92/12/26
1:5 ص
در شرایطی که از هم اکنون زنگ خطر بحران پیری جمعیت به صدا درآمده است و کارشناسان اجتماعی همگی بر کاهش نسبت جمعیت فعال کشور به جمعیت غیرفعال کشور در آینده ای که حال ِما از هم اکنون آن را رقم زده اذعان دارند، تک فرزندی به شدت طرفدار پیدا کرده است و بسیاری از خانواده ها حتی حاضر به تفکر در خارج از این چارچوب نیستند، از یک سو بچه ای را تک و تنها و بدون یار بزرگ می کنند که در بهترین حالت، همبازیانش والدینی با 20-30 سال فاصله سنی از او قرار دارند و از یک سو در خلال همین همبازی شدن ها، کم کم شأن پدرومادر بودن را به شأن یک دوست ارزان تنزل می دهند و تمام سرمایه ها و درآمدهای خانواده را نیز معطوف ایشان می کنند و در کودکی با خرید موبایل، تبلت، فبلت، لپ تاب و انواع اسباب بازی و در بزرگسالی با خرید موتورسیکلت، خودرو و خانه سعی می کنند تا بحران تنهایی او را که به تدریج با خودخواهی نیز همراه شده را سیراب کنند.
پدر و مادر عزیز! به راستی بزرگترین حق کودکتان که داشتن خواهر یا برادری است را به کدام گناهی از او دریغ می کنید؟! به کدام منطقی، نعمت بزرگ یک همبازی همخون را با اسباب بازی های چین و ماچین از ذهنش می زدایید؟! این چه نوع مهربانی و عطوفتیست که او را از محبت یک همراه و غمخوار برای تمام عمرش دریغ می کند؟! این چه فرهنگ نابیست! که نوه احتمالی تان را از داشتن عمه، عمو، خاله و دایی محروم می کند؟! آیا صرف هزینه های میلیونی برای خرید انواع اسباب بازی، موبایل، تبلت و ... برای یک فرزند می تواند توجیه مناسبی برای فرار از هزینه های شیرخشک و پوشک و ... فرزند دوم باشد؟! به راستی خانواده هایی که کلاً دغدغه مالی نیز ندارند، چگونه خودشان را گول می زنند؟! آیا این بهانه ها می تواند وجدان شان را برای همیشه ساکت نماید؟! به کدام حقی فرزندی را که می تواند یاد بگیرد چگونه دارایی هایش را با خواهرش سهم کند و یا چگونه با زیاده خواهی های برادرش بجنگد را به فرزندی خودخواه، ترسو و منزوی تنزل می دهید؟! به راستی آیا گمان نمی کنید همین کاهش افراطی فرزند دلیلی بر کاهش توانایی در تعاملات خانوادگی و اجتماعی و از دلایل اصلی افزایش روز افزون طلاق نیست؟!
تک فرزندی نه تنها برای فرزند مظر است بلکه مشکلات زیادی نیز برای والدین دارد و آن عدم سیراب شدن زن و شوهر از حس فرزند داشتن است، معمولاً اولین فرزند بیش از این که با شیرینی و لذت همراه باشد با حیرت و تعجب همراه است و غالباً در زمان تولد فرزند دوم به بعد است که والدین متوجه حلاوت فرزند می شوند، به راستی شیرینی کار در کدام اداره، کارخانه، مطب و دفتری می تواند با لذت دویدن فرزندان به آغوش والدین خسته از کار برابری کند؟! فرزندانی که می توانند بیاموزند چگونه در محبت به پدرو مادر از هم پیشی بگیرند، در حالی که هم اکنون این پدر و مادرند که در محبت کردن به تک فرزندشان به شکلی غیرسازنده از هم سبقت می گیرند و ساعت ها نیز بر سر آینده اش با هم می جنگند! وقتی فرزند یکی باشد، خودش را صاحب و وارث هرآنچه در دست والدین است می پندارد و از بیان این توقع هم غالباً شرم نمی کند ولی وقتی تعداد فرزند بیشتر شد، فرزندان به احترام همدیگر و والدین شان توقعات شان را تعدیل خواهند کرد و از پدرومادر در برابر زیاده خواهی های احتمالی فرزند دیگر دفاع خواهند کرد و در نهایت این که والدین تک فرزند، بسیار آسیب پذیرند و در برابر کوچکترین بیماری، فقدان و یا دوری از فرزندشان به سرعت آسیب می بینند و تنهایی خیلی سریع روحشان را خواهد آزرد، درست در سنینی که به دیدن فرزند، نوه و نتیجه در پیرامون شان نیاز دارند.
