91/11/11
11:42 ع
امشب در خبرها شنیدیم که بانک ملت ایران، توانست با بکارگیری یک تیم حقوقی قوی متشکل از حقوق دانان داخلی و خارجی و با شکایت علیه اتحادیه اروپا، غیر قانونی بودن تحریمهای این بانک را که از قریب 3 سال پیش کلید خورده بود را به اثبات برساند و این که می توانند کلیه خسارت های وارده از اتحادیه اروپا را که به این تحریم دامن زده بود را مطالبه نمایند. این خبر خوشحال کننده آنگاه با ارزش تر می شود که بدانیم براساس آرای وحدت رویه، این حکم به راحتی و با پیگیری سایر بانک ها قابل توسعه است و این تحریم های بانکی که مدت چند سالی است تجار، صنعتگران، تولید کنندگان و مردم ما را در بحث واردات، صادرات و تنظیم بازار دچار مشکل کرده بودند با شکست مواجه می شوند.
قابل توجه این که با توجه به عدم همکاری بانک های خارجی در امور مربوط به انتقال پول، این عملیات تنها از طریق بانک های ایرانی میسر بود که تحریم هایی که علیه این بانک ها نیز وضع شد، عملاً موجب اخلال در خرید مواد اولیه صنایع، صادرات، واردات مواد ضروری، ورود تکنولوژی های جدید و ... گردیده بود. موفقیت اخیر به لحاظ جنبه های متعدد قابل توجه است، هم نشان دهنده ی مظلومیت و حقانیت ایران در خصوص تحریم های مختلف و متنوع وارد شده است، هم می تواند به سایر بانک های ایرانی نیز توسعه داده شود، هم موجب تسریع فعالیت های بخش های دولتی و خصوص در زمینه های متعدد اقتصادی می گردد و هم امیدی برای پیگیری های حقوقی و ابطال سایر تحریم ها ایجاد می کند تا سایر بخشهای اقتصادی که از تحریم ها متضرر شده اند فقط منتظر لغو تحریم ها نمانند.
در پایان کسب این موفقیت بزرگ را که در سالروز ولادت پیامبر اکرم و در آستانه ی دهه ی مبارک فجر رخ داده است را خدمت هموطنان عزیز تبریک می گویم.
این مطلب در پایگاه های حرف تو و 8 دی نیز منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: اقتصاد(40)، تحریم(16)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/11
9:40 ع
یادم هست که در اولین شعارهای آقای احمدی نژاد، ایشان با این مسئله که هر وزارتخانه ای برای خودش یک دانشگاه و موسسه تحقیقاتی راه بیندازند مخالف بودند و البته این نظر، حقیقتاً به عدالت آموزشی نزدیک تر بود، چون که هر وزارتخانه ای بودجه ی کلانی صرف آموزش عالی می کرد و حال این که این بودجه ها صرفاً برای پرسنل همان وزارتخانه صرف می شد و این که سطح کسب آگاهی نیز در این گونه دانشگاه ها از دانشگاه هایی که مستقیماً زیر نظر وزارت علوم بودند پایین تر بود و این که در همان وزراتخانه نیز عدالت در خصوص امکان تحصیل رعایت نمی شد چرا که غالباً این مدیران و افراد با نفوذ بودند که امکان ادامه تحصیل در این دانشگاه ها را می یافتند و همین سطوح بالای تحصیلاتی نیز باعث ارتقای شغلی بشتر این افراد با نفوذ می گردید، مشکلی که از دیرباز در وزارت آموزش و پرورش موجب شده است که به جای اینکه نخبگان به سطوح بالای مدیریتی برسند، افراد ضعیفی به این حوزه ها وارد شده و موجب عدم پیشرفت مناسب این وزارت خانه حیاتی گردند، که نمونه اش را در همین طرح تغییر نظام آموزشی به 6-3-3 و اکنون هم 3-3-3-3 دیدیم (لطفاً تحلیل دقیق مسئله را به مطالب مرتبط ذیل همین مطلب مراجعه نمایید.
اما امروز اخبار اعلام کرد که براساس توافقات صورت گرفته، وزارت آموزش و پرورش اقدام به تأسیس دانشگاه ویژه ای تا سطح دکترا برای کارمندان خود و افراد دیگر!!! نموده است. البته با توجه به این که از سابقه ی وزارت آموزش و پرورش در صدور امکانات ویژه آموزش کل کشور به نام کارمندان این وزارتخانه مطلع بودم زیاد تعحب نکردم، تنها احساس کردم در ادامه مدارس شاهد، که در خدمت فرزندان کارمندان وزارتخانه آموزش و پرورش بود، دانشگاه هایی نیز برای سرویس دادن به کارکنان به ویژه مدیران آموزش و پرورش تأسیس شده است، مشکلی که از دیرباز در وزارت آموزش و پرورش موجب شده است که به جای اینکه نخبگان به سطوح بالای مدیریتی برسند، افراد ضعیفی به این حوزه ها وارد شده و موجب عدم پیشرفت مناسب این وزارت خانه ی حیاتی گردند، وزارتخانه ای که همواره از بحران وزیر مناسب رنج برده و موجب تضییع حقوق معلمان و زحمت والدین و دانش آموزان نیز گردیده است، که نمونه اش را در همین طرح تغییر نظام آموزشی به 6-3-3 که قبل از یکسال لزوم تغییر آن به نظام 3-3-3-3 مشاهده شد (لطفاً تحلیل دقیق مسئله را به مطالب مرتبط ذیل همین مطلب مراجعه نمایید).
مدارس شاهد نیز اگر چه در ابتدا برای خدمت به خانواده های شهدا و ایثارگران پاگرفت ولی به تدریج و با افزایش سن فرزندان شهدا و ایثارگران و جانبازان، عملاً در اختیار کارمندان آموزش و پرورش قرار گرفت که تشکیل دانشگاه فرهنگیان نیز در همان راستا به نظر می رسد. البته من با ارتقای برنامه های آموزش در مدارس شاهد مخالف نیستم بلکه معتقدم که باید سایر مدارس نیز مانند این مدارس در اولویت رسیدگی قرار گیرند.البته این دیدگاه مدیریتی در بسیاری از سازمانها و نهادهای اداری و مالی وجود دارد که نمونه ی پررنگش در ارائه ی خدمات و تسهیلات بانک کم بهره و طولانی مدت ویژه و مستمر (در مدت های معین مثل 2 سال) به کارمندان بانک است که موجب گردیده است سطوح کارمندان سطح پایین بانکها از کارشناسان سایر نهادها به مراتب فراتر رود، که البته در این خصوص و سایر موارد نمی خواهم نسبت به کارمندان بانک یا سایر نهادها قلمی بزنم بلکه منظورم لزوم گستراندن عدالت در تمام اقشار جامعه است نه این که هر نهاد و اداره یک رانت ویژه ی پرسنل خود آنهم از محل اعتبارات عمومی ایجاد نماید و این که چه خوب است که دولت همان رویه ابتدای کار را در افزایش عدالت در زیرمجموعه های خود و با شدت و پیگیری بیشتر دنبال کند و نگذارد هر ارگان، نهاد و وزارتخانه، خدمات خاصی را از بودجه ی عمومی و مربوط به تمام مردم، برای کارمندان خویش فراهم نماید.
این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است.
مطالب مرتبط:
آقای وزیر شما را چه به وزرات؟!!
ایمنی، مفقود بزرگ در نظام آموزشی
اشتباهی بزرگ از وزارت آموزش و پرورش
خرج تراشی جدید دولت برای والدین
نظام جدید آموزشی و مشکلات آن
مدارس شاهد به نام شهدا به کام بعضی دیگر
کتب کمک آموزشی مخل سلامتی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/9
10:29 ص
با توجه به داغ شدن بحث اجرای فاز دوم اجرای هدفمندی یارانه ها، یک نظرسنجی در این خصوص تدارک دیده ام که از شما دعوت می کنم در آن مشارکت فرمایید، نظرسنجی در نوار سمت راست وبلاگ قابل مشاهده است.
