93/2/5
4:7 ع
در هفته ای که گذشت یک مباحثه و یک مناظره فرهنگی را بین اهل فرهنگ شاهد بودیم و از این لحاظ که این مباحثات با رعایت کمال ادب و حوصله همراه شد جای خوشحالی داشت و ای کاش همه ی مباحثات و مناظرات در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اقتصادی و ورزشی نیز به همین متانت و وزانت دنبال می شد و امروز عصر نیز تلویزیون مناظره در مورد کتاب و مشکلات این بخش دارد که امیدوارم آن مناظره هم کاربردی و مفید برگزار گردد و باید صداوسیما را بابت این برنامه ها مورد تقدیر قرار داد.
و اما مناظره ی جمعه ی گذشته (که در برنامه مناظره شبکه یک پخش شد)، از مناظره های خوبی بود که تا کنون دیده بودم، این برنامه در جهت مطرح کردن برخی مواضع و شبهات در مورد شخصیت شهید آوینی برگزار شد و استاد زرشناس، دکتر وحیدجلیلی و آقای افخمی به خوبی توانستند همان شخصیت غیرمتزلزل، انقلابی و روبه کمال سید شهیدان اهل قلم را به طرف مقابل به اثبات برسانند و چقدر خوب اثبات شد آنهایی که در جهت ارائه ی یک شخصیتِ تغییر یافته از سال آخر این شهید بزرگوار بودند، بیش از هر مسئله ای به دنبال تطهیر سابقه ی مدیریت سیاسی و فرهنگی سازندگی و اصلاحات بودند تا بگویند این مشکل از خاتمی واصلاحاتی ها نبوده که شهید آوینی با ایشان بد بود، بلکه از خامی شهید آوینی بود و این که ایشان در سال آخر با وزارت ارشاد همکاری داشتند را علامت اصلاح شدن و به اصطلاح خودشان پخته شدن ایشان دانستند، ولی نمی گفتند که آن همکاری ها از زمانی شروع شد که این شهید بزرگوار در نبرد با وزیر ارشاد وقت (سید محمد خاتمی) پیروز شد و او را از میدان به در کرد، در واقع همکاری شهید آوینی پس از کنار رفتن خاتمی و تغییر رویه وزارت ارشاد رخ داد نه تغییر شخصیت شهید آوینی و در واقع ایشان تا دم آخر، در جهت نقد فرهنگ سرمایه داری غرب و در خدمت انقلاب، اسلام، ولایت و محرومان قلم زد و قدم برداشت.
و اما مباحثه ی دیروز که در برنامه ی دیشب "امروز، دیروز، فردا" بین استاد پناهیان و دکتر آشنا (مشاور فرهنگی رئیس جمهور) رخ داد، حول مسائل و رویکردهای دولت در خصوص فرهنگ انجام شد، البته این مباحثه روی مصادیق نبود و حول مبانی انجام شد و به همین دلیل چالش آشکاری در آن مشاهده نشد، اما مبنای تفاوت دو رویکرد را به خوبی نشان می داد، استاد پناهیان دولت را مکلف به بسترسازی برای کارهای خوب و ارزشی و عدم بسترسازی برای کارهای ضدارزشی می دانست و دکتر آشنا دولت را مکلف به برخورد مساوی و عادلانه با تمام گروه های دارای مجوز و قانونی می دانست، که البته اگر بخواهم به ساده ترین شکل، قفل این اختلاف نگاه را باز کنم، باید به بحث مجوز دادن و قانونی دانستن برخی گروه های ضدارزشی اشاره کنم؛ به راستی آیا دولت به لحاظ قانونی مجاز است تا به ناشران، تهیه کنندگان و هنرمندانی که با تفکرات کاملاً غربی، مادی و بعضاً الحادی اقدام به نشر و توزیع آثار ضدارزشی و ضد دینی می کنند و ضروریات دین و اساس انقلاب را به سخره می گیرند، مجوز فعالیت بدهد و برای شان مشروعیت جعل کند؟! آیا دولت حق دارد به اسم اجرای عدالت، به تولید کنندگان آثار ضدفرهنگی و ضداسلامی به همان چشم بنگرد که به تولید کنندگان آثار منطبق به ارزشهای ایرانی و اسلامی می نگرد؟! و بسترسازی های فرهنگی را با همین دید اجرایی کند؟!
برچسب های مرتبط: فرهنگ صدا و سیما دکتر آشنا
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/10/3
3:21 ع
بین چند مشاور دکتر روحانی، سه نفر از ایشان حضور پررنگ و بعضاً پرحاشیه ای داشتند، این سه نفر عبارتند از: دکتر حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی، دکتر ترکان مشاور ارشد و محمود سریع القلم به عنوان مشاور امور بین الملل که جمع حواشی این سه بزرگوار، بعضاً از تمام اخبار هیأت دولت بیشتر می شود. طرح مطالب جنجالی و پرحاشیه از سوی کسانی که در برابر مجلس پاسخگو نیستند، همواره در دولت های مختلفی انجام می شده است که گویا در این دولت، بخش عمده ی این تکلیف به مشاوران رییس جمهور واگذار گردیده است. به منظور طولانی نشدن این مطلب، در گام اول به معرفی کوتاهی از حواشی داغ جناب آشنا (مشاور فرهنگی) رییس جمهور و تحلیلی کوتاه از ایشان می پردازم:
جناب حسام الدین آشنا به عنوان آنالیزور ارشد مناظرات دکتر روحانی و از پایه گذاران ایده کلید، از همان ابتدا بسیار مورد اعتماد رییس جمهور بود و تعیین خطوط رسانه ای رییس جمهور نیز هم اکنون بیش از همه به دست ایشان انجام می شود که هدایت مشمئز کننده و چاپلوسانه مجریان و سوالات مصاحبه 100 روزه رییس جمهور تنها یکی از هنرنمایی های ایشان بود. صحبت از ممنوع القلم بودن برخی نویسندگان که موجب اعتراض و سوال رسانه ها و عدم پاسخگویی متقابل گردید، حمله به صداوسیما به دلیل تقدم پخش خبر مصاحبه ی سوزان رایس در مورد تماس تلفنی روحانی و اوباما، انتصاب به عنوان یکی از اعضای شورای نظارت بر صداوسیما و مطرح شدن چالش های اقتصادی صداوسیما و نقش آنها در تعامل غیرحرفه ای با دولت تنها بخش هایی از موارد خبرساز مرتبط به آقای آشنا در این 4 ماهه بوده است.
مصاحبه اخیر ایشان با ماهنامه اندیشه پویا نیز یکی از داغ ترین موارد حاشیه ساز ایشان به نظر می رسد که در آن از مسائل مختلفی مانند: شروط مناظره روحانی با احمدی نژاد تا رد تقلب و تدلیس در انتخابات 88 و پیروزی روستا بر شهر در انتخابات های 84 و 88، همچنین جزئیات ایده کلید و رنگ بنفش و طرح مشکلات مواجهه با مین های دولت قبل در مسیر دولت یازدهم و انتقاد از ورود دولت قبل به بحث هلوکاست و نقد فیلترینگ و بحث رفع حصر سران فتنه و ... سخن گفته شده، که از بدو رسانه ای شدن این مصاحبه، سیل پاسخ های متعدد برای آن به راه افتاده است که من بین همه آنها به تحلیل مسئله ای که خیلی به دنبال کشف ریشه آن، یعنی مبدأ ایده کلید بودم، خواهم پرداخت:
این که دوستان جناب آشنا ایده کلید را مطرح کرده باشند چیز عجیبی نیست، اما این که ایشان به عنوان یک روحانی و استاد دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام، از شباهت عجیب این ایده با خطبه 185 نهج البلاغه اطلاع نداشته باشند، برایم بسیار دور از ذهن است. شاید کلید به عنوان نماد انتخاباتی خیلی موثر بوده باشد، اما خیلی جسارت می خواهد که کسی مثل آقای آشنا با درک خطبه حضرت امیر، این نماد را به عنوان نماد و شعار اصلی رییس جمهور انتخاب کرده باشد که حقیر به منظور عدم تشبیه سازی خطبه ی شریفه با تمامیتِ عملکرد دولت، از ذکر آن خطبه خودداری می کنم، اما شخص حسام الدین آشنا در خصوص ایده کلید حقیقتاً دست به ریسک بزرگی زد که البته هنوز گریبان گیر ایشان یا دولت نگردیده است. آقای آشنا در خصوص ایده کلید اینچنین می گوید:
دوستان احساس کردند سرمایهگذاری تبلیغاتی روی کلید ایده جالبی است. از نظر ما تدبیر، کلید حل مشکلات بود. کلید یعنی اینکه قفلی وجود دارد و راهحلی هم وجود دارد. ما به نمادی مجسم احتیاج داشتیم که برای همه قابل فهم باشد.
آنچه در اظهارات فوق مشاهده می شود، استفاده از عامیانه بودن مفهوم کلید برای تلقین راه حل داشتن دولت برای تمام مشکلات است که امیدواریم حقیقتاً چنین باشد و آن مفهومی که آقای آشنا به عنوان سرمایه گذاری تبلیغاتی از آن یاد کرده اند، صرفاً یک استفاده تبلیغاتی از کلید نبوده باشد و واقعاً دولت برای حل مشکلات برنامه های خوبی داشته باشد که در غیر این صورت مصداق خطبه حضرت امیر خواهد بود، اما حرف دیگری که جناب آشنا در ادامه می زنند حرفی از جنس تمثیل و کنایه نیست بلکه از جنس تهدید و ارعاب است، ایشان می گوید:
آقای روحانی متوجه است کسانی هستند که به خاطر منافعی که به دلیل آمدن دولت جدید از دست دادهاند هیچگاه از دولت راضی نخواهند بود. درباره آنها راهحل کاملا متفاوت است. ما کلیدی داریم که به قفلهای عادی میخورد اما کسانی هستند که قفلشان خراب است. اینها کلید نمیخواهد و چیز دیگری لازم دارند. اینها کلیدخورشان خراب است و باید برای آنها فکری دیگر کرد.
سخنان فوق نشان می دهد که اولاً به زعم آقای آشنا تنها کسانی از دولت راضی نیستند که منافعشان با این دولت از بین رفته است و بخش دیگر این که، ایشان خود افراد را هم قفل می داند، یعنی افرادی که چون قفل شان سالم است راضی می شوند! و کسانی که چون قفل شان خراب است راضی نمی شوند! که دولت برای اینها از چیز دیگری به جای کلید استفاده خواهد کرد، حقیقتاً فارغ از عناوین و مدارج حوزوی و علمی جناب آشنا، اگر این شیوه حرف زدن، مشی مشاور و خط دهنده فرهنگی دولت باشد، به راستی از بقیه دولت چه توقعی باید داشت، با این اوضاع به نظر می رسد منتقدان دولت از همین اکنون در ذهن شان باید گزینه های جایگزین کلید را برای کلید خورشان! متصور باشند.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: دولت دکتر آشنا
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.