95/9/4
9:52 ص
در بررسی موانع اصلاح نرخ رشد جمعیت، یکی از عواملی که در کاهش فرزندآوری موجود نقش بسزایی داشته، تمایل افراطی و نیاز کاذب ایجاد شده در برخی بانوان برای حفظ زیبایی جسمی موجود خود و افزایش آن است که موضوع بارداری و وقتی که باید برای فرزندداری بگذارند، مانع تمایل ایشان به فرزندآوری بیشتر شده است.
یکی از مواردی که از سوی زنان به عنوان دلیل کاهش فرزندآوری معرفی میگیرد، تمایل به حفظ زیبایی است؛ البته با توجه به این که زیبایی دوستی یکی از مؤلفههای شخصیتی انسان و به خصوص زنان است، نمیتوان گلایه کرد که چرا زنان به حفظ زیبایی خود این قدر تمایل دارند، لیکن متأسفانه شاهدیم که این حس زیبایی دوستی و تلاش برای زیباتر شدن و حفظ زیبایی، در برخی افراد به حد افراطی و دیوانه واری رسیده است، تا جایی که رکورد استفاده از انواع اعمال جراحی و مصرف لوازم آرایشی با تمام تبعاتشان برای سلامتی، در کشور به صورت گستردهای رواج یافته است.
اگر بخواهیم نگاهی مختصر و گذرا به ریشه این حس افراطی نسبت به زیبا شدن و زیبا ماندن داشته باشیم، یقیناً نمیتوان تأثیر تهاجم فرهنگی، شبکههای ماهوارهای، تبلیغات گسترده لوازم آرایشی و عملهای جراحی را نادیده گرفت که در کنار کمرنگ شدن اعتقاد به مبانی شرعی و اسلامی در جهت حفظ حیا و عفت، باعث شده است تا مسابقه زیبایی و زیبا ماندن آن هم به هر قیمت و هر روشی در بخشی از جامعه زنان ایرانی نمود و بروز پیدا کند و حال این که زیبایی صورت و تناسب اندام، تنها یکی از نیازها و مؤلفههای شخصیتی انسان است که نباید با سایر ابعاد شخصیتی زنان اعم از احساس مادری و حس حیا و عفاف در تعارض قرار گیرد.
فرهنگ منحوس غرب و نگاه ابزاری به زنان برای لذت جویی مردان و سودجویی و سوءاستفاده برخی متخصصان زیبایی و تولید کنندگان مواد آرایشی، از حس زیبایی دوستی زنان باعث شده است تا بخشی از زنان، تحت تأثیر این تبلیغات و القائات کاذب قرار گیرند و با تلقیهای اشتباه، زیبایی خود را در گروی کاهش فرزندآوری تصور کنند! در صورتی که بسیاری از زنان در حین زمان حاملگی و پس از فرزندآوری با تغذیه صحیح و ورزش مناسب، تناسب اندام خود را نیز در کنار تضمین سلامتی روح و جسمشان حفظ کردهاند که این مسئله در وجود نازنین بسیاری از مادربزرگهای خودمان قابل مشاهده است.
اگر چه زیبایی برای زنان بسیار مهم است اما در جایی که حفظ زیبایی با حفظ سلامتی فرد و سلامتی جامعه در تعارض قرار گیرد مسلماً شرط عقل این است که به مسئله سلامتی بیش از زیبایی اهمیت داده شود و این یعنی حتی اگر فرزندآوری زنان موجب کاهش تناسب اندام و زیباییشان باشد، نمیتوان فراموش کرد که به لحاظ پزشکی یکی از مهمترین دلایل افزایش بیماریهای صعب العلاج در زنان مثل سرطان سینه و سرطان تخمدان، ناشی از همین کاهش فرزندآوری است و براساس مطالعات و تحقیقات پزشکی روز دنیا، فرزندآوری بر حفظ سلامتی روح و جسم زنان و به خصوص کاهش بیماریهای شایع در زنان، تأثیر به سزایی دارد.
95/8/17
6:42 ع
یکی از معلمان ابتدایی دخترانه در کلاس میگوید ماهواره خوب است فقط باید ایمان محکمی داشت و از آن درست استفاده کرد! اما او به دانش آموزان نمیگوید که یکی از لوازم محکم بودن در ایمان این است که خود را عمداً در موقعیت گناه قرار ندهیم و دیدن برنامه های ماهواره، حضور در مجالس غیبت و همنشینی با دوستان بد، از مواردی است که انسان خود را در موقعیت گناه قرار میدهد. متأسفانه این معلم، مسئله را ساده گرفته است و در حالی که مردان و زنان پخته در برابر ماهواره دچار لغزش میشوند، کودکان را به استفاده از آن تشویق میکند.
مشاوری دیگر از آموزش و پرورش، درباره مسائل تربیتی دختران نوجوان به والدینشان میگوید جلوی دوستی فرزندانتان با جنس مخالف را نگیرید که یک نیاز روحی ایشان است! و میگوید برای فرزندانتان ماهواره بخرید تا عقده ای نباشند! در کنار این موارد، شاهدیم که در برخی مهدها رقص آموزش داده و در برخی مدارس جشن هالوون برگزار میشود که اینها نشان میدهد که حال نظام آموزشی ما خراب و تربیت فرزندان ما در معرض خطر است.
اگر چه تکلیف والدین این است که نگذارند قبح گناهانی مثل استفاده از ماهواره، بی حجابی، ارتباط با نامحرم در ذهن فرزندانشان نشکند، ولی این هم قابل پذیرش نیست که نظام آموزشی ما طوری اداره شود که والدین را به تهیه امکانات انجام گناه برای فرزندان و ترویج سبک زندگی غربی تشویق کند، لذا والدین و فرزندان باید نسبت به این مسائل حساس باشند و نگذارند برخی معلمان و مشاوران با تفکرات انحرافی، به انحراف اذهان پاک کودکان و نوجوانان ادامه دهند.
