95/1/25
9:34 ع
اخیراً آقای عراقچی گفتند که آقای ظریف به صورت ایمیلی درحال فشار وارد کردن به طرف مقابل برای پایبند کردنشان به تعهداتشان در برجام هستند، با توجه به سوابقی که از آقای ظریف در نحوه راضی کردن آمریکایی ها به توافق وجود دارد، این امر به احتمال بسیار زیاد با درخواست حمایت برای از دست ندادن نتیجه انتخابات 96 همراه بوده است، برای فهم بهتر درخصوص جنس فشار ایمیلی ظریف به کری ، نگاهی به سوابق اظهارات آقای ظریف و مسئولان آمریکایی در این خصوص می کنیم:
– ظریف در سال 2004 و در مذاکرات سعدآباد در حالی که در گوشهای در حال مذاکرات محرمانه با محمد البرادعی بود (غافل از این که دوربین در حال ضبط اظهارات وی است)، نگرانیهای جریانی و حزبی خود را با البرادعی در جریان گذاشت و گفت:
«اگر غرب با ما توافق نکند رقیب ما انتخابات را میبرد.»
لینک فیلم:
مصاحبه ظریف با هاله اسفندیاری در سال 1393:
«اگر غربی ها قدر فرصت ایجاد شده را ندانند و با دولت آقای روحانی توافق نکنند، مردم 16 ماه بعد در انتخابات مجلس پاسخ آنها را با رای دادن به جریانات غرب ستیز خواهند داد»
لینک فیلم:
http://media.snn.ir/Original/1393/07/08/VID10413611.flv
اظهارات ظریف در کلیپ منتشره در آستانه مذاکرات وین 6:
«با نزدیک شدن به 29 تیر من یک بار دیگر احساس نیاز می کنم که هشدار دهم و بگویم که بازی شاهین – قمری به امید گرفتن امتیاز در لحظه آخر ، نمی تواند نتیجه ای بهتر از سال 1384 بدهد. به تمام کسانی که هنوز فکر می کنند تحریم ها ایران را به پای میز مذاکره کشاند ، فقط می توانم بگویم که تحت فشار قرار دادن نه در طول 8 سال گذشته بلکه در واقع در 35 سال گذشته را امتحان کردید ، این روش ملت ایران را وادار به تسلیم نکرد . نه در حال و نه در آینده هم نخواهد کرد ، ما هنوز فرصت داریم که از این چرخه تشدید شونده خارج شویم .»
لینک فیلم:
توییت جواد ظریف بلافاصله پس از شکست مذاکرات وین 5:
«دستیابی به توافق جامع هستهای غیرممکن نیست، نیاز است توهمات کنار گذاشته شود، نباید مانند سال 2005 فرصت از دست برود»
http://vatanemrooz.ir/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=4970
بعد از تویین ظریف، بی بی سی اظهارات ظریف را اینچنین تحلیل می کند:
«این پیام مخاطب خارجی دارد. به نوعی به طرف های مذاکره هشدار می دهد نگذارید اتفاقات 2005 تکرار شود. اتفاق کلیدی 2005 آن بود که پس از یک دوره اتفاقات و مذاکرات، آیت الله خامنه ای بی حوصله شد و مذاکرات را متوقف کرد. بن بست مذاکرات در سال 84 تیم آقای روحانی را از صحنه مذاکرات خارج کرد. ممکن است ظریف به این نکته ظریف هم اشاره داشته باشد که اگر کارها خوب پیش نرود ممکن است این تیم فعلی از صحنه خارج شود».
http://titre1.ir/fa/print/36915
جان کری (وزیر امور خارجه آمریکا مرداد 94):
«اگر توافق نمیکردیم معلوم نبود در انتخابات بعدی چه بر سر روحانی میآمد»
http://javanonline.ir/fa/news/729475
95/1/22
8:40 ع
حصر سران فتنه اقدامی امنیتی بود تا پس از 8 ماه فرصتی که برای بازگشت ایشان به دامان قانون قائل گردیده شد، مانع نامه نگاری، مصاحبه، دعوت به اغتشاش با توسل به تهمت و دروغ پراکنی علیه ارکان نظام و امنیت کشور گردد و گرنه که ایشان قرار نبود از ورزش و درمان و سفر و استخر و مسافرت محروم باشند که البته هم نیستند، ولی این که ایشان دوباره دست به قلم بشوند و نامه ای حاوی تهمت و توهین به نظام، خطاب به رئیس جمهور مملکت که رئیس شورای امنیت ملی هم هست بنویسند، در نوع خود جای تعجب و البته گلایه دارد، به خصوص اگر با واکنش قاطع ایشان مواجه نگردد. به خصوص که روحانی در خصوص آزادی سران فتنه از حصر بارها اقداماتی انجام داده که البته تاکنون ناکام مانده است و البته این احتمال هم وجود دارد که دروغگویی از جانب ایشان دست به قلم شده باشد و سریع در رسانه ها منتشر کرده باشد.
