90/7/8
10:59 ع
مدتهاست که در کشور ما دوره ی پدرسالاری و مادرسالاری به پایان رسیده و فرزندسالاری در خانواده های ایرانی بیشترین مشتری را پیدا کرده است. خانواده ها بر اساس آنچه که از روانشناسان شنیدند، احساس کردند که مهمترین و شاید تنها هدف یک خانواده ی خوب تربیت فرزند است و بر همان اساس برنامه ریزی و اجرا کردند.
دوره دوره ی فرزندسالاری شد و پدرومادرها تمام هم وغمّ شان شد تربیت فرزند. پدر مصلحت فرزند را در چیزی دید و مادر مصلحت فرزند را در چیزی دیگر و این چنین پدر و مادرها در چیزی که آن را آن قدر مهم می دانستند که نباید بر سرش کنار بیایند، با یکدیگر درگیر شدند.
میانه ی پدران و مادران هر روز بر سر این که فرزندشان به کدام کلاس برود یا نرود یا این که موبایل بخرد یا نخرد و یا این که فلان برنامه را ببیند یا نبیند و ... شکرآب شد. فرزندان هر بار که دل شان می خواست از مادر به پدر و هرگاه که بازهم دلشان می خواست از پدر به مادر پناه بردند. فرزندان کم کم دریافتند که کدام خواسته ی شان را از چه کسی بخواهند و حال این که هر یک از این خواسته ها می توانستند به درگیری بین پدر و مادر منجر شود؛ از این پس دیگر فرزندان فقط تماشاچی نبودند بلکه کم کم بعنوان داور و قاضی محسوب می شدند چرا که اصلا هدف از دعوا همان ها بودند و همینطوری بود که پدرومادران کم کم به فرزندان شان باج سبیل دادند تا در درگیری ها طرفشان را بگیرند.
این رویه متأسفانه آن قدر شایع است که کمتر خانواده ای را می بینیم که تسلیم آن نشده باشد؛ ولی اشکال کار از کجا بود؟! به نظر من از تئوری های روانشناسان و این که فرضیه های خام خود را و حتی فرضیه هایی را که قبلاً در غرب با شکست کامل مواجه شده بودند را در ایران رواج دادند.
آری اشتباه از آنجابود که مهمترین اصل و تمرکز در زندگی مشترک روی تربیت فرزندان قرار گرفت، این که زندگی دونفر باید فدای زندگی یک فرزند شود غافل از این که خوشبختی خانواده در گروی خوشبختی پدر و مادر است. اگر پدر و مادری با هم خوب و خوش بودند و حفظ احترام کردند، فرزندان نیز با تربیت می شوند. اگر پدر و مادر بیشتر به پدر و مادر خود احترام بگذارند، فرزندان نیز احترام به پدر و مادر و حرف شنوی از بزرگتر را فرا می گیرند. اگر پدر و مادر عاشقانه زندگی کنند فرزندان نیز در آینده زندگی خوبی را برای همسران خود مهیا خواهند نمود. اگر پدرومادر برای معنویت هم وقت بگذراند، فرزندان هم معنوی می شوند. اگر پدرومادر انتقاد پذیری و البته نحوه ی صحیح انتقاد کردن را تمرین کنند، فرزندان نیز در برابر حق و انصاف بدون هیچ لجاجتی همواره تسلیم و نتیجتا موفق خواهند بود. پدر و مادر اگر باهم خوب باشند نه تنها فرزندان از درگیری های آنها سوءاستفاده نخواهند کرد، بلکه فرزندان به پدرو مادر به عنوان یک تکیه گاه نگاه خواهند کرد و پناه خواهند برد، نه به عنوان انسانهای بی عرضه ای که حتی نمی توانند مشکلات ساده ی خودشان را حل نمایند.
پدرو مادرها نباید بهترین هدایای زندگی را برای فرزندانشان بخرند بلکه بهترین هدایا حق همسراست، این چنین هم پدرومادر کانون خانواده ی خود را گرم تر خواهند نمود و هم فرزندان هر چیزی را به راحتی بدست نمی آورند و یاد می گیرند که باید برای کسب موفقیت تلاش نمایند.
پدر و مادر وقتی در آرامشند بهتر مصلحت فرزندشان را تشخیص می دهند و بستر مناسبتری برای تربیت وی فراهم می آورند. فرزندی که در خانواده دیگر حرف اول و آخر را نمی زند، بهانه گیر، لجباز و خودخواه تربیت نمی شود؛ در چنین حالتی فرزندان توقع نابجا نخواهند داشت و بیشتر بر تلاش و کوشش خود خواهند افزود. وقتی فرزندان به حد و حدود خود واقف شوند دیگر مایل نخواهند بود تا والدینشان ماحصل تمام زندگی شان را خرج فلان دانشگاه شان و یا فلان سفرشان بکند و با تعدیل توقع و بیشتر کردن تلاش شان، خود را به جایگاه های بهتر خواهند رساند. در چنین خانواده ای همیشه پدرومادر نیستند که باید با فرزندشان به پارک بروند بلکه فرزندان نیز با پدرومادر خود به مسجد و منبر خواهند رفت.
همه ی اینها به این شرط محقق خواهد شد که پدر و مادر با هم به این تفاهم برسند که این خودشان هستند که برای یکدیگر باقی خواهند ماند و فرزندان به زودی سر زندگی خودشان خواهند رفت. پدر و مادر باید جز احترام، عشق و همدلی چیزی به یکدیگر نشانه نروند. پدران و مادران باید باهم به فرزندشان نه و آری بگویند، نباید حرف شان دوتا بشود. پدر و مادر باید بجای این که اول کتابِ تربیت فرزند بخرند، کتاب عشق ورزی به همسر بخوانند. پدر و مادر باید با روابطشان، فرزندان را در خصوص جایگاه شان و اهمیت جایگاه والدین آگاه سازند.
خانواده مهمتر از آن است که بازیچه ی فرزندان شود، خانواده باید محل رشد و تربیت فرزندان باشد. پدران و مادران باید بدانند که از درختِ پوسیده میوه ی سالم بار نخواهد آمد و سلامتِ درخت خانواده به این است که آب معنویت، غذای حلال و هوای عشق کسب کند و چنین درختی است که میوه ی شیرین فرزند صالح را به عنوان خیر دنیا و آخرت ثمر می دهد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.