ره) وقف اسلام بود و این امر نهایتاً شناخت عمیق و دقیق از اسلام را حاصل گردیده بود، امام خمینی(ره) به خوبی فرق اسلام راستین و ناب را با اسلام های انحرافی تشخیص میداد و با آنان در نهایت جدیت مبارزه میکرد.
امام خمینی اسلام انحرافی را در دو دیدگاه اسلام سکولار و اسلام متحجر معرفی میکرد، اسلام هایی که یکی در اعتقاد قائل به ناکارآمدی اسلام برای اداره زندگی اجتماعی بشر بود و دیگری در عمل اثبات می کرد که اسلام چیزی جز خشونت، کج فهمی و قشری گری در خود ندارد. این دو قرائت انحرافی از اسلام، نه تنها در نتیجه که همانا تضعیف جایگاه اسلام در جهان است مشترک هستند، بلکه در منابع و حمایت های مالی، نظامی و رسانه ای نیز سر در یک آور دارند و هر دو از سوی غرب و آمریکا حمایت می شوند که البته این اشتراک در نتیجه و خاستگاه برای اهالی فکر حتما قابل تحلیل و تأمل است.
اسلام سکولار و اسلام متحجر نه تنها در خاستگاه، حامیان و نتایج شبیه هم هستند، بلکه در دشمن شناسی نیز احساس اشتراک دارند. در نهایت تأسف می بینیم که از ترکیه سکولار تا عربستان مرتجع در برابر انقلاب اسلامی ایران از مال و اعتبار خود مایه می گذارند و در نهایت تعجب می بینیم که اسلام های سکولار و ارتجاعی که قاعدتا باید در قطب مخالف هم باشند و بایکدیگر مقابله کنند، در برابر اسلام ناب محمدی که در سیره حضرت امام خمینی و امام خامنه ای قابل مشاهده اند، صف آرایی مشترک انجام می دهند.
حامیان مشترک اسلام سکولار و اسلام ارتجاعی و تکفیری نه تنها در حمایت و جهت دهی این دو جریان کم نمی گذارند، بلکه از ایشان برای هم افزایی و کمک به یکدیگر نیز استفاده می کنند، از سویی حامیان اسلام سکولار، از ایستادگی در برابر نمادهای اسلام ارتجاعی و متحجر مثل داعش طفره می روند و حتی در دوستی با وهابی های سعودی هم اصرار می ورزند و از جیره خواری ایشان ابا نمی ورزند و از سویی دیگر، مجاهدان و شهدای جنگ با داعش را مورد توهین و جسارت قرار میدهند و اگر پا بدهد علیه محور های مقاومت اعم از حزب الله، لبنان و سوریه هم شعار می دهند.
اسلام متحجر البته فقط اسلام ارتجاعی و تکفیری داعش نیست، بلکه اسلام تکفیری شیعی نیز در این دایره می گنجد و جالب است که این دو تفکر هر دو مورد حمایت های مالی و رسانه ای آمریکا و غرب قرار دارند و هر دو در برابر انقلاب، امام و رهبری موضع گیری می کنند و همراه می شوند.
در نگاه امام خمینی تبیین اسلام ناب محمدی، اسلام راستین و اسلام انقلابی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و رسوا نمودن و افشا کردن نوع و ماهیت اسلام های انحرافی نیز به همان نسبت مورد اهتمام قرار می گیرد، اسلام های لیبرالی و سکولار که آمریکا و ایادیش را اساسا دشمن نمی شناسند و همینطور اسلام متحجر و ارتجاعی که به جای شناختن دشمنان اصلی اسلام و مسلمین، به مبارزه با سایر مسلمین سرگرم شده است، هر دو آفت اسلام ناب محمدی و مانع معرفی چهره روحانی آن به جهانیان به شمار می روند.
95/3/13
8:50 ص
با نزدیک شدن به سالروز رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره)، بسیاری از مردم و مسئولان کشور با حضور در حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) و یادآوری آثار و برکات آن عالم وارسته و انقلابی، همچنین بسیاری از رسانه های کشور با تولیدات خود تلاش می کنند تا در جهت معرفی شخصیت حضرت ایشان و آرمان های والای شان و تجدید میثاق با آن ها گامی نو و روبه جلو بردارند.
