95/9/14
7:10 ع
آقای ظریف، وزیر امور خارجه ایران و مسئول تیم مذاکره کننده هسته ای! شما در حالی که طرح تمدید تحریم ISA (داماتو) در حال نهایی شدن است گفته اید:
«تمدید تحریمها ضد ایران از نظر جامعه بینالمللی بیاعتباری دولت آمریکا را نشان میدهد. همانطور که در گذشته مقامات آمریکایی موظف بودند اجرای تحریمها را متوقف کنند، اکنون هم اجرا متوقف است و شرایط برای کشورهای ثالث تفاوتی ندارد. کاری که کنگره آمریکا کرده است در صورتی که به امضای رئیسجمهور آمریکا هم برسد اثر اجرایی ندارد»
که در رابطه با این اظهارات از شما سوالاتی دارم که امیدوارم شفاف و صریح در اولین مصاحبه خودتان به آنها پاسخ دهید:
1- آقای ظریف! آیا تمدید تحریم ISA که در حال انقضا است به منزله تصویب یک تحریم جدید نیست؟!
2- آیا این که بخشهایی از تحریم ISA ، هسته ای است، به منزله تصویب یک تحریم جدید هسته ای نیست؟!
3- آیا تصویب تحریم جدید، آن هم به خصوص از نوع هسته ای، نقض برجام نیست؟!
4- آیا این که سایه تحریمها بر کشور باقی بماند، عامل ابقای ریسک سرمایه گذاری های بلند مدت و سنگین و مؤثر در کشور نیست؟!
5- آیا صرف دستور اجرایی، میتواند چنین ریسک سنگینی را برای بانکها و شرکتهای بزرگ، کم اهمیت جلوه دهد؟!
6- اصلاً مگر آمریکا تا حالا با همین ریسک آفرینی ها مانع استفاده ایران از امتیازات خود در برجام نشده است؟!
7- مگر همین ریسکها باعث نشد تا یک به یک برای کشورها، از آمریکا امان نامه گرفتید و شخصاً بردید به کشورها تحویل دادید؟!
8- مگر تا حالا پیشرفت کشور را منوط به برجام و توانش برای تقویت سرمایه گذاری های خارجی نکردید؟! پس چگونه از یک نقض برجام که این سرمایه گذاری ها را هدف قرارداده اینطور به راحتی عبور میکنید؟!
9- اول گفتید هدف برجام رفع تحریم ظالمانه است! بعد گفتید هدفش رفع سایه جنگ بود! حالا آن را به اثبات بیاعتباری آمریکا تنزل میدهید! آیا این همه خسارت جهت فهمیدن اصل بدیهی بی اعتباری آمریکا، قابل توجیه است!؟
10- برجام به دفعات متعدد نقض شده است و حتی اگر روی کاغذ، یک توافق بردبرد بود! امروز باوجود این همه کارشکنی آمریکا در اجرای برجام، چطور همچنان آن را یک توافق بردبرد قلمداد میکنید؟!
11- اصلاً مگر خودتان در خرداد امسال در مجلس نگفتید که تمدید این تحریمها به منزله نقض برجام است؟! پس چرا با این توجیهات، همین خرده وجه ای که برایتان مانده را هم از بین میبرید؟!
12- آیا حواستان هست که با این رویه مذبذبانه در برابر نقضهای مکرر و قطعی برجام، باعث جسورتر شدن آمریکا در نقض برجام شده اید! و ادامه این روند باعث تشدید نقضها میشود؟!
13- آیا هیچ خط قرمزی را برای توجیه نقضهای مکرر برجام توسط آمریکا در نظر گرفته اید؟! و یا قرار است بدون رعایت منافع ملی و عزت کشور، همه نقضهای برجام را تا ابد توجیه کنید؟!
