لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

90/12/28
12:2 ع


با توجه به انتصاب قاضی مرتضوی به عنوان ریاست سازمان تأمین اجتماعی، به نظر می رسد آقای احمدی نژاد عامداً به دنبال حاشیه سازی است و یا اینکه سهواً از سوی برخی اطرافیان به این سمت هدایت می شوند؛ منظورم همان ها است که در شب مناظره ایشان را به سمت افشاگری علیه هاشمی هل دادند و همان ها که به اذعان ایشان در جریان سوال از رییس جمهور وی را ترغیب به گفتن موارد جنجالی کردند، و همان ها که به ایشان رسانده اند که هاله ی نور اطرافشان بود و همان ها که گفتند همه ی کارهای دولت را امام زمان مدیریت می کند و همان ها که مکتب شان مکتب ایران است و آمالشان آمال انسان.
یقیناً برخی دوستان جدید دولت، با این نوشته به دوست قدیمی دولت تاخته و از همان روش جوانفکر در توجیه و سفسطه استفاده خواهند نمود اما براستی:
1- آیا آقای احمدی نژاد که از منتقدان جدی بکارگیری حلقه های مدیریت بود، خود به حلقه ی بسته مدیران آن هم از نوع خاص روی نیاورده است؟!
2- آیا آقای احمدی نژاد مدیران خوب و بدون حاشیه نمی شناختند و یا این که آقای مرتضوی تخصص و تجربه ی خاصی در خصوص تأمین اجتماعی بودند که غیر قابل چشم پوشی بود؟!
3- آیا قرار است سازمان تأمین اجتماعی که مستقیماً با زندگی و بیماری و بازنشستگی و سلامت قشر بزرگی از کارگران و کارمندان سروکار دارد، مانند کهریزک مدیریت شود؟!
4- آیا انتخاب چنین مدیری با اتهام مرتبط با فجایای کهریزک در جریان فتنه، موجب در مظان اتهام قرار گرفتن دولت نمی شود؟! و آیا شرط عقل دوری از مظان اتهام بودن نیست؟!
5- احتمالاً دوستان متعصب آقای احمدی نژاد ادعا می کنند که تمام دوستان نزدیک ایشان به ناحق در مظان اتهام قرار می گیرند، که من از ایشان می خواهم به وجدان و حافظه ی خویش رجوع کنند که آیا کسی می توانست امثال لنکرانی (یا به قول رییس جمهور هلو) را در مظان چنین اتهاماتی قرار دهد؟!
6- اصولاً کسانی که حاشیه سازند بخت بیشتری برای اشغال پستهای حساسی مانند مشاورت و ریاست دفتری و سازمان میراث فرهنگی و ... دارند؟! گویی ریاست محترم جمهور پستهای حساسی را که از دسترس مجلس خارجند را برای افراد خاص و در مظان اتهام رزرو کرده اند؟!
7- با توحه به بحث جدید استیضاح وزارت کار از سوی مجلس به خاطر این انتصاب، و دعواهای اخیر در خصوص بحث سوال از رییس جمهور و هیأت نظارت بر اجرای قانون اساسی، نظر شما چیست که اگر ریاست دو قوه مجریه و مقننه به عنوان جنگ تن به تن باهم یک مبارزه آزاد بکنند و اعضای مجلس و دولت و ملت را با همدیگر طرف نکنند؟! البته پیشنهاد جایگزینم این است که به نمایندگی از خود فامیل های سببی عزیز خود آقایان مشایی و مطهری را به این میدان نبرد بفرستند. 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، درصورت تمایل به  صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود. 


