93/4/31
12:12 ع
ما از مذاکره کنندگان هسته ای مان حمایت می کنیم، بالاخره این که انسان گمان کند کاری از دستش برمی آید و برای کشورش انجام ندهد، حداقل برای وجدانش قابل بخشش نیست، حتی اگر این عمل و مذاکره کردن با دشمنش باشد، لذا باید از چنین روحیه ای تقدیر و حمایت کرد، چگونه می توان منکر شجاعت کسانی شد که با دل شیر رفته اند بین گرگانی که در پی تکه تکه کردن شان هستند تا با ایشان دوستانه مذاکره کنند؟!
آری! مذاکره کنندگان هسته ای ما از این که چند پیر استعمار ایشان را به سان طعمه ای بر سفره خویش می بینند، نمی ترسند و این هم از تهور ایشان است، مذاکره کنندگان ما شجاعند که رخ در رخ کسانی که هنوز خون هزاران کودک و زن و پیر و جوان و دانشمند و مسئول مان از چنگ و دندان شان می چکد می نشینند و پنجه در پنجه مذاکرات می اندازند و اینقدر شجاعند که قساوت این خونخواران در غزه را می بینند و بازهم از توحش ایشان نمی هراسند.
اصولاً نمی توان قدر چنین مذاکره کنندگانی را ندانست، هر چند اگر اینقدر شجاعانه در صحنه بمانند که خورده شوند، هرچند اگر اینقدر پنجه در پنجه دیوسیرتان انسان صورت بمانند که تیزی دندانشان را زیر پوست و گوشت خود و ملت خویش حس کنند.
مذاکره کنندگان ما هرچند هرگز داستان گرگ و میش را باور نکردند، ولی طرف مقابل برای مذاکرات شان عبارت شاهین و قمری را بکار برده است و این یعنی هرچقدر که دوستان ما شهامت به خرج داده باشند، بازهم در نگاه طرف مقابل شکار جلوه می کنند و با این وجود این چنین شجاعانه خود را در معرض شکار قرار دادن جای تعجب دارد.
آری! دوستان مذاکره کننده شجاعت شان حتی از این که فقط خودشان را در معرض دریده شدن قرارداده باشند هم بیشتر است، بلکه حتی منافع و مصالح ملت شان را نیز همراه خود به مذاکرات برده اند و این کار با وجود خطر از دست دادن چیزی و به دست نیاوردن مابه ازایی بسی مشکل است.
مذاکره کنندگان ما اینقدر نترس هستند که حتی خود را در برابر سؤالات نسل آینده آماده کرده اند، این سؤال احتمالی که چه شد “حلوای نقد انرژی مفید هسته ای به سرکه ی نسیه ی انرژی هسته ای نمایشی معامله شد، در حالی که بهای داشتن آن فقط اجرای اقتصاد مقاومتی در کشور بود؟!
و اگر بازهم از شجاعت مذاکره کنندگان بگویم این که حتی از این ها که گفتم هم شجاعترند، چرا که حتی خودشان را برای پاسخ گویی به شهیدان و خانواده های شان و دانشمندان جوانی که برای موفقیت کشورشان از همه چیزشان مایه گذاشتند نیز، آماده کرده اند.
و همه ی این شجاعت ها زمانی رخ می دهد که حتی در حین کارزار از گرفتن عکس فیس بوکی هم جا نمی مانند و به راحتی تمام خطوط قرمز را درمی نوردند و حتی شجاعانه از همه می خواهند که برایشان خط قرمز تعریف نکنند و این خود فراتر از شجاعت های معمولی قلمداد می شود.
با تمام این ها امیدوارم مذاکره کنندگان ما بتوانند بین شجاعت شان با تجربه، غیرت، آرمان ها و واقعیات تعادلی منطقی برقرار کنند و بدانند که بدون این عوامل، شجاعت چه ساده به حماقت نزدیک می شود، هنوز امیدواریم که مذاکره کنندگان ما هرگاه از غیرقابل تعامل بودن طرف دیگر مذاکرات اطمینان حاصل کردند، با همان شجاعتی که کنار میز مذاکره حاضر شدند، شجاعانه آن میز را ترک کنند و حقیقت را به مردم بگویند.
برچسب های مرتبط: سیاست خارجی مذاکرات هسته ای محمد جواد ظریف آمریکا غرب رابطه ایران و آمریکا
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.