به نظر میرسد نظام معیوب تربیت معلم و مدیران آموزشی از یک سو و علوم روانشاسی و تربیتی غربی و مقاومت مسئولان اجرایی در جهت اسلامی نمودن علوم دانشگاهی از سوی دیگر، باعث شده است تا دانش آموزان در مدارس در معرض خطر نظام آموزشی ، معلمان و مشاوران منحرف قرار گیرد و اشخاصی تربیت شوند که الگوهایشان، مردعنکبوتی و باربی است و نه شهدا و علمای بزرگ کشورشان.
به غیر از این که تفکرات غیر انقلابی و غیر ارزشی به تدریج در تدوین نظام آموزشی و کتب درسی در حال رسوخ است، همین محتوای موجود به یادگار مانده از گذشته نیز با تدریس معلمان غیر معتقد، عملاً خنثی میگردد؛ شاید مطالب زیادی در کتابهای درسی در بیان و بزرگداشت ارزشهای انقلاب و اسلام ذکر شده باشد، اما متأسفانه در پایان درس، برخی معلمان با یک جمله همه آنها را زیر سؤال میبرند.
که همه موارد فوق اثبات میکند که نظام آموزشی ما نیاز جدی به بازنگری و ارتقا دارد و والدین وفرزندان نباید نسبت به مسائل مدرسه بیتفاوت باشند و در صورت عدم توجه به این مسأله، دچار خسارتهای عظیم به دلیل رشد و تربیت اشتباه خواهیم شد.
95/5/27
1:4 ع
اصلاحطلبان و اعتدالیون برای این که حذف فیلترینگ و آزاد کردن ماهواره را مطالبه کنند، چند توجیه تکراری میاورند که مختصراً پاسخ شان را بیان میکنم:
میگویند چون نیمی از مردم از ماهواره استفاده میکنند، پس باید آن را آزاد کرد تا مردم قانون شکنی نکنند!
این حرف مثل این است که بگوییم چون نیمی از مردم تخلف رانندگی میکنند پس باید تخلف رانندگی آزاد باشد تا تخلف نکنند!
میگویند نباید با محدودیت و ممنوعیت با اینترنت و ماهواره مواجه شد، چون مردم میتوانند با فیلترشکن یا خرید تجهیزاتی، این محدودیتها رو دور بزنند!
مثل این است که بگوییم باید مواد مخدر و یا سمی را آزاد کنیم چون مردم میتوانند خودشان بسازند یا قاچاقی سرکوچه شان خریداری کنند! یا این که چون مواد قاچاق در همه فروشگاهها هست پس قاچاق هم باید آزاد شود!
میگویند به جای ایجاد محدودیت در استفاده از ماهواره، سایت ها و شبکه های اجتماعی مضر، تنها باید فرهنگ و روش کار کردن را به مردم و کودکان آموخت!
مثل این است که تجویز کنیم مواد سمی، مخدر و خطرناک را در خانه و جامعه دسترس کودکان بگذاریم و به صرف هشدار دادن، اکتفا کنیم! مثل این که ماهواره را برایشان مهیا کنیم ولی بگوییم فلان فیلمها و شبکهها را استفاده نکنید چون دچار بلوغ زودرس، انحراف جنسی، انحراف فکری و… خواهید شد! در حالی که فرزندان از تجزیه و تحلیل این هشدارها نیز عاجزند!
میگویند در دنیای آزاد و باز اطلاعات امروز، نباید و یا نمیتوان محدودیت ایجاد کرد!
درحالی که خود کشورهای غربی هم، این رسانهها را بر اساس مصالح و اصولی که برای جامعه قائلند با فیلتر کردن یا پولی و کابلی کردن، محدود میکنند و تقریباً کشوری نداریم که هیچ محدودیتی در عرصه های رسانه ای نداشته باشد! و البته چون به لحاظ کمی و کیفی بین ارزشهای جوامع تفاوت وجود دارد، میزان محدودیت ها نیز متفاوت خواهد بود!
میگویند به جای محدود کردن اینترنت و ماهواره، تنها باید فرهنگسازی کرد!
وحال اینکه هیچ فرهنگ سازی هم برای تقویت باورهای دینی، مذهبی و اخلاقی نمیکنند و تازه بودجه صداوسیما که متولی اصلی این امر است را نیز با محدودیت های سنگین و گروکشی های سیاسی مواجه میکنند!
میگویند در آزاد کردن ماهواره و حذف فیلترینگ ، بدون هیچ نگرانی باید به مردم اعتماد کرد!
وحال اینکه خیلی از مردم به اقتضای سن یا معلومات قادر به پاسخگویی به شبهات و هجمه ها نیستند! چطور دولت مردان بسیاری از مردم را به بهانه لبوفروشی و راننده تاکسی بودن، صالح به دانستن مسائل کم اهمیت ندانستند!
میگویند نباید با بدبینی با ماهواره و اینترنت مواجه شد و آن ها را محدود کرد!
ولی این را نادیده میگیرند که دشمنان چقدر بابت تهاجم به اعتقادات این مردم، بودجه تصویب میکنند و میخواهند با ساده لوحی دربرابر هجمه دشمنان، با آزاد کردن ماهواره ، سپرهای های فرهنگی، فنی و قانونی را کنار بگذارند!
میگویند دانستن حق مردم است و حاضرند رسانههای ضدانقلاب را به این بهانه آزاد و تطهیر کنند!
وحال این که اشخاص، روزنامه ها و سایت های داخلی بعضاً انقلابی را بابت کوچکترین اشتباهی تعلیق، فیلتر یا تحت پیگرد قرار میدهند! پس چرا میخواهند دربرابر هجمه ها، شبهات و تهمت های ضد انقلاب، محدودیت نداشته باشند؟!
میگویند می توان شبکه های ماهواره ای یا سایت های بد را رمز گذاشت یا محدود کرد!
اما نمیگویند فرزندان در عصرحاضر، از والدینشان در اموری چون کانال یابی و یا رمزگشایی ماهرتر هستند!
میگویند ماهواره هم مثل ویدئو است و با آزاد شدنش هیچ مشکلی ایجاد نمی شود!
