90/7/4
1:5 ص
امشب در تلویزیون یکی از مسئولان فرهنگی-مذهبی در ابتدای ارائه ی گزارش از فعالیت های نهاد خود در آغاز سخن این چنین افاضه فرمود:
السلام علیک یا اباعبدالله صلوات الله علیهم
اگر بخواهم معنی این جمله را بصورت روان ترجمه کنم این چنین می شود:
سلام بر تو ای اباعبدالله، درود خدا بر آنان (آن چند نفر) باد!!!!
و البته این جمله را دوباره تکرار کرد و سپس شروع کرد به ارائه ی پر آب و تاب گزارش هایی از فعالیت های فرهنگی و مذهبی خود و نهاد خود!!!
نمی دانم کسی هست که خواننده این چند سطر بوده باشد و به عمق بی سوادی این فرد پی نبرده باشد، آنچه که ارائه شد مشتی نمونه ی خروار است و صرف یک مورد و دومورد نیست که منجر به نوشتن این مطلب شده است. چندی پیش در خدمت یکی از مسئولان بسیج بودم که ایشان قصد افاضه ی سیاسی نمود و چند بار به جای "لیبرالیزم" گفت: ریبرالیزم! نمونه های دیگرش متاسفانه احتمالا در ذهن همه ی ما وجود دارد که به همان سوابق ذهنی شما مخاطب عزیز اکتفا می کنم.
نمی دانم چرا بسیج، سپاه، نهادهای مذهبی و فرهنگی، سازمان تبلیغات، ادارات ارشاد و ... از نیروهای تازه نفس، متعهد، باسواد و مخلص و جوانشان استفاده نمی کنند؟! نمی دانم چرا وقتی بسیج دارای شاخه های مفیدی چون دانشجویی و هنرمندان و مهندسی و اساتید و ... شده است، هنوز فعالیتش در همان سان دیدن با لباس خاکی خلاصه شده است و هنوز از نیروهای تازه نفس، متخصص و متعهد استفاده نمی شود؟! آیا حفظ نیروهای متعهد و تحصیل کرده با وضع موجود در نهادهای فرهنگی و مذهبی و یا جذب نیروهای مفید و دلسوز کنار گود، نیاز به برنامه ریزی علمی و عملیاتی ندارد؟! آیا چیزی از پتانسیل نیروهای جذب شده تاکنون استفاده شده است؟!
چرا روحانیون ما کار فرهنگی را رها کرده اند و فقط به اقامه ی نماز و گرفتن یکی دو صندلی اجرایی اکتفا می کنند؟! چرا مساجد کار فرهنگی منسجم ندارند؟! چرا فرهنگ این قدر مظلوم شده است؟! و خیلی چراهای دیگر که پاسخش در دست حوزه و روحانیون عزیز است!
چرا به قول یکی از فعالان فرهنگی رسانه ای بودجه های مذهبی فرهنگی جای دیگر خرج می شود و فعالیتها جای دیگر انجام می شود؟!
چرا مسئولان فرهنگی - مذهبی در کشور ما لااقل از کارشناسان این حوزه ها استفاده نمی کنند؟! چرا بسیج با این همه توان در کار فرهنگی و با این همه نیروی متخصص نقش بسیار کمرنگی را در فرهنگ کشور بازی می کند؟!
همین امشب در یکی از نمایشگاه های دفاع مقدس دیدن می کردم که متاسفانه چند غرفه ی مهم جز چند پوستر تکراری چیزی نداشتند و این غرفه ها همان غرفه هایی بودند که در شرایط امروز باید از همه ی غرفه ها فعالتر می بود مثل غرفه ی بسیج هنرمندان، غرفه ی بسیج کارمندان، غرفه ی بسیج مهندسان و ...
به نظر می رسد دو دلیل بسیار مهم در ضعف فعالیت های فرهنگی که نمودش در تمام ارکان اجتماع قابل مشاهده است نقش مهم دارد که تا زمان رفع آنها هر نهاد فرهنگی دیگری را مقصر بی حجابی ها و از بین رفتن امر به معروف و نهی از منکر و سایر انحطاط های فرهنگی معرفی خواهد نمود و آن دو عبارتند از:
الف- عدم استفاده از نیروهای متعهد، متخصص و مجرب در امور فرهنگی: تا وقتی که صرف استفاده از نیروهای متعهد در دستور کار باشد هیچ پیشرفتی رخ نخواهد داد و به ناچار باید رفت به سمتی که حوزه های مهم فرهنگی، هنری، مذهبی و اجتماعی را به متخصصان متعهد در هر حوزه واگذار گردد و باید دین را با فعالیت های فرهنگی و هنری تبلیغ کرد نه به اسم کار فرهنگی و با رویکرد انتظامی.
ب- عدم تخصیص بودجه برای کارهای فرهنگی: تا زمانی که بودجه ی مناسب در فعالیت های فرهنگی (و نه ضد فرهنگی) تخصیص داده نشود، نمی توان برنامه ریزی کرد و نمی توان برنامه ها را عملیاتی نمود. مگر می شود بدون بودجه مسابقه برگزار کرد و فیلم ساخت و متخصص جذب کرد و مشتری جمع کرد؟!!! تا کی می توان توقع داشت که بار رسانه ای کشور بر دوش عده ای وبلاگ نویس و افسر جنگ نرم و طلبه و دانشجو و جوان بدون پشتوانه حمل شود؟! آیا این جوانان و افسران به همین زودی ها جذب فعالیتهای اقتصادی و امور غیر فرهنگی نخواهند داشت تا مشکلات زندگی شان را حل کنند؟!! آیا سیستم فرهنگی ما سهمی از بودجه ها را برای زحمت کشان فرهنگی تخصیص می دهد و یا صرفاً بودجه های فرهنگی صرف دو امور می شود:
1- فعالیتهای غیر فرهنگی و ضد فرهنگی که نمونه هایش را در برنامه های سینمایی، فرش قرمزها، جشن ها، سریالها و فیلمها می توانیم ببینیم.
2- فعالیتهای نمادین و بی فایده که مانند همایش های بی فایده، صرفا هدف از آنها ثبت یک گزارش تصویری برای برگزار کنندگان است تا بتوانند بودجه ی بیشتری جذب کنند و البته بودجه های قبلی را کارسازی نموده و از همه مهمتر آماری چاق کنند.
نتیجه: تا وقتی که تعهد، تخصص و بودجه با هم در کارهای فرهنگی بکار گرفته نشوند، آثار تولید شده یا ضدفرهنگی خواهند بود و یا آن قدر ضعیف خواهند بود که هیچ فایده ای نخواهند داشت. به عنوان مثال اثری مانند مختارنامه صرفا زمانی محقق می شود که هر سه ی اینها (تعهد، تخصص و بودجه) در کنار هم جمعند و نقص هر کدام از این سه مهم، موجب تولید آثاری مانند 5 کیلومتر تا بهشت و سقوط یک فرشته می شود.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.