91/6/21
7:31 ع
با توجه به ثبات نسبی نمایندگان ولی فقیه در استان ها به عنوان ائمه ی جمعه در مراکز استان، عموماً ایشان اطلاعات صحیحی و نسبتاً خوبی در خصوص شخصیت های مطرح استان و یا استانداران منصوبه پیدا می کنند و اگر چه با دخالت های مستقیم و خارج از حد، ایشان در بحث اجرایی مخالفم، اما نمی توانم منکر شناخت و اطلاعات ائمه ی جمعه از وضعیت مدیریت اجرایی استانداران در استان شوم.
بارها و بارها در زمان کار تمامی دولت ها، در استانهای مان از کیفیت و میزان مطلوبیت رابطه ی ائمه ی جمعه و استانداران شنیده ایم و بارها نیز اختلافات ایشان نیز در استان ها دامنه پیدا کرده است و بعضاً این اختلافات منجر به تعویض استاندار گردیده است، البته این اختلاف ها غیر طبیعی هم نیست چرا که هر کسی در راستای انجام وظایف خویش مکلف است عمل کند و وظیفه ی امام جمعه به عنوان نماینده ی ولی فقیه در استان تذکر است و وظیفه ی استاندار نیز اجرا که برایند صحیح این تکالیف موجب رشد استان ها می شود.
بحث دیگری که برای فعالان سیاسی استانها مشهود است، تأثیر و نفوذ آقای مشایی در انتخاب استانداران است (چرا که وجه اشتراک اکثر استان داران داشتن رفاقت دیرینه با شخص آقای مشایی بوده است) که اکنون در یک ساله ی آخر دولت آقای احمدی نژاد، این انتخاب استانداران می تواند نقش حیاتی در میزان محبوبیت و نفوذ جریان نفوذی که یقیناً به دنبال معرفی نامزد در انتخابات ریاست جمهوری است ایفا نماید و از این جهت این جریان برای ایجاد انسجام بیشتر در خصوص فعالیت استانداران و کاهش انتقاد به ایشان، مبادرت به جلب رضایت و مفاهمه ی بیش از پیش و حتی غیر طبیعی با ائمه ی جمعه می نماید.
یقیناً در جایی که استانداران جدید به دلیل تفاهم های اولیه مورد تذکر و نظارت نمایندگان ولی فقیه در استان ها قرار نگیرند، از قوت و قدرت سیاسی بیشتری برخوردار خواهند بود که این مسئله نمی تواند به بحث انتخابات ریاست جمهوری بی رابطه ارزیابی گردد و اگر چه ائمه ی جمعه که از شعور سیاسی بالایی نیز برخوردارند را محتاج این تذکر نمی دانستم ولی وظیفه ی خود دانستم که این وظیفه را جسورانه به جان بخرم.
توضیح این که این مطلب در راستای تغییر و معارفه ی تعدادی از استانداران نوشته شد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/4/22
5:34 ع
انتقاد به نمایندگان ولی فقیه در استان ها، شاید پافراتر گذاشتن از گلیم تلقی شود و به همین لحاظ انتقادم را به رسم این که مؤمن آینه ی بردار مؤمنش است، در سایه ی مقایسه با سیره ی رهبر معظم انقلاب طرح می کنم، امید که موجب دلخوری امام جمعه ی عزیزمان نگردد:
چندباری می شود که سیمای استانی ما (باران) امام جمعه ی دانشمندمان را نشان می دهد که بر تختی یک نفره و با لباس غیر رسمی نشسته اند و با مسئولان استانی و یا افراد دیگر دیدار می کنند، اگر چه ظاهر ساده ی اتاق در نظر اول توجه انسان را به خود جلب می کند، اما اینگونه ملاقات های رسمی نه در سیره ی امام خمینی و نه در سیره ی امام خامنه ای مشاهده نشده است، چرا که همواره رهبر معظم انقلاب با لباس رسمی و با احترام کامل با مخاطبان ملاقات کرده اند و این سیره هم نشان از احترام به مخاطبان را دارد، همچنین این حس احترام، به بینندگانی که در تلویزیون این صحنه را می بینند نیز منتقل می شود.
نکته ی دیگری که چندی پیش آقای کربلایی از نیروهای انقلابی و مؤمن رشت نسبت به آن تذکر دلسوزانه داده بودند، برخی اطرافیان امام جمعه ی عزیزمان هستند که متأسفانه به لحاظ مالی و اجرایی توجهی به قانون و مناسبات اجتماعی ندارند و شخصاً یکی از این عدم پایبندی ها را با کمال بی احترامی نسبت به خود درک نموده ام (در مسئله ای کاملاً اداری و غیرشخصی) و دیگر دلیل این که مقام معظم رهبری نه تنها خودشان از هر گونه فعالیت اقتصادی که موجب سوءظن و یا اتهامی گردد پرهیز می کنند بلکه نزدیکانشان را نیز از این مسائل نهی اکید نموده اند و این که مسئولان دفتر امام جمعه ی ما به نام امام جمعه وارد فعالیتهای اقتصادی گردند، کاملا با سیره ی طاهره ی ایشان منافات دارد.
بازهم یک نکته ی دیگر که می تواند در ارتقای جایگاه امام جمعه به عنوان جایگاه رهبری در استان بسیار مؤثر باشد، دخالت های به جا و پرهیز از ورود نابه هنگام به حیطه ی سازمان های اجرایی است. سیره امام خمینی و امام خامنه ای همواره مبتنی بر این بوده است که به رأی مردم و جایگاه های قانونی افراد احترام می گذاشتند و حتی در مورد افرادی مانند بنی صدر و خاتمی و اکنون جریان های انحرافی شاهد پایبندی ایشان به قانون بودیم و این که نمایندگان مقام معظم رهبری در هر استان جایگاه رهبر را نسبت به کشور دارند، نباید موجب شود تا از سیره ی مقام معظم رهبری به لحاظ عدم دخالت در جایگاه های مدیریتی استان عدول ورزند که این دخالتها متأسفانه موجب بی ثباتی های مدیریتی و به نتیجه نرسیدن امور مهم استانی می گردد، و البته توصیه و تذکر پسندیده است به شرطی که به دخالت مستقیم ختم نگردد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/3/27
10:51 ص
مدتی است که استان گیلان، استان میرزاکوچک خان بزرگ، که سیاست را در قالب دیانت با شجاعت و شهادت و ایستادگی در برابر جبهه ی استکبار جهانی معنا کرد گرفتار است! گرفتار باندبازی ها و سیاست بازی های گسترده و منفور. جنگیست این میان بین بزرگان استان از امام جمعه تا استاندار و نمایندگان. انگار گیلان شده است برای خودش یک کشور و جزیره ی مجزا! حتی از ابوموسی نیز جزیره تر شده است،مسئولان بدنبال یارگیری هستند و اگر با آن نباشی پس باید با این باشی و اگر با هیچ کدام نباشی اصلا نباشی بهتر است، کار بدانجا رسیده است که بسیج دانشجویی پیام نور را نیز دستش را به یک یقه بند کرده اند، افراد به جای این که دنبال انجام وظایف خود باشند، دنبال دادن بیانیه و جوابیه بر بیانه و بیانیه بر جوابیه ی بیانه هستند. انتقادات بیشتر بوی گند فحش می دهد و بعضاً تا حد قومیتی تنزل یافته اند. آنچنان انتقادات بعضاً غیر منطقی و نابجاست که دیگر مخاطبان انتقادات به دنبال نکات منصفانه نیز نیستند و کلی جواب همدیگر را با تندی می دهند و برخی مشکلات مهم استان اصلاً به آن پرداخته نمی شود چرا که فقط مشکل مردم است. این وسط مردم گیلان هم شده اند اسیر دولتی ها و مجلسی ها و مذهبی ها و امامان عزیز جمعه که هر کدام بندی به پا و گردن و بال طاووس گیلان بسته اند و به سویی می کشندش و این طاووس در حال وفات از دست این همه دلسوز سنگ بدست و ایستاده بر بستر. ما هم از فرط ناراحتی بهجفنگ آمدیم و شعری نبشتیم در صنعت معر، که با نثر دری وری، آمیخته و تقدیم معر دوستان عزیز می کنم:
رشت شده است پر از چاله!!! و رانندگان با هریکشان، می کنند لعن و نفرینی روانه!!! گرد هر چاله کروکی آماده!!! هم سواره در خطر و هم پیاده!!! مسکن مهر هم ماشالله!!! بزرگ شده توبگو که چندساله!!! و ما درحسرت یک نقلی دوخوابه!!! همه مستأجر و آواره!!! وضعیت فرهنگ و عفاف که عیانه!!! تو نگویی کار مسئولین خوابه!!! حل مشکلات نزدیکان، راحت است و دوستانه!!! مشکلات مردم عادی، چون جنازه بر زمین مانده!!! چای و برنج و زراعت وامانده!!! شهرک گلخانه ای ویرانه!!! صنعتمان فرسنگها زیر آواره!!! و عزیزان به جای کار مسئولانه!!! در پی حملات ناجوانمردانه!!! و رسانه ها چه مزدورانه!!! در پی جذب دنیا مزورانه!!! مردم مظلوم با دهان وامانده!!! که چرا گیلان از همه جا جامانده!!! این وسط افتخارات غرق نسیانه!!! و شکست آماج حملات هتاکانه!!! چند مشاور جنگی و جانانه!!! دور هر رییس جمع و روزانه!!! که روابط شود درگیرانه!!! که کسی کم نیاورد ناگه!!! دیپلمات و استاندار و بزرگان ما جمعه!!! همه دنبال فن اشکل و گربه!!! هر که مسئول می شود مندرابطه!!! ما در همان انتها حتماً مندضابطه!!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.