91/1/27
8:13 ص
طی یک سال اخیر مواضع مختلفی در خصوص نفی یا تأیید سینمای ایران داشتیم که بسیاری از این مواضع بعضاً متضاد، از سوی افراد متعهد و دلسوز سینما و تلویزیون بیان شده بود؛ مواضع مختلف کارگردان هایی مانند سلحشور و ده نمکی و اخیراً هم طالبی و تعدادی از هنرپیشگان مطرح و مشهور که اظهارات و نامه هایی در تأیید یا رد سینما داشتند را شاهد بودیم که لازم دیدم طی مطلبی به آن بپردازم:
ابتدا بگویم که نفی کامل سینما منجر به این نمی شود که کلاً مردم فیلم های سینمایی را رها کنند، بلکه باعث می شود تا صرفاً فیلم های خارجی با فرهنگ بیگانه در کشور رواج یابد و این یعنی واگذاری یک سنگر مهم در تهاجم فرهنگی به دشمن، از سویی نیز تأیید کامل سینما به این معنی که متدینان بی محابا خودشان و فرزندانشان را به این عرصه وارد کنند نیز به صلاح نیست، پس چه باید کرد؟! مصلحت چیست؟!
به نظر می رسد این گونه بحث نفی و اثباتی یعنی رد یا تأیید مطلق سینما نه به مصلحت باشد و نه صحیح؛ می خواهم یک نشانه از اظهارات اخیر دوستان بگویم و آن نشانه این است که اکثر کسانی که سینما را رد کرده اند کسانی هستند که به لحاظ کارنامه، مدتی است یا کاری نکرده اند و یا کارنامه ی موفقی نداشته اند و کسانی که در برابر این افراد ایستاده اند، اکثرا افرادی هستند که با همین سینما به موفقیت هایی نیز دست یافته اند، و هر دو گروه این افراد نیز انسان های محجوبی بوده اند که بخشی از نظرات شان به همین تجارب شخصی شان و همین موفقیت و شکست های شان در فضای حاضر سینما بر می گردد.
مطمئناً در سینمای ما فساد موج می زند، چرا که هر جا که پول و زیبایی باشد، فساد نیز به سان باکتری در اطرافش تجمع می کند و البته نمی توان پول و زیبارویان را از سینما حذف و مشکل را حل کرد ولی شفاف سازی های مالی بخشی از این مشکلات را حل می کند ولی مشکل سینما یک معضل فرهنگی است.
بایستی ابتدا این عرصه را با کار فرهنگی و نظارتی سالم نمود. عرصه ای که در آن کارها با عجله در زمان های کوتاه با گروه های بسته و صمیمی و بدون نظارت و توسط هنرمندانی که علی رغم هنرشان تحت تأثیر هالیوود، بویی از شرم و حیا نبرده اند، نمی تواند فضای سالم و ایده آلی باشد، در فضایی که همه گونه آدم را با هر نوع تفکری در کنار هم و البته بدون نظارت جمع می کند نمی توان توقع فساد نداشت.
با تمام این ها، کارگردانها، تهیه کنندگان و بزرگان سینما که درد دین و فرهنگ این کشور را دارند، نقشی بسیار مهم تر از این انتقادهای بی راهکار دارند. سیستم فیلم سازی ما، نحوه ی انتخاب و گزینش بازیگران و هنرمندان، سرعت، زمان و مکان کار، نوع روابط گروه و همه و همه نیازمند به تحول و مدیریت است، هر یک از این عوامل می توانند در سلامت و اصلاح شرایط فیلم سازی نقش فعالی داشته باشد.
یک کارگردان همانطوری که روح همکاری را در گروه می دمد، می تواند روابط سالم را نیز با انتخاب های صحیح و البته الگوسازی مناسب احیا کنند. تهیه کنندگان و کارگردان ها و باندهای مافیایی معرفی گروه ها، اگر گزینه های پول و شهوت را با حساسیت زیاد قطع کنند، مطمئناً فضای سینما پاک تر می شود. به عنوان مثال اگر تهیه کننده و کارگردان ما گریمور زنشان فقط یک نام باشد و تمام گیریم ها توسط مردان انجام شود، توقع چه معجزه ای را می توانند داشته باشند؟! اگر کارگردانان و تهیه کنندگان ما یک گروه جوان را در نیمه شب و فضای کم و بدون نظارت گرد هم جمع کند و فضای استراحتشان هم یک اتقاق تنگ باشد، چگونه می تواند نگران سالم بودن فضای پشت صحنه ی فیلمش نباشد؟! درد دین باید در مرحله به مرحله ی کار متعهدین عرصه ی هنر به خصوص بزرگان این رشته جاری شود تا به قول خانم صالحی فضای پشت دوربین نیز سالم باشد.
در هر صورت آن چه مهم است این است که انتقادها بایستی در جهت اصلاح حرکت سینما باشد نه در جهت اثبات و شاید هم تشدید فسادها و مهمتر این که متعهدین این عرصه باید هر چه زودتر قربت الی الله به این عرصه گام نهند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.