ولی قیاسشان غلط است چرا که در ویدئو، افراد با اختیار خودشان یک فیلم را انتخاب و نگاه می کردند، اما در ماهواره با صدها شبکه مواجه هستند که اختیاری در پخش محتواهای شان ندارند و اعم از فیلم، سریال، خبر و تبلیغات، حد و مرزهای اخلاق، دین و سن در آن ها رعایت نمی شود!
می گویند در آینده زمانی خواهد آمد که ماهواره به آنتن هم نیاز نخواهد داشت و تلویزیون ها خودشان شبکه های ماهواره ای را خواهند گرفت!
که باید درپاسخ گفت، باید فرصت را غنیمت شمرد و با راهکارهای فنی و فرهنگی، مردم را از خطرات ماهواره آگاه کرد و از همه گیر شدن استفاده از ماهواره جلوگیری نمود و صداوسیما را در تقویت شبکه ها و برنامه ها تقویت نمود، نه این که از ترس مرگ خودکشی کنیم!
میگویند مردم در حال استفاده از ماهواره هستند و آزاد نبودن آن هیچ تأثیری در این امر ندارد!
اگرچه هرکسی که بخواهد از ماهواره استفاده میکند ولی باید دانست که آزاد کردن ماهواره ، به معنی تطهیر و قبح شکنی از آن است!
95/1/17
8:22 ص
رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی جدید، از مسائل روز جهان هستند و همانطوری که بر افراد و جوامع تأثیر گذاشته اند، بر خانواده ها هم تأثیرهای مهمی می گذارند که شناخت نتیجه این تأثیرات به تأمل و واکاوی نیاز دارد و اگر خوبی ها و بدیهای این رسانه ها و مهارتهای استفاده از آنها به خوبی شناخته نشود، در نهایت خانواده ها در برابر این رسانه ها دچار آسیب های شدیدی مانند فروپاشی کانون خانواده، سردی روابط زناشویی، بلوغ زودرس کودکان، مشکلات فکری و ذهنی و افت تحصیلی در فرزندان و… خواهند شد که یکی از این رسانه ها، ماهواره و شبکه های ماهواره ای است.
اگر چه معمولاً آنچه که باعث ورود ماهواره به داخل منازل میشود استفاده از برنامه های مفیدی مانند برنامه های علمی و مستند و دریافت اطلاعات است اما آنچه که غالباً رخ میدهد همان استفاده معمول است که اکثر استفاده کنندگان از ماهواره از آن انجام میدهند یعنی در نهایت، همان سریال ها، فیلم ها، شب نشینی ها و برنامه هایی که وجه تفریحی شان بر جنبه علمی شان غالب است، مورد استقبال قرار میگیرند.
یکی از مواردی که معمولاً خانواده ها را حتی با علم بر مخاطرات آن، به استفاده از این امکانات راضی میکند، احساس قابل مدیریت بودن این ابزار است، یعنی در ابتدا اکثراً فکر میکنند چون این ابزار قابل کنترل و قفل گذاری است خطری خانواده را تهدید نمیکند اما در نظر نمیگیرند که اولاً فرزندان بعضاَ اطلاعات فنی بالاتری نسبت به والدینشان دارند و به راحتی هر قفل و رمزی را میگشایند و ثانیاً خود والدین هم از اعتماد به نفس کاذب خود درامان نیستند و به تدریج قبح استفاده ازشبکه های نامناسب در نزدشان می ریزد و حاضر به استفاده از این کانال ها درخلوت میشوند که این مسئله پس از مدتی برای کل خانواده به امری عادی تبدیل می گردد.
از خطرناک ترین آثار شبکه های ماهواره ای، تغییر و تخریب سبک زندگی اسلامی و ایرانی خانواده هاست، آنچه که بسیاری از برنامه های ماهواره ای، ترویج می کنند عبارت است از: زندگی تشریفاتی و مصرفی، ایجاد بدگمانی نسبت به اعضای خانواده، عادی شدن دوستی ها و روابط نامشروع، عادی سازی خیانت به همسر، ترویج لباس و پوشش نامناسب و… که با تکرار و رنگ و لعاب به خورد خانواده میدهند و کمتر خانواده ای است که بتواند در برابر آماج ضد فرهنگی این شبکه ها حتی برای یکسال تاب بیاورد و تغییر نکند.
بحث تغییر سبک زنگی نه تنها در برنامه های بزرگسالان که حتی در برنامه های کودکان هم به چشم میخورد به نحوی که حتی کارتونهایی که در این شبکه ها پخش میشود عاری ازصحنه های جنسی یا دوستی های نامشروع نیستند و به راحتی فکر و ذهن کودکان را با یک سبک زندگی ول انگارانه اخت می کند و تنها چند سال بعد است که والدینی که بعضاً اهل حجب و حیا و حجاب هم هستند از داشتن فرزندانی بی حیا و بی حجاب دچار بهت و تعجب میشوند.
یکی از مواردی که معمولا در خصوص برنامه های ماهواره ها به آن دقت نمیشود تبلیغات میان برنامه ای و زیرنویسهای برنامه هاست، یعنی خانواده نشسته اند و مثلاً یک برنامه آشپزی یا سریال می بینند، اما درخلال برنامه، آگهی های تبلیغاتی حاوی مطالب جنسی پخش می شوند، تبلیغ انواع کرم ها، قرص ها، پروتزها و جراحی ها با بیان کارکردهایشان به راحتی فکر و ذهن کودکان را کنجکاو میکنند و والدین را نیز به حرص و طمع جنسی تشویق میکند و این چنین است که یک زیرنویس ساده، فکر و ذهن و جسم اعضای خانواده را تحت الشعاع قرار میدهد.
و اما بحث نهایی، اتلاف وقتی است که پای شبکه های ماهواره ای صورت میگیرد، در حالی که بعضاً چند صد کانال ماهواره ای با موضوعات مختلف در دسترس برخی از خانواده ها هست، میزان وقتی که پای آنها صرف می شود معمولاً به مراتب بیشتر از حد متعارف است، در کشوری که همه از میزان کار مفید و ساعت پایین مطالعه و افزایش طلاق و سردی خانواده اظهار ناراحتی میکنند، وسیله ای مثل ماهواره که وقت های مفید خانواده برای باهم بودن، باهم حرف زدن و مطالعه کردن را میگیرد یقیناً یک آسیب است.