موارد فوق تنها به بررسی زیان های مستقیم تک فرزندی برای خانواده می پردازد وگرنه آسیب های غیرمستقیم تک فرزندی به خانواده ها کمتر از این ها نخواهد بود، چرا که علم و تجربه نشان می دهد که هر وقت جامعه ای دچار پیری شد، نشاط و پویایی جامعه تنزل خواهد یافت و مهاجرت معکوس برای گرداندن چرخ اقتصاد یک الزام خواهد شد و این مهاجرت ها نیز همواره با تغییر فرهنگ و حتی شکاف های عمیق و استحاله های فرهنگی همراه می گردد و جامعه و خانواده خیلی سریع از اصالت های خاص خود دور خواهد شد.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
مطالب مرتبط:
لزوم پرهیز از افراط و تفریط در رشد جمعیت
بررسی سؤال ها و شبهات افزایش فرزندآوری
مهمترین موانع تغییر نرخ رشد جمعیت
تغییر روند توالد نیازمند چیست؟
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
کاهش یا افزایش جمعیت؟!
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی
برچسب های مرتبط: نرخ رشد جمعیت توالد سبک زندگی فرهنگ تربیت فرزند
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/11/10
4:56 ع
در عصر ارتباطات بسر می بریم و تکنولوژی هایی مانند ماهواره، موبایل، تبلت، لپ تاب، بلوتوث، وای فای، پیامک، چت و ... به یکی از مسائل جدی و مهم در تربیت کودکان تبدیل شده و چگونگی تهیه و مدیریت این وسایل به یکی از دغدغه های جدی والدین تبدیل شده است که مقدمتاً چند خطی از اهمیت مسئله می نویسم:
شاید 15 سال پیش حضور فیزیکی افراد در هر مکانی به معنی حضور واقعی ایشان تلقی می شد و شاید تنها وسیله ی ارتباط غیرحضوری تلفن با محدودیت های خاص خودش بود، اما با اختراع تکنیک های جدید ارتباطی، عملاً افراد در هر مکانی می توانند در محیطِ یک شبکه مجازی نیز حضور یابند و یا با افراد مختلف و متعددی ارتباطات گسترده ای با استفاده از چت، پیامک و ایمیل داشته باشند. اکنون دسترسی به مطلب، تصویر، فیلم یا پیدا کردن یک دوست به سادگی و تنها با چند کلیک یا کلید انجام می شود و تمام این ارتباطات گسترده از طریق موبایل، تبلت و لپ تاب که در هر خانه ای وجود دارند، به سادگی و بدون این که سایر اعضای خانواده متوجه شوند صورت می گیرد.
سرعت بالا و گستردگی اطلاعات و ارتباطات عصرحاضر می تواند آفت هایی داشته باشد که با توجه به حساسیت جسمی و روحی کودکان، نوجوانان و جوانان می تواند جبران ناپذیر باشد که به همین منظور به والدین توصیه می شود موارد زیر را مد نظر قرار دهند:
1- در بحث رسانه ها، بحث ماهواره مقوله ای مجزاست و برای هیچ فردی با هر سنی پیش نهاد نمی شود، در صورتی که خانواده ای سر سفره ماهواره نشست دیگر بقیه ی توصیه ها در مورد وسایل ارتباطی چندان موضوعیتی نخواهد داشت، حتی در حالتی که فرض، استفاده از برنامه های خوب ماهواره هم باشد، به دلیل این که اولاً نمی توان به صورت قطعی و متقن دسترسی به سایر شبکه ها را از بین برد و ثانیاً این که اکثریت همان برنامه های به ظاهر خوب نیز با تبلیغات و زیر نویس ها و میان برنامه های خود (اعم از جنسی و ضد فرهنگی) ارائه می شوند.