91/11/8
10:11 ع
با توجه به تجربه ای که در فاز 1 اجرای هدفمندی یارانه ها داریم، به نظر می رسد که عدم تحقق شعار دولت در زمینه تمام 7 بخش تحول اقتصادی منجر به بروز خسارت های زیادی شد، تحولهایی که قرار بود برای تمام بخشهای مهم اقتصادی کشور صورت گیرد که متأسفانه رخ نداد، امروز علی رغم این که یک فاز از هدفمندی اجرا شده است اما همچنان شاهدیم که دولت سایر بخشهای تحول اقتصادی را به کنار نهاده و به اجرای فاز 2 هدفمندی می اندیشد. به منظور این که اهمیت اجرای کامل تحول اقتصادی را گوش زد نمایم، تجاربی را که از عدم اهتمام به این مسئله در فاز 1 رخ داد را گوش زد می نمایم:
ما در اجرای فاز 1 متوجه شدیم که وقتی نقدینگی به جامعه تزریق می شود اگر بانک نتواند آنها را جمع کند معضل تورم ایجاد می شود، تورمی که به لحاظ گستردگی و عمق غیر قابل مهار خواهد بود، پس قبلا از اجرای فاز 2 باید کارکرد جذب سرمایه را در بانکها احیا نمود.
در اجرای فاز 1 هدفمندی فهمیدیم که اگر بانک نتواند سرمایه درگردش صنایع را تأمین کند و یا نتواند بدهی هایش را از طلبکاران پس بگیرد اقتصاد کشور با چالش مواجه می شود، چرخ تولید از حرکت باز می ایستد و کمبود عرضه کشور را محتاج واردات بی رویه می کند.
در اجرای فاز 1 متوجه شدیم که درآمدهای باد آورده ای که در راستای تورم و مشاغل دلالی رخ می دهد بدون پایش درآمدی قابل کنترل، نظارت و اخذ مالیات نیستند. اکنون شاهدیم که برخی مشاغل واسطه گری مانند خرید و فروش خودرو، سود سرشاری را نصیب دلالان و نمایشگاه های خودرو کرده اند اما مالیاتی که از ایشان اخذ می شود هیچ تناسبی با درآمد آنها ندارد و وقتی مالیات متناسب از ایشان اخذ نمی شود در واقع نظام توزیع عادلانه ثروت دچار اختلال می گردد و عملاً مشاغل واسطه ای به دلیل سودسرشار و مالیات ناچیز مورد استقبال بیش از حد واقع شده و بر تورم ها می افزایند.
در اجرای فاز 1 متوجه شدیم که نداشتن احاطه اطلاعاتی به بازارهای مختلف مسکن و خودرو و سایر بخشهای واسطه ای و بازار ارز و سکه امکان مدیریت و شناسایی مفسدان و اخذ مالیات را از بین می برد، اگر شبکه اطلاعاتی بازار ما کامل و غیر قابل فرار بود و هر دلار یا سکه یا.... که به فروش می رسید مشخص و ثبت می شد گردش سرمایه و کالا قابل کنترل و مدیریت بود و هم اخذ مالیات میسر بود و هم طبقات درآمدی را می توانستیم بشناسیم و هم جلوی مفاسد م مفسدان اقتصادی را بگیریم.
در اجرای فاز 1 متوجه شدیم که نظام واردات و صادرات ما دچار اختلال است، هم سرعت مغز اقتصاد در تشخیص و پیش بینی شرایط بازار ضعیف است و هم سیستم اعصاب برای صدور فرمان های لازم جهت صادرات و واردات کند است و هم سرعت عضلات گمرک و مکانیزم های وارداتی جهت انجام واردات و صادرات و این چنین وقتی بحران خاصی برای یک کالا رخ می داد رفع بحران ماه ها به طول می انجامید.
در اجرای فاز 1 متوجه شدیم که مقوله ای به نام دهک بندی و خوشه بندی با این که این همه انرژی و هزینه برایش صرف شد عملاً نه تنها میسر نیست بلکه فقط باعث منتقل شدن استرس و فشار روحی به افراد می شود، شاید روزی که تمام درآمدها، گردش سرمایه و تمام اموال افراد به صورت رسمی در بانکهای اطلاعاتی دولت درج شود بتوان یک طبقه بندی صحیح جهت توزیع صحیح یارانه ها صورت داد که البته تا آن زمان حقیقتاً ورود به بحث دهک بندی مقوله ای به شدت اعتماد زدا و اشتباه است.
در اجرای فاز 1 متوجه شدیم که هر کاهش و قطع یارانه ی برخی افراد یا خودروها یا تولید یا ... به معنی غیرقابل اطمینان بودن طرح و مجری طرح تلقی می شود، دولت نباید درآمدهای یارانه ای خود را طوری تنظیم کند که برای کسب آنها دست به اقدامات اعتمادزدا گردد.
در اجرای فاز 1 متوجه شدیم که هر عدم حمایتی از تولید به یک تنش بزرگ اجتماعی و اقتصادی در آن بخش منجر می شود، به عنوان مثال وقتی تولید علوفه دچار مشکل شود، تولید دام و طیور مشکل می شود بعد مشکل واردات و بعد هم بحث تعطیلی تولید و گرانی های فزاینده دام و طیور و تشکیل صف و کمبود و هزینه های سیاسی و اجتماعی می گردد و یا عدم حمایت تسهیلاتی از تولید کنندگان خودرو که موجب کاهش تولید و جهش تورمی در بخش خودرو و یک معضل و تنش اجتماعی و نمودی از ضعف دولت تبدیل می شود و .....
در فاز 1 متوجه شدیم که بر عکس آن سیاست آقای احمدی نژاد، که گمان می کند تولید های کم بهره ور باید تعطیل شوند، در شرایط تحریم باید درس گرفت که همان تولید کم بهره ور را نیز باید محکم و حمایت کافی سرپا نگاه داشت، چرا که وقتی دولت امکان حمایت تکنولوژیکی از تولید را ندارد، حق ندارد با تعطیلی همین صنایع قدیمی کشور را وابسته تر به واردات نماید به خصوص که نه امکان تأمین ارز وجود ندارد نه امکان واردات آسان و هر لحظه نیز این شرایط احتمالاً سخت تر خواهد شد.
در اجرای فاز 1 متوجه شدیم که قیمت هیچ چیزی را با نظارت و بگیر وببند نمی شود کنترل کرد، بلکه باید از ابزارهای اقتصادی مثل تنظیم بازار و قدرت بانکها و بورس در جذب نقدینگی و مالیات استفاده کرد و این که هر اشتباه در این مقوله به قیمت خرد شدن کمر تولیدکننده و مصرف کننده تمام خواهد شد، متوجه شدیم که دولت نمی تواند اینقدر قیمتها را ثابت نگاه دارد که تولید کنندگان ورشکست شوند و نمی تواند اینقدر قیمت را بالا ببرد که مردم به خاک سیاه بنشینند.
در اجرای فاز 1 متوجه شدیم که اگر مدیریت ضعیف باشد، فرصت طلبان و سوءاستفاده کنندگان همان نقطه را محلی برای مکیدن خون اقتصاد قرار می دهند و کندن این زالوها هیچ وقت تمام نمی شود مگر این که نقطه ضعف ها رو تبدیل به نقطه قوت کنیم.
در اجرای فاز 1 متوجه شدیم که اعتماد مردم همیشگی نیست، اگر چه مردم صبورند و علاقمند به مسئولان، ولی وقتی که می بینند دولت قادر به تنظیم بازار نیست، با رفتارهایی که از بی اعتمادی نشأت می گیرد تعادل بازار را بیش از پیش بهم می زنند.
در اجرای فاز 1 فهمیدیم که برخی عوامل مانند تحریم وجود دارند که می توانند هدفمندی یارانه ها را از کنترل خارج کرده و گرانی ها را طوری افزایش دهند که با یارانه های پرداختی قابل جبران نباشد، پس دولت باید درس عبرت گرفته باشد که عمل جراحی به این مهمی را نمی توان در یک محیط غیر ایزوله و آلوده به میکروب تحریم انجام دهد مگر این که قبل از اجرای فاز 2، مبانی اقتصاد مقاومتی را در اولویت قرار دهد تا میزان آسیب پذیری اقتصاد را از تحریم ها به حداقل برساند.
