91/6/26
1:2 ص
آقای داوری در جوابیه ای که به رجانیوز عزیز نوشته اند، از ابتدا مراتب خاکساری خود را نسبت به ساحت آقای احمدی نژاد و البته آقای مشایی بیان کرده و در این مراسم خود، همه گونه تقدسی به این خاکساری خود می بخشد.
ایشان این مسئله را که قبلاً در رجا نیوز مطلب می نوشته است را دلیلی می داند تا اثبات کند که رجانیوز روی خصومت و دشمنی با دولت نسبت به داوری کدورت یافته است و این داوری نیست که نان به نرخ روز می خورد که رجانیوز اینچنین است. ایشان رجانیوز را متهم می کند به این که چون داوری اکنون در خط رجا نمی نویسد مورد انتقاد است و بعد سوال می کند که به راستی چه کسی نان به نرخ روز می خورد؟ روش استدلال ایشان اینقدر سست است که حتی احساس نمی کند باید برای مخاطب دلیل بیاورد که به چه دلیل ادعا می کنند که رجانیوز از خط اصلی خود منحرف شده است و اصلا نیاز نمی بیند که ثابت کند ایشان برهمان صراط مستقیم که بود هست!!
ایشان در ادامه ی مقاله ی خود، یک بیوگرافی ناقص از استاد مصباح ارائه می دهد و بر بخش خاصی از مبارزات ایشان تمرکز می کند تا اختلافات استاد مصباح و شهید بهشتی را در خصوص نوع برخورد با دکتر شریعتی دلیلی بر اختلاف برانگیزی استاد بیان کند، ایشان اصلاً احساس نمی کند که نظر استاد مصباح و استاد شهید مطهری بسیار نزدیک به هم بوده است و هر دو بزرگوار، روشنگری را در خصوص نظرات دکتر شریعتی لازم می دانستند و به همین بهانه اینچنین القا می کند که اکنون نیز استاد مصباح اختلاف برانگیز است، ایشان همچنین روشنگری های ایشان را در شفاف سازی جریان نفاق در دوره ی اصلاحات را زیر سوال برده و از آن مثل نقطه ضعفی نام می برد که رهبر باید مدام خرابکاری ایشان را جمع می کرد، اصلاً ایشان به صفاتی که خود رهبری معظم نسبت به ایشان متصف کرده اند گویی کاری ندارند و جالب است کسی را که متصف به بصیرت است را به صفاتی برعکس بصیرت متهم می کند.
و اما تناقض بزرگ سخنان دکتر داوری اینست که ایشان که در مقدمه ی اقامه ی دلیل خویش، این مسئله را که رجانیوز قبلاً مطالب ایشان را منتشر می کرده و اکنون نمی کند را دلیلی برای نان به نرخ روز خوردن رجانیوز معرفی می کند، ولی نمی گوید که دولت که روزگاری خود را شاگرد فکری استاد مصباح می دانست و از حمایت ایشان و شاگردان بزرگ ایشان چه قبل از انتخابات ریاست جمهوری و چه بعد از آن با به خدمت گرفتن مشاوران و استاد اخلاق و وزرای مورد تأیید استاد مصباح (که هم اکنون نیز گرد این شخصیت بزرگ در جبهه پایداری گرد آمده اند) و حال که از گرد ایشان دور شده اند، به چه دلیل نان به نرخ روزخور نیستند؟! این تناقض بسیار بزرگتر از آن است که قابل توجیه باشد، چگونه آقای داوری خود را دارای شخصیتی با صلابت و ثابت به لحاظ سیاسی معرفی می کند که میزانی برای سایت مستقلی مانند رجانیوز باشد ولی شخصیت اصیل، با بصیرت و انقلابی قدیمی مانند استاد مصباح را میزانی برای کارهای خود نمی دانند؟! چگونه می شود که اکنون آقای داوری نیازی نمی بینند تا دورشدنشان را از استاد مصباح مستدلاً توجیه کنند؟! و پناه برده اند به بیوگرافی انقلابی ایشان؟! مگر استاد مصباحی که ایشان بر بیوگرافی ایشان کاملاً واقف بوده و هست، شخصیتی بوده که به این سادگی و طی 2 سال تغییر کرده باشد؟! یا نه این دولت مردان و چینش و دیدگاه ها و عملکرد ایشان است که دچار تغییر شده است؟!
مطالب مرتبط:
استاد مصباح محکی برای منحرفان
مصباح، چراغ انقلاب است
جاذبه و دافعه ی استاد مصباح
درس بصیرت؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.