91/6/8
7:11 ع
بصیرت از آن جهت مهم است که وسیله ی آگاهی و شناخت به شمار می رود و آگاهی و شناخت نیز مقدمه ای هستند برای این که ما نسبت به چیزی موضع دوستانه یا مغرضانه بگیریم و این موضع دوستانه و یا مغرضانه نیز با بصیرت و آگاهی به این مقام می رسند که آیا این دوستی با ولایت همراه شود و یا دشمنی با مبارزه آمیخته گردد.
آری به لحاظ عملکردی این دو مفهوم موجب ارتقا و کمال می شوند ولی این به این معنی نیست که هر دو کاملاً برهم انطباق دارند. انسان بدون این که تأثیر دارویی را بداند آن را مصرف کند نیز موجب سلامتش خواهد بود ولی این جایگاه با جایگاه کسی که تأثیر داروها را می شناسد و تجویز مناسب را انجام می دهد متفاوت است. در مفهوم ولایت مداری شما در صورتی که عملی را طبق دستور و خواسته ی ولی انجام دهی، مطیع ولایت بوده ای و ولایت مدار، و نیازی نیست که برای ولایت مداری دلیل و علت کارها را بدانی چه بسا که ما عبادت واجب را انجام می دهیم و دلیل این کیفیت عبادات را نیز نمی دانیم اما آیا ندانستن ما دلیلی بر آن است که این عبادات بدون حکمت و علتند؟! نه! عبادات فلسفه و دلیل دارند و علما کتاب ها در خصوص آنها می نویسند و این جاست که مفهوم یک عابد با یک عارف مشخص می شود. عابد عبادت می کند و معنی عملیاتی عبادت را مد نظر دارد ولی عارف عبادت می کند و معنی معرفتی عبادات را مد نظر دارد و اصلاً عبادتی بهتر از معرفت وجود ندارد.
در قرآن و اسلام تأکید بسیار زیادی بر شناخت و معرفت و تدبر شده است و در سیره ی اهل بیت نیز اهمیت زیادی به پرسش داده اند؛ تا آنجا که حضرت امیر از مردم مکرراً می خواهد که از او سوال کنند و البته فقط نمی گوید که از ایشان اطاعت کنند، فقط کافی است در این که حضرت امیر مدام از مردم می خواهد تا از ایشان سوال کنند نیز مهم است و حال این که در مفهومی که برخی دوستان در مورد ولایت بیان می کنند، پرسش نافرمانی و چون و چرا تلقی می شود.
اطاعت اگر چه یک جنبه از ولایت مداری است اما صرف اطاعت نیست که کسی را ولایت مدار کامل می کند، بلکه این وجود بصیرت است که اطاعت را به ولایت مداری دائم و عاقبت به خیری می رساند. زبیر اگر گمراه شد دلیلش همین عدم شناخت است، عدم شناخت از دنیا، حیله ها و مکاری های آن، عدم شناخت از امیال و ضعف ها، عدم شناخت از دام ها و فتنه ها و غفلت از فرزندان یا همان فتنه ها، این جا است که بصیرت یعنی دائماً پاییدن و دائماً مد نظر قرار دادن تا شروع گمراهی اتفاق نیفتد.
اصلاً اینطور بگویم ولایت مداری واقعی از جایی شروع می شود که بصیرت وجود داشته باشد و وقتی که کسی از ولایت دور می شود جز دو دلیل نمی تواند داشته باشد یکی از بین رفتن ایمان و دیگری نبود بصیرت.
مفهوم ایمان باعث می شود تا تحت ولایت خدا قرار بگیریم و تدبر و اندیشه نیز موجب شناخت ولی و تکلیف می گردد و شاید دلیلی که موجب می شود تا بصیرت معمولاً مغفول بماند همین مبتنی بر شناخت و اندیشه بودن است چرا که ولایت مداری مبتنی بر عملگرایی است و آشکار و بصیرت در دل انسانهاست و معمولاً غیر آشکار، آنچنان که حتی کسانی که به ولایت نیز معتقد نیستند به یاوه، خود را بصیر می دانند و البته تنها در فتنه ها است که بصیرت اهمیت خود را نشان می دهد که می توان تمام فتنه ها را مورد واکاوی قرار داد تا نقش بصیر و بصیرت را درک کرد.
مطالب مرتبط:
بصیرت و ولایت همیشه مهمند
بصیرت و ولایت دو بالند
بصیرت، چشم و گوش بستن نیست
بصیرت چشمه ولایت مداری
صبر و بصر مهلک است
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.