91/2/19
5:58 ع
مدتی است که برخی اقدامات رییس جمهور فاقد وجاهت قانونی، منطقی و حقوقی به نظر می رسند، به نوعی که حتی طرفداران فعلی وی نیز قادر به حمایت از این اقدامات که بعضاً در قالب گفتار و بعضاً نیز در قالب مصوبه، نامه یا دستور هستند، نبوده و حتی علناً اعلام مخالفت و برائت می نمایند.
نامه ی اخیر رییس جمهور به آقای هاشمی شاهرودی آنهم در قالب تشکیک به مصوبه مورد تأیید و تصویب شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی باعث شده است تا حتی صدای دکتر کوچک زاده نیز دربیاید. سوال این است که رییس جمهوری که مشاوران حقوقی مانند دکتر الهام حقوق دان برجسته و باسابقه داشته است، چگونه و بر چه محملی و با چه انگیزه ای و یا با ترغیب چه کسانی چنین راحت خود را به گوشه ی رینگ می برد؟
مقارن شدن مشاورت ملک زاده با چنین نامه ای شاید کاملاً تصادفی باشد اما این موضوع را به ذهن متبادر می سازد که بیش از این که دولت بر اساس نیاز به انتخاب مشاور بپردازد بر اساس مصالح دیگری که احتمالاً از مقبره ی کس دیگری برمی خیزد به این عمل اقدام می کند.
از سویی دیگر تقارن همین نامه ی رییس جمهور به رییس شورای حل اختلاف منصوب رهبری با بحث تشکیک برخی اصولگراها به نظر استاد مصباح در خصوص میزان خطرناک بودن جریان انحرافی، چه راحت می نمایاند که خطر جدیست. خطری که مدتیست به سان یک روح خبیث در حال دمیده شدن در جسم دولت است، این روح تنش زایی و دورشدن از وظایف اصلی و فرار از موقعیت پاسخگویی با چاشنی مقصر جلوه دادن بقیه است. دولت روش سیاست خارجی فعال را به سیاست داخلی سوق داده است و برای فرار از پاسخگویی مرتباً سوال و شبهه مطرح می کند.
آن قدر رییس جمهور به مشورت دلسوزان واقعی و عالم خود بی توجهی نموده است که دیگر این گونه افراد از توجه وی ناامید شده اند و از سویی نیز جمع شدن و نزدیک تر شدن مشاورانی چون مشایی و جوانفکر و ملک زاده و بقایی و ... در اطراف رییس جمهور موجب تضعیف جایگاه قانونی، حقوقی وعلمی تصمیمات وی گردیده است.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.