92/2/26
1:45 ص
متأسفانه بعضاً مشاهده می کنیم که برخی افراد، انتخاب دکتر باقری لنکرانی به عنوان نامزد اصلح انتخابات ریاست جمهوری از سوی جبهه پایداری را فاقد مبنای منطقی و صرفاً طبق سلیقه ی شخصی استاد مصباح معرفی می کنند و حال این که حتی اگر بخواهیم این حرف را قبول کنیم نیز، نمی توان پذیرفت که سلیقه ی شخصی استاد مصباح با توجه به بصیرت، تقوا و سابقه ای که از ایشان سراغ داریم نیز جز در راستای منافع اسلام و انقلاب باشد.
البته غیر از مطهری زمان، افراد دیگری که به لحاظ اجرایی و سیاسی دارای کارنامه بسیار شفاف و موفقی مانند دکتر سلیمانی، دکتر داوودی، دکتر میرکاظمی هستند نیز، دکتر باقری لنکرانی را به صراحت و قطع به یقین به عنوان اصلح معرفی می کنند؛ البته در این مقال اصلاً قصد ندارم صرف شخصیت، بصیرت و سوابق استاد مصباح و یا تأییدات سایر شخصیت های موثق اجرایی و علمی کشور را دلیل اصلح دانستن دکتر باقری لنکرانی معرفی کنم، بلکه برآنم که منطقاً و مستدلاً مزیت های ایشان را که منفرداً و جمعاً بین نامزدهای حاضر می درخشد را مورد بحث قرار دهم:
به اقتضای حضور و فعالیت دانشجویی و سیاسی 6 ساله ام در بسیج دانشجویی شیراز که با شکل گیری دولت اصلاحات مقارن بود، با خطوط سیاسی فعال آن موقع شیراز که جزء فعالترین استان های سیاسی کشور بود آشنا بوده و به مراتبِ علمی و مدیریتی آقای دکتر باقری لنکرانی (مسئولیت بیمارستان نمازی و سپس معاونت دانشگاه علوم پزشکی شیراز و اخذ رتبه ی استاد تمامی ایشان در همان سال ها) به عنوان یک جوان حزب اللهی و بسیجی افتخار می کردم.
با به روی کار آمدن دولت نهم و شکستن حلقه ی بسته ی مدیران، آقای دکتر باقری لنکرانی به وزارت بهداشت منصوب شدند و در وزارت خانه ای که گستردگی زیادی داشت به وزارت رسیدند، این حوزه به لحاظ حوزه های اقتصادی، اجتماعی، تعداد و نوع پرسنل، از بزرگترین وزارت خانه های کشور است که به حیات و زندگی یکایک مردم کشور ارتباط دارد.
حوزه ی وزارت بهداشت به ابعاد مختلفی اعم از بیماران، پزشکان، پرستاران، شرکتهای خدماتی، بیمه ها، مسائل عمرانی، دارو و درمان، تحقیقات و پژوهش و آموزش عالی ارتباط داشته و داشتن یک دوره مدیریت اجرایی 4 ساله در رأس چنین وزارتخانه ای یقیناً نمی تواند به عنوان یک سابقه ی بی اهمیت تلقی گردد، به خصوص این که در دوره ی مدیریتی آقای دکتر لنکرانی، سیاست های صرفاً توسعه ای دولتهای سازندگی و اصلاحات، به سمت عدالت محوری و تمرکز زدایی تغییر جهت داد، که ثمراتش را هم اکنون با افتتاح بیمارستان های متعدد در سراسر پهنه ی پهناور ایران اسلامی شاهدیم و به همین لحاظ، دوره ی 4 ساله وزارت دکتر لنکرانی در نگاه بسیاری از کارشناسان یک دوره ی موفق معرفی می گردد و در نگاه تیزترین و سیاسی ترین منتقدان، تنها یک دوره ی معمولی و نه بد، بوده است.
آقای دکتر لنکرانی غیر از داشتن سوابق اجرایی و علمی ولا، در مقاطع متعدد و حساس، مواضع انقلابی و صریحی داشتند؛ ایشان در جریان فتنه مواضع شفاف و صریحی در محکومیت و تعیین مرز با فتنه گران اتخاذ کردند و موضع گیری های ایشان در خصوص مشایی نیز منجر به عدم ادامه ی همکاری ایشان با دولت احمدی نژاد گردید، اما علی رغم این صراحت و شفافیت مواضع، تخریب کنندگان ایشان، ایستادگی عملی و علنی ایشان را در برابر انحراف در دولت نادیده انگاشته و در نهایت بی تقوایی، ایشان را به عنوان یکی از ساکتین انحراف معرفی کردند.
موج تخریب ها علیه دکتر لنکرانی با سخیف ترین توهین های لفظی و خانوادگی همراه شد، ولی متهمین ماهیت خودشان را بیشتر آشکار کرده و از سوی مردم مورد انتقاد قرار گرفتند، که یک نمونه اش در درج خبری علیه زندگی شخصی و خانوادگی دکترلنکرانی در یکی از سایت های بی اخلاق، به شدت با واکنش مردم و مخاطبان همان سایت مواجه شد ولی همه ی اینها باعث نشد که ایشان و جریان منتسب به ایشان هرگز به اقدامات تلافی جویانه و غیر اخلاقی متوسل گردند.
آقای دکتر لنکرانی در شیراز از مقربین فکری به آیت الله حائری و سید علی اصغر دستغیب (از علمای ولایت مدار شیراز و نمایندگان خبرگان رهبری) بودند و به تدریج مورد توجه استاد مصباح نیز قرار گرفتند. موضع گیری دکتر لنکرانی در باب ولایت و خضوع ایشان در برابر علمای دینی و مراجع، بین تمامی نامزدهای ریاست جمهوری و وزرای دولت نهم مثال زدنیست و برخی از وزرای ولایی، پرتلاش و انقلابی دولت نهم، ایشان را به عنوان الگوی شان در دولت نهم معرفی می کردند.
همزمان با تشکیل جبهه پایداری، دکتر باقری لنکرانی به عنوان سخنگوی این جبهه معرفی گردید و پس از مشارکت این جبهه در انتخابات مجلس شورای اسلامی، با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری، تحقیقات روی نامزدهای احتمالی این جبهه شدت یافت؛ گزینه هایی که بعضاً از اعضای جبهه پایداری هم نبودند در این جبهه مورد بررسی قرار گرفتند و با نظر نهایی استاد مصباح یزدی براساس مذاکرات بعمل آمده و سوابق مرتبط با تقبل سنگر ریاست جمهوری، شخص دکترلنکرانی از سوی جبهه پایداری به عنوان نامزد این جبهه و نامزد اصلح معرفی شد.
بعد از معرفی شدن دکتر لنکرانی و ثبت نام نهایی نامزدهای ریاست جمهوری، ایشان به منظور جلوگیری از تقسیم آرا در اثر رقابت درون گفتمانی، بارها اقرار به عدم رقابت با کسانی نمودند که با ایشان قرابت گفتمانی دارند؛ و در همین خصوص بارها به محضر استاد مصباح جهت کسب تکلیف و کناره گیری رسیدند ولی استاد مصباح براساس همان معیارها که از ابتدا بر آن قائل بودند و هرگونه ائتلاف و معامله را با هیچ جریانی در رد اصلح برنتافته بودند، همچنان بر نظر صریح شان در خصوص اصلح بودن دکتر باقری لنکرانی اصرار موکد دارند.
آقای دکتر لنکرانی نسبت به سایر نامزدها یک مزیت دیگر نیزدارند، ایشان نه تنها کادرشان تا حدود زیادی مشخص و معرف حضور همگان است بلکه برنامه های شان نیز به عنوان اولین نامزدی که برنامه مدون ارائه کرده، مطرح است.
در این دوره انتخابات، اگر چه از قماش فتنه گر و انحرافی نیز کسانی آمدند و یک به یک به نفع فتنه گر بزرگ و منحرف بزرگ کناره می گیرند، اما جبهه انقلاب نیز با حضور افرادی مانند دکترها باقری لنکرانی، سعید جلیلی، دکتر حدادعادل و دکتر زاکانی، از غنای لازم برخوردا است که ما منتظر به نتیجه رسیدن این افراد در شناخت اصلح بین خودشان هستیم تا این افراد دوشادوش هم، دولت انقلابی یازدهم را در راستای اعتلای جمهوری اسلامی ایران و رضایت مندی مردم شریف ایران به پیش برند.
برچسب های مرتبط: استاد مصباح جبهه پایداری انتخابات باقری لنکرانی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.