این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است.
مطالب مرتبط:
شاه کلیدی برای حل مشکلات اقتصادی کشور
پایش و اجرای فاز دوم هدفمندی
دلایلی برای توقف موقت فاز 2 هدفمندی
هدفمندی بدون اعتماد سازی؟!
اظهارات جدید و مهم رییس جمهور+تحلیل
آرامش بازار مقدمه گام های بعدی دولت
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
قوانین صادراتی اصلاح شود
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اقتصاد مقاومتی یعنی ...
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
حذف یارانه 10 میلیون نفر، اولین نشانه غیر قابل اعتماد بودن
به مناسبت راستی آزمایی اطلاعات خانوارها در هدفمند کردن یارانه ها
سوالی فقط از سر پاسخ طلبی در مورد هدفمندی یارانه ها
دهک بندی برای پرداخت نقدی یارانه ها و نقایص آن
باز هم هدفمند کردن یارانه ها!!
کارمندان، بازنشستگان و بیش از نیمی از کارگران، جزء خوشه 3 هستند!
اشتباه دوباره با عنوان دهک بندی!
حذف یارانه ی مرفهین بر پایه ی کدام اطلاعات جدید؟!
واقعاً، یارانه ی چه کسانی حذف می شود؟!
هدفمندی یارانه ها در عروسی خوبان+عکس
آیا واقعاً اجرای فازدوم هدفمندی به صلاح است؟!
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/7
9:6 ص
خانم اشمیت مذاکرات هسته ای را مجدداً به تأخیر انداخت و این نشان دهنده ی امیدیست که ایشان به شرایط بد اقتصادی ایران و کاهش قدرت چانه زنی در مذاکرات و کاهش تحمل مردم پیدا کرده اند. مسئولان ما به جای این که شرایط بد اقتصادی را با مبانی اقتصاد مقاومتی مدیریت نمایند، مشغول بحث در مورد چیزهایی هستند که شرایط را بدتر از این می کند. در حالی که تورم و نقدینگی در کشور، بازارهای حساس ارز و خودرو و مسکن را چون سونامی ویران می کند، دولت، خدا می داند به چه حجتی تمام وقتش را برای راضی کردن مجلس به اجرای فاز 2 هدفمندی گذاشته است. آقایان مسئولان فکر می کنند چه اتفاق جدیدی افتاده است که شرایط را برای فاز2 مهیا می دانند؟! مگر همین الان بهانه ی دولت در خصوص چگونگی اجرای فاز 1 هدفمندی، تشدید تحریمها نیست! خب با اجرای فاز 2 نیز که همین مسئله وجود دارد! به چه حجتِ غیر قابل بیانی، شرایط را متفاوت می دانند که می خواهند قیمتها را به 5 برابر برسانند!
آقای رییس جمهور! چرا متوجه نیستید که غرب چون کفتار منتظر است که زانو زدن دولت و ملت را ببیند، خیلی از آن روزی که از شما بابت اذعان به ضعف در برابر تحریمها و بحث مذاکره با آمریکا گلایه کردم نگذشته است، آیا شما با علامت هایی که دادید توانستید غرب و آمریکا را به مذاکره تشویق کنید یا ایشان را بیشتر به ضعف خود آگاه ساختید؟!
آقای رییس جمهور! رهبر انقلاب فرمودند که شرایط ما مانند شعب ابی طالب نیست ولی شما اصرار دارید با مدیریت آزمون و خطایی خود و در حالی که ملت نشان داده اند به اجرای فاز 2 در حال حاضر اعتقاد ندارند، در همین فرصت کمی که دارید سنگی بزرگ در چاه این ملت بیندازید. آقای رییس جمهور شما حق ندارید دولت بعدی را در عمل انجام شده ای قرار دهید که مردم به آن اعتقاد ندارند.
آقای احمدی نژاد! نمی دانم چرا مسائل و راه حل هایی که وجود دارند ویا به شما ارائه می شوند را در نمی یاببید؟! چرا بانک را مهیای جمع آوری نقدینگی نمی کنید؟! چرا با پذیرش اشتباهات، از مردم کمک نمی خواهید؟! چرا این روند مدیریتی توهین آمیز را تغییر نمی دهید؟! چند ماه پیش فرضیه های بدی را در خصوص دولت و شیوه مدیریت اقتصادی شما نوشتم که خودم هم می دانستم که این فرضیه ها بدبینانه هستند اما گویا سایر فرضیه هایم که خوش بینانه بودند در حال حذفند!
آقای احمدی نژاد! برای مردم مهم است که چرا شما آن همتی را که برای ابقای مرتضوی و یا ارتقای مشایی می گذارید، برای حفظ اقتصاد نمی گذارید! آن همتی را که برای تبیین چرایی رابطه مولوی و شمس می گذارید......، بگذریم از گلایه و گلایه گذاری گذشته است، شما گویا ترمز و فرمانتان با هم بریده است!
یک روز بدترین فرضیه اقتصادی را نوشتم و بعد گفتم انشاءالله که اشتباه است، روز دیگر از بابت بحث مذاکره با آمریکا و بزرگ کردن تحریمها از شما گلایه کردم و بازهم پنداشتم که تند رفته ام و روز دیگر هم فعالیت اقتصادی شما را بخشی از سناریوی جام زهر دانستم ولی خود را نکوهش کردم برای این نوشته، بازهم بحث انتخابات آزاد شما را با آقای هاشمی در یک راستا دیدم که نتوانستم ننویسم، امروز اما بازهم می نویسم چیزی را که حاضرم بمیرم، حاضرم تکه تکه شوم ولی غلط باشد.
آقای رییس جمهور! به خود بیایید! صدای کفتارها را بشنوید! شما هر گام که از ولایت مداری دور شدید صداها بلند تر شده است، آقای رییس جمهور! از وقتی که پرچم ولایت را بر زمین گذاشته اید، قطع نامه ها تأثیر گذار شده اند، حواستان هست؟! دیگر قطعنامه دان شان گویا پاره نمی شود!! آیا جستجو کرده اید که آخر چگونه می شود که از روزی که خودتان را بیشتر به انسان کامل نزدیک دانستید مشکلاتتان بیشتر شده باشد؟! دقت کردید که از وقتی که هدفمندی را مستقیماً به امام زمان منسوب کردید اینگونه شد؟! حتماً یادتان نیست که گفتم امام زمان اجازه نمی دهد از نامش سوءاستفاده شود، ولی من به این قضیه ایمان داشتم! پس می دانم تا شما باشید با آن برداشت اشتباهتان از مهدویت، که اخیراً در همایش مولوی بیان کردید، با آن جمله که انسان غیر کامل نمی تواند کسی را راهنمایی کند، با آن جمله که شمس را نزدیک به انسان کامل می دانستید که مولانا را هدایت می کرد، در حال طی مسیر فراز تا فرود هستید، حقیر این جملات شما را تنها در یک مسیر می بینم، در این مسیر که اطاعت تان را از مشایی توجیه و تخطی تان را از ولایت تبیین کنید، اشکالی ندارد، بتازید ما همانطوری که ایمان داریم خدا نمی گذارد شما از نام انسان کامل سوءاستفاده کنید، ایمان داریم که خداوند، بندگان محجوبش را که برای حمایت از این انقلاب خدایی و رهبر الهی که لام از کام بیرون نمی آورند را، حفظ خواهد کرد و اعتقاد داریم که امام زمان همانطور که نمی گذارد کسی از نامش سوءاستفاده کند، از نائبش حمایت قاطع خواهد کرد، ما به خدا توکل کرده ایم، به امام زمان توسل می جوییم و از ولی فقیه اطاعت می کنیم، شما هم به خضر خودگماشته تان به طی این مرحله ادامه دهید.
