90/6/15
10:56 ع
نمی دانم چرا تا بحث از حجاب می شود اولین چیزی که مطرح می شود بحث امر به معروف و نهی از منکر است؛ انگار مشکل جامعه ی ما تنها بدحجابی است و تنها راه حلش هم امر به معروف و نهی از منکر!! و حال آنکه به نظر حقیر، بد حجابی بیش از این که یک گناه و مفسده ی اجتماعی باشد یک علامت است، یک علامت از میزان پایبندی مردم به احکام. شاید کسی میزان پایبندی به نماز و روزه و خمس و زکات را حین قدم زدن در جامعه درک نکند اما چیزی که عیان است و آشکار، بحث حجاب است و پایبندی به حجاب مطمئناً شاخصی مهم از پایبندی مردم به احکام دین است و اگر بدحجابی را بسان تب بیمار برداشت کنیم، نباید فقط معطوف پایین آوردن آن شویم بلکه باید عفونت را از بین برد تا علامتش نیز از بین برود.
وقتی اصرار می کنیم که حجاب را و فقط حجاب را درست کنیم، در حالی که تبلیغ و اجرای سایر دستورات دین مانند کسب حلال، دوری از ربا، پرداخت خمس و زکات، پایبندی به نماز و روزه و ... بر زمین مانده است عملاً به اقدام بدی دست زده ایم، اول این که باطن جامعه را رها کرده و فقط به فکر ظاهریم و این یعنی ترویج ریا و تظاهر و دوم، این که ناخواسته به دین گریزی دامن زده ایم و عملاً نه تنها موجب تقویت دین نمی شویم که با ایجاد نارضایتی در مردم پایه های حکومت دینی را نیز سست خواهیم نمود.
در این میان چه کسانی بیشتر از همه مقصرند؟! و یا به عبارت دیگر بیشترین تأثیر را در اصلاح خواهند داشت؟ صراحتاً می گویم مدیران حوزه ها، روحانیون و مبلغان؛ حتماً خیلی ها مخالف بوده و مرا محکوم خواهند نمود اما دلایلم را به نقد می گذارم:
1- خود روحانیون متاسفانه تنها سنگری را که برای امر به معروف و نهی از منکر انتخاب می کنند سنگر منبر است که اگر چه بسیار مقدس است اما تنها برای کسانی مفیداست که به مسجد می آیند نه کسانی که گذارشان به مسجد نمی افتد.
2- حتماً روحانیون زیادی را دیده ایم که منتقد دولت بوده و حتی دولت را مقصر بدحجابی ها معرفی می کنند، ضمن قبول قصور دولت، سوال اینجاست که تا کنون چند روحانی یا طلبه را دیده اید که در این جامعه ی پر از بدحجابی به امر به معروف و نهی از منکر لسانی پرداخته باشند؟! غیر از موارد معدودی که برخی روحانیون عزیز در حین امر به معروف مورد حمله و هتک حرمت قرار گرفتند!!
3- عدم پایبندی به امر به معروف و نهی از منکر از سوی روحانیون به عنوان تابلوهای دین بیش از این که نشانه ی یا علامتی از عدم شجاعت به اجرای این حکم باشد، نشانه ای است از این که این عمل را در شرایط حاضر مفید و موثر نمی دانند و یعنی یکی از شرایط اصلی برای امر به معروف و نهی از منکر را که احتمال اثربخشی است، بسیار بعید می دانند و البته خطرات جانی را نیز باید به عدم اثر بخشی اضافه نمود.
4- علی رغم این که بسیاری از مردم به صورت منظم به مساجد نمی روند ولی کسی نیست که سالی چند بار در مناسبت های مختلف شخصی یا مذهبی در مسجد حاضر نشود و این مناسبت ها فرصت طلایی تبلیغ است که باید شجاعانه، عالمانه, دلسوزانه و مودبانه در خدمت تبلیغ دین و تبیین فلسفه ی احکام و اصول و فروع آن قرار گیرد که متاسفانه این وقت های طلایی معمولاً به صورت سفارشی برای صاحبان مجلس و یا برای کارهای سیاسی پر می شوند.
5- از مهمترین دلایل عدم اقبال به امر به معروف و نهی از منکر، ورود ناکارشناسانه ی نیروهای انتظامی یا بسیج به دلیل عدم احاطه به شرایط و روش های امربه معروف و نهی از منکر است که در بسیاری از موارد موجب نتیجه عکس نیز گردیده است و حال این که با ورود شایسته و تخصصی حوزه های علمیه در شاخه های مختلف دینی، جای خالی شاخه ی امربه معروف و نهی از منکر و حتی گروه های عملیاتی آن که بجای کار در دامنه ی هدف مساجد، در جامعه ی هدف اجتماع فعال باشند، بسیار خالی به نظر می رسد. چه ایرادی دارد کاری تخصصی را که ناکارشناسانه توسط نیروی انتظامی و یا بسیج انجام می شود توسط حوزه، روحانیون و طلاب تقبل شود؟! آیا خدمتی بهتر از این برای طلاب و روحانیون می توان متصور بود؟ البته با ارفاق می توان تربیت نیروهای تخصصی و آگاه را در این زمین تقاضا نمود که یقیناً بدون حضور مستقیم روحانیون و طلاب برای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، ابعاد آموزشی آن نیز هم برای آموزش دهنده و هم برای آموزش گیرنده پنهان خواهد ماند.
6- با توجه به لزوم فرهنگسازی و کار هنری در زمینه ی تبلیغ دین و این که اکثریت جامعه ی هنرمندان کشور فاقد اعتقادات عمیق دینی و حتی پایبندی ظاهری به آن هستند، جز مشتی کارهای سفارشی و بی فایده پدید نخواهد آمد که نمونه هایش را در سریال های ماه رمضان می بینیم، اما با توجه به تخصصی شدن رشته های تحصیلی در حوزه ها به نظر می رسد، حضور مستقیم حوزه های علمیه در تربیت طلاب و روحانیون هنرمند، نویسنده، فیلم نامه نویس، کارگردان و... بسان یک فریضه، واجب باشد تا حوزه ای که به استقلال خود این قدر اهمیت می دهد، مستقلا وارد حوزه ی اثر بخش و مهم هنر گردد.
7- حضور کم رنگ روحانیون در مساجد آنهم فقط در هنگام نماز جماعت، فرصت با روحانی بودن را برای مردم کم می کند و متاسفانه طریقه ی ارتزاق روحانیون که مورد انتقاد علامه شهید مطهری نیز بود، موجب شده است تا علما بجای افزایش کیفی کارهای تبلیغی و اهمیت دادن به کارهای نفر به نفر، بیشتر به افزایش کمی و تعدد نمازهای جماعت و منابر و حضور در ادارات و سازمانها همت گمارند و حال این که حتی هدایت و نجات یک نفر به قول قرآن کریم مانند نجات تمام انسانها مهم و شریف است.
تمام آنچه آمد از باب تحلیل برای حل مشکل است و گرنه حقیر خود را ارادتمند تمام علما و روحانیون دلسوز و وارسته می داند، از نظرات دوستان در خصوص این مطلب استقبال می کنم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.