از آنجا که تجدید عهد با آرمانهای حضرت امام بدون فهم و شناخت از معهود نمی تواند مفید و موثر باشد، دوستداران حقیقی امام خمینی می کوشند تا با مراجعه به آثار و سخنرانی ها و بازخوانی سیره عملی ایشان، بیشتر در شخصیت، اصول و آرمان های حضرت امام غور داشته باشند که در کنار این کار، مراجعه به یاران ثابت قدم و باقی بر طریق حضرت امام هم می تواند کارگشا باشد، ولی اگر قرار باشد هر فرد یا جریانی که خودش را در خط و راه امام معرفی می کند، ملجاء امام شناسی قرار دهیم، ممکن است به دلیل کج فهمی یا سوء قصد و تحریف های آن فرد یا جریان، در شناختِ شخصیت حضرت امام دچار انحراف شویم.
متأسفانه در سالیان اخیر بسیار دیده ایم که برخی از جریانها یا اشخاص که مدعی نزدیکی به حضرت امام و گفتمان وی بودند، سخنانی را به ایشان منتسب می کردند که با نصوص سخنان و سیره عملی حضرت امام (ره) در تعارض کامل قرار داشت و نه تنها این تعارض موجب تردید و تشکیک در صداقت این سخنان بود، بلکه شواهد دیگری نیز در این خصوص وجود داشت به نحوی که مثلاً این سخنان غالبا تنها به خاطرات دو نفری محدود می شد و یا حتی به رویا و خواب منتسب می گشت که بعضا با خاطرات قبلی و سیره عملی خود افرادی که این سخنان، خاطرات یا رویاها را بیان میکردند هم در تعارض کامل قرار داشت، به عنوان مثال برخی از این افراد به استناد برخی خاطرات غیر ثبت شده و جدیداً بیان شده تلاش کردند شعار مرگ بر آمریکا را زیر سوال ببرند و این در حالی بود که به غیر از تعارض آشکار با سیره حضرت امام، همین ایشان قریب 3 دهه همراه مردم و حتی جلوتر از مردم، شعار مرگ بر آمریکا می دادند که همه این شواهد باعث می شود تا بحث تحریف شخصیت امام خمینی و خطراتش جدی تر گرفته شود.
امام خمینی شاخص و چراغ راهنمای انقلاب است و آنانی که نقشه انحراف انقلاب را در سر دارند، اولین مانع را وجود شخصیت برجسته حضرتش می یابند که با توجه به محبوبیت ایشان، امکان هدف قرار دادن مستقیم وجهه و شخصیت ایشان وجود ندارد و به همین منظور به تحریف این شخصیت عظیم الشأن روی می آورند، تحریف شخصیت بنیان گذار انقلاب اسلامی از این جهت که عمدتاً به منظور ایجاد انحراف در ماهیت انقلاب اسلامی انجام شده است و می شود، بسیار خطرناک و مهم است، چرا که یک درجه انحراف از سیره حضرت امام(ره) می تواند موجب فرسنگها انحراف از مسیر امام و انقلاب و حتی شکست کامل و تدریجی آن گردد، مقام معظم رهبری در در نیمه خرداد 1394، در حرم مطرح امام خمینی در همین خصوص فرمودند:
« مسئله تحریف شخصیت امام خطر بزرگی محسوب میشودف آن راهی که میتواند مانع از این تحریف شود، بازخوانی اصول امام است، امام را نباید به عنوان صرفا یک شخصیت محترم تاریخی، مورد توجه قرار داد، بعضی این جور می خواهند امام را بشناسند و بشناسند و این غلط است.»
همین جملات مقام معظم رهبری به خوبی نشان می دهد که مسئله تحریف شخصیت امام خمینی چقدر خطرناک است و همین احساس خطر موجب شد تا بخش زیادی از سخنرانی حضرت امام خامنه ای (حفظه الله) در آخرین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف)، به اهمیت شناخت اصول و آرمان های حضرت امام و تبیین 7 مشخصه بارز و برجسته از این اصول اختصاص یابد که حقیقتاً توجه به این اصول که از سوی معمار انقلاب بیان و در کلام نائب شان بازخوانی گردیده است بسیار مغتنم است که به همین جهت، مقارن با ایام رحلت حضرت امام، تلاش می کنیم تا در یک سلسله یادداشت، این 7 اصل و ابعاد و اهمیت شان را ان شاءالله مورد مداقه و بررسی قرار دهیم.