این مطلب در مجله پارسی بلاگ و سایت حرف تو منتشر گردید.
مطلب مرتبط:
شاه کلیدی برای حل مشکلات اقتصادی کشور
دلایلی برای توقف موقت فاز 2 هدفمندی
هدفمندی بدون اعتماد سازی؟!
نیاز بسیار فوری کشور
انتخابات آزاد رمزیست برای همراهی دولت
رابطه عدم تقویت تیم اقتصادی دولت با جام زهر
تلخ ترین فرضیه تورمی
یک فرضیه تورمی دیگر
آقای احمدی نژاد تشکر!
اظهارات جدید و مهم رییس جمهور+تحلیل
آرامش بازار مقدمه گام های بعدی دولت
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اقتصاد مقاومتی یعنی ...
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
کلامی با احمدی نژاد برای امانتداریش
جنگل های بلوط یعنی پذیرش معضل نقدینگی
دشمنان احمدی نژاد چرا مهربان شده اند؟!
رییس جمهور همچنان می تازد
آیا احمدی نژاد نجات می یابد؟!
این بار دعا کنید احمدی نژاد بخواند
رییس جمهور به کجا می رود؟!!
برای احمدی نژادمان و خودمان دعا کنیم...
آیا امام عصر مسخ انقلابش را به نام خودش می بیند؟!
بگذارید احمدی نژاد بخواند!
چگونه احساس خطر نکنم؟!
امام زمان (عج) را دست کم گرفتند
انحراف بدخیم در باب مهدویت، ریشه مشکلات
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/6
10:57 ع
مثل این که آقای رویانیان در اعتراض به سیاست های فدراسیون فوتبال مصاحبه کردند و به شدت از این که حق 30 میلیون نفر حامی پرسپولیس نادیده گرفته شده گلایه کرده اند، نمی دانم چطوری حساب کرده اند ولی ای کاش ایشان که یکی از مسئولان و مدیران اجرایی کشور بوده اند کمی در استفاده از اعداد بیشتر دقت می کردند چرا که:
1- در کشور ما خیلی از مردم اصلاً به فوتبال علاقه ای ندارند و خیلی هنر کنند فوتبال تیم ملی را نگاه می کنند، تازه با این وضعیت فوتبال کشورمان، همان را هم دیگر نگاه نمی کنند.
2- خیلی از مردم طرفدار تیمهای مناطق خودشان هستند که با سیاست های خوب دولت در تمرکز زدایی فوتبال، خیلی از استان ها اکنون تیم دارند و مردمشان نیز طرفدار تیم های خودشان هستند. چند درصد اصفهانی ها و گیلانی ها و آذربایجانی ها، پرسپولیس را به سپاهان و ملوان و تراکتورسازی ترجیح می دهند؟!
3- خیلی از کسانی که زمانی طرفدار پرسپولیس و استقلال بودند از این بودجه های کلانی که بابت این دو تیم از بودجه ی دولت صرف می شود ناراضی هستند، به خصوص که سطح فرهنگ و ادب فوتبال ما روز به روز بیشتر افول می کند!
4- خیلی از ایرانی ها اصلاً به دلیل صغر و کبر سن از فوتبال چیزی نمی دانند تا بخواهند طرفدار تیمی باشند! و خیلی از خانم ها اصلاً به فوتبال نمی اندیشند چه رسد به این که بخواهند طرفدار تیمی باشند.
ولی گویا آقای رویانیان فکر می کنند حدود نصف جمعیت کشور طرفدار پرسپولیس هستند و احتمالاً از این ظلمی که به ایشان رفته است امشب خواب نخواهند رفت!!! شاید همین توهم است که باعث شده آقای رویانیان نیز مدعی ریاست جمهوری ایران شوند، چرا که 30 میلیون هوادار پرسپولیس، حتماً هوای مدیرعامل شان را خواهند داشت!! تازه خود آقای احمدی نژاد 25 میلیون رأی که بیشتر نداشته اند!!
مطالب مرتبط:
سردار را از فوتبال برانید
سردار، کدام سرختر است؟!
این فوتبال سردار خراب کن...
مردان قانون و تخلف از قانون؟!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/4
9:47 ع
بحث داغی که این روزها در شبکه های اجتماعی داغ شده است، بحث برخی اقدامات خودجوش دانشجویان حزب اللهی و بسیجی مانند حمله به سفارت انگلستان است. برخی اصرار دارند این رفتارها را کاملاً صحیح جلوه بدهند و برخی دیگر این رفتارها را به شدت محکوم می کنند. حقیر در این مطلب این بحث را از دو جنبه مورد بررسی قرار می دهم، یک جنبه ی بصیرت و دیگری جنبه ی ولایت مداری، از شما بازدید کننده عزیز خواهش می کنم مطلب را با دقت بخوانید تا خدای ناکرده سوء تفاهمی از منظور من در ذهن شریفتان ایجاد نشود.
به لحاظ بحث ولایت مداری، برخی به استناد حمله به لانه جاسوسی آمریکا که مورد تأیید امام نیز قرار گرفت، حمله به سفارت انگلستان را نیز موجه جلوه می دهند، اما دو بحث ریشه ای در این خصوص وجود دارد، یکی این که آیا تسخیر لانه جاسوسی با دستور امام صورت گرفت یا این که بعداً مورد تأیید امام قرار گرفت، این مسئله نیازی به توضیح ندارد، چرا که برای همه آشکار است که اول تسخیر انجام شد و بعد امام خمینی آن را مورد تأیید قرار دادند، یقیناً امام خمینی به دروغ نگفتند که این کار را تأیید کرده اند، بلکه حتماً امام خمینی آن رفتار را مورد تأیید قرار دادند، ولی سوال مهم این که آیا چنین رفتاری که ابتدا کاری را انجام بدهیم و بعداً دنبال تایید ولی فقیه باشیم آیا درست است؟! آیا چنین رفتاری همیشه با تأیید و رضایت قلبی ولی فقیه همراه خواهد شد؟! آیا در بحث تقلید درست است که ما ابتدا عمل را انجام دهیم و بعداً برویم دنبال این که عمل مان درست بوده یا فقط در موارد اظطرار می توان چنین عمل نمود؟!
نکته ی مهم این است که اگر چه تسخیر لانه جاسوسی بعداً مورد تأیید امام قرار گرفتند ولی آیا تمام اعمالی که بدین صورت به صورت خودجوش صورت گرفتند نیز به همین شکل مورد تأیید قرار گرفتند؟! و سوال جدی تر این که با فرض این که تسخیر لانه جاسوسی درست بوده باشد، آیا نفس این کار یعنی اجازه نگرفتن از رهبر و رهبر را در برابر عمل انجام شده قرار دادن نیز درست است؟!
جواب سوالات بالا را با چند مثال به دوستان واگذار می کنم، برای شروع کافی است حال فعلی افرادی را که در زمان تسخیر لانه جاسوسی در صف اول بودند را مد نظر داشته باشند، بخشی از این افراد جزء سردمداران اپزیسیون و ضدانقلاب قرار گرفتند و این خود نشان می دهد که رفتارهای جلوتر از رهبر اگر ادامه یابد بالاخره اشتباه و انحراف در پی خواهد داشت و همیشه از همه ی راه های اشتباه نمی توان بازگشت.
در جلوی رهبری حرکت کردن دوجور معنی می تواند بدهد، یکی این که جاده صاف کن و پیشمرگ باشیم و یکی این که رهبری را در عمل انجام شده قرار بدهیم و این دو تفاوتشان در واژه ای به نام بصیرت خلاصه می شود، یعنی کسانی که می دانند حرف دل رهبر را و کسانی که گمان می کنند می دانند اگر چه ممکن است در مقاطعی رفتار یکسانی از خود نشان بدهند اما بالاخره از هم فاصله خواهند گرفت و چه بسا در برابر هم خواهند ایستاد، مسئله ای که در مقاطع مختلف تاریخی از صدراسلام تا کنون بارها مشاهده شده است. وقتی بصیرت را نمی توان با خط کش اندازه گیری کرد پس به صورت کلی می توان گفت که اولاً اصول را از رهبری باید گرفت و بر اساس اصول، وظایف جزئی را باید تمییز داد و فروع را در رفتار بروز داد، اما کسانی که اصول را نفهمیده اند در جزئیات دچار اشتباهات فاحش و حتی گمراهی خواهند شد.