2- اگر چه کارکردن با این وسایل ارتباطی به مهارت های خاصی نیاز دارد، اما صرفِ داشتن مهارت در انجام کاری نمی تواند صلاحیت آن کار را به همراه آورده و جبران کننده خسارت های آن باشد، پس نباید در این مقوله ها در خصوص مهارت آموزی به فرزندان با شتاب و ذوق زدگی برخورد کرد.
3- کارکردن با موبایل، تبلت و لپ تاب آسیب های گسترده ای بر مغز، اعصاب، خون، اسکلت، ضربان قلب، بلوغ زودرس، عضلات، وزن، باروری و ... می گذارد که توضیح این آسیب ها به فرزندان باعث می شود تا فرزندان در برابر مدیریت والدین در خصوص این آسیب ها و تأثیرات آنها آگاهی های لازم را کسب کنند. استفاده از موبایل به صورت کلی برای کودکان تجویز نمی شود و تنها در شرایط اضطراری این کار را می توان با رعایت نکات ایمنی انجام داد، در برخی کشورهای اروپایی مانند سوئیس و اتریش رسماً به خانوادهها بسیار تأکید شده که بچههای زیر 16 سال اصلاً با موبایل صحبت نکنند.
4- آسیب های این وسایل برای بزرگترها نیز وجود دارد و افراط در استفاده از این وسایل می تواند همان آسیب ها را در ابعاد محدودتری برای ایشان نیز ایجاد کند و مهمتر این که فرزندان از والدین شان الگوپذیری دارند و رفتارهای والدین بیش از گفتارهای شان برای فرزندان جذابیت دارد، والدینی که به صورت افراط آمیز با این تجهیزات و رسانه ها سروکار دارند هرگز نمی توانند به صورت مؤثر فرزندان شان را از افراط در بکارگیری این وسایل بازدارند.
5- تهیه و خرید تجهیزات ارتباطی باید متناسب با نیاز، سطح فهم و خویشتن داری فرزندان باشد، هیچ لزومی ندارد برای یک کودک وسیله ای خریده شود که بتواند به راحتی و در هر مکانی به اینترنت متصل شود و یا این که صفحه نمایش بزرگ و حافظه ی زیاد و امکانات ارتباطی جانبی مانند بلوتوث و وای فای و یا هر امکانات غیر ضروری دیگر و نرم افزاهای چت یا شبکه های اجتماعی داشته باشد و البته با افزایش سطح درک، اراده و نیاز فرزندان می توان دامنه ی دسترسی فرزندان به تجهیزات پیشرفته تر را گسترش داد و البته قبل از گشایش هر دری باید هشدارها و آموزش های لازم را در خصوص آن به فرزندن ارائه نمود.
6- یکی از اشتباهات کار با این تجهیزات ارتباطی این است که آن ها را به مثابه وسیله ی شخصی و محرمانه معرفی کرده و اعضای خانواده به خودشان حق بدهند که این تجهیزات را رمز گذاری کنند و یا از دسترس دیگران مخفی نمایند. موبایل تمام اعضای خانواده باید اینقدر پاک باشد که نیازی به پنهان کاری نداشته باشد و والدین باید در این مسئله پیش قدم باشند تا بتوانند از سایر اعضای خانواده آن را مطالبه نمایند.
7- محتوای ذخیره شده و برنامه های این تجهیزات باید به صورت دوره ای و بدون ایجاد حس بازجویی، به صورت دوستانه و در صورت لزوم نیز به صورت غیرمحسوس کنترل شود. البته نباید در برابر هر عکس و مطلبی واکنش نشان داد بلکه باید خطوط قرمزی را آگاهانه برای فرزندان ترسیم کرد و در صورت شکسته شدن این خطوط، استفاده از تجهیزات مربوطه با محدودیت مواجه شود.
8- یکی از فاکتورهایی که موجب ارتقای سطح ایمنی در استفاده از این تجهیزات می شود تسلط والدین در استفاده ازاین تجهیزات است، اگر والدین تجهیزات ارتباطی برای فرزندان خود بخرند که قادر به استفاده، مدیریت، کنترل و نظارت آنها نباشد عملاً احتمال به خطا رفتن فرزندان نیز بیشتر می شود، اگر فرزندان حس کنند که والدین در خصوص این تجهیزات اطلاعات خوبی دارند کمتر سعی می کنند تا این تجهیزات را وسیله ای برای انحرافات نمایند.
9- از مسائل مهم دیگری که در خصوص استفاده از این نرم افزارها برای کودکان قابل توجه است مدت استفاده از آنهاست، مدت کار با هر وسیله ای یک زمان متعارف و یک زمان مضری دارد و نباید گذاشت فرزندان این گونه تجهیزات را بیش از زمان متعارف و سفارش شده مورد استفاده قرار دهند.
10- نکته ی دیگر که می تواند از انحرافات و آفت های این وسایل بکاهد، مدیریت محل استفاده از این تجهیزات است، حتی المقدور باید طوری این تجهیزات را نصب و یا مدیریت کرد که در خلوت مورد استفاده قرار نگیرند و همواره در معرض دید والدین باشند.
11- یکی از روشهای محدود کردن استفاده از اینترنت برای جوانان، تهیه بسته های محدود اینترنتی است به نحوی که تنها حجم محدودی در اختیار فرزندان قرار گیرد، به هیچ وجه نباید بسته های نامحدود و خیلی پرسرعت را برای فرزندان مهیا نمود، چرا که این اقدام در اعتیاد به اینترنت مؤثر است.
مطالب مرتبط:
مهمترین نیازهای آموزشی کودکان
تربیت فرزندان در گروی کیفیت رابطه ی همسران
از هلال احمر تا تربیت فرزند
بزرگترین گناه پدر و مادر
کودکان مان را بدام نیندازیم
چگونه مساجد را محبوب کودکان کنیم
اصول بسیار مهم در پایداری زندگی مشترک
برچسب های مرتبط: تربیت فرزند فرهنگ سبک زندگی ماهواره رسانه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد
90/7/8
10:59 ع
مدتهاست که در کشور ما دوره ی پدرسالاری و مادرسالاری به پایان رسیده و فرزندسالاری در خانواده های ایرانی بیشترین مشتری را پیدا کرده است. خانواده ها بر اساس آنچه که از روانشناسان شنیدند، احساس کردند که مهمترین و شاید تنها هدف یک خانواده ی خوب تربیت فرزند است و بر همان اساس برنامه ریزی و اجرا کردند.
دوره دوره ی فرزندسالاری شد و پدرومادرها تمام هم وغمّ شان شد تربیت فرزند. پدر مصلحت فرزند را در چیزی دید و مادر مصلحت فرزند را در چیزی دیگر و این چنین پدر و مادرها در چیزی که آن را آن قدر مهم می دانستند که نباید بر سرش کنار بیایند، با یکدیگر درگیر شدند.
میانه ی پدران و مادران هر روز بر سر این که فرزندشان به کدام کلاس برود یا نرود یا این که موبایل بخرد یا نخرد و یا این که فلان برنامه را ببیند یا نبیند و ... شکرآب شد. فرزندان هر بار که دل شان می خواست از مادر به پدر و هرگاه که بازهم دلشان می خواست از پدر به مادر پناه بردند. فرزندان کم کم دریافتند که کدام خواسته ی شان را از چه کسی بخواهند و حال این که هر یک از این خواسته ها می توانستند به درگیری بین پدر و مادر منجر شود؛ از این پس دیگر فرزندان فقط تماشاچی نبودند بلکه کم کم بعنوان داور و قاضی محسوب می شدند چرا که اصلا هدف از دعوا همان ها بودند و همینطوری بود که پدرومادران کم کم به فرزندان شان باج سبیل دادند تا در درگیری ها طرفشان را بگیرند.
این رویه متأسفانه آن قدر شایع است که کمتر خانواده ای را می بینیم که تسلیم آن نشده باشد؛ ولی اشکال کار از کجا بود؟! به نظر من از تئوری های روانشناسان و این که فرضیه های خام خود را و حتی فرضیه هایی را که قبلاً در غرب با شکست کامل مواجه شده بودند را در ایران رواج دادند.
آری اشتباه از آنجابود که مهمترین اصل و تمرکز در زندگی مشترک روی تربیت فرزندان قرار گرفت، این که زندگی دونفر باید فدای زندگی یک فرزند شود غافل از این که خوشبختی خانواده در گروی خوشبختی پدر و مادر است. اگر پدر و مادری با هم خوب و خوش بودند و حفظ احترام کردند، فرزندان نیز با تربیت می شوند. اگر پدر و مادر بیشتر به پدر و مادر خود احترام بگذارند، فرزندان نیز احترام به پدر و مادر و حرف شنوی از بزرگتر را فرا می گیرند. اگر پدر و مادر عاشقانه زندگی کنند فرزندان نیز در آینده زندگی خوبی را برای همسران خود مهیا خواهند نمود. اگر پدرومادر برای معنویت هم وقت بگذراند، فرزندان هم معنوی می شوند. اگر پدرومادر انتقاد پذیری و البته نحوه ی صحیح انتقاد کردن را تمرین کنند، فرزندان نیز در برابر حق و انصاف بدون هیچ لجاجتی همواره تسلیم و نتیجتا موفق خواهند بود. پدر و مادر اگر باهم خوب باشند نه تنها فرزندان از درگیری های آنها سوءاستفاده نخواهند کرد، بلکه فرزندان به پدرو مادر به عنوان یک تکیه گاه نگاه خواهند کرد و پناه خواهند برد، نه به عنوان انسانهای بی عرضه ای که حتی نمی توانند مشکلات ساده ی خودشان را حل نمایند.
پدرو مادرها نباید بهترین هدایای زندگی را برای فرزندانشان بخرند بلکه بهترین هدایا حق همسراست، این چنین هم پدرومادر کانون خانواده ی خود را گرم تر خواهند نمود و هم فرزندان هر چیزی را به راحتی بدست نمی آورند و یاد می گیرند که باید برای کسب موفقیت تلاش نمایند.
پدر و مادر وقتی در آرامشند بهتر مصلحت فرزندشان را تشخیص می دهند و بستر مناسبتری برای تربیت وی فراهم می آورند. فرزندی که در خانواده دیگر حرف اول و آخر را نمی زند، بهانه گیر، لجباز و خودخواه تربیت نمی شود؛ در چنین حالتی فرزندان توقع نابجا نخواهند داشت و بیشتر بر تلاش و کوشش خود خواهند افزود. وقتی فرزندان به حد و حدود خود واقف شوند دیگر مایل نخواهند بود تا والدینشان ماحصل تمام زندگی شان را خرج فلان دانشگاه شان و یا فلان سفرشان بکند و با تعدیل توقع و بیشتر کردن تلاش شان، خود را به جایگاه های بهتر خواهند رساند. در چنین خانواده ای همیشه پدرومادر نیستند که باید با فرزندشان به پارک بروند بلکه فرزندان نیز با پدرومادر خود به مسجد و منبر خواهند رفت.
همه ی اینها به این شرط محقق خواهد شد که پدر و مادر با هم به این تفاهم برسند که این خودشان هستند که برای یکدیگر باقی خواهند ماند و فرزندان به زودی سر زندگی خودشان خواهند رفت. پدر و مادر باید جز احترام، عشق و همدلی چیزی به یکدیگر نشانه نروند. پدران و مادران باید باهم به فرزندشان نه و آری بگویند، نباید حرف شان دوتا بشود. پدر و مادر باید بجای این که اول کتابِ تربیت فرزند بخرند، کتاب عشق ورزی به همسر بخوانند. پدر و مادر باید با روابطشان، فرزندان را در خصوص جایگاه شان و اهمیت جایگاه والدین آگاه سازند.
خانواده مهمتر از آن است که بازیچه ی فرزندان شود، خانواده باید محل رشد و تربیت فرزندان باشد. پدران و مادران باید بدانند که از درختِ پوسیده میوه ی سالم بار نخواهد آمد و سلامتِ درخت خانواده به این است که آب معنویت، غذای حلال و هوای عشق کسب کند و چنین درختی است که میوه ی شیرین فرزند صالح را به عنوان خیر دنیا و آخرت ثمر می دهد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.