95/2/19
6:4 ع
ابتدا به سخنان امروز (95/2/15) روحانی درباره خطر اسلام انقلابی در برابر انقلاب اسلامی توجه میکنیم:
«شهید مطهری در مقالاتش پیرامون انقلاب اسلامی به این خطر بزرگ اشاره می کند و میگوید ما «انقلاب اسلامی» داریم نه «اسلام انقلابی». انقلاب اسلامی به معنای آن است که در جامعه تحرک بزرگ و انقلابی را در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به پا کنیم که هدف آن اسلام و ارزش های اسلامی باشد اما اسلام انقلابی به معنای آن است که ما اصل را به انقلاب و مبارزه اختصاص میدهیم و بخشی از اسلام را قبول داریم که ما را به جهاد و مبارزه دعوت کند. یکی از مشکلات ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در برابر برخی از گروهک ها و حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در برابر برخی از آن ها این بود که انقلاب اسلامی را نپذیرفته بودند، اسلام انقلابی را قبول داشتند و میگفتند آنجایی که جهاد و مبارزه است آنجا ما اسلام را قبول داریم. به تعبیر شهید مطهری، اسلام احکام بی شماری دارد که یکی از آن جهاد و مبارزه است و اگر ما انقلاب را میخواهیم به خاطر تحقق ارزش های اسلام است و اگر مبارزه را دنبال میکنیم برای استقرار اهداف نظام اسلامی، فرهنگ اسلام و اجرای قرآن و سیره پیامبر(ص) و ائمه خدا است. همان هایی که معتقد به اسلام انقلابی بودند، قاتل معلم بزرگوار بودند و همان گروهک ها بودند که وی را به شهادت رساندند.»
البته آن اسلام انقلابی که شهید مطهری آن را نکوهش میکند، اسلام انقلابی بود که مد نظر گروهک فرقان و منافقین بود، نه آن اسلام انقلابی که انقلاب اسلامی ترویج میکند، اسلامی که انقلاب اسلامی ترویج میکند به دنبال وحدت و دوستی مذاهب است، اسلامی است که در برابر اسلام تکفیری و اسلام غربزده و آمریکایی قرار دارد و دشمنان واقعی اسلام را دشمن میشناسد، نه این که به دنبال جنگ مذهبی با سایر مسلمین یا پیروان ادیان دیگر باشد، اسلام انقلاب اسلامی، تشویق به عدالت جویی و استکبارستیزی میکند و جهاد و شهادت را برای دفاع از مظلومین تجویز میکند و نه برای سلطه گری و اشغالگری.
اسلام انقلاب اسلامی در عین حال که جهاد و تقویت قدرت دفاعی را الزام میداند، به تبری و تولی هم اهتمام دارد، به حدود الهی و امر به معروف و نهی از منکر هم عنایت دارد، اسلام انقلاب اسلامی به دنبال رفاه دنیوی در کنار سعادت اخروی و اعتلای اخلاقی جامعه است،اسلام انقلاب اسلامی نمیگوید که حکومت نباید مردم را بهشتی کند، نمیگوید که آنان که برای دین مردم غصه میخورند بیکار و متوهم هستند، اسلام انقلاب اسلامی اجازه نمیدهد به دشمنی که به شما لبخند میزند ولی در همان لحظه به دنبال دستبرد به اموال شما و بمباران مردم یمن است، لبخند بزنید و در کنار پرچشمش عکس یادگاری بگیرید، اسلام انقلاب اسلامی، اصل نفی سبیل را به رسمیت میشناسد و سلطه بیگانگان بر مسلمین را نمیپذیرد، اسلام انقلاب اسلامی استقلال و مقاومت را تجویز میکند نه این که به سخره بگیرد و بر ضدش کتاب بنویسد.
آنچه که اسلام انقلابی مورد تعریف منافقین را عامل انحراف کرده بود، درک غلط ایشان از اسلام بود، وقتی هر فرد غیر متخصصی، تصورات ذهنی خود را به پای اسلام بنویسد و بخواهد درک غلطش را به عنوان نسخه نجات بخش به اجرا بگذارد، در نهایت به انحرافی عملی منجر میگردد، با نگاهی به زندگی منافقان متوجه میشویم که ایشان بویی از اسلام و قرآن نبرده اند که اگر برده بودند عامل ترور هزاران ایرانی مسلمان و شریک جرم جنایات صدام نمیشدند.
و اما جالب این که همان منافقینی که واژه اسلام انقلابی را در برابر انقلاب اسلامی ساختند و از سال 44 رسما با واژه «سازمان» شروع به کار کردند، تا سالها مورد حمایت شخص هاشمی بودند و هاشمی خیلی تلاش کرد ایشان را به امام و انقلاب بچسباند و جالب تر این که همین هاشمی سالهاست مورد حمایت منافقین قرار میگیرد و حتی در سال 92، رسما از نامزدی وی استقبال میکنند و عجیب این که این حمایتهای هاشمی از منافقین و منافقین از هاشمی از سوی روحانی نادیده انگاشته میشود ولی تفکر انحرافی «اسلام انقلابی» که مد نظر این جریان بود، به نوعی تشریح میشود که با جریان انقلابی گری و حزب اللهی شبیه به ذهن برسد.
95/1/6
10:13 ع
هاشمی همزمان با سفر نوروزیش به کیش در اینستاگرامش اینچنین نوشت:
« چرا هاشمی تفریحاتش را پنهان نمیکند؟ در زندگی ام از همان ابتدا چیزی به نام تظاهر و ریاکاری وجود نداشت. هر چه بودم همان را نشان می دادم. بالاتر از آن از این متنفر بودم که عده ای مردم را به ریاضت کشی و زندگی زاهدانه دعوت کنند و خودشان در پنهان طور دیگری زندگی کنند، به خاطر همین هم در خاطراتم حتی تفریحاتم و از این دست مسائل که بسیاری افراد آن را پنهان میکنند را می نویسم چرا که از عاقبت ریاکاری و تظاهر به ساده زیستی سخت می ترسم، والله بما یعملون محیط …»
نقدی بر پست اینستاگرامی هاشمی در کیش تقدیم می گردد:
کسی سوال نمی کند که « چرا هاشمی تفریحاتش را پنهان نمیکند؟ » اما برای همه عجیب است که چرا تفریحات هاشمی و فرزندان و دوستانش سال هاست که از جنس خوشگذرانی های اشراف است، و این که چرا هاشمی به عنوان یکی ازمسؤولان بلندپایه نظام، برخلاف دستورات صریح حضرت امیر (ع) درنهج البلاغه و امام خمینی (ره) که دستور ساده زیستی، دوری از اشرافی گری و زی طلبگی می دهند، تلاش دارد که:
1- مانور تجمل و اشرافی گری به راه بی ندازد!
2- اصرار دارد همه مسؤولانی که به چنین رفتارهایی دست نمی زنند را متهم به ریاکاری نماید!
3- اصرار دارد کسانی را که خودشان را ملزم به ساده زیستی می دانند را دشمن رفاه مردم و درپی ریاضت کشی ایشان معرفی کند!
4- میخواهد برای توجیه کارهایش، به تحریف اسلام و انقلاب و فرمایش های امام(ره) هم روی آورد که به مراتب زشت تر و قبیح تر از این است که بخواهد صرفاً کار زشتی را انجام دهد!
اصل ساده زیستی مسؤولان از این جهت که موجب دردآشنا بودن مسؤولان می شود، دغدغه ایشان برای حل مشکلات و رفاه مردم را بیشتر خواهد کرد که اگر این دغدغه با تخصص و مدیریت صحیح همراه گردد موجب پیشرفت متوازن و عدالت اجتماعی در جامعه می گردد.
مسؤولانی که اشرافی زندگی میکنند، کسانی هستند که با اعتماد به دشمن و اظهار نیاز به او، واردات بی رویه، نادیده گرفتن توان داخلی، تضعیف تولید ملی، نهادینه کردن اشرافیگری و فرهنگ اصراف و ریخت و پاش، نهایتاً موجب رکود، بیکاری، وابستگی، ضعف کشور، ذلت مردم و عقب ماندگی نسلهای آینده می گردند، هرچند شاید در مدتی کوتاه بتوانند رنگ و لعابی بر اقتصاد بیمار کشور بزنند، ولی نه تنها باطن کشور را تقویت نمیکنند بلکه موجب تضعیف آن نیز میگردند.
94/12/24
8:9 ص
هاشمی رفسنجانی (94/12/22): «آن هایی که فکر میکنند زندگی با ریاضت انسان ساز است، اشتباه می کنند ریاضت هایی که درباره زندگی امام می گویند درست نیست، بعضی ها فکر می کنند با عسرت و ریاضت زندگی کردن بهتر است، این در حالی است که قرآن هم آن را قبول ندارد. ریاضت هایی که در مورد زندگی امام خمینی(ره) میگویند درست نیست، من از جوانی در خانه امام بودم. ایشان هر چه داشتند را نشان میدادند این طور نبود که جلوی خانه زیلو پهن کنند و در خانه قالی داشته باشند، خیلی از ریاضت کشی های این روزها ریاکاری است، قرارنیست مردم با ریاضت زندگی کنند.»
