91/8/26
10:48 ع
حساسیت بحث مذاکره آمریکا با ایران به ویژه با پیروزی اوباما در انتخابات جدی تر مطرح می شود. تا قبل از انتخابات آمریکا، بحث مذاکره فقط به عنوان یک بحث انتخاباتی تلقی می شد چرا که نتیجه انتخابات تحت الشعاع کوچکترین سخنان و شعارهای نامزدها بوده و همیشه حرفهای مانند حمله یا مذاکره با ایران، چاشنی این بحث ها بوده است که همواره در همان حد حرف باقی مانده اند؛ اما پس از پایان یافتن انتخابات و پیروزی اوباما طرح دوباره رابطه با ایران جدی تر به نظر می رسد اما در شرایطی که وضعیت اقتصادی و فشار وارده به مردم بیش از این که انگیزه ی مخاصمه را ایجاد کند انگیزه مصالحه ایجاد نموده است، جای بحث، تحلیل و حتی تئوری پردازی دارد:
1- اگر چه شرایط اقتصادی ایران نسبت به قبل بدتر شده است، اما شرایط جهانی و داخلی آمریکا نیز نسبت به قبل تضعیف شده است، اکنون بحث مصالحه با ایران برای آمریکا نیز می تواند راهکاری برای کاهش تنش های بین المللی و کاهش اصطکاک با جامعه جهانی تلقی گردد.
2- بحث جبهه مقاومت روز به روز حساس تر می شود، روند جنگهای 33 روزه و بعد 22 روزه و این جنگ اخیر که انشاءالله شکستی مفتضحانه تری برای اسرائیل در پی خواهد شد و از یک سو تقویت روزافزون حزب الله و پایداری سوریه و انقلابهای منطقه ای و بیداری اسلامی کشورهای منطقه و همسایه اسرائیل، آمریکا را به این سمت می کشاند که با نشاندن ایران به پشت میز مذاکره، ابهت مهمترین محور مقاومت و چشم امید ملل مسلمان و مستضعف شکسته شده و موجب تضعیف کل جبهه مقاومت و جلوگیری از ادامه روند بیداری اسلامی گردد.
3- شرایط به وجود آمده در ایران به لحاظ فشارهای اقتصادی از نظر آمریکا و غرب آن قدر نمی تواند پایدار و محتوم بماند که آمریکا منتظر شرایط بهتری برای نشاندن ایران به پای میز مذاکره بماند، چرا که مهمترین تحریم که همان تحریم فروش نفت است با کاهش دما و سرمای هوا به سرعت به عنوان برگ برنده ایران و موجب افزایش قیمت خارج از تحمل اقتصاد راکد و تحت فشار غرب تبدیل می گردد و فرصت تحریم های شکننده که عملاً با گرمای هوا آغاز شده بود با نزدیک شدن فصل سرما عملاً در حال انقضای تاریخ مصرف است.
4- بحث ورود به مذاکره با ایران اگر با بی تفاوتی ایران مواجه شود به عنوان یک بداخلاقی ایرانی ها تبلیغ شده و موجب اجماع کشورهای بیشتری بر علیه ایران می گردد و اگر با ورود ایران به مذاکره مواجه شود در همان گام اول موجب برآورده شدن بخش بزرگ اهداف آمریکا در جهت تضعیف محور مقاومت و تخریب وجهه انقلابی ایران گردیده و فارغ از این که این مذاکرات به ثمر برسد یا نه، همین برآورده شدن هداف اولیه یک بازی دوسربرد برای آمریکا ایجاد می کند.
5- اوباما پیش بینی می کرد با توجه به شرایط داخلی اقتصادی و سیاسی ایران، طرح بحث مذاکره با ایران موجب درگیری های داخلی و تفرقه و اختلاف بین مسئولان و فعالان سیاسی گردد و البته این هدف با هوشمندی مسئولان و فعالان سیاسی مواجه شده و همگی تصمیم نهایی را متوجه رهبری دانسته و التزام عملی خود را به این تصمیم اعلام نموده اند.
علی رغم تمام آنچه که بیان کردم اعتقاد دارم که بیش از بحث مذاکره، نحوه ورود یا رد آن دارای اهمیت است، که موارد مهم در این قضیه به این شرح پیشنهاد می گردد:
اولاً تمایل ایران به کاهش تنش ها و ایجاد اعتماد در زمینه بحث هسته ای زیر سوال نرود و پذیرش یا نپذیرفتن مذاکره به نوعی انجام شود که وجهه منطقی و دلسوزی ایران همچنان حفظ گردد.
ثانیاً جلوی سوءاستفاده های آمریکا و غرب در تعمیم بحث مذاکره هسته ای به مذاکره بر اصول و آرمان های انقلاب، با شفاف سازی و روشنگری کامل گرفته شود تا خدای ناکرده موجب دلسردی و تضعیف جبهه مقاومت و بیداری اسلامی نگردد.
ثالثاً طوری برخورد شود که نتیجه مذاکرات با رسیدن عزت مندانه به اهداف هسته ای و یا اثبات دروغگو بودن تمایل به مذاکره سازنده با آمریکا دنبال شود و یک بازی دو سربرد برای ایران در پاسخ به استراتژی آمریکایی دنبال شود.
رابعاً وحدت و اهتمام مسئولان کشور در حل مسائل کشور و اقتصاد مقاومتی به عنوان ابزار امتیاز گیری در مذاکرات، به صورت جدی تری دنبال شود و هرگز در جستجوی این مذاکرات اقتصاد کشور بیش از این رها نشود.
مطلب مرتبط:
مذاکره آمریکا برای چیست؟!
یا مهدی! ادرک انقلابنا
رابطه عدم تقویت تیم اقتصادی دولت با جام زهر
مذاکره با آمریکا یعنی نقد بدهی نسیه بگیری
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.