92/5/7
1:51 ص
امشب رییس محترم جمهور یک مصاحبه ی تلویزیونی داشت که به اولین های دولت می پرداخت، مباحثی که مطرح شد به نظر حقیر بعضاً درست و بعضاً اشتباه بودند که در این مطلب به نکات کلیدی این مصاحبه و تبیین موضع خودم در خصوص آنها اشاره می کنم:
در اولین گام باید قبول کرد که دولت در 3 بخش عمرانی، علمی و ورزش به خصوص با توسعه ی تمرکز گریزانه بسیار خوب عمل کرده است و به راستی باید از این سه جنبه دولت اول در دولتهای جمهوری اسلامی شمارده شود. تعداد و حجم و سرعت پروژه های عمرانی اعم از راه سازی و مسکن مهر و پروژه های زیربنایی و رشد تولید علم در دولتهای نهم و دهم و در نهایت تعداد و گستردگی ورزشهای در حال رشد کشور در دولت احمدی نژاد به حدی است که هیچ انسان منصف و آگاهی نمی تواند منکر این ها باشد.
از دیگر بهترین های دولت احمدی نژاد، نشر مبانی انقلاب در سایر کشورها و مجامع بین المللی بود که منجر به تضعیف دشمنان به خصوص اسرائیل و تقویت جبهه مبارزه با استکبار گردید، ویژگی های کلیدی احمدی نژاد در بخش سیاست خارجی موجب بروز دشمنی های علنی در قبال وی گردید که برخی از این دشمنی ها جز با اقرار به ضعف و شکست شان همراه نبود.
یکی دیگر از بهترین های احمدی نژاد، ایستادگی بر حقوق ملت، از جمله انرژی هسته ای بود که از تعطیلی مطلق به فعالیت رو به رشد و غیرقابل عقب نشینی توسعه یافته است.
از مباحث دیگری که مورد قبولم است بحث تعداد و سطح قوانین پایه ای و نقشه های راه در سطوح مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور است، مباحثی که به ارائه لوایح کاربردی و جدی و سامان دهی بخشهای مختلف گردیده و یا بسترش را فراهم نموده است.
یکی از مزیتها و ابداعات مورد تقدیر دولت، همین سفرهای استانی و مواجهه مستقیم با مردم اقصی نقاط کشور بود که منجر به رشد متوازن کشور گردید و این ابداع اگر چه طاقت فرسا و پرزحمت بود اما به یک مطالبه مردم و رهبری مبدل شده است.
از مزیتهای دولت احمدی نژاد شکستن حلقه های بسته مدیریتی بود که موجب شد خون تازه ای در سطوح مدیریتی کشور جاری شود و افراد نخبه و زبده ای در مباحث مدیریتی به مجموعه مدیران کشور افزوده شود. حضور این مدیران در بسیاری موارد منجر به شکستن حلقه ها و باندهای مفاسد و کارشکنی گردید.
از مباحث دیگری که غیر قابل انکار است، شجاعت دولت در اجرای طرح های ریشه ای مانند هدفمندی یارانه ها و سهمیه بندی سوخت است که در برخی مقاطع و بخشها منجر به تحول و حتی نجات کشور به خصوص در تحریم بنزین گردید.
اما در کنار این نقاط مثبت و صادقانه در سخنان رییس جمهور، برخی از نکاتی که رییس جمهور گفت قابل انتقاد است:
این جمله ی آقای رییس جمهور که گفتند "این دولت قانونمدارترین دولت تاریخ است" اگر در خصوص دولت نهم باشد صحیح است، اما در مورد دولت دهم خیلی بعید به نظر می رسد، اگر چه بارها مقام معظم رهبری به مجلس توصیه به تصویب قوانین کاربردی و عملیاتی نموده است ولی در کنار هر یک از این توصیه ها، به دولت نیز توصیه شد که قوانین مصوب را باید اجرا نماید ولی آقای احمدی نژاد به این بهانه که قسم خورده است تا قانون اساسی را پاس بدارد گمان می کند باید مرجع تأیید قوانین نیز خودش باشد و اینچنین است که رییس جمهور خودش را قانون مدارترین می داند چرا که در انبوه قوانینی که دولت دهم نادیده انگاشت برای خودش یک بهانه قانونی جور کرده است، به نظر دولت حتی این مجلس و شورای نگهبان هستند که از قانون تخطی کرده اند و این نگاه یعنی تداخل قوا، یعنی قوه مجریه در دو قوه دیگر و در شورای نگهبان حق دخالت و حق وتو داشته باشد و این نگاه نشان می دهد نه تنها دولت قانون مدارترین نیست، بلکه معنی قانون مداری را نیز تحریف کرده است. این تفکر اشتباه رییس جمهور در خصوص قانون منجر شد که حتی شورای داوری که از طرف رهبری برای اختلافات قوا تعیین شده بود نیز عملاً با تفسیر به رأی آقای احمدی نژاد در خصوص جایگاه قانونی خود مواجه شود، به راستی آقای احمدی نژاد چگونه حق تفسیر قانون اساسی را از شورای نگهبان اخذ کرده و به نام خودش سند زد؟! آیا این برداشت رییس جمهور اصل صریح قانون اساسی را که قائل به تفکیک قواست را نفی نمیکند؟! به راستی اگر آقای احمدی نژاد روزی رییس مجلس بشود بازهم همین تفکر را در خصوص قانون خواهد داشت؟!
این جمله ی آقای رییس جمهور "بالاخره قانونمداری یک دولت را نباید در دعواهای سیاسی جستجو کرد" یک ایراد واقعی دارد و آن این که اتفاقاً قانون مداری و اخلاق مداری و ولایت مداری را در اوج دعواها باید جستجو کرد و گرنه در شرایط گل و بلبل که رعایت شان هنر نیست، دقیقاً این که در وسط دعوا کسی اخلاق را رعایت کند، از بگم بگم های بی مورد پرهیز کند، از حاشیه سازی دوری کند و از تفرقه افکنی و سرپیچی از دستور ولی ممانعت کند ارزش است.
آقای احمدی نژاد به سوال در مورد تغییرات متعدد در وزرا اینچنین گفتند که "بهترین مربیهای فوتبال نیز حداکثر تغییر را در زمین صورت میدهند، بنابراین تغییر مهم نیست، هدف و نتیجه مهم است" اما آقای احمدی نژاد یک تشبیه کاملاً اشتباه انجام دادند، ایشان مهره ی وزیر را مثل یک بازیکن فرض کردند که می توان فقط 10 دقیقه به او بازی داد و حال این که یک وزیر به مثابه یک مربی برای وزارتخانه اش است، یک وزیر ماهها طول می کشد تا در یک وزارتخانه از چم و خم کار و نوع روابط و پتانسیل های مجموعه تحت الامرش آگاه شود و ماهها طول می کشد تا بتواند از این پتانسیل استفاده کند و هرگز نمی توان با تغییرات بی معنی در مربی یک تیم، آن تیم را فلج کرد، این کاری است که تنها تیمهای عربی که بویی از فوتبال منطقی و مردانه ندارند به نمایش می گذارند.
"یکی از آرزوهایی که بارها مطرح شده بود و نزدیک به 50 سال سابقه داشت انتقال آب از شمال و جنوب به دشت مرکزی بود، بعد از انقلاب نیز بارها مطرح شد و برای اولینبار در این دولت کار آغاز و پروژه آن نیز تعریف شده است." این پیشنهاد آقای رییس جمهور در حالی مطرح می شود که اجرای آن کشور و حتی منطقه را با آسیب های متعدد زیست محیطی مواجه می کند و از سوی عموم کارشناسان و متخصصان کشور کاملاً مردود و غیرعلمی به شمار می رود، به راستی آیا نباید برای شجاعت در اجرای طرح ها هیچ مرزی من جمله مرز علم و مصلحت قائل بود؟!
وی ادامه داد: "دولت ما اولین دولتی است که در انتخابات ریاست جمهوری بعد از خودش کاندیدا نداشت و رقیب کسی نبود" این هم از مظلوم نمایی های بی مورد آقای رییس جمهور است، ایشان علی رغم این که می دانست نظر نظام نسبت به مشایی چگونه است تا آخرین لحظه و حتی خارج از مجاری قانونی با اصرار به دنبال حکم حکومتی بود تا همان مشایی را به عنوان تنها نماینده دولت به انتخابات وارد کند در حالی که از ماهها قبل در تمام جلسات و محافل با کارهای نمایشی از قبیل تحویل پرچم و تقدیم مدال و تعریف و تمجیدهای غلو آمیز روی این مسئله سرمایه گذاری کرده بود. به راستی آیا دولت نمی توانست مهره ی دیگری که اصرار به تئوری پردازی های جلعی در مسائل دینی در باب های انبیا تا ولایت فقیه و مکتب سازی های مجعول نداشته است را به عنوان نامزد انتخاب و معرفی کند؟! آیا هنوز دولت گمان می کند با این رأیی که مردم به نماینده ی دشمن احمدی نژاد دادند، جایگاهی برای مشایی که بیش از مصالح کشور به حاشیه سازیهای بی مورد خود علاقمند بود، قائل باشند؟! براستی آقای احمدی نژاد متوجه نشد خیلی ها تنها اصل شان این بود که کسی که شبیه احمدی نژاد است دیگر رأی نیاورد؟! دولت نماینده در انتخابات نداشت چرا که خودش به یک بازی لجوجانه دست زد و حیثیتش را خرج یک نفر نالایق کرد و پیش از مظلوم نمایی و طلبکاری، باید متوجه ظلمی شود که در این مقوله به خودش، انقلاب و مردم کرده است.
یکی از جملات ماندگار آقای احمدی نژاد این بود که ایشان دلیل عدم ورود به احزاب را این گونه بیان می کند "چون من به همه ملت تعلق دارم" و جملات بسیار زیاد دیگر در خصوص محبوبیتش بیان کرد که حقیر اصلاً منکر محبوبیت ایشان نیستم اما لااقل برای خودم از خدا پناه می جویم که کثرت عیب پوشی های پروردگار، مرا به خودم و محبوبیتم مغرور نکند، و برداشت من از جملات خودستایانه آقای احمدی نژاد به خصوص در رد ورود به مسائل حزبی این است که ایشان با این بیان خودش را بالاتر از هر حزبی معرفی می کند، به راستی این جمله که من کوچک و نوکر و خادم ملت هستم به تنهایی نشان از تواضع افراد نیست، چرا که خیلی از انسانهای مغرور و خودخواه نیز از این جملات استفاده می کنند و بعضاً همین محبوبیت که حاصل خطا پوشی رب است، می تواند به یک منم منم بی جا و فریبنده منجر شود.
رییس جمهور در خصوص امامت و انسان کامل در دو مقطع از مصاحبه اینچنین بیان کرد: "ما گفتیم که امامت و انسان کامل حلقه اتصال انسان به آسمان است و هر کس به این حلقه متصل شد بالا میرود و الا راهی برای رفتن به سمت بالا ندارد و معنویت و کمال در سایه این فرهنگ است." و " دعا کنیم که آن اصلی بیاید، آن کسی که بدلی نیست او بیاید" این جملات را در راستای همان نگاه انحرافی آقای مشایی به بحث ولایت می دانم، این که در زمان غیبت نیز اصرار کنیم که تنها راه معنویت، اتصال به شخص امام است، این انحرافی برای پاک کردن مفهوم ولایت فقیه و در جهت همان بحث ظهور صغری است و این که گمان کنیم ولایت فقیه بدل است نیز اشتباه است، برای این که ولایت فقیه نایب امام زمان است و اطاعت از ولایت فقیه عین اطاعت از امام زمان است، آن کسی که نمی تواند از نائب امام زمان تبعیت کند چگونه می تواند مدعی تبعیت از خود امام زمان باشد؟! این نگاه آقای احمدی نژاد به بحث ولایت فقیه که آن را بدلی و تقلبی می داند با این نگاه امام خمینی و بسیاری از فقها که ولایت فقیه در عصر غیبت را عین ولایت رسول الله می داند کاملاً در تعارض است و ریشه در تفکرات انحرافی مشایی در باب ولایت فقیه دارد، که اخیراً نیز گوشه ای از این انحرافات را در خرداد ماه 92 تبیین کرده اند که هم از حوصله بحث خارج است و هم دیگر نیازی به پاسخگویی به فرعیات این فرع که تا همین جا هم زیادی بزرگ شده نمی بینم و اگر نیازی بود حتماً به آن هم خواهم پرداخت. متأسفانه شبیه همان نگاه که با تأویل اشتباه در خصوص قانون مندی منجر به قانون شکنی شد، در خصوص نگاه به بحث ولایت فقیه نیز وجود دارد که منجر به تعلل در برابر ولایت فقیه و تحریف مفهوم ولایت مداری گردیده است.
این مطلب در سایت 8 دی منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: احمدی نژاد دولت انحراف مشایی ولایت فقیه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.