95/12/19
8:26 ص
آقای روحانی در سخنرانی امروز خود در مجمع ملی سلامت در تاریخ 95/12/8 درباره سرمایه خارجی و واردات گفت:
«دولت بهتنهایی نمیتواند همه مشکلات را حل کند، ما دولتی هستیم که میگوییم باید از سرمایه خارجی استفاده کنیم، هرکه میگوید نه، راه دیگری برود، نظر ما همین است. اگر باید بیمارستان بزرگی ساخته شود و شریک خارجی هم در آن شرکت کند که درمان مردم انجام شود، ما باید آن را انجام دهیم. ما میگوییم اگر ناوگان هوایی ما نیاز به هواپیما دارد، باید بخریم. ما میگوییم اگر حوزه ریل ما نیاز به لوکوموتیو دارد، باید بخریم. عدهای میگویند نباید بخریم، پس چهکار کنیم؟ میگویند کهنه مصرف کردن خیلی افتخار است، ما اهلش نیستیم. ما میگوییم باید نو بخریم، ما میگوییم باید تجهیزات نو بیاید و باید ارتباط با دنیا تقویت شود. البته روی اصولمان محکم ایستادهایم و پافشاری میکنیم، اعتقادات و ارزشها برایمان مقدس و محترم است. ارزشهایمان را هم با کسی معامله نمیکنیم، اما درعین حال باید با دنیا حرف بزنیم و تعامل کنیم.»
که خطاب به آقای روحانی میگویم:
آقای روحانی! چه کسی گفته است که ما نباید از تکنولوژی روز دنیا استفاده کنیم؟! چه کسی گفته است که ما باید از تجهیزات کهنه استفاده کنیم؟! اگر کسی انتقادی کرده است به این بوده که چرا با قرارداد محرمانه خرید میکنید؟! چرا کالا یا خدماتی را از بیرون میخرید که در ایران توان تولیدش هست؟! به این است که چرا از کسانی میخرید که بدعهدیشان به کرات ثابت شده است و در نهایت ما را قال خواهند گذاشت؟! به این است که چرا ریسک معامله ها را متوجه ایران میکنید؟! به این است که چرا به جای واردات کالا و یا لااقل در کنار واردات آن، تکنولوژیهای نوین تولید را وارد نمیکنید؟! به این است که چرا حتی آن صنایعی که ایران در آنها قدرت و سابقه خوبی دارد را تعطیل یا راکد میکنید؟! به این است که چرا وقتی میخرید برای استفاده کردن از آن هم محدودیت و شرط و شروط میپذیرید؟! به این است که چرا در خریدها اهم و فی الاهم نمیکنید و مثلاً بین نوسازی ناوگان هوایی و ریلی و جاده ای، بودجه ها نامتوازن توزیع میشود!؟ به این است که چرا تعاملات اقتصادیتان را براساس اصول اقتصاد مقاومتی، آن هم در سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» طراحی و اجرایی نمیکنید؟! چرا اصلا هیچ ردی از پیش بینی و پیشگیری از بدعهدی دشمنان در قراردادها و توافقات با دیگران دیده نمیشود؟! چرا معاملات خارجیتان هم مثل برجام، با خوشبینی، بدون ضمانت اجرایی لازم و غیرمتوازن منعقد میشود؟! چگونه میتوانید مثل مشاورتان جناب حسام الدین آشنا، با افتخار به این که خریدار حرفه ای هستید مدعی ایستادن بر اصول انقلاب هم باشید؟! چگونه در حالی که آن یکی مشاورتان جناب اکبر ترکان مدعی است نهایت تولید ما آبگوشت بزباش و قرمه سبزی است، حتی آشپزی قطارها را هم به خارجیها میسپارید؟! چگونه است که اصول راستین انقلاب مانند استقلال، خودکفایی، تکیه به قدرت درونی و توزیع عادلانه ثروت، به خرید کردن و واردات تنزل داده اید؟! و جالب است که با این همه بی مبالاتی و تفکرات غیراصولی مدعی هستید که بر روی اصول و ارزشها ایستاده اید!
95/4/27
8:46 ص
زمان زیادی از بکار بردن عبارت دیاثت سیاسی از سوی حضرت آیت الله جوادی آملی نگذشته است که می بینیم از این واژه به صورت به جا و نابجا در حوزه های مختلف استفاده می شود و متأسفانه بعضاً شاهدیم که این واژه به بازیچه و لقلقه زبان برخی از افراد و جریانات سیاسی برای توهین به دیگران تبدیل شده است که لازم دیدم در این خصوص توضیحاتی بیان نمایم:
آیت الله جوادی آملی واژه دیاثت سیاسی را برای کسانی به کار بردند که تلاش میکنند بیگانگان را بر مردم و کشور خود مسلط کنند و اگر قرار باشد از این واژه در حوزه های دیگر فرهنگی، اقتصادی و… هم استفاده شود باید در این خصوص خیلی با دقت و طبق همین فرمول عمل نمود:
مثلاً می توانیم به کسانی که تلاش میکنند کشور را در برابر تهاجمات فرهنگی خلع سلاح کنند و فرهنگ مهاجم را بر فرهنگ ملی و مذهبی کشور مسلط نمایند را دچار دیاثت فرهنگی بدانیم.
و یا مثلاً کسانی که عمداً تلاش می کنند استقلال اقتصادی کشور را به لحاظ تئوری و عملیاتی تضعیف کنند و کشور را زیر سلطه اقتصادی بیگانگان ببرند را نیز می توان دچار دیاثت اقتصادی دانست.
ولی این که برخی از جریانات و افراد هر جایی که از رقیبشان خوششان نیامد واژه دیاثت را برایش به کار ببرند، نه تنها به لحاظ شرعی، اخلاقی و انسانی شایسته نیست، بلکه تهمت نیز به شمار می رود.
از سوی دیگر کسانی که عبارت دیاثت را در غیر موضع خودش به کار می برند، خواسته یا ناخواسته، قباحت این واژه را لوث می کنند و کاربرد حقیقی آن را نیز مخدوش می کنند.
خلاصه این که یادمان باشد دیاثت عبارت بسیار سنگین و قبیحی است که تنها باید در جایی به کار برده شود که افرادی تلاش کنند آگاهانه و عامدانه، بیگانگان را بر فرهنگ، اقتصاد، سیاست و امنیت کشور مسلط کنند و لاغیر.
95/4/23
7:40 ع
حکایت تعریف برخی از انقلاب و آرمان های انقلاب شده عین حکایت آن کسی که خود را پهلوان می دانست و خواست تا طرح شیر بر بدن خویش نقش زند، همان کسی که استاد دلاکی به هر عضو شیر رسید، از درد سوزنش به خود پیچید و قید نقش آن عضو را از سر پراند تا بدانجا که استاد دلاک گفت:
شیر بی دُم و سر و اشکم که دید این چنین شیری خدا کی آفرید؟
پهلوانان مدعی تدبیر و امید پیشرفت هسته ای و بازرسی اجانب از اماکن نظامی و امنیتی را کم اهمیت دانستند! تمام اطلاعات شبکه بانکی را تحت نظارت آمریکا بردند! حتی تعهدی را امضا کردند که به تبع آن کمک به سپاه، حزب الله و فلسطین هم تخلف باشد! عصر حاضر را عصر گفتگو و بی نیازی به موشک دانستند! در رد اهمیت استقلال کتاب نوشتند! وگفتند وقتی همه چیز را میتوان خرید چه نیاز به خودکفایی! بهشت رفتن مردم را بی ارتباط به انقلاب دانستند! به جای مرگ بر آمریکا به او لبخند زدند! و ساده زیستی مسئولان را عوامفریبی دانستند!
حال این ها را کنار هم که بگذاریم حکایت آن شیر بی یال و کوپال به خوبی در ذهن تداعی می شود و اینجاست که باید به آقایان گفت: انقلاب بدون استقلال، خودکفایی، کمک به مستضعفین، تبری از مستکبران، مرگ بر آمریکا، توان دفاعی و موشکی، اعتنا به معنویت و دین مردم، حفظ اسرار و حراست از امنیت کشور را چه کسی می تواند تصور کند؟!
تصور و تمایل این جریان برای داشتن انقلابی بی دم و سر و اشکم باعث شده که طرفداران انقلاب و آرمان هایش را افراطی و تندرو لقب نهند و حرفهای امام خمینی(ره) را یک به یک با تأویل و تحریف به مسیری که دل خواهشان است متمایل کنند و منویات امام خامنه ای را با انواع متلک ها و طعنه ها زیر سؤال ببرند تا زیربارش نروند! به راستی آیا مذبذبانی که چرب و گرم رفاه زیر دندانشان رفته است، توان چشیدن سوزن امام و استاد انقلاب را می آورند؟!
95/4/9
2:13 ع
باتوجه به صحبت هایی که اخیراً از سوی علی اکبر ناطق نوری و امثال ایشان، در سیاه نمایی مفرط از سیمای 37 ساله انقلاب اسلامی شده است، اول از همه باید بگوییم که این نقدها (فارغ از میزان انصاف در طرح شان)، اول از همه به خودشان وارد است که از ابتدای انقلاب در جایگاه های بالای نظارتی، قانون گذاری، ریاست قوا، مجمع تشخیص و سایر نهادهای حساس حضور داشته اند و امروز باید خود را نسبت به مردم، انقلاب، امام و رهبری بدهکار بدانند، نه این که طلبکارانه در سیمای اپوزیسیون ظاهر شوند و سیر انقلاب را قهقرایی بخوانند!
بعد از 3 سال از گذشت عمر دولت تدبیر و امید دیگر به خوبی متوجه شده ایم که کلیدواژه امید در قاموس روحانی، هاشمی، ناطق و شاگردانشان به چه معنی است و دیگر یافته ایم که ایشان کجا به دنبال امیدوار کردن و کی درپی ناامید کردن مردم هستند.
این دولت و حامیانش بارها تلاش کرده اند تا مردم را از انقلاب، نهادهای انقلابی، آرمان های انقلاب، ایستادگی، استقلال، استکبارستیزی، توان داخلی و مقاومت ناامید کنند و مدام مردم را به برجام، اوبامای مؤدب، کدخدای بامرام و سازش با او امیدوار نمایند و هرکسی که برخلاف ایشان کلیدواژه امید را معنی کند را به عنوان افراطی، تندرو و بی سواد معرفی نمایند!
وقتی معنی امید را در قاموس دولت تدبیر و امید شناختیم، دیگر فهمیدن منظور ایشان از تدبیر آسان میشود چرا که هرکسی در جهت آنچیزی که به آن امیدوار است تلاش و تدبیر میکند و این همان کلیدی است که در بالای سر می چرخاندند و امروز دربه در به زیر چکمه های دشمن دنبال آن می گردند.
ایشان امروز باوجود ناکامی آن تدبیر و امید میخواندند و از ترس این که امید واقعی در دل مردم تقویت شود، تلاش میکنند تا از یک سو مردم را از انقلاب ناامید کنند و از سوی دیگر با بکارگیری کلمات قلمبه و سلمبه درباره برجام، این محصول تلخ تعامل با دشمن، مردم را محتاج آن معرفی کنند، حتی به قیمت این که بگویند: برجام را خدا آورده است یا هرکسی سپاسگزار برجام نباشد ناسپاس و مستوجب عذاب خداست یا این که برجام آفتاب تابان و ابر شتابان است یا این که برجام موجب گشایش های روزانه شده است.
کاش مسئولان از همان اول توصیه مقام معظم رهبری را جدی می گرفتند و به جای دل بستن به نقطه های خیالی، به نقطه های امیدبخش حقیقی که همان تمرکز بر توان داخلی و روحیه انقلابی گری و استقلال و تلاش است توجه می کردند و نه لبخند و مصافحه و قدم زدن با کسی که دشمنی و کارشکنی اش در قبال مردم ایران و ملت های مظلوم منطقه و جهان، همواره در جریان است.
95/3/17
11:23 ص
از مشخصه های شخصیتی بارز حضرت امام خمینی که در سخنرانی 14 خرداد 1394 مقام معظم رهبری که با هدف مقابله با تحریف این شخصیت برجسته بیان گردید، «اعتقاد به استقلال ملی و رد سلطه پذیری» بود که در این خصوص فرمودند:
«استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملت. اینی که بعضی در زبان یا در شعار، دنبال آزادی های فردی باشند، اما علیه استقلال کشور حرف بزنند، این یک تناقض است.»
مسلما این ویژگی چه در شکل گیری انقلاب و چه پس از آن در تدوین قانون اساسی و تأسیس جمهوری اسلامی نقش ویژه ای داشته است چرا که از عوامل اساسی برانگیختگی امام خمینی و مردم نسبت به حکومت ستم شاهی و سپس نسبت به استثمارگران، استکبارگران و در رأس آن ها آمریکا، انگلیس و شوروی و از اصول بسیار مهم قانون اساسی تحت عنوان قاعده نفی سبیل و اهتمام به مسئله استقلال ملی بوده است؛ قاعده نفی سبیل اساسا هر امری که باعث تسلط بیگانگان بر کشور گردد را مطرود می داند و می گوید خداوند هیچ راهی را برای تسلط بیگانگان و کفار بر مسلمین باز و مجاز نکرده است و چه راهی باز تر از اتوبان وابستگی و نفی استقلال ملی؟!
در درک مفهوم استقلال لازم است که به تمام ابعاد آن اعم از فرهنگی، اقتصادی و سیاسی توجه داشت و الا هر کدام از این عوامل اگر کمرنگ شوند، کلیت استقلال را دچار اضمحلال خواهد نمود. کشوری که فرهنگش را کورکورانه از دیگران وام گیرد، مسلما با تغییر سبک زندگی و اصول فکریش به سمتی خواهد رفت که اقتصاد و سیاست وی نیز تحت الشعاع قرار گیرد و کشوری که استقلال اقتصادی را وانهد، به زودی به خاطر وابستگی و ضعفی که در او ایجاد می شود، در سیاست و فرهنگ هم تابع و وابسته خواهد شد و اگر کشوری نیز در سیاستش وابسته باشد، باید بداند که به تدریج مناصب مهم حکومتی توسط عوامل وابسته، نفوذی و خودفروخته تسخیر و عملاً کشور به صورت یک مستعمره سیاسی، فرهنگی و اقتصادی درخواهد آمد.
از مظلوم ترین خصوصیات شخصیتی حضرت امام خمینی در عصر حاضر همین بحث استقلال ملی و رد سلطه پذیری است، متأسفانه تیغ تیز تحریف در خصوص این مقوله سالهاست که با نظریه پردازی، بسترسازی و برنامه های عملی زخم هایی بر پیکر استقلال کشور وارد کرده است تا حدی که برخی از عناصری که طی سالهای اخیر به اسم اصول مدیریت و اقتصاد، کتاب ها و مقالات متعددی در به سخره گرفتن مفهوم استقلال منتشر کرده اند، هم اکنون در مناصب بالای تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرایی کشور قرار گرفته اند. لیبرال های اقتصادی که جایگاهی در حکومت یافته اند می کوشند تا واژه استقلال را منافی آزادی قرار دهند و به این بهانه آن را نفی کنند و حال این که انقلاب با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و تقدم استقلال بر آزادی به پیروزی رسید.
با کمال تأسف باید بگوییم که عده ای از صاحبان قدرت و نفوذ در کشور در تلاشند تا مفهومی مثل «استقلال» را با واژه ای به نام «تعامل» مخالف نشان دهند و می کوشند آن را با عبارت «تعامل با دشمن» به حاشیه ببرند، تلاش میکنند استقلال را به معنی «دیوار کشیدن به دور» خود که البته تعریفی غلط و من درآوردی است معرفی کنند، می کوشند تا استقلال را امری غیرمقرون به صرفه و «پرهزینه» جلوه دهند و بعضا هم سعی می کنند تا با ادبیات «نمی توانیم» استقلال را «غیر ممکن» و خارج از حد توان کشور معرفی کنند، خلاصه این افراد با هر شیوه و روشی تلاش می کنند تا واژه استقلال که از کلیدی ترین شعارها و آرمان های انقلاب اسلامی و قانون اساسی است را به حاشیه ببرند.
مظلومیت واژه استقلال و نفی سلطه خارجی در سالهای اخیر بیشتر هم شده است که دلیلش تمرکز خاص دشمنان قسم خورده انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) برای استفاده از حربه های اقتصادی و تحریم است، تا آن جا که در حمایت از فتنه 88 و با همراه کردن برخی از کشورها به آن بهانه، کوشیدند تا سخت ترین تحریم های تاریخ را بر ایران تحمیل کنند به نحوی که مقام معظم رهبری از آن به «جنگ اقتصادی» یاد کردند و این شرایط در حالی بود که سال ها، مستمراً بر مقوله هایی مانند «دوری از اقتصاد نفتی»، «جهاد اقتصادی»، «اصلاح الگوی مصرف»، «اقتصاد مقاومتی»، «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» و… تأکید زیادی داشتند و مطمئناً اگر آن توصیه ها جدی گرفته می شد کشور در برابر سخت ترین تحریم ها واکسینه می گردید.
تزلزل برخی از مسئولان کشور در برابر تحریم های اقتصادی باعث شد تا سستی های مدیریتی به پای قدرت تحریم نوشته شود و دشمن این حربه را موثر بیابد و از آن برای تأمین نظراتش در حوزه های هسته ای، موشکی، نظامی، منطقه ای، داخلی، سیاسی، حقوقی و … به کار گیرد و عملاً از هویج رفع تحریم به جای چماق تهدید نظامی استفاده نماید و در چنین شرایطی تنها عاملی که می تواند کشور را در برابر این حربه مقاوم کند، اهتمام واقعی به استقلال ملی و اقتصاد مقاومتی است، مسئله ای که به همت خاص دولت، مجلس، بانک ها، نخبگان و مردم نیاز دارد و اگر امسال که سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل است هر یک از اینها بتوانند به نقش خویش در استقلال، حمایت از تولید، خودکفایی، اصلاح الگوی مصرف، توجه به مصرف تولید ملی، کنترل واردات و قاچاق، صرفه جویی، دور شدن از اقتصاد نفتی و… بپردازند، مطمئناً اهرم تحریم هم مانند حربه های نظامی و سیاسی به طور کامل خنثی خواهد شد و این بیش از هر چیزی نیازمند اصلاح فکر در تمام شئون حکومت و جامعه برای بازگشت به شعار مهم و حیاتی امام خمینی(ره) و انقلاب و قدر دانستن نعمت های عظیم الهی اعم از منابع طبیعی و معدنی عظیم، هوای چهارفصل، آب و زمین مناسب، نیروی جوان و متخصص و… است.
95/2/25
11:2 ع
مهدوی فر در نامه اش به مقام معظم رهبری نوشت:
«چگونه است که من، بابت تمام نوشته هایم باید به نیروهای امنیتی جواب پس بدهم ولی شما بابت 27 سال رهبری تمام عیار و بلامنازع خود، نباید به هیچ کس پاسخگو باشید؟ جناب آقای خامنه ای، صبح که بچه های من از خواب بیدار می شوند، صرف نظر از اینکه من بیکار باشم یا به کاری مشغول باشم، تاجر باشم یا شاعر باشم، از من نان می خواهند. توی سفره من باید نان باشد. نگاه همه آنها برای همه احتیاجاتی که دارند، به دست پدرشان است، شما به عنوان پدر امت، به عنوان مقام اول مملکت، آیا نسبت به سفره خالی مردم مسئولیت ندارید؟ آیا می توانید سفره خالی را به رئیس جمهور نسبت بدهید؟ معلوم است که نمی توانید. رئیس جمهور می آید و می رود، آنکه می ماند شما هستید. رئیس جمهور مقام بعد از شماست. شما هر مشکلی دارید خودتان با رئیس جمهور حل کنید ولی جواب سفره خالی مردم را شما باید بدهید. همه در مقامی که هستند، مسئول هستند ولی مسئولیت هیچ کس با مسئولیت شما قابل مقایسه نیست. دوست دارم یکبار در سخنرانی هایتان از دغدغه های واقعی مردم بگویید و روی آنها تأکید کنید. والله بالله دغدغه اصلی مردم استکبار جهانی و مبارزه با آمریکا و محو اسرائیل از صفحه روزگار نیست، شاید دغدغه اول شما باشد ولی دغدغه قاطبه مردم این نیست، دغدغه واقعی مردم نان و آب و رفاه و تحصیل و درمان و اشتغال و رفع گرفتاری هاست. دغدغه مردم پرداخت اقساط و اجاره خانه و قبض آب و برق و گاز و تلفن و این جور چیزهاست. والسلام»
پاسخ:
البته مسلما رهبر جامعه نسبت به حل مشکلاتش مسئولیت دارد ولی این مسئولیت در حد اختیارات رهبری است، رهبری نسبت به تبیین سیاست های کلی نظام با مشورت نهادهایی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام و ارائه رهنمود در خصوص آنها مسئولیت دارد و در صورت لزوم هم می تواند با حکم حکومتی به برخی از مسائل خیلی خاص ورود کنند، لیکن این تصور که رهبری همه گره ها را باید با سرانگشتان خودش و یا حکم حکومتی باز کند، اشتباه، غیر منطقی و نشدنی است.
حتی حضرت امیرالمومنین (ع) هم نتوانست همه مشکلات را یک تنه حل کند، چرا که این امر به مجریان همراه و همیاری مردم در حل مشکلات و خنثی کردن دشمنی ها محتاج بود که بعضاً محقق نشد و معاویه و یارانش در مسیر جامعه و حکومت اسلامی انحراف ایجاد کردند؛ پس به صرف وجود مشکلات، نمی توان رهبر را مقصر دانست و چه بسا رهبری در حل آن مشکل تمام تلاشش را در چارچوب وظایفش به بهترین نحو انجام داده باشد ولی مشکل از عدم اجرا و یا عدم همراهی مناسب مسئولان و مردم یا موانع خارجی، مرتفع نگردیده باشد.
بحث دیگر این که اگر رهبری به بهانه این که مسئول اول کشور است بدون توجه به قانون اساسی در تمام مسائل اجرایی مستقیم و با حکم حکومتی ورود می کرد، همان کسانی که اکنون ایشان را بابت عدم دخالت در حل همه مشکلات، مقصر تمام مشکلات معرفی می کنند، رهبری را بابت دخالت نابجا در همه مسائل کشور مقصر معرفی می کردند! اساساً این غر زنندگان، مقصران و کاهلان در اجرای سیاست های کلی نظام را تطهیر می کنند وانگشت اتهام را به سوی رهبر می گیرند.
این ادعا که رهبری دنبال حل مشکلات نیست تهمتی زشت است، دامنه سخنان رهبری در مسائل اقتصادی، فرهنگی، نظامی، سیاسی و امنیتی حاکی از این است که ایشان نگاهی همه جانبه به مسائل و نیازهای کشور دارد و اگر جایی هم از لزوم شناخت و عدم اعتماد به دشمن یا از اهمیت اتکا به توان داخلی و توجه به تولید ملی و اقتصاد مقاومتی سخن می گوید، همه در جهت حفظ منافع، امنیت و عزت مردم است، کشوری که مصرف کننده صرف کالای خارجی باشند نمی توانند از اشتغال، امنیت، عزت و پیشرفت مناسبی برخوردار باشند، کشوری که از دشمنش غافل شود مطمئناً دچار خسارت های عظیم خواهد شد و آنانی که به نمایندگی از مردم توجه به مسائل معیشتی را در تعارض با استقلال، امنیت، عزت و آرمان های انقلاب معرفی می کنند دروغگویانی منحرف هستند.
95/1/1
9:46 ع
توجهی گذرا به سخنان تحویل سال مقام معظم رهبری و شخص رئیس جمهور و سپس شنیدن سخنرانی امام خامنه ای در حرم مطهر امام رضا علیه السلام، نشان میدهد که:
1- اگر چه دولتمردان بدون شفافیت لازم و بدون بیان دقیق و حتی کلی منظورشان از طرح برجام های 2 و 3 ، مستمراً از این واژگان استفاده میکنند، اما رهبر معظم انقلاب، خیلی صریح هدف دولت از بیان این عبارات را برای مردم توضیح دادند که همانا چانه زنی در خصوص تغییر قانون اساسی و کوتاه آمدن از برخی اصول اسلام و آرمان های انقلاب در جهت پسند آمریکاست.
2- باتوجه به این که کشورمان تا مدتی به لحاظ تأمین انرژی با نفت و گاز در امان است، مذاکرات و چانه زنی های هسته ای، با رعایت خطوط قرمزی مانند حفظ حقوق کامل هسته ای و نپذیرفتن محدودیت طولانی، مجاز اعلام شد و به همین دلیل مسؤولان سیاست خارجی و هسته ای، مجاز به نرمش قهرمانانه در خصوص هسته ای شدند، البته همانطوری که شخص رهبری، مسئولان و کارشناسان مختلف، بیان کردند، برخی از این خطوط قرمز در برجام محقق نشد و برخی دیگر نیز تنها روی کاغذ عملی شد.
3- آیا میتوان در خصوص سایر مواردی که آمریکا به دنبال چانه زنی با جمهوری اسلامی است هم چنین شرایطی را پذیرفت؟! آیا می توان فقط چند سال اسراییل را به رسمیت شناخت؟! آیا می توان احکام اسلامی را فقط چند سال از قوانین کشور حذف کرد؟! آیا می توان فقط چند سال فرهنگ منحوس غرب در رسمیت بخشیدن به آزادی های بی حد و حصر جنسی مثل آزادی همجنسبازان را مجاز دانست؟! آیا می توان فقط چند سال از حفظ و تقویت توان دفاعی عقب نشست به این خیال که دراین مدت مورد هیچ تعرض و تهدیدی قرار نمیگیریم؟! آیا می توان فقط چند سال از حمایت متحدین منطقه ای و محورهای مقاومت دست کشید و منتظر نابودیشان ماند؟! آیا می توان فقط چند سال از جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه، به سمت یک حکومت سکولار با یک جایگاه فرمالیه برای ولایت فقیه حرکت کرد؟! آیا می توان تنها چند سال از روحیه انقلابی گری، مقاومت، استقلال، شهادت طلبی، استکبارستیزی و حمایت از مظلوم دست برداشت و آرمانهای انقلاب را تنها برای چند سال فراموش کرد؟!
نتیجه: باتوجه به این که جایگاه ولی فقیه در اصل 110 قانون اساسی به عنوان کسی که سیاستهای کلی نظام را به سران قوا ابلاغ می کند، کاملاً به تصریح بیان شده است و اصول متعدد قانون اساسی خط مشی سیاست داخلی، خارجی، نظامی و اقتصادی را مبتنی بر استکبارستیزی و حمایت از مظلومان عالم، استقلال، قاعده قرآنی نفی سبیل و ترویج فرهنگ اسلامی و اجرای احکام اسلام به صراحت ترسیم کرده است، ضروریست که رئیس جمهور نسبت به تکالیف قانونی خود که برای اجرای آنها قسم یاد کرده است، پایبند بماند و امضای حکم تنفیذ رهبری را قدر بشناسد و در حال حاضر به جای بی تابی برای رابطه با آمریکا به اجرای اصول اقتصاد مقاومتی و تقویت بنیه اقتصادی کشور بکوشد.
95/1/1
9:43 ع
آقای روحانی، رئیس جمهور محترم در بخشی از پیام نوروزیشان گفتند:
“نوروز به معنای شستن دل از کینهها است، … از او میخواهیم که ذهن و زبان ما را با دوستی و آشتی که آیین نوروزی است، آشناتر نماید. خشم را از نگاه ما، ستیز را از کلام ما و تندی را از رفتار ما، دور کند و از او بخواهیم که همه ما با هر اعتقاد و مذهبی که داریم، سرود وحدت علیه تفرقه و تنازع و خشونت سر دهیم.”
البته کسی که با ادبیات رئیس جمهور آشنایی نداشته باشد، ممکن است تیتر این مطلب را زیر سئوال بداند ولی وقتی مروری به ادبیات تند و نگاه خشم آلود ایشان به منتقدان داخلی میکنیم و لبخندها، مهربانیها و خوشبینی هایشان به برخی دشمنان خونی این کشور و مردم را به یاد میاوریم، میفهمیم که این جملات روحانی طعنه و کنایه به انقلابیها و حزب اللهی هایی است که دوستی و اعتماد به دشمنان اسلام و انقلاب را چونان قرآن، امامان و رهبران خود برنمیتابند.
ما دشمنی آمریکا با اسلام، انقلاب و مستضعفین را در جای جای منطقه و جهان شاهدیم و ساده لوحانه این خوی ددمنشی را به خاطر پیامک کری و پیام اوباما و بزکِ بزک کنندگان آمریکا، فراموش نمیکنیم و رمز موفقیت انقلاب را در استفاده از فرصتهای داخلی و خارجی و اهتمام به شعارهای انقلاب، ایستادگی، تکیه برتوان داخلی، استقلال و استکبارستیزی میدانیم.
94/12/14
11:21 ع
آقای صادق زیباکلام! سلام؛
شما ادعا کردید که با بال شکسته پریدید و منظورتان لابد ردصلاحیت برخی از شخصیت های اصلاحاتی بود، آقای زیباکلام! چرا رک و راحت نمیگویید که منظورتان این است که اگر برخی از افراد رسماً عدم التزامشان به قانون اساسی را به بدترین شکل در سال 88 اثبات کردند، باز هم باید فرصت استیلا بر مردم را پیدا کنند؟! چرا نمیگویید که عدم پایبندی و حتی ایستادن در برابر این قانون اساسی را اساساً قبیح نمیدانید؟!
آقای زیباکلام!لیستی از شما در تهران رأی آورد که اگر در آن لیست، اسم 30 جماد را هم میگذاشتید حامیانتان به ایشان رأی میدادند پس عدم حضور برخی از شخصیت هایتان در لیست را به منزله شکسته بودن بالهایتان تعبیر نکنید، چرا که دوستانتان آموخته شده اند که به هویت اشخاص و کارکردها و برنامه ها و توانایی هایشان کاری نداشته باشند، به قول آقای حسین مرعشی که اخیراً گفت: «توسعه یافتگی سیاسی در ایران موجب خواهد شد مردم بیاموزند به جای تکیه بر شناخت خود به سمت انتخاب بسته های سیاسی پیش بروند»!!
آقای زیباکلام!رویکرد هاشمی و اصلاح طلبان طوری شده که نه تنها حامیان داخلی شان بلکه دشمنان انقلاب هم چشم بسته از ایشان و فهرستی که تهیه میکنند حمایت میکنند، چرا که با هدف شما همذات پنداری دارند که همان کاهش قدرت و اختیارات ولایت فقیه ، حذف یا تضعیف شورای نگهبان و عدول از احکام اسلامی (به اسم حمایت از حقوق بشر) در حکومت داری و عقب نشینی از اصول استقلال ، مقاومت و استکبارستیزی است.
آقای زیباکلام!شما رأی مردم تهران را رأی به فتنه قلمداد کردید و این رأی اینقدر شما را جسور کرده که در پی تطهیر فتنه و سران فتنه و زیر سوال بردن حصر امنیتی ایشان هستید؟! آقای زیباکلام!جالب است که شما تنها به این دلیل که چرا اصولگرایان شکستشان را که شما به آن اصرار دارید، نمیپذرند بر ایشان می تازید ولی کسانی را که نه تنها شکست شان را نپذیرفتند، بلکه دیگران را دعوت به اغتشاش کردند و از دشمن درخواست کمک و تحریم و فشار کردند و باعث کشته شدن جوانان هر دو طرف این ملت شدند را تطهیر میکنید؟!
آقای زیباکلام!شمایی که جمعیت تهرانی هایی را که به خاطر اعتماد به نامزد متوهمشان فکر کردند آرای تهرانی ها گم شده را هنوز از خاطر نبرده اید، آیا از انتخابات امسال درس گرفتید که چگونه نتیجه تهران با شهرستانها زمین تا آسمان متفاوت بود؟! آیا هنوز وقت آن نرسیده که اعتراف کنید ایران فقط تهران نیست؟! آیا هنوز فتنه گرانی که با غرور و کج فهمی نتوانستند فرق بین آرای تهران و غیرتهران را بفهمند را مقصر نمیدانید؟!
آقای زیباکلام!شمایی که جمعیت معترض اولین روزهای پس از انتخابات 88 را دیدید، آیا متفرق شدن حامیان اولیه ایشان را به دلیل افشای ماهیت دروغگویی، توهم و خیانتشان ندیدید؟! آیا جمعیت انبوهی را که در تهران و سراسر کشور حماسه 9 دی را در محکومیت فتنه و سران دروغگویش به صورت خودجوش شکل گرفت را ندیدید؟!جمعیتی را که در سایر انتخاباتها و راهپیمایی های همین نظام با اعتماد مشارکت کردند را ندیدید؟! اصلاً با فرض باقی ماندن بخشهایی از تردیدهای سال 88 در اذهان تان، آیا بهتر نبود در آن چندماهی که سران فتنه آزاد بودند و دعوت به اغتشاش می کردند از ایشان طلب مدرک و سند بکنید تا تردیدتان مرتفع گردد؟!
آقای زیباکلام!شما نمازجمعه تیر88 هاشمی را دعوت به آشتی ملی خواندید؟!واقعاً مطالبه ابطال بدون دلیل و غیرقانونی آرای مردم دعوت به اغتشاش است؟!در کدم کشور دنیا که شما رفتید کسانی را که به پشتوانه تهمت و با دعوت به اغتشاش و بدون مراحل قانونی خواستار ابطال انتخابات میشوند را دعوت کننده به آشتی ملی میخوانند؟!
آقای زیباکلام! شما از این که چرا در 6 سال پس از انتخابات به فتنه گران فرصت دفاع داده نشد گلایه کردید، ولی مگر در آن 8 ماهی که فرصت ارائه مستندات قانونی و بازگشت به مسیر قانونی و دفاع از ادعاها و اتهامات شان علیه نظام داشتند، از این فرصت استفاده کردند؟!و یا برعکس، این فرصتها بیشتر باعث توهم و جسارتشان شد و از این فرصتها برای گرا دادن به دشمنان و هجمه به پایه های جمهوریت و اسلامیت نظام استفاده کردند!!
94/12/3
8:19 ص
نیلی مشاور اقتصادی رئیس جمهور در خصوص برجام 2 مصاحبه ای با ایرنا انجام داده است که در روزنامه ایران نیز منتشر گردید که پس از ذکر هر بند از این مصاحبه، حاشیه ای بر آن تقدیم می گردد:
ایرنا: به گفته نیلی «هیچ کشوری نمی تواند به توسعه دست پیدا کند مگر اینکه در خصوص چگونگی دستیابی به توسعه به جمع بندی برسد. مسأله ای هم که تحت عنوان برجام داخلی و در کلام رئیس جمهوری به عنوان برجام 2 مطرح شده است از درجه اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. بعداز برجام یک سری محدودیت هایی که بر اقتصاد کشور تحمیل شده بود، برداشته شده است و فرض کلی بر این است که می خواهیم از این فضای ایجاد شده بعد از رفع محدودیت ها استفاده کنیم. اگر در مورد نحوه استفاده از این گشایش ها در طرف ما اجماع و وفاق نباشد ممکن است که برد ما تحقق پیدا نکند. نیلی تأکید کرد: ما در مسیر ایجاد وفاق خود به خود با دو سؤال خیلی مهم مواجه می شویم. سؤال اول این است که چه مدلی از تعامل با دنیا می خواهیم داشته باشیم و در انتخاب این مدل تعامل با دنیا معیارهایی داریم؟ آیا در خصوص مدل تعامل با دنیا باید اجماع وجود داشته باشد و به یک وفاق برسیم یا اینکه وجود اختلاف ها در این مسیر را باید تحمل و قبول کنیم؟»
نازکبین: در مورد نحوه استفاده از گشایش های رفع تحریم، مقام معظم رهبری مسائلی را بارها مورد تصریح قرار داده اند، ایشان قبلاً بارها بیان کردند که چه برجام باشد و چه نباشد، چه تحریم باشدو چه نباشد ساختار اقتصادی باید براساس ساختار اقتصاد مقاومتی و به صورت درون زا و برون نگر باشد تا موجب ثبات اقتصاد داخلی در برابر تکانه های عادی و یا خصمانه خارجی باشد به خصوص که توقف تحریم ها از نوع تعلیق و آن هم از نوع قابل جایگزینی با تحریم های غیرهسته ای تنظیم شده است که اصول کلی این اقتصاد نیز تدوین و پس از امضای رهبری ابلاغ گردیده است، ولی به نظر می رسد با توجه به نظرات مشاورانی مانند سریع القلم که اظهاراتش اخیرا در صحبت های رئیس جمهور هم تکرار شد، آرمان هایی مانند استقلال و خودکفایی مسائلی بی اهمیت و حتی اشتباه تعریف می گردند. مدلی که مقام معظم رهبری به عنوان سکان دار انقلاب برای اقتصاد کشور تعریف کرده اند یک اقتصاد مصرف کننده، رفاه طلب، تسلیم پذیر و متکی به واردات نیست بلکه متکی بر توان داخلی، اصلاح الگوی مصرف، تقویت زیرساخت ها، ارتقای تکنولوژی و تولید، همچنین پرهیز از واردات کالاهای مصرفی و لوکس با هدف تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی است؛ به نظر می رسد دولت در درک و پذیرش این مدل دچار تردید و تعلل است و می خواهد مدل اقتصادی مد نظرش که در ایجاد روابط آزاد تجاری و سود محور با دیگران تعریف می شود را دنبال کند که اخیرا رئیس جمهور همین مضمون را با این ادبیات بیان کرد که «چرا وقتی می توان چیزی را به راحتی خرید آن را به 10 برابر قیمت باید تولید کنیم؟!»، تفکری که در دولت اصلاحات نیز موجب متوقف شدن توسعه پالایشگاه های بنزین شد تا دودش بعدها در چشم اقتصاد کشور و مردم برود.
ایرنا: نیلی گفت: «سؤال دوم هم به این بر می گردد که در داخل چه عواملی باید فعال شود؟ آیا اصولاً بین استفاده از ظرفیت های داخلی و تعامل با دنیا نسبتی برقرار است یا نه. اینها آیا مکمل همدیگر هستند؟ جایگزین همدیگر هستند؟ چه نسبتی بین این دو برقرار است؟»
نازکبین: بدیهی است تعامل اقتصادی با دیگران نباید موجب تضعیف توان داخلی گردد بلکه دقیقاً برعکس باید از تعاملات خارجی به عنوان ابزاری برای استفاده از ظرفیت های داخلی استفاده کرد ولی اگر این تعاملات موجب تضعیف توان داخلی گردند یقیناً نه تنها مفید نخواهند بود بلکه هرچند به ظاهر سودآور باشند ولی در میان مدت و بلندمدت به ضرر کشور و حتی خطرناک خواهند بود. این موارد آنطوری که آقای نیلی نشان میدهد پیچیده نیستند که نیازی به چانه زنی در سطح کلان کشور باشد بلکه باید مقدمات تحقق این مسئله بیش از همه باید از سوی دولت در اجرا و یا در ارائه لوایح متناسب به مجلس محقق گردد.
ایرنا: وی در پاسخ به اینکه وفاق در چه حوزه ای مدنظر است می گوید: «تأکید بنده روی اقتصاد است. به خاطر اینکه بنده معتقدم مهم ترین مسأله کنونی مسأله اقتصادی است. شاید اگر معیار اقتصاد را رها کنیم، رسیدن به وفاق کار بسیار سختی باشد. با معیار اقتصادی راحت تر می توان به نتیجه رسید.»
نازکبین: از این ادبیات مشخص است که متأسفانه همانطوری که برخی دولتمردان، مذاکرات هسته ای را ابزاری برای سایر مناسبات و تعاملات قرار دادند، اکنون نیز می خواهند به بهانه محقق کردن پیش شرط های تحقق آثار وعده شده برجام، بهانه ای برای اهداف سیاسی خود در داخل و تعمیق تعاملات و وابستگی های خارجی اقتصادی و سیاسی قرار دهند.
ایرنا: نیلی می گوید که «اکنون در این بزنگاه تاریخی قرار گرفته ایم. نکته ای که باید تأکید کنم این است که اکنون در جایگاهی قرار گرفته ایم که 10 سال دیگر در مقام بررسی، بسته به تصمیم های امروزمان یا در موقعیت بسیار بهتر از حال حاضر خواهیم بود یا در موقعیت بسیار بدتر از حال حاضر. یعنی این تفاوت بسیار زیاد است. در جایی قرار گرفته ایم که به یکی از این دو مسیر منتهی می شود.»
نازکبین: خواندن این اظهارات دکتر نیلی این سوالات را در ذهن ما متبادل می سازد: آیا برجام ما را به نقطه ای رسانده که 10 سال دیگر یا موقعیت ما را بسیار بهتر و یا بسیار بدتر می کند؟! آیا این نقطه قوت برجام است؟! آیا برجام حتی با فرض این که کاملاً از سوی دو طرف رعایت گردد به مثابه یک قمار است؟! ما قرار بود در بدترن شرایط اگر برجام نقض شد بتوانیم به نقطه قبلی برسیم نه این که شرایطی بسیار بدتر از حال حاضر داشته باشیم!!! به نظر می رسد برخلاف آنچه که دولت تاکنون نشان می داده، برجام به جای که نقطه آغاز رشد اقتصادی باشد به نقطه ای برای چانه زنی و گروکشی و تنش سازی های داخلی بدل گردیده است.
ایرنا: وی در پاسخ به اینکه سطوح گفت وگوهای مورد نظر شما چیست می گوید: «من فکر می کنم این وفاق و تفاهمی که می بایست در سطح نخبگان و در جامعه صورت پذیرد، قسمت ساده ماجراست. تصمیم گیری در یک حیطه گسترده و عالی وجه دیگر ماجراست که هم مهم تر است و هم البته سخت تر.»
نازکبین: آقای نیلی در نهایت برجام 2 را یک تصمیم گیری در حیطه گسترده و عالی و کاری بسیار ساخت و مهم می داند که به فشار نخبگان و جامعه نیازمند است، آنچه که مشخص است، حجم چانه زنی های دولت برای تحقق آنچه که برجام 2 آن را نام نهاده است، با تکیه بر حمایتهای اجتماعی و دربرابر سطوح کلان قوا و نظام در نظر گرفته شده است، امری که به نظر می رسد ناقض آن چیزهایی باشد که قانون اساسی به لحاظ جایگاه قوا، تفکیک قوا، جایگاه نهادهای قانون اساسی، جایگاه ولایت فقیه به عنوان رأس نظام و هماهنگ کننده و حل کننده اختلافات قوا تعیین نموده است. گویا دولت برای رسیدن به اهدافش، به چانه زنی های مردمی و روش های فراقانونی می خواهد دست بزند.
ایرنا: نیلی در پاسخ به چرایی ضرورت کنونی این گفت وگوها می گوید: «نکته اول اینکه ما در یک مورد مهمی مانند برجام تمرین و مشاهده کردیم که می توانیم به نتیجه و جمع بندی برسیم. نکته دوم هم این است که اکنون نسبت به گذشته هزینه وفاق نداشتن مان بسیار بالاست. برای مثال در مقام مقایسه هیچ وقت مشکل بیکاری را به اندازه امروز نداشتیم و اگر از این فرصت تاریخی که برای اشتغال به دست آمده است به درستی استفاده نکنیم، هزینه های جبران ناپذیری برای ما در بر خواهد داشت.»
نازکبین: مقایسه برجام و تلاش برای الگو برداری از آن برای مسائل داخلی کشور از این جهت قیاس مع الفارغ است چرا که در برجام طرف های مقابل با تحریم های غیرقانونی و ظالمانه در حق ملت ما ظلم کرده بودند و این که در کشور ما، قانون اساسی به عنوان میثاق ملی و ولایت فقیه به عنوان رأس نظام و هماهنگ کننده قوا تعریف گردیده است و هر قوه و نهادی باید در مسیر خود حرکت و تکالیف خود را انجام دهند و در برابر قانون مردم و رهبر پاسخ گو باشد و در صورت نیاز به حل اختلاف با سایر قوا می تواند از مقام معظم رهبری برای استفاده از شورای حل اختلاف استمداد کند.
ایرنا: نیلی تأکید می کند که «این مباحث معلوم است که نتیجه اش سیاسی است اما مقدمه و آغاز به کار آن کاملاً اقتصادی است. یعنی از مشکلات اقتصادی نظیر اشتغال شروع می کنیم و به ضرورت رشد می رسیم، از ضرورت رشد به سرمایه گذاری می رسیم و از سرمایه گذاری به منابع خارجی می رسیم و سپس به یک جمع بندی و نتیجه گیری سیاسی می رسیم.»
نازکبین: نیلی برای رسیدن به اهداف سیاسی، مباحث اقتصادی را مقدمه و الزام می داند اما اولاً او توضیح نمی دهد پس چرا قبل از بهبود شرایط اقتصادی، لیست های نامزدهای مورد حمایت دولت و اصلاحات جملگی سیاسی تنظیم شده اند و ثانیاً به نظر می رسد به جای این که برجام اثری مثبت بر اقتصاد گذاشته باشد، تنها به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف سیاسی دولت محسوب شده و با طرح برجام های رنگارنگ … تلاش دارد میوه سیاست را از نمایشی اقتصادی و نه بهبود واقعی اقتصاد برداشت کنند و ثالثاً گویا هنوز دولتی ها برجام را عاملی برای سرمایه گذاری خارجی نمی دانند و حال این که بارها و بارها برجام را عامل سرمایه گذاری خارجی و رشد و اشتغال و حل مشکلات مختلف کشور دانسته بودند و گویا امروز به جای عمل به وعده های برجامی، همه اینها را به برجام 2 که حاصل چانه زنی های سیاسی است منوط کرده اند!
نتیجه این که متأسفانه دولت به جای این که برجام را محملی برای بهبود معیشت مردم و حل مشکلات ایشان قرار داده باشد، آن را محلی برای چانه زنی های سیاسی در سطوح بالای کشور قرار داده است و لیست های انتخاباتی که حامیان دولت تنظیم کرده اند نیز حاکی از چینش مهره های سیاسی برای چنین درگیری هایی است و نه برای به ثمر رساندن میوه های اقتصادی برجام برای ملت.