و اما در خصوص این گونه اقدامات خودجوش، امام خامنه ای جملات واضحی دارند که:
....گاهى باید در یک اجتماعى شرکت کنید. من به هیچ وجه نفى نمیکنم و رد نمیکنم، بلکه تأیید می کنم برخى از اجتماعات دانشجوئى را که دربارهى مسائل گوناگونفرض کنیم مسئلهى بحرین یا چیزهاى دیگر به وجود مىآید. البته با تندروى در این اجتماعات مخالفم؛ با عمل نسنجیدهى در این اجتماعات مخالفم؛ با تصمیمگیرىهاى غلط که ممکن است از طرف یک چند نفر انجام بگیرد، بعد در آن بحبوحهى احساساتناگهان مورد حمایت جمع هم واقع شود، بنده موافق نیستم، خب، بنده اینجا یادداشت کردم که هیچ منافاتى وجود ندارد بین انجام دادن وظائفى که جوانى و آرمانگرائى به انسان دیکته میکند، و بین ملاحظهى مصالح مدیریتى کشور، ملاحظهى قانون، ملاحظهى تدبیر و درایت مدیریتى در کشور. یعنى میتوان آرمانگرا بود، به احساسات جوانى هم پاسخ داد و بر طبق اقتضاى جوانى و آرمانگرائى عمل کرد؛ در عین حال جورى هم بود که با مصلحت کشور و با مصالح مدیریتى کشور تعارض و اصطکاکى نداشتهباشد. بنابراین به نظر من توقع از مجموعهى دانشجوئى، جزو توقعات زیادى نیست؛ میتوان چنین توقعى را از دانشجوها داشت،اما رفتن، غلط است. احساس، خوب است؛ اما این احساس نباید موجب شود که ما حالا راه بیفتیم برویم غزه. رفتن به غزه، آن وقت نه ممکن بود، نه جایز بود؛ اگر ممکن هم بود، جایز نبود.خب، اینجا بین آرمانگرائى و بین آن واقعیت و دستورى که حالا از قول رهبرى نقل کردند، که نباید بروید غزه، یک تعارضى درذهن این جوان به وجود مىآید. نه، هیچ تعارضى وجود ندارد. آن احساس، احساس خوبى است؛ اما تصمیمى که بر اساس یک احساسگرفته بشود، یک مطالعهى دقیق، موشکافانه و عالمانه پشت سرش نباشد، آن تصمیم، لزوماً تصمیم درستى نیست. گاهى اوقات تصمیم، تصمیم غلطى است، فرض بفرمائید از لحاظ موضع نظام، نسبت به فلان حرکت سیاسى بلوک مثلاً طاغوت و مجموعههاى استبدادىِ دیکتاتورى، معلوم است که ما مخالفیم، همراهى هم نمیکنیم، کمک هم نمیکنیم - «قد کانت لکم اسوة حسنة فى ابراهیم و الّذین معه اذ قالوا لقومهم انّا برءاء منکم و ممّا تعبدون من دون اللّه کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا حتّى تؤمنوا باللّه وحده»(3) - معلوم است که موضع ما نسبت به برخى از جهاتسیاسىاى که امروز در دنیا وجود دارند یا در منطقه وجود دارند، موضع روشنى است؛ اما این به هیچ وجه به معناى نفى کار دیپلماسىِ سنتىِ متعارف نیست؛ این را توجه داشته باشید. یعنى کار دیپلماسى به جاى خودش باید انجام بگیرد، منتها جهتگیرى، این جهتگیرى است. کما اینکه دشمنان ما هم همین جور عمل میکنند، دشمنان ما هم در عمل دشمنىشان را میکنند، اما تعارفات دیپلماسى را هم انجام میدهند. البته ما هم به آن تعارف دیپلماسى گول نمیخوریم؛ میفهمیم پشتش چیست. بنابراین باید به معنا و عمق آرمانگرائى توجه شود. پس به طور خلاصه، آرمانگرائى یعنى پایبندى به ارزشها و اصول و آرمانها و تأثیرگذارى و تأثیرناپذیرى از جهت مخالف و جبههى مخالف.....
(البته سخنرانی کامل را می توانید از نشانی : http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=20686 بخوانید)
بحث دیگر بحث بصیرت و منطق است، فرض کنید اصلاً رهبری چیزی هم نگفته باشند و خطی را هم ترسیم ننموده باشند، آیا قبل از این مسئله نمی توان فهمید که چنین کارهایی صحیح است؟! پاسخ این است که چرا! می شود، فقط کافی است افراد مسائل سیاست خارجی و دیپلماسی و مصالح کشور را متوجه بشوند. وقتی شما به کشوری اجازه می دهید در کشورتان سفارتخانه داشته باشد یعنی این که به او امان داده اید و امنیت وی را در کشورتان تضمین کرده اید، پس هرگونه اختلالی در این مسئله یک بی اخلاقی، بی تعهدی و هزینه بردار خواهد بود در مواردی نیز که کشور مزبور اقدامات خلاف تعهدات خویش انجام داده باشد، معمول این است که به کشور مزبور فرصت محدودی داده شود تا سفارت خود را جمع کند، نه اینکه به سفارتش یورش برند، البته نباید فراموش کرد که خود غربی ها در خصوص اینگونه حملات ید طولایی دارند، بارها به سفارتخانه های ایران در کشورهای غربی حمله شده است و بارها ما نیز از این اقدام ایشان شکایت و گلایه کرده ایم و این چنین شکایاتی، معمولاً با همراهی و همدردی سایر کشورها همراه شده و به اخذ جریمه نیز منجر می شود، که در مورد سفارت انگلیس نیز برای ایران رخ داد. ممکن است برخی این استدلال مرا با بحث تسخیر لانه جاسوسی مقایسه کنند، اما یک تفاوت وجود دارد این که سفارت آمریکا از زمان شاه در ایران دایر شده بود و تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب تسخیر شد و این که قبل از ایران، امریکا بود که شمشیرش را برای ایران از رو بست، یعنی ابتدا آمریکا بود که عهد شکست و این بدعهدی بعدها از اسناد بازیافت شده در لانه جاسوسی نیز اثبات شد.
بحث اقدامات خودجوش و مردمی بحث مهمی است، بحثی که همانقدر که موجب افتخار گردیده است، بعضاً موجب خسران نیز گردیده است، از یک سو نمی توان کلاً مردم، بسیج و امت حزب الله را دست بسته کرد و از یک سو نمی توان کلاً این گونه اقدامات را تأیید و تجویز کرد، خود امام خمینی و امام خامنه ای در برخی موارد دستور داده اند به این که در مواردی اعتراض را باید علناً حتی با تجمع بیان نمود اما شناخت کم و کیف مسئله نیازمند بصیرت، ولایت مداری و مصلحت سنجی است و تنها راه این مسئله نیز شناخت مواضع رهبری و آرمانهای انقلاب و منطبق کردن امور بر اساس آنهاست، به نوعی که بتوان از کلیات و اصول مورد نظر رهبری و قانون، جزئیات و فروع را نیز استنتاج کرد و البته نباید فراموش کرد که اسلام نسبت به عملی که به آن علم نداریم بارها هشدار داده و نهی فرموده است، مگر این که همانطوری که گفتم، از قبل نسبت به مسئله علم و بصیرت لازم را داشته باشیم نه این که عملی احساسی انجام دهیم و بعد دنبال توجیه و تأیید باشیم، اینگونه می شویم مصداق آن تیراندازی که اول تیر می انداخت و بعداً دور محل اصابت تیرش سیبل می کشید.