متلک ها و کنایه های هاشمی و روحانی به اصول انقلاب و مقام معظم رهبری و سخنان ایشان به امری عادی و روزمرده تبدیل شده است که دیروز در خصوص تشبیه علامه مصباح با شهید مطهری (telegram.me/nazokbin/1202) و امروز هم شاهد تحریفات هاشمی علیه ساده زیستی در اسلام و انقلاب بوده ایم که مختصراً به این سخنان پاسخ میگویم:
1- بحث ساده زیستی حاکمان اسلامی در حد اقشار ضعیف جامعه اینقدر در روایات و سیره حضرت پیامبر (ص) و حضرت امیر (ع) متواتر است که به نظر نمیرسد نیازی به نشانی آوردن در این خصوص باشد، هرکسی که آشنایی مختصری با نهج البلاغه داشته باشد، توصیه های موکد حضرت امیر المؤمنین (ع) به حاکمان و والیان در خصوص ساده زیستی را غیرقابل انکار می داند، البته بین مقوله ساده زیستی و کسب مال مشروع تفاوت زیاد است آنطور که حضرت امیر درآمد زیادی با کارهای زیاد و سنگین کسب می کردند ولی از آن درآمد برای کمک به دیگران استفاده می کردند و همچنان خودشان ساده می زیستند.
2- ساده زیستی امام خمینی(ره) اینقدر غیرقابل تردید است که این امر در جملات داخلی ها و خارجی ها به تواتر بیان شده است و فیلمهایی که در این خصوص وجود دارد و منزل حضرت که تبدیل به موزه شده است، این امر را به خوبی اثبات میکنند.
3- مطلب دیگری که به بهانه بیان بی ریایی امام خمینی(ره) بیان شده است زیر سوال بردن ساده زیستی دیگرانی است که جلوی خانه زیلو دارند ولی در خانه قالی دارند که این جملات ما را به برخی از جملات و خاطره ها در خصوص قالی منزل مقام معظم رهبری می اندازد:
مرحوم حاج احمد میگوید: «وظیفه خود می دانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم که من از وضع منزل حضرت آیت الله خامنه ای مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبری هرگز بیش از یک نوع غذا بر سر سفره نیست. خانواده ایشان روی موکت زندگی می کنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن بود که من از زبری و خشنی آن فرش- که ظاهراً جهیزیه همسر ایشان بود- اذیت می شدم از آنجا بر خاستم و به موکت پناه بردم.»
امام خامنه ای میفرمایند: «من وقتی ازدواج کردم همسرم از پدرش ، که فرش فروش بوده، فرشی به عنوان جهیزیه به همراه داشته است که هنوز نیز، با وجود فرسودگی آن ، در منزل ما از آن استفاده می شود و بجز آن ، قالی دیگری در منزل نداریم . چند مرتبه اخوالزوجه ها گفته اند که این قالی نخ نما شده و خواسته اند که آن را عوض کند ولی من اجازه نداده ام . اصلا در طول زندگی خود ، نه قالیچه ای خریده ام و نه فرشی به خانه اضافه کرده ام، حتی آنها را تبدیل به احسن نیز نکرده ام.»
4- هرگز امام خمینی و امام خامنه ای نخواسته اند که مردم دچار سختی باشند و اگر هم جایی توصیه به اصلاح الگوی مصرف، استفاده از کالای داخلی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی، اجرای اقتصاد مقاومتی و… دارند همگی برای رفع پایدار، مطمئن و آبرومند مشکلات اقتصادی مردم و کشور است و گرنه می توان با خرید همه مایحتاج از خارج، یک اقتصاد رفاه زده، ضعیف و ناپایدار را بر مردم تحمیل کرد.
5- متأسفانه شاهدیم که هاشمی و یارانش برای تحریف انقلاب، به شدت مشغول تحریف اسلام و انقلاب هستند و در این راه از تحریف سیره حضرات معصومین در خصوص ساده زیستی، ظلم ستیزی، پیام عاشورا و یا از دروغ بستن به امام خمینی(ره) با جملاتی مثل این که «امام خمینی(ره) با حذف شعار مرگ بر آمریکا مخالف نبود» و یا این که «امام خمینی قبل از وفات گفتند که جام زهر شیرین بود» و امثالهم…، فروگذار نکرده اند.
6- اصرار هاشمی و روحانی برای تغییر کلیدواژه های انقلاب مانند انقلابی گری، ساده زیستی، استقلال، ظلم ستیزی، استکبار ستیزی و… و استفاده از واژگانی مانند افراطی گری، عوامفریبی، پوپولیستی، ماجراجویی، تعامل (به جای استقلال)، عدم دخالت حکومت برای ارتقای مبانی دینی و ایمانی جامعه و… از علائم مسجل اصرار این جریان برای تحریف مفهومی انقلاب است.
