90/8/16
3:19 ع
در حالی که تا چند سال پیش آمریکا در حال طرح ریزی نظم نوین جهانی یا همان جهان تک قطبی بود، اکنون روز به روز رشته های بیشتری از کشورهای دنیا از دستش در می رود. آمریکا برای این که سیاست های خودش (همان مصالح 1% معروف، نه کل مردم آمریکا) را بر جهان دیکته کند به حکومت هایی نیاز داشته است که به مصالح کشور و مردم خویش اهمیت ندهند؛ آیا حکومت هایی که مصالح مردم خود را فدای سیاست های آمریکا می نمایند به این راحتی ها توسط مردم بر سر کار می آیند و یا اگر چنین حکومت هایی سر کار آمدند، می توانند در سیستم هایی که مردم حق انتخاب دارند، بر سر کار باقی بمانند؟ هرگز! پس بهترین حکومت ها برای تأمین مصالح آمریکا کشورهایی هستند که هرچند به منافع ملی خود خائن هم باشند، باز هم در قدرت باقی بمانند، و این یعنی همان سیستم های حکومتی که یک دیکتاتور خود فروخته در آن حاکم مطلق است.
حکومت هایی که پادشاهان و حاکمان سفاک و خود فروخته دارند، همواره جزء بهترین خادمان آمریکا وغرب بوده اند، آنچنان که این کشورها که مردم خود را از کمترین حقوق خود نیز محروم داشته اند، همواره از سیاهه های سیاه سازمان ملل دور مانده اند تا ظاهری پاک به این حکومت ها نسبت داده شود.
و اما همه ی کشورهای خادم آمریکا که با سیستم های پادشاهی اداره نمی شوند، بلکه در بسیاری از این کشورها تحزب وجود دارد و احزابند که تعیین کننده ی حکومتند، اما بحث این است که این احزاب بیش از این که در کسب رأی مردم در رقابت باشند به دنبال جلب نظر آمریکا و غرب بوده و در ازای چنین حمایتی از هر گونه امتیاز دادنی حتی خلاف منافع ملی ابایی ندارند.
در کنار دو نوع مکانیزم سخت افزاریِ حاکمان دیکتاتور و احزاب خودفروخته، یک نرم افزار به مثابه ی یک سیستم عامل عمل می نماید و آن نرم افزار عبارت از یک نوع طرز فکر است مبنی بر این که هیچ حکومتی بدون حمایت آمریکا و غرب نمی تواند به حیات خویش ادامه دهد؛ این نرم افزار کشورها را مسخ می کند تا بدون درد و خون ریزی سخت افزارهای مطلوب آمریکا حاکم گردند و حاکم بمانند.
امام خمینی قبل از انقلاب جمهوری اسلامی ایران، نرم افزار استعماری حاکم را که عزت نفس را از ایرانیان گرفته بود، مردود دانسته و نرم افزاری را بر اساس مبانی اسلامی پایه ریزی کرد، با سست شدن نرم افزار استعماری، سخت افزار حکومتی پادشاهی ایران نیز فروریخت و اینچنین تمام دنیا توانست جلوه ای از شکست استعمار را مشاهده کنند، اما چند مسئله از تسری سریع این انقلاب ها به کشورهای تحت سلطه ی آمریکا و غرب جلوگیری می کرد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- سانسورهای شدید خبری در خصوص موفقیت های انقلاب اسلامی ایران
2- خبرسازی های کذب و جوسازی های رسانه ای درجهت تخریب ماهیت انقلاب اسلامی ایران
3- ایجاد موانعی برای جلوگیری از پیشرفت روز افزون انقلاب اسلامی ایران از طریق جنگ و تحریم و ترور
4- تخریب چهره های بزرگ انقلابی کشورمان به منظور الگو نشدن در کشورهای دیگر
با مقاومت روز افزون انقلاب در برابر موانع خصمانه و شکست رسانه ها در سانسورها و خبرسازی ها، به مرور پرده ها کنار رفت و چراغ انقلاب اسلامی ایران، در سر راه ملتهای دیگر قرار گرفت تا از این انقلاب که به فرموده ی امام عزیز انفجار نور بود بهره مند گردند، اما میوه ی این انقلاب دارای چند سطح بود، دامنه ی تأثیر دریافت های مختلف ازاین سطوح بین نارضایتی های مردمی تا انقلابهای بزرگ و حذف دیکتاتورها متغیر است:
1- اثبات نا کارآمدی روش های حکومتی که ساخته و پرداخته و یا مورد حمایت استکبارند در برابر نگاه الهی و بزرگ منشانه ی اسلام به انسان.
2- کشیدن خط بطلان بر حقانیت نرم افزاری و سخت افزاری استعماری آمریکا در جهت شروع قیام ها
3- این که اسلام توان پذیرفتن دموکراسی را در کنار خود دارد و می توان نیازهای مدیریت یک جامعه را به نحو مناسبی فراهم سازد.
اکنون در دنیا هر ملت به پاخواسته ای به سهم خودش از انقلاب ما بهره مند است و اگر چه برخی از این ملتها مسلمان نیستند اما به هیچ وجه نمی توان تأثیر انقلاب ما را به عنوان یک نقطه ی عطف ماندگار در تمام انقلابهای مردمی قبلی نادیده گرفت و انقلاب ما پایدار ماند چون که اسلامی بود، چون اسلام هدایت کننده است و چه بسا که انقلاب هایی پدید آمدند و چون غیر الهی بودند به شکست انجامیدند و یا به تدریج تغییر ماهیت دادند و یا فاقد کارآیی و حرفی برای گفتن بودند، به همین خاطر حتی انقلاب های مردمی غیر اسلامی نیز وامدار اسلامند، چون اسلام توانست فرضیه ی آمریکایی را که هیچ کشوری بدون آمریکا نمی تواند مقاومت کند را باطل کند و ضمن ایجاد خودباوری در ملل دنیا، بت آمریکا و غرب را بشکند.
این که شاهدیم سرمایه داری نیز در کنار سوسیالیست در حال شکست خوردن است به این دلیل است که انسانی هستند نه اسلامی، انسانی به این معنی که ساخته ی دست انسانند نه نازل شده از خداوند.
اکنون انقلاب اسلامی ایران نقش غیر قابل انکاری در تمام تحولات مردم دنیا دارد، اکنون برای ما اثبات شده است که این انقلاب، انفجار نور است و نور از اسماء خدا و هر کس که بخواهد نور خدا را خاموش کند، خودش است که خاموش می شود و این از سنن الهی است و شاید اگر نظام سلطه شمشیرش را از رو بر این انقلاب نورانی نمی بست اکنون کمتر دچار مشکل بود:
البته در دنیا خیر و شر در کنار هم نمی توانند آرام بگیرند و همواره با هم در حال مبارزه ی خفی و جلی هستند و به فضل خدا طبق وعده ی الهی خیر پیروز خواهد بود و به پشتوانه ی این وعده ی الهی، به یاد شهید بهشتی خطاب به آمریکا می گوییم که:
ای آمریکا! از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر!
این که اکنون می بینیم آمریکا چنان درگیر مسئله ی ایران شده است که با این همه مشکلات حرف اول نامزدهای ریاست جمهوریش نحوه ی مقابله ی شان با ایران است نشان از این عصبانیت است، عصبانیت آمریکا و غرب آنچنان از ایران زیاد شده است که اصطلاحاً حتی زمین را از فرط عصبانیت گاز می گیرند! و چه معیاری بهتر از این که شیطان بزرگ از ما چنین عصبانی است!؟ ما نه تنها از این عصبانیت آمریکا نمی ترسیم و ناراحت نیستیم، بلکه افتخار می کنیم که چنین شیطانی را به عصبانیتی که یقیناً نشان از عجز و ترس دارد واداشته ایم! و همه باهم چنین دعا می کنیم:
ربنا افرغ علینا صبرا وثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.