91/8/23
10:15 ع
امشب بازهم هوس ناسزا کرده ام، و درعوض باز می کنم این عقده را که ماه هاست می آزاردم. چطور شد که این همه مشکل یوهو ریخت روی سرمان؟! همه اش از تحریم و سوءمدیریت و زیرساختهای ضعیف و رفتار غلط مردم و سوءاستفاده کلاشان و همین چیزها که در نظرسنجی وبلاگ گذاشتم بود یا نه؟! همه ی اینها درجه 2 بوده اند؟! در همان شرایطی که دقیقاً دلهای ما از باب قهر و نازهای رییس جمهور مکدر و مکدر تر می شد و دولت مردان نیز ادعای ولایت مداری شان بلندتر و بلندتر می شد، رییس جمهور در برنامه زنده تلویزیونی در مورد هدفمندی یارانه ها گفت که این طرح توسط امام زمان (عج) اداره می شود و این پولی که بین مردم توزیع می شود هم پول امام زمان (عج) است و حتی از مردم خواست که این پول را با بقیه پول هایشان قاطی نکنند! و چقدر برایم نهیب بود وقتی که بین قهرها و ادعای ولایت مدای و دم از انسان کامل زدن و مدیریت طرح های دولت توسط امام زمان جمع بندی کردم، گویی خاطره هاله نور دوباره در ذهنم احیا می شد. آن وقت پیش خودم فکر کردم اگر دولت بتواند همه چیز را خوب و عالی مدیریت کند بعید نیست کلاً خودش و همه کارهایش را به امام زمان (عج) منتسب کند و آن گاه واقعاً نمی دانستم چه می شود اما بعید می دانستم که امام زمان (عج) چنین اجازه ای به کسی بدهد، به خصوص که این ادعاها برای در حاشیه راندن مقام ولایت فقیه به بهانه ولایت امام زمان (عج) باشد. حالا دوستانی که می خواهند ناسزا بگویند، بسم الله.
لینک مطلب در عمارنامه:امام زمان (عج) را دست کم گرفتند
مطالب مرتبط:
انحراف بدخیم در باب مهدویت، ریشه مشکلات ...... پنج شنبه 11/8/91
یک نمونه واقعی از انحراف ...... چهارشنبه 19/7/91
آیا امام عصر مسخ انقلابش را به نام خودش می بیند؟! ...... جمعه 27/12/89
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/23
7:37 ع
علی رغم این که حقیر در همان چند سال پیش که آقای احمدی نژاد در خصوص لزوم تغییر شعار "2 فرزند کافیست" صحبت کرد، مطالبی نوشتم و بعد از سخنان اخیر رهبر نیز دوباره مسئله را مورد تأکید قرار دادم، اما بین اجرایی کردن این نظر تا اثبات تئوریک آن فاصله بسیار است. در موارد قبلی نوشتم که این روند تفریطی در توالد نباید با یک روند افراطی جایگزین گردد بلکه باید با برنامه ریزی و سیاستگذاری جابجا گردد و به این منظور عرض کردم که نمی توان یک شعار ثابت و قانون جهان شمول را در خصوص ازدیاد نسل به تمام مناطق جغرافیایی و به تمام افراد با تمکن های مالی و فرهنگی متفاوت بسط داد، بلکه باید این بار طوری رفتار کرد تا دوباره به تفریطی دوباره نرسیم. حتی خود رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند که در مقطعی خاص سیاست کنترل جمعیت باید رخ می داد و بعد از آن باید جلوی استمرار آن گرفته می شد.
اکنون نیز متأسفانه علی رغم اینکه لزوم تغییر رویه، مورد اقرار اکثر کارشناسان قرار گرفته است، اما هنوز کار علمی به منظور عملیاتی نمودن آن انجام نشده است. منظورم از کار علمی این است که باید نرخ رشد مناسب برای استعدادهای مختلف کشور و خانواده ها به لحاظ منابع طبیعی، اقتصادی و فرهنگی و تراکم جمعیتی تعریف گردد.
بعد از تدوین یک برنامه ی علمی باید امکان عملیاتی شدن این برنامه مهیا شود که این مسئله نیز نیازمند برنامه ریزی است و یقیناً منظورم از برنامه ریزی این نیست که فقط سیاست های تشویقی کوتاه مدت، ضربتی و بعضاً کودکانه دنبال شود، بلکه منظورم این است که اولاً خانواده ها باید به ابزار مناسب منطقی و عقلی که منافع ملی و خانواده را تأمین می کند تجهیز شده و بتوانند تصمیم مناسب را در زمان مناسب بگیرند و ثانیاً مسئله ی مهم دیگر، نقش حکومت در این مسئله است که مکمل و شرط لازم برای جزء قبلی خواهد بود.
با جاافتادن و ماندگار شدن شعار "دو فرزند کافیست" برای حکومت و خانواده، تمام برنامه های کشور برای خانواده ها بر همین مبنا تغییر یافته است و اصلاح آن شعار نیز محقق نمی شود مگر با اصلاح برنامه های دولت؛ به عنوان مثال طراحی خانه ها که برای خانواده های تک فرزند و دو فرزند طراحی شده است و معماری موجود با تعداد زیادتر فرزندان واقعاً ناسازگار است و اصلاح این مسئله باید در دستور کار قرار گیرد یا مثال دیگر بحث نظام آموزشی است که به سمت خصوصی سازی پیش رفته است و اکنون بیشتر خانواده ها ناچارند فرزندان خود را به مدارس غیر انتفاعی ببرند و یا در کلاس های دولتی با 40 دانش آموز و بیش از آن بفرستند، بازهم مثال دیگر این که نظام تدوین حقوق و دستمزد کارمندان واقعاً بین حقوق کسانی که دو و بیش از دو فرزند دارند، تفاوتی قائل نشده است و همان تفاوت بین یک فرزند و دو فرزند نیز ناچیز است؛ بازهم مثال دیگر نظام درمانی کشور است که با افزایش روز افزون سهم مردم در هزینه های پزشکی، عملاً جایی را برای افزایش جمعیت باقی نمی گذارد، مثال دیگر احساس بی ثباتی در اقتصاد خانواده و در درآمد و هزینه است که فرضاً یک روز بیایند و بگویند احتمالا یارانه شما حذف می شود و یا اینکه ببینیم که با افزایش تورم هزینه های خانواده چند برابر می شود.
خلاصه این که برای تغییر روند توالد به روند بهینه، ابتدا باید یک برنامه منطقی و بلندمدت طراحی شود و بعد از آن باید ساختار جامعه و اقتصاد برای این برنامه ارتقا یابد و به موازات این تغییرات، فرهنگسازی نیز باید در جهت پاکسازی رسوب شعار قبلی و قبح شکنی از تعداد بشتر فرزند در دستور کار قرار گیرد، تا خانواده ها به این نرم افزار اعتماد کرده و براساس این برنامه و به پشتوانه تغییر سیاست های عملیاتی حکومت، خانواده ها بر اساس مستندات، مشاهدات و البته توکل به خدا به افزایش فرزند اقدام نمایند؛ این توقع که مردم بدون این مراحل و در حالی که حکومت نقش خودش را ایفا نمی کند، چشم بسته دست به افزایش توالد بزنند، مطمئناً عبس خواهد بود.
هم اکنون نمی توان از یک خانواده ی متوسط با حقوق زیر خط فقر و با یک خانه 55 متری (تازه اگر داشته باشد) این گونه توقع داشته باشیم که فکر کند می تواند هزینه های تحصیل، درمان، سرویس مدرسه،کتاب، پارک و مسافرت و تفریح 3 یا 4 فرزند را تأمین نماید و بر اساس این فکر دست به کار شود و تازه اگر کسی دست به چنین اقدامی زد یقیناً نمی توان او را به عنوان الگویی مناسب و موفق برای سایر خانواده ها معرفی کرد.
مهمترین نکته: مطمئناً پیش از تمام این مراحل باید از این حالت شعارزدگی که نسبت به سخنان حکیمانه رهبری داریم دست برداشته و با فعالیت صحیح و علمی، جامه ی عمل به این خواسته ی حکیمانه ایشان بپوشانیم و گرنه این گونه شعاری عمل کردن، مثل حمایت از تولیدملی و جهاد اقتصادی و اصلاح الگوی مصرف و ... ، دیگر برای همه کسالت بار شده است، باید کار خوب را خوب انجام داد.
مطالب مرتبط:
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
2 سرنشین کافیست ولی 2 فرزند نه!!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/23
4:55 ع
تعدادی عکس از پاییز زیبای قلعه رودخان و مسیر دیدنی آن گرفتم که دلم نیامد تعدادشان را از این کمتر کنم، ضمناً برای دیدن تصاویر در اندازه واقعی، فقط کافیست روی آنها کلیک نمایید:
91/8/22
10:12 ع
به اقتضای شغلم، طی اطلاعاتی که مستقیماً از کارگاه های مختلف کسب کرده ام، مهمترین مشکل فعلی تولید، تأمین سرمایه در گردش و نقدینگی است. هم اکنون با افزایش قیمت مواد اولیه و از سوی دیگر با تغییر روزبه روز قیمت این مواد، بیشتر نقدینگی کارگاه ها صرف خرید نقدی مواد اولیه می شود و با توجه به این که فروش محصولات همچنان به صورت چکی و مدت دار انجام می شود، تولید کنندگان با بحرانی به نام کمبود مفرط نقدینگی مواجهند. اگر چه بحران نقدینگی از زمانی که با افراط در پرداخت کارگاه های زودبازده به تفریط کشیده شد، مشکل نقدینگی صنایع تشدید شد، اما شرایط اخیر اقتصادی این مشکل را بازهم بیش از پیش افزایش داده است.
تولید کنندگان در این شرایط به منظور جبران این کمبود نقدینگی، نسبت به کاهش تولید و در نتیجه کاهش نیروی کار و تأخیر چندماهه در پرداخت حقوق کارگران و افزایش مشکلات کارگری و در موارد زیادی نیز نسبت به تعطیلی کارگاه ها مبادرت کرده اند؛ از سوی دیگر فشار روز افزون و بی سابقه ادارات مالیات و داریی در دریافت مالیات و هزینه های افزایش یافته بسته های انرژی در صنعت و کشاورزی، از عوامل دیگر کاهش نقدینگی و فشارهای اقتصادی به کارگاه ها هستند.
با افزایش بحران در صنایع و تولید، عملاً تولید کاهش یافته و ضمن افزایش بیکاری در جامعه، هزینه های اجتماعی بیکاران و بیمه بیکاری ایشان همچنین نیاز روز افزون به واردات کالاها موجب خروج ارز بیشتر از کشور و تشدید شرایط بد اقتصادی گردیده است.
هم اینک که تولید کنندگان به غیر از تأمین نقدینگی باید مشکلات ناشی از تأمین مواد اولیه و فروش محصول و تأمین ارز مورد نیاز و تأمین تجهیزات و لوازم مورد نیاز و ممنوعیت صادرات خود را نیز حل کنند، خوب است که لااقل تأمین نقدینگی مورد نیاز تولید را دولت تقبل نماید و به جای اصرار در تزریق پول به بازار، نقدینگی تولید را تأمین نماید.
با توجه به کم بودن سود بانکی نسبت به نرخ تورم، بانک ها نیز علاقه ای به تأمین نقدینگی صنایع نداشته و عملاً کارگاه ها قادر به تأمین نقدینگی خود از مجاری عادی و قانونی نیستند که تمام این موارد لزوم ورود سریع دولت و مجلس را در این عرصه نشان می دهد، تا با تأمین بودجه لازم، ضمن جلوگیری از ضرر و زیان بانک ها، تسهیلات و نقدینگی مورد نیاز صنایع را تأمین نمایند.
مطالب مرتبط:
رابطه عدم تقویت تیم اقتصادی دولت با جام زهر
آرامش بازار مقدمه گام های بعدی دولت
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
بی توجهی خودروسازان به امر رهبر
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
کاش دولت همیشه علمی عمل کند
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
مدام نگویید بانکداری ما ربوی است
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/21
11:51 ع
پس از نامه ی علنی رییس جمهور به رییس قوه قضاییه و نامه نگاری های بعدی و نهیب رهبر گویی ایشان همچنان به همان رویه ادامه می دهد و البته این رویه در مجلس نیز مشاهده می شود که با کوبیدن بر طبل سوالی کم فایده از رییس جمهور جامعه را متشنج نشان می دهند. رییس جمهور این بار در مراسم تجلیل از بازنشستگان نمونه گلایه کرده است که هربار می خواهد به مردم پول بدهد برخی نمی گذارند و با فشار مانع می شوند. ایشان گفته اند که دولت می خواهد از مردم حمایت کند ولی به دلیل مانع تراشی ها نمی شود.
بحث آقای احمدی نژاد مرا یاد آن زمانی می اندازد که ایشان کسانی را که با این مبلغ یارانه پرداختی بین مردم مخالف بودند را به عنوان حسود محبوبیت دولت معرفی می کرد و حتی می گفت که تازه این مبلغ باید سه برابر شود و امروز یکی از دلایل عمده وضعیت اقتصادی در کشور ما همین رشد نقدینگی روز افزون است که یکی از دلایلش هم همین اجرای غیر منطقی هدفمندی یارانه هاست. البته رشد نقدینگی دلایل دیگری هم مانند عدم حمایت از تولید (ناشی از توزیع یارانه سهم تولید بین مردم) و سود نامتناسب بانک با تورم نیز دارد که در این مجال به آن ها نمی پردازم و قبلاً به اندازه کافی در مورد آنها نوشته ام.
گویی همچنان رییس جمهور همه را مقصر می داند جز خودش را. ایشان تحریم ها و عدم حمایت از دولت در توزیع بیشتر پول بین مردم را مقصر سختی های مردم می شناساند و حال این که با وضعیت موجود که متأسفانه دولت هیچ ظرفیتی در جهت جذب نقدینگی ایجاد نکرده است، هرگونه تزریق نقدینگی تماماً منجر به افزایش تورم می گردد. از آنجا که برخی همه چیز را با برچسب پاسخ می دهند، توضیح می دهم که این مطلب را یک مرفه بی درد نمی نویسد بلکه یک کارمند با حقوق ثابت و پایین که قدرت خریدش به مراتب نسبت به پارسال کاهش یافته است می نگارد.
بالاخره رییس جمهور هر چقدر هم دلسوز مردم باشد اولاً باید سهم خودش را در مشکلات مردم به رسمیت بشناسد و ثانیاً سایر مسئولان را غیر دلسوز و حسود و عنود معرفی نکند چرا که این لحن صحبت یقیناً در جهت تقریب نظرات و حل مشکلات و اختلافات نبوده و موجب می گردد لجاجت ها و موضع گیری های خصمانه افزایش یابد.
یادم هست که رهبر انقلاب در توصیه ای که به دولت داشتند، ضمن تایید زحمات زیاد دولت، میزان تعهدهایی را که دولت برای خودش ایجاد کرده را مورد انتقاد قرار دادند و ای کاش رییس جمهور به جای ادامه این رویه، ریشه و چاره حل مشکلات را در جلسات با سایر مسئولان جستجو می کردند نه در تریبون های عمومی.
مطالب مرتبط:
مهمتر از سوال، لحن سوال و جواب است
تحلیل نامه احمدی نژاد به رهبر
سوال از رییس جمهور تبلیغاتی نیست؟!!
فاصله سران قوا تا خیانت
سران هنوز محترم قوا! بخوانند
خطاب به مسئولان محترم قوا
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
دیگر کسی در رأس امور نیست؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/20
1:36 ص
چندی پیش که 52 قلم کالا با محدودیت صادرات مواجه شد، حقیر که قبل از تصویب آن، دقیقاً چنین چیزی را مستدلاً در همین وبلاگ پیشنهاد داده بودم از این طرح حمایت کردم ولی پس از مدتی تعداد 52 قلم کالا به بیش از 70 قلم افزایش یافت و این بار هم حقیر به حساب حسن ظنی که در نتیجه آرامش نسبی در بازار ارز پیدا کرده بودم، به دولت حق دادم با توجه به شناختی که از میزان ارز خارج شده در اثر نیاز به واردات مشابه همین کالاهای صادراتی دارد، چنین اقدامی انجام دهد؛ پس از محدودیت در صادرات برخی کالاها، بحث محدودیت واردات هم رخ داد و بازهم با توجه به میزان ارزی که برای کالاهای لوکس من جمله خودروهای گران قیمت از کشور خارج می شد، با این اقدام نیز موافق بودم اما با اعلام لیست کالاهای لوکس به این نتیجه رسیدم که گویی این بار قرار است دولت از آن ور بام بیفتد.
محدودیت واردات کالاها، تنها باید برای کالاهایی اتفاق می افتاد که مشابه داخلی داشته و به لحاظ میزان تولید با کمبود نیز مواجه نباشیم و یا این که کالاهایی که صرفاً محدود به قشر بسیار مرفه جامعه و غیر مرتبط با زندگی روزمره مردم عادی باشد، اما محدودیت واردات کالاهایی مانند موبایل و لب تاب و کامپیوتر واقعاً برایم عجیب به نظر رسید. حتی واردات کالایی مانند تبلت نیز با توجه به این که تولید داخل کفاف نیازمان را نمی دهد نیز منطقی به نظر نمی رسد. حقیقت این است که اگر واردات کالاهایی مانند خودروهای چند صد میلیونی ممنوع شود تنها اتفاقی که می افتد این است که قیمت این خودروها در داخل افزایش می یابد و این افزایش در زندگی مردم عادی هیچ خللی ایجاد نمی کند، اما وقتی واردات موبایل و لب تاب ممنوع می شود یک بازار سیاه برای کالاهایی ایجاد می شود که حقیقتاً در زندگی مردم عادی مصرف دارند. اکنون هر خانواده ای که دانشجو و حتی دانش آموز دارد، به لب تاب یا موبایل نیاز واقعی دارد و این چنین بازار سیاهی تنها منجر به افزایش قاچاق و فشارمضاعف بر خانوارها می گردد. امیدوارم دولت پس از آزاد گذاشتن افراطی بازار واردات و صادرات به ورطه تفریط و سخت گیری غیر منطقی کشانده نشود، حقیقتاً عرصه اقتصاد با این همه فاکتورهای پیچیده طاقت این همه اقدامات نسنجیده و آزمون و خطا را ندارد.
سوال حیاتی از دولت این است که اگر وضعیت کشور اینقدر در تنگناست که حتی برای خرید کامپیوتر و موبایل و خودروهای معمولی هم ارز نداریم، پس چرا تا همین 2-3 هفته پیش خودروهای چند صد میلیونی و تجملاتی با ارزهای غیر آزاد از مبادله ای گرفته تا یارانه ای صورت می گرفته است؟! و این که در حالی که تولید خودرو در کشور تقریباً تعطیل است، ممنوعیت واردات خودروهای معمولی چه عواقبی جز متشنج تر کردن بازار پرآشوب خودرو و گرانی مضاعف و نارضایتی عمومی در پی دارد؟! آیا این تأخیر فازهای چند ماهه در مدیریت اقتصاد کشور و ادامه سوء مدیریت ها، نیاز به تقویت تیم اقتصادی کابینه و واگذاری مسائل اقتصادی به اهلش را اثبات نمی کند؟! آیا این سوءمدیریت ها را می توان با خودزنی و قسم حضرت اباالفضل فقط به تحریم ها منتسب دانست؟! آیا این سوءمدیریت ها در عرصه اقتصاد به وادادگی در عرصه سیاست خارجی و پیش کشیدن بحث مذاکره، ترکیبی برای نوشاندن یک جام زهر دیگر نیست؟! آیا این جنگهای بین سران قوا یک جنگ زرگری نیست که خاطره جام زهر اول را در دل زنده می کند؟! بحث از مجرایش خارج شد و حقیقتاً قصد کشاندن به اینجا را نداشتم اما این چند خط را پاک نمی کنم و نام مطلب را بر اساس همین مطالب انتخاب می کنم و این که من هم به همراه شما دعا می کنم که هرچه زودتر به خاطر یاوه گویی هایم از مخاطبانم عذر بخواهم! و چنین عذر تقصیری به مراتب برایم شیرین تر از این سخنانی است که برخی مسئولان کشورم علی رغم تذکر رهبر انقلاب در باب مذاکره با آمریکا بر زبان می آورند.
و این که امیدوارم این قوانین سختگیرانه برای برخی از ما بهتران که از پایگاه های دولتی یا رانت های اطلاعاتی برخوردار بوده و قبلاً میزان انبوهی موبایل یا لب تاب و امثالهم وارد کرده اند، تصویب نشده باشد و این که امیدوارم برخی از افراد بی صلاحیت که در دولت خانه کرده اند با این اقدامات قصد ایجاد نارضایتی های عمیق را در مردم نداشته باشند و مردم مثل همیشه تحمل و بصیرت تشخیص فتنه های داخلی و خارجی را داشته باشند.
مطالب مرتبط:
تحلیلی بر محدودیت های صادراتی
قوانین صادراتی اصلاح شود
بی انصافی برنامه پایش، پاسخ به تحریم دولتی ها
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
بی توجهی خودروسازان به امر رهبر
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
کاش دولت همیشه علمی عمل کند
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
مدام نگویید بانکداری ما ربوی است
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/19
10:24 ص
طی 1-2 روز گذشته مطلبی در خصوص فوت یک نفر زیر شکنجه های پلیس فتا در سایت ها و منابع خبری ضد انقلاب منتشر می شود که تا کنون از سوی این پلیس، اطلاعات یا تکذیبیه ای در این خصوص منتشر نگردیده است. سایت های خبری ضدانقلاب از قبیل بالاترین و بی بی سی و رها و شبکه های اجتماعی از قبیل فیس بوک و پلاس و... به شدت روی این مسئله در حال مانور کردن هستند. این سایت ها ایشان را فردی 35ساله و وبلاگ نویس "دگر اندیش دینی" معرفی نموده اند و این که فرد نامبرده یکروز قبل از دستگیری، در خصوص تهدیدهای شدیدی که به صورت تلفنی به وی شده بود، مطلبی را در وبلاگش منتشر نموده و این که نامبرده دفن نیز شده است.
مجدداً اعلام می کنم فارغ از این که معنی دگر اندیش دینی چیست و معمولاً یک چنین فردی اگر وبلاگ نویس باشد چه چیزهایی را منتشر و منعکس می کند، از مسئولان مستقیم پلیس فتا و ارگان های نظارتی درخواست می کنم نسبت به ارائه گزارش یا برخورد با عاملان امر یا تکذیبیه مستند هرچه زودتر اقدام نمایند، هر یک ساعت تأخیر در پاسخگویی می تواند می تواند به واگذاری چند سنگر گردد و حال این که واقعاً مدتی است که جایگاه بازجویی و محاکمه و مجازات گویی در برخی ارگانهای ما دچار اختلال گردیده است و تمام این ها باعث حساسیت بیشتر مسئله می گردد.
متأسفانه مدتیست که آبروی نظام دستاویز اقدامات ابلهانه ی به ظاهر انقلابی امثال دست اندرکاران زندان کهریزک، لباس شخصی ها، افرطیون و حتی برخی به اصطلاح مداحان گردیده است و از مسئولان نظام و رییس قوه قضاییه و رییس قوه مجریه و رییس مجلس تقاضا داریم هر گونه حمایت و مصلحت اندیشی را نسبت به اینگونه افراد بردارند و در صورتی که واقعاً تمایل به حفظ آبروی نظام و حرمت زندانیان و اجرای عدالت دارند بین زندانیان و مجرمان و یا متهمان مختلف تفاوت نگذارند و برای ایشان خط قرمز و نارنجی و زرد قائل نباشند، چرا باید بین رفتاری که با سران فتنه و مهدی و فائزه هاشمی و سعید مرتضوی و سایر زندانیان سیاسی و یا حتی فتنه گران کوچکی مانند زندانیان کهریزک این همه تفاوت باشد؟ به راستی اگر با بانیان حادثه کهریزک قاطعانه و به درستی برخورد می شد دیگر شاهد چنین اتفاقاتی می شدیم؟ ماهم قبول داریم که در اوج فتنه نمی شد به بحث کهریزک معطوف شد اما بعد از آن نیز به درستی عمل نشد.
پلیس فتا یکی از متولیان جنگ نرم است و این که خود به نقطه ضعفی بزرگ تبدیل گردد چگونه قابل توجیه است، حقیر از مسئولان نظام خواهش می کنم نسبت به آبروی نظام و زحماتی که سربازان مخلص و افسران جنگ نرم در فضای حقیقی و مجازی انجام می دهند حساس باشند، چرا که این گونه اعمال، جبهه خودی را به شدت تضعیف و آسیب پذیر می نماید، به خصوص وقتی که با بانیان امر نیز قاطعانه برخورد نمی شود. به راستی ما هرچقدر هم از انقلاب و اسلام در برابر ضدانقلاب خوب دفاع کنیم هرگز نمی توانیم دفاع بد و گل به خودی برخی به ظاهر خودی ها را جبران کنیم.
مطالب مرتبط:
این مدافعان انقلاب را سرخورده کنید
امان از این مداحان!!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/18
9:8 ص
با توجه به این که مجلس، سالهاست تحت هدایت شما و دوستان و اقوام تان از علی مطهری و باهنر و توکلی و نادران و امثال ایشان به جای تصویب قوانین کارگشا به مقابله با دولت است، و با آشکارتر شدن همت شخص شما به سوال از رییس جمهور، رفتارتان را در تضاد با این جمله ی قدیمی "رطب خورده، منع رطب کی کند؟" می دانم که برگرفته از سیره و احادیث دینی و فقهی است، چرا که:
آقای علی لاریجانی! همانطوری که شما دفاع از حقوق و جایگاه مجلس را تنها وظیفه ی مهم خود می دانید، آقای رییس جمهور هم به غلط همین وظیفه را در خود حس می کند، و حال این که مجلس و دولت جز به حکم تنفیذ و تأیید رهبر و خدمت به مردم و کشور هیچ اعتباری ندارد.
آقای لاریجانی! همانطوری که شما برخی منویات رهبر را فقط توصیه ای می دانید، آقای رییس جمهور نیز همین اشتباه را می کند و اینچنین است که قوانینی مانند طرح نظارت نمایندگان تعطیل و وقف دانشگاه آزاد تأیید می شود.
آقای لاریجانی! همانطوری که شما در برابر منتقدان به مجلس، متعصبانه موضع می گیرید، رییس جمهور نیز نسبت به منتقدان دولت همین گونه موضع می گیرد و حال این که ادعای انتقادپذیری تان گوش عرشیان را کر کرده است.
آقای لاریجانی! همانطوری که شما در مواقعی که باید حضور می داشتید، فقط سکوت داشتید، رییس جمهور نیز همین عمل زشت را انجام دادند اما نه مثل شما چند ماه، بلکه چند روز.
آقای لاریجانی! شما نیز با ظاهری جدی و بزرگ منشانه، اعمالی غیربزرگانه انجام می دهید و صدای کلفت را معرف بزرگی شخصیت تان می دانید.
آقای لاریجانی! شما هم مثل رییس جمهور هرجا که کم می آورید با شوخی های بی مزه مسئله را دور می زنید، و حال این که مردم را دور زده اید.
آقای لاریجانی! بعضی وقت ها و فقط بعضی وقت ها آرزو می کنم که شما رییس جمهور و احمدی نژاد رییس مجلس شود تا ببینم این بار چه کسی رییس جمهور را از همه مهمتر می داند و و چه کسی فقط مجلس را در رأس امور خواهد دانست!؟ البته این آرزو را همیشه زود پس می گیرم.
آقای لاریجانی! اگر رییس جمهور اینچنین به لجاجت کشیده شده است، بدانید که این غریضه را شما با لجاجت هایتان در برابر دولت نهم و استیضاح های بی منطقی و نابجا در وجود ایشان بیدار کردید.
آقای لاریجانی! همانطوری که شما ملت را هشیار بر اعمالتان نمی دانید، رییس جمهور نیز این هشیاری ملت را بعضاً فراموش می کند.
آقای لاریجانی! اگر وضعیت اقتصادی کشور در شرایط خوبی قرار ندارد، شما هم به اندازه ی خودتان به دلیل کم کاری در وضع قوانین مناسب و ایجاد حواشی بی جا و برهم زدن آرامش روانی و سیاسی و اجتماعی جامعه مقصرید.
آقای لاریجانی! فارغ از اختیارات قانونی، سنگی را که در دست گرفته اید بر زمین گذارید، شما به لحاظ شرعی صلاحیت سؤالسار دولت را ندارید.
مطالب مرتبط از همین وبلاگ:
پیشنهاد جنگ تن به تن به احمدی نژاد و لاریجانی
تحلیل نامه احمدی نژاد به رهبر
سوال از رییس جمهور تبلیغاتی نیست؟!!
فاصله سران قوا تا خیانت
سران هنوز محترم قوا! بخوانند
خطاب به مسئولان محترم قوا
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
دیگر کسی در رأس امور نیست؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/17
1:30 ص
با توجه به اتفاقات مثبتی که در تنظیم بازار ارز و مبارزه با بازار سیاه آن، همچنین کنترل ارزهای تخصیصی به ترتیب اولویت و کنترل بازار صادرات، رخ داده است، به نظر می رسد رشد التهاب بازار در حال توقف است و این چاره اندیشی ها باید اینقدر ادامه یابد که توقف التهاب به آرام شدن وضعیت و بازگشت به ثبات منجر شود. همانطوری که قبلاً پیش بینی کرده بودم علی رغم کنترل بازار ارز و سکه همچنین کاهش قیمت جهانی طلا، سودآوری دلالی در این بخش ها در حال کاهش یافتن است اما با توجه به این که هنوز دولت چاره ای برای جذب نقدینگی ها ننموده است، همچنان افزایش قیمت ها در بخش های دیگری مانند خودرو بهبود نیافته است.
با توجه به کاهش ارزش پول ملی، نقدینگی های دست مردم عملاً بی ارزش و خنثی شده اند و یکی از دلایلی که رشد قیمت ها تا حدودی کنترل شده اند همین بی ارزش شدن نقدینگی است. اما این وضعیت نمی تواند کاهش قیمت ها و بازگشت به وضعیت سابق و ایجاد یک شرایط مطمئن را منجر شود مگر این که امکان جذب نقدینگی ها افزایش یابد و از سویی تولید ملی در جهت افزایش عرضه مورد حمایت قرار گیرد.
رابطه ی بین حمایت از تولید و جذب نقدینگی بسیار روشن است چرا که نقدینگی ها باید از بازار و یا نقاط مضر جمع آوری شده و به تولید سرازیر گردند و تا وقتی که شیر نقدینگی به سمت بازار باز باشد، عملاً تولید نیز قادر به تأمین نیازهای اولیه خود در تأمین مواد اولیه و بهسازی نخواهد بود. هم اکنون نرخ تورم تقریباً دوبرابر سود بانکی است و مردم ترجیح می دهند پولی را که در بانک گذاشته اند را بردارند و بروند و خرید کنند و کالاهایی را که در آینده قصد خریدشان را داشتند و حتی نداشتند را خریداری کنند و این مسئله یعنی خالی شدن دست بانک ها برای دادن تسهیلات مورد نیاز صنایع همچنین افزایش نقدینگی و افزایش تقاضا و ایجاد تورمی چندگانه، چرا که هم اکنون تعداد زیادی از صنایع از جمله خودروسازی به دلیل نداشتن نقدینگی و البته سوءمدیریت و سوءاستفاده خودروسازان، با تعطیلی تولید مواجه شده اند و همین تعطیلی تولید، تورمی لجام گسیخته را در بازار خودرو ایجاد نموده است، حال این که با بحرانی شدند بازار خودرو، عطش خرید خودرو بیشتر شده است یعنی افزایش تقاضا در برابر کاهش عرضه ایجاد گشته است. در صورت تأمین نقدینگی تولید از سویی تولید افزایش می یابد و از سوی دیگر موجب افزایش اشتغال و قدرت کشور می شود و از خروج ارز نیز جلوگیری نموده و موجب قدرت جذب بیشتر نقدینگی و استقلال کشور و واکسینه شدن در برابر تحریم ها می گردد.
اینک بانک ها که فاصله ی بین سود بانکی تسهیلات و نرخ تورم را مشاهده می کنند، بر اساس منافع اقتصادی از پرداخت هرگونه تسهیلات خودداری می کنند، چرا که پرداخت چنین تسهیلاتی مترادف با کاهش سرمایه واقعی آنها خواهد بود و اینچنین حتی خود بانک ها نیز به بورس بازی و دلالی و خرید و فروش تمایل پیدا می کنند، مگر این که به از مابهترانی چون مه آفرید خسروی ها تسهیلاتی پرداخت نمایند و البته خاوری هایی نیز این وسط سودشان را ببرند تا با پرداخت این تسهیلات موافقت نمایند؛ در چنین شرایطی بهترین راه این است که نرخ سود بانکی آن قدر به نرخ تورم نزدیک شود که دوباره قابلیت جذب نقدینگی را داشته باشد و از سویی دادن پرداخت تسهیلات آن هم بدون باندبازی و فساد اداری برای بانک ها بصرفد تا حاضر به این کار بشوند.
افزایش نرخ تسهیلات موجب خواهد شد هم نقدینگی ها جذب شود و هم کسی به خاطر فاصله بین نرخ تورم و نرخ سود به دنبال تسهیلات نگردد، بلکه تنها کسانی که امکان ایجاد ارزش افزوده ای بیش از نرخ تورم دارند به دریافت تسهیلات روی آورند و از سویی همین مسئله موجب می شود سودبانکی که بزرگترین رانت کشور است و موجب بزرگترین فساد اقتصادی و اداری کشور (مه آفرید خسری ها و خاوری ها) نیز شده است، از این حالت مفسده انگیز خارج شده و به سلامت اقتصادی کشور آن هم در جهت پویایی و اشتغال کمک نماید، نمی توان توقع داشت رانتی به این بزرگی (فاصله زیاد بین سود بانکی و نرخ تورم) وجود داشته باشد و طماعان به دنبال استفاده از آن نباشند و بانک ها نیز این رانت را جز به از ما بهتران ندهند.
یقیناً با کاهش نقدینگی و افزایش تولید، تورم نیز کاهش یافته و دولت می تواند دوباره سود بانکی را متناسب با نرخ تورم پایین آورد، اما در حال حاضر این نرخ سود بانکی تنها روز به روز شرایط را بدتر می کند. البته دولت می تواند بخشی از سود بانکی مربوط به صنایع را به عنوان یارانه تقبل نماید و آن را به حساب یارانه ای که باید برای هدفمندی به ایشان می داده است بگذارد تا هم صنایع امکان تأمین مواد اولیه را داشته باشند و هم امکان توسعه و بهسازی را. دیگر اکنون دولت باید متوجه شده باشد که با سود بانکی خیلی پایین تر از نرخ تورم نمی توان ترمزی برای کاهش سرعت تورم ایجاد کرد مگر این که موج معلق زدن ماشین اقتصاد کشور شده و آن را به دره سقوط پرتاب نماید، بلکه باید با نرخ سود بانکی کم کم روی تورم تأثیر گذاشت و سرعت تورم را کاهش داد و مانند ترمز abc از قفل شدن چرخ اقتصاد کشور جلوگیری کرد.
در کنار تمام این مسائل بحث اقتصاد مقاومتی باید خارج از یک مسئله شعاری مورد اهتمام قرار گیرد چرا که دولت باید سریعاً درصدد شناخت نقطه ضعف ها برآمده و همانطوری که امکان تحریم بنزین را با سهمیه بندی سوخت و افزایش تولید بنزین از بین برد، نقاط ضعف را شناسایی و با حل آنها و یا ایجاد راه های جایگزین قبل از هرگونه تحریم و تنشی خیال تولیدکننده ها را برای تولید بیشتر راحت نمایند.
مطالب مرتبط از همین وبلاگ:
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
بی توجهی خودروسازان به امر رهبر
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
کاش دولت همیشه علمی عمل کند
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
مدام نگویید بانکداری ما ربوی است
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/16
1:56 ع
در حالی که امروز مطلبی را در خصوص وصول سوال از رییس جمهور می نوشتم، یک از دوستان ذیل "تحلیل نامه احمدی نژاد به رهبر" از حقیر انتقاد کرده بود و عدالت و انصاف مرا زیرسوال برده بود که پس از درج مطلب مزبور "مهمتر از سوال، لحن سوال و جواب است" لازم دیدم لینک برخی از این مطالب را تقدیم کنم، توضیح این که موضع حقیر با توجه به تغییرات جزئی امثال مطهری و لاریجانی و باهنر تغییر نکرده است اما مواضعم با توجه به تغییراتی که در شخصیت احمدی نژاد بروز پیدا کرده است تغییر یافته است ولی همچنان نسبت به مواضع برحق آن موقع ایشان از قبیل ولایت مداری، ساده زیستی، استکبارستیزی، پرکاری و حاشیه گریزی (که البته بسیاری از این خصلتها هنوز کم و بیش در ایشان باقی مانده است)، اعتقاد راسخ دارم:
مهمتر از سوال، لحن سوال و جواب است
چگونه احساس خطر نکنم؟!
علی مطهری! مرگ بر ضد ولایت فقیه!
این چند نفر!!!
اصولگرایان منتقد یا اصولگرایان غرغرو؟؟
رأس امور بودن، رأس امور مجلس نهم
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.