7- یکی از روشهای تحریف حضرت امام خمینی، مرجع تراشی برای تفکر ایشان است، ایشان ترویج میکنند که برای شناخت حضرت امام، به جای مراجعه به نص سخنان و وصیت نامه ایشان، باید به شخص هاشمی و نوادگان امام مراجعه کرد و بعد هم ایشان ضمن رد نصوص سیره امام و بیان خاطرات جدید از 30 سال پیش و حتی برخی خوابها و رویاها، به گفتمانهایی که دقیقاً برخلاف سیره و گفتمان امام حرکت میکنند، رسمیت می بخشند.
94/12/24
7:52 ص
در مطلبی که در روزنامه آرمان امروز نوشته شده است، پیرامون صحبت های سید حسن مصطفوی در دیدار با آیت الله محفوظی عیناً میخوانیم:
«دیروز که اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم به دیدار یادگار امامخمینی رفتند آیتا… سیدحسن خمینی بازگشت به امام در جریان تحولات سیاسی جاری کشور را یک امر مبارک خواند وتصریح کرد: باید قرائتهای مختلف در این چارچوب به رسمیت شناخته شود و نباید کسی را به زور از این دایره بیرون کنیم … جلوگیری از مصادره امام(ره) هدف اصلی از ورودم به انتخابات بود.»
اولین سؤالی که با توجه به تیتر مطلب ایجاد میشود این است که آیا سید حسن با این فرض که همه چیز را از اول میدانسته و حتی از خطر رد صلاحیتش توسط شورای نگهبان مطلع بوده، حاضر نشده در آزمون فقاهت که اطلاعیه اش در رسانه های گروهی و صداوسیما و از جمله سایت دفتر نشر آثار حضرت امام (ره) هم منتشر شده بود، شرکت کند؟!
دومین بحثی که به ذهن می رسد این است که آیا رفتن نزد نوادگان حضرت امام خمینی(ره) به معنی بازگشت به امام است؟! از یک سو قائل هستند که قرائت های مختلف از امام خمینی را باید به رسمیت شناخت!! و از سوی دیگر تنها و تنها نگاه خود و دوستان شان را تأیید می کنند!!
دیگر این که آیا بهتر نیست باعنوان مسئول نشر آثار حضرت امام، به جای این که قرائت های بدلی را به رسمیت بشناسند، عین گفتمان ایشان را در استکبارستیزی، انقلابی گری، حمایت از محرومان، دین محوری در حکومت، مردمی بودن، تبعیت محض از قانون و احترام واقعی و همیشگی به آرای مردم را دنبال و معرفی کنند، از کسانی که این گفتمان را با ماجراجویی، تندروی، افراطی گری، عوام فریبی، برخورد منفعت جویانه با رأی مردم و نهادهای قانونی، توسعه غربی ضد محرومان و جدایی دین از سیاست، تخریب کنند، بازگشت به گفتمان امام و نه نوادگان امام را طلب کنند؟!
و نهایتاً این که چه کسانی بیشتر از آنانی که همه را به بیت امام و یاران امام بدهکار می دانند و برای ایشان حقی فراتر از دیگران قائل هستند، در حال مصادره حضرت امام (ره) به نفع خودشان هستند؟! چه کسانی بیشتر از کسانی که با بیان خاطرات جدید از 30 سال پیش و حتی تعریف رویاهای خود که با نص سیره و وصیت نامه امام در تعارض است در حال مصادره حضرت امام برای تحریف انقلاب هستند؟!
94/11/23
4:5 ع
امروز روحانی گفت «ما با برجام 2 می خواهیم … ما می خواهیم زبان انقلاب را روزآمد کنیم». و این بار صراحتاً هدفش را از تکرار عبارت برجام2 به در قالب عبارت روزآمدی زبان انقلاب معنی کرد.
و ما به او می گوییم این انقلاب ، خودش ولی و بزرگتر دارد و اگر جایی نیاز باشد اصلی یا آرمانی بازتعریف شود، خودش انجام خواهد داد، پس اگر با عنوان روزآمد کردن، قرار است تحریفی در آرمانها و اصول انقلاب انجام دهید، بدانید که برای مردم پذیرفتنی نیست.