البته این نامه هم در نوع خود جالب است و حامیان فتنه میتوانند در آن تأمل کنند، آنگاه که مهدی کروبی هم مثل جریان هاشمی ادعا میکنند که در سال 84 هم با تقلب نتیجه انتخابات را واگذار کرده اند و این یعنی تهمت تقلب به دولت اصلاحات که مجری انتخابات بود. حالا این آقایانی که در هر انتخاباتی می بازند به مجری انتخابات تهمت تقلب میزنند، و برایشان فرق نمیکند که مجری انتخابات خاتمی باشد یا احمدی نژاد، آیا قابل دفاع هستند؟! این که خود خاتمی که در سال 84 متهم به تقلب شده است در سال 88 در خیلی مدعیان تقلب قرار میگیرد خودش جای تأمل و تفکر دارد.
درخواست مهدی کروبی از رئیس جمهور مبنی بر این که نظامی که آن را مستبد و متقلب خطاب میکند، ایشان را در دادگاه علنی محاکمه کند خودش نشان میدهد که وی و حامیانش نمی توانند پایبند به قانون و رأی دادگاه باشند، همانطوری که حقانیت محاکمه ابطحی و تاجیک و کرباسچی را در دادگاه های علنی نپذیرفتند و غیر عادلانه و سیاسی خواندند و البته کیست که نداند کاری که فتنه گران انجام دادند، اعم از دعوت به اغتشاش، خدشه به منافع ملی، امنیت ملی، وحدت ملی، نوشتن نامه به اوباما با درخواست تحریم و فشار بیشتر بر کشور، گرا دادن به دشمن و …. اقدامی خائنانه علیه ملت و کشور و خون شهدا و مستحق اشد مجازات است و اگر پرونده ایشان از حالت امنیتی به مرحله قضایی وارد شود، آرزوی همین حصر را خواهند نمود.
شاید کروبی نداند که چگونه او را بازیچه قرار داده اند که از چاله ای به اسم حصر به چاهی به اسم محاکمه قانونی بیندازند تا شاید بتوانند آتشی در زیر خاکستر فتنه بیفروزند و حتی به قیمت اعدام ایشان، راهی برای فتنه به بن بست خورده شان باز کنند، و البته ما واقعا از محاکمه سران فتنه و مجازاتشان خوشحال میشویم، چرا که آن اقدام خائنانه را تنها مستحق حصری با امکانات رفاهی، درمانی، ورزشی و مسافرت در کنار خانواده نمی دانیم و امیدواریم روزی را که شاهد باشیم که عدالت در خصوص ایشان اجرا گردد.
و اما کروبی به عنوان کسی که رئیس قوه قانون گذاری کشور بوده است آیا نمیداند که علنی بودن یا نبودن دادگاه در اختیار هیچ کسی جز مقام قضایی نیست!؟ آیا نمیداند که روحانی و حتی آملی لاریجانی در این خصوص کاره ای نیست؟! آیا نمیداند که حتی خود روحانی نیز در خصوص مصوبات شورای امنیت ملی که به امضای رهبری رسیده باشد تنها مجری است؟! پس این نامه و صحبت ها جز برای ایجاد تفرقه و اختلاف در بین قوا و ایجاد چالش جدید چه دلیلی می تواند داشته باشد؟! و اگر سران فتنه می فهمیدند به جای این که خودشان را از چله به چاه بیندازند، خیلی صریح به اشتباه و خیانت خود اقرار می کردند و دست از توطئه و توهین و تهمت علیه نظام برمیداشتند نه این که همچنان بر همان خط ادامه مسیر دهند.
95/1/22
8:38 ع
تأخیر در ازدواج جوانان عوامل مختلفی دارد:
1- مشکل فرهنگی در خصوص این عرف، که دیگر ازدواج زودهنگام در نظر عموم مردم پذیرفته شده نیست.
2- تب مدرک و تحصیلات که باعث شده است بهترین سنین جوانان بدون ازدواج و در حال تحصیل سپری گردد و بعد از اخذ مدرک هم توقع بالا در ازدواج مزید علت در تأخیر در ازدواج و یافتن شغل میشود.
3- سختی های معشتی، بیکاری، گرانی، مسکن و ….
4- پایین آمدن گذشت و فداکاری برای رسیدن به زندگی مشترک به خصوص درباره فرزندانی که در خانواه های کم جمعیت بزرگ شده اند و بعضا لوس و کم طاقت و بی گذشت بارآمده اند و در کوچکترین مشکلی کم میاورند.