93/7/24
11:25 ع
امروز جناب دکتر محمد جواد ظریف پس از پایان مذاکرات وین 8 مصاحبه ای داشتند که محور سخنان ایشان به لحاظ میزان تأکید و تکرار در یک عبارت خلاصه می شد، ایشان تمام تلاش شان را انجام دادند تا اساساً منکر تأثیر گذاری تحریم ها گردد و بگوید که اگر ایران برای رفع تحریم ها حساسیتی دارد تنها و تنها به این دلیل است که این تحریم ها نماد زشتی از ارتباط هستند! این سخنان از آنجا که محور شعارهای انتخاباتی جناب روحانی و پس از انتخاباتی ایشان همین تحریم ها بوده است بسیار اهمیت دارد که برخی از جملات ایشان را در زیر تقدیم می کنم:
خوب است که سانتریفیوژ بچرخد به شرطی که چرخ کارخانه ها هم بچرخد
من در موضوع هستهای به مردم اطمینان میدهم که به تعبیر شما اولین قفل باز شده و پایههای ساختمان تحریمها لرزیده است و مردم در این قضیه شک نکنند؛ گرچه برخی در دنیا شعارهایی میدهند و البته چارهای ندارند و باید صورتشان را سرخ نگه دارند.
اساسا کشور در طول سالهای گذشته هم به خاطر تحریم ظالمانه و هم به خاطر برخی از بیتدبیریها شاهد مشکلات فراوانی بوده است که ما به حول و قوه الهی با کمک شما مردم با هدایتی که ما از این کشور از قانون اساسی از رهبری انقلاب خواهیم داشت ما هم شاهد شکستن تحریم در ماههای پیش رو ان شاءالله خواهیم بود.
در این مذاکرات به دنیا اثبات خواهیم کرد آن چه راجع به ایران در گذشته گفته شده است دروغ بوده است ایران در پی سلاح هستهای نبوده و نخواهد بود اما توسعه علمی و فناوری را به حول و قوه الهی ادامه خواهیم داد و تحریم ظالمانه ضد حقوق بشری را قدم به قدم خواهیم شکست و کشور ما در سالهای آینده شاهد شکوفایی و توسعه در سراسر کشور و از جمله در استان سیستان و بلوچستان خواهد بود.
البته بخشی از مشکلات به تحریمهای بین المللی بر میگردد، اما این موضوع هم به مدیریت داخلی کشور بر میگردد، چرا که یک مدیریت خوب میتوانست جلوی تحریمها را گرفته یا حداقل این تحریمها را تقلیل کند.
اینکه تحریم نباشیم، فشاری بر ملت نباشد و زندگی توام با رفاه و آرامش داشته باشیم هم حق مسلم ماست
اینکه گفته میشود با تحریمها جلوی فعالیت هستهیی و موشکی ایران گرفته میشود، کاملا بیاساس است و خودشان هم میدانند چون وقتی ما امروز برای خرید مایحتاج عمومی مردم حتی گندم و نقل و انتقال مالی با مشکلات فراوان مواجه هستیم و بهتر از همه خودشان این را میدانند اما به کشورهای مختلف برای نقل و انتقال فشار میآورند، معلوم است هدف این تحریم نه برنامه هستهیی و نه برنامه موشکی نیست بلکه فشار بر زندگی مردم است؛ البته مردم ما ثابت کردهاند که در برابر فشار خارجی میایستند، ایستادگی میکنند و ایستادگی خواهند کرد.
البته از آنجا که روزی نبوده جناب آقای روحانی (چه در زمان تبلیغات انتخاباتی و چه پس از آن) تحریم ها را بزرگ، مهم و سخت جلوه نداده باشد، نیازی به آوردن مثال های بیشتر احساس نمی کنم و این در حالی است که در کنار اظهارات رئیس جمهور، مسئولان دیگر کشوری اعم از معاونان و وزرا نیز بارها با گفتار و رفتار خود به اهمیت تحریم ها صحه گذارده اند که در تمام این مدت بارها و بارها به این مشی دولت انتقادات زیادی شد، چرا که حتی اگر تحریم ها اینقدر تأثیر گذار هم بودند نیز اقرار و اصرار بر این مسئله موجب تضعیف دولت در مذاکره می شد که شد، ولی متأسفانه این انتقادات با اتهاماتی مانند رانتخوار تحریم، تعامل هراس، بزدل، بی سواد و ... پاسخ گفته شد.