علت حضور بی سابقه امروز مردم در راهپیمایی 22 بهمن، بیش از هرچیزی اعتراض به همین تحریف هایی است که با تلاش برای حذف شعار انقلابی مرگ بر آمریکا آغاز شد، ملت حواسشان هست که برخی دنبال تحریف یا حذف آرمانهای انقلاب هستند، کسانی که با واژه تعامل به جنگ آرمان استقلال برخاسته اند، کسانی که استکبارستیزی را به ماجراجویی تعبیر میکنند، کسانی که انقلابی گری نام نهاده اند، کسانی که مردم داری و ساده_زیستی را به پوپولیستی و عوام فریبی تأویل کرده اند، کسانی که عاشورا را درس مذاکره معرفی کردند و کسانی که نصیحت کردنِ عمرسعد را تعامل با او خواندند.
ملت حواسشان هست که چه کسانی با چه روشهایی اعم از رویاسازی و خاطره بازی و سفسطه و تحمیلگری تلاش دارند تا مدام برای خدشه به اجزای این درخت انقلاب طرحی بریزند و هر لحظه شاخه ای بچینند و یا بر تنه اش زخمی بنشانند.
امروز مردمی که برخی دلبستگان چرب و شیرینِ دنیا، ایشان را خسته نشان میدادند، خودشان با پای دل به میدان آمدند تا بگویند هستند پای عهدی که با خون بستند، آمدند تا نشان دهند تا حنایی که برخی با آن، شیطان بزرگ را بزک کرده اند تا جای فرشته نجات و کدخدای مهربان به ایشان غالب کنند، زیر دیدگان بصیرشان، رنگی ندارد.
آری! مردم آمدند تا بگویند پای این انقلاب با همان آرمانهای اصیلش هستند و فریاد زدند که این انقلاب متوقف نمی شود و هر چه بر سر راهش قرار گیرد خودش را نابود کرده و خواهد کرد.
94/11/21
9:34 ع
منظومه انقلاب پر از صحنه های تلخ، شیرین و حماسی است که برگ برگ آن را پر از درس، عبرت، افتخار و جذابیت نموده است. این درخت انقلاب در کوران حوادث روزگار، بی غیرتی اغیار و دشمنی های استکبار، با حضور مردم و هشیاری رهبر، روز به روز تنومندتر شده است و هرچه از عمرش می گذرد ریشه هایش مستحکم تر و برگ وبالش در جهان گسترده تر می شود و با این وجود، روزی نیست که این انقلاب، با فرصت ها و تهدیدهایی مواجه نباشد که در این مطلب به مهمترینِ این فرصت ها و تهدیدها مختصراً اشاره می کنم:
ریزش ها و رویش ها:
اگرچه ریزش و رویش در هر انقلاب و هر حرکت اجتماعی وجود دارد و اتفاقاً نشانه سلامت و پویایی آن حرکت نیز هست، ولی همین مشخصه طبیعی، تهدیدها و فرصت هایی برای انقلاب ایجاد می کند، همین امروز شاهدیم که برخی افراد انقلابی و باسابقه در کوران های انقلاب، دچار لغزش هایی شده اند که هم خود و هم برخی حامیان خود و حتی بعضاً بخشی از بدنه اجتماع را به همراه خود به بیراهه کشاندند، هرچند جامعه خیلی سریع نسبت به راه و بیراهه بودن حرکات بزرگان شناخت پیدا می کند و غالباً یا همراه نمی شوند و یا خیلی سریع مسیرشان را عوض می کنند و حتی مقابله می کنند.
ریزشی ها به خاطر انحراف در اصول، هم خیلی سریع انگشت نما می شوند و هم خیلی سریع توسط انقلابی های ثابت قدم محکوم می شوند و هم رویش های جدید، چند برابر این ریزش ها جایگزین می گردند و این مسیر هرچند هزینه هایی بر انقلاب تحمیل می کند ولی موجب قوام و استحکام آن نیز می شود.
اگر چه در بین رویش های انقلاب، رده های سنی مختلفی مشاهده می گردد ولی موج جوانان انقلابی شور شیرین دیگری با خود دارد که چون خون تازه در رگهای انقلاب در حال گردش است. انقلابیونی که صحنه های گفتمان سازی، هنر انقلابی و پاسداری از انقلاب را به خوبی و حتی بهتر از با تجربه ها دنبال می کنند.
گفتمان انقلاب:
گفتمان انقلاب یا بهتر بگویم نرم افزار انقلاب، مهمترین نقطه قوت انقلاب است که فضا را برای رشد، توسعه و صدور انقلاب فراهم کرده است. هرچقدر که گفتمان اصیل انقلاب برای انقلاب یک نقطه قوت است، برای خستگان و منحرفان و مخالفان انقلاب، به مثابه یک مانع سخت تلقی می گردد و همین مسأله باعث شده است تا پس از اثبات مصئونیت انقلاب در برابر تهدیدهای سخت افزاری (ترور، تحریم، جنگ و …)، تهدیدهای نرم افزاری، تهاجم فرهنگی و نفوذ به گفتمان انقلاب اسلامی شکل گیرد. عملاً مشاهده می کنیم که گفتمان انقلاب به محل تمرکز دشمنان انقلاب تبدیل شده است و دشمنان بیرونی با مقابله مستقیم و دشمنان داخلی با تلاش برای تحریف و مقابله غیرمستقیم، این گفتمان را مورد هدف قرار می دهند.
