91/7/25
8:2 ع
سالهاست که در کشور ما بحث توالد و افزایش جمعیت با برخوردهای افراطی و تفریطی مواجه شده است و موجب شده تا اداره و مدیریت کشور به صورت بهره ور میسر نباشد. طی چند سالی که دستور افزایش جمعیت به صورت نامحدود و تا آخرین نا صادر شد، مشکلات متعددی در کشور ایجاد گردید و موجب شد تا مجدداً با دستور مسئولان و البته حمایت بزرگان، با شعار "یک فرزند خوب دو فرزند کافی" یا "فرزند کمتر، زندگی بهتر" افزایش بی محابای جمعیت کنترل شد ولی وضعیت کنترلی بیش از حد ادامه یافت و موجب شد تا اکنون از سوی نهادهای داخلی و حتی بین المللی کشور با مشکل پیرشدن نسل و کاهش تعداد فعالان جامعه مواجه شود و حتی اخیراً نیز رهبر معظم انقلاب از طولانی شدن آن سیاست به عنوان یک اشتباه نام ببرند.
اما آنچه که باید در اصلاح مسئله در دستور کار قرار گیرد، دستور عمومی به افزایش جمعیت نیست بلکه باید برای جمعیت کشور سیاست گذاری شود و مردم از علمی بودن این سیاستگذاری مطلع و مطمئن شوند، چرا که هم اکنون بیشترین اصطکاک با دستور افزایش جمعیت از سوی خود مردم وجود دارد، مردمی که شعار "2 فرزند کافیست" در جان شان نفوذ کرده است و "زندگی بهتر را در فرزند کمتر" باور کرده اند، باید باورشان را با علم به تعادل رساند.
این که بین تهران، مراکز استانها، شهرها و روستاها با یک سیاست تشویقی یا کنترلی بخواهیم کار کنیم مسلماً اشتباه است و حتی استان های مختلف نیز باهم بسیار متفاوتند. هم اکنون تراکم جمعیت بین استانهای مختلف و امکانات و ظرفیت برای تأمین نیازهای جمعیت در هر ناحیه باهم فرق دارد. شما نمی توانید برای یک روستایی با هکتارها زمین قابل کشت همان تجویز را بکنید که برای یک تهرانی با خانه ی 40 متری می کنید. شما نمی توانید برای خیابان های تهران همان جمعیت را نسخه بپیچید که برای خیابان های خلوت یک شهر کوچک می پیچید. آنچه که اکنون نیاز کشور است این است که ابتدا بپذیریم وضعیت موجود یعنی کنترل جمعیت غیر هدفمند اشتباه است و سپس باید بپذیریم که این وضعیت باید به یک افزایش جمعیت هدفمند جایگزین شود نه با افزایش جمعیت غیرهدفمند.
اینک وقت آن است که عالمان کشور در حوزه های مختلف بنشینند و برای ظرفیت کشور در نواحی مختلف، سیاستگذاری جمعیتی کنند و البته این سیاستگذاری ها نباید به صورت ملی، که با دقت منطقه ای دنبال شوند و البته در جایی مثل تهران اگر لازم باشد، همان سیاست های کنترلی ادامه یابد.
در کنار مسئله تفاوت جغرافیایی، توان افراد و خانواده ها نیز در گرداندن چرخ خانواده متفاوت است، یک پدر با درآمد مناسب و خانه ی وسیع می تواند تعداد بیشتری فرزند را به نحو مناسب تربیت کند و یک پدر با درآمد پایین و خانه ی کوچک امکان تربیت فرزند کمتری را دارد و این ها باید تبیین شود تا هم مردم و هم کشور از تفریط دوباره به ورطه ی افراط سرازیر نشوند.
هنوز در بسیاری نقاط کشور ظرفیت زراعی و کشاورزی زیادی بدون استفاده مانده است و این ظرفیت با نرخ رشد جمعیت پایین در آن حوزه ها آباد نشده و بدون کشت باقی مانده اند و این مسئله نشان از اهمیت شناسایی ظرفیت های مختلف در هر حوزه دارد تا بتوان کاری حساب شده و علمی انجام داد، باید ضمن تعریف نرخ رشد جمعیت متناسب با امکانات و ظرفیت هر منطقه و خانواده، بین نرخ رشد جمعیت و ظرفیت های جدید ایجاد یا کشف شده تناسب برقرار کرد.
مطالب مرتبط:
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی 28/1/89
کاهش یا افزایش جمعیت؟! 17/5/91
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.