91/3/22
12:40 ع
امروز مطلبی در یکی از وبلاگ های ارزشی خواندم که شدیداً نسبت به صداوسیما انتقاد کرده بود که چرا اخبار سوریه را آن طور که باید، به اطلاع مردم نمی رساند. این وبلاگ، برای اثبات سخن خویش در ابتدا اشاره ای مقایسه ای به آمار کشته ها ی سوریه و بحرین و یمن و ایران کرده و ضمن اظهار تأسف، صداو سیما را در این ضعف پوشش مورد شماطت قرار داده است. در ادامه به صورت مختصر به برخی جنبه هایی که معمولاً در این گونه تحلیل های دوستان مورد غلفت قرار می گیرد اشاره می نمایم:
1- ضعف صداوسیما متأسفانه در این خصوص جدی است و البته نه فقط در پوشش خبری، بلکه در عدم ارائه ی تحلیل های کارشناسی و دقیق به خصوص در زمینه ی اتفاقات سوریه و کل منطقه، به نحوی که چه جانب داری و چه انتقاداتش بوی سیاسی کاری و استحمار مخاطب می دهد.
2- ضعف سیستم حکومتی سوریه با توجه به نبود مشارکت مردم در سرنوشت کشور از طریق انتخابات و تعیین سرنوشت جای انتقاد داشته و دارد، که البته خود حکومت نیز لزوم اصلاح آن را قبول کرده و حاضر به تمکین خواست مردم (نه گروه ها مسلح) شده است.
3- نماینده ی سازمان ملل با توجه به مذاکرات و حضور فیزیکی و مشاهدات عینی از تحولات سوریه، آمادگی حکومت سوریه را در تأمین خواسته های این نماینده و منتقدین دولت اعلام نمود و طرح خود را به مرحله ی اجرا درآورد، همین قضیه نشان از این دارد که حکومت سوریه را قابل به اصلاح و طالب واقعی اصلاحات یافته است.
4- طبق طرح نماینده ی سازمان ملل، حکومت سوریه اقدام به آتش بس و شروع اصلاحات گام به گام کرد، ولی با سنگ اندازی های آمریکا، اسرائیل و غرب، این طرح به رسمیت شناخته نشده و عملاً در نقض آن با کمک های نظامی و رسانه ای به منتقدین، سنگ اندازی های جدی انجام شده است.
5- همانطوری که حکومت سوریه منتقدینی دارد، طرفداران زیادی هم دارد که مشارکت شان را در انتخابات اخیر این کشور و در صف های طویل رأی گیری مشاهده کردیم و قرار نیست که فرضاً به دلیل وجود گروهی دیگر، که اتفاقاً به جای پایبند بودن به طرح نماینده ی سازمان ملل و خواست مردم سوریه که عموماً طرفدار اجرای اصلاحات با آرامش هستند، به سلاح و کشتار متوسل شده اند، خواسته ی بقیه نادیده انگاشته شود.
6- پروژه ی کشته سازی که در جریان کوی دانشگاه و فتنه ی 88 در ایران اجرا شد، یک سناریوی ثابت از کودتاهای مخملی تحت رهبری غرب بود که در مستندات و دستورالعمل های آن نیز موجود است. این پروژه با مشارکت رسانه های غربی به راحتی به آن دامن زده می شود و قدرت رسانه ای غرب به سرعت نور در خدمت این پروژه ی دروغین قرار می گیرد و در سوی مقابل عکس این قضیه در مورد بحرین وجود دارد، یعنی رسانه های غربی، آمار کشته های بحرین را پوشش نمی دهند و در عوض کشته های سوریه را چند برابر می کنند و بعد که مشخص شد کسی به دروغ کشته اعلام شده است، آن را نیز منعکس نمی نمایند، که نمونه های مستندش را چه در ایران و چه در سوریه مشاهده کرده ایم.
7- کشته های سوریه، لزوماً توسط حکومت سوریه کشته نمی شوند، چرا که منتقدان حکومت سوریه نیز کاملاً مسلحند و غرب، آمریکا و اسرائیل به صراحت به کمک تسلیحاتی شان به این گروه مقرند. مسلماً بسیاری از کشته های سوریه، در راستای همان سناریوی کشته سازی، توسط همین گروه های مسلح کشته می شوند تا با کمک رسانه های غربی به پای حکومت سوریه نوشته شود که متأسفانه بسیاری از دوستان ارزشی ماهم این حقیقت محض را نادیده می انگارند.
8- در کنار دروغ بودن بسیاری از آمارهای منتشره در خصوص کشته های سوریه، آمار کشته های بحرین و یمن نیز در سایه ی سیاست های رسانه ای استعمار قابل استناد و مقایسه نیست و به خصوص اگر اصرار به انجام مقایسه وجود داشته باشد، باید بین تفاوت جمعیت بحرین، یمن و سوریه نیز دقت کرد.
9- بقای یک حکومت مستقل و مقاوم در برابر اسرائیل، ضامنی است حیاتی در برابر زیاده خواهی های اسرائیل و این حقیقت را نباید نادیده انگاشت که اگر این حلقه ی مقاومت در برابر اسرائیل نمی ایستاد، شاید تعداد کشته هایی که توسط اسرائیل یاغی به مردم بی گناه سوریه و منطقه تحمیل می شد، به مراتب بیشتر از کشته های کنونی بود و البته همین مقاومت سوریه در برابر تجاوزات و کشتارهای اسرائیل و کمک به حزب الله به عنوان سنگر اول مقاومت، مهمترین عامل در این جنگ مسلحانه و رسانه ای علیه سوریه است. و باید در نظر گرفت که اگر حکومت سوریه به شیوه ای منتقل شود که یک حکومت در خدمت اسرائیل بر سرکار آید، یقیناً نه وضعیت مردم سوریه بهتر خواهد شد، نه وضعیت همسایه های این فی نفسه متجاوز و چه خوب است که دوستانی که به این کشتارها دقت دارند، کشتارهای احتمالی ناشی از قدرت یافتن اسرائیل را نیز مد نظر قرار دهند.
نتیجه: آنچه که صداوسیما باید در خصوص سوریه ارائه دهد، گزارش های خبری دقیق و البته در کنار آن تحلیل های کارشناسانه است. هیچ ایرادی ندارد که در کنار آمار کشته های واقعی سوریه، مباحث مربوط به کشته سازی های آنها را هم نمایش دهد و در کنار این دو، سیاست های خصمانه آمریکا، غرب و اسرائیل را در حمایت همه جانبه از مخالفان سوریه و ابعاد گسترده ی این سیاست ها را که اتفاقاً به راحتی هم قابل مشاهده است را عیان نماید و دیگر این که از مقایسه ی سیاست های رسانه ای غرب در تقابل با حوادث بحرین، یمن و سوریه، می توان ریشه ی این تناقض رفتاری را مورد تحلیل و افشاگری قرار داد. مطمئناً چنین سیاستی به مراتب بهتر از آن است که مردم، اخبار سوریه را از رسانه های غربی بشنوند و این چنین هم اخبار دروغ و راست، به صورت درهم به خورد مردم نرود و هم تحلیل های خصمانه ی کارشکنانه ی این رسانه ها را به جای تحلیل های کارشناسانه رواج ندهند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.