94/11/11
8:15 ص
بعد از حضور خواننده محبوب و مردمی کشرمان در شبکه من و تو، همه متعجب شدیم، واقعاً کسی توقع نداشت، سالاری که در اوج فتنه 88 با آثار حماسی و ملیش، کشور را به وحدت و انسجام دعوت می کرد در شبکه ماهواره ای من و تو حضور پیداکند، مصاحبه کند و عکس یادگاری بگیرد، پیش خودمان گفتیم که آیا ممکن است یکی دیگر از هنرمندان موسیقی سنتی، خودش را به دام کسانی انداخته باشد که هیچ احترامی برای فرهنگ و هنر ایران و ایرانی قائل نیستند؟! در همین فکر ها بودیم که خود آقای سالار عقیلی در دل نوشتی که توسط خبرگزاری انقلابی فارس منتشر کرد، در خصوص این مسأله توضیحاتی ارائه نمود و ضمن ابراز وفاداری و ارادت به مردم و کشورش، هدفش از آن مصاحبه را تنها ترویج موسیقی سنتی اعلام کرد و این حضور را از هرگونه غرض سیاسی مبرا دانست؛ اگر چه شخصاً سخنان ایشان را از سر اعتقاد می دانم ولی در این خصوص چند جمله توضیح می دهم به این امید که شاید به رویت ایشان برسد:
اگر چه حضور سالار عقیلی در شبکه من و تو به اذعان خودش فاقد هرگونه وجه و جنبه سیاسی و تنها در جهت ترویج هنر ایرانی بوده است، اما واقع قضیه این است که اساساً این شبکه کارکردش ضد فرهنگ ایرانی، ضد اسلامی و ضد انقلابی است، مگر می توان به شبکه ای که با ترویج عشق های مثلثی و مربعی، فرهنگ اصیل و خانواده محور ایرانی را هدف قرار داده است به عنوان وسیله ای برای رشد فرهنگ ایرانی نگاه کرد؟! آیا می توان با هدف ترویج فرهنگ و هنر ایرانی به شبکه ای که اساساً هدفش زدن فرهنگ ایرانی و اسلامی است رسمیت بخشید؟! آیا می توان با مجریانی عکس یادگاری گرفت که بی محابا به روابط نامشروع با یکدیگر اذعان می کنند؟! آیا هنرمند محبوبی مثل سالار عقیلی اگر هیچ هدف سیاسی برای حضورش در شبکه ای مانند من و تو و یا هر شبکه ضدانقلاب دیگر نداشته باشد، طرف مقابل به این نیت ایشان احترام می گذارد و یا نه!؟ دقیقاً نهایت بهره برداری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را از این حضور انجام خواهد داد تا هم خودش را رسمیت ببخشد و هم مردم را به سمت خود متمایل کند و هم بین هنرمندان کشور و نظام سیاسی فاصله نشان دهد؟! آیا دلایل و شاید هم توجیهات آقای سالار عقیلی راه را برای سایر افراد باز نمی کند که به دام این شبکه ها بیفتند؟! آیا هنرمندان تأثیرگذاری می توانند بدون در نظر گرفتن جنبه های مختلف یک ماجرا به آن ورود کنند!؟ آیا اگر اطلاعاتی در خصوص مسائل سیاسی و اجتماعی ندارند بهتر نیست قبل از چنین اقداماتی با خبرگان سیاسی و اجتماعی مشورتی داشته باشند؟! در پایان به عنوان یک علاقمند به هنر و موسیقی اصیل ایرانی، ضمن آرزوی موفقیت و خوشنامی برای سالار عقیلی، این هنرمند مردمی، از خودشان هم توقع داریم در حفظ و ارتقای این جایگاه و اعتبار که با زحمت به دست آمده است بیشتر کوشا باشند و به خاطر یک اشتباه، آن را در معرض آسیب قرار ندهند.
94/10/27
7:55 ع
انتقاد شهاب مرادی به سریال معمای شاه به شدت مورد توجه رسانه های مختلف به خصوص ضدانقلاب قرار گرفت که بخش عمده این توجه، بابت برخی ادعاهای ایشان در خصوص این سریال است، این ادعای ایشان که «همجنس باز بودن شاه و یا ضعیف بودن وی غیرقابل باور است» و یا این که «روابط زن و مرد در این سریال با سریال های فارسی وان فرقی ندارد» و یا این که «فرزندانش را از دیدن این سریال منع می کند»، از چند لحاظ قابل نقد و بررسی است:
1- آیا ادعای فساد جنسی و به خصوص وجود همجنس بازی در دربار و شخص شاه غیرقابل باور است؟! برای تحقیق در خصوص این مسئله کافیست به کتب تاریخی که بعضاً توسط خود درباریان پهلوی نگاشته شده توجهی بشود، نگاهی به روابط شخص شاه با زنان مختلف و یا فساد مفرط اشرف و یا روابط نامشروع فرح پهلوی، به لحاظ تاریخی با توجه به مستندات متعدد غیرقابل انکار است و بخشی از این موارد با جزئیاتش در کتاب «گفتگوهای من با شاه؛ خاطرات محرمانه امیراسدالله علم» در جلدهای 1 و 2 منتشر گردیده است که در آن «علم» به عنوان دلال محبت (مفاسد) شاه، با جزییات از مفاسد اخلاقی و اعم از رابطه جنسی با خواهرش، همجنس بازی، زنبارگی، مفاسد همسرش و … پرده برداشته است و یا کتابی با عنوان «آیا شاه شوهر داشت؟» که به تشریح روابط شاه و ارنست پرون می پردازد، و فردوست در خاطراتش در مورد مرگ پرون اینطور می نویسد: «من یک مَردم! احساس مردانه من میگوید که غم اعلیحضرت از مرگ پرون عادی و در حد یک دوست نبوده! من حس میکردم عاشقی، معشوق خویش را از دست داده است!»، حال سؤال جدی این است که به چه دلیل برای آقای شهاب مرادی، مفاسد اخلاقی متعدد شاه اینقدر عجیب به نظر آمده است؟! آیا بهتر نبود ابتدا کمی تحقیق کند و بعد به اسم انتقاد از صداوسیما عملاً به تطهیر مفاسد شاه ملعون دست بزند؟!