مشی متکبرانه ی دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم همچنان ادامه داشت تا این که امروز جناب دکتر ظریف به محض پایان یافتن مذاکرات ژنو 8 بر بی تأثیر بودن تحریم ها تأکید کرد و گفت که گویا طرف مقابل حاضر نیست این ابزار را به زمین بگذارد و حتی به آن وابستگی عاطفی پیدا کرده است و جالب تر این که در حالی که ده ها اقرار به تأثیر گذاری جدی تحریم ها از سوی دولتمردان در یادها حک شده است، اکنون می خواهد به صرف حرف، این ذهنیت را از ذهن طرف مقابل مذاکره بزداید! که اگر بخواهم ریشه های تلقی طرف مقابل از تأثیر گذاری تحریم ها را بشمارم آن را به 3 بخش تقسیم می کنم:
1- شخص آقای روحانی، بارها در مناظرات و تبلیغات انتخاباتی از تحریم ها به عنوان یک عامل مهم در بروز مشکلات کشور، نهایت استفاده را انجام داد و برای این که اثبات کند مذاکره با آمریکا (کدخدای غربی ها) به مانند شاه کلید قفل مشکلات کشور، حیاتی است تمام تلاشش را کرد تا اثبات کند که تحریم ها بسیار تأثیرگذار بوده اند و چاره ای جز پایان دادن آنها نیز وجود ندارد، به نحوی که بعد از پیروزی آقای روحانی عملاً غربی ها اذعان کردند که این عامل تحریم ها بود که باعث شد آقای روحانی رأی بیاورد.
2- جناب روحانی با توجه به آرای شکننده ای که کسب کرد، برای جلوگیری از شکست احتمالی در انتخابات چهار سال بعد خیلی زود دست به کار شد و همان فضای انتخاباتی را ادامه داد و تأکید روی برخی مسائل مانند خالی بودن خزانه، اشتباه بودن دور زدن تحریم ها، زیر سوال بردن اهمیت خودکفایی (به خصوص در مورد تولید بنزین پتروشیمی) ، مانور بیش از حد در خصوص اهمیت رفع تحریم های هرچند کوچک و ... باعث شد تا نهایتاً طرف مقابل اینچنین برداشت کند که تحریم ها همچنان تأثیر گذار هستند.
3- آقای دکتر ظریف به عنوان وزیر امور خارجه دولت یازدهم و به عنوان شخصی که مستقیماً با مسئولیت جناب روحانی در مذاکرات شرکت می کند، برای این که طرف مقابل را قانع کند تحریم ها را کاهش دهد به ابزارهای عجیب و غیرمعمول متوسل شد که می توان به تشکیل "کمپین نه به عدم توافق هسته ای" و یا تهدید به این که "اگر توافق انجام نشود مردم ایران دوباره به غرب ستیزان رأی خواهند داد"، اشاره کرد؛ این نوع دیپلماسی، در کنار موضع گیری های سست و خنثی در برابر تشدید تحریم ها و توهین ها و جسارت های اوباما، دیوید کامرون، جان کری، وندی شرمن و ... ، نمادی دیگر بود که از ضعف مفرط دولت یازدهم در برابر تحریم ها حکایت کرده است.
نتیجه: به نظر می رسد دولت هر چه که بیشتر بر اهمیت مذاکرات و جدیت بر آن اصرار می ورزد طرف مقابل آن را بیشتر نشانه ضعف تلقی می کند و به همین دلیل بهتر است دولت هر چه سریعتر مواضع خود را در این زمینه متعادل نماید و با اتخاذ مواضع عزتمندانه، برای داشتن تعامل با طرف مقابل، به نحوی گریبان چاک ندهد که از آن ضعف برداشت شود و بیش از این که منتظر حذف تحریم ها برای اداره ی کشور باشد به سمت اجرای اصول اقتصاد مقاومتی با خودکفایی، حمایت از اقشار ضعیف، حمایت از تولید در برابر واردات، سالم سازی فضای اقتصادی، اخذ مالیات عادلانه (از بخش های غیرمولد) با شفافیت اقتصادی و ... حرکت نماید، مطمئناً با پدیدار شدن این عزم و روحیه در دولت، این طرف مقابل خواهد بود که برای مذاکره و تعامل جدیت خواهد یافت.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
93/7/17
6:44 ع
مذاکرات انتخاباتی و شعارهای انتخاباتی دکتر روحانی را هنوز فراموش نکرده ایم، ایشان و برخی دیگر از نامزدهای انتخاباتی تنها راه مدیریت کشور را پایان دادن تحریم های ظالمانه معرفی می کردند و تنها چاره ی رفع آن را نیز در مذاکره با همان ظالم ها معرفی می کردند، مضامینی مانند این که چرخیدن سانتریفیوژها نباید مانع چرخیدن چرخ اقتصاد و صنعت کشور باشد، عملاً نشان می داد که به زعم دولت، بین چرخیدن سانتریفیوژ و چرخ اقتصاد کشور یک وابستگی بسیار نزدیک وجود دارد و این عبارات چند نتیجه را در ذهن مخاطب داخلی و خارجی متبادر می ساخت:
تحریم های ظالمانه موجب قفل شدن چرخ اقتصاد گردیده اند.
تنها راه بازکردن قفل چرخ اقتصاد پایان یافتن تحریم هاست.
مذاکره و تعامل با قدرت های بزرگ، تنها کلید باز کردن قفل تحریم هاست.
3 عامل فوق این نتیجه را حاصل می کند که بدون تعامل با قدرت های بزرگ، کشور قابل اداره نیست، در کنار موارد فوق که در همان بدو شروع دولت یازدهم و در فضای انتخاباتی قبل و بعد از انتخابات صورت گرفت، دولت در کوران مذاکرات و پس از ورود رسمی به عرصه مدیریت کشور عملاً منکر شد که ایران در اثر فشار تحریم ها به مذاکره رو آورده است و دیگر صریحاً بیان نشد که بدون پایان دادن به تحریم ها کشور قابل مدیریت نیست، لیکن اشتباهات راهبردی دولت همچنان در مذاکرات هسته ای در 3 جهت ادامه یافت:
تأکید عملی برای اثبات نیاز حیاتی به برچیده شدن تحریم ها
جناب روحانی در برنامه ها و شعارهای انتخاباتی بارها تعامل با غرب و کدخدای شان (آمریکا) را عامل پایان یافتن تحریم معرفی کرد و حتی این مسئله به مثابه شعار کلیدی دولت روحانی تعریف شد و جناب هاشمی نیز همین اخیراً بر این مسئله صحه گذاری کردند که “روحانی، به درستی کلید مشکلات کشور را در تعامل و مذاکره تشخیص داده است” ، در صورتی که برخی جریان های سیاسی داخلی با این نظر مخالفند و معتقدند که می توان با مدیریت مبتنی بر مبانی اقتصاد مقاومتی فشار ناشی از تحریم ها را در گام اول خنثی کرد و در گام بعدی با خنثی شدن این تأثیر، خودبه خود، تحریم ها را از گزینه های میز طرف مقابل حذف کرد، دولت برای رد این فرضیه ی عزتمندانه، دست به برخی اقدامات فاقد صداقت و شفافیت می زند، مثلاً بنزین تولید داخل (که موجب شد تا ایران به لحاظ واردات بنزین تحریم نشود)، ناسالم و عامل آلودگی تهران معرفی می شود تا بهانه ای برای واردات بنزین باز باشد و یا مثال دیگر این که رفع تحریم های جزئی که مثلاً در گمرک صورت گرفته است به نحوی بزرگ می شود که گویا چه تأثیر به سزایی در مدیریت کشور داشته اند و این در حالی است که این موارد جزئی و کم اثرهستند و چه بسا با مدیریت منابع داخلی قابل جبران بوده اند.
تأکید بر این که تنها راه حل مسئله هسته ای، مذاکره و تعامل است
این که مقامات رسمی یک کشور تحت تحریم، به جای چنگ زدن به اجرای اقتصاد مقاومتی و استفاده از روش های مجرب دور زدن تحریم و افزایش رابطه با کشورهای بیشتر و استفاده از نهادهایی مانند شورای عدم تعهد، مدام بگویند “جز مذاکره، چاره ای برای حل مسئله هسته ای وجود ندارد” و در برابر توهین ها و جسارت های امثال کامرون، اوباما، وندی شرمن و … ، بازهم از عشق به تعامل و توهین به تعامل هراسان! می گویند، یقیناً این تلقی را در ذهن هرکسی ایجاد می کنند که کشور گزینه ی مقاومت را از میزش برداشته است و یا اصلاً اعتقادی به استفاده از آن ندارد و به زعم طرف مقابل، رسیدن به یک توافق کاملاً یک سویه در مذاکره با چنین کشوری، تنها با کمی چانه زنی میسر است، چرا که عملاً طرف مقابل از پیش بازنده بودن خود را پذیرفته است، به خصوص این مسئله آنجا بارزتر می شود که کسی حیات دولتش را در رسیدن به توافق ببیند و رسماً اعلام نماید که در صورت نرسیدن به توافق از سوی مردم خلع قدرت می گردد.
نمایش چهره ی بی طرفانه از سوی مذاکره کنندگان در مذاکرات
متأسفانه دستگاه دیپلماسی کشور در موارد متعدد به نحوی سخن گفته اند که گویا نقش بی طرف و میانجی را بین انقلاب و طرف مقابل بازی می کنند و به نحوی وانمود می کنند که نه تنها می خواهند ایران را از تحریم ها برهانند، بلکه می خواهند طرف مقابل را نیز از به قدرت رسیدن غرب ستیزان بازدارند، توصیه ی جناب ظریف به دوطرف مذاکره کننده مبنی بر این که خط قرمز تعیین نکنند و یا اصرار بر این که عدم توافق با دولت روحانی موجب بازگشت غرب ستیزان و افراطیون! می شود از مواردی است که به هیچ وجهی نه در چارچوب های عرف دیپلماتیک می گنجد و نه در دایره اختیارات و مجوزهای قانونی ایشان تعریف گردیده است، تلاش برای تشکیل کمپین های اساتید دانشگاه و هنرمندان، برای فشار به رسیدن توافق و القای وجود فضای مثبت در مذاکرات، بعضاً به نحوی گل درشت است که همه گمان می کنند دولت می خواهد به هر قیمتی به یک توافق (حتی حداقلی برای استفاده سیاسی از آن) برسد و حال این که این شعار نه تنها در رفتار دولتمردان آشکار است، بلکه در گفتار نیز از گفتن آن ابایی ندارند، به نحوی که رسماً شعار می دهند “هر توافقی از عدم توافق بهتر است” ، شعاری که حتی بانیان توافق ترکمانچای نیز حاضر به طرح آن نبودند.
دولت برای این وجهه ای بی طرفانه از خود نشان بدهد، از یک سو انقلابیون استکبار ستیز را افراطی می خوانند و از سوی دیگر طرف مقابل را مؤدب و باهوش معرفی می کنند، از یک سو در برابر منتقدان به شدت واکنش نشان می دهد و از طرف دیگر افزایش تحریم ها را منکر می شوند و در سخت ترین موضع گیری ها، نقض آشکار توافقنامه موقت را تنها به آزردن روح توافقنامه تخفیف می دهند.
نتیجه:
ادامه نرمش های گفتاری و رفتاری بدون ارائه ی وجهه ی قهرمانانه در مذاکرات هسته ای و اهتمام صریح به مسائل حزبی و گروهی در این خصوص، عاملی خواهد بود تا پرونده ی مجوزی که برای نرمش قهرمانانه ی دولت یازدهم بازشده بود، خیلی زودتر از مهلت 4 ساله اش بسته شود.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
93/7/11
9:6 ص
به این سخنان دکتر ظریف توجه فرمایید:
مصاحبه ی اخیر جناب ظریف با هاله اسفندیاری در آمریکا:
اگر غربی ها قدر فرصت ایجاد شده را ندانند و با دولت آقای روحانی توافق نکنند، مردم 16 ماه بعد در انتخابات مجلس پاسخ آنها را با رای دادن به جریانات غرب ستیز خواهند داد.
جواد ظریف بلافاصله پس از شکست مذاکرات وین 5 در صفحه شخصی توئیترش:
دستیابی به توافق جامع هستهای غیرممکن نیست، نیاز است توهمات کنار گذاشته شود، نباید مانند سال 2005 فرصت از دست برود.
ظریف در سال 2004 و در مذاکرات سعدآباد نیز در حالی که در گوشهای در حال مذاکرات محرمانه با محمد البرادعی بود؛ نگرانیهای جریانی و حزبی خود را با البرادعی در جریان گذاشت و گفت:
اگر غرب با ما توافق نکند رقیب ما انتخابات را میبرد.
اظهارات 22/4/1393 دکتر ظریف از سایت ایرنا:
اینکه راجع به مواردی به صورت یکجانبه پیش بینی هایی یا حد و مرزهایی تعیین شود، حتما به این کار کمکی نمی کند. ما امروز تلاش کردیم که راه های جدیدی را بررسی کنیم.
در کنار مباحث فوق موضوع تشکیل کمپین نه به عدم توافق هسته ای با حضور برخی هنرمندان که به اذعان خود این هنرمندان به سفارش شخص دکتر ظریف تشکیل شده است نیز حائز اهمیت فراوانی است، کمپینی که تشکیل آن خیلی سریع با انتقادات منطقی رسانه ای مواجه شد و برخی از اعضای آن مثل آقای عسگرپور در برابر این انتقادات در صدد توضیح برآمدند و کارکرد آن را صرفاً خارجی دانستند تا به طرف های خارجی مذاکره کننده پیام بدهند که چاره ای جز توافق با ایران ندارند! و برخی دیگر مانند مجید مجیدی نیز گفتند هرگز منظورشان این نبوده که هر توافقی از عدم توافق بهتر است و اصلاً چنین شعاری از سوی هیچ عقل سلیمی قابل پذیرش نیست.
موارد فوق به زعم برخی حامیان جناب ظریف ممکن است با این توجیه که نشان دهنده تلاش وی برای رسیدن به توافق هسته ای است ستوده نیز بشوند ولی این موارد از چند جهت محل اشکال است:
ماهیت کار: آیا طرح مسائل داخلی کشور در مسائل دیپلماتیک کاری صحیح است؟ آیا آمریکایی ها هم برای این که ما را راضی به پذیرش توافق به هر قیمتی بکنند، مثلاً ما را از احتمال پیروزی جمهوری خواهان می ترسانند؟! به نظر می رسد طرح چنین مسائلی به مثابه ی بردن دعوای داخل خانه به خارج باشد و عملاً به بیگانگان مجوز دخالت می دهد چرا که وقتی خودمان مسائل داخلی را با کسی درمیان می گذاریم عملاً پای او را به مسائل باز می کنیم در صورتی که اگر یک کشور خارجی بخواهد در خصوص چنین مسائلی اظهار نظری کند در عرف دیپلماتیک او را به دخالت در امور داخلی کشور محکوم می کنند، حال چه رسد به این که طرح مسائل داخلی برای کسانی صورت گیرد که رسماً به عنوان دشمن شناخته می شوند.
به لحاظ کارآیی: آیا چنین سیاستی می تواند مفید باشد؟! آیا این روش در همان سال 2005 و یا در زمانی که با آقای البرادعی در تهران صحبت می کرد، توانست مفید باشد؟! آیا هشدارهایی که امروز جناب ظریف در خصوص نادیده گرفتن آنها توسط غربی ها سخن می گوید توانست کاری از پیش برد؟! به راستی عجیب است که جناب ظریف با این همه ادعا، تخصص و تجربه در دیپلماسی هوشمندانه، یک روش را به صورت مستمر تکرار می کند و از شکست ها نیز هیچ درس عبرتی نمی گیرد و حتی تغییری در آن ایجاد نمی کند!
و یا در خصوص تشکیل کمپین سفارشی جناب ظریف با عنوان کمپین نه به عدم توافق هسته ای ، آیا همین که هنوز چیزی از آن نگذشته است رسانه های بیگانه مانند bbc آن را نشانه ی تأثیر بخشی تحریم ها معرفی می کنند، می تواند مفید تلقی گردد؟! آیا ایجاد انگیزه برای تشدید تحریم ها می تواند به روند مذاکرات و احقاق حقوق هسته ای کمک نماید و یا به آن لطمه می زند؟! آیا بیان چنین اظهاراتی در یکساله اخیر بارها باعث نشده است که دولتمردان منکر شوند که به خاطر تحریم ها به مذاکره روی آورده اند؟!
به لحاظ دوگانگی در رفتار: همین دولت بارها در برابر کمپین هایی که به توافقنامه ژنو انتقاد داشتند با آنها با انواع برچسب ها مانند بی سواد و حتی برخورد با استفاده از ابزارهای قانونی برخورد کرده است و این که همین دولت که تا امروز مسائل هسته ای را مسئله ای کاملاً فنی و تخصصی معرفی می کرده و از مردم و اهالی هنر و رسانه مخفی نگه می داشته است، از ایشان توقع دارد که برای حمایت کورکورانه و احساسی از مذاکرات هسته ای کمپین تشکیل دهند؟! آیا دولت در حالی که برای مردم، رسانه ها و هنرمندان حق دانستن قائل نیست، می تواند توقع حمایت شدن با این سبک و سیاق داشته باشد؟! آیا این دوگانگی در رفتار قابل توجیه است؟!
به لحاظ نتیجه: وقتی دولت سرنوشت خودش و گروهش را به نتیجه مذاکرات گره می زند عملاً حیاتش را به توافق می بیند و وقتی جناب دکتر ظریف از طرفین مذاکره می خواهد که خط قرمزی برای مذاکره تعیین نکنند (اظهارات 22/4/1393 دکتر ظریف، خبرگزاری ایرنا به نقل از سایت المانیتور)، این درخواست یقیناً به حکومت های دو طرف باز می گردد، این در صورتی است که آقای ظریف به عنوان وزیر امورخارجه صرفاً مأموری است که باید براساس مسیر و حدودی که نظام برای او تعیین می کند حرکت کند نه این که خودش شخصاٌ برای نظام تعیین تکلیف نماید. عملاً وقتی کسی حیاتش را در معرض خطر می بیند برخی محرمات را بر خود حلال می کند و این خطری است که گویا جناب ظریف و دولت را تهدید می کند و اگر هر چه زودتر حیات خودشان را از بحث مذاکرات جدا نکنند موجب افزایش بی اعتمادی به اعتدالی ها و چه بسا پایان تاکتیک نرمش قهرمانانه گردد.
ریشه یابی: هاشمی رفسنجانی دیروز در دیدار برخی از اساتید و فرهنگیان برخی استان ها گفت: "دولت یازدهم به حق کلید حل مسائل را سیاست خارجی تشخیص داد و بر اساس همان در جهت احقاق حق مردم ایران برنامهریزی و فعالیت میکند." مسئله ای که جناب هاشمی به عنوان اولین حامی انتخاباتی آقای روحانی بیان کرده اند، مسئله ایست که متأسفانه موجب شده تا دولت موفقیتش را با توافق در مذاکرات (شما بخوانید هر نوع توافق) گره بزند و وقتی چنین مسئله ای با صراحت گفتاری که شخص دکتر ظریف در بیان آن روا می دارد به اطلاع طرف مقابل هم می رسد، یقیناً روی آن به عنوان یک نقطه ضعف از دولت برنامه ریزی می کند، اکنون طرف مقابل می داند که بیش از این که او به توافق نیاز داشته باشد، این دولت است که برای حصول توافق حاضر به کوتاه آمدن شده است و چنین مسئله ای به شدت بر قدرت چانه زنی او می افزاید، به خصوص این که عملاً هم ایران همچنان دچار تحریم است و هم عملاً بحث هسته ای او متوقف شده است همین مسئله موجب شده است که علی رغم نقض چندباره توافق توسط آمریکا همچنان دولت به این توافقنامه پایبند مانده است و نقض توافق را صرفاً در تضاد با روح توافقنامه ژنو معرفی می کند.
برچسب های مرتبط: سیاست خارجی مذاکرات هسته ای محمد جواد ظریف
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.