91/5/16
12:37 ص
روزنامه ی دولتی ایران امروز در مقاله ای ضمن سیاسی خواندن حکم دیوان عدالت اداری در خصوص آقای مرتضوی، این گونه آرا را موجب سرخوردگی نیروهای انقلابی دانسته و کشور را در فتنه های بعدی مشکل ساز معرفی نموده است. جالب است که این عبارت سرخوردگی نیروهای انقلابی چقدر آشناست و چقدر ما را به یاد دلیل مخالفت رهبر معظم انقلاب با معاونت اولی مشایی می اندازد که در مرقومه ی کوچکشان به رییس جمهور بیان شده بود و اکنون همان عبارت در قبال حمایت همان گروه از یکی از نزدیکانشان یعنی آقای مرتضوی بکار برده می شود!! گویی این گروه هرعیبی را که به آن محکوم می شود، مدعی عصمت از آن می گردد، مدتی پیش که ولایت مداری این جریان به دلیل سخنان دور از شعارهای اصلی نظام زیرسوال رفت، ایشان شدند مدعی واقعی! ولایت مداری و ما شدیم ولایت نفهم! چرا که ایشان ولایت را در انسان کامل معنی کردند و ما ولایت فقیه را در ادامه ی همان ولایت می دانیم و البته که چنین تعبیر جز از کسانی که با انسان کامل درارتباطند منطقی به نظر نمی رسد!!!
و اما بعد از یادآوری این اصطلاح آشنا، چیز دیگری به ذهنم می رسد و آن نقش این گونه نیروهای به اصطلاح انقلابی! در تشدید فتنه هاست. فتنه ی کوی دانشگاه و فتنه ی انتخابات 88 هردو از یک لحاظ مورد سوءاستفاده ی ضدانقلاب، شعله ور شدن فتنه و تأسف شدید رهبر انقلاب بودند، یکی از طرف همان نیروهای لباس شخصی به اصطلاح انقلابی و دیگری از طرف همان رقم زنندگان ماجرای کهریزک.
نمی دانم! شاید این گونه افراد به زعم عقل ناقص خودشان، واقعاً با اقدامات فراقانونی قصد خدمت به انقلاب را دارند، ولی این جهل و بی بصیرتی شان است که موجب سوءاستفاده ی ضدانقلاب می گردد و شاید نیز این قبیل رفتارها از بیماری های روحی و روانی اینگونه مدافعان انقلاب رقم می خورد تا گناهان بزرگ خود را کوچک بشمارند و این گناهان چقدر بزرگند وقتی که کوچک نیز شمرده می شوند.
امثال مرتضوی بارها و بارها موجب سرخوردگی مدافعان واقعی انقلاب شده اند، هم ایشان بودند که به فتنه گران و ساکتین فتنه، بهانه می دادند تا اصل فتنه را واگذارند و فرعش را علم کنند و هم ایشان اکنون برخورد با خودشان را موجب سرخوردگی مدافعان انقلاب می شمارند، نمی دانم این ادعای شان از توهم برمی آید، یا از جهل و یا از کبر، ولی می دانم که بر اساس قرآن حکیم، شیطان چه ماهرانه اعمال زشت انسان را در گمانشان زینت می دهد تا این گونه خود را در جایگاهی فراتر از شرع و قانون و عقل و انقلاب بشناسد. آخر کدام اصل انقلابی، کدام اصل شرعی و کدام اصل قانونی و کدام اصل عقلی به انسان اجازه می دهد تا فاجعه ی کهریزک را رقم بزند و یا سوءمدیریت در آن را کوچک بشمارد و یا از آن دفاع کند و یا آن را خدمت به انقلاب معرفی کند؟!
در پایان باید لازم می دانم تا جایگاه مقدس بسیج و نیروهایی را که فارغ از تندروی و افراط و بدون ارتکاب اعمال فراقانونی و تهاجمی، تنها از انقلاب در برابر فتنه گران دفاع می کنند، مبرا از کسانی که در این مقاله مورد نکوهش قرار گرفتند معرفی کنم و البته که ایشان بهترین مدافعان انقلابند و هرگز نیز از برخورد با افرادی مانند مرتضوی، سرخورده نخواهند شد و برعکس موجب خواهد شد تا با خنثی سازی سوء استفاده های کینه توزانه ضد انقلاب، دفاعی جانانه تر از انقلاب به خصوص روشن نمودن عوام بنمایند. و دیگر این که ای کاش قوه ی محترم قضاییه و اجزاء وی در برابر فتنه گران و سران فتنه و آقازاده های شرورشان نیز بهتر عمل می نمود و این گونه شاهد نمی بودیم که موسوی ها، کروبی ها، خاتمی ها، مرتضوی ها، فائزه ها، مهدی هاشمی ها، خاوری ها، رحیمی ها و ... به راحتی یا محامه ی عادلانه نشوند و یا مجازات نشوند و یا فراری داده شوند و این گونه تنها موجب مظلوم نمایی ایشان گردند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.