5- مسئله نظام وظیفه اجباری که باعث میشود دانشجویی که حتی در دوران دانشجویی میتواند ازدواج کند به خاطر دوران نظام وظیفه به ازدواج دست نزند و بعضا بیش از چند سال، در ازدواج تأخیر ایجاد کند.
6- سطح توقعات بالا برای ازدواج اعم از مهریه سنگین، جهیزیه کامل، مسکن ملکی و مستقل، سفرهای خارجی و…
7- عدم مهارتهای زندگی و ترس از فرجام شکست و طلاق
8- بالا رفتن مفاسد اجتماعی، خوشگذرانی های مجردی و حتی مشغولیات روزمره که بحث ازدواج را از ذهن فرزندان دور کرده است.
95/1/22
8:36 ع
این چه برجامی است که خدا آورده ولی به استناد اظهارات ارنست مونیر، مذاکره کننده هسته ای آمریکا و صحبتهای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، کدخدای بعدی جهان میتواند آن را پاره کند؟!
این چه برجامی است که به علت عدم توازن در تعهدات دو طرف، تعهدات ما زیرساختی و با تخریب و برچیدن و بتون ریختن و خارج کردن همراه باشد و بازگشتن ما به نقطه اول تقریباً غیر ممکن، ولی بازگشتن طرف مقابل، به یک پاره کردن و یک مکث یک ماهه نیاز دارد؟!
این چه برجامی است که برخی از تحریمهای مانند موشکی و دلار که آنها هم به بهانه هسته ای اجرا شدند، به خاطر اصرار طرف مقابل و کوتاه آمدن مذاکره کنندگان ما باقی ماندند و هم تحریم های جدید به بهانه قای قدیمی تصویب شده و در صف تصویب است و هم بهانه جدیدی مثل مسائل سایبری هم ایجاد کرده اند؟!
این چه برجامی است که به جای این که طرف مقابل را آرامتر و روابط را دوستانه تر کند، در پسابرجام او را به عقب نشینی های دیگر ما در امر موشکی و مسائل سیاست خارجی و تغییر اسلامیت برخی از قوانین (تحت عنوان مسائل حقوق بشری) و … امیدوار کرده است؟!
این چه برجامی است که طرف مقابل در عین بدعهدی های گسترده در برجام، دولتمردان ما از انتقاد و گلایه به این بدعهدی ها ناراحت میشوند و هرکسی که گلایه کند حتی اگر صالحی باشد را با اخم و تشر مواجه میسازد؟! و حتی بعضاً این تعلل در مسیر پسابرجام را امری طبیعی و طبق روال معمول میدانند؟!
این چه برجامی است که دولت با وجود علم و اطلاع از همه خطوط قرمز هسته ای که حداقلهای مورد نیاز ما بودند، بعد از این که برخی از آنها را حفظ نکرد و این مسئله را به رهبری هم اعلام کرد، توقع دارد همه به آن به اسم فتح الفتوح نگاه کنند؟!
این چه برجامی است که وقتی رهبری در بند اول منشور (شرایط اجرای برجام) بیان فرمودند حتما از رئیس جمهور آمریکا تعهد کتبی برای تضمین اجرای برجام گرفته شود (باتوجه به این که برجام به امضاهای 120 و 180 روزه رئیس جمهور آمریکا بند است)، آقای عراقچی گفت که همان نامه کری که از قبل آمده بود یک تضمین محکم حقوقی است ولی الان حتی آقای ظریف هم دنبال تضمین گرفتن از آمریکا برای بانکها و موسسات خارجی است؟!
این چه برجامی است که شروع، ادامه و پذیرش مذاکرات و در نهایت برجام مشروط به شروط رهبری و مورد پذیرش از سوی دولتمردان بوده است اما الان با وجود نقض های مکرر در خصوص همان شرایط رهبری در منشور اجرای برجام، دولت و حامیان برجام که کتبا و شفاها خود را متعهد به رعایت آن شرایط کرده بودند حتی با وجود اقرار به نقض آن منشور و نقض برجام، هنوز هیچ اقدامی در برابر بدعهدی های آمریکا انجام نمیدهند.
این چه برجامی است که تا قبل از آن که تصویب و اجرایی شود، قرار بود 180 میلیارد پول برای ما را آزاد کند ولی در پسابرجام این رقم اینقدر آب رفت که دیگر مسئولان از بیان آن طفره می روند؟! این چه برجامی بود که آب و هوا و غذای مان به آن بند شد، ولی بعد از برجام، عملاً حل مشکلات کشور به برجام های دیگر ارتباط پیدا کرد؟!
این چه برجامی بود که برای تحقق آن، منتقدان را بی سواد، بی شناسنامه، ترسو، بزدل، کاسب، کلاغ و… خطاب کردند و در پسابرجام در نقش معلم اخلاق، نسخه برجام 2 را برای تقویت فرهنگ و ادب کشور، (البته در واقع به قول روحانی برای تغییر زبان انقلاب)، پیچیدند؟!
95/1/21
12:42 ع
با توجه به این که اغلب مطالب تولیدی ام در قالب شبکه های اجتماعی و به صورت تحلیل های کوتاه یا عکس نوشت ارائه میشوند و انتشارشان در سایت نازکبین و وبلاگ سلمان علی علیه السلام میسر نیست، از شما دعوت میکنم از:
کانال تولیدی نازکبین در تلگرام با کاربری (@nazokbin):
و صفحه نازکبین در اینستاگرام:
دیدن و در صورت تمایل عضو شوید.
باتشکر
95/1/20
2:38 ع
با توجه به مانور سنگین تبلیغاتی و رسانه ای استقبال از سفر احمدی نژاد به آمل ، چند نکته به نظر می رسد:
باتوجه به این که حیات سیاسی هاشمی به تنفس در فضای دو قطبی نیاز دارد و هاشمی این فضا را معمولاً با دوقطبی های هاشمی-مصباح و یا هاشمی-احمدی نژاد دنبال میکند، ورود احمدی نژاد به تبلیغات زودهنگام ریاست جمهوری می تواند این پتانسیل را بیش از پیش برای هاشمی و یارانش زنده کند.
فضای زودهنگام تبلیغاتی از این جهت که با ایجاد فضای دوقطبی، طیف های مختلف را تنها به فکر مقایسه و گزینش یکی از دو قطب این فضا می اندازد موجب میشود تا سایر جریان ها و اشخاص مظلوم واقع شوند و از این جهت، دو قطب این جریان از این فضا نهایت استفاده را برای حذف سایر رقبا خواهند کرد و رسانه ها و جامعه هم ناخواسته به دام ایشان خواهند افتاد.
در حالی که دولت روحانی جز برجامی که در حال حاضر روی کاغذ و نه در اقتصاد کشور، اثر گذاشته است، چیزی در چنته ندارد، حضور عجولانه احمدی نژاد در عرصه تبلیغات انتخاباتی، این فضا را برای روحانی ایجاد میکند که دولت دومش را با ترساندن مردم از تکرار شرایط انتهای دولت دهم، محقق سازد.
روحانی، هاشمی و اصلاح طلبان با دیدن جمعیت استقبال کنندگان از احمدی نژاد، بیش از پیش خطر رقابت سخت در انتخابات بعد را احساس کردند و چنین امری می تواند موجب تلاش بیشتر ایشان برای حل مشکلات کشور به همراه سیاه نمایی بیشتر از دولت قبل و دست زدن به حرکات نمایشی و پوپولیستی جدید برای جلب نظر مردم گردد.
شرایط انتقال قدرت از جریان هاشمی به احمدی نژاد و از احمدی نژاد به جریان هاشمی، از این جهت که نشان میدهد جامعه چه زود کوران مسائل پرهیاهوی کشور اعم از بداخلاقی ها، مشکلات، خودخواهی ها، تورم، رکود، ناعدالتی، حاشیه سازی و … را فراموش میکنند واقعا عبرت آمیز است.
بیش از یک سال به انتخابات 96 مانده است و جنس سفرهای آقای احمدی نژاد چند ماهی است که به سفرهای تبلیغاتی انتخاباتی شبیه تر شده است، و این در حالی است که مقام معظم رهبری بارها و بارها در انتخاباتهای مختلف از این که فضای کشور زودتر از موقع انتخاباتی شود انتقاد کرده اند و این مسئله را برای کشور مضر دانسته اند.
95/1/20
2:35 ع
امروز از قول آقای سیف، رئیس بانک مرکزی خواندم که احتمالا سود بانکی 2% کاهش خواهد داشت که این کاهش، طی چند ماه اخیر هم تکرار شده بود که امری صحیح است، البته باتوجه به افزایش شدید نقدینگی در دولت یازدهم، دولت در دو سال گذشته در کاهش نرخ سود بانکی بسیار کند و با اختلاف فاز عمل کرده است تا نکند نقدینگی از بانکها به سمت بازار برود و موجب جهش تورمی گردد که البته این مسئله به قیمت رکود در تولید، بازار و بورس تمام شده است.
یکی از انتقادات اصلیم به عملکرد اقتصادی دولت دهم، مقوله سوءمدیریت بانکی و ارزی و به خصوص تعیین اشتباه سود بانکی بود، شخص احمدی نژاد اصرار داشت تا همیشه سود بانکی را به هر روشی که شده پایین نگه دارد، این مسئله آنگاه که نرخ تورم %14 یا 15% بود مشکلی ایجاد نمیکرد، ولی وقتی که به دلایل مختلفی از جمله افزایش نقدینگی و تشدید تحریم ها، تورم شروع به رشد کرد، موجب عدم جذب نقدینگی در بانکها و حتی فرار سپرده ها به سمت بازارهای کاذب سکه و ارز گردید و خود این مسئله به تشدید تورم و جهش تورمی انجامید.
در آن زمان که تورم به تدریج بالا میرفت، شخص احمدی نژاد اصرار داشت که نرخ سود بانکی باید همان 12% باقی بماند و این مسئله اشکالات متعددی را ایجاد کرد، از یک سو باعث خروج نقدینگی مازاد از بانکها به سمت بازارهای کاذب و تشدید تورم شد، از سوی دیگر با پایین ماندن نرخ سود تسهیلات و کاهش منابع بانکها، یک فاصله معنی داری بین نرخ تورم و نرخ سود تسهیلات ایجاد کرد که این فاصله باعث میشد تا همه مردم و فعالان اقتصادی و حتی کسانی که به تسهیلات نیازی نداشتند نیز برای اخذ تسهیلات در صف بایستند و این بود که رانت عظیمی در تسهیلات بانکی ایجاد شد و این رانت، مفاسد بزرگی مثل فساد 3000 میلیاردی مه آفرید خسروی و رشوه 3 میلیون دلاری به خاوری را موجب گردید.
سالهای 91 و 92 با به عینیت رسیدن تحریمهای شدید آمریکا در حمایت از فتنه 88، مشکلات اقتصادی کشور به خصوص در امر تأمین ارز برای تزریق به بازار، جهت جلوگیری از افزایش قیمت ارز با توجه به نقدینگی های سرگردان در بازار (به دلیل فاصله معنی دار سود سپرده نسبت به تورم)، تورم به حالت جهشی رسید و کم کم از 20% و 30% هم فراتر رفت و حتی به تورم نقطه بیش از 40% رسید و حال این که اگر دولت در همان ابتدا که نرخ تورم رو به رشد رفت، نرخ سود بانکی را به همان نسبت بالا می برد، به هیچ وجه شاهد چنان تورمی نمیشدیم، نشان به این نشان که دولت یازدهم که سرکار آمد، تنها با افزایش سود بانکی در همان گام اول و بدون هیچ اقدام مثبت دیگری در عرصه تولید و اقتصاد، توانست در همان سال اول نرخ تورم را به نحو چشمگیری کاهش دهد، هرچند که مقاومت دولت برای کاهش نرخ سود از این مقطع به بعد، باعث شد تا نرخ تورم از نرخ سود بانکی کمتر گردد و عملاً بحران رکود و بیم یک جهش تورمی دیگر در آینده ایجاد گردد.
در آن زمان میان انتقادات و پیشنهادهای فرهنگی و سیاسی که به دولت دهم داشتیم، در خصوص همین بحث کنترل تورم لجام گسیخته نیز پیشنهادی را در وبلاگم (salmaneali.parsiblog.com/Posts/783) نوشتم که در سایتهای مختلفی هم بازخورد داشت که در آن عرض کرده بودم دولت باید نرخ سود بانکی را به تورم برساند و سپس به تبع کاهش تورم در این فرایند، نرخ سود بانکی را در دوره های کوتاه مدت 2 و 3 ماهه کاهش دهد، البته چنین پیشنهادی باید از سوی اشخاصی مانند بهمنی و حسین (رئیس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد وقت) ارائه میگردید که احتمالاً به دلیل پافشاری و لجاجتِ احمدی نژاد یا به او ارائه نشد و یا با آن موافقت نگردید که در هر صورت یک جهش تورمی بر کشور تحمیل شد، تورمی که به بزرگترین عامل برای ایجاد دوراهی مذاکره با آمریکا و ماندن مشکلات اقتصادی تبدیل شد و مسائل سیاسی کشور را متأثر نمود.
95/1/19
11:17 ص
با توجه به تایید خبر شعار یارانه 250 هزار تومانی آقای احمدی نژاد از سوی اقای داوری، مشاور رسانه ای وی و حتی انجام حساب و کتاب و توجیه آن تحت عنوان این که این طرح از زمان دولت دهم مطرح بوده، در پاسخ میگویم که:
همان زمان که مبلغ یارانه 45500 تومان تعیین شد، ده ها کارشناس اقتصادی این رقم را غیر قابل تحقق و تامین آن را غیر عملی دانستند ولی آقای احمدی نژاد در سخنرانی که بعد از آن نامه انجام دادند گفتند که برخی از حسادت نمیتوانند ببینند که دولت پول در جیب مردم میگذارد و حتی گفت که تازه ما این پول را 3برابر میکنیم و ایشان حتی 30% سهم تولید و 20% سهم دولت را که باید در برخی امور مرتبط مثل هزینه برای حمل و نقل عمومی صرف میکرد را هم بین مردم توزیع کرد و مجلس نیز با این تغییرات دولت در طرح هدفمندی موافقت کرد تا به دولت کمک کرده باشد، ولی پیش بینی اقتصاددان های منتقد محقق شد و مبلغ یارانه ای که 2 ماه به 2ماه قبل از موعد به حساب مردم واریز میشد کم کم به 1 ماه قبل و سپس ابتدای ماه و در نهایت به دلیل عدم تحقق درآمدهای پیش بینی شده دولت، به انتهای ماه منتهی شد و حتی باز هم در تامین آن اینقدر مشکل داشتند که به منابع دیگر متوسل شدند، تحمل این بار مالی با توجه به تحریمهایی که در حمایت از فتنه انجام و با سوءمدیریت دولت در مدیریت تحریم و ارز همراه گردید، موجب کاهش شدید درآمد نفتی دولت گردید و این شرایط باعث شد تا مجلس و دولت دهم درصدد کاهش و حذف یارانه بگیران برآیند که همین خط در دولت یازدهم نیز دنبال و عملی شد.
در هر صورت به فرموده مقام معظم رهبری، ما در انتخابات به کسب رای میدهیم که نقاط ضعف احمدی نژاد را نداشته باشد و نقاط قوتش را داشته باشد و یکی از انتقاداتی که از سوی رهبری به دولت احمدی نژاد شده بود برخی از همین وعده های غیر عملیاتی و نابجا و بالا بردن توقعات بود که در زمان رییس جمهور بودن ایشان انجام میشد و گویا این نقطه ضعف وی در این مدت نه تنها رفع نشده که بدتر هم شده است!!
فهرست نقاط قوت وضعف دولتهای نهم ودهم در سایت رهبری منتشر گردیده است که یک بندش به عدم توزیع 30% سهم یارانه تولید و مورد دیگری تحت عنوان وعده های نابجا در آن دیده میشود:
95/1/19
11:15 ص
9 فروردین سال 1395، آقای سید حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت طی مصاحبه ای گفتند که به همه سیاسیون بگویید بعد از این دوره هم خیالشان راحت باشد، این آخرین حضور وی در این عرصه است و این که دیگر حاضر به پذیرش وزارت بهداشت در دولت آقای روحانی نیستند و گفتند که در این 4 سال کارهایی که باید انجام میداده را انجام داده است و در پاسخ به کسانی که سفرها و سرکشی های وی به نقاط مختلف کشور را پوپولیستی میدانستند گفت:
«سفر می روم تا کارهای مختلف این حوزه گسترده را ازنزدیک پیگیری کنم. یک فرصت چهارساله است و بنا نیست تکرار شود. حالا یک عده ای برای خودشان می برند و می دوزند. نگاه آنها، نگاه قدرت است. درست است که متأسفانه امروز برخی از مقدورات کشور دست قدرت طلبان است و تا میتوانند میتازند ولی آنها انقلابی نیستند آنها به امام، شهدا و بچههای انقلاب ظلم میکنند. نسل ما تلاش میکند که به نسل امروز ثابت کنند ما تشنه قدرت نبودیم، شیفته #خدمت بودیم و انقلاب ما از این جنس است… ناراحتی من از #بی_اخلاقی است که در کشور میبینیم. با وجود این حرفها که هیچ کسی کار نمی کند. کسی هم کار بکند در کشور، می گویند حتما یک برنامه ای دارد، یا می خواهد رییس جمهور شود یا …»
با خواندن این جملات این سوال مطرح میشود که مگر چه کسانی هاشمی را متهم به چشم داشتن به ریاست جمهوری کرده بودند؟! که برای پاسخ به این سوال به چند مطلب توجه میکنیم:
روزنامه آرمان، منتسب به جریان هاشمی (1393/11/7):
«قاضیزاده هاشمی میخواهد رئیسجمهور شود؛ تکذیب شود یا نشود اما برخی مراودات و روشهای خبری شدن برخی اقدامات وی این شائبه را در ذهن متبادر میکند که نکند هدفی بالاتر از وظایف وزارتی مدنظر دارد. چه آن زمان که موضع سیاسی خود را در ابهام قرار میدهد، چه زمانی که میداند برای بهتر دیده شدن چه باید کرد و به کجا باید رفت!… حال اگر قاضیزاده هاشمی بهرغم میل باطنی خودش از سوی دوستان یا مشاوران در این مسیر (کاندیداتوری) حرکت کند باید تجربیات کاندیدای شکستخورده را مرور کند شاید محبوبیت امروز او در آن زمان پاسخی معکوس دهد.»
روزنامه آرمان، منتسب به جریان هاشمی (1393/11/8):
«اما قاضی زاده حیف است که اینچنین مورد توجه اصولگرایان قرار بگیرد. آنها از 24خرداد 92 این نکته را درک کردند که نباید نیروهای خود را به کارزار انتخابات بفرستند. از جمله راهکارهای آنها یکی این بود که با افراد محبوب ائتلاف کنند و اکنون چه فردی محبوبتر از سیدحسن قاضیزاده هاشمی. وزیری که علاقه به دیده شدن دارد و کوچکترین اقدام خود را رسانهای میکند. وزیری که دوست دارد به مراسم مغنیه رود یا چشم پیرمردی را در استان سیستان و بلوچستان جراحی کند چرا باید پای در مسیری بگذارد که پیشتر پیموده شده و نتیجهای نداشته! باید به ایشان گفت حیف است این عملکرد و این محبوبیت!»
اسماعیل کهرم، مشاور خانم ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست در پاسخ به سوال انتقادی خبرنگار فارس، درباره علت عدم حضور خانم ابتکار در شرایط گرد و غبار خوزستان، برخلاف دکتر قاضی زاده، در تاریخ 1393/11/25 این چنین گفت:
«هر جا که عکس و دوربین باشد آقای هاشمی نیز حضور دارد! بنده علت عدم حضور «ابتکار» را در خوزستان نمیدانم، اما سوال اینجاست که آیا نتیجه حضور وزیر بهداشت به خوزستان غیر از شوی رسانهای چیز دیگری بود؟ آیا وزیر بهداشت تفاوت میان بیابان و کویر را میداند؟ «هاشمی» متخصص چشم است بر همین اساس دلیلی ندارد که وی به عراق برای رفع معضل ریزگردها سفر کند. باید ابتکار و جمعی از کارشناسان به این سفر بروند. آقای هاشمی (وزیر بهداشت) نخود هر آشی است، بنده حدس میزنم دخالت هاشمی موجب شده تا ابتکار از رفتن به خوزستان امتناع کند.»
نتیجه: مطالب فوق نمونه هایی هستند که نشان میدهد جریانات نزدیک به هاشمی و اصلاحات، بارها و بارها خدمات دکتر قاضی زاده را ریاکارانه و در جهت کسب محبوبیت برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری قلمداد کرده اند و به نظر میرسد مخاطب این اظهارات دکتر قاضی زاده آنجا که میگوید: «به همه سیاسیون بگویید بعد از این دوره هم خیالشان راحت باشد، این آخرین حضور من در این عرصه است.» بیش از همه جریانات هاشمی و اصلاحات باشد.
95/1/19
11:9 ص
دیشب آقای عراقچی در برنامه گزارش خبری شبکه 2 سیما حاضر شد و به سوالات مجری برنامه پیرامون اجرای برجام با توجه به گذشت 76 روز از اجرای آن پاسخ داد که در حاشیه برخی از بندهای مصاحبه عراقچی مواردی را عرض میکنم:
عراقچی: آنها به تعهداتی که طبق برجام روی کاغذ داشتند عمل کردهاند، اما اینکه بگوییم تحریمها تنها روی کاغذ لغو شده نباید باعث شود که ارزش کار کم شود.
نازکبین:این که تعهدات ما از کاغذ به عمل تبدیل شده ولی تعهدات آنها هنوز روی کاغذ است و به چانه زنی های مکرر و بعضاً بی فایده نیاز دارد خسارت محض است.
عراقچی: ما از روز اول گفتیم که تحریمهای اولیه آمریکا و تحریمهای غیر مرتبط با هستهای سر جای خود میماند
نازکبین: ولی ما یادمان هست که شما از اولین روزهای مذاکرات میگفتید همه تحریمها را رفع خواهید کرد!
عراقچی: من نمیدانم چرا برخی اینقدر به دلار علاقه مند شده اند و مدام میگویند چرا تحریمهای دلار برداشته نشده است.
نازکبین: پاسخ این حرف عراقچی در سخنان خود عراقچی آمد: «ارتباطات ارزی ما معلق نشده و تا جایی که به دلار برخورد نکند، مشکلی وجود ندارد.»
عراقچی: توانمندیهای ایران، آمریکاییها را پای میز مذاکره آورد و الان #کارشکنی آنها طبیعی است، ما به همان میزان که در مذاکرات با آنها درگیر بودیم هنوز هم در حال رایزنی با آنها هستیم و تا به حال فشارهای ما باعث شده برخی از مشکلات رفع شود.
نازکبین: این که تمام تعهدات ما نقداً انجام شده و الان درحال مذاکره درباره تعهدات نسیه آنها هستیم ناشی از ضعف مذاکره کنندگان در تنظیم برجام و عدول از خطوط قرمز رهبری است و گرنه بسیاری از مانع تراشی های فعلی با متن دقیق ایجاد نمیشد.
عراقچی: ما میدانستیم در صحنه اجرا با بد عهدی و بدقلقی آمریکاییها مواجه خواهیم شد. طرف مقابل باید اجرای موفقیت آمیز برجام را تضمین کند آنها تحریم ها را لغو کردهاند، اما باید در زمینه رفع موانع هم تلاش کنند و ما مرتب با آمریکاییها بحث داریم تا مشکلات حل شود.
نازکبین: پس چرا در اجرای یکی از شرایط مهم مندرج در منشور اجرای برجام توسط رهبری از اخذ تضمین لازم از رئیس جمهور آمریکا جهت همراهی کامل با برداشتن تحریم ها صرف نظر کردید؟!
عراقچی: یکی از نگرانیها بعد از برجام این بود که آیا ارتباطی بین بحث موشکی و برجام وجود دارد که بعد از تست موشک عماد غربیها گفتند نقض قطعنامه صورت گرفته، اما نقض برجام نیست، همانطور که تست موشکی ما نقض برجام نیست. تعجب میکنم که برخی میگویند بعد از برجام آمریکا به سراغ بحث موشکی آمده؟ ما 10 سال است که بحث موشکی را داشتهایم و اصلا بحث جدیدی نیست.
نازکبین: در حالی که به اقرار آقای عراقچی تحریمهای موشکی طی 10 سال اخیر در ارتباط با پیشرفتهای هسته ای اعمال شد، حق این بود که این تحریمها نیز به همراه تحریمهای هسته ای در برجام رفع گردند و این بهانه که طرف مقابل قبول نکرد، قابل پذیرش نیست، در هر صورت باز گذاشتن راه تحریم های موشکی در حالی که دیگر امکان دسترسی به بمب هسته ای نداریم قابل دفاع نیست و آمریکا حتماً از این که باپافشاری توانست در کنار برجام (که توان هسته ای ما را مهار کرده)، تحریمهای هسته ای هم اعمال کند بسیار خوشحال است. بحث دیگر این که آیا قبلاً هم در طول 2 ماه چند تحریم موشکی را تصویب و آماده میکردند؟! مسلماً سرعت جدیدی که در تحریم های موشکی ایجاد شده افزایش یافته تا جبرانی برای رفع تحریم های هسته ای باشد.
عراقچی: تحریم یکسری افراد و نهادها توسط آمریکا میتواند نقض برجام حساب شود و میتواند نشود و تصمیم گیری در این خصوص به عهده هیئت نظارت بر برجام است. ما به این هیئت گزارش کردهایم و آن هیئت باید جمع بندی کند و بگوید که آیا نقض برجام صورت گرفته یا نه.
نازکبین: این که هیأت نظارت بر برجام باید بر آن نظارت کند مسلم است، اما وظیفه اجرا با توجه به تعهد کتبی رئیس جمهور مبنی به رعایت شرایط منشور رهبری، با ایشان است و باید هرگونه تحریم جدید به هر بهانه ای را به منزله نقض برجام بداند، هرچند این خط قرمز باید درمتن برجام هم وارد میشد تا نیازی به منشور رهبری و مصوبه مجلس نباشد و در هر صورت جایگزینی تحریم های غیر هسته ای جدید به جای تحریم های هسته ای باوجود اجرای برجام قابل پذیرش نیست.
عراقچی: درباره اراک، رهبری گفتند که پس از دو کار انجام شود که یک پس از بسته شدن پی ام دی و یکی امضا شدن قرار داد. این چیزی که ما را به طور 100 درصد مطمئن می کند این است که قرارداد با یک شرکت داخلی بسته شود و 1+5 موظف هستند که به شرکت ایرانی کمک کنند. این قرارداد با یک شرکت وابسته به سازمان انرژی اتمی بسته شده است و این شرکت در حال مذاکره با طرف چینی است تا این اقدام را انجام دهد.
نازکبین: دولت با عقد قرارداد با یکی از شرکتهای زیر مجموعه اش، خیالش را از شرط رهبری درباره عقد قرارداد محکم با طرفهای خارجی، درقبال تعهداتشان در بند 8 برجام، مبنی بر همکاری در بازسازی رأکتور اراک راحت کرد و معلوم نیست به غیر ازچند سال انتظار برای بازسازی اراک، چقدر باید منتظر عقد قرارداد همکاری باشیم!