خطر تحریف انقلاب، آنگاه شدیدتر می شود که با خطر ریزش های انقلاب در هم می آمیزد، یعنی آنان که وجهه انقلاب و انقلابی گری و سابقه همراهی با حضرت امام(ره) را در کارنامه دارند، با تحریف و تأویل به رأی اصول و آرمان های انقلاب، و خاطره سازی های کذب و با اصالت دادن به ظواهری مثل عناوین جناحی «خط امام» و «بیت امام» به جای «سیره امام» و «مشی رهبری» تلاش می کنند تا از بازدارندگی گفتمان انقلاب در برابر نفوذ ضدانقلاب به جایگاه های تصمیم گیری و تصمیم سازی انقلاب جلوگیری کنند.
در تحریف گفتمان انقلاب شاهدیم که هر کدام از اصول و آرمان های انقلاب با یک عبارت دیگر تقبیح می شوند، عباراتی مثل استکبارستیزی، ساده زیستی، پاکدستی، عدالت جویی، مطالبه گری، روحیه جهادی و … را به تدریج با اصطلاحاتی مانند ماجراجویی، افراطی گری، پوپولیستی، خشونت طلبی و … مترادف قرار می دهند تا مردم نسبت به انقلاب و آرمان های انقلاب و خصوصیات انقلابی گری دید منفی پیدا کنند.
نفوذ:
یکی از تهدیدهایی که از ابتدای انقلاب تاکنون همواره وجود داشته است، خطر نفوذ است، نفوذهایی که بعضاً موجب ترورهای سنگین، یا موجب خسارات عدیده در دفاع مقدس، یا اختلاف افکنی و فتنه انگیزی و یا گرا دادن به دشمنان گردیده است. خطر نفوذ همواره وجود دارد ولی این عامل هم در برخی موارد، نمود و بروز بیشتری پیدا می کند، در زمان دولت هایی که حساسیت چندانی روی بحث نفوذ ندارند، میزان آسیب پذیری در این خصوص بیشتر می گردد و به همین لحاظ، نهادهای نظارتی و اطلاعاتی در چنین شرایطی، تکالیف شان سخت تر می شود.
در باب نفوذ، بیش از نفوذ شخصیت ها، نفوذ گفتمانی خطرناک است، نفوذی که در آن برنامه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و فرهنگی کشور به جای این که با گفتمان اسلام و انقلاب تنظیم شوند، بر اساس تئوری های غربی و ضدانقلابی ترسیم می شوند، به نحوی که مثلاً ساختار اقتصادی به جای این که به سمت استقلال حرکت کند، به علت حضور تئوریسین ها و تئوری هایی که از اساس، با مقوله ای به اسم استقلال مشکل دارند، به یک اقتصاد وابسته و ریسک پذیر در برابر عوامل خارجی تبدیل می گردد و یا در مقوله های فرهنگی، جریان و یا تفکری که به فرهنگ اسلامی و ایرانی اهتمام ندارد راه را برای تهاجم فرهنگی و استحاله هویتی باز می کند و یا وقتی جریانی به لحاظ امنیتی فاقد حساسیت های انقلابی است، عملاً با تسامح و تساهل، گلوگاه های امنیتی را به افرادی که فاقد صلاحیت لازم هستند واگذار می کند.
البته در خصوص بحث نفوذ، وجود نهادهای اطلاعاتی مستقل و هوشیار اعم از وزارت اطلاعات یا اطلاعات سپاه، بخشی از خطر نفوذپذیری را کاهش می دهد.
نتیجه:
اگر چه تهدیدهایی که انقلاب را مستمراً تهدید می کند، بعضاً خیلی خطرناک طراحی و هدایت شده اند، ولی قدرت گفتمانی انقلاب اسلامی و رویش های انقلاب اینقدر بالا هست که می تواند تمام تهدیدها را خنثی و حتی تبدیل به فرصت نماید، به شرط این که نیروهای انقلاب، مدام خودشان و روحیه شان را حفظ کنند و در خط امام و انقلاب و رهبری حرکت نمایند.