90/9/8
10:44 ص
داستان غم انگیز این شهرک از آنجا شروع شد که 10 سال پیش جهاد کشاورزی گیلان با جذب یک بودجه ی 20 میلیاردی و در نظر گرفتن زمین های دولتی از فارغ التحصیلان کشاورزی دعوت به احداث گلخانه ی موز نمود و آنچنان از حمایت خود گفت تا 240 مهندس کشاورزی بیکار را جذب طرح نمود. این طرح عظیم حتی یک کتابچه ی طرح نداشت و در همان وهله ی اول همین انتخاب موز نشان از غلط بودن این طرح در استان گیلان داشت. جهاد کشاورزی گیلان به عنوان نماینده ی دولت در اجرای این طرح، آن قدر بر نظارت خودش به این طرح اصرار داشت که پیمانکار نالایقی به نام جهاد دانشگاهی گیلان را تعیین نمود و همه ی متقاضیان را مجبور به عقد قرارداد پیمانکاری برای احداث گلخانه ی موز حداکثر ظرف مدت یکسال نمود و بعد هم خودش به عنوان ناظر اجرای پروژه پای قرارداد را امضا نمود. این گونه بود که مبالغ وام 20 میلیون تومانی متقاضیان به حساب جهاد دانشگاهی واریز می شد در حالی که پس از 4 سال هیچ گلخانه ها ساخته نشده بود و با توجه به کمبود مبلغ وام، سقف وام از 20 میلیون به 30 میلیون اضافه شد. از آنجا که دوره ی مشارکت و یکسال تنفس بازپرداخت نیز تمام شده بود، متقاضیان با اصرار توانستند پروژه را از چنگ جهاد دانشگاهی به درآورند ولی ارزش مبلغ تسهیلات دیگر آنقدر پایین بود که نمی شد با آن کشت مناسبی را انجام داد و تعرفه ی واردات موز نیز طی این سالها به صفر رسیده بود.
پروژه های نیمه کاره ای که بر اساس طرح، نظارت و اجرای جهاد دانشگاهی و جهاد کشاورزی ساخته شده بود، به دست متقاضیان تمام شد ولی تا مدت 1-2 سال به علت مشکلات زیر بنایی بهره برداری از پروژه میسر نبود تا این که متقاضیان با اخطارهای جهاد کشاورزی (که اسناد آن موجود است) مجبور به شروع فعالیت شدند ولی از آنجا که مشکلات زیربنایی شهرک از قبیل خاک بد، برق هوایی، طراحی سازه ها، زهکش های ضعیف، آب شور، تاسیسات ناقص آب رسانی، عدم پیش بینی مسائلی مانند سوخت جایگزین و تامین برق جایگزین و فقدان یک بیمه برای گلخانه همچنان پابرجا بود، با برف 86 و قطعی برق و طراحی غلطِ سازه ها، دچار خسارت های هنگفتی گردید و عملاً بیش از نیمی از بهره برداران دچار خسارت های غیر قابل جبران شدند و علی رغم قول های مساعدِ مسئولان دولتی و مجلسی هیچ کمکی برای جبران خسارتها صورت نگرفت و تنها اقدامی که انجام شد این بود که به بانک اعلام شد که برای وصول بدهی ها اصرار نداشته باشد ولی بانک چند بار اقدام به اخطار به ضامنین متقاضیان نمود و تعدادی از متقاضیان از ترس آبرو به جاهای دیگر مقروض شدند تا جلوی اخطارهای بانک را بگیرند و اینها در حالی بود که خود جهاد کشاورزی بر اساس تحقیقاتی که توسط یک مرکز تحقیقاتی ملی در شهرک گلخانه ای انجام داد، به این نتیجه رسید که مشکلات زیادی به لحاظ زیربنایی در شهرک وجود دارد که حتماً باید مرتفع گردند و البته هرگز نگشتند.
گذشت و گذشت تا برف چند روز پیش گیلان منجر به خرابی بیش از 90 گلخانه ی دیگر گردید و آن دسته ی باقی مانده از برف 86 که توانسته بودند با چنگ و دندان دوباره به فعالیت بپردازند نیز دچار فلاکت مضاعف گردیدند.
اکنون پس از سالها که دولت ها کشاورزی و حمایت از تولید را شعارهای محوری خود معرفی می کنند، فارغ التحصیلان کشاورزی گرفتار این مشکلات هستند:
1- مشکلات زیر بنایی شهرک اعم از زهکش، خاک نماتودی، آب شور، سازه های غیر مهندسی، برق غیر اصولی (هوایی)، حریم شهرک، بادشکن و ... همچنان به قوت خود باقیست.
2- خسارات زیاد گلخانه داران در برف 86 و 90 آن قدر زیاد است که کسی قادر نیست تا دوباره روی پای خودش بایستد و بسیاری از این افراد تمام سرمایه ی خود را از دست داده و اکنون نسبت به 10 سال پیش خود نزدیک به صد میلیون تومان عقب ترند و حال این که اگر در این مدت حتی سیگار می فروختند وضعیت بسیار بهتری داشتند.
3- بدهکاری های گلخانه داران به بانک آن قدر زیاد شده است که سود ها به اندازه ی اصل وام رسیده است و عملاً گلخانه داران ورشکسته شده و در انتظار زندان، بی آبرویی هستند.
4- پس از 10 سال از شروع پروژه و پس از 4-5 سال از بهره برداری آن، گلخانه داران هنوز حتی مالک زمین هایی که عمر و سرمایه ی شان را در آنجا گذاشته اند نیستند و علی رغم تعهد محضری نماینده ی دولت به واگذاری بدون شرط اراضی پس از بهره برداری، هنوز هیچ یک از اراضی واگذار نگردیده است.
5- مسئولان دولتی و مجلسی عملاً خودشان را نه تنها مقصر نمی دانند، بلکه پاسخگو نیز ندانسته و برخی از آنها برای دفاع از خود حتی به دروغ متوسل می شوند به نحوی که معاون جهاد کشاورزی در گزارش شبکه ی سیمای باران در خصوص خسارات گلخانه ها، حتی انتخاب جهاد دانشگاهی به عنوان پیمانکار را برعهده نگرفت و تمام تقصیرها را به خود فارغ التحصیلان معطوف دانست و پس از چند سال از برف 86 ادعا کردند که قرار است مبلغی به خسارت دیدگان پرداخت گردد که البته هم از این قول ها زیاد داده شده است و هم نوشدارو پس از مرگ سهراب تلقی می شود.
6- اکنون مهندسان کشاورزی این مرز و بوم نه از دولت اصلاحات و نه از دولت های عدالت خاطره ای جز بدبختی و آینده ای جز یأس ندارند و این ها را نه در شعارهای سیاسی، که در زندگی خود با گوشت و پوست و استخوان خود درک می کنند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.