94/12/3
8:10 ص
باتوجه به حضور آقای علی لاریجانی در ائتلاف اصلاح طلبان، این مطلب در وهله اول خطاب به ایشان و سپس به جریان انقلابی تقدیم می گردد:
آقای علی لاریجانی! ما از همان وقت که مقام معظم رهبری صراحت موضع گیری را مطالبه می کرد، شما را در قامت ساکت فتنه دیدیم، گوش به زنگ بودیم که شما را روزی در لیست اغیار ببینیم و این که امروز به همراه یار غار خود، کاظم جلالی درلیست اصلاح طلبان قرار گرفته اید، برای ما یک غنیمت است چرا که جریان اصولگرایی بالاخره از وجود عناصری که دچار استحاله بودند و نقش نفوذی و مانع وحدت را در این جریان سال ها ایفا می کردند پاک می شود، بالاخره کسانی که خودشان را رفیق اصولگرایان و شریک اصلاح طلبان قرار داده بودند، ماهیت شان هم از طرف اصولگرایان به طرد انجامیده و هم رسماً از سوی اصلاح طلبان به سر لیستی ختم شده است.
ضمناً اخیراً در مصاحبه تان گفته اید که تصویب برجام در 20 دقیقه صورت نگرفته است و کاری 2 ماهه بوده است، اما آنچه که ما به وضوح دیدیم این بود که شما در طول 20 دقیقه، حاصل بررسی دقیق 2 ماهه کمیسیون برجام با حضور مسئولان سابق و حاضر و دانشمندان و کارشناسان دلسوز هسته ای و امنیتی و اقتصادی را به دیوار کوبیدید و با ادعایی که از سوی دفتر رهبری هم تکذیب شد، طرحی را در دقیقه 90 از جیبتان در آوردید و در عرض 20 دقیقه، این طرح را جایگزین برجام کردید و به تصویب رساندید و این همت شما اینقدر بالا بود که جریان های اصلاحات و اعتدال اقرار کردند که هیچ شخصیتی از خودشان قادر به این کار نبود و این هنری بود که تنها از جانب شما با ظاهر اصولگرایی تان برمی آمد.
آقای لاریجانی! اکنون شاید بتوانید کمی از کدورت مان نسبت به خودتان بکاهید، چرا که بالاخره نقاب و پوستین را از رخ و رخت برداشتید و خود واقعی تان را نشان دادید، این که شما با رأیی که از فراکسیون حداکثری اصولگرایان، رئیس مجلس شدید ولی در خدمت جریان مقابل سال ها حرکت کردید، موجب نارضایتی ما بود و گرنه چه اشکالی دارد، شما با برند اصلاح طلبی برای رفع حصر سران فتنه بجوشید؟! و با کت و کلاه بنفش برای اعتدال و تحقق برجام های رنگارنگ شان بکوشید؟!
آقای علی لاریجانی! این چنین است که ما حضور شما و آقای کاظم جلالی در لیست اصلاح طلبان را مایه تبریک به شما و خودمان می دانیم چرا که به نظر ما همانطوری که نفاق دینی از کفر دینی بدتر است، نفاق انقلابی و سیاسی هم از کفر انقلابی یا همان ضد انقلابی بدتر است و به این لحاظ قائلیم که شما بالاخره از نفاق جریانی و سیاسی خلاص شدید و ما هم بدون این که از حضور افرادی مثل شما در جریان اصولگرایی شرمنده باشیم می توانیم خوشحال باشیم، ما امروز از جدا شدن این دندان خراب از جریان اصولگرایی و انقلابی گری ناراحت نیستیم چرا که دردهای زیادی از این دندان در برخورد با جریان انقلابی دیده ایم و امروز می توانیم با رویش های اصیل انقلابی، خلاً این دندان عاریتی را پر کنیم و بیش از همیشه بدون عناصری مثل ولایتی و لاریجانی و کاظمی که مانعی برای وحدت اصولگرایان بودند به سوی وحدت اصولگرایان حرکت کنیم.
94/12/3
7:56 ص
از آنجا که BBC و VOA لیست هاشمی را تبلیغ می کنند، اگر تاکنون در خصوص اعلام برائت از حضور در این لیست حجت عقلی و شرعی نداشتید، امروز می دانید که فهرست هاشمی و حضور شما در آن فهرست بخشی از پازل دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین است و این یعنی عقلاً و شرعاً قابل پذیرش نیست که درپازل دشمن، برای خودتان نقشی را پذیرا باشید.
اگر دعوت دشمن به لیست هاشمی برایتان حجت نیست، امر دیروز رهبری مبنی بر این که مردم عکس درخواست دشمن عمل کنند باید حجت شرعی را بر شما تمام کرده باشد، وقتی مردم شرعاً مجاز به تبعیت از دعوت دشمن نیستند، آیا حضور شما در فهرستی که رهبری از آن نهی می کند آیا تواند شرعی تلقی گردد؟!
مقام علمی و عملی شما اینقدر بالا هست که هیچ نیازی به تأیید آقای هاشمی نداشته باشد به خصوص که اسامی تعدادی از شما بزرگواران در فهرست های رسمی مورد وثوق نیز وجود دارد و به نظر می رسد حضور شما در این فهرست بیش از این که برای شما اعتباری ایجاد کند، برای هاشمی اعتبار ایجاد می کند.
از شما توقع می رود به عنوان کسانی که قرار است در خط مقدم حفظ و حراست از نظام مقدس جمهوری اسلامی حضور داشته باشید، امید دشمنان را ناامید فرمایید و رسماً از لیستی که باعث امیدواری دشمنان انقلاب اسلامی ایران گردیده است اعلام برائت فرمایید.
94/11/30
12:6 ص
اخیراً آقای یامین پور مواضعی درباره آقای احمدی نژاد بیان داشته اند که موجب حواشی زیادی در فضای مجازی و رسانه ای کشور گردیده است که در همین خصوص لازم می دانم مواردی را پیرامون این اظهارات بیان نمایم:
درمقدمه اظهارات آقای دکتر یامین پور، وجود دشمنان بزرگ را دلیل مهمی برای تقویت یکدیگر و طرح نکردن اختلافات بیان کرده اند که البته دلیل خوبی برای بیان اظهارات وحدت آفرین است و حتی این که گفتند «احمدی نژاد ذخیره انقلاب و سرباز ولایت است» با کمی اغماض در خصوص تعلل هایی که در برابر دستورات صریح رهبری در خصوص عدم تنش آفرینی و یا برخی از موارد دیگر مثل عزل مشایی و یا عدم قبول استعفای مصلحی و اصلی نکردن قضیه مشایی، قابل پذیرش است، هرچند در خصوص ولایت مداری، حتی کمی عدم تبعیت هم موجب ایجاد اختلاف زاویه های بزرگ می شود و در حقیقت به راحتی قابل اغماض نیستند آنهم اگر قرار باشد دوباره به عنوان مقام ارشد اجرایی و به خصوص به نمایندگی از نیروهای حزب الله در مصدر امر قرار گیرد. البته آقای دکتر یامین پور صراحتاً پذیرفته اید که ایشان خطاهایی هم مرتکب شده اند که یک اظهار نظر منصفانه و حق است به خصوص که اگر قرار باشد بابت آن اشتباهات و برخی از اتهاماتی که به دروغ به ایشان وارد کردند، جنبه های خوب و انقلابی این شخصیت هم خدشه دار شود و یا نادیده انگاشته شود، بالاخره روحیه استکبارستیزی، انقلابی گری، ساده زیستی، تواضع و مردم داری احمدی نژاد مشخصه های خوبی بود که تخریب این مشخصه ها چه به بهانه تخریب احمدی نژاد و چه به بهانه خدشه به روحیه انقلابی گری و تحریف انقلاب نمی تواند قابل پذیرش باشد.
آقای یامین پور گفته اند «هیچ کسی نمی تواند راه بازگشت احمدی نژاد به صحنه خدمت را سد کند» البته این اظهار نظر شما تنها یک استثنا دارد و آن هم شخص احمدی نژاد است، بالاخره احمدی نژاد اگر قرار است آن شخصی باشد که دوباره مورد اعتماد مردم حزب اللهی و انقلابی ایران مانند دکتر یامین پور قرار گیرد باید طبق فرموده رهبری عزیز، کسی باشد که «نقاط قوت خودش را داشته باشد و نقاط ضعفش را نداشته باشد» و یا بهتر بگویم نقاط ضعفش را کنار گذاشته باشد، نقاطی مثل اصرار و پافشاری بیش از حد بر برخی مواضع که به مرز لجاجت هم می رسید، مثل تأخیر و تعلل در تبعیت از دستورات ولایت فقیه یا مثل تسلیم شدن بر شخصی مثل مشایی و یا تعریف خط قرمز برای برخی از نزدیکان مانند مشایی، رحیمی ، مرتضوی، جوانفکر، بقایی و … در دوران مسئولیتش، آری احمدی نژاد ذخیره است و کسی هم نمی تواند مانع او برای خدمت شود مگر این که خودش حواسش از خدمت برای مردم و تبعیت از رهبری پرت امثال مشایی و درگیر حواشی با امثال لاریجانی و هاشمی گردد.
البته همانطوری که آقای یامین پور گفتند، هنوز هم احتمالاً شخص احمدی نژاد محبوبیت بالاتری نسبت به خیلی از شخصیت های کشور داشته باشد، و تازه این محبوبیت بسیار بیشتر از این هم بود و دوباره هم قابل ارتقاست البته اگر خودش ریشه های کاهش محبوبیتش را بشناسد و درجهت رفع آنها برآید.
آقای یامین پور فتنه و انحراف را خط قرمز خود دانسته اند ولی گفته اند که با این که نماد انحراف شخص احمدی نژاد است کاملاً مخالف هستند و البته من هم تا حدود زیادی به این مسأله اعتقاد دارم ولی به یقین، کسانی که در کنار آقای احمدی نژاد جایگاه محکمی یافتند و مدام به او می گفتند «پیرامون تو هاله نور است» و یا این که «طرح های تو مستقیماً توسط امام زمان (عج) اداره می شود»، را منحرف می دانم، کسانی که باعث شدند آقای احمدی نژاد در پذیرش حرف دلسوزان احساس بی نیازی کند. و اما در مورد این جمله آقای یامین پور که گفتند «احمدی نژاد هرگاه همگام با شاخص ها قدم بردارد، مالک اشتر است و پرچم در دست اوست،» البته مشخص است که جمله شما مشروط است ولی بازهم به نظرم پرچم دار انقلاب شخص مقام معظم رهبری است و پرچم انقلاب هم گفتمان انقلاب، من با که فردی غیر از رهبری به عنوان محور وحدت قرار گیرد به شدت مخالفم و قبلاً همین حرف را خطاب به کسانی که دکتر جلیلی را «نخ تسبیح انقلابی گری» خوانده بودند بیان کرده بودم، اساساً بزرگ کردن یک شخص به عنوان پرچمدار انقلابی گری نه تنها کل جریان انقلابی گری و گفتمان قدرتمندش را در معرض ضعف قرار می دهد، بلکه خود آن شخص را نیز در معرض لغزش و سقوط بیشتری قرار می دهد.
و در مورد این جمله آقای یامین پور که گفتند «چون اصلاح طلبان که هاشمی را زمانی عالیجناب سرخپوش می خواندند امروز با او بر «باطل خود» ائتلاف کرده اند، پس ما هم باید باهم متحد شویم» ضمن تأکید بر لزوم حفظ وحدت و انسجام، ولی ما باید بر گفتمان قوی خود و محوریت ولایت فقیه وحدت کنیم و گرنه بازهم این امکان وجود دارد که اشتباهات و بداخلاقی های همان شخصی که با استقامت و شجاعت در برابر «باند هاشمی» ایستاده بود و او را به حاشیه رانده بود، دوباره او را به صحنه قدرت بکشاند.
البته توصیه من به احمدی نژاد این است که شجاعانه در صحنه انقلاب و حمایت از ولایت بایستد و اگر قصد بازگشت به صحنه سیاست را دارد، واقعاً نشان دهد که اشتباهات گذشته اش را پذیرفته و از کسانی که او را از مسیر خدمت به خلق و تبعیت از ولایت دور کرده بودند دیگر هیچ تأثیری نمی پذیرد، این چنین او هم می تواند به مانند یکی از سربازان و خادمان و حتی افسران انقلاب، بدون حرکات حاشیه ای و نمایشی، در صحنه انقلاب و گفتمان انقلاب خوش بدرخشد و به حرکت جریان و ارتقای گفتمان کمک کند. و شخصاً تا وقتی که تغییرات مزبور را در وجود احمدی نژادِ عزیز مشاهده نمایم، او را شایسته اطلاق پرچمداری انقلاب اسلامی توسط نیروهای متعهد و ارزشی و انقلابی مانند دکتر یامین پور نمی دانم و هم اکنون بهترین کاری که توسط دکتر یامین پور عزیز و در جهت حفظ وحدت نیروهای انقلاب قابل انجام است، حمایت از نامزدهای انتخاباتی ائتلاف است و نه چنگ زدن به ریسمان احمدی نژاد.
94/11/25
7:58 ص
اخیراً مطلبی علیه دکتر حداد عادل منتشر شده است و ایشان را بابت سمت هایشان در مجلس، فرهنگستان ادب، بنیاد سعدی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، هیأت علمی دانشگاه، بنیاد دانشنامه جهان اسلام، مدیر دبیرستان خصوصی ادب و فرهنگ، مشاور رهبری، هیأت امنای بنیاد ایران شناسی، هیأت امنای مؤسسه مجمع جهانی اهل البیت، عوض شورای برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و … دارند، ناقض اصل 141 قانون اساسی معرفی کرده است در صورتی که:
1- شورای نگهبان در نامه های شماره 2432 مورخ 1367/7/5 و 118 مورخ 1368/2/19 در خصوص اصل 141 قانون اساسی، اشتغال نماینده مجلس به سمت آموزشی در دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی و هیأت امنای دانشگاه ها و مدارس غیر انتفاعی را بلا مانع دانسته است.
2- طبق اساسنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی، دکتر حداد عادل هم مانند افراد برجسته دیگری چون دکتر حسن حبیبی از اعضای منتخب اولیه و پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده است و شخصی مثل دکتر حبیبی هم همزمان، هم رئیس این فرهنگستان و هم معاون اول رئیس جمهور بوده است.
3- عضویت دکتر حدادعادل در مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان شخصیت حقیقی و با حکم مستقیم مقام معظم رهبری در کنار افرادی مانند حسن روحانی، علی لاریجانی، ولایتی و … با حفظ سمت می باشد.
4- عضویت دکتر حداد در شورای انقلاب فرهنگی نیز به عنوان شخصیت حقیقی و با حکم شخص رهبری است و همانند شخصیت هایی مثل علی لاریجانی، ولایتی، جاسبی، صادق واعظ زاده و … با حفظ سمت های دیگر ایشان است.
5- سمت مشاور برای مقام معظم رهبری نیز یک شغل محسوب نمی شود و ایشان در حوزه های مختلف نظامی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و …. مشاوران مختلفی دارند که در مواقع لزوم از مشورهای شان بهره می برند ولی این که این مشاوران به مشاغل دیگری مشغول نشوند، محرومیت نظام از ایشان تلقی می گردد.
6- در مورد عضویت در هیأت امنای بنیاد ایران شناسی، نام ایشان در بین اعضایی که در سال 92 منصوب شدند وجود ندارد و جالب این که در خود صفحه بنیاد ایران شناسی ویکی پیدیا، اسم دکتر حداد بین اعضای هیأت امنا دیده نمی شود.
7- طبق اساسنامه بنیاد سعدی، رئیس فرهنگستان زبان و ادب الزاماً از اعضای این بنیاد است.
8- مؤسسه آموزشی مجمع جهانی اهل بیت، بنیاد دائره المعارف اسلامی و بنیاد دانشنامه جهان اسلام غیردولتی، غیرانتفاعی و به هم وابسته هستند.
9- عضویت آقای حداد در شورای برنامه ریزی و پژوهشی وزارت آموزش و پرورش به مانند آقایان ولایتی، افروز و … با حفظ سمت و از سوی شخص رئیس جمهور (روحانی) صورت گرفته است.
10- دبیرستان خصوصی دخترانه ادب و فرهنگ، متعلق به خانم دکتر ماهروزاده همسر دکتر حداد عادل است و مدیریت آن توسط دکتر حداد عادل فاقد هرگونه منع قانونی است.
11- شورای تخصصی تحول و ارتقا علوم انسانی یک شورای تخصصی زیر مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی که ارتقای علوم انسانی را برعهده دارد و آقای حداد عادل به عنوان استاد فلسفه از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان رئیس این شوار تعیین شده است.
12- اکثر سمت های دکتر حداد عادل در موسسات غیرانتفاعی، غیردولتی و خصوصی است و سایر سمت های شان نیز یا براساس تفسیر قانونی شورای نگهبان بلامانع است و یا به واسطه سمت های دیگر ایشان است که به صورت حقوقی به سمتی دیگر منصوب گردیده اند انجام شده و یا در سمت هایی است که رسماً شغل تلقی نمی شوند و بعضاً ماهیت مشاوره یا عضویت در اتاق فکر و فاقد کار اجرایی می باشند، که عیناً همین مسأله در خصوص سایر مسئولان دولتی و مجلسی نیز وجود دارد.
13- فهرست سمت هایی که در متن های تخریبی علیه دکتر حدادعادل ادعا شده است عیناً از صفحه ویکی پیدیای ایشان است که یک منبع غیرقابل استناد و سیاستزده و متن باز است که توسط اشخاص متفرقه به راحتی قابل تغییر است، جالب این که علی رغم این که برخی از اشخاص دارای سمت های متعدد و احتمالاً بیشتری هستند، چنین فهرستی برای ایشان در صفحات ویکی پیدیای ایشان تعبیه نشده است که نشان از عمق حرکات تخریبی علیه این مرد فرهنگ و ادب ایران دارد.
نتیجه: در حالی اصلاح طلبان برای تخریب وجهه انقلابی دکتر حداد عادل دست روی سمت های قانونی و فرهنگی ایشان گذاشته اند که برخی از وزرای اقتصادی دولت یازدهم که در دولت های اصلاحات و سازندگی هم وزیر بوده اند، در هیأت مدیره ده ها شرکت اقتصادی خصوصی، از رانت های مختلف اطلاعاتی و اقتصادی نیز برخوردار بوده و ثروت هنگفتی را نیز کسب نموده اند و بسیاری دیگر از شخصیت های مسئول دولتی و نمایندگان مجلس نیز در سمت های متعدد در شورهای مختلف مشغول هستند که مورد تخریب قرار نمی گیرند که این ها نشان دهنده اغراض سیاسی این انتقاداست.
94/11/16
11:4 ص
در پاسخ به مطلبی که در روزنامه آفتاب با تیتر «رد صلاحیت های فعلی بیشتر از مجلس ششم است» از محمد کیانوش راد منتشر شده است، تقدیم می گردد:
در انتخابات مجلس هفتم بین بیش از 8 هزار نفری که داوطلب شدند، صلاحیت 77% توسط هیأت های اجرایی تأیید و 56% نیز توسط هیأت های نظارتی تأیید شدند که نهایتاً حدود 4500 نفر وارد گردونه رقابت شدند و بیش از 80 نفر از نمایندگان مجلس ششم هم رد صلاحیت شدند.
در انتخابات مجلس دهم، بین بیش از 12 هزار نفری که داوطلب شدند، 90% توسط هیأت های اجرایی و 45% از ایشان نیز توسط هیأت مرکزی نظارت تأیید صلاحیت شدند و حدود 5450 نفر وارد رقابت انتخاباتی می شوند و حدود 30 نماینده مجلس نهم نیز رد صلاحیت شدند.
در دوره اصلاحات، 77%، در دوره احمدینژاد 60% و در دولت سازندگی 50% از داوطلبان توسط هیئت های اجرایی تائید صلاحیت شده اند ولی در دوره روحانی، رکورد 90% برای تأیید صلاحیت توسط هیأت های اجرایی ثبت گردید.
بعد از رکورد ثبت نام بیش از 8 هزار نفری در انتخابات مجلس هفتم که آن هم در جهت فشار بر شورای نگهبان در دستور کار اصلاح طلبان قرار گرفت، امسال برای انتخابات مجلس نهم، رکود ثبت نام بیش از 12 هزار نفری ثبت گردید که این عدد محقق نمی شد مگر با مانور و تشویق سنگین جریان های اصلاحات و اعتدال به نحوی که حتی از کسانی همه از رد صلاحیت شان داشتند نیز دعوت به دواطلب شدن به عمل آمد.
ثبت نام حداکثری و 12 هزارتایی داوطلبان را وقتی در کنار تأیید صلاحیت 90 درصدی هیأت های اجرایی و تشکیک های مستمر در جایگاه قانونی شورای نگهبان قرار می دهیم، قطعات پازل فشار بر شورای نگهبان به عنوان یک سناریوی از پیش تعیین شده به خوبی خودش را نمایش می دهد به حدی که حتی خود هاشمی هم بررسی صلاحیت این تعداد نامزد را از توان شورای نگهبان خارج دانست.
درکنار سناریوی فوق، یک برنامه خاص هم برای سیدحسن مصطفوی تدارک دیده شده است، به نحوی که از چند ماه قبل از انتخابات خبرگان، ناگهان سید حسن را با القابی مانند علامه و آیت الله به حضور در انتخابات ترغیب کردند و او را فراتر از آن معرفی کردند که در آزمون شرکت کند و در نهایت به همین راحتی او را در معرض عدم احراز صلاحیت علمی و طعمه ای برای هجمه بیشتر به شورای نگهبان قرار دادند و در ادامه نیز رد صلاحیت او را به معنی توهین به امام(ره) و بیت ایشان نمایش دادند.
با وجود تمام تلاش هایی که برای تأثیرگذاری غیر متعارف بر انتخابات 94 تدارک دیده شده است، ولی هشیاری مردم بابت تجاربی که در انتخابات سال 88 کسب کردند در کنار شناختی که نسبت به برخی جریان های خاص که به فرموده مقام معظم رهبری «به مرض تشکیک در انتخابات دچار گردیده اند» حاصل شده است، به فضل خدا مانع سوءاستفاده از فضای هیجان انگیز انتخاباتی خواهد شد.
94/11/11
7:58 ص
از آنجا که اصلاح طلبان در فتنه 88 به دلیل اشتباه بزرگ سران شان با اکثر ظرفیت شان در کانون فتنه گردآمدند و در نهایت بابت عدم التزام شان به قانون اساسی و ولایت فقیه دچار خروج از حاکمیت گردیدند، در حال تلاشند تا این انتخابات را بستری برای بازگرداندن عناصر لغزیده در چاه ویل فتنه قراردهند، کاری که ابتدا در مورد شخص خاتمی دنبال کردند ولی با سدی به نام خط قرمز بودن فتنه برخورد کردند ولی همزمانی انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی باعث شده تا اصلاح طلبان برای این شرایط با برنامه هایی برای مقاطع کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت وارد فضای انتخابات شوند که البته تحقق این برنامه ها بدون همراهی جریان اعتدالیون به راحتی قابل تحقق نخواهد بود:
94/10/23
8:21 ص
سؤال: مقام معظم رهبری از کسانی که حتی شخص ایشان و نظام را قبول ندارند، دعوت کردند در انتخابات شرکت کنند، این چگونه قابل توجیه است؟!
مقدمتاً به این بخش از سخنان رهبری (94/10/19) توجه کنیم:
«تأکید میکنیم، اصرار میورزیم بر اینکه مردم همه شرکت کنند در انتخابات و من بارها این را قبلاً گفتهام -حالا چندبار یادم نیست- که حتّی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند. ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، عیبی ندارد امّا انتخابات مال رهبری نیست، مال ایران اسلامی است، مال نظام جمهوری اسلامی است. همه باید بیایند در انتخابات شرکت کنند؛ این موجب میشود که نظام جمهوری اسلامی تقویت بشود، پایداری آن و ماندگاری آن تأمین بشود، کشور در حصار امنیّت کامل باقی بماند -که خب بحمدالله امروز هست- این موجب میشود که ملّت ایران در چشم ملّتهای دیگر آبرو پیدا کند و اعتبارش بالا برود؛ در چشم دشمنانش ابّهت پیدا کند ملّت ایران؛ انتخابات این است. بنابراین اصل انتخابات حضور مردم در پای صندوقهای رأی و رأی دادن آنها است. همه باید شرکت کنند؛ شرکت در انتخابات آبروی نظام جمهوری اسلامی است، آبروی اسلام است، آبروی ملّت ایران است، آبروی کشور است. این مسئلهی اوّل است.»
دعوت همگانی رهبری به انتخابات از این جهت است که حضور پرشور مردم در انتخابات، موجب تقویت حصار امنیت کشور و اعتبار ملت و کشور ایران میشود و این ها حتی برای کسانی که شخص رهبری یا نظام را قبول ندارند ولی به کشور، امنیت و اعتبارش اهمیت قائلند، قابل توجیه است؛ ایشان به همه میگویند، چه برای جمهوری اسلامی، چه برای آبرو و امنیت کشور، چه به منظور آبروی اسلام، چه برای اعتبار ملت ایران در انتخابات شرکت کنند.