این مطلب در عمارنامه و حرف تو و زاهدانه نیز منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: بصیرت(21) ، ولایت مداری(17) ، بسیج(7)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/4
1:35 ص
مشکلات اخیر کشور بیش از هرچیز ناشی از فتنه ای است که باعث شد سفره ی چیده شده ی مذاکراتِ بدون پیش شرط برچیده شود و این همان عاملی بود که باعث شد بساط تحریم و فشار را برای مان پهن کنند. یقیناً شرایط اخیر کشور اگر برای کشورهای بزرگ و توسعه یافته ایجاد می شد خیلی قبلتر زانو می زدند، اما اینجا ایران است و مردم با چنگ و دندان انقلابشان را حفظ می کنند. در شرایط تحریم، اداره کشور مشکل است اگر چه برای ما چیز جدیدی نبوده است اما تحریم ها هرگز در مشکلات کشور بی تأثیر نبوده اند و البته ما نیز همواره تحریم ها را به فرصت تبدیل کرده ایم.
در هر صورت شرایط کشور به خاطر امثال هاشمی و خاتمی و موسوی و کروبی و خوئینی ها و ... دوباره به شرایط تحریم و فشار بازگشت و البته این بار به پشت گرمی همین دشمنان داخلی، بیش از همیشه سخت تر برقرار شد. ما دولتی که با تدبیر، تحریم بنزین را با سهمیه بندی، شکست داد را قوی تر از این می پنداشتیم که کمر زیر بار تحریم خم کند. در هر صورت اصرار دولت به انجام تمام امور براساس نظر افراد بسیار معدودی از دولت باعث شد که عملاً رییس جمهور بزرگترین طرح اقتصادی کشور یعنی هدفمندی یارانه ها را آنچنان که می خواست و با تضمین هایی که می داد و با همراه کردن اعتماد مردم و مجلس اجرا کند، رییس جمهور برای این که دولت از مسیر ترسیمی همان تعداد معدود افراد، خارج نشود بسیاری از وزرا و مسئولان را عزل کرد، آن قدر که هیچ رییس جمهوری پیش از آن نکرده بود. رییس محترم جمهور نسبت به مواضع خودش روز به روز و بیش از پیش مقاومت می کرد، آن قدر که اگر دلسوزانی می گفتند فلان فرد را عوض کنید به او ارتقا می داد و اگر می گفتند فلان فرد را عوض نکنید پیش از همه او را عزل می کرد، دولتی که این همه امکانات و ابزار و حمایت داشته است، اکنون در پایان هدفمندی یارانه ها با چند معضل مواجه شده است، هم یارانه ی سنگینی بین مردم توزیع می کند، هم فاصله ی قیمتی حامل های انرژی با فوب خلیج فارس بیشتر شده است، هم مردم و طبقه ی ضعیف در شرایط بسیار سختی بسر می برند، هم شکاف طبقاتی بیشتر شده است و هم قادر به تأمین منابع بودجه ای نفتی نیست.
متأسفانه اکنون دولت یک فرافکنی بزرگ را آغاز کرده است، دست پیش گرفته است که پس نیفتد، به جای این که پاسخگوی اشتباهات و تعهدات خویش باشد، طلب فاز 2 را آنهم با مجوز 5 برابر افزایش قیمت می کند، گویی دولت محترم می خواهد طلبکار شود و بگوید که اگر می گذاشتند فاز دوم را اجرا کنم الان کشور گلستان می شد و به همین دلیل است که شعار همدلی دولت اگر چه در نشست با نماینده های مجلس به ظاهر واقعی به نظر می رسد، اما در عمل چیزی از همدلی نمی بینیم، هر روز نشانه ای از عدم همدلی می بینیم، همین انرژی که برای برخی لجاجت ها گذاشته می شود را در نظر بگیرید، این که ساختار یک مجموعه را برای مدیری که (به خاطر مسئله کهریزک) از قوه قضاییه اخراج شد را عوض کند و درآخرهم با اینکه ایشان از سوی هیأت امنای تأمین اجتماعی عزل شده بود، مجدداً به عنوان سرپرست منصوب شود، آخر این چه همدلی است؟! ولی این همدلی ها جریان دارد، قرار نیست به همدلی واقعی برسد چرا که دولت حتی یک قدم از حرفش کنار نمی رود، دولت با این شعار فقط دو هدف را دنبال می کند یکی فشار و تسلیم طرف های مقابل و دیگری تراشیدن بهانه ای برای خرابکاری های بعدی.
ای کاش در شرایطی که مردم و مجلس و رسانه ها به دولت می گویند که اعتمادی برای اجرای فاز 2 با این شیوه ی مدیریتی ندارند، همدلی را صرف بزرگ کردن همین گوساله فاز 1 می نمود.
این مطلب در سایت بولتن منتشر گردید.
مطالب مرتبط:
شاه کلیدی برای حل مشکلات اقتصادی کشور
پایش و اجرای فاز دوم هدفمندی:
دلایلی برای توقف موقت فاز 2 هدفمندی
هدفمندی بدون اعتماد سازی؟!
اظهارات جدید و مهم رییس جمهور+تحلیل
آرامش بازار مقدمه گام های بعدی دولت
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
قوانین صادراتی اصلاح شود
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اقتصاد مقاومتی یعنی ...
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
حذف یارانه 10 میلیون نفر، اولین نشانه غیر قابل اعتماد بودن
به مناسبت راستی آزمایی اطلاعات خانوارها در هدفمند کردن یارانه ها
سوالی فقط از سر پاسخ طلبی در مورد هدفمندی یارانه ها
دهک بندی برای پرداخت نقدی یارانه ها و نقایص آن
باز هم هدفمند کردن یارانه ها!!
کارمندان، بازنشستگان و بیش از نیمی از کارگران، جزء خوشه 3 هستند!
اشتباه دوباره با عنوان دهک بندی!
حذف یارانه ی مرفهین بر پایه ی کدام اطلاعات جدید؟!
واقعاً، یارانه ی چه کسانی حذف می شود؟!
هدفمندی یارانه ها در عروسی خوبان+عکس
آیا واقعاً اجرای فازدوم هدفمندی به صلاح است؟!
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/2
1:8 ع
بانک در اقتصاد هر کشوری نقش بسیار مهمی ایفا می کند به نوعی که اگر نباشد گردش نقدینگی و ثروت صورت نمی گیرد و عملاً در این میان نه توسعه ای میسر خواهد بود و نه عدالتی. متأسفانه بانک در کشور ما هم اکنون کارکرد اصلی خود را از دست داده است، تورم اینقدر بالاست که کمتر کسی حاضر است پولش را در بانک بگذارد و عموماً افراد ترجیح می دهند سرمایه خود را در مکانی غیر از بانک سرمایه گذاری کنند و این مکان اگر چه می تواند بورس باشد ولی عموماً بازار است، بازار سکه، ارز، مسکن، خودرو و ....؛ این تمام مشکل بانک نیست بلکه در قسمت خروج سرمایه های بانکی نیز مشکل اساسی وجود دارد، بانک ها تسهیلات خود را با سودهای تعیین شده به راحتی به مردم و تولید کنندگان نمی دهند، چرا که اولاً قادر به جذب سرمایه نیستند و ثانیاً همان را هم که دارند یا از راه غیر ضابطه مند به متخلفان و دلالان می دهند چرا که کمبود منابع در چنین شرایطی خودش فسادزا است و یا خود بانک ها شخصاً در جایی سرمایه گذاری می کنند تا از بازگشت سرمایه و عقب نماندن سرمایه شان از نرخ تورم مطمئن باشند.
بانک های ما عملاً نه می توانند سرمایه و نقدینگی را جذب کنند و نه می توانند سرمایه را به مصرف کننده ی واقعی برسانند. در این سیستم، تسهیلات بانکی با سودی به مراتب کمتر از نرخ تورم داده می شود و این گونه تسهیلاتی رانت حساب می شوند، چرا که اگر کسی بتواند وام با سود پایین تر از تورم بگیرد و در خرید و فروش چیزی که با تورم یا بیشتر از آن رشد می کند سرمایه گذاری کند، کم کم به یک غول اقتصادی تبدیل می شود که نمونه اش را در فساد بزرگ 3000 میلیاردی دیدیم، بزرگترین فساد بزرگ اقتصادی کشور ناشی از همین رانت در تسهیلات بانکی بود چرا که این گروه هر چه توانستند وام گرفتند و از این رانت ها بهره مند شدند، آنها بد حساب نبودند، بدهی شان را نیز پرداخت می کردند، بانک نیز به ایشان اعتماد داشت اما مشکل از وجود رانت بانکی بود. اینقدر وجود رانت بانکی آشکار است که برخی از مردم که عرضه دلالی ندارند، وام می گیرند و همان وام را در بانک دیگر می گذارند تا از سود بانکی استفاده کنند و آنها که دلال منشند همان وام ها را در خرید و احتکار صرف می نمایند.
در این سیستم بانکی کسانی وام می گیرند که از قدرت و رابطه برخوردارند و کسانی که واقعاً به تسهیلات نیاز دارند دست شان به تسهیلات نمی رسد و ناچار به سوی ربا و رشوه می روند. در شرایط اقتصادی اخیر، صنایع و تولیدکنندگان با بحران سرمایه در گردش مواجند چرا که نمی توانند از این سیستم فاسد تسهیلات دریافت کنند (مگر با کلی دوندگی و شانس و شایدهم رشوه) و میشناسم کسانی را به قصد خدمت و اشتغال وارد تولید شدند و اکنون به نزول گرفتن گرفتار شده اند و حال این که ایشان حاضر بودند تسهیلات بانکی متناسب با نرخ تورم (که از نزول به مراتب کمتر است) بگیرند ولی به سودهای حرام نزول خواران تن ندهند.
و اما پیشنهاد چیست؟
شاید برخی گمان کنند که پیشنهاد من یک راه از راه های مختلف است اما در واقع تنها راه ممکن است، تسهیلات نظام بانکی باید متناسب با نرخ تورم باشد، اگر نباشد حتماً حتماً و حتماً رانت ایجاد می کند، فساد ایجاد می کند و به دست تولید کننده نمی رسد و مستقیم به بازار می رود و موجب تورم زایی می شود؛ پس در گام اول باید پذیرفت که نرخ سودبانکی کمتر از تورم غیر قابل ادامه است و باید نرخ سود بانکی را تابعی از تورم نمود، ولی این افزایش نرخ سود بانکی ماندگار نخواهد ماند، چرا که با نزدیک شدن سودبانکی به نرخ تورم عملاً نقدینگی به سمت بانکها می رود و از بازار جمع می شود و این یعنی کاهش نرخ تورم و دوباره می توان نرخ سود بانکی را متناسب با نرخ تورم کاهش داد و همین چرخه را در زمانهای مشخصی مانند ماهانه و یا سه ماهه ادامه داد، هم اکنون کاری که در بازار مبادلات ارزی رخ می دهد نیز همین گونه است، دولت با درک شرایط بازار توانست لجام گسیختگی در رشد قیمت ارز را کنترل کرده و تا حدودی آن را تثبیت نماید و چند ماه پیش نیز دولت در حالی که قیمت ارز و سکه لجم گسیخته شده بود به افزایش سود بانکی تن داد که موجب شد حدود 20 درصد آناً از قیمت ارز و سکه کاسته شود و البته چون این مسئله مقطعی و موقت بود نتوانست مشکل را به صورت پایدار حل نماید بلکه فقط در مقطعی خاص توانست تورم را کاهش دهد.
به نظر من دولت اگر بتواند نرخ سود بانکی را مساوی یا متناسب با نرخ تورم نقطه ای تعیین کند و تمام تسهیلات و سودهای بانکی را با کسب اجازه از مراجع تقلید به نوعی تعیین نماید که به لحاظ شرعی مشکل نداشته باشند، می تواند در مدت کمی هم نقدینگی را جذب کند، هم موجب کاهش تورم گردد و هم امکان پرداخت تسهیلات بانکی را فراهم آورد و هم وامهای بانکی را به مصرف کنندگان واقعی یعنی مردم و تولید کنندگان برساند و هم امکان تکمیل هدفمندی را ایجاد کند. اکنون یکی از مشکلات هدفمندی همین افزایش نقدینگی و قدرت پایین جذب اقتصاد کشور است که در صورت اصلاح نظام بانکی می تواند این کارکرد را احیا نمود و دیگر نیازی نیست که رییس جمهور به فکر بردن نقدینگی به سمت جنگل بلوط و مرتع باشد، اصلاً کارکرد بانک همین است.
اگر سود بانکی و تورم مساوی باشند، دیگر هیچ کسی وام نمی گیرد تا از تورم عقب نماند، کسی وام نمی گیرد تا از ترس تورم خیلی زودتر پولش را به بازار سرازیر کند و جنسی را قرار است گران شود زودتر بخرد، دیگر کسی وام نمیگیرد تا دلالی کند و از رانت تسهیلات بانکی استفاده کند، و دیگر کسی برای دریافت تهیلات رشوه نمی دهد چرا که رانت و محدودیتی وجود نخواهد داشت و این که دیگر دولت نمی ترسد که نکند فاز دوم هدفمندی یا افزایش حقوق کارمندان و کارگران موجب تورم شود، چرا که سیستم بانکی به درستی نقدینگی ها را جمع می کند و با کمک به تولید و مردم موجب گردش سرمایه در جهت عدالت و پیشرفت گردد.
ممکن است کسی بگوید این طرح موجب می شود به مردم و تولید کننده فشار آید ولی حقیر عرض می کنم که همینک مردم و تولید کنندگان برای گرفتن یک وام باید کلی دردسر بکشند و سپرده بگذارند و شاید هم رشوه بدهند و آنقدر سخت است این فرایند، که متأسفانه با سخت ترشدن گرفتن تسهیلات بانکی، بازار رباخواری بیشتر گرم می شود، پس در نهایت به نفع مردم و تولید نیز تمام خواهد شد به خصوص با توجه به این نکته که این طرح موجب کاهش تورم و کاهش سود بانکی در میان مدت خواهد شد، مطمئناً با شروع طرح تورم کاهش یافته و در یک چرخه ی منطقی کاهش تورم کاهش سودبانکی و کاهش سودبانکی کاهش تورم را ایجاد خواهد کرد.
این مطلب در سایت های زاهدانه و حرف تو و سپاهان بانک و عمارنامه و... نیز منتشر گردید.
مطالب مرتبط:
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/2
9:30 ص
دیشب برنامه پایش از شبکه یک سیما برگزار شد و اکنون اگر این جملاتی که می نگارم ناموزون به نظر برسد نتیجه کم خوابی این برنامه ی دیرهنگام است که هر هفته در دو روز پخش می شود، یک قسمت آن در آخر روز یکشنبه و ادامه آن تا صبحگاهان روز دوشنبه. به جای نظرسنجی قبلی که در برنامه قبل قرار بود برگزار شود و در آن از مردم سوال می شد با اجرای فاز 2 هدفمندی موافقند یا خیر؟ سوال نظرسنجی به علت مخالفت دولت عوض شد و البته این بار سوال این بود که فاز دوم اولویت دارد یا کنترل تورم؟ و همانطوری که در مطلب قبلی ام در مورد برنامه پایش نوشته بودم مسجل بود که مردم اجرای فاز دوم را فعلاً به صلاح نمی دانند.
در پایان برنامه، آمار نظرسنجی نشان می داد که 85 درصد شرکت کنندگان اولویت کنترل نقدینگی را قبول دارند و 15 درصد از آنها اولویت افزایش پرداخت ها را و این یعنی حدوداً یک نسبت 6 به 1، شاید برخی طرفداران دولت ادعا کنند که با توجه به دیر برگزار شدن برنامه، روستاییان کمی در نظرسنجی شرکت کرده باشند ولی ایشان باید مد نظر داشته باشند از یک سو نیز، قسمتی از طبقه ی مرفه جامعه نیز اصلاً تلویزیون ایران را تماشا نمی کنند و این که مطمئناً اهتمام مردم عادی به این برنامه با توجه به شرایط اقتصادی که دارند بیشتر از افراد مرفه است و دیگر این که روستاییان نیز اگر چه پول چندانی بابت قبوض و بنزین نمی دهند اما تورمی که بعد از هدفمندی رخ داد گریبان ایشان را نیز گرفت و در هر صورت و هرجور که حساب بکنیم بازهم این نسبت 6 به 1 خیلی قابل عوض شدن نبود، همانطوری که قبلاً هم گفتم مردم نمی توانند به سادگی و مانند دولت سهم اجرای هدفمندی یارانه ها را در تورم و مشکلات اقتصادی کشور تنها 5 یا کمتر از آن در نظر بگیرند و یا لااقل اینگونه بگویم که اگر هم چنین بوده باشد دولت نتوانسته است این مسئله را تبیین و اثبات نماید.
دربرنامه دیشب آقای دکتر محمد رضا پور ابراهیم نماینده مجلس و آقای عبدالرضا داوری عضو شورای اطلاع رسانی دولت حضور داشتند و در خصوص فاز دوم هدفمندی صحبت کردند و جالب بود که هم نماینده ی دولت و هم نماینده ی مجلس آمار و تحلیل صحیحی از نقش و میزان تأثیر گذاری هدفمندی در افزایش تورم نداشتند، نماینده ی دولت هم نظر رییس جمهور را تکرار می کرد که حتی هدفمندی موجب کاهش جهش تورمی گردیده است و نماینده ی مجلس نیز این نظر را رد می کرد و اینها بدون مستندات و دلایل علمی بیان می شد.
انتقادی که متأسفانه از سوی آقای محمدرضا پورابراهیم به آن اشاره ای نشد این بود که دولت تمام درآمد هدفمندی و حتی به قول بسیاری از کارشناسان و مسئولان اقتصادی، بیش از آن را در توزیع آن بین مردم صرف کرده اند و این مسئله باعث شد تا درآمدی که باید در دست دولت باقی بماند و از آن به عنوان ابزاری برای ایجاد تعادل در تولید و سایر بخش ها استفاده کند از دست برود (دولت در ابتدای فاز اول سهم خودش و سهم تولید را بین مردم تقسیم کرد که بعداً مجلس به صورت قانونی سهم دولت را نیز به مردم واگذار نمود) و بحث دیگر این که با توجه به این که در نهایت میزان یارانه های پرداختی باید سهم یارانه ی غیر نقدی را کاهش می داد، عملاً این اتفاق نیفتاد و با افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی و فاصله گرفتن از قیمت جهانی انرژی، عملاً اکنون دولت هم یارانه نقدی می دهد و هم بیش از گذشته یارانه انرژی، و افزایش قاچاق نیز در کنار کاهش فروش نفت یعنی کسری بودجه.
به نظر می رسد این کسری بودجه ی دولت است که اکنون وی را به سمت اجرای یکباره فاز دوم هدفمندی کشانده است، تا شاید با یک تیر سه نشان بزند، هم هدفمندی را تمام کرده و دیگر افزایش بعدی در میزان پرداختهای نقدی نداشته باشد و هم موجب صرفه جویی و کاهش قاچاق و کاهش هزینه ها گردد و هم با درآمد احتمالی که کسب می کند کاهش درآمد خویش را جبران نماید، سه هدفی که در صورت اجرای صحیح فاز اول هدفمندی و همزمان با سایر طرح های اصلاح ساختار اقتصادی، مترتب شود، اما عدم تناسب درآمد و هزینه و عدم استفاده از ابزارهای دیگری مانند امکان برآورده کردن تسهیلات مورد نیاز تولید موجب شد تا هر سه ی این اهداف بعد از 2 سال از اجرای هدفمندی تحقق نیابد و اکنون سوال مردم و کارشناسان نیز همین است که از کجا معلوم دولت اجرای فاز 2 را نیز مانند فاز 1 اداره نکند؟
دولت همچنان بر صحت رفتار خویش تأکید دارد و عوامل غیر قابل کنترل بیرونی و یا فرافکنی را درایجاد شرایط حاضر موثر می داند و این یک سوال بزرگ در اذهان مردم وکارشناسان ایجاد می کند که از کجا معلوم مسئولان بازهم اسیر عوامل بیرونی نشود و اقتصاد کشور را بیش از این دچار اخلال نکند در حالی که دستورات اکید رهبری و نظرات کارشناسان اقتصادی طی این سالها بر لزوم جهاد اقتصادی، اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید اینقدر بوده است که دولت تأثیر عوامل بیرونی را به حداقل کاهش دهد، در هر صورت اگر دولت در کنار هنرهای خود، تقصیرات خویش را گردن می گرفت و شناسایی و راهکار جلوگیری از تکرار آنها را مهیا می نمود، حتماً اعتماد بیشتری نسبت به اجرای فاز 2 ایجاد می شد، یادمان نرفته است که دولت در فاز اول اجرای هدفمندی تضمین هم می داد و نتوانست به تضمینش عمل کند و چگونه حال که به قول نمایندگان مجلس دیگر حاضر به دادن تضمین نیست توقع اعتماد دارد، آنهم با برداشتن یک گام بلند به جای چند گام حساب شده؟!
بسیار دوست داشتم که دولت مسئولیت خویش را در اشتباهات و اجرای ناموفق طرح بپذیرد و با دادن راهکار خودش، فاز بعدی هدفمندی را اجرا نماید و گرنه دولت بعدی هرکسی که باشد اولاً احتمال دارد حاضر به ریسک ادامه هدفمندی نشود و ثانیاً از تجارب دولت فعلی بی بهره بماند و ثالثاً تمام اشتباهات را گردن دولت بیندازد و حتی کارهای مثبت دولت در اجرای این طرح را نیز زیر سوال ببرد و رابعاً این که به یک آزمون و خطای دیگر روی آورد.
حاشیه: در حالی که تاکنون طرفداران دولت نسبت به حضور در برنامه پایش اقبال نشان نمی دادند و حتی در برنامه ای که آقای تاج الدینی حضور داشتند مجری و کارشناس برنامه آقای دکتر حیدری گلایه کرد که چرا مسئولان دولتی در این برنامه حاضر به شرکت نیستند وْلی امروز که در حال جستجوی حواشی برنامه دیشب بودم دیدم که در یک اقدام کاملاً دروغ و زشت برخی سایت های طرفداران دولت مدعی شده اند که تا کنون از ایشان دعوت نمی شده است و صدا و سیما تحت فشار طرفداران دولت ناچار به دعوت از یک نماینده از دولت نموده است در حالی که من با توجه به پایبندی به دیدن این برنامه، خلاف این مسئله را شهادت می دهم.
مطالب مرتبط:
دلایلی برای توقف موقت فاز 2 هدفمندی
هدفمندی بدون اعتماد سازی؟!
اظهارات جدید و مهم رییس جمهور+تحلیل
آرامش بازار مقدمه گام های بعدی دولت
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
قوانین صادراتی اصلاح شود
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اقتصاد مقاومتی یعنی ...
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
حذف یارانه 10 میلیون نفر، اولین نشانه غیر قابل اعتماد بودن
به مناسبت راستی آزمایی اطلاعات خانوارها در هدفمند کردن یارانه ها
سوالی فقط از سر پاسخ طلبی در مورد هدفمندی یارانه ها
دهک بندی برای پرداخت نقدی یارانه ها و نقایص آن
باز هم هدفمند کردن یارانه ها!!
کارمندان، بازنشستگان و بیش از نیمی از کارگران، جزء خوشه 3 هستند!
اشتباه دوباره با عنوان دهک بندی!
حذف یارانه ی مرفهین بر پایه ی کدام اطلاعات جدید؟!
واقعاً، یارانه ی چه کسانی حذف می شود؟!
هدفمندی یارانه ها در عروسی خوبان+عکس
آیا واقعاً اجرای فازدوم هدفمندی به صلاح است؟!
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.