90/10/27
10:51 ع
این بار در سریال تا ثریا صحنه ای نمایش داده شد که ثریا چادرش را کشید و چون پای سرهنگ روی آن قرار داشت افتاد و چون پلکان پشتش بود، به شدت سقوط کرد و مرد.
به نظر حقیر، نویسنده ی داستان می خواسته با کشیدن چادر یک قتل کاملاً غیر عمد را متوجه ثریا کند به گونه ای که حتی از یک هل دادن ساده نیز سهوتر باشد، ولی ناخواسته اشتباهی مرتکب شده و آن اشتباه مانند سهو ثریا، منجر به خطایی بزرگ یعنی قتل شد، و اشتباه فیلم این بود که چادر به نوعی دخیل در قتل سرهنگ معرفی شد و همین اشتباه کافی بود تا حملات به تاثریا اوج گیرد و این بار منتقد متعهد رجانیوز، سریال تاثریا را با عرض معذرت از نقل قول ایشان، مقصر در به "لجن کشیدن چادر" معرفی کند.
اگر چه انتقاد رجانیوز فقط به چادر خلاصه نمی شود، ولی نکات دیگری نیز دارد که نگارنده ی نقد اغلبِ آنها را خودش پاسخ داده است و مطالعه ی اصل مطلب کمک می کند به پاسخگویی به سوالات و شبهات نگارنده.
یکی از اشتباهات نقد مذکور این است که برادرِ شوهر ثریا در آن انسان بد و بی حیایی معرفی می شود و حال اینکه او پس از فوت برادرش از ثریا خواستگاری کرده و پس از آن نیز ازدواج نکرده بود چگونه منتقد عزیز، تسبیح به دست بودن چنین آدمی را (که مثل هر آدم عادی دیگری مطمئناً معصوم هم نیست) مورد نکوهش قرار می دهد و اصلاً چه بسا ثریا بغیر از مسئله ی ربا تاوان همین اشتباهش را نیز می دهد که حلال خدا را آنهم با کسی که دلسوزیش برای ثریا و بیننده مشخص است رد می کند تا خانواده ای را بی مدیر مدیریت کند و اینچنین با سرهنگ روبرو شود.
ثریا اگر چه برایش مهم است که ربا ندهد و مشارکت داشته باشد اما جایی که اسم زیان به میان می آید دست و پایش چون ایمانش می لرزد و پذیرفتن لفظ ریا را بر اصل زیان ترجیح می دهد.
ثریا اگر چه ظاهرالصلاه است اما آیا می توان گفت یک مذهبی آگاه است؟ آیا ثریا توانسته لگام بر توقعات بی حد فرزندانش بزند؟ آیا ثریا توانسته است فرزندانش را محجبه بار آورد؟ آیا ثریا به جای این که فرزندانش را از ازدواج زودهنگام بازدارد توانست توقع و تفکر بچه ها را در ابتدای زندگی کنترل و مدیریت و برای زندگی مشترک آماده کند؟ آیا این ها و همه ی آنها که در سریال های دیگری که نشان دهنده ی مسائل مذهبیون جامعه است در جامعه کم مشاهده می شود؟ آیا مذهبیون ما در تربیت فرزند بیشتر راه تعادل را در پیش می گیرند و یا راههای افراط و تفریط را؟ برخی از مذهبیون مانند مذهبیون سریالهای ما بچه ها را به خودشان وامی گذارند و برخی دیگر فرزندان خویش را تحت فشارهای سنگین دین زده می کنند؟ آیا نمایش این موضوعات نمی تواند برای خانواده ها قابل تحلیل و آموزنده باشد؟
چرا منتقد ما توقع دارد در یک خانواده ی مذهبی یا برای یک خانم چادر مشکلی و یا اشتباهی اتفاق نیفتد تا بتوان الگوپذیری از آنها را زیاد کرد؟ آیا مومنین کمی داریم که یا پاسخگوی سوالات دینی فرزندانشان نیستند و یا اصلاً با طرح سوال آنها برخورد می کنند؟ آیا حفظ مذهبیون و خانواده هایشان و کمک به رفع اشتباه هایشان کمتر از الگوسازی آنهاست؟
دوستان منتقد! من هم مثل شما از این که چادر در قتل سهوی حتی یک درصد سهیم باشد ناراحت شدم و ترجیح می دادم که نویسنده آلت دیگری را برای قتل انتخاب کند، ولی نباید فراموش کرد که هر چیز خیلی خوب هم اگر صوری و ظاهری با آن برخورد شود، می تواند منجر به هدایت نشده و باعث گمراهی نیز باشد، به نظر من تعصب به بهترین چیزها نیز اگر بدون فکر و تحلیل ایجاد شود، موجب نجات نخواهد بود چرا که تعصب بدون تفکر نه قابلیت دفاع دارد و نه قابلیت بقا.
مطالب مرتبط:
تا ثریا گامی به سمت پورنوکراسی؟!
شیدایی کجا و تا ثریا کجا!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/10/26
10:32 ع
دو سریال هم اکنون در صداوسیما به صورت همزمان در حال پخش است که هر دوی آنها حقیقتاً تلخند و ناراحت کننده، اما این که برخی منتقدین این دو سریال را با یک چوب نواخته اند واقعاً غیر منصفانه به نظر می رسد. مضمون سریال تا ثریا به تشریح و تقبیح واقعیت هایی مانند ربا، توقعات بی حدو حصر فرزندان، ازدواج های غیر عاقلانه، عرف های غلط و رایج می پردازد ولی داستان سریال شیدایی داستانی ضعیف، غیر منطقی، غیر واقعی و بی مفهوم است که به نظر حقیر، صرف بودجه برای آن در مقایسه با سریال های خوبی مانند وضعیت سفید یا تا ثریا واقعاً اصراف و بی احترامی به مخاطب تلقی می شود.
جالب است که متأسفانه سریال هایی که برای آنها بیشتر زحمت کشیده شده اند بیشتر مورد انتقاد قرار می گیرند که نمونه اش همین تاثریا یا وضعیت سفید که حقیقتاً چند برابر شیدایی مورد نقد و انتقاد قرار گرفته است و بدتر این که بسیاری از ارزشی ها و مذهبیون در این گونه انتقادها پیشتاخته اند.
و اما تا ثریا، برخی تا ثریا را به خاطر نشان دادن نکات منفی جامعه، قبح شکن معرفی کرده اند و حال این که تا ثریا قبیح را قبیح نشان می دهد، نه زیبا! و این نقطه ی اختلاف سریال های فارسی وان و سریالی مانند ثریا است، چرا که شاید دو سریال متفاوت یک موضوع را نشان بدهند، اما ممکن است یکی موضوعی را زشت و دیگری همان موضوع را زیبا نمایش دهد؛ تشریح این مسئله در احسن القصص قرآن یعنی داستان حضرت یوسف و ماجرای تعدی زلیخابه خوبی قابل مشاهده است، چرا که در این داستان که با تصویرسازی های دقیقی نیز همراه است، صحنه ی تعدی زلیخا به یوسف و ماقبل و مابعد آن به صورت کامل تشریح می شود ولی چون خط سیر داستان در جهت هدایت و کمال انسان است و کار بد را زشت و منکر نشان می دهد و کار خوب را زیبا، نه تنها بار منفی اخلاقی ندارد، بلکه پر از نکات آموزنده و اخلاقی بوده و شاید به همین دلیل احسن القصص نام گرفته است.
ای کاش صدا و سیما و البته منتقدین ارزشی، سریالهای خوب و دست اندرکاران آنها را بیشتر مورد تشویق قرار می دادند و نیروهای متخصص و متعهد را بیشتر جذب می نمودند، نه این که فقط کسانی که توان کار خوب با بودجه ی خصوصی را ندارند، به صدا وسیما و بودجه ی بیت المال روی بیاورند و یا اینکه صداو سیما را محملی برای آب بستن به داستانهای ضعیفی بدانند که دقیقه ای آنها را به پول می رساند.
مطلب مرتبط: تا ثریا گامی به سمت پورنوکراسی؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/10/23
3:48 ع
برخی ها از همان قسمت اولِ شروع یک سریال، شروع به نقد که نه! به انتقاد می کنند، که آقا این چه سریالی و چه صدا و سیمایی است! و از انواع برچسب و تهمت نیز استفاده می کنند که نمونه اش مقاله ی "تا ثریا، بلندترین گام سیما به سمت پورنوکراسی" است.
می دانم این نوشته نیز مورد انتقاد خیلی از این منتقدین خواهد بود اما اشکالی ندارد، ما هم قصد داریم به تکلیف عمل کنیم، همان دلیلی که احتمالا دوستان منتقد نیز دنبال آن بوده اند.
من هم قبول دارم که این سریال یک سریال عمومی بدون محدودیت سنی نیست، ولی این که پخش آن را زیر سوال ببرم، نه! چنین قصدی ندارم. واقعیت این است که در کشور ما وجود رابطه ی جنس مخالف بین جوانان و نوجوانان آن قدر زیاد شده است که نمی توان نمایشش را آن هم به قصد نقد زیر سوال برد. در این سریال اگر رابطه ی دو نوجوان مورد نقد قرار می گیرد نه از باب پایین بودن سن که به لحاظ عدم وجود مقدمات فکری و مالی است و گرنه نفس وجود یک رابطه ی کوتاه مدت البته به شرط رعایت چارچوب ها، و به انگیزه ی ازدواج و به شرط اطلاع والدین چه اشکالی دارد؟! اصولاً مادر تمام مشکلات این سن در همین فرض غلط است که آقا جوانان ما چنین چیزهایی را نمی دانند و این سریال فقط باعث بازشدن چشم و گوششان می شود و همین فرض است که موجب پنهان کاری ها و عدم مشورت ها و آماده نکردن فرزندان می شود.
نگارنده ی این مطلب در همان سنی که نوجوان مورد بحث در فیلم ازدواج کرده، یعنی ترم اول دانشگاه ازدواج کرده است و به سختی های ازدواج زودهنگام واقف است ولی به اصل آن انتقاد ندارد و البته توان یا حمایت مالی و آمادگی روحی و جسمی فرد را برای ازدواج لازم می داند. چه بسا کسانی که در سن پایین ازدواج کردند و حتی مشکلات مالی را به خاطر علاقه و البته درک درست از ازدواج با رضایت تحمل کردند و چه بسا کسانی که در سن 30 تا 40 سالگی ازدواج کردند و به لحاظ مالی نیز مشکلی نداشتند اما به دلیل عدم آمادگی فکری و درک غلط از ازدواج در همان اوایل ازدواج شکست خوردند.
سریال تا ثریا هنوز تمام نشده است و من و شاید بسیاری از منتقدین هنوز پایانش را نمی دانیم، اما در این سریال واقعیات جامعه نشان داده می شود و منتقدان عزیز به جای این که خود سریال را بی رحمانه نقد کنند، بهتر بود تا واقعیات جامعه را تحلیل و ارائه ی راه حل می نمودند. متعهدترین کارگردان های ما تا سریالی را می سازند بازهم متهم به بی دینی و پورنوکراسی می شوند و کسانی این نقدها را می کنند که نه قصد دارند و نه توان دارند که یک فیلم 100 ثانیه ای بسازند و با انتقادات بعضاً غیر منطقی و با برچسب های ناروا همان کارگردان ها و نویسنده های متعهد را نقره داغ می کنند تا بروند و در همان سینما فیلم گیشه ای بسازند.
سریال تا ثریا نشان می دهد که فشار مالی بیش از اندازه به خانواده و والدین چقدر می تواند آثار بدی در ایجاد بحرانهای شدید در خانواده داشته باشد که این فشارها می توانند ناشی از مسائل عادی مانند جهیزیه های سنگین، دانشگاه آزاد و توقعات غیر منطقی باشند، تا زنی مانند ثریا بجای این که توان خودش را در نظر بگیرد و به بقیه گوش زد کند، ناخواسته به دامان منحوث ربا پناه برد و البته چون توقعات هرگز تمام نمی شوند، داستان های دیگری مثل توقع برای تأمین هزینه های ازدواج زودهنگام و بدون داشتن شغل نیز پا می گیرد که البته این مشکلات در برابر بحران گزینه ی اشتباه در ازدواج اصلاً به حساب نمی آیند.
خوب است نقادان این سریال ها بیایند در باب آثار منفی توقعات غیر منطقی همسر و فرزندان و نحوه ی کنترل و مدیریت توقعات قلم بزنند و اگر بلدند فیلم بسازند، بیایند و در باب پایین آوردن سن ازدواج و مقدمات و ملزومات آن کارکنند، منتقدان بیایند کار کنند تا کسانی که در پی کار حلالند از بی آبرویی نترسند و پنهان کاری نکنند و کسانی که دنبال حرامند، به چیزی به اسم حیا نیاز نداشته باشند، باور کنید نویسنده و کارگردان تا ثریا به اندازه ی وسعشان همین کار را کرده اند و خوب است منتقدان جامعه نیز بیایند و واقعیات جامعه را ببینند و درک کنند و فکر نکنند که با پاک کردن صورت مسئله، مسئله نیز پاک می شود همین تفکر است که باعث می شود به چنین فیلمهایی حمله شود و اصولاً همین دیدها است که باعث می شود در خانواده های مذهبی که همه چیز پاستوریزه به نظر می رسد، چنین مشکلاتی اتفاق بیفتد؛ چه رسد به خانواده هایی که به هیچ خط قرمزی اعتقاد ندارند.
دوستان منتقد، که یقیناً انتقادشان ناشی از درد دین است، توجه داشته باشند که این آثار نیز نتیجه ی فعالیت نویسندگان و کارگردانان متعهد است و اگر قرار است نقدی اتفاق بیفتد بهتر است با رعایت انصاف، ادب و البته حسن ظن انجام شود و برچسب کاری طرف به انحرافات فکری و اخلاقی واقعاً ناپسند است.
نمونه ی دیگر چنین انتقادهایی را همین دو سه ماه پیش در مورد سریال ماندگار وضعیت سفید داشتیم که واقعاً اکثراً غیر منصفانه بود.
کلام آخر این که نقد منصفانه آنهم در مسائلی که جنبه های مختلف اجتماعی، اخلاقی، مذهبی و هنری دارد، به علمی جامع الاطراف نیاز دارد و بهتر است در چنین حوزه هایی اولاً حرمت هنرمندان متعهد و صداو سیما را رعایت کنیم و ثانیاً انصاف را فراموش نکنیم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.