91/6/30
11:57 ع
یکی از دعواهای این یکی دوساله اخیر دولت و مجلس دعوا سر این بود که چه کسی در رأس امور است، بارها و بارها مسئولان دولت و مسئولان و نمایندگان مجلس به هم تاختند و اوضاع کشور را به هم زدند و از در لج بازی هر چه توانستند بر طبل جنگ زدند.
این قدر باهم لجاجت کردند که توگویی دیگر قصد ندارند باهم سر موضوعی بنشینند و در حل مشکلات هم فکری کنند و این تفرقه آن قدر مشخص بود که رهبر بانگ زد و مسئولان را دعوت به وحدت کرد ولی چه سود از گوشی که نبود! این تفرقه باعث شد که نه تصویب قوانین و نظارت و نه اجرای قوانین برگرفته از مصالح کشور نباشند و بر اساس لج بازی و خود برتربینی صورت گیرد. از یک سو مجلس با ادغام های ضرب العجلی و از یک سو دولت با بسته کردن حلقه ی مشاورانش موجب شدند تا امور کشور فشل و فشل تر شود.
اکنون ولی مدتی است که با نابسامان تر شدن وضعیت اقتصادی کشور، کسی ادعای در رأس امور بودن نمی کند، اکنون همه از بی اختیاری، مسئول نبودن و پاسخگو نبودن سخن می گویند، اکنون مدعیان در حالی که سوت می زنند به کوچه ی علی چپ نگاه می کنند، انگار نه انگار همین ها مدعی بودن که من شخص دوم و من در رأس امورم و از این ادعاهای خودخواهانه و چقدر خدا متکبر است و در برابر تکبر دیگران، اکبر.
خدا می داند که چند روز کاری مجلس و چند روز کاری دولت صرف همین دعواهای کودکانه شد، اکنون قانون گذار بهانه می گیرد که دولت قوانین و وظایف خود را انجام نداده و مقصر است و دولت هم همه را مقصر می داند جز خودش را و ای کاش اکنون اینها که در مشکلات ساکتند و به مشغله های بی اهمیت خویش مشغولند، دست از سکوت خود بر می داشتند و در رأس امور بودن خود را همچنان فریاد می زدند و پاسخ می گفتند که چه برنامه ای برای حل مشکلات مردم دارند.
مطالب مرتبط:
مردم مقصرند؟!
رأس امور بودن، رأس امور مجلس نهم
سخنی با سران هنوز محترم قوا!
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.