2- آیا ادعای ضعیف بودن شاه غیرقابل باور است؟! آیا شاهانی که با خواست آمریکا می آمدند و با خواست شان می رفتند از خود قدرتی داشتند؟! آیا شخصیت شاه دارای قدرت و توان بالایی بوده است که حتی با وجود حمایت های شدید آمریکا نیز نتوانست خود را تثبیت نماید؟! آیا کسی که برای زنان موبور دچار غش و ضعف می شد و امتیازهای زیادی برای جذب و حق السکوت به ایشان می داد می تواند یک انسان قوی تلقی گردد؟! آیا کسی که در بین مردم کشورش فاقد محبوبیت و جایگاه اجتماعی بالایی است می تواند قدرتمند قلمداد گردد؟! آیا کشوری که تمام عرصه هایش با مدیریت و خواست و هدایت آمریکایی ها اداره می شد، شاهی قدرتمند داشته است؟! اصلاً هم اکنون که حکومت سعودی با حمایتهای گسترده آمریکا با یک حکومت مرتجع و خشن همچنان برقرار هستند نشان دهنده قدرت شاهان سعودی است؟! شاهان پیر و بیمار و دچار آلزایمر عربستان از خودشان قدرتی دارند و یا به خاطر حمایت های بی دریغ آمریکا همچنان سرپا هستند؟! پاسخ این سؤالات اینقدر بدیهی است که فکر نمی کنم نیازی به طرح و تفصیل در خصوص پاسخ شان باشد.
3- آیا واقعاً روابط سریال معمای شاه مانند روابط جنسی فارسی وان است؟! آیا سریال هایی که در جهت تطهیر بی بندوباری در شبکه های ماهواره ای ساخته می شوند با سریال هایی که در جهت تنویر افکار عمومی و تقبیح واقعیات دربار پهلوی ساخته می شوند می توانند مشابه فرض شوند؟! آیا همین فرض به اینجا نمی رسد که سوره مبارکه یوسف را به خاطر برخی تصویرسازی های آموزنده از روابط زن و مرد، مشابه با برخی کتب انحرافی فرض کنیم؟! آیا بین به تصویر کشیدن همراه با تقبیح با به تصویر کشیدن همراه با تطهیر تفاوتی وجود ندارد؟!
4- و اما در خلال وارد فوق در یک خصوص با آقای شهاب مرادی هم نظر هستم و آن مناسب نبودن برخی از قسمت های این سریال برای کودکان و نوجوانانی است که این سریال ها باعث کنجکاوی شان در خصوص روابط جنسی می گردد و البته این احتیاط تنها در خصوص خانواده هایی که محیطی امن و بدون ماهواره دارند قابل اهتمام است و گرنه خانواده ای که فارسی وان را در اختیار فرزندشان قرار داده است را چه به این دغدغه ها که از برخی از روایت های تاریخی در این سریال ناراحت گردند؟! توصیه می شود صداوسیما در خصوص این سریال و برخی سریال های مشابه، محدوده سنی را تعیین نماید و همانطوری که این کار را برای فیلم های خشن به صورت یک نماد انجام میدهد، سریال ها و فیلم هایی که ذهن کودکان را به مسائلی که کنجکاوی های زودرس برایشان ایجاد می کند درگیر ننماید.
حرف آخر: در شرایطی که سریال های مذهبی و انقلابی اعم از مختارنامه یا معمای شاه از سوی ضدانقلاب و حتی بعضاً قشر به اصطلاح روشنفکر تقبیح و حتی تحریم می گردد شایسته است امثال آقای شهاب مرادی در بیان نظرات شان هم دقت لازم را در درک مسائل و هم در شیوه بیان شان لحاظ نمایند تا ناخواسته آب به آسیاب ضدانقلاب نریزند.
94/10/3
4:2 ع
ماهواره برنامه های مختلفی دارد که بعضاً خوب و بعضاً نامناسب و بد هستند و بسیاری از کسانی که ابتدا ماهواره را به خانه می آورند، قصد دارند که فقط از برنامه های خوبش استفاده کنند و از برنامه های بدش اصلاً استفاده نکنند لیکن:
1- اکثر خانواده ها با این نیت که شبکه های بد را قفل می کنند تا فرزندان شان این شبکه ها را نبینند، نسبت به نصب و استفاده از ماهواره در خانواده اقدام می کنند، ولی آنچیزی که رخ می دهد این است که اولاً این خطوط قرمز در خصوص قفل کردن کانال ها به تدریج کمرنگ می شود و ثانیاً فرزندان با توجه به مهارت شان نسبت به رسانه های دیجیتال و تکنولوژی های روز، خیلی سریع به رمز قفل ها دسترسی پیدا می کنند و برنامه های مختلف را نگاه میکنند و ذهن هایشان با مفاهیمی آشنا می شود که به شدت روی روح و جسم ایشان تأثیر سوء می گذارد که یکی از عوامل مهم در افزایش روابط زودهنگام جنسی در فرزندان و بلوغ زودرس همین مسئله است.
2- و اما آن دسته از برنامه های ماهواره که از نظر افراد خوب هستند معمولا شامل برنامه های سیاسی، اخبار، علمی و فیلم و مستند و کارتون و … می شوند که همین ها هم از چند جهت دارای آفاتی هستند، برنامه های سیاسی که عمداً برنامه های خصمانه و ضد انقلاب تولید میکنند تا مخاطب را روزبه روز نسبت به انقلاب و نظام بدبین کنند و این کار را با ظرافت های خاصی در ظاهری بی طرفانه انجام می دهند. و اما سایر برنامه ها هم دچار آفات دیگری در محتواها و تبلیغات شان هستند که با نمایش صحنه های نامناسب به لحاظ پوشش و تبلیغات میان برنامه ای و یا زیرنویس جنسی که مدام فکر فرزندان را کنجکاو و ذهن همسران را نسبت به خود و همدیگر سرد میکند و به خانواده ها آسیب های جدی می رساند؛ و مسئله ای که به تدریج عادی می شود این است که تمام اعضای خانواده در کنار یکدیگر می نشینند و صحنه های نامناسب، زیرنویس های مستهجن و فحش های رکیک را نگاه می کنند و به تدریج قبح بسیاری از کارهای بد در نظرشان شکسته می شود. جالب این که حتی برنامه های ویژه کودکان که از ماهواره پخش می شود، معمولاً دارای صحنه های جنسی یا مفاهیم غیر آموزنده و ضدخانوادگی و ضد دینی هستند که بعضاً اصلا متوجه آنها نمی شویم، ولی تأثیرشان را به صورت خاموش بر روح و روان کودکان می گذارند.
3- بخش بسیار خطرناک دیگری که معمولاً از طریق ماهواره گریبانگیر خانواده ها می شود، مربوط به برنامه هایی است که در جهت تخریب فرهنگ اسلامی و ایرانی ساخته می شوند و با طرح انواع شبهات مختلف موجب بی ایمانی، بی تفاوتی نسبت به میهن، انحراف های عقیدتی، پناه بردن به فرقه های انحرافی و … می گردد.
4- و اما برنامه های خاصی در ماهواره ساخته می شود که هدف شان تخریب نهاد اصیل خانواده است، برنامه هایی که بعضاً خود کشورهای سازنده برای مردم خودشان نمی سازند و محتوایشان مبتنی بر عادی سازی روابط زنان و مردان، برهنگی، خیانت، هوسرانی، عشق های مثلثی و مربعی و … است که کانون خانواده را هدف قرار می دهند تا با خدشه دار کردن نهاد خانواده، فرهنگ های منحط خود را آسان تر به کشور ما تزریق کنند و نتیجه اش هم آن مسئله ای است که در خود غرب بروز پیدا کرده و مفهوم سنتی خانواده و ازدواج را به مفاهیم انحرافی مانند ازدواج سفید، همجنسبازی، رابطه با حیوانات و … تبدیل گردیده است.
94/10/3
4:0 ع
با توجه به افزایش ازدواج های منتج به طلاق، 10 عامل مؤثر در طلاق های ای دوره زمانه را مختصراً برمی شمارم:
عامل اول، آماده نشدن فرزندان در خانواده برای امر مهم ازدواج است، یعنی زن و شوهر باید طوری برخورد کنند که خانواده یک کلاس آموزشی مناسب، صحیح و عملی برای فرزندان باشد ولی تا وقتی که خانواده محل دعوا و نزاع پدر و مادر در خصوص مسائل مختلف باشد، عملاً فرزند فرصت آموزش چگونگی زندگی مشترک را از دست می دهد و عادات ناپسندی در چگونگی بهانه تراشی برای دعوا و امتیازگیری با همسر پیدا می کند.
عامل دوم در افزایش طلاق ها، مقوله تک فرزندی و دو فرزندی به عنوان عامل اختلال در تربیت فرزندان برای زندگی مشترک است. فرزندانی که در خانواده نیاموخته اند چگونه با برادران و یا خواهران خود تعامل داشته باشند، و با چگونگی دعوا، آشتی، شراکت، دفاع از حقوق خود، گذشت یا … آشنا نشده اند، عملاً برای زندگی مشترک خود، کوله باری از مشکلات و اختلافاتی که قادر به حل آنها نیست، با همسر خود خواهد داشت.
عامل سوم در خصوص مسئله طلاق، بحث عدم پایبندی نسبی به مقوله خانواده و به خصوص تنوع طلبی در همسران است. زن و مردی که مدام در حال زیاده خواهی، دیدن زن و مردهای دیگر در ماهواره، محیط کار و جامعه و داشتن روابط راحت و آزاد و چت کردن در فضای مجازی با جنس مخالف هستند، عملاً میزان وفاداری و تقیدشان به همسر و خانواده کاسته می شود و این مسئله یکی از عوامل مهم در کاهش مهر و محبت زن و مرد نسبت به یکدیگر است.
عامل چهارم، مشکلات زناشویی است که در حدود 60 درصد از طلاق ها نقش دارد که از عوامل جدید مؤثر بر این مشکلات، زیاده خواهی ها و به تبع آن نارضایتی های جنسی ناشی از برنامه های ماهواره ای و شبکه ها و فیلم های مستهجن و تبلیغات و زیرنویسهای جنسی است که مدام موجب زیاده خواهی و طمع ورزی همسران برای مصرف انواع داروها، پروتزها، پمادها و عمل ها برای جبران طمع های جنسی می شود، زن و مردی که نسبت به خودشان سرخورده و نسبت به همسرشان زیاده خواه و نسبت به زنان و مردان دیگر حیص هستند، چگونه می توانند یک رابطه زناشویی گرم و وفادارانه را رقم بزنند.
عامل پنجم، ترویج فرهنگ بد بینی و خیانت در ماهواره، شبکه ها، فیلم ها و موسیقی های امروزی است. عملا آنچه این رسانه ها ترویج می کنند، عادی سازی انواع خیانت ها، عشق های مثلثی، مربعی، کدورت، خیانت و انتقام هستند، این آثار، روان زن و شوهر را پریشان، ایشان را سبت به یکدیگر بدبین و امکان محبت کردن شان را به حداقل می رساند.
عامل ششم، تعداد کم فرزندان و فرزند سالاری و رقابت زن و شوهر در جلب محبت فرزند و دعوا برسر آینده اوست که باعث می شود زن و شوهر همیشه دچار چالش باشند و همواره به خاطر حضور یک قاضی که همان فرزندشان است در کنارشان، مدام نسبت به یکدیگر بیشتر بتازند و یا مدام مظلوم نمایی کنند و نهایتاً این که فرزندی نیز تربیت می کنند که هیچ از زندگی مشترک نیاموخته جز دعوا، کدورت و رقابت.
عامل هفتم خود عادی سازی طلاق است. متأسفانه طوری طلاق را عادی نمایش داده اند که بعضا برای آن جشن هم مرسوم کرده اند و عملا فعلی که زشت ترین حلال خدا شمرده می شود مثل نقل و نبات در دهان تازه عروس و دامادها و خانواده هایشان می چرخد. متأسفانه زن و شوهرها به جای این که به دنبال حل مشکلات شان باشند در اولین فرصت به این نتیجه می رسند که چاره ای جز جدایی ندارند و حال این که زندگی مشترکی که دعوا و اختلاف در آن وجود نداشته باشد تقریباً امکان عقلی ندارد بلکه آنچه مهم است روش حل یا گذشت از کنار مشکلات است.
عامل هشتم عدم بهره گیری از مشاوران و میانجی های عاقل و متخصص است و حال این که معمولاً تنها مشاور زن و شوهرهای امروزی که بیشترشان هم تک فرزند هستند، پدر و مادرهای متعصب و احساساتی تر از خود فرزندان هستند که با اولین ناملایتمی که در زندگی مشترک فرزندشان می بینند به مانند بنزین بر آتش عمل می کنند و شعله های دعوا و تنش را بلندتر می کنند و حال این که در صورت استفاده از مشاوران متخصص، امین و بی طرف، بسیاری از مشکلات راه حل های علمی و عملیاتی و مادام العمر دارند.
عامل نهم عدم فرصت کافی در داشتن روابط مناسب و کیفی درخانواده است، عملاً یا زن و شوهر باهمدیگر در خانه حضور ندارند و یا اگر هم حضور دارند، هرکدام در فضای مجازی، یا پای فوتبال، فیلم و سریال مشغول هستند و چه بسا بین یک زن و شوهر، در طول یک شبانه روز، هیچ کلام محبت آمیزی رد و بدل نمی گردد و این مسئله موجب فاصله گرفتن زن و شوهر از یکدیگر و سردی روابطشان می گردد.
عامل دهم مؤثر در طلاق ها مشکلات اقتصادی است، خانواده هایی که به لحاظ حداقل های معیشتی و زندگی دچار مشکل هستند، به خصوص وقتی که این مشکلات با عادات غلط، قیاس های اشتباه و چشم و هم چشمی های متداول همراه گردد، موجب غرغرها، دعواها، کدورت ها و فراهم شدن راه دخالت دیگران در مسائل خانوادگی گردد.
93/9/12
12:6 ص
در عصر تکنولوژی، رفاه و ارتباطات قرار داریم و انواع تجهیزات الکترونیکی، شبکه های مجازی، اینترنت، رسانه های دیجیتالی و ماهواره ای بخش لاینفک زندگی مردم شده اند، به نحوی که در بسیاری از خانه ها، خلاء تجهیزاتی مانند کامپیوتر، تبلت، فبلت، گوشی های اندروید، اینترنت پرسرعت و ماهواره به مانند خلاء اعضای خانواده سخت و سنگین شده است و بسیاری از والدین اساساً در قبال ورود این تجهیزات به خانه و یا میزان دسترسی فرزندان به این تجهیزات هیچ ملاحظه ای ندارند و وقتی به والدین در خصوص خطرات جسمی و روحی این بی مبالاتی ها تذکر داده می شود، بیشترین پاسخی که شنیده می شود این است که والدین تسلیم عرف های رایج در جامعه و خانواده های اقوام و خویشان گردیده اند و عملاً در برابر این تجهیزات هیچ راهکار، ایده و یا برنامه ای ندارند و برخی دیگر نیز تنها تحت فشار فرزندان شان تسلیم عرف های بعضاً اشتباه موجود می شوند، متأسفانه عصر فرزند سالاری در خانواده های تک یا دو فرزند خانواده ها را به مسیری برده است که عملاً نقش والدین و میزان مدیریت ایشان بر خانواده به اقل ممکن رسیده و پدیده وادادگی والدین را ایجاد نموده است.
وقتی به والدین می گوییم که مثلاً چرا گوشی پیشرفته اینترنت دار و یا بازی های رایانه ای بالاتر از 18 سال (باخشونت بالا یا محتوای جنسی) را برای فرزند کودک یا نوجوانتان خریده اید؟ می گویند که مثلاً چون پسرخاله اش دارد و بازی می کند ما هم مجبور شدیم، در صورتی که اگر تمام دنیا هم این اقدام را انجام دهند چیزی از آسیب های این تجهیزات بر روح و روان فرزندان نمی کاهد، چه والدین بخواهند و چه نخواهند کودک یا نوجوانی که نزدیک به سنین حساس نزدیک به بلوغ است با داشتن امکان دسترسی سهل از طریق کامپیوتر و تبلت و … به اینترنت، به فیلم ها، عکس ها و بازی هایی دسترسی پیدا می کند که کنجکاوی وی را تحریک و روح و روان وی را تخریب می کند و یا وقتی فرزندی به ماهواره دسترسی دارد، بالاخره فرصت تنها شدن با آن پیدا می کند و این در حالی رخ می دهد که مهارت فرزندان در کار کردن با تجهیزات الکترونیکی و باز کردن قفل ها عموماً بالاتر از والدین شان است و حتی اگر چنین کاری هم صورت نگیرد، همان زیرنویس های حاوی تبلیغات جنسی و یا میان برنامه های محرک و یا صحنه های روابط خصوصی از فیلم های سینمایی برای پریشان کردن روح و روان یک کودک یا نوجوان کافی هستند، حتی یک زیرنویس حاوی تبلیغات کالاهای جنسی کافیست تا فرزند اطلاعات خودش را در این خصوص تکمیل و به این عرصه ورود کند.
مسئله ای که معمولاً در نظر گرفته نمی شود این است که والدین چه بخواهند یا نخواهند، چه تکنولوژی پیشرفت کرده باشد و یا نکرده باشد در هر صورت یک کودک یا نوجوان اقتضائات روحی و جسمی خود را دارد و هر گونه تحریک و یا دستکاری در طبیعت شان در نهایت موجب بروز آثار و عواقب جسمی و روحی اعم از بلوغ زودرس، انحرافات جنسی، افسردگی، مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و … می گردد، متأسفانه بسیاری از والدین گمان می کنند با پیشرفت تکنولوژی طبیعت و روحیات یک کودک نیز تغییر می کند و به اشتباه، مهارت های کودکانشان را در کار کردن با تجهیزات و رسانه های دیجیتال دلیلی برای افزایش ظرفیت کودکان شان در استفاده از برنامه ها و بازی های فراتر از سن و سالشان برداشت می کنند و حتی از این که کودک 12 ساله شان فلان بازی بالای 16 سال را انجام می دهد افتخار نیز می کنند!
در کنار والدینی که هیچ احساس خطری نسبت به پدیده های نوظهور عصر دیجیتال ندارند، والدین زیادی نیز وجود دارند که به آثار و عواقب این رسانه ها و تکنولوژی ها وقوف نسبی دارند ولی با توجه به عرف رایج در جامعه عملاً به نقطه تسلیم رسیده اند و نسبت به تغییر و یا مدیریت شرایط کودکان شان احساس یأس و ناتوانی می کنند در حالی که به راحتی می توان بسیاری از این عوارض را به نحو مؤثری مدیریت نمود و اگر هم شرایط از کنترل خارج شده باشد، هیچ دلیلی مهمتر از اشتباهات مهلک و برنگشت ناپذیر والدین برای آن ها نمی توان یافت. باید توجه داشت که در صورتی که قبح برخی مسائل مانند دیدن برخی فیلم ها و یا برخی معاشرت های مختلط در اذهان کودکان شکسته شود، عملاً توجیه و بازداشتن کودکان و اصلاح سبک زندگی به مراتب سخت تر از زمانی خواهد شد که ذهن و ذات پاک فرزندان دچار اخلال نشده باشد.
بسیاری از والدین بدون این که کودکان یا نوجوانان شان از ایشان بخواهند، ماهواره را به خانه می آورند و یا بسیاری از والدین طوری روی گوشی های شان رمز می گذارند که عملاً به فرزندانش اجازه می دهند که تحت پوشش شخصی بودن گوشی و امکان قفل کردنش، هرچیزی که می خواهند در گوشی داشته باشند. وقتی والدین بدون تفکر و تدبر کامپیوتر را در اتاق فرزندان می گذارند عملاً این امکان را برای فرزندشان فراهم می کنند که به راحتی بتواند با یک حافظه جانبی کوچک، فیلم ها یا عکسهای غیرمناسب را بدون مزاحم تماشا کند و وای به وقتی که این چنین کامپیوتری به اینترنت پرسرعت نیز متصل باشد. وقتی والدین با خانواده هایی رفت و آمد می کنند که اهل استفاده از ماهواره و اینترنت و تبلت برای کودکان شان هستند عملاً فرزندانشان را در خصوص داشتن این تجهیزات و محصولات متوقع نموده اند و همین توقع در بسیاری از موارد یا به تسلیم و یا به شکاف بین اعضای خانواده منجر می شود. وقتی با خانواده هایی معاشرت می شود که زن و مرد و دختر و پسر بدون داشتن پوشش و حریم های لازم با هم دیگر اختلاط دارند نمی توان از فرزند توقع داشت که در نوجوانی با دختران فامیل یا همسایه ارتباط حقیقی یا مجازی پیدا نکند.
و اما چه باید کرد؟
در کنار رفتارهای سلبی و نبایدها، والدین باید به بایدها و جایگزین ها نیز اهتمام ورزند، نمی توان به صرف تعریف ممنوعیت و محدودیت، فرزندان را توجیه، تربیت و اغنا نمود، فرزند به کارگروهی، تفریح سالم، بازی و معاشرت نیاز دارد و والدین باید برای فرزندانشان این امکانات را به نحو احسن و از مجاری سالم مهیا کنند و اگر چنین اقدامی انجام ندهند، این فرزندان خودشان به دنبال پیدا کردن و یا تشکیل گروه و تفریح و بازی خواهند افتاد، در خصوص وجود کامپیوتر و یا اینترنت در خانواده نیز ممنوعیتی لازم نیست و حتی والدین می توانند بعضاً گوشی ها یا تبلت های شان را در اختیار فرزندانشان قرار دهند، اما باید حواسشان باشد که کامپیوتر، گوشی یا تبلت شان کاملاً پاک و سالم و در معرض دید و دسترس تمام اعضای خانواده قرار داشته باشد؛ باید فرزندان را هدایت کرد تا در حضور و نظارت والدین برای تحقیقات درسی خود از اینترنت استفاده کنند و به دلیل این امر نیز وقوف نسبی داشته باشند.
تا زمانی که ذهن فرزند پاک و دست نخورده باقی مانده باشد ذاتاً برای حیا، عفاف، ایمان و پاکی احترام قائل است و به راحتی می توان با نشان دادن شمه ای از ناپاکی هایی که در دنیای دیجیتال ایشان را تهدید می کند، مجاب شان نمود تا نسبت به محدودیت ها و احتیاط های این عرصه با صبر و تأمل برخورد کند. از سوی دیگر باید توجه داشت همانطوری که در جامعه و مدرسه محیط های ناگزیر برای فرزندان ایجاد می شود، باید محیط های خوبی مانند مساجد، محیط های فرهنگی و ورزشی را برای ایشان تعرفه نمود تا با این محیط ها بتوان فرزندان را در برابر آثار محیط های اجتماعی بعضاً مسموم واکسینه نمود و به همین دلیل حفظ سلامت و پاکی ذهن کودکان برای درک آنچه که والدین به ایشان توصیه می کنند از اهمیت بسیار حیاتی و بالایی برخوردار است. والدین باید دقت کنند که ذهن بچه ها را در برابر کوران مطالب و شبهات ضد دینی قرار ندهند و به شبهاتی که برای شان ایجاد می شود با حوصله و زبان خودشان پاسخ گفته شود، مهمتر از هدایت های رفتاری برای فرزندان حراست از پاکی ذهن فرزندان است، حرف زدن و مسخره کردن مذهبی ها و روحانیون در کنار فرزندان، یکی از خطرناک ترین عوامل در بهم ریختن ذهن فرزندان است، وقتی مدام به فرزند تلقین می شود که مذهبی ها انسان های بدی هستند نمی توان از فرزند توقع داشت که ذاتش را آنچنان که دین و اخلاق می خواهد بتواند پاک نگه دارد.