nazokbin

90/12/28
9:43 ص


در فرهنگ عمومی جامعه متأسفانه شاهدیدم که عذرخواهی به عنوان یک سرشکستگی تلقی شده و بعضاً حتی از خود خطا زشت تر شمرده می شود، به احتمال بسیار زیاد همه ی ما با این مشکل بیگانه نیستیم و آن را چه در خودمان و چه در اطرافیان مان بسیار دیده ایم. متأسفانه این فرهنگ مذموم از کودکی در خانواده ها برای فرزندان نهادینه می شود و همچنان در اجتماع تشدید شده و تا کهنسالی ادامه می یابد.
چه زن و شوهر هایی که زندگی مشترک خود را فقط به خاطر این که نمی خواستند هیچ گاه عذرخواهی کنند، کارشان به جدایی کشیده است و چه سیاسیونی که به خاطر عدم عذرخواهی بابت اشتباهات خود مطرود مردم خود شده اند و از سویی می بینیم که در آن سوی دنیا سیاسیون به خاطر خطاهای خود از مردمشان عذر می خواهند و مردم شان نیز نه تنها عذرخواهی ها را قبول می کنند، بلکه دوباره به آن مسئول اعتماد می کنند و حتی از او حمایت کرده و به او رأی می دهند.
مسئولان شرکت معتبر سونی در حال عذرخواهی از مشتریانعذر خواهی مسئول تویوتا از مشتریان
عذر خواهی در کشور ما به یک منکر مبدل شده است و آن را با کلماتی مانند غلط کردن و ... خوردن تشبیه می کنند و حال این که همین کلمات نیز موجب تقبیح عمل انسانی عذرخواهی می گردند.
اگر بخواهیم عذرخواهی را در فرهنگ اسلامی بیابیم می توانیم در فرهنگ حلالیت گرفتن طلب کنیم چرا که اسلام بسیار به این مسئله تأکید کرده است تا اگر کسی ظلمی در حق کسی انجام داد، حتماً در همین دنیا آن را با رفتار و گفتار خود جبران کند و از سویی نیز پذیرش عذر برادر دینی به عنوان یک مسئله ی موکد و اخلاقی مورد سفارش قرار گرفته شده است؛ اما عجب از مسلمانی ما که به راحتی دست و قلم و زبان و چشم و ابرو و گوش را در ظلم کردن و اذیت دیگران آزاد و وحشی گذاشته ایم و شب بدون هرگونه ناراحتی وجدان سر بر بالین گذاشته و احساس مان نیز بسان بی گناهی نوزاد تازه متولد شده است.
بسیاری از ما عادت کرده ایم که دوستان و غیر دوستان را برنجانیم، بگزیم، طعنه بزنیم، بچزانیم، بسوزانیم، لجن مال کنیم و بعدهم تک تک این عبارات و افعال را با افتخار نقل کنیم و لذت ببریم؛ باور کنید این مسئله در بین جامعه ی ما بسیار نهادینه شده است، حال شما بگویید کسی که این گونه از هتک حرمت دیگران لذت می برد اصلاً قادر به عذرخواهی از دیگران می تواند باشد؟! اصلاً رویش می شود که عذر بخواهد؟! او از عذر خواهی می ترسد چرا که با آن کارهایی که کرده است می ترسد نکند عذرخواهیش پذیرفته نشده و عذر خواهیش به مثابه غلط کردن و ترسیدن تعبیر و تفسیر شود.
چه بسا گناهانی که به واسطه ی عدم علاقه به عذرخواهی انجام می شود، چه بسیار است زمانی که ما برای عذرخواهی نکردن، لجاجت می ورزیم، توجیه می کنیم، به سفسطه پناه می بریم، به دروغ متوسل می شویم و حتی برای کوچک جلوه دادن اشتباهات مان، غیبت و تهمت به دیگران را وسیله قرار دهیم. آری با این نگاه می بینیم که عذرخواهی نکردن از اشتباه می تواند به عنوان مادر گناهان مختلف تلقی شود.
از سویی در برابر عذرخواهی، میزان عذر پذیری جامعه نیز در رواج این فرهنگ بسیار موثر است، این که عذرخواهی به راحتی پذیرفته نشود و یا فعل عذرخواهی به عنوان ابزاری بر علیه عذرخواه استفاده شود یقیناً از عوامل مهم در رکود عذرخواهی است. عذر پذیری می تواند آن قدر بزرگوارانه انجام شود که عذرخواه نه تنها از آن فرار نکند، بلکه با آن احساس سبکی و آرامش پیدا کند. عذرپذیری سریع در برابر کمترین میزان عذرخواهی می تواند موجب شود تا رفاقت ها بیشتر و دوستی ها صمیمی تر و عذرخواهی ها نیز زودتر انجام شود.
یکی از نام های زیبای خداوند منان که در فرازهای آخر دعای زیبای کمیل، او را به آن نام می خوانیم تا از ما راضی شود، "سریع الرضا" است و این عبارت یعنی خداوند منان بسیار سریع راضی می شود و ای کاش ما نیز بتوانیم این صفت الهی را در خودمان متبلور سازیم و حتی بدون دیدن و شنیدن عذرخواهی افراد، آن ها را ببخشیم و ای کاش همان طور که از سایرین توقع عذرخواهی داریم خودمان نیز در عذرخواهی و حلالیت طلبی پیشگام بودیم و نمی گذاشتیم خطاها و گناهانمان در دنیای دیگر تسویه شوند.
حتماً شنیده ایم که اگر می خواهید خداوند شما را ببخشد، شما نیز مردم را ببخشید و چه خوب است خود را محتاج ببخشش خدا بدانیم و برایش به راحتی ببخشیم.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، درصورت تمایل به  صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

90/12/27
1:40 ع


اسلام اهمیت زیادی به آبرو، جسم و جان مردم قائل است به نحوی که قرآن کریم، هر کسی که یک نفر را بدون جرمی بکشد را مانند کسی دانسته که همه ی انسانها را کشته است و هر کسی که یک نفر را نجات بدهد نجات دهنده ی همه ی انسانها معرفی می کند و این نشان از اهمیت بسیار بالای حفظ جان افراد دارد در اسلام دارد و به همین دلیل کسی را که موجب از بین رفتن فردی می شود را مستوجب قصاص می داند.
اهمیت قصاص که در اسلام از آن به حیات جامعه یاد می شود به همین دلیل است تا افراد به حفظ جان یکدیگر بسان حفظ حیات خود نگاه کنند و موجب قتل کسی نگردند. اگر چه قصاص برای نیت عامدانه است اما آسیب رساندن غیر عمدی نیز از دید حکمت الهی دور نمانده است و احکام خود را طلب می کند.
اگر کسی در اثر بی احتیاطی دیگری دچار آسیب یا فوت شود، دیه برای فرد خاطی تعریف می شود تا هم موجب احتیاط جامعه در خصوص حفظ جان افراد گردد و هم باری از مشکلات افراد دچار آسیب و خانواده های آنها بردارد و از این جهت ارزش دیه نه معادل ارزش جان انسان، بلکه در قیاس با اجناس و اشیای مورد استفاده ی بشر تعریف گردیده است تا با ایجاد تغییرات در ارزش پول، ارزش آن همچنان حفظ شود.
وقتی فردی در اثر بی احتیاطی فردی دیگر دچار مصدومیت می شود و یا داغ عزیزش را می بیند، ممکن است امرار معاش وی و زندگی وی تحت الشعاع قرار گیرد و این چنین مبلغ دیه به عنوان یک کمک نقدی، به خصوص برای طبقه ی مستضعف تا حدی این مشکلات را مرتفع می نماید، با این دید اسلام نگاهی متفاوت به تعریف دیه برای مرد و زن داشته و به منظور حمایت بیشتر از خانواده ها (زنان، کودکان و مجموعه ی خانواده)، دیه ی مردان را بیش از دیه ی زنان تعریف می کند تا همزمان با فوت یا از کار افتادگی مردان به عنوان سرپرستان خانواده، حیات اقتصادی خانواده با مشکلات زیادی مواجه نشود و همین دوبرابر بودن دیه مرد شاید بهترین نوع حمایت از زنان، کودکان، خانواده و بازماندگان تلقی شود که در نهایت بی انصافی به عنوان ظلم به زنان از آن یاد می شود.
حکم دیه موجب می شود تا خانواده ای که با داغ و مصیبتی مواجه می شود به لحاظ کسب درآمد دچار مشکل نشود و در غیر این صورت شخصیت اجتماعی شان بعضاً خُرد شده و حتی ممکن است به راه های غیر اخلاقی جهت کسب درآمد کشانده شوند و از این جهت نه تنها دیه موجب نجات خانواده خواهد بود که به نوعی موجب حیات جامعه نیز می گردد.
در هر صورت همانطور که گفتم متأسفانه بعضی از افراد ناآگاه و مغرض، احکام الهی را به نحوی غیر علمی و غیر منطقی و عوامانه مطرح می کنند و موجب سست ایمانی افرادی می شوند که غالباً به دنبال پاسخ نمی گردند و یا ابزار یافتن پاسخ را ندارند، و به همین لحاظ از همه ی مومنین دعوت می کنم نسبت به شبهاتی که به احکام مسجل الهی وارد می شود، آگاهانه و محققانه وارد شده و نگذارند احکامی مترقی که حافظ حیات خانواده و جامعه و دین خدا هستند، به راحتی غیر منطقی جلوه داده شوند؛ یقیناً تخریب کنندگان مغرضی که احکام الهی را زیر سوال می برند، در واقع هدفی ندارند جز این که دین اسلام را به عنوان یک دین بشری، غیر الهی و خرافاتی معرفی نمایند که لعنت خدا بر ایشان باد.
توضیح این که حقیر نیز به میزان تعیین شده برای دیه انتقاد داشته و حقیقتاً مبالغ یاد شده را متناسب با تورم و افزایش قیمت نمی دانم و یقیناً بخشی از انتقادات وارده به حکم دیه را ناشی از بی دقتی در نحوه ی تعیین دیه و لازم الاصلاح می دانم. 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، درصورت تمایل به  صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin


شبکه اجتماعی
  

90/12/27
12:51 ع


دکتر علی عباسپور نماینده ی منتقد دولت در مجلس که واقعاً عضو همان حزب سه نفره ی منتقد دولتند، این گونه گفته اند که "
حتی یک نفر از نمایندگان حامی دولت نتوانست از حرفهای احمدی نژاد حمایت کند " از آن جا که کلام ایشان با نوعی طعنه می خواهد بگوید که حامیان دولت از همه ی کارهای دولت حمایت می کردند و اکنون دیگر توانش را ندارند، توضیحاتی را تقدیمشان می دارم:
1- اگر منظورتان از حامیان دولت، قائلان به گفتگوی سوم تیر و نهم دی است، دچار بهتان شده اید چرا که اصولاً اینان طرفدار شخص و نام نبوده و طرفدار مبانی انقلابند و هرگاه که این مبانی اعم از ساده زیستی، استبدادستیزی، خلوص و روحیه ی خدمت را در کسی و یا رفتاری مشاهده کنند، حمایت خود را اعلام می کنند و سعی در ترویج و تحسین آن می نمایند و اگر این رفتارها در رییس جمهور متبلور شود، که در بسیاری موارد نیز چنین بوده است، ایشان نیز در آن موارد مورد حمایت قرار می گیرند.
2- قائلان به گفتمان سوم تیر از همان ابتدا اهل تعارف و تعارض نبودند و هر گاه عملی با شعارهای اصلی دولت یعنی ولایت مداری، عدالت طلبی و حاشیه ستیزی در تعارض بود، صریحاً اعلام موضع نمودند و یقیناً به همین علت نیز کم کم از دولت طرد شدند. پس اصولاً این برچسب که حامیان دولت از ابتدا در هر مورد حمایت از دولت می کردند یک وصله ی ناچسب و مصداق تهمت و افترا تلقی می شود.
3- قرار نیست اگر کسی اشتباه یا اشتباهاتی انجام داد فکر کنیم دیگر همه ی کارهای خوب او را نیز باید منکر دانست. آری اگر کسانی که شعار، روش، مسلک و وجود خود را از منتقد دولت بودن می دانند، بخواهند به ناحق عمل شایسته ای را زیر سوال ببرند، بازهمان کسانی که به گمان ایشان در حامی دولت بودن خلاصه شده اند، از کارهای خوب دولت دفاع خواهند کرد، همان طوری که از اعمال منطقی و اصولی قوای مقننه و قضاییه حمایت کرده اند.
4- نگاه آقای عباسپور به نوعی است که گویی نوع نگاه سیاه و سفیدی را که دارند می خواهند به همه شیوع دهند و حال این که این نگاه انسان را از دایره ی انصاف به خصوص در مورد برادران دینی خود خارج می کند، اصولاً در این نگاه هرکس که بیشتر منتقد دولت باشد مقرب تر است خواه در دایره ی انصاف باشد و چه خارج از آن.
5- پاسخگویی نامناسب رییس جمهور نه تنها مورد حمایت حامیان گفتمان سوم تیر قرار نگرفت، بلکه مورد انتقادمان نیز واقع شد، که در همین وبلاگ می توانید به مطالبی که در این خصوص نوشته شده و بعضاً تند نیز هستند رجوع کنید، اما آیا فکر می کنید اشتباه رییس جمهور در نحوه ی مواجهه با مجلس فقط حاصل رفتار خودشان است و یا این که نحوه ی تقابل مجلس با دولت نیز به همان زشتی بوده است، پس سعی نکنید با پرداختن به اشتباهات دیگران اشتباهات خودتان را از ذهن مردم پاک کنید و یقیناً لج بازی و رعایت نکردن حریم دولت و مجلس هر دو زشتند و برای مردم ناگوار.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، درصورت تمایل به  صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

90/12/26
9:29 ع

 

عصر پنجشنبه در جلسه ای با حضور نخبگان فرهنگی استان گیلان و استاندار، مواردی تحت قالب پیشنهاد و انتقاد مورد بحث فعالان فرهنگی و مذهبی قرار گرفت که اگرچه بعضاً جسورانه و تند و تیز بود ولی با سعه ی صدر استاندار گیلان سردار سعادتی مواجه شده و موجب ایجاد فضای بازی از مباحث کاربردی و عملیاتی در عرصه ی فرهنگ استان گردید.
دوستان فرهنگی مباحث زیادی را اعم از انتقاد به برخی انتصاب ها، توزیع بدوجه ها و بی برنامگی ها مطرح کردند و برخی دوستان نیز پیشنهاد هایی در جهت ارتقای ریز فرهنگ ها، بحث حجاب و عفاف، کار فرهنگی فراتر از محدوده ی صرف حجاب به خصوص محدوده ی گناهان لسانی و حمایت از نهادهای خصوصی فعال در عرصه ی فرهنگ داشتند که مورد استقبال استاندار و سایر حضار قرار گرفت.
اینجانب اگر چه وقتی برای صحبت نگرفته بودم ولی با توجه به عدم پرداخت مناسب به بحث مسجد و برخی مباحث مورد نظرم، عنوان مباحثم را طی نامه ی مختصری به مجری مراسم تقدیم کردم تا شاید برای بیان مشروحش در همان جلسه فرصت مناسبی در اختیارم قرار دهند، ولی ایشان به دلیل کمبود وقت، همان نامه ی چند خطی را برای حضار و استاندار خواندند که مشروحش را در چند سرفصل به شما دوستان عزیز نیز ارائه می کنم:
مساجد
مساجد از بدو تاریخ اسلام به عنوان پایگاه های فرهنگی و حتی فراتر از آن مورد اهتمام پیامبر اکرم و ائمه ی معصومین بوده است که نشان از ظرفیت بالا و الهی این نهاد اجتماعی و عبادی دارد. از یک سو ایجاد حرمت و احکام احترام آمیز برای مسجد و از سویی همّ اسلام بر اجرای عبادت های گروهی کارکرد فرهنگی مسجد را تقویت می کند. در آن زمان مسجد هم مدرسه بود، هم محل تعلیم و تهذیب بود و هم محل عبادت و هم محل جلسات مهم حکومتی که همه ی این ها اهمیت مساجد را در آن زمان به خوبی توجیه می کند. هم اکنون سالانه افراد زیادی به مناسبت های مختلفی مانند اعیاد و محرم و صفر و ایام الله انقلاب وارد مساجد می شوند ولی جذب نشده و از این فرصت برای نگهداری آنان استفاده نمی شود که این مسئله ریشه هایی دارد که واکاوی و حل آنها بسیار ضروری به نظر می رسد.
جایگاه فرهنگی و اجتماعی مساجد به دلیل افزایش نهادهای فرهنگی اعم از مدارس، دانشگاه ها، حوزه ها، کانون های فرهنگی، خانه های فرهنگ، حسینه ها و ... کاهش یافته و از جامعیت سابق تا حدودی نزول کرده است.
غیر از این مسئله موارد دیگری نیز موجب شده تا مساجد نتوانند جایگاه والایی را که در کتاب، حدیث و سنت برای آن معرفی شده، را کسب نمایند که آنها را بر می شمارم:
الف- بحث روحانیون مسجدی: اگر مساجد را پایگاه های فرهنگی بدانیم بایستی روحانیون مساجد را فرمانده های این پایگاه ها بشماریم. روحانیون مساجد با حضور مستمر در مساجد ضمن برپایی نمازهای جماعت، پاسخگوی احتیاجات دینی مردم بوده و سوالات شرعی آنها را جواب داده و وجوهات شرعیه ی آنها را جمع آوری کرده و به مراجع می رسانند، اما این حد جایگاه برای مساجد نمی تواند مطلوبِ یک پایگاه فرهنگی را متصور سازد، چرا که موارد زیر در بحث روحانیون مسجدی مورد غفلت قرار دارد:
1- روحانیون مسجدی عموماً با فعالیت مناسب فرهنگی در مساجد توسط ارگان ها شناسایی شده و مساجد به عنوان سکوی پرتاب این روحانیون عمل کرده و آن ها را به سازمان های دولتی و نظامی سوق می دهند که این مسئله به دلیل عدم تعریف نهادی مجزا برای سامان دهی مساجد و به خصوص حفظ معیشت روحانیون مسجدی اتفاق می افتد. اگر چه روحانیون ما نباید ثروت طلبی و مقام دوستی را در انتخاب شغل دخیل کنند، ولی توجیهات ارگان ها و الزامات کسب روزی برای امرار معاش، موجب می شود تا بسیاری از روحانیون علی رغم اعتقاد به اهمیت مساجد، پشت میز نشینی و ورود به عرصه ی اجرا را بر فرهنگ ترجیح دهند؛ یکی از توجیهاتی که موجب این اتفاق نامیمون و خالی شدن مساجد می گردد، این است که کار فرهنگی به عنوان کاردوم و حتی کمک خرج روحانیون جلوه داده شده و عملاً بسیاری از روحانیون ما خسته از کار اداری خود، صرفاً نماز مغرب و عشا را در مساجد اقامه کرده و بسیاری از مساجد به همین یک وعده نماز جماعت اکتفا می کنند.
2- روحانیون مسجدی با توجه یه نوع کار، عموماً روحیات خاصی را طلب می کند که با روحانیون اجرایی فرق می کند؛ روحانیون مسجدی بایستی خاکی بوده و خود را همسطح مردم عادی و کودکان و نوجوانان و جوانان قرار داده و با آنان رابطه ی صمیمانه برقرار کنند، روحانیون مسجدی اگر بخواهند کار فرهنگی انجام دهند، بایستی روحیات پرخاشگرانه را تحمل کنند تا در گام بعدی بتوانند، جوانان را جذب کنند. روحانیون مسجدی نبایستی فقط برای نماز به مسجد بیایند و یا فقط وقتی که مراسمی متولی دارد به منبر بروند، بلکه روحانیون مسجدی باید در مسجد مستقر باشند، برنامه ریزی، هدایت و بر اجرا نظارت داشته باشند و در عین حال با رده های سنی مختلف جلسات فرهنگی و مذهبی داشته و آنان را به اسم بشناسند و اگر چند شب به مسجد نیامدند سراغشان را بگیرند و همه ی این ها به روحانیون خاص برای مساجد با مشخصات روحی خاص، تربیت های ویژه و فراغت از کارهای دیگر نیاز دارد، که نشان از لزوم برنامه ریزی حوزه و دولت برای تربیت روحانیون ویژه ی مسجد و کار فرهنگی و حفظ شأن مالی و شغلی این روحانیون را دارد.
3- تأمین بودجه ی مناسب برای کارهای فرهنگی در مساجد یک نیازواقعی و غیر قابل انکار است و اگر چه بودجه ی مناسب به نظارت و برنامه ریزی و مدیریت های مالی محتاج است، ولی به نظر حقیر میل دادن بودجه های فرهنگی در سایر نهادها و سازمان ها که عموماً در این خصوص یا صرف نمی شوند و یا غیر اثر بخش مصرف می شوند به مساجد، می تواند بسیار مفید و موثر باشد. اصالتاً کارآیی نماز و عبادتی که در محل کار و تحت نظارت حراست و عوامل اطلاعات صورت می گیرد، بسیار پایین تر از عبادتی است که در مساجد و به میل و اراده ی مردم صورت می گیرد. هم اکنون به صورت سالانه در زمان های خاصی کلاس های مختلف فرهنگی، ورزشی و هنری درمساجد تشکیل می شود که به دلیل عدم بودجه ی  مناسب نمی تواند موجب جذب موثر و دائم متقاضیان این کلاسها به مساجد و فعالیت های فرهنگی گردد.
ب- بسیج های مساجد: پایگاه های بسیج در مساجد می توانند در استفاده از شاخه های مختلف فرهنگی و هنری بسیج موفق تر از وضعیت موجود عمل کنند؛ متاسفانه هم اکنون پایگاه های بسیج مساجد که بایستی در جهت شناسایی و حمایت از نیروهای فعال فرهنگی و هنری مومن و به کارگیری و استفاده از آنها گام بردارند از این مهم جامانده اند و عملاً پتانسیل بالای موجود که در خود بسیج و شاخه های فرهنگی هنری آن موجود است، تحت الشعاع مدیریت شبه نظامی پایگاه های بسیج قرار گرفته است.
تأثیر جسارت و کارآیی فعالان فرهنگی، با موفقیت مسئولان اجرایی و اقتصادی
مستقیم می روم سر اصل موضوع، فکرش را بکنید که شما به خوبی بتوانید از مبانی انقلاب و اسلام دفاع جانانه انجام دهد اما وقتی ذهن مخاطب به خصوص (نوجوان و جوان) به سمت ناکامی های اقتصادی، اجرایی و سیاسی می رود، چه حسی نسبت به مباحث شما و خود شما پیدا می کنند؟! این جاست که میزان موفقیت فعالان اجرایی و اقتصادی اهمیت خود را در موفقیت کارهای فرهنگی نشان می دهد و ای کاش مجریان و مسئولان غیر فرهنگی به جای این که مستقیم به دنبال اجرای کار فرهنگی باشند، از فرهنگی ها حمایت کنند و خودشان با خدمت بیشتر در عرصه ی اقتصاد و عمران بستر مناسب را برای به ثمر نشستن فعالیت های فرهنگی فراهم کنند. فکرش را بکنید گشت ارشاد بخواهد در پیاده روها و خیابانهای پر از چاله و چوله رشت، بدحجابان را به حجاب هدایت کند، آیا این سخت گیری در کار مردم و سهل گیری در افتضاح مسئولان شهری یک معنای متوازن را در ذهن مردم ایجاد می کند؟!!!
حمایت از فعالان عرصه ی مجازی فرهنگ
علی رغم تأثیر به سزا و آشکار فعالان فرهنگی عرصه ی مجازی، اما متأسفانه این جهادگران بدون هر گونه حمایت و کمکی به فعالیت می پردازند که محرومیت از توان این فعالان در عرصه ی حقیقی محرومیتی است غیر قابل جبران برای عرصه ی فرهنگ؛ به نظر می رسد شناسایی و استفاده از نیروهایی که بدون هرگونه حمایت مالی و آموزشی، خالصانه در عرصه ی فرهنگ به خدمت می پردازند بتواند جایگزین مناسبی برای کم کاری و رکود فعالین بعضاً بدون حساسیت و صرفاً آمارگرا در این بحث باشد.

 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به  صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 


nazokbin

90/12/25
10:18 ص

امشب اخبار سراسری سیمای جمهوری اسلامی دو خبر را پخش کرد که مستقلا به آنها می پردازم:اولی مربوط به مراسم سوال مجلس از رییس جمهور بود که مدتها حجم زیادی از اخبار و حواشی را به خود اختصاص داده بود و البته حقیر هم تعداد کمی از سوالات را وارد می دانستم و طی نوشته هایی به آنها پرداخته بودم و با توجه به برخی دیگر از سوالات نابجا و زمان پرسش آنها، سوال از ریاست جمهوری را در این مقطع زمانی سیاسی ارزیابی می کردم.

آنچه که قبل از جلسه ی پرسش و پاسخ و حین جلسه دیدیم و شنیدیم طعنه های زشتی بود که تعدادی از نمایندگان مردم در مجلس و دولت به هم زدند و هریک با نشان دادن چنگ و دندان به یکدیگر سعی در اثبات در رأس بودن داشتند. مجلس برای اثبات بزرگتر بودن خود رییس جمهور را مورد سوال قرار داده و رییس جمهور برای اثبات بزرگتری خود نظارت بر قانون اساسی را علم کرد.
رییس جمهور نماینده ها را تحقیر و نماینده ها رییس جمهور را تضعیف کرد، دیگر اکنون همه هم رسم بازی را یادگرفته اند و هم رسم جر زدن را. دیگر آن ایرادی که به احمدی نژاد وارد می کردند و ما عاشق همان ایراد احمدی نژاد بودیم به او وارد نیست، همان ایراد که به زعم خودشان می گفتند احمدی نژاد رسم بازی را بلد نیست و صحنه ی بازی را بهم زد.
دیگر اکنون هیچ کدام از مسئولان از حاشیه فرار نمی کند دیگر همه عاشق حاشیه اند و اصل را وانهاده اند و فرع را تا انتها دنبال می کنند. یکی قانونی تصویب می کند تا طرف را دست و پابسته کند دیگری قانونی را اجرا می کند که می پسندد تا دیگر را ضایع کند و همین طور مردم منتظرند تا ببینند کی مسئولانشان دست از بازی ها و جرزنی های بچه گانه ی خود دست می کشند و رسم خدمت و امانت  داری را بجا می آورند؛ دیگر هر یک دیگری را زیر سوال می برد، در حالی که خودش را کاملا مبرا می داند. هر یک می خواهد طرف مقابلش را به عذرخواهی وادار کند و یا وجهه ی او را نزد مردم با خاک یکسان نماید و در این میان عجیب ترین چیزی را که می توان تصور کرد این است که فردی حتی یک ایراد کوچک را به عملکرد خویش وارد بداند و حتی عذرخواهی کوچکی را حق مردم بشناسد. مسئولان ما متخصص شده اند تا سوال را با سوال پاسخ دهند و بگریزند از موقعیتی که عذرخواهی می طلبد، چقدر خوب بود در فرصتی که امروز پیش آمد لااقل رییس جمهور خانه نشینی را تکذیب نمی کرد و از محضر ملت عذر می خواست که البته این مشکل عذرنخواهی نه فقط در ایشان که در تمام مسئولان ما کم کم نهادینه شده است و آقای احمدی نژاد از آخرین مبتلایان به این بیماری به نظر می رسد. آخرین و البته شاید تنها عذرخواهی که از رییس جمهور خاطر دارم این بود که ایشان گفتند در خصوص شروع مسکن مهر دیر اقدام شد و باید زودتر اقدام می شد که ای کاش این روحیه ی مسئولیت پذیری، شجاعت و تواضع همچنان در ایشان برجا مانده بود.
و اما هر چه خبر اول برای من و شما عادی شده بود ولی خبر دوم که برایم بسیار عجیب و قریب و البته رشک برانگیز بود (که نمی دانم چرا فقط در یکی از اخبار پخش شد و در هیچ خبرگزاری دیگری نیز به آن اشاره نکرده است)، این بود که:
نخست وزیر چین به خاطر 9 سال عدم موفقیت در برنامه هایش از مردم کشورش عذرخواهی کرد. نمی دانم چه بگویم، فقط دوست دارم چند بار این تیتر را بخوانم و اشک بریزم، نمی دانم کسی هست که حس مرا درک کند یا نه! ولی افسوس می خورم از این که چگونه کسانی که حتی به خدا اعتقاد ندارند، از مردم شان چنان حیا دارند که مسئولان ما از خدایشان ندارند! چگونه مسئول کشوری که در شدیدترین بحران های سیاسی و اقتصادی جهانی، با شتاب به رشد اقتصادی خود ادامه داده و به سرعت خود را به عنوان یک ابرقدرت جدید و مهم در معاملات و معادلات سیاسی و اقتصادی مطرح کرده است،  این گونه در برابر ملتش کرنش کرده و عذر بخواهد تا مردم کشورش بدانند که حق شان بیشتر از آن چیزیست که برایشان مهیا شده است و به جای این که منتی گذارد برای موفقیتهای کشورشان، برای ضعف هایشان طلب بخشش نماید.
اگر چه نمی خواهم منکر زحمات و تلاش های مسئولان کشور باشم که قطعاً آنها را در بسیاری موارد شایