لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
1 2 >

96/1/4
12:49 ص

اصولگرایی و انقلابی گریاخیراً یک تقسیم بندی در میان برخی جریانات خاص شایع شده است مبنی بر این که جریانات سیاسی را به سه دسته اصلاح طلبی و اصولگرایی و انقلابی گری با همین دسته بندی، کلیت جریانات اصولگرایی و اصلاح طلبی را غیرانقلابی معرفی میکنند و خود را انقلابی میخوانند. بعضاً این افراد برای مردود دانستن اصولگرایی و اصلاح طلبی به سخن مقام معظم رهبری استناد میکنند در صورتی که رهبری در سخنرانیشان در تاریخ 19 بهمن 1384، این دو جریان و همه منتسبانش را به صورت مطلق مردود ندانستند بلکه دعوای این دو را رد و هرکدام از این دو جریان را درچارچوب انقلابی حفظ میکنند و تنها تعریف انحرافی از آنها را غیرانقلابی میخوانند:

«بنده دعوای اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیم بندی را غلط می دانم. نقطه ی مقابل اصولگرا، اصلاح طلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاح طلب، اصولگرا نیست. نقطه ی مقابل اصولگرا، آدم بی اصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است. یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب می کند که بشدت ضد سرمایه گذاری و سرمایه داری حرکت کند، یک روز هم منافع اش یا فضا ایجاب می کند که طرفدار سرسخت سرمایه داری شود؛ حتّی به شکل وابسته و نابابش!

نقطه ی مقابل اصلاح طلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاح طلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روش ها به صورت روزبه روز و نوبه نو. ما باید روش ها را اصلاح کنیم. در روش ها اشتباه و نقص وجود دارد. گاهی به مرحله ای می رسیم که امروز دیگر جواب نمی دهد؛ باید مرحله ی دیگری را شروع کنیم. حفظ اصول و اصلاح روش ها، معنای اصلاح طلبی است. البته از نظر امریکایی ها اصلاح یعنی ضدیت با نظام جمهوری اسلامی. رضاخان آمد اصلاحات راه انداخت؛ محمدرضا هم آمد اصلاحات راه انداخت؛ این همان چیزی است که بنده گفتم اصلاحات امریکایی. این اصلاحات به درد خودشان می خورد. ملت ایران اصلاح را براساس اصول خود انجام می دهد.»

همانطوری که از سخنان فوق قابل مشاهده است، مقام معظم رهبری، اصولگرای اصلاح طلبی را که ضمن اصرار و تأکید بر اصول، درپی اصلاح و بهبود شرایط است را قبول دارند و در برخی دیگر از سخنان نیز اصلاح طلب بودن را نیز یکی از ویژگیهای اصولگرایی میخواند و البته این مطمئنا متفاوت با آن اصلاح طلبی است که در آن اصول محترم شمرده نمیشوند. لذا این تلقی از سخنان مقام معظم رهبری که بگوییم رهبری هرکسی را که عرفا منتسب به یکی از جریانات اصولگرا یا حتی اصلاح طلب است را غیرانقلابی و غیر قابل تأیید دانسته اند، قطعا اشتباه است.

نکته دیگر این که همواره در میان جریانات اصولگرایی و اصلاح طلبی، افرادی حضور داشته و دارند که از عیار و خلوص پایینی در پایبندی به اصول و آرمانها برخوردار بوده اند، اما این نباید هرگز موجب گردد کلیت این جریان و مشخصه های مثبتش مذموم شمرده شوند و یا اصولگرایی و انقلابی گری در تعارض با یکدیگر قلمداد شوند، در تشریح این مسئله میتوان به چند نمونه از اظهارات مقام معظم رهبری اشاره نمود چرا که ایشان حتی اصلاح طلبی را یکی از ویژگی های اصولگرایی معرفی میکنند و مشخصه های اصولگرایی و بایدهایش را اینچنین تشریح می فرمایند:

«این‌که می‌بینید رادیوها و تبلیغات جهانی، جنجال می‌آفرینند و می‌خواهند وانمود کنند که اصولگرایی اسلامی و اسلام مبارز، از چشم مردم دنیا افتاده است، از آن دروغها و ترفندهایی است که با زحمت زیاد سعی در انتشارش دارند. قضیه به عکس است. اگر گرایش به اسلام از چشم ملتها افتاده بود، مجبور نبودند این‌قدر در شمال آفریقا و کشورهای عربی و کشورهای آسیای میانه، برای مقابله با موج اسلام‌خواهی، پول خرج کنند.» 71/12/7

«متأسّفانه یک عدّه اصولگرایی را با تحجّر اشتباه گرفته و خیال کرده‌اند که اصولگرایی یعنی تحجّر! در حالی که اصولگرایی به معنای تحجّر نیست. اصولگرایی یعنی اصول مستدلِ‌ّ منطقی را قبول داشتن و به آنها پایبند ماندن و رفتارهای خود را با آن اصول تطبیق کردن» 81/11/8

«اصولگرایی اسلامی متکی به منطق و عقل و استدلال و تجربه و شوق آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی یک ملت می‌شود یک چیز محکوم، می‌شود فحش: اصولگراها! البته مدتی است تعبیر «اصولگراها» را عوض کرده‌اند و می‌گویند «محافظه‌کارها»؛ غافل از این‌که در کشور ما جناحهای مختلف همه‌شان اصولگرایند. البته ممکن است تعدادی تندرو در هر گوشه‌ای وجود داشته باشند، اما جل‌ عناصر کشور ما که در دستگاهها هستند، اصولگرایند و همه‌شان به این اصل معتقدند. این اصول باید در این چشم‌اندازها کاملا دیده و رعایت شود. ما به مرحله‌ای رسیده‌ایم که می‌توانیم و باید این بنا را بر اساس این اصول حفظ کنیم و پیش برویم» 82/4/15

«امروز ارکان تصمیم‌گیری کشور – مجلس شورای اسلامی و دولت و قوه‌ی قضائیه – با مدیریت تفکر اصولی اسلام (به تعبیر رایج: اصولگرایی) اداره می‌شود که این یکی از نعمتهای بزرگ خداست.اصول‌گرایی به حرف نیست؛ اصول‌گرایی در مقابل نحله‌های سیاسی رایج کشور هم نیست. این غلط است که ما کشور یا فعالان سیاسی را به اصول‌گرا و اصلاح‌طلب تقسیم کنیم: اصول‌گرا و فلان؛ نه. اصول‌گرایی متعلق به همه‌ی کسانی است که به مبانی انقلاب معتقد و پایبندند و آن‌ها را دوست می‌دارند؛ حالا اسمشان هرچه باشد. اصلاحات جزوِ مبانی اصول‌گرایی است… اصلاحات باید ضابطه‌مند و مبتنی بر ارزشها و معیارها و خطکش‌های اسلامی و ایرانی باشد. معیار اصلاحات، قانون اساسی است؛ بر این اساس، باید ما اصلاحات کنیم؛ ما به اصلاحات احتیاج داریم. اصلاحات، تصحیح روشهای ماست؛ تصحیح هدفهای مرحله‌ای ماست؛ تصحیح تصمیم‌گیری‌های ماست؛ تعصب نورزیدن روی تصمیم‌گیری‌ها ناحق است. این، غیر از ساختارشکنی و مبارزه‌ی با قانون اساسی، مبارزه‌ی با اسلام و مبارزه‌ی با استقلال یک کشور است.» 85/3/29

«شاخصه‏ ی اول عدالت خواهی و عدالت ‏گستری، فسادستیزی، سلامت اعتقادی و اخلاقیِ مسئولان کشور، اعتزاز به اسلام، ساده ‏زیستی و مردم‏ گرایی، تواضع و نغلتیدن در گرداب غرور، اجتناب از اسراف و ریخت‏ و پاش، خردگرایی و تدبیر و حکمت در تصمیم ‏گیری و عمل، مسئولیت‏ پذیری و پاسخگویی، اهتمام به علم و پیشرفت علمی، سعه ‏ی صدر و تحمل مخالف، اجتناب از هواهای نفس، شایسته‏ سالاری، نظارت بر عملکرد زیر مجموعه، تلاش بی‏وقفه برای این خدمات، قانون‏ گرایی، شجاعت و قاطعیت در بیان و اعمال آنچه که حق است، انس با خدا، قرآن و استمداد دائمی از خدا» 85/6/6

مسلماً هدف از این نوشته تأیید همه حرکات و اشخاص جریان مصطلح به اصولگرایی نبود بلکه اصلاح یک تلقی اشتباه درباره تضاد و تعارض اصولگرایی و انقلابی گری و حتی اصلاح طلبی بود و چه بسا افرادی که در دسته اصلاح طلبی طبقه بندی میشوند ولی حقیقتاً به اسلام، انقلاب و اصولش پایبند هستند و این که بخواهیم برای علم کردن یک جریان سوم به عنوان تنها جریان انقلابی، کلیت این دو جریان سنتی را غیرانقلابی بخوانیم نه با سخنان مقام معظم رهبری قابل انطباق است، نه با اخلاق سیاسی و نه با واقعیت فضای سیاسی کشور و از سوی دیگر جریانات سیاسی باید معیار حب و بغضهایشان را براساس میزان پایبندی به اصول انقلاب تعریف کنند و نه براساس اصولگرا یا اصلاح طلب بودن یا نبودن؛ رهبری میکوشند کشور دچار دوقطبی اصولگرایی و اصلاح طلبی نشود بلکه تمام جریاناتی که به انقلاب اعتقاد دارند را در قطب انقلابی معرفی میکنند و ایشان را در برابر طیف کم شماری قرار میدهند که انقلاب و اصولش را قبول ندارند.

شاید برخی افراد بگویند چون در بین اصولگرایان افرادی وجود دارند که در پایبندیشان به اصول شک و تردیدهایی اثبات یا ایجاد شده است پس از این پس اصولگرایی را طرد و تقبیح کنیم و به جایش از واژه انقلابی گری استفاده نماییم در صورتی که میتوان عیار این افراد را پایین دانست و یا ایشان را به اصول پایبند ندانست، از همین حالا میتوان مطمئن بود که با حذف واژه اصولگرایی و استفاده از واژه انقلابی گری، دیری نخواهد پایید که در انقلابی گری برخی مدعیان آن نیز تردید وارد خواهد شد و لابد در آن زمان باید واژه انقلابی گری را هم تقبیح نماییم که مسلما چنین نسخه ای مضحک و غیر قابل ادامه به نظر میرسد.


nazokbin

95/3/29
10:27 ع


smplیکی از جملات ماندگار مقام معظم رهبری، « من دیپلمات نیستم، انقلابیم » بود که شاید برخی از کسانی که این جمله را شنیدند، پنداشتند که این عبارت تلویحاً نشانه عاقلانه بودن دیپلماسی و احساسی بودن انقلابی گری است و حال این که هرچه در مسیر مذاکرات و عقد برجام و سپس اجرای برجام گام زدیم، دیدیدم که به قول حافظ، راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش، آری آنچه که جوان دیپلماسی در آینه دید، پیر انقلابی گری در خشت خام دیده بود. دیدیم سهل انگاری در تحقق آنچه که رهبری به عنوان چراغ راه و خط قرمز بیان می کرد، باعث شد تا در شرایطی قرار گیریم که برجامی که رهبری فرمودند پر از نکات ابهام آمیز حقوقی است، فرصتی را ایجاد کنند که تعهدات ما به صورت کامل اجرایی شده باشد ولی تعهدات طرف مقابل اجرا نشده و با امتیازخواهی بیشترشان همراه گردد تا حدی که تهدید به نقض برجام از سوی برخی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به امری رایج تبدیل شود که این اظهارات با دو نوع موضع گیری متفاوت از سوی دیپلمات های ما و مقام معظم رهبری همراه شد:

1- مسئولان سیاست خارجی کشور و در رأس ایشان شخص آقای ظریف، در پاسخ به اظهارات نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا گفتند که هرکسی که رئیس جمهور آمریکا شود نمیتوانند برجام را اجرا نکند و این در حالی است که براساس بندهای 36 و 37 برجام درخصوص سازوکار رفع اختلافات، اگر یکی از طرفین برجام مدعی نقض برجام از سوی طرف دیگر شود و مکانیزم حل اختلافات، میانجی گری ها و رفع ابهامات فایده ای نداشت، طرف معترض میتواند رأسا و یک طرفه به اجرای برجام خاتمه دهد.

2- اما موضع مقام رهبری در برابر این تهدیدهای نامزدهای آمریکایی، بسیار متفاوت بود، مقام معظم رهبری فرمودند، ما ابتدا برجام را نقض نمیکنیم ولی اگر آنها برجام را پاره کنند ما آن را آتش می زنیم، و در ادامه و در پاسخ به تهدید آنها فرمودند که در این صورت ما در کمتر از یک سال و نیم با بکارگیری سانتریفیوژهای پیشرفته به 100 هزار سو غنی سازی میرسیم.

هر انسان عاقلی و نه حتی لزوما یک انسان انقلابی، میداند که کدام موضع گیری نشانه ضعف ما درخصوص برجام قلمداد می شود و کدام یک موجب افزایش زیاده خواهی های طرف مقابل می گردد و کاش مسئولان ما می دانستند که حتی اگر به برجام و اجرای کاملش و ماندگاریش علاقه دارند تنها یک راه برای شان وجود دارد که عبارت است از نقطه ضعف نشان ندادن در خصوص توقف برجام، چرا که این نقطه ضعفها تنها دو ره آورد خواهند داشت، یا طرف مقابل مدام زیاده خواهی، بدعهدی و امتیازخواهی خواهد کرد و یا این که به این حساب که ما بدون برجام نابود می شویم، رسماً به سراغ نقض آن خواهد رفت.

لذا نه تنها انقلابی گری، بلکه عقل هم حکم می کند که مسئولان ما، کشور را در برابر تهدید به شکست برجام ضعیف نشان ندهند و برای این کار در کنار موضع گیری های مقتدرانه، نسبت به اجرای عینی و عملی اقتصاد مقاومتی بکوشند.


nazokbin

95/2/19
6:4 ع

tahrifابتدا به سخنان امروز (95/2/15) روحانی درباره خطر اسلام انقلابی در برابر انقلاب اسلامی توجه میکنیم:

«شهید مطهری در مقالاتش پیرامون انقلاب اسلامی به این خطر بزرگ اشاره می کند و میگوید ما «انقلاب اسلامی» داریم نه «اسلام انقلابی». انقلاب اسلامی به معنای آن است که در جامعه تحرک بزرگ و انقلابی را در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به پا کنیم که هدف آن اسلام و ارزش های اسلامی باشد اما اسلام انقلابی به معنای آن است که ما اصل را به انقلاب و مبارزه اختصاص میدهیم و بخشی از اسلام را قبول داریم که ما را به جهاد و مبارزه دعوت کند. یکی از مشکلات ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در برابر برخی از گروهک ها و حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در برابر برخی از آن ها این بود که انقلاب اسلامی را نپذیرفته بودند، اسلام انقلابی را قبول داشتند و میگفتند آنجایی که جهاد و مبارزه است آنجا ما اسلام را قبول داریم. به تعبیر شهید مطهری، اسلام احکام بی شماری دارد که یکی از آن جهاد و مبارزه است و اگر ما انقلاب را میخواهیم به خاطر تحقق ارزش های اسلام است و اگر مبارزه را دنبال میکنیم برای استقرار اهداف نظام اسلامی، فرهنگ اسلام و اجرای قرآن و سیره پیامبر(ص) و ائمه خدا است. همان هایی که معتقد به اسلام انقلابی بودند، قاتل معلم بزرگوار بودند و همان گروهک ها بودند که وی را به شهادت رساندند.»

photo_2016-05-04_17-54-07

البته آن اسلام انقلابی که شهید مطهری آن را نکوهش میکند، اسلام انقلابی بود که مد نظر گروهک فرقان و منافقین بود، نه آن اسلام انقلابی که انقلاب اسلامی ترویج میکند، اسلامی که انقلاب اسلامی ترویج میکند به دنبال وحدت و دوستی مذاهب است، اسلامی است که در برابر اسلام تکفیری و اسلام غربزده و آمریکایی قرار دارد و دشمنان واقعی اسلام را دشمن میشناسد، نه این که به دنبال جنگ مذهبی با سایر مسلمین یا پیروان ادیان دیگر باشد، اسلام انقلاب اسلامی، تشویق به عدالت جویی و استکبارستیزی میکند و جهاد و شهادت را برای دفاع از مظلومین تجویز میکند و نه برای سلطه گری و اشغالگری.

monafeghin

اسلام انقلاب اسلامی در عین حال که جهاد و تقویت قدرت دفاعی را الزام میداند، به تبری و تولی هم اهتمام دارد، به حدود الهی و امر به معروف و نهی از منکر هم عنایت دارد، اسلام انقلاب اسلامی به دنبال رفاه دنیوی در کنار سعادت اخروی و اعتلای اخلاقی جامعه است،اسلام انقلاب اسلامی نمیگوید که حکومت نباید مردم را بهشتی کند، نمیگوید که آنان که برای دین مردم غصه میخورند بیکار و متوهم هستند، اسلام انقلاب اسلامی اجازه نمیدهد به دشمنی که به شما لبخند میزند ولی در همان لحظه به دنبال دستبرد به اموال شما و بمباران مردم یمن است، لبخند بزنید و در کنار پرچشمش عکس یادگاری بگیرید، اسلام انقلاب اسلامی، اصل نفی سبیل را به رسمیت میشناسد و سلطه بیگانگان بر مسلمین را نمیپذیرد، اسلام انقلاب اسلامی استقلال و مقاومت را تجویز میکند نه این که به سخره بگیرد و بر ضدش کتاب بنویسد.

آنچه که اسلام انقلابی مورد تعریف منافقین را عامل انحراف کرده بود، درک غلط ایشان از اسلام بود، وقتی هر فرد غیر متخصصی، تصورات ذهنی خود را به پای اسلام بنویسد و بخواهد درک غلطش را به عنوان نسخه نجات بخش به اجرا بگذارد، در نهایت به انحرافی عملی منجر میگردد، با نگاهی به زندگی منافقان متوجه میشویم که ایشان بویی از اسلام و قرآن نبرده اند که اگر برده بودند عامل ترور هزاران ایرانی مسلمان و شریک جرم جنایات صدام نمیشدند.

و اما جالب این که همان منافقینی که واژه اسلام انقلابی را در برابر انقلاب اسلامی ساختند و از سال 44 رسما با واژه «سازمان» شروع به کار کردند، تا سالها مورد حمایت شخص هاشمی بودند و هاشمی خیلی تلاش کرد ایشان را به امام و انقلاب بچسباند و جالب تر این که همین هاشمی سالهاست مورد حمایت منافقین قرار میگیرد و حتی در سال 92، رسما از نامزدی وی استقبال میکنند و عجیب این که این حمایتهای هاشمی از منافقین و منافقین از هاشمی از سوی روحانی نادیده انگاشته میشود ولی تفکر انحرافی «اسلام انقلابی» که مد نظر این جریان بود، به نوعی تشریح میشود که با جریان انقلابی گری و حزب اللهی شبیه به ذهن برسد.


nazokbin

95/1/13
4:25 ع

GOFTEMAN

گفتمان انقلاب، مبتنی بر ادبیات مناسب، اخلاق حسنه، ولایتمداری، قانونمندی، انتقادپذیری، دینمداری، عدالت جویی، پاکدستی و استکبارستیزی است که اگر هر کدام از این مشخصه های اصیل در رفتارمان دچار تزلزل شد، به همان میزان، از گفتمان انقلابی گری زاویه پیدا کرده ایم و هر چقدر بیشتر نسبت به این مشخصه ها انطباق وجود داشت، محبوبیت، مقبولیت و فراگیری گفتمان انقلاب در جامعه بیشتر خواهد بود.

صلابت انقلاب به میزان رعایت گفتمان انقلاب با تمام مشخصه هایی است که برشمرده شد و دقیقاً به همین منظور کسانی که دنبال تضعیف و یا انحراف انقلاب هستند، بر تحریف یا تخریبِ گفتمان انقلاب تمرکز میکنند و تلاش میکنند، مشخصه های اصیل آن را با عباراتی مانند تندروی، افراطی گری، بی اخلاقی، بی قانونی، فساد، ماجراجویی و ستیزه جویی جایگزین نمایند که بخش زیادی از این تحریفها تنها با ادعا، تهمت و سیاه نمایی است، اما بخشی از این تحریفات و تخریبات با بروز اشتباهات جریان منتسب به انقلاب و حزب الله است که تشدید میگردد.

بخواهیم یا نخواهیم نقش برخی از ادبیات ها و رفتارهای تند و اشتباه عزیزانی مانند احمدی نژاد، حسینیان، کوچکزاده، بیرانوند، برخی از مداحان و روحانیون، در هجمه هایی که به کلیت گفتمان انقلابی انجام شد غیرقابل انکاراست، اشتباهاتی که با اشتباه گرفتن رقیب، دوست، همکار یا مسئول به جای دشمنان رسمی کشور، شکل گرفت و باعث شد تا بهانه های خوبی برای زیر سوال بردن انقلاب و انقلابی گری ایجاد گردد.

هر کسی که ادعای انقلابی بودن دارد خیلی باید در ادبیات و رفتارش دقت کند چرا که کوچکترین اشتباهی از این جریان مانند لکه خاکستری کوچکی بر دامان پاک انقلابی گری به چشم میآید و با سوءاستفاده جریان مقابل علیه کلیت گفتمان انقلاب مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.

به همان میزان که باید در ادبیات و رفتار خود دقیق، سنجیده و با اخلاق بود، باید در نقد درون گفتمانی نسبت به منتسبین انقلاب هم جدی و مطالبه گر بود، وقتی رهبری عزیز، خائن خواندن مذاکره کنندگان یا ادبیات تند نسبت به دولتمردان یا تعرض به سفارتخانه ها را غلط میخوانند، جریان انقلابی هم باید مواظب گفتارش باشد و هم در برابر اشتباهات دوستانش موضع گیری منصفانه و دلسوزانه بنماید تا هم اشتباهات کمتری صورت گیرد و هم نیازی به دخالت شخص رهبری هم نباشد.

برخلاف جریانهای مقابل که بی قانونی، بی اخلاقی، دروغگویی، خدشه به منافع ملی، جلب حمایت از دشمن و حتی گرا دادن به او را برای رسیدن به قدرت توجیه میکنند، در جریان انقلاب و انقلابی گری نمی توان به خاطر داشتن هدف، وسیله را توجیه کرد و به همین دلیل گفتمان بگم بگم، جنگ روانی مبتنی بر بی اخلاقی و عدول از انصاف و به خرج دادن تعصب نمیتواند قابل توجیه باشد.

کسانی که نمی توانند مشخصه های انقلابی گری را در رفتار و اخلاقشان نشان دهند، اگر دلداده و دلسوز انقلاب و گفتمانش هستند، بهتر است ادعای انقلابی گری و انتساب به این جریان را کنار بگذارند و حالا که نمی توانند حافظ و مراقبِ اعتبار انقلابی گری باشند، موجب هتک حرمت به انقلاب نشوند و البته بهتر است که هرچه بیشتر متخلق به رفتار انقلابی باشند تا در نشر و معرفی گفتمان انقلاب نقش پویا و مثبت ایفا کنند.


nazokbin

94/11/23
4:5 ع

tahrifامروز روحانی گفت «ما با برجام 2 می خواهیم … ما می خواهیم زبان انقلاب را روزآمد کنیم». و این بار صراحتاً هدفش را از تکرار عبارت برجام2 به در قالب عبارت روزآمدی زبان انقلاب معنی کرد.

و ما به او می گوییم این انقلاب ، خودش ولی و بزرگتر دارد و اگر جایی نیاز باشد اصلی یا آرمانی بازتعریف شود، خودش انجام خواهد داد، پس اگر با عنوان روزآمد کردن، قرار است تحریفی در آرمانها و اصول انقلاب انجام دهید، بدانید که برای مردم پذیرفتنی نیست.

علت حضور بی سابقه امروز مردم در راهپیمایی 22 بهمن، بیش از هرچیزی اعتراض به همین تحریف هایی است که با تلاش برای حذف شعار انقلابی مرگ بر آمریکا آغاز شد، ملت حواسشان هست که برخی دنبال تحریف یا حذف آرمانهای انقلاب هستند، کسانی که با واژه تعامل به جنگ آرمان استقلال برخاسته اند، کسانی که استکبارستیزی را به ماجراجویی تعبیر میکنند، کسانی که انقلابی گری نام نهاده اند، کسانی که مردم داری و ساده_زیستی را به پوپولیستی و عوام فریبی تأویل کرده اند، کسانی که عاشورا را درس مذاکره معرفی کردند و کسانی که نصیحت کردنِ عمرسعد را تعامل با او خواندند.

ملت حواسشان هست که چه کسانی با چه روشهایی اعم از رویاسازی و خاطره بازی و سفسطه و تحمیلگری تلاش دارند تا مدام برای خدشه به اجزای این درخت انقلاب طرحی بریزند و هر لحظه شاخه ای بچینند و یا بر تنه اش زخمی بنشانند.

امروز مردمی که برخی دلبستگان چرب و شیرینِ دنیا، ایشان را خسته نشان میدادند، خودشان با پای دل به میدان آمدند تا بگویند هستند پای عهدی که با خون بستند، آمدند تا نشان دهند تا حنایی که برخی با آن، شیطان بزرگ را بزک کرده اند تا جای فرشته نجات و کدخدای مهربان به ایشان غالب کنند، زیر دیدگان بصیرشان، رنگی ندارد.

آری! مردم آمدند تا بگویند پای این انقلاب با همان آرمانهای اصیلش هستند و فریاد زدند که این انقلاب متوقف نمی شود و هر چه بر سر راهش قرار گیرد خودش را نابود کرده و خواهد کرد.


nazokbin

94/11/23
4:4 ع


22bahmanاز این جهت که برخی منتظرند تا حتی حضور پرشمار مردم را هم کم شور نشان دهند چه رسد به این که، راهپیمایی فردا کم شمار هم باشد؟!

از این بابت که برخی منتظر بهانه هستند تا بگویند دیدید مردم دیگر با انقلاب و رهبر و آرمانهای امام همراه نیستند!

از این جهت که برخی دنبال تغییر آرمان های انقلاب هستند و به همین دلیل فردا مهمتر از حضور در راهپیمایی، سردادن شعارهای انقلابی اصیل است و نه شعارهای بی شعور و کم شور و تحریف شده!

آری! فردا ما ثابت می کنیم که آمریکا در نگاه ما علی رغم زحمات برخی بزک کاران، همچنان همان کریه المنظری است که سیرت زشتش را در یمن، عراق، سوریه و افغانستان و در حمایت از داعش، تروریسم و دشمنی علی الدوام با مردم ایران شاهدیم!

فردا ما ثابت خواهیم کرد که ذهن مان از دشمنی های آمریکا خالی نشده است و ما مثل برخی اهل نسیان و خستگی نیستیم، ما فردا فریاد خواهیم کرد که ملتِ برجاییم و نه برده برجام!

ما فردا نشان می دهیم که کسی نمی تواند آرمان های اصیل انقلاب مثل استکبارستیزی، انقلابی گری، استقلال و روحیه جهاد و مقاومت را با عباراتی مثل ماجراجویی، افراطی گری، تعامل، خشونت طلبی و … از ذهن مان بزداید، ما فردا دوباره مرگ بر آمریکا خواهیم گفت، بانگ استقلال آزادی جمهوری اسلامی سرخواهیم داد و آمادگی مان را برای فرمانبرداری از نظام و رهبری فریات خواهیم زد.


nazokbin

94/11/21
9:34 ع

منظومه انقلاب پر از صحنه های تلخ، شیرین و حماسی است که برگ برگ آن را پر از درس، عبرت، افتخار و جذابیت نموده است. این درخت انقلاب در کوران حوادث روزگار، بی غیرتی اغیار و دشمنی های استکبار، با حضور مردم و هشیاری رهبر، روز به روز تنومندتر شده است و هرچه از عمرش می گذرد ریشه هایش مستحکم تر و برگ وبالش در جهان گسترده تر می شود و با این وجود، روزی نیست که این انقلاب، با فرصت ها و تهدیدهایی مواجه نباشد که در این مطلب به مهمترینِ این فرصت ها و تهدیدها مختصراً اشاره می کنم:

ریزش ها و رویش ها:

downloadاگرچه ریزش و رویش در هر انقلاب و هر حرکت اجتماعی وجود دارد و اتفاقاً نشانه سلامت و پویایی آن حرکت نیز هست، ولی همین مشخصه طبیعی، تهدیدها و فرصت هایی برای انقلاب ایجاد می کند، همین امروز شاهدیم که برخی افراد انقلابی و باسابقه در کوران های انقلاب، دچار لغزش هایی شده اند که هم خود و هم برخی حامیان خود و حتی بعضاً بخشی از بدنه اجتماع را به همراه خود به بیراهه کشاندند، هرچند جامعه خیلی سریع نسبت به راه و بیراهه بودن حرکات بزرگان شناخت پیدا می کند و غالباً یا همراه نمی شوند و یا خیلی سریع مسیرشان را عوض می کنند و حتی مقابله می کنند.
ریزشی ها به خاطر انحراف در اصول، هم خیلی سریع انگشت نما می شوند و هم خیلی سریع توسط انقلابی های ثابت قدم محکوم می شوند و هم رویش های جدید، چند برابر این ریزش ها جایگزین می گردند و این مسیر هرچند هزینه هایی بر انقلاب تحمیل می کند ولی موجب قوام و استحکام آن نیز می شود.
اگر چه در بین رویش های انقلاب، رده های سنی مختلفی مشاهده می گردد ولی موج جوانان انقلابی شور شیرین دیگری با خود دارد که چون خون تازه در رگهای انقلاب در حال گردش است. انقلابیونی که صحنه های گفتمان سازی، هنر انقلابی و پاسداری از انقلاب را به خوبی و حتی بهتر از با تجربه ها دنبال می کنند.

گفتمان انقلاب:

گفتمان انقلاب یا بهتر بگویم نرم افزار انقلاب، مهمترین نقطه قوت انقلاب است که فضا را برای رشد، توسعه و صدور انقلاب فراهم کرده است. هرچقدر که گفتمان اصیل انقلاب برای انقلاب یک نقطه قوت است، برای خستگان و منحرفان و مخالفان انقلاب، به مثابه یک مانع سخت تلقی می گردد و همین مسأله باعث شده است تا پس از اثبات مصئونیت انقلاب در برابر تهدیدهای سخت افزاری (ترور، تحریم، جنگ و …)، تهدیدهای نرم افزاری، تهاجم فرهنگی و نفوذ به گفتمان انقلاب اسلامی شکل گیرد. عملاً مشاهده می کنیم که گفتمان انقلاب به محل تمرکز دشمنان انقلاب تبدیل شده است و دشمنان بیرونی با مقابله مستقیم و دشمنان داخلی با تلاش برای تحریف و مقابله غیرمستقیم، این گفتمان را مورد هدف قرار می دهند.
خطر تحریف انقلاب، آنگاه شدیدتر می شود که با خطر ریزش های انقلاب در هم می آمیزد، یعنی آنان که وجهه انقلاب و انقلابی گری و سابقه همراهی با حضرت امام(ره) را در کارنامه دارند، با تحریف و تأویل به رأی اصول و آرمان های انقلاب، و خاطره سازی های کذب و با اصالت دادن به ظواهری مثل عناوین جناحی «خط امام» و «بیت امام» به جای «سیره امام» و «مشی رهبری» تلاش می کنند تا از بازدارندگی گفتمان انقلاب در برابر نفوذ ضدانقلاب به جایگاه های تصمیم گیری و تصمیم سازی انقلاب جلوگیری کنند.
در تحریف گفتمان انقلاب شاهدیم که هر کدام از اصول و آرمان های انقلاب با یک عبارت دیگر تقبیح می شوند، عباراتی مثل استکبارستیزی، ساده زیستی، پاکدستی، عدالت جویی، مطالبه گری، روحیه جهادی و … را به تدریج با اصطلاحاتی مانند ماجراجویی، افراطی گری، پوپولیستی، خشونت طلبی و … مترادف قرار می دهند تا مردم نسبت به انقلاب و آرمان های انقلاب و خصوصیات انقلابی گری دید منفی پیدا کنند.

نفوذ:

یکی از تهدیدهایی که از ابتدای انقلاب تاکنون همواره وجود داشته است، خطر نفوذ است، نفوذهایی که بعضاً موجب ترورهای سنگین، یا موجب خسارات عدیده در دفاع مقدس، یا اختلاف افکنی و فتنه انگیزی و یا گرا دادن به دشمنان گردیده است. خطر نفوذ همواره وجود دارد ولی این عامل هم در برخی موارد، نمود و بروز بیشتری پیدا می کند، در زمان دولت هایی که حساسیت چندانی روی بحث نفوذ ندارند، میزان آسیب پذیری در این خصوص بیشتر می گردد و به همین لحاظ، نهادهای نظارتی و اطلاعاتی در چنین شرایطی، تکالیف شان سخت تر می شود.
در باب نفوذ، بیش از نفوذ شخصیت ها، نفوذ گفتمانی خطرناک است، نفوذی که در آن برنامه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و فرهنگی کشور به جای این که با گفتمان اسلام و انقلاب تنظیم شوند، بر اساس تئوری های غربی و ضدانقلابی ترسیم می شوند، به نحوی که مثلاً ساختار اقتصادی به جای این که به سمت استقلال حرکت کند، به علت حضور تئوریسین ها و تئوری هایی که از اساس، با مقوله ای به اسم استقلال مشکل دارند، به یک اقتصاد وابسته و ریسک پذیر در برابر عوامل خارجی تبدیل می گردد و یا در مقوله های فرهنگی، جریان و یا تفکری که به فرهنگ اسلامی و ایرانی اهتمام ندارد راه را برای تهاجم فرهنگی و استحاله هویتی باز می کند و یا وقتی جریانی به لحاظ امنیتی فاقد حساسیت های انقلابی است، عملاً با تسامح و تساهل، گلوگاه های امنیتی را به افرادی که فاقد صلاحیت لازم هستند واگذار می کند.
البته در خصوص بحث نفوذ، وجود نهادهای اطلاعاتی مستقل و هوشیار اعم از وزارت اطلاعات یا اطلاعات سپاه، بخشی از خطر نفوذپذیری را کاهش می دهد.

نتیجه:

اگر چه تهدیدهایی که انقلاب را مستمراً تهدید می کند، بعضاً خیلی خطرناک طراحی و هدایت شده اند، ولی قدرت گفتمانی انقلاب اسلامی و رویش های انقلاب اینقدر بالا هست که می تواند تمام تهدیدها را خنثی و حتی تبدیل به فرصت نماید، به شرط این که نیروهای انقلاب، مدام خودشان و روحیه شان را حفظ کنند و در خط امام و انقلاب و رهبری حرکت نمایند.


nazokbin

94/11/13
3:51 ع

Dahe-Fajrموسم دهه فجر که می رسد، روح دوستداران انقلاب جلا می یابد، هوای بهمن، سرودهای حماسی انقلاب، بازخوانی خاطرات انقلاب و پخش صحنه های تاریخی آن، هم ما را مشعوف می کند و هم ما را به قدرشناسی بیشتر از انقلاب و اهتمام به حراست از آن وامی دارد. تحقق انقلاب آنگاه ارزشش بیشتر برای ما آشکار می شود که دوباره صحنه انقلاب را در برابر چشم های سر و ارزش ها و اهدافش را مقابل چشم های جان مان قرار دهیم، این قدرشناسی ها در نهایت باعث می شود که با انقلاب و آرمان هایش تجدید میثاق هم بنماییم.

مسلماً تحقق انقلاب از جنبه های مختلفی قابل بررسی است، این تحلیل نه فقط به لحاظ مرور مبانی انقلاب بلکه به لحاظ دورنشدن از اهداف و مبانی آن می تواند موثر باشد. مثلاً وقتی میگوییم نارضایتی مردم بابت تلاش رژیم پهلوی برای دور کردن جامعه از اسلام و فرهنگ اصیل ایرانی به سمت فساد و بی بندوباری از دلایل و ریشه های انقلب بود، این یعنی حکومت باید به حفظ فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی اهتمام داشته باشد و یا وقتی میگوییم یکی از عوامل نارضایتی مردم از رژیم پهلوی، ناعدالتی شدید بین شهرها و روستاها و مناطق بود، نمی توان به بحث تمرکززدایی و اهمیت آباد کردن شهرهای کوچک و روستاها و استانهای محروم به عنوان یکی از اهداف انقلاب بی تفات بود و یا وقتی می بینیم که یکی از دلایل نارضایتی مردم از رژیم که باعث قلیان شور انقلابی شان می شد این بود که احساس کردند عزت ایرانی زیر دست و پای استثمارگران آمریکایی و انگلیس در آن روزگار لگدمال می شد و این یعنی امروز اگر قرار است مردم از انقلاب راضی باشند نمی توان عزتِ این مردمِ غیور را در برابر دول غرب و شرق خدشه دار کرد؛ همانطوری که مشاهده می کنید، بین دلایل انقلاب و اهداف و مبانی آن باید رابطه برقرار کرد تا میزان رضایت مندی مردم از انقلابی که انجام دادند را ارزیابی و سپس بیشتر کرد و این مسأله معمولاً در سالگرد پیروزی انقلاب بهتر از هر وقت دیگری فرصت تحقق می یابد.

سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی فرصتی است تا ضمن مرور ریشه ها و اهداف انقلاب، مروری هم به عملکرد جمهوری اسلامی ایران داشته باشیم، انحراف معیارها را مشخص کنیم و نقاط قوت و ضعف را در کنار هم مقایسه کنیم و از شکستها پلی بسازیم برای تکمیل پیروزی ها. درست است که انقلاب اسلامی در این نزدیک به 4 دهه از عمرش در عرصه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، با وجود سنگین ترین فشارهای خارجی، موفقیت هایی کسب کرده است اما مطمئناً هنوز جا برای پیشرفت زیادی دارد.

دهه فجر موسمی است تا آنان که روحیه انقلابی شان دچار رکود گردیده است، بتوانند دوباره آن را احیا کنند و روحیه انقلابی گری را در وجودشان تقویت کنند، مسأله ای که با توجه به هجمه های شدید به انقلاب و روحیه انقلابی گری در این سال ها، امری بسیار ضروری است که دهه فجر آن را مغتنم می دارد، در شرایطی که برخی از جریان های داخلی تلاش می کنند تا معیارهایی مانند استکبارستیزی، دین مداری، عدالت طلبی، ساده زیستی، حمایت از محرومان و مظلومان ایران و جهان و … را با عباراتی مانند افراطی گری، پوپولیستی، ماجراجویی، جنگ طلبی و.. تحریف کنند، دهه فجر فرصتی ایجاد می کند تا رسوب های این تحریف ها را از ذهن و جان خود و جامعه مان بزداییم.

یکی دیگر از آثار دهه فجر که معمولاً خیلی به آن توجه نمی شود و حتی بعضاً دچار سانسور می گردد، عبرت آموزی از ریزش ها و رویش های انقلاب است، البته تلخ است که ببینیم چه کسانی کنار حضرت امام خمینی (ره) بودند و دچار افول شدند، واقعاً پذیرفتن این مسأله سنگین است که چگونه افرادی که می پنداشتند برای انقلاب حاضرند همه چیزشان را صرف کنند، در برابر چرب و گرم و مقام و فرزند، دچار لرزش دست و سستی پا شدند و نسیان ذهن شدند ولی در هر صورت این مسأله واقعیتی است که اگر از آن درس عبرت گرفته نشود، چه بسا ما را که از برخی از انقلابیون قدیم از علم و ایمانِ ضعیف تری برخورداریم را به خود گرفتار نماید، آری! دهه فجر و تورقی بر ایام تاریخی انقلاب و شخصیت های انقلابی، اگر چه بعضا مایه افسوس خوردن ماست ولی از سویی نیز مایه عبرت و درس آموزی است.

از دیگر برکات دهه فجر درس دشمن شناسی آن است،‌ انقلاب به خوبی نشان می دهد که چه کسانی حتی با پز روشنفکری اعم از داخلی و خارجی، بدون این که حقی برای اختیار مردم قائل باشند، برای حفظ شاه تمام تلاش شان را انجام دادند، و این که چه کسانی برای حفظ امتیازات نفتی، اقتصادی و نظامی شان در منطقه، تلاش کردند تا شاه را به هر قیمتی برکشور مستولی نمایند، و این که چه کشورهایی بعد از انقلاب حقوق و دارایی های ما در کشورهای دیگر را به نفع خود مصادره یا بلوکه کردند، کلاس درسی برای دشمن شناسی است، درسی که هرکسی آن را نیاموزد روزی در برابر دشمن خوار آید.

انقلاب و حضور هماهنگ امام خمینی (ره) و مردم در انقلاب، یک درس تاریخی برای تمام اعصار انقلاب ما و همه نهضت های آزادی خواه جهان داشت،‌ درسی بود از اهمیت رهبری و لزوم وحدت حول این محور، درسی که در تمام مقاطع انقلاب تکرار شد و به اذعان دشمنان این انقلاب، نقش رهبری در انقلاب همان قدر که موجب پیروزی آن شد، در بقای آن نقش محوری ایفا کرده است، تجربه ولایت فقیه در انقلاب اسلامی ایران بعد از گذشت قریب به 4 دهه از انقلاب یادآور آن کلام منتسب به حضرت امام خمینی (ره) است که «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد»

این مطلب در بولتن نیوز منتشر گردید.


nazokbin

94/9/10
1:25 ع


osoolgarayan

این بار هم در مقطع حساس انتخابات و موعد تعیین رویکرد اصولگرایان، بحث وحدت اصولگرایان اهمیت خودش را نشان می دهد و همچنان مشکلات و موانعی در این راه نمایان می گردد که آنها را به دودسته تقسیم می کنیم:

1- در نهایت تعجب، اشخاصی در جریان اصولگرایی حضور دارند که کمک به جریان رقیب و ضربه به جریان خودی را دنبال کنند، ایشان در سابق هم برابر فتنه های ضدانقلاب، بعضاً تا مدتها یا سکوت کرده اند و یا مواضع غیرانقلابی از خود نشان داده اند، و اکنون نیز دارای مشخصه هایی هستند که بعضاً با مصادیق انقلابی گری در تعارض است ولی خودشان را در زمان انتخابات در جریان اصولگرایی جا می دهند و تلاش می کنند مانع رسیدن به وحدت جریان اصولگرایی و یا به بیراهه بردن آن بشوند. یکبار مثل ولایتی یک ائتلاف صوری تشکیل می دهند و بار دیگر هم شبیه آنچه که هم اکنون در حال وقوع است رسماً در مسیر وحدت اصولگرایان سنگ اندازی می کنند. علی لاریجانی از یک سو از ساکتین فتنه شناخته می شود و از سوی دیگر با جانبداری هایی که بعضاً موجب خروج وی از وظایف قانونی اش به عنوان رئیس مجلس می شود و با سفر به نیویورک برای حمایت از برجام و با تصویب 15 دقیقه ای برجام در مجلس، اصلاح طلبان و اعتدالیون را طوری راضی کرده است که او را از خود می شناسند؛ به نظر می رسد تا زمانی که امثال ولایتی، ناطق و لاریجانی، خیلی صریح تکلیفشان را با مبانی ناب انقلابی گری روشن نکنند، تلاش برای حفظ ایشان به عنوان محورهای وحدت امری اشتباه است که اشتباه بودنش بارها ثابت شده است و هرچند هنوز برخی از اصولگرایان می پندارند این افراد قابل احیا در جریان اصولگرایی هستند ولی بارها دیده شده است که این این عناصر، بیش از این که رفیق اصولگرایان باشند، در مواقع حساس، شریک یاران هاشمی و اصلاح طلبان بوده اند.
2- در به وحدت نرسیدن جریان اصولگرایی یک عامل دیگر هم نقش دارد که نه به عنوان مانع وحدت، بلکه به عنوان مانع التقاط عمل می کند، این جریان وقتی می بیند همان عناصر مذبذب به عنوان محور وحدت خود را به جریان اصولگرایی غالب کرده اند، ائتلاف با ایشان را با هدف برد انتخاباتی، یک اقدام غیرمجاز تلقی می کنند که در رأس این جریان شخص علامه مصباح قرار دارد که وحدت را فی ذاته مقدس نمی شناسد، بلکه جنس محور وحدت را عامل مشروعیت آن تلقی می کند و اگر چه بخشی از اصولگرایان ایشان را مقصر عدم وحدت این جریان در سال 92 معرفی کردند، اما بعدها ثابت شد که ائتلافی که حول محور ولایتی تشکیل شده بود یک ائتلاف صوری و هدایت شده از سوی ناطق و هاشمی بود (رجوع شود به اظهاراتعسگری و باهنر در خصوص این ائتلاف) تا در نهایت ابزاری برای تفرقه بیشتر در اصولگرایان و سوءاستفاده ائتلاف هاشمی و اصلاحات قرارگیرد و اگر چه ائتلاف سه جانبه اصولگرایان در همان روزهای اول به عنوان یک ائتلاف شکست خورده از سوی استاد مصباح معرفی شد، ولی اکثر اصولگرایان خیلی دیر متوجه این مسئله شدند و حتی زمانی که ولایتی در گرماگرم مناظره تلویزیونی بی رحمانه با اظهارات کذبش تیشه به ریشه گفتمان اصولگرایی می زد نیز بیدار نشدند.
در کنار دو عامل فوق، جریان دلسوزی نیز وجود دارد که تمام تلاششان را می کنند تا به هر قیمتی که شده، شخصیت هایی را که لقب اصولگرایی به دوش می کشند را تحت عنوان یک ائتلاف و اتحاد گردآورند تا مانع به قدرت رسیدن جریان رقیب گردند و بعضاً برای رسیدن به چنین ائتلافی حتی حاضر می شوند همان موانع ائتلاف و وحدت را محور وحدت قرار دهند، غافل از این که اولاً وحدت و ائتلاف به هر قیمتی، منافی منافع ملی و انقلاب است و ثانیاً از چنین ائتلافی به جای وحدت، زقومی جز تفرقه و شکاف بار نمی آید و ثالثاً حتی در صورتی که چنین ائتلافی برنده شود نیز نهایتاً معیارها و مشخصه های انقلابی گری تبلور نخواهد یافت بلکه تمام اشتباهات تنها به نام جریان انقلابی گری تمام خواهد شد و در نهایت نیز همان بزرگانی که برای چنین ائتلاف هایی مخلصانه تلاش کرده بودند از دیدن بدعهدی ها و تفرقه افکنی هایی از قبیل آنچه که علی اکبر ولایتی ایجاد کرد، مانند آیت الله مهدوی کنی مغموم و پریشان می گردند.
پیشنهاد : به نظر می رسد اگر بزرگان اصولگرایی گفتمان انقلابی گری را با تمام ابعاد آن محور وحدت قرار دهند هم وحدت میسر خواهد شد و هم افرادی که ساکت فتنه بودند و یا با مؤلفه های اصولگرایی مانند استکبارستیزی و به خصوص آمریکاستیزی ، پاکدستی ، عدالت طلبی ، دین محوری و ولایت مداری فاصله دارند، محور وحدت اصولگرایان قرار نمی گیرند در این صورت دست عناصر نفوذی و مذبذب نیز از خرابکاری و ضربه زدن به جریان انقلابی گری کوتاه خواهد شد.


nazokbin

94/7/27
7:48 ص

 

tasvib-barjamبرجام تصویب شد چرا که تا طعم تلخ این میوه ی زقوم به دهان برخی ننشیند عطش شان آرام نمی گیرد، زمانی که امام خامنه ای مذاکره مشروط و دارای چارچوب با آمریکا در بحث هسته ای را مجاز اعلام کردند، قصدشان این بود تا دولتی که با شعار مذاکره از مردم رأی گرفته است، بتواند طبق تعهداتش، تحقق پذیری شعارش را در چارچوب های رهبری امتحان کند و به نتیجه برساند و اگرچه شخصاً تحقق نتیجه ای که ضامن منافع ایران باشد را دور از دسترس می دانستند لیکن از تلاش دولت حمایت کردند و با آنکه دولت در رعایت شرایط و خطوط قرمز رهبری به خوبی عمل ننمود ولی همین توافق را با هوچی گری تمام به منزله تنها راه حل تمام مشکلات کشور (اعم از حل معضل نان و آب و هوای مردم)، معرفی کرد و با حمایت های پر حرف و حدیث مبتنی بر لابی گری برخی از افراد ذینفوذ مجلس بدون انجام چکش کاری های لازم و در نهایت با تأیید شورای نگهبان به تصویب رساند و اگر چه براساس نظرسنجی هایی که در جامعه رخ داد، هم اینک بخش زیادی از همان مردمی که به شعار مذاکره رأی داده بودند، با مشاهده رفتار غیر دوستانه و غیرانسانی آمریکا در همین مدت، بی اعتمادی شان را به این روند اعلام کردند، لیکن از آنجا که هنوز این دغدغه به یک مطالبه عمومی تبدیل نشده بود، به نظر رسید که بازگشتن از این نقطه نه تنها باعث اغنای فکری اکثریت مطلق جامعه نمی گردد بلکه باعث تشکیک بیشتر در مسیر انقلابی گری و مظلوم نمایی مدافعان راه مذاکره با شیطان بزرگ خواهد شد، لذا اگر برجام امروز تصویب شد و در دستور کار دولت قرار گرفت نه با رضایت رهبری، بلکه دقیقاً تنها با عدم ممانعت رهبری در مسیر قانونی (هرچند با برخی بی قانونی ها در مسیر تصویب انجام شد) باید تعبیر گردد تا این اولین زقوم شجره خبیثه مذاکره با شیطان (که در بحث هسته ای صورت گرفت)، چیده و گاز زده شود و طعم تلخش برای عموم آشکار و برای دولت غیرقابل انکار گردد؛ لذا امروز در موقعیت انتظار با تمام ابعاد یک منتظر واقعی، اعم از آمادگی، بیداری و روشنگری خواهیم ماند، چرا که اولاً از خباثت، عداوت، بدعهدی و زیاده خواهی های آمریکا اطمینان کامل داریم و ثانیاً این دولت، دولتی نیست که آمریکا را شیطان بزرگ و یا حتی دشمن بشناسد و اگر چه امروز دولت های آمریکا و ایران و عناصرشان، دست در دست هم در یک هم افزایی بی نظیر به بقای همدیگر در عرصه سیاسی کشورهای شان کمک می کنند ولی یقیناً با شفاف تر شدن قضایا و نمایان شدن آن روی چهره پلید آمریکا و به هم خوردن صحنه های سیاسی در هر کدام از دو کشور، عملاً آنچه که در پایان دوره اصلاحات باعث بازگشت به روحیه انقلابی گری شد، بار دیگر با درس های جدیدتر و متقن تر به وقوع خواهد پیوست و جهان بیش از همیشه از ثمره شجره طیبه طوبای انقلاب بهره مند خواهد شد؛ تنها حواس مان باشد که امروز تکلیف مان تبعیت از توصیه شهید جهان آرا در گاهیست که خرمشهر به دست دشمن افتاد:
“اگر شهر از دست رفت مهم نیست، مهم این است که ایمانمان را از دست ندهیم، شهر را دوباره بازخواهیم ستاند”
و دیدید که خداوند به خاطر همان ایمان و مجاهدت شان، خرمشهر را آزاد کرد، پس مطمئن باشید که طبق نظر رهبری عزیز، آینده از آن حزب الله است.
ومَن یَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ( مائده، 56)

کلام آخر: امروز دولت با تصویب برجام هر آنچه که برای مدیریت کشور نیاز داشت را در چنگ دارد و همه توقع دارند این ابزار در نهایت موجب تقویت بنیه داخلی و خارجی کشور گردد و اگر این امر محقق نگردد مردم در خصوص این همه اصرار بر شفابخش بودن این نسخه قضاوت خواهند کرد، به قول رئیس جمهور در آخرین همایش با استانداران کل کشور، دیگر هیچ بهانه ای برای عدم موفقیت و جود ندارد و اما بحث دیگر لزوم هوشیاری مجلس است، مجلس حواسش باشد به همان تصویب مشروطی که انجام داده است لابد نظارت کند و مانع شود که این توافق به مسیری برود که موجب نفوذ و لطمه به کشور گردد.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا یا صاحب الزمان (عج) عاشق آسمونی پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود کانون فرهنگی شهدا پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه