90/8/24
1:3 ص
مدتی است که مجدداً بحث حذف یارانه ی مرفهین را در رسانه های مختلف می بینیم و می شنویم ولی توجه به چند مسئله از سوی دولت مردان بسیار مهم و ضروری به نظر می رسد:
1- یکی دوسال پیش که قرار بود دهک بندی انجام شود مرکز آمار ایران به عنوان متولی تمام سعی خود را به کار بست، ولی ناتوانی در انجام این کار به تعویض رییس این مرکز منجر شد و اکنون با طرح مجدد این مسئله سوالی که طرح می شود این است که بر اساس کدام اطلاعات جدید، مرکز آمار و یا دولت به توانمندی شناسایی افراد مرفه دست یافته است؟ آیا معجزه ای در پایگاه داده های ایران اتفاق افتاده است و یا قرار است شکستی دیگر به نام یک رییس مرکز آمار دیگر تمام شود؟!
2- رییس جمهور محترم در پایان اجرای طرح سرشماری نفوس و مسکن اظهار کرده اند که بانک اطلاعاتی این مرکز، باید اطلاعاتش را در اختیار سازمان های مختلف قرار دهد تا نیازهای اطلاعاتی آنها تامین گردد و با توجه به مطلب بند1 این سوال در ذهنم متبادر شد که نکند اطلاعات ثبت شده در این سرشماری قرار است مبنای دهک بندی و یا شناخت مرفهین قرار گیرد؟! چرا که مطمئناً اطلاعاتی که بر اساس خود اظهاری جمع آوری گردیده است مناسب چنین اقدامی نبوده و اساساً بر اساس قوانین موجود استفاده از اطلاعات جمع آوری شده برای چنین اموری غیر قانونی بوده و بر خلاف تعهد مرکز آمار ایران در خصوص حفظ این اطلاعات می باشد.
3- در شرایطی که حتی تعریف خط فقر مورد اختلاف سازمان ها و نهادهای مختلف داخلی و خارجی است، آیا ما در کشور خودمان به یک تعریف صحیح از خط فقر و یا خط رفاه دست یافته ایم تا بتوانیم این خط را مبنا و خط کش شناخت میزان رفاه مردم قرار دهیم؟ آیا ضریب های دقیق و مشخصی برای عوامل مختلف، آن هم بر اساس موقعیت های جغرافیایی مختلف تعریف کرده ایم؟
4- بر فرض این که حتی به یک تعریف واحد، علمی و مورد اجماع داشته باشیم، آیا اطلاعات جمع آوری شده چنان سندیتی دارند که مورد انطباق با تعریف علمی خط فقر و یا خط رفاه قرار گیرند؟
5- آیا در شرایطی که جز اطلاعات حقوق کارمندان و کارگران، اطلاعات دقیقی از سایر مشاغل در هیچ پایگاه داده ای قرار ندارد، اصرار بر معرفی مرفهین موجب خسران به کارمندان و کارگران نخواهد شد؟
6- در کشور ما هنوز بسیاری از املاک و اشیای قیمتی بدون هیچ سند و مدرکی در دست افراد وجود داشته و به همین صورت رد و بدل می شود، آیا در چنین شرایطی می توان حساب دقیقی از اموال افراد داشت؟ آیا بدون این که اطلاعات و تحلیل مناسبی از مایملک افراد داشته باشیم، می توان قشر مرفه را شناسایی کرد؟
7- در کشور ما هم اکنون بسیاری از املاک و اشیای اسماً به نام کسی و رسماً به نام کسی دیگر است، هنوز خرید و فروش های وکالتی باب است و بسیاری از اسناد وکالتی ثبت شده اند؛ آیا با این اوصاف امکان ندارد کسی به جای دیگری مرفه اعلام شود؟ و مرفهی را فقیر معرفی نماییم؟
8- آیا بر فرض این که دولت اطلاعات دقیقی از درآمد و مایملک افراد داشته باشد، بدون اطلاعات دقیق از مشکلات و مخارج خاص خانواده ها مانند بیماری های پرهزینه، جوانان دم بخت و یا در حال تحصیل و ... می توان کسی را که مشمول کمک های اجتماعی و بیمه ای مناسب هم نیست مرفه قلمداد کرد؟
9- آیا می توان یک سیستم پایش مستمر ایجاد کرد تا افرادی را که از قشر مرفه به قشر غیر مرفه و یا بالعکس ارتقا یا نزول می یابند را به صورت دقیق شناسایی نمود تا به کسی ظلم نشود؟
10- آیا این اظهارات موجب از بین رفتن آرامش جامعه نمی شود؟ آیا این مسئله که فقیر و یا محتاجی اشتباهاً به عنوان مرفه طبقه بندی شود آن قدر بعید و یا آن قدر بی اهمیت است که مورد ریسک کردن واقع شود؟ آیا می توان با حیات خانواده ها چنین بازی نمود؟ آیا چنین اشتباهاتی موجب نارضایتی در سطح وسیع بین مردم نخواهد شد؟
11- مرفهین جامعه در کشورهای اروپایی اکنون با شعار 1% شناخته می شوند و 99% مردم فقیر معرفی می شوند ولی در کشور ما متأسفانه دولت 30 تا 40 درصد مردم را مرفه معرفی می کند و با این اطلاعات به نظر می رسد که مسئولان دولتی ما، مردم کشور ما را مرفه تر از مردم اروپا می دانند! آیا چنین مبنایی بیشتر به طنز شباهت ندارد؟
12- آیا دولت مهمترین عامل موفقیت طرح هدفمندی یارانه ها را که همان همراهی مردم است را به همین راحتی از دست خواهد داد؟ آیا از دست دادن این پشتوانه ی مهم به مثابه ی شکست این طرح نخواهد بود؟
13- آیا جمع آوری اطلاعات درآمدی و هزینه ای مردم و پایش آنها و رسیدگی به اعتراضات و شکایات، جز از طریق سازمان های عریض و طویل میسر خواهد بود؟ آیا این سازمان ها خود موجب اتلاف هزینه نخواهند شد؟
14- آیا اصرار بر دهک بندی یا خروج مرفهین از لیست دریافت کنندگان یارانه با مبانی شرعی و دینی اینقدر انطباق دارد که ایرادات فوق را نادیده انگاریم؟ آیا کسی هست که داستان تقسیم مساوی بیت المال بین غنی و فقیر را از سوی حضرت امیرالمومنین نشنیده باشد؟ آیا حضرت علی که مظهر عدالت و البته علم است نمی توانست مرفهین را از آن سه سکه محروم کند و به محرومین مثلاً 5 سکه پرداخت نماید؟ آیا حضرت امیر که برای محاسبه ی اموال مسلمین و دریافت وجوهات شرعیه مأمور می فرستاد نمی توانست از همان اطلاعات برای توزیع سهم مردم از بیت المال اقدام نماید؟ آیا دولت عدالت محور آن قدر جوگیر شده است که بخواهد از میزان عدالت نیز عادل تر شود؟!
مطالب مرتبط از همین وبلاگ:
1- به مناسبت راستی آزمایی اطلاعات خانوارها در هدفمند کردن یارانه ها
2- سوالی فقط از سر پاسخ طلبی در مورد هدفمندی یارانه ها
3- دهک بندی برای پرداخت نقدی یارانه ها و نقایص آن
4- باز هم هدفمند کردن یارانه ها!!
5- کارمندان، بازنشستگان و بیش از نیمی از کارگران، جزء خوشه 3 هستند!
6-اشتباه دوباره با عنوان دهک بندی!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.