لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
< 1 2

94/12/24
8:9 ص

11605_66518هاشمی رفسنجانی (94/12/22): «آن هایی که فکر می‌کنند زندگی با ریاضت انسان‌ ساز است، اشتباه می‌ کنند ریاضت‌ هایی که درباره زندگی امام می‌ گویند درست نیست، بعضی‌ ها فکر می‌ کنند با عسرت و ریاضت زندگی کردن بهتر است، این در حالی است که قرآن هم آن را قبول ندارد. ریاضت‌ هایی که در مورد زندگی امام خمینی(ره) میگویند درست نیست، من از جوانی در خانه امام بودم. ایشان هر چه داشتند را نشان می‌دادند این طور نبود که جلوی خانه زیلو پهن کنند و در خانه قالی داشته باشند، خیلی از ریاضت کشی‌ های‌ این روزها ریاکاری است، قرارنیست مردم با ریاضت زندگی کنند.»

متلک ها و کنایه های هاشمی و روحانی به اصول انقلاب و مقام معظم رهبری و سخنان ایشان به امری عادی و روزمرده تبدیل شده است که دیروز در خصوص تشبیه علامه مصباح با شهید مطهری (telegram.me/nazokbin/1202) و امروز هم شاهد تحریفات هاشمی علیه ساده زیستی در اسلام و انقلاب بوده ایم که مختصراً به این سخنان پاسخ میگویم:

1- بحث ساده زیستی حاکمان اسلامی در حد اقشار ضعیف جامعه اینقدر در روایات و سیره حضرت پیامبر (ص) و حضرت امیر (ع) متواتر است که به نظر نمیرسد نیازی به نشانی آوردن در این خصوص باشد، هرکسی که آشنایی مختصری با نهج البلاغه داشته باشد، توصیه های موکد حضرت امیر المؤمنین (ع) به حاکمان و والیان در خصوص ساده زیستی را غیرقابل انکار می داند، البته بین مقوله ساده زیستی و کسب مال مشروع تفاوت زیاد است آنطور که حضرت امیر درآمد زیادی با کارهای زیاد و سنگین کسب می کردند ولی از آن درآمد برای کمک به دیگران استفاده می کردند و همچنان خودشان ساده می زیستند.

2- ساده زیستی امام خمینی(ره) اینقدر غیرقابل تردید است که این امر در جملات داخلی ها و خارجی ها به تواتر بیان شده است و فیلمهایی که در این خصوص وجود دارد و منزل حضرت که تبدیل به موزه شده است، این امر را به خوبی اثبات میکنند.

3- مطلب دیگری که به بهانه بیان بی ریایی امام خمینی(ره) بیان شده است زیر سوال بردن ساده زیستی دیگرانی است که جلوی خانه زیلو دارند ولی در خانه قالی دارند که این جملات ما را به برخی از جملات و خاطره ها در خصوص قالی منزل مقام معظم رهبری می اندازد:

مرحوم حاج احمد میگوید: «وظیفه خود می دانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم که من از وضع منزل حضرت آیت الله خامنه ای مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبری هرگز بیش از یک نوع غذا بر سر سفره نیست. خانواده ایشان روی موکت زندگی می کنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن بود که من از زبری و خشنی آن فرش- که ظاهراً جهیزیه همسر ایشان بود- اذیت می شدم از آنجا بر خاستم و به موکت پناه بردم.»

امام خامنه ای میفرمایند: «من وقتی ازدواج کردم همسرم از پدرش ، که فرش فروش بوده، فرشی به عنوان جهیزیه به همراه داشته است که هنوز نیز، با وجود فرسودگی آن ، در منزل ما از آن استفاده می شود و بجز آن ، قالی دیگری در منزل نداریم . چند مرتبه اخوالزوجه ها گفته اند که این قالی نخ نما شده و خواسته اند که آن را عوض کند ولی من اجازه نداده ام . اصلا در طول زندگی خود ، نه قالیچه ای خریده ام و نه فرشی به خانه اضافه کرده ام، حتی آنها را تبدیل به احسن نیز نکرده ام.»

4- هرگز امام خمینی و امام خامنه ای نخواسته اند که مردم دچار سختی باشند و اگر هم جایی توصیه به اصلاح الگوی مصرف، استفاده از کالای داخلی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی، اجرای اقتصاد مقاومتی و… دارند همگی برای رفع پایدار، مطمئن و آبرومند مشکلات اقتصادی مردم و کشور است و گرنه می توان با خرید همه مایحتاج از خارج، یک اقتصاد رفاه زده، ضعیف و ناپایدار را بر مردم تحمیل کرد.

5- متأسفانه شاهدیم که هاشمی و یارانش برای تحریف انقلاب، به شدت مشغول تحریف اسلام و انقلاب هستند و در این راه از تحریف سیره حضرات معصومین در خصوص ساده زیستی، ظلم ستیزی، پیام عاشورا و یا از دروغ بستن به امام خمینی(ره) با جملاتی مثل این که «امام خمینی(ره) با حذف شعار مرگ بر آمریکا مخالف نبود» و یا این که «امام خمینی قبل از وفات گفتند که جام زهر شیرین بود» و امثالهم…، فروگذار نکرده اند.

6- اصرار هاشمی و روحانی برای تغییر کلیدواژه های انقلاب مانند انقلابی گری، ساده زیستی، استقلال، ظلم ستیزی، استکبار ستیزی و… و استفاده از واژگانی مانند افراطی گری، عوامفریبی، پوپولیستی، ماجراجویی، تعامل (به جای استقلال)، عدم دخالت حکومت برای ارتقای مبانی دینی و ایمانی جامعه و… از علائم مسجل اصرار این جریان برای تحریف مفهومی انقلاب است.

7- یکی از روشهای تحریف حضرت امام خمینی، مرجع تراشی برای تفکر ایشان است، ایشان ترویج میکنند که برای شناخت حضرت امام، به جای مراجعه به نص سخنان و وصیت نامه ایشان، باید به شخص هاشمی و نوادگان امام مراجعه کرد و بعد هم ایشان ضمن رد نصوص سیره امام و بیان خاطرات جدید از 30 سال پیش و حتی برخی خوابها و رویاها، به گفتمانهایی که دقیقاً برخلاف سیره و گفتمان امام حرکت میکنند، رسمیت می بخشند.


nazokbin

94/12/24
7:52 ص

100942877019در مطلبی که در روزنامه آرمان امروز نوشته شده است، پیرامون صحبت های سید حسن مصطفوی در دیدار با آیت الله محفوظی عیناً میخوانیم:

«دیروز که اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم به دیدار یادگار امام‌خمینی رفتند آیت‌ا… سیدحسن خمینی بازگشت به امام در جریان تحولات سیاسی جاری کشور را یک امر مبارک خواند وتصریح کرد: باید قرائت‌های مختلف در این چارچوب به رسمیت شناخته شود و نباید کسی را به زور از این دایره بیرون کنیم … جلوگیری از مصادره امام(ره) هدف اصلی از ورودم به انتخابات بود.»

اولین سؤالی که با توجه به تیتر مطلب ایجاد میشود این است که آیا سید حسن با این فرض که همه چیز را از اول میدانسته و حتی از خطر رد صلاحیتش توسط شورای نگهبان مطلع بوده، حاضر نشده در آزمون فقاهت که اطلاعیه اش در رسانه های گروهی و صداوسیما و از جمله سایت دفتر نشر آثار حضرت امام (ره) هم منتشر شده بود، شرکت کند؟!

دومین بحثی که به ذهن می رسد این است که آیا رفتن نزد نوادگان حضرت امام خمینی(ره) به معنی بازگشت به امام است؟! از یک سو قائل هستند که قرائت های مختلف از امام خمینی را باید به رسمیت شناخت!! و از سوی دیگر تنها و تنها نگاه خود و دوستان شان را تأیید می کنند!!

دیگر این که آیا بهتر نیست باعنوان مسئول نشر آثار حضرت امام، به جای این که قرائت های بدلی را به رسمیت بشناسند، عین گفتمان ایشان را در استکبارستیزی، انقلابی گری، حمایت از محرومان، دین محوری در حکومت، مردمی بودن، تبعیت محض از قانون و احترام واقعی و همیشگی به آرای مردم را دنبال و معرفی کنند، از کسانی که این گفتمان را با ماجراجویی، تندروی، افراطی گری، عوام فریبی، برخورد منفعت جویانه با رأی مردم و نهادهای قانونی، توسعه غربی ضد محرومان و جدایی دین از سیاست، تخریب کنند، بازگشت به گفتمان امام و نه نوادگان امام را طلب کنند؟!

و نهایتاً این که چه کسانی بیشتر از آنانی که همه را به بیت امام و یاران امام بدهکار می دانند و برای ایشان حقی فراتر از دیگران قائل هستند، در حال مصادره حضرت امام (ره) به نفع خودشان هستند؟! چه کسانی بیشتر از کسانی که با بیان خاطرات جدید از 30 سال پیش و حتی تعریف رویاهای خود که با نص سیره و وصیت نامه امام در تعارض است در حال مصادره حضرت امام برای تحریف انقلاب هستند؟!


nazokbin

94/11/11
8:18 ص


به نظر شما این عبارات از کیست؟!

« آدم‌های بی‌تقوا برای مجلس خطرناک هستند. کسانی که می‌آیند واقعا مسلمان و متعهد باشند. حال اگر بعضی جهاتشان ضعیف باشد، مهم نیست.»

«رد صلاحیت و نظارت استصوابی، حق شورای نگهبان است.»

download (1)عبارت اول، اظهارات آقای هاشمی در سال 1362 (سخنرانی های سال 1362، صفحه 599) و عبارت دوم نیز مربوط به ایشان در سال 1370 (خاطرات هاشمی سال 70، صفحه 249) است که باتوجه به مواظع این سال های شان، پذیرش این که این عبارات از خود آقای هاشمی باشد کمی سخت است، حالا به برخی از عکس العمل های آقای هاشمی رفسنجانی در برخی مقاطع انتخابات نگاه می کنیم:

1- در سال 1371، آقای هاشمی در پاسخ به ابراز نگرانی آقای مجید انصاری در خصوص رد صلاحیت افراد هم جناحشان این طور پاسخ دادند: «اشتباه از جناح خودشان است که بدون هدف و برنامه درست، موضع افراطی در مقابل دولت و نظام داشتند.» (خاطرات هاشمی، صفحه 419)

2- در اوایل دهه 70 اصلاح طلبان از طریق عبدا… نوری به آقای هاشمی گفتند که خواهان محدود شدن نظارت شورای نگهبان هستند ولی آقای هاشمی ایشان را دعوت به مدارا کردند و حق شورای نگهبان در رابطه با رد صلاحیت‌ها را محفوظ دانستند. (خاطرات هاشمی سال 70، سازندگی و شکوفایی صفحه 244)

3- در ماجرای رد صلاحیت صادق خلخالی و سید حسین موسوی تبریزی، با توجه به شناختی که از آنان داشتند، نگران عکس العمل های بعدی آنان و متهم کردن نادرست شورای نگهبان بودند. (خاطرات سال 1363، به سوی سرنوشت صفحه 44)

4- پس از استمداد آقای اسدالله بیات در خصوص رد صلاحیت از آقای هاشمی، ایشان بدون غوغاسالاری و فرافکنی رسانه ای، موضوع را با رئیس شورای نگهبان (محمد امامی کاشانی) و مقام معظم رهبری در میان گذاشتند که نشان دهنده تمکین از شورای نگهبان، رهبری و عملکرد دور از اغتشاش ایشان بود. (کتاب خاطرات سال 69، اعتدال و پیروزی، 292-294)

این موارد که در کتاب خاطرات خود آقای هاشمی ذکر شده است، رنگ و بوی اطمینان، تبعیت و احترام ایشان به جایگاه قانونی شورای نگهبان و بحث نظارت استصوابی را دارد، حتی در مواردی که نظرشان به نظر معترضین نزدیکتر بوده، مسئله را با خود مقامات شورا و رهبر معظم انقلاب مطرح می‌کردند و به دنبال جوسازی ناروا و رسانه ای علیه نهاد قانونی و حیاتی شورای نگهبان نبودند و درمواردی نیز مخالفین رأی شورای نگهبان را افراطی و تندرو معرفی می کردند.

حالا این سوال به ذهن می‌رسد که چرا کسی که خود پرچم‌دار تبعیت از رأی شورای نگهبان و دعوت کننده به آن بود، اکنون تاب و تحمل انجام وظیفه این نهادقانونی را در انتخابات ها ندارد و از ماه ها قبل، جوسازی رسانه ای با چاشنی تهمت، توهین و تهدید علیه شورای نگهبان را در دستور کار قرار می دهد؟! چرا روزگاری خواستار دقت شورای نگهبان درخصوص صلاحیت ها بودند و امروز اساساً ردصلاحیت را غلط و اجحاف به مردم و غیرقانونی جلوه می دهند؟! آیا نقش، جایگاه، تکالیف، اختیارات و اعضای شورای نگهبان اینقدر دچار تحول اساسی شده اند که ایشان محق به این حجم اعتراض باشند و یا باید بپذیریم که آقای هاشمی همان طوری که مواضعش در مورد استکبارستیزی، ماهواره و حجاب تغییر کرده است در اینجا هم به واسطه تغییراتش به دنبال به قدرت رساندن کسانی است که فاقد صلاحیت های قانونی هستند؟! و گرنه چگونه می شود که از عدم رد صلاحیت احمدی نژادی که هیچ پرونده تخلفی نداشت این همه گلایه کند ولی از رد صلاحیت کسانی که در فتنه 88 اصول متعدد قانون اساسی، منافع ملی، وحدت ملی و امنیت ملی را خدشه دار کردند اینطور ابراز ناراحتی کند؟! این سیاست های دوگانه، نیت آقای هاشمی در خصوص برخورد با شورای نگهبان و مقوله نظارت استصوابی را اساساً زیر سؤال برده است.


nazokbin

94/10/13
9:2 ص

mesbah-yazdi-rahbari (1)

باتوجه به تحریف ها و تقطیع های گسترده ای که علیه اظهارات علامه مصباح و با هدف تخریب وجهه و شخصیت علمی و اخلاقی و آموزه های ایشان صورت می گیرد، برآن شدم تا یکی از بیانایت شفاف ایشان در خصوص نقش مردم در حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی را تقدیم نمایم:

«رأی و رضایت مردم باعث به‌وجود آمدن یک حکومت می شود. خداوند متعال به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم می‌فرمایند: «هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین» (انفال/62) خداست که تو را با یاری خویش و مؤمنان تقویت کرد. کمک و همدلی مردم در عینیت بخشیدن به حکومت -حتی حکومت پیامبر صلی‌الله علیه و آله وسلم- است. ما شیعیان معتقدیم که خدای متعال بعد از پیغمبر اکرم(ص)، حضرت علی علیه السلام را برای حکومت تعیین کرده بود. پس حکومت ایشان ازطرف خدا تعیین شده بود ولی ایشان 25 سال اقدام به تشکیل حکومت نکردند، چرا؟ برای اینکه مردم یاری‌اشان نکردند. مدتی در حدود 6 ماه ایشان، حضرت زهرا سلام‌الله علیها و حسنین علیه‌السلام را برمی‌داشتند و در خانه مهاجرین و انصار می رفتند و یادشان می آوردند که مگر فلان روز نبودید که پیامبر (ص) چه گفت؟ مگر در غدیر من را معرفی نکرد؟ پس چرا حمایت نمی کنید؟ هرکسی بهانه ای می آورد. اول سلمان و ابوذر و مقداد بودند و بعد عمار هم ملحق شد. بعد از 6 ماه محاجه، ایشان با همراهی حضرت زهرا سلام الله علیها، 12 نفر حاضر شدند طرفداری از امیرالمؤمنین علیه السلام بکنند، ولی نمی شد حکومت تشکیل داد. بعد از 25 سال مردم از حکومت های دیگر سرخورده شدند و به در خانه حضرت آمدند. ایشان آنجا خطبه شقشقیه را ایراد فرمود: “لولا حضور الحاضر و قیام الحجت به وجود الناصر … لالقیت حبلها علی غاربها” اگر شماها حاضر نشده بودید و اگر نبود که با وجود یاران و ناصران حجت بر من تمام است، باز هم خلافت را رها می کردم. حالا که من ناصر دارم، حجت بر من تمام است. دیگر نمی توانم شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنم، چون ناصر دارم. همچنین از آن حضرت نقل کرده اند: “لا رأی لمن یطاع” یعنی: “کسی که فرمانش پیروی نمی شود، رأیی ندارد” این سخنان همگی بیانگر نقش مردم در پیدایش و تثبیت حکومت الهی، خواه حکومت رسول الله (ص) و امامان معصوم (ع) و خواه حکومت فقیه در زمان غیبت است… گرچه “مقبولیت” با “مشروعیت” تلازمی ندارد. اما حاکم دینی حق استفاده از زور برای تحمیل حاکمیت خویش ندارد.»
«حکومت و مشروعیت»، فصلنامه کتاب نقد، شماره 7، تابستان 1377، ص 52

-mesbah-yazdi-rahbari

با مطالعه نظرات بالا ممکن است برخی اینطور بگویند که پس چرا بین نظرات امام خمینی در خصوص ولایت فقیه و نظرات علامه مصباح تعارض وجود دارد که در پاسخ به این سؤال بهترین کار مراجعه به توضیح خود علامه مصباح است:

«حضرت امام در مقام اینکه حکومت اسلامی را اثبات کنند، 2 روش بحث داشتند. یک روش بحث برای دنیایی که طرفدار دموکراسی است …این بحث بحث جدلی است، اما آنجایی که خود امام می خواهد برهانی بفرماید، پس از آنکه حکم حکومت دولت موقت را تنفیذ کردند، در مصاحبه با خبرنگاران فرمود: “من بر اساس ولایت الهی که دارم، شما را به نخست وزیری منصوب می کنم”، نفرمود چون مردم گفتند. چرا؟ چون مخاطبش مسلمان‌ها بودند، مخاطبش کسانی بودند که ولایت الهی را قبول داشتند. با آنها که می خواهد سخن بگوید، همان مطلب برهانی را بیان می کند اما وقتی با دنیا می خواهد سخن بگوید، باید بر اساس مقدماتی صحبت کند که دنیا بفهمد و قبول کند لذا وقتی در پاریس با امام مصاحبه می کردند که اگر شما پیروز شدید، چه حکومتی را بر سر کار خواهید آورد؟ نفرمودند ولایت فقیه (چون باید بر اساس منطقی سخن بگوید که آنها بفهمند و بپذیرند) بنابراین فرمود: “مراجعه می کنیم به آرای مردم، مردم مسلمان هستند و اسلام را می خواهند”، پس نتیجه همان می شد، اما روش بحث فرق دارد. به آنها می گوید چون مردم مسلمان هستند و اسلام را می خواهند، ما حکومت اسلامی را دایر کردیم تا آنها برایشان قابل فهم و پذیرفتن باشد، اما با خود مسلمان‌ها که صحبت می کنند می فرمایند: چون من ولایت الهی دارم، خدا به من حق داده است.»
«گفتمان مصباح» رضا صنعتی، انتشارات مرکزاسناد انقلاب اسلامی، صص629-630-631

توصیه این که با توجه به هجمه تبلیغاتی سنگینی که به استناد صحبت مقام معظم رهبری و مشاهدات عینی در فضای جامعه، غالبا علیه علامه مصباح صورت میگیرد، با دیدن هر نظر و مطلبی که به ایشان منتسب میشود قبل از هرگونه قضاوت، ابتدا اصل کلام را از منابع صحیحی مثل سایت استاد بیابید و پس از مطالعه در مورد آن قضاوت کنید و گرنه به راحتی تحت تأثیر هجمه های سنگین علیه ایشان، از فردی که مقام معظم رهبری ایشان را مطهری و طباطبایی زمان تعبیر نمودند محروم خواهیم شد.


nazokbin

94/9/12
8:53 ص

shobhehشبهه:
نقدی بر فتوای عجیب رهبر ایران مبنی بر حرمت انتقاد علنی از عملکرد مسئولین نظام !!
متن فتاوای ایشان به ترتیب زیر است :
‏« گزارش دادن ظلم مسئولین به مراکز و مراجع مسئول براى پیگیرى و تعقیب، بعد از تحقیق و اطمینان نسبت به آن اشکال ندارد و حتّى اگر از مقدمات نهى از منکر محسوب شود واجب میگردد، ولى بیان آن در برابر مردم وجهى ندارد، بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعیف دولت اسلامى شود حرام است .‏» ‏( اجوبة المسائل، تجسّس و خبرچینى و افشاء اسرار، شماره 1391‏) همچنین ایشان در استفتائی دیگر میگوید : واضح است هر عملى که موجب بدنامشدن چهره جمهورى اسلامى که در برابر کفر و استکبار جهانى ایستاده است، شود به نفع اسلام و مسلمین نیست . بنابراین، اگر این سخنان موجب تضعیف نظام جمهورى اسلامى باشد جایز نیست .‏» ‏( اجوبة المسائل، تجسّس و خبرچینى و افشاء اسرار، شماره 1397) ، صدور چنین فتاوایی از سوی رهبر ایران حقیقتاً بسیار سؤال برانگیز، عجیب و غیر قابل درک است؛ چراکه از یکسو نه با مبانی عقیدتی، ایدئولوژیک و بنیادین اسلامی و نه با سیره عملی اهل بیت علیهم السلام سازگاری ندارد و از سوی دیگر در دنیای امروز صدور چنین احکام و فتواهایی از سوی حاکمان کشورها به چیزی جز استبداد و خودکامگی آن ها تعبیر نمی شود …

پاسخ به شبهه:
باتوجه به این که در متن شبهه خود سوالات بیان نشده است، دو سوالِ استفتاء در ادامه می آید:
“آیا بیان ظلم یاخیانت بعضی از مسئولین ادارات در برابر مردم جایز است؟”
“عدّه‏ای در برابر دیگران مبادرت به طرح کمبودها و ضعف هایی که در جمهوری اسلامی وجود دارد، می ‏کنند، گوش‌دادن به این سخنان و حکایت ها چه حکمی دارد؟”
و در ادامه به اشکال وارد شده در خصوص این دو فتوا مختصراً پاسخ داده می شود:

1- همانطور ی که در متن استفتاء آمده است، مقام معظم رهبری به صورت کلی نقد علنی به مسئولین را حرام و غیر مجاز اعلام نکرده اند، بلکه به صورت مشروط حرام اعلام کردند که “…بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعیف دولت اسلامى شود حرام است .‏” و مسلماً این موجب فتنه، فساد و تضعیف دولت اسلامی شدن بابت هر انتقادی صادق نیست.

2- حرمت فتنه و فساد در نظام اسلامی اینقدر بالاهست که در این فتوا لحاظ شده است و امام خمینی (ره) و بسیاری از مراجع معاصر دیگر مثل آیات عظام وحید خراسانی و مکارم شیرازی و نوری همدانی هم حفظ نظام را از اوجب واجبات دانسته اند. و حتی خود حضرت امیرالمؤمنین (ع) هم در جایی که دیدند حکومت اسلامی و جامعه مسلمین دچار لطمه می شود استخوان در گلو و خار در چشم، در برابر بزرگترین ظلم عالم سکوت کردند.

53efbd18355fb311a58faa61ca3733b212d67fb5

3- مقام معظم رهبری از طلایه داران عدالت خواهی و مطالبه گری نسبت به مسؤولان هستند و خودشان بارها در هم ین خصوص با دستورات و بعضاً نهیب هایی که به عنوان مثال در آخرین پیامشان برای همایش مبارزه با مفاسد اداری بیان کردند، از سران قوا و سایر مسؤولان انتقادکردند و اگر رهبری هرگونه نقدی را حرام می دانستند خودشان مرتباً مرتکب آن نمی شدند.

4- توصیه های مقام معظم رهبری به دولت ها و مسؤولان بابت پذیرش انتقادات منصفانه و توصیه های شان به نقد منصفانه، خود نشان از اعتقاد راسخ ایشان به فرهنگ نقد منصفانه و مطالبه گری عالمانه دارد.

5- بسیاری از نقدهای معمولی و طبیعی خودشان موجب اصلاح نقاط ضعف و جلوگیری از تضعیف نظام می گردند، لیکن اگر کسی بداند که برآیندِ بیان یک شیوهی خاص اعتراض، در نهایت به جای این که موجب اصلاح گردد موجب فتنه و فساد و تضعیف حکومت اسلامی می گردد، مسلماً مسئله متفاوت است.

6- مقام معظم رهبری تشخیص مسئله را به مقلد واگذار کرده است تا اگر عملی را موجب بدنامی ، تضعیف یا بروز فتنه یا فساد ببیند، طرح علنی اش را حرام بداند ولی تشخیص آن، بدون ایجاد منع قانونی به مقلد واگذار شده است؛ و هم اکنون رسانه ها و اشخاص به راحتی و بدون هرگونه عواقب قانونی به انتقاد علنی از مسئولان و حتی قوا و نهادهای قانونی و حتی نظرات رهبری اقدام می کنند (البته باید بین نقد و اقدام عملی خودسرانه تفاوت قائل بود) و عملاً رهبری تلاش دارند بین عدالت جویی، نقدمنصفانه و تضعیف نشدن حکومت اسلامی یک رابطه فراهم آورند.

7- همانطوری که آبروی مؤمن محترم و طرح اتهام علیه افراد بدون ارائه اسناد و آرای مجاری قانونی، یک جرم و گناه تلقی می شود، همین مسئله درخصوص مسئولین هم صادق است، نمی توان بدون اطلاع داشتن از قوانین و محدودیت های مسئولین و اطلاع از روند دقیق فرایندهای اداری و ابعاد مختلف مسائل، مرتکب تهمت و هتک حرمت گردید، لیکن متأسفانه این نقیصه هم اکنون در کشور رایج است و اشخاص به راحتی اقدام به تخریب شخصیت های مسئولان حاضر یا گذشته می نمایند که این شیوه نه به لحاظ هتک حرمت به آبروی مسئولان قابل پذیرش است و نه بابت هتک حرمت به شخصیت و جایگاه نظام اسلامی.


nazokbin

94/7/21
10:57 ع

IMG-20150428-WA0e006هنوز آنچه که موجب پذیرش قطعنامه 598 شد را از خاطر نبرده ایم، هنوز یادمان نرفته است که در اواخر جنگ برای راضی کردن امام و بهتر بگویم برای تحمیل قطعنامه کردن به امام امت چه فرایندی طی شد، یادمان نرفته که برخی فرماندهان جنگ، نخست وزیر و برخی شخصیت های سیاسی چگونه نامه های محرمانه ی عجز و خستگی خود در برابر تحریم های وقت را به دست هاشمی رفسنجانی دادند تا با یک دست نامه و یک دست جام زهر به نزد امام خمینی برود.
- و دیروز نامه ای با امضای 4 وزیر خطاب به جناب روحانی مطرح شد،‌ نه فقط با امضای وزیران اقتصادی بلکه امضای وزیر دفاع هم در آن میان تعجبمان را برانگیخت، ابتدا همه گمان کردیم این نامه ها به دلیل ناهماهنگی و ضعف دولت در حل مسائل اقتصادی تنظیم شده است و این مسئله موجب هجمه سنگین به دولت بابت بی کفایتی، ناهماهنگی و تناقضگویی در خصوص رکود گردید که این فضا خیلی سریع واکنش نویسندگان نامه و سخنگوی دولت را باعث شد که برخی در رسانه ملی و برخی دیگر در رسانه های دیگر گفتند که این نامه به دستور شخص رئیس جمهور و به قلم وزیر اقتصاد نوشته شده است، که این نامه در کنار حساسیت بحث برجام، از یک سناریوی خطرناک پرده برداشت.
- تمام علایم و شواهد اعم از اصرار بر خالی بودن خزانه، اذعان به ضعف نظامی در برابرآمریکا، ارتباط دادن آب، نان و هوای مردم به تحریم ها و نامه ی 4 وزیر من جمله وزیر دفاع به رییس جمهور آنهم با دستور شخص روحانی و امضای وزیر دفاع این سناریو را تقویت می کند که این نامه در واقع نه برای شخص روحانی، بلکه برای تقدیم جام زهر به مجلس، رهبر و مردم تهیه شده است و تنها تفاوت این شرایط با اوضاع سال 67 این است که امروز نامه ها به صورت گروهی و خطاب به شخص روحانی نوشته شده اند و در آن روزگار انفرادی و خطاب به امام خمینی و با صحنه گردانی هاشمی تنظیم گردید.
- و امروز شاهدیم که سناریوی برجام پیچیده تر و کامل تر از سناریوی 598 در حال پیاده سازی از سوی دولت، وکیل الدوله های مجلس و برخی رسانه های داخلی است تا با بسترسازی های سیاسی و اجتماعی، برجام را جا بیندازند و هرجا که احساس می کنند چیزی مانند کمیسیون ویژه برجام در کارشان گره انداخته است، حتی با فروش اعتبارشان و از هر راه و روش قانونی یا غیرقانونی، آن مانع را از پیش روی برجام برمی دارند.
- و اما نکته آخر، اگر آن روز امام از جام زهر گفت و امروز ما برجام را جام زهری دیگر تلقی می کنیم، دلیلش این نیست که از خوشی و آرامش بدمان بیاید ولی اعتقاد راسخ دارین همانطور که جام زهر 598 مانع دشمنی ها، خباثت ها، سنگ اندازی ها، ترورها، توهین ها و تحریم های دشمنان علیه ایران اسلامی نگردید، امروز هم پذیرش این برجام مانع این دشمنی ها نخواهد شد و بالعکس دولت با برزمین گذاشتن سلاح و سپر توان نظامی و اقتصاد مقاومتی، خواسته یا ناخواسته خودش را در برابر نفوذهای نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، آسیب پذیر تر می کند. دولت ببیند که همانطوری که بعد از پذیرش قطعنامه دشمن بهانه های دیگری را برای فشار بر ایران جست، امروز هم با پذیرش برجام و عقب نشینی از حقوق هسته ای بهانه های دیگری برای فشار پیدا خواهد کرد به خصوص که این برجام ما را در برابر انواع نفوذ آسیب پذیرتر می کند و مقامات و کارشناسان آمریکایی نیز صراحتاً برجام را عامل نفوذ نظامی و سیاسی برای فشار به انقلاب و حتی براندازی و یا استحاله انقلاب معرفی می کنند و امروز تمام دشمنان خونی انقلاب اعم از اسراییل، آمریکا، انگلیس، فرانسه، سعودی ها و همه کشورهایی که به خون ملت ما و مسلمین جهان تشنه اند، در اجرای برجام تمایل و همکاری دارند و این لزوم هوشیاری و روشنگری و مقاومت ما را دو چندان می کند.


nazokbin

94/6/8
9:36 ع

آیا رهبری فقط در سال 92 رأی مردم را امانت و حق الناس دانستند؟! و آیا حق الناس دانستن یعنی که تأیید صلاحیت نامزدها توسط شورای نگهبان نباشد؟!

حق الناسمتأسفانه برخی افراد که نمی توانند امانت داری همیشگی نظام و اعتماد همیشگی مردم به نظام را تصدیق کنند، طوری وانمود کنند که در انتخابات سال 92 یک اتفاق عجیب رخ داده و برخلاف انتخابات های گذشته، رهبری رأی مردم را امانت و حق الناس معرفی کرده است و تنها این مسئله بابت تمایل مردم به حضور در انتخابات گردیده است و بعدهم برای رعایت این حق الناس، حذف جایگاه شورای نگهبان در تأیید صلاحیت نامزدها را طلب می کنند، لیکن با مراجعه به سخنان رهبری مشاهده می شود که ایشان همواره بر امانت بودن آرای مردم و لزوم صیانت از آرای مردم توسط شورای نگهبان و وزارت کشور تاکید کردند و حذف نامزدهای فاقد صلاحیت را نیز حق مردم دانستند:

شورای نگهبان هم با کمال دقّت و امانت باید مراقب باشد که هیچ‌گونه تخلّفی در انتخابات نشود. حقّ مردم است که شورای نگهبان نگذارد بدخواهان این ملت به قوّه مقنّنه راه پیدا کنند. شورای نگهبان باید حقّ مردم را ادا کند و مانع شود از این‌که بدخواهان این ملت، بدخواهان این انقلاب، بدخواهان امام، وارد قوّه مقنّنه کشور امام شوند. 1378/11/13
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2989
توصیه‌ای هم به مسؤولان و دست‌اندرکاران میکنم و آن این است که هم هیأتهای اجرایی و هم هیأتهای نظارت باید کمال دقّت خودشان را به کار ببرند تا  از آراء مردم صیانت شود و این آراء با امانت کامل شمارش و قرائت گردد؛ کمااین‌که بحمداللَّه همین‌طور هم بوده است. 1380/03/18
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3069
امروز هم من از دست‌اندرکاران انتخابات – هم مجریان و هم ناظران – جداً و موکداً درخواست میکنم که از آراء مردم حفاظت کنند. آراء مردم امانتی است در دست آنها و بدون هیچ‌گونه جانبداری و دخالت دادن امیال خودشان، رأی مردم را بگیرند و آن‌چنان که هست، بخوانند و ثبت کنند و سپس اعلام کنند. 1384/04/03
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17909
آراء مردم باید صیانت شود. هم مسئولانی که در وزارت کشور هستند، و هم نظاری که وابسته‌ی به شورای نگهبان هستند، باید مراقب باشند و از یکایک آراء مردم صیانت و حفاظت کنند. البته ما به مسئولانِ خود اعتماد داریم؛ اما باید کاملاً مراقب و مواظب باشند؛ چون آراء مردم امانت الهی در دست آنهاست. 1384/03/25
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3296
 من میبینم متأسفانه در اظهارات بعضیها – حالا ان‌شاءاللَّه که از روی غرض‌ورزی نیست – مرتب تکیه میکنند: آقا! تقلب نشود، آقا! تقلب نشود؛ آقا! دستبرد نشوند. چه تقلبی!؟ قریب به سی سال است که دستگاههای مجری این مملکت دارند انتخابات را انجام میدهند با سلامت کامل،… ما البته سفارش کرده‌ایم؛ مکرر سفارش کرده‌ایم؛ مکرر هم سفارش خواهیم کرد به همه‌ی دست‌اندرکاران؛ هم به وزارت کشور، هم به شورای محترم نگهبان، به نظار و مجریان: مراقب باشند، مسؤولیتشان را، وظیفه‌شان را درست انجام بدهند، خوب انجام بدهند، آراء مردم دست اینها امانت است؛  نگذارند کسی دخالت بکند؛ نفوذ بکند.1386/10/19
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3419
به غیر از این که نظارت استصوابی در زمان حیات امام مورد تأیید ایشان بوده است، در ادبیات امام خمینی نیز در خصوص لزوم به قدرت نرسیدن گروه انحرافی حجتیه توسط شورای نگهبان تأکید شده است که نشان از اهمیت فرایند تأیید صلاحیت شورای نگهبان دارد (صحیفه نور ،ج21 ،ص579) .
نکته ی نهایی این که براساس قانون اساسی، نظارت براجرای انتخابات و تفسیر قانون اساسی حق شورای نگهبان است و این شورا نیز نظارت استصوابی را از زمان امام خمینی اجرا نموده و این مسیر همواره مورد تأیید رهبری نیز بوده است و حتی افرادی مانند هاشمی رفسنجانی نیز قبلاً در برابر نگرانی برخی جریانات، تفسیر شورای نگهبان در خصوص نظارت استصوابی را قانونی و حق این نهاد معرفی کرده اند.
http://hashemirafsanjani.ir/fa/content/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%A8%D8%A7%D9%86

 


nazokbin

94/3/16
12:3 ع

 

تحریف شخصیت امام خمینیمقام معظم رهبری در سالروز وفات حضرت امام خمینی قدس سره الشریف، بر موارد زیادی تأکید کردند که مطمئناً بیشترشان بر یک نقطه تمرکز داشتند و آن تبیین شخصیت حضرت امام و دور کردن خدشه های انحرافی به شخصیت ایشان بود. البته این فقط امام خمینی نیست که مورد هدف تحریف قرار گرفته است، بلکه اکثر مبانی انقلاب و انقلابی گری مورد هجمه است و اگر هم تحریف شخصیت امام خمینی را انجام می دهند، آن هم در جهت و باهدف تحریف انقلاب است.

برخی برای این که استکبارستیزی را بزنند به تحریف تاریخ اسلام، به تحریف تاریخ انقلاب و به تحریف شخصیت معمار انقلاب اقدام می کنند.

برخی برای این که عدالت خواهی، ساده زیستی، مردم داری، دین محوری، کمک به ملت های مستضعف و … را به فراموشی بسپارند از هر حربه ای استفاده می کنند،‌ با توجیه، با تحریف تاریخ، با تفسیر به رأی، با خاطره سازی، با تحریف شخصیت امام و بزرگان اسلام و انقلاب و با توهین و تهمت به کسانی که هنوز مقید به رفتارهای انقلابی هستند، تلاش می کنند چهره انقلاب را در ذهن مردم تحریف و شخصیت های انقلابی را در اذهان مردم تخریب کنند.

در این میان، شخصیت امام خمینی به عنوان یک خط کش مهم انقلاب و انقلابی گری عمل می کند و رفتارها و گفتارهایش به مثابه سدی در برابرتحریفات انقلاب عمل می کند و در چنین شرایطی یکی از ناجوانمردانه ترین روش ها برای تحریف انقلاب تحریف شخصیت امام، تأویل به رأی خصوصیات بارز ایشان در استکبارستیزی، ساده زیستی، عدالت خواهی، دین محوری و … جریان خاطره سازی است. وقتی امام خمینی در سخنرانی ها و دست نوشته های و رفتارشان مکرراً بر دشمنی با استکبار و کنار نیامدن با ایشان تأکید کرده اند، تلاش می شود تا با ساختن خاطره، تمام آن گفتارها، نوشتارها و رفتارها را مخدوش نمایند، البته شاید ساختن یک خاطره که در مسیر شخصیت واقعی کسی باشد چندان قابل تشخیص نباشد، اما وقتی تناقضات آشکار رخ می دهد، ساختگی بودن خاطرات به خوبی نمایان می گردد.

البته همانطوری که بیان شد، از این قبیل تحریف ها فقط در خصوص شخصیت امام مشاهده نمی شود، بلکه از قیام عاشورا تا صلح امام حسن و صلح حدیبیه و مفهوم امامت و فتنه جمل … را نیز در برمی گیرد؛ متأسفانه برخی افراد و شخصیت ها به جای این که خودشان را با سیره و گفتار پیامبر، اهل بیت و امام خمینی منطبق کنند، شخصیت ایشان را تحریف می کنند و به سمتی که دل خواهشان است تأویل می نمایند مثلاً در جایی که سالار شهیدان در برابر فسق و ظلم یزیدیان مصالحه نکرد و تن به زندگی با ذلت نداد و جانش را فدای اصلاح امور جدش و امر به معروف و نهی از منکر قرار داد، نمی توان این مفهوم را منطبق با سازش و مذاکره با استکبار قرین دانست و اینجاست که مبارزه با تحریفات و شبهات بسیار اهمیت پیدا می کند.

اصلاً فرض کنیم که اظهاراتی که برخی حامیان مذاکره در خصوص شرایط فعلی با برخی شرایط صدراسلام که منجر به مذاکره و صلح شد صحیح باشد که نیست، ولی نمی توان خروش پیامبر و امام را در برابر بدعهدی دشمنان بعد از صلح حدیبیه، یا صلح امام حسن علیه السلام، یا پس از بدعهدی بنی قریضه، با تحمل و گذشت از تمام بدعهدی های آمریکا و غرب مشابه دانست، حقیقتا نمی توان صلح هایی را که در نهایت با بدعهدی طرف مقابل، همه چیز را به نفع مسلمانان تمام می کرد را با صلحی مقایسه کرد که دست طرف مقابل در بدعهدی همیشه باز و دست ما در مقابله به مثل بسته باشد، یادمان نمی رود که ما پس از بدعهدی های هسته ای طرف مقابل در اواخر دولت اصلاحات، ناچار به ترک تعلیق داوطلبانه شدیم، چقدر ما را متحمل فشارهای بین المللی کردند و این مسئله ای است که به نظر می رسد با توافقات فعلی به مراتب بدترش حادث شود.

متأسفانه برخی برای تحریف مفهوم آسمانی ولایت تلاش می کنند حتی امامت را نیز به یک مفهوم زمینی و مترادف با دموکراسی تحریف کنند و برای ای منظور از بیان دروغ نسبت به ولایت حضرت امیر علیه السلام نیز ابایی ندارند، مثلاً می گویند پیامبر به حضرت علی علیه السلام در مورد رأی مردم وصیت کرده است به نحوی که بدون رأی مردم حتی امامت شان هم زیر سوال باشد و حال این که این ها به عنوان دروغ بستن به معصوم و تحریفات جدی در تاریخ اسلام و از گناهان بزرگ کبیره به شمار می رود.

یکی از شیوه های معمول برای زدن آرمانهای انقلاب، استفاده از الفاظ توهین آمیز و تحقیر کننده در قبال کسانی است که انقلابی حرف می زنند و انقلابی می زیند، به عنوان مثال، توجه به دین داری و هدایت مردم توسط حکومت را به خشونت و بی منطقی تأویل می کنند، ساده زیستی و مردم داری را به پوپولیستی بودن تعبیر می کنند، استکبارستیزی را به شعارزدگی تفسیر می کنند، دینداری را به ریاکاری تشبیه می کنند و در نهایت تمام تلاش شان را می کنند تا مردم نسبت به مفاهیم اصیل انقلابی بدگمان شوند.

نگاهی به روش های غیر اخلاقی در تخریب وجهه انقلابی گری نشان می دهد که سکوت و بی تفاوتی در این عرصه حقیقتاً مجاز نیست، این که پاسخگویی به تحریف های انقلاب و اسلام را نیز به رهبری موکول کنیم، این که ایستادگی در برابر فشارها و جام زهرهای ظل این تحریفات را نیز به رهبری متوجه کنیم، این ها خواسته تحریف کنندگان است و حال این که صاحبان این انقلاب خود مردم هستند و مردم و به خصوص خواص و نخبگان جامعه باید نسبت به این تحریفات کاملاً هوشیار باشند و بهترین روش برای خنثی کردن این تحریفات در کنار روشنگری، این است که خودمان به این مبانی پایبند باشیم، هر کدام از ما باید نمونه تبلور یافته از تفکر و مشی انقلابی باشیم، در این صورت، برچسب ها دیگر در ذهن نوجوانان و جوانان و عوام کارگر نخواهد بود، یک انقلابی خوش اخلاق، مردم دار، دین دار، ظلم ستیز، ساده زیست و بی تکلف، بزرگترین شاخص برای برطرف کردن این شبهات و تهمت هاست، شیوه ای که در کلام و رفتار مقام معظم رهبری به برجستگی مشخص است.


nazokbin

94/2/1
1:52 ع

 

هاشمی رفسنجانی

یکی از معروفترین جملاتی که برای بزرگداشت مقام هاشمی رفسنجانی به کار می رود این جمله امام خمینی است که فرمودند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است و اگر چه ما هم تا سال ها به این جمله اعتقاد داشتیم، اما مدتی است که این مسئله سوال برانگیز شده است، به راستی آیا هاشمی در مسیر زنده نگه داشتن نهضت حرکت می کند؟ پاسخ سوال را در چند بند بررسی می کنیم:

  • مطمئناً زنده بودن هر نهضتی به زنده بودن آرمان ها و اصولش است و اگر بخواهیم آرمان های انقلاب اسلامی را در چند عبارت بشماریم به مواردی مانند استکبارستیزی،‌ حمایت از مظلومین، عدالت خواهی، ساده زیستی، ولایت مداری، دین محوری و …. می رسیم، مشخص است آن زمانی که حضرت امام خمینی حیات هاشمی را وسیله ای برای حیات نهضت تعبیر می کردند این مضامین را مد نظر داشته اند، یعنی این جملات در زمانی رخ داد که جناب هاشمی استکبار ستیز بود، عدالت خواه و حامی مظلومان بود، حامی فلسطین بود، دشمن اسرائیل بود، مطیع ولی فقیه بود، خودش و فرزندانش در جبهه های نبرد حضور بهم می رساندند.
  • سوال جدی این است که آیا هم اکنون نیز هاشمی همان آرمان های اصیل انقلاب و امام را فریاد می زند؟ آیا او همچنان مرگ بر آمریکا و مستکبران عالم را زنده نگاه می دارد و یا این که مخالف شعار مرگ بر آمریکا شده است؟ آیا او همچنان دفاع از مظلوم را فریاد می کند و یا شعار نه غزه و نه لبنان از زیر عبایش فریاد می شود؟ آیا او همان بغض نسبت به صهیونیست ها و دروغ بودن هلوکاست را دارد و یا هم اکنون مدعی مظلومیت یهودیان در هلوکاست شده است؟ آیا او هم مانند امام خمینی و رهبری اعتقاد دارد که نباید خانواده اش در عرصه های سیاسی و اقتصادی از رانت جایگاه شان استفاده کنند و یا این که فرزندانش را در موقعیت های بزرگ و خطیر اقتصادی مستقر کردند؟ آیا او همچنان عدالت خواه است و یا این که برای فرار فرزند مفسدش به هر دستاویزی چنگ می زند؟ آیا او همچنان ولایت مدار است و یا این که به جای تبعیت از ولایت فقیه دچار تعلل در برابر اوامر ولایت گردیده است؟ آیا او همچنان از حکومت دینی و حدود الهی مثل گذشته حمایت می کند و یا این که دیگر با بی حجابی و یا پدیده هایی مانند ماهواره مشکل ندارد و حتی به دنبال تطهیرشان است؟
  • مرتبه ی سوم حفظ هر نهضت، تلاش برای اعتلا و ارتقای انقلاب و تثبیت پایه های آن است ولی آیا هاشمی حقیقتاً در جهت اعتلای انقلاب و حفظ نظام گام برمی دارد؟ اگر چنین است، چگونه می توان نقش هاشمی، خاندان و برخی یارانش را در بردن انقلاب تا لبه پرتگاه کودتا توجیه کرد؟ چگونه می توان نقش او در فتنه 88 را با این همه عدول از قانون اساسی، اوامر رهبری و منافع ملی جمع کرد؟ به راستی می توان رویکرد خاص و بی سابقه هاشمی در فتنه 88 را در جهت حفظ نهضت تلقی کرد و یا برعکس حرکتی در جهت از بین بردن آن بود؟ این که تمام مخالفان نظام از رجوی ها و منافقین، ریگی ها، سلطنت طلب ها، ملی مذهبی ها، همجنس بازان، و اسرائیل و آمریکا و انگلیس با ایشان همصدا شده بودند تا این نظام را از هم بپاشانند با کدام منطقی در جهت حفظ نهضت می تواند تلقی گردد؟
  • به راستی با این اوصاف آیا می توان هاشمی را در مسیر حفظ نظام دانست؟ آیا می توان هاشمی و رفتار و عملکرد و یارانش را در مسیر حراست از نهضت و آرمانهایش تلقی کرد؟ آیا سوت و کف و هورای دشمنان قسم خورده داخلی و خارجی انقلاب به خاطر تلاش هاشمی برای حفظ نهضت است؟ به راستی آیا این هاشمی همان هاشمی زمان حضرت امام و منطبق با آرمان های انقلاب است؟
  • به زعم حقیر بهتر است جمله “ هاشمی زنده است چون نهضت زنده است” را در کنار جمله ی معروف “ملاک وضعیت فعلی افراد است” بگذاریم و حساب هاشمی انقلابی را از هاشمی استحاله شده را جدا کنیم،‌ همانطوری که برخی از یاران پیامبر در صدر اسلام نیز علی رغم تعریف و تمجیدهای حضرت پیامبر در برابر حضرت امیرالمومنین ایستادند نباید ایشان و هیچ کس دیگری را از این خطا و انحراف مبرا و مصئون بدانیم به زعم من مطئناً جمله حضرت امام در آن زمان یک جمله صحیح و درست بوده است ولیکن آنچیزی که محل اشکال دارد این است که جناب هاشمی نتوانست جایگاهی که حضرت امام برای ایشان متصور شده بود را حفظ کند.
  • این تنها هاشمی نیست که دچار تغییر می شود بلکه همه ی انسان ها قابل تغییرند و افرادی که به ابتلائات سختی مانند آزمون های قدرت و ثروت و فرزند مبتلا می شوند از دیگران بیشتر در معرض خطرند، مطمئناً خیلی از انقلابیون، قبل از ابتلا به این امتحانات سخت، هرگز گمان نمی کردند که روی به خاطر حزب، قدرت و یا فرزند در برابر ولایت بایستند و چه بسا انسان های بزرگ و قهرمانی که در برابر آزمون های الهی تاب نیاوردند و راه اشتباه را برگزیدند که این مسئله برای هر انقلابی جوان و کهنه کاری قابل تأمل و درس آموزی است، اولین افت برای ما مصئون دانستن خود و ساده گرفتن امتحانات و ابتلائات است.

nazokbin

93/12/20
9:13 ع

 

خط امام

چرا بخش زیادی از اصلاح طلبان علی رغم تفکرات ساختار شکنانه ای که دارند خودشان را به خط امام منتسب می دانند؟ مگر چه تفاوتی بین خط امام خمینی و خط مقام معظم رهبری وجود دارد که ایشان خط یکی را از دیگری جدا می کنند؟ در این مطلب، پاسخ این سوال را از سه نظر بیان می کنم:

1- همیشه پنهان شدن پشت کسی که دستش از دنیا کوتاه شده و نمی تواند شخصاً تفکراتش را تبیین کند، می تواند مفید باشد چرا که می توان هرطور که می خواهند نظراتش را تفسیر کنند و از او خاطره بسازند و نقل کنند. در این سال ها بارها دیده ایم که برخی اطرافیان امام خمینی برخلاف نظر صریح ایشان، تحت عناوین خط امام و یا یار امام تلاش کرده اند تا امام خمینی را در نگاه مردم تحریف کنند که وقتی به وصیت نامه ی خود امام مراجعه می کنیم متوجه می شویم که ایشان از قبل حدس چنین شرایطی را می زدند و به همین دلیل در همان موقع هرگونه خاطرات و نظرات و نقل قول های از خود را جز در مورد دستخط ها و یا سخنرانی ها، مردود و غیر قابل استناد معرفی کردند.

2- امام خمینی و امام خامنه ای هر دو در ایستادن و استقامت بر اصول و آرمان ها در برابر اصرارها محکم بودند و در عین حال نیز از مشورت دلسوزان استقبال می کردند، اما برخی از اطرافیان مشورت را به حد پافشاری می رساندند که در این صورت بازهم اگر نظر ایشان مخالف با اصول بود، رهبران ما در برابر فشار صرف تسلیم نمی شدند، اما تحمیل گران همیشه به پافشاری صرف بسنده نمی کردند و بعضاً به فضاسازی و صحنه آرایی می پرداختند، یعنی در شرایط خاص، طوری صحنه را با عواملی که داشتند بهم می زدند که عملاً گزینه های قابل انتخاب حذف یا کاهش یابد که یکی از این تحمیلگری ها را در جام زهر پذیرش قطعنامه دیدیم که چگونه با هماهنگ کردن برخی از متصدیان جنگ و دولت و عدم همکاری ایشان با تبعیت از دستورات امام، کاری کردند که امام به این تصمیم برسد که عملاً مسئولانش دیگر مرد جنگ و مقاومت نیستند. عین این مسئله در انتخابات 88 نیز پیش آمد تا امام خامنه ای مجبور شود ابطال انتخابات را بپذیرد ولی امام خامنه ای قبول نکردند حتی برای این کار کلی صحنه سازی کردند و حتی توانستند بخشی از مردم را برای این فشار وارد صحنه کنند و کمک های خارجی را هم در این خصوص در عرصه رسانه و تحریم جلب کنند ولی نهایتاً این مسئله محقق نشد، مورد دیگری هم در مذاکرات و رابطه با آمریکا مشاهده می شد که بازهم به آن نتیجه که در پی اش بودند هنوز نرسیده اند، تفاوت امام خمینی و امام خامنه ای در تسلیم شدن به تحمیل گری ها در یک نقطه ی مهم به نام آشنایی با ریزه کاری های مدیریت در عرصه های مختلف کشور است. امام خامنه ای به اذعان برخی از دشمنانش مثل مسعود بهنود و رایس و … به لحاظ مدیریتی به راحتی و با یک سخنرانی تمام نقشه ها و صحنه آرایی های دشمنان را بهم می زند و این ریشه در اشراف ایشان به مسائل حکومتی و مدیریتی دارد. حقیقت این است که امام خامنه ای به عنوان شاگرد و فرزند معنوی امام خمینی هم تجربیات امام را بر علم و مدیریت خود افزوده است و هم تجارب سالها مدیریت در عرصه های مختلف را به خود افزوده است. شیوه ی مدیریت مقام معظم رهبری یک شیوه ی تکامل یافته مبتنی بر رهبری امام خمینی عزیز است که این شیوه موجب گردیده است تا میزان موفقیت تحمیلگران در صحنه آرایی و نتیجتاً تحمیل گری به صفر میل کند.

3- یکی از دلایلی که برخی خود را در خط امام خمینی می دانند به منظور سوءاستفاده از جایگاه برخی منتسبین به امام خمینی است، برای این که برای ایستادن در برابر اوامر رهبری موجه به نظر برسند به برخی از نوه ها و یا اقوام امام خمینی متوسل می شوند و این در حالی است که هم امام خمینی و هم یادگار برومندشان حاج احمد آقا به شدت فرزندانشان را از این گونه فعالیتهای سیاسی منع می کردند به نحوی که خود حاج احمد آقا در زمان حیات امام هیچ موضع گیری یا سمتی نداشتند و بعد از فوتشان هم بازهم حاج احمد آقا جز تبعیت محض از رهبری حرکتی نمی کردند و صراحتاً فرزندانشان را هم نصیحت کردند که پس از ایشان جز تبعیت محض از رهبری کاری نکنند. اما متأسفانه عدم هشیاری برخی از منتسبین به حضرت امام موجب شده است تا برخی از مخالفان سیاست های رهبری ایشان را سپر خود کنند و پشت سرایشان قائم شوند.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا یا صاحب الزمان (عج) عاشق آسمونی پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود کانون فرهنگی شهدا پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه