91/8/25
9:6 ع
علت حمله اسرائیل به نوار غزه را باید در رفتار امثال مرسی و اردغان جستجو کرد. مرسی و اردغان برخلاف مواضع به ظاهر انقلابی خود در برابر اسرائیل، اما همچنان به روابط دوستانه خود با این رژیم غاصب ادامه می دهند و این که همین ایشان هستند که در سوریه منافع اسرائیل را با قوت دنبال می کنند.
اگر اسرائیل جسارت حمله را به خود داده است مهمترین دلیلش همین سست عنصری کشورهای ترکیه و مصر و البته خودفروخته بودن کشورهای عربی است و اگر هم این دو کشور حملات اسرائیل را محکوم کنند هیچ عاملی بیش از جلوگیری از خشم مردم شان دخیل نخواهد بود و گرنه ماهیت آمریکایی بودن مرسی و اردغان از آن دم خروس ها نیست که قابل کتمان باشد.
اگر مصر و ترکیه و اعراب واسطه صلح نیز بشوند به غیر از هدف ساکت کردن مردم کشورشان دلیل دیگری می تواند داشته باشد، این که خود اسرائیل به واسطه آمریکا درخواست آتش بس نماید و آن گاه است که این دو کشور با حالت قهرمانان خودشان را قهرمان ایجاد صلح در منطقه و کشورهای شان معرفی کنند.
و البته دل مان روشن است به این که این بار میوه مقاومت بازهم شیرین تر و پربارتر باشد و جز سیاهی چیزی به ذغال زشت زایون نخواهد رسید.
مطالب مرتبط:
سکوت معنا دار عاشقان غرب در حمله به غزه
دلیل این رفتار اسرائیل چیست؟
نه غزه نه لبنان، فقط شاه عربستان!!!
اردغان! با چه خود را محاسبه می کنی؟!
آمریکا! همچنان از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر
دهنه سران عرب در دست زنان جوان زیبارو!!!
عاشقان غرب بخوانند
غرب به تقدس دموکراسی اعتقاد دارد؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/20
3:46 ع
این بار اردغان که سیر تحولات سیاسی اش واقعاً قابل تحلیل و عجیب است، ایران را در کشته شدن 25000 نفر در سوریه مقصر دانسته و از ایران دعوت کرده که خودش را محاسبه کند همانطوری که اردغان خودش را محاسبه می کند. بعضی وقت ها در پاسخ یک حرف عجیب، منطقی ترین آدمها هم می مانند که چه پاسخی بدهند!!! اینجا هم داستان همین است، اول این سخنان را شنیدم حالم همین طور شد. ایرانی که دخالت مستقیم در سوریه ندارد و اصلاً از او دعوت نمی کنند تا ورود پیدا کند، ایرانی که فقط حامی نظر نماینده ی سازمان ملل در ایجاد امنیت در سوریه بوده و هست، مقصر حساب بشود ولی ترکیه که طرح صلح کوفی عنان را به دیوار کوبیده و با ارسال نیروی نظامی و تسلیحات در سوریه نقش مستقیم آنهم از نوع نظامی دارد، مقصر نباشد؟!!
جالب است که فردی دستش در دست استکبار جهانی و اسرائیل و آمریکا و گماشته ترین های این ها از عربستان تا قطر، باشد و خود را در حال محاسبه می داند و ایران را دخالت مستقیم ندارد و به قول بسیاری از کارشناسان هدف اصلی بحران در سوریه است را فاقد محاسبه می داند.
جالب است که چقدر خوب شیطان اعمال انسان را نزد او زینت می دهد! چقدر زیبا کسانی که در کنار شیطان ایستاده اند خود را در لشکر حق محاسبه می کنند! چقدر مکارانه شیطان محاسبات خودش را به انسان تلقین می کند! آری خطابم با اردغان است:
آقای اردغان! اگر هدف شما ایجاد دموکراسی در سوریه بود که اسد طبق طرح کوفی عنان آن را شروع کرده بود، اگر هدف شما ایجاد امنیت در سوریه بود که آتش بس یک طرفه ی حکومت سوریه را به سخره نمی گرفتید تا دوباره آتش افروزی کنید! آقای اردغان! اگر شما به فکر کشته شده های سوریه هستید، یک محاسبه بکنید که کدام سلاح است که سوری بیشتری می کشد!؟ صلاح سوری یا صلاح آمریکایی و اسرائیلی؟!
اگر براستی به دنبال ایجاد صلح و امنیت در سوریه هستید، نگاهی به خواسته ی مردم کشور بکنید، آیا این مردم در انتخاباتی که اسد برگزار کرد شرکت نکردند؟! آیا شما رأی مردم را مورد احترام قرار دادید؟! آیا اگر ارتش به اصطلاح آزاد سوریه تشکیل نمی شد، اکنون به حساب شما 25000 نفر کشته شده بودند؟! آیا به جای تشکیل ارتش آزاد بهتر نبود مانند همسایه های خوب و منطقی دست در دست ایران و عراق و لبنان و ... می گذاشتید تا خواسته ی مردم سوریه را از اسد مطالبه کنید! آیا فکر می کنید که ما و حتی مردم ترکیه بهانه ی شما را برای توسعه طلبی و ایران ستیزی نخواهند فهمید؟! آیا ایجاد جای پا و پادگان برای ناتو و آمریکا در سیاست های شما قابل مخفی کردن است؟ آبا گمان کرده اید مردم شما قسم تان را می پذیرند و دم خروستان را نمی بینند؟!
آقای اردغان! محاسبه کردن کافی نیست! معیار مقایسه کردن است که مهم است، معیار محاسبه ی شما چیست؟! معیارتان تعداد افراد کشته شده است یا دلیل و منطق شروع دعوا و ماهیت معترضین !؟ آیا معیارتان در محاسبه همان نظر ناتو است؟! آیا معیارتان در ایجاد صلح طرح نماینده ی صلح سازمان ملل است یا مصلحت اسرائیل؟! آیا معیارتان مصلحت کسانی است که با سلاح انقلاب!! کرده اند؟! آیا هیچ حکومتی در برابر انقلاب مردمی تاب آورده است، تا نیازی به انقلاب مسلحانه وجود داشته باشد؟! آیا برای یک کشور دیگر می توان به زور رسانه و اسلحه و ناتو و تحریم و فشار انقلاب ایجاد کرد؟! آیا معیارتان این است که حتی اگر مردم هم بخواهند با آرامش اصلاحات شان را انجام دهند شما دایه دلسوزتر از مادر باشید؟! معیار شما در محاسبه آیا همان معیار عربستان نیست؟! هر دو به تأسی از آمریکا و غرب و ناتو، نیروی مسلح می فرستید به بقیه کشورها و هرجا دلتان بخواهد انقلاب غیر مسلحانه را شورش و شورش مسلحانه را انقلاب می نامید؟! مردم بحرین شورش مسلحانه کرده اند که متحدتان عربستان بر علیه شان آتش گشوده است؟! آیا اینانی که در سوریه سلاح در دست دارند همگی مردم سوریه هستند یا نیروهای شما و عربستان و القاعده و ... که به بهانه ی دفاع از آنها نیرو اعزام می کنید؟! راستی آقای اردغان! چرا برای کمک به مسلمانان برمه و بحرین نیرو و اسلحه نمی فرستید؟! نکند ماشین حسابتان در اینجا کم می آورد؟! بازهم راستی مگر همین شما نبودید که در جریان فتنه با فتنه گران اعلام هم دردی کردید و گمان کردید همه ی مردم ایران با ایشان هستند، آیا محاسبه ی تان آن موقع هم با همین ماشین حساب بود؟! نکند اکنون هم در مورد سوریه همان اشتباه را می کنید؟! معیار و وسیله ی محاسبه شما شاید خراب شده باشد، نمایشگر ماشین حسابتان جواب دو دوتارا چند نشان می دهد؟! راستی کم کم حواستان به کشور خودتان هم بیشتر باشد چون که مردمتان به ماشین حسابتان شک کرده اند، گویی شده اید آن منجمی که بر سقف خانه ستارگان را می پایید و از اخبار خانه اش خبر نداشت! دوست دارم بدانم که اگر کشورتان شلوغ تر شد همانطور که ما را دعوت به محاسبه در مورد سوریه کردید در مورد ترکیه می کنید؟! و یا نکند شما هم شخصاً دست به اسلحه می برید که انگار هنوز هیچ نشده برده اید؟! بازهم یک سوال اگر کشورشما هم شلوغ شد فکر می کنید آمریکا و اروپا از شما حمایت کنند و یا از احزاب اسلام ستیزتان؟! و شاید آنروز است که ماشین حسابتان هنگ می کند، به جای این که با انگشتانتان حساب کنید، آنها را می گزید؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/2/12
11:50 ص
اردغان در جدیدترین اظهاراتش ترکیه را رهبر خاورمیانه ی جدید معرفی کرده است، در حالی که نمی تواند جهانی بیندیشد و هنوز به اصطلاح بر اساس منافع ملی (و البته در خلاف آن) حرکت می کند. اردوغان کشورش را فدای مصالح ناتو می کند و از سویی منافع ملت های مسلمان را فدای کشورش می کند و در نهایت نمی بیند که جمع این دو رویکرد به قربانی کردن ملت های مسلمان به پای استکبار منتج می شود.
اردوغان به دنبال هویج سازمان تجارت جهانی پایش را روی سوریه می گذارد و می فشارد، در حالی که در داخل کشورش به حرکت در مسیر سیاستهای آمریکا متهم شده است، او در حالی که نمی تواند ملت خودش را قانع کند که در زمین آمریکا بازی نمی کند، چگونه می تواند کشورهای مسلمان را مجاب به دلسوزی و استکبار ستیزی نماید، اردوغان هنوز نمی تواند اسلامش را در سیاستش جاری کند، ای کاش به قول امام حسین اگر نمی تواند سیاست مداری مسلمان باشد، لااقل سیاست مردی آزاده باشد.
نهایت اسلام خواهی اردوغان مثل این که در نماز و حجاب خانواده اش خلاصه شده است، همانطوری که قبل از اذعان خودش گفته بودم، او رهبری بر ملت های مسلمان را دوست دارد، در حالی که متأسفانه از دشمنان اسلام و ملت های مسلمان هم بدش نمی آید، گویی تناقضات آشکار وی یک دلیل اصلی دارد و آن ریشه در بستر سست سکولاریزم ترکیه ی قدیم ریشه دوانده است.
اردوغان دیده است که چگونه ایران جای خودش را در دل ملت های مسلمان و مستضعف دنیا باز کرده است و دوست دارد مثل او این جایگاه را در رهبری کشورهای مسلمان کسب کند، اما فوت کوزه گری زدودن غبار ناخالصی از مواضع و رفتار را بلد نیست و اینچنین ترکی عمیق بر ترکیه ی جدید می نشاند.
مطالب مرتبط این وبلاگ:
ترکیه از چه چیز عصبانیست؟!
اردوغان! عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/2/4
8:51 ص
پس از حمایت های کینه توزانه ی اردغان به منظور حمایت از تنش های داخلی سوریه و سنگ اندازی هایی که به منظور جلوگیری از حرکت به سمت اصلاحات در سوریه انجام داد، همچنین سخنان نسنجیده ای که علیه ایران در خصوص مذاکرات هسته ای بر زبان راند و البته منجر به عذرخواهی وی گردید، اکنون بار دیگر به عراق و نوری عبدالمالکی که از حامیان منطقه ای ایران است، تاخته که با توجه به تغییر محل دور دوم مذاکرات هسته ای از ترکیه به عراق، از این جهت نیز با اهمیت و لجوجانه به نظر می رسد.
به نظر می رسد که اردغان حیات خود را و البته بهتر بگویم، ممات خود را در کینه توزی علیه ایران و حامیان ایران دنبال می کند و اصلاً به حفظ وجهه ی بین المللی خود که پس از سالها با مقاومت در برابر اسرائیل در جهت ارتقا بود، نمی اندیشد؛ اردغان با چنین سیاست هایی ناخواسته به ریسکی بزرگ و البته خطیر دست یازیده است و حیثیت و آبروی خودش را پای دشمنی با مستقل ترین و مبراترین نظام منطقه و البته جهان خاک می کند و البته این چنین شخصیت های سست عنصر و مدفون شده در زیر درخت انقلاب، همواره مغذی و معز آن بوده اند تا همگان بدانند که:
چراغی را که ایزد برفروزد - هر آنکس پف کند، ریشش بسوزد
یقیناً این گونه تحرکات نابخردانه از سوی اردغان، به همین زودی ها صدای ترک ها را بیش از اعتراضات پراکنده و کوتاه مدت درخواهد آورد و آنگاه است که همین اردغان، دنبال تأیید و حمایت ایران برای خرید آبروی داخلی خواهد بود، در حالی که پلی برای بازگشت به سوی ایران مقتدر و آبرومند باقی نگذاشته است و تنها کارنامه ای سیاه از حمایت های آمریکا و حرکت در مسیر مطلوب استکبار از خود به جا گذاشته است.
اردغان به عنوان کسی که تمام هر چه دارد، از تمایل و تظاهر به دین داری و استکبار ستیزی و حرکت در مسیر همسویی با ایران دارد، نمی تواند آنچه را کسب کرده است با مقابله با کشورهای مستقل و ضد آمریکایی و در مسیر مقابله با ایران حفظ نماید و یقیناً در صورت کوچکترین اشتباهِ حتی محاسبه ای، در حالی که بین ایران، روسیه، عراق و سوریه محاصره شده است، حتی مجالی برای نفس کشیدن نداشته و شاید همین احساس خطر و حقارت باعث شده است تا خود و خاک خود را به ناتو و به ثمن بخس به یک آبنبات چوبی به اسم عضویت در wto بفروشد.
مطلب مرتبط:
ترکیه از چه چیز عصبانیست؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/1/20
11:2 ص
ترکیه طی دهه ی اخیر پیشرفت های اقتصادی چشمگیری داشته است و به منظور تکمیل این پیشرفت ها در ابعاد سیاسی قصد کرد تا با ارتقای سطح فعالیت های سیاسی منطقه ای، جایگاه خود را در منطقه به عنوان یک قدرت مهم و بزرگ تثبیت نماید و در این هدف خود، ابتدا با دراز کردن دست دوستی به ایران و جبهه ی ایستاگی متحد مقاومت خواست تا از وجهه ی ایران استفاده کند تا خودش را نیز به عنوان یک کشور مستقل و دوست ایران مطرح نماید، ولی پس از مدتی به خصوص با وقوع فتنه ی 88 و شدت گرفتن فشارهای آمریکا و اروپا به ایران، کم کم پایش را به سمت بیرون گلیم خویش برد تا بتواند جایگاه ایران را به عنوان قدرت بلامنازع منطقه غصب نماید.
ترکیه به منظور کسب مقاوم اول در قدرتهای منطقه، حتی دست دوستی به آمریکا و ناتو دراز نمود و خط سیر خود را بر اساس مقاومت در برابر سیاست های منطقه ای ایران و جبهه ی مقاومت تنظیم نمود. ترکیه همانطور که در جریان فتنه 88 در خصوص ایران دچار توهم شده بود، اکنون نیز نمی تواند تفاوت قیام های منطقه را با اتفاقات ناخوشایند سوریه درک نماید و بدون این که بفهمد چه بر سر همان جایگاه داخلی و خارجی خود می آورد، بی محابا به سیم آخر زده و در تقابل با این جریان به پیش می رود و متأسفانه حتی از خراب کردن پل های پشت سرش هم ابایی ندارد و از سویی آمریکا و غرب نیز از ضعف های ترکیه در مورد ورود به سازمان تجارت جهان نهایت استفاده را می کنند.
آنچه که ترکیه در حال حاضر قادر به درکش نیست، این است که دشمنی همزمان با اسراییل و بازی در زمین وی برای مردم ترکیه و منطقه نخ نما و تهوع آور شده است و این تناقض در رفتار ترکیه به تدریج موجب تضعیف این کشور و حتی اعتراضات داخلی و خارجی به این کشور گردیده است، این بار ترکیه افسرده، عصبی و لجوجانه تخریب همان جایگاهی را که با ایستادگی در برابر آمریکا و اسرائیل کسب کرده بود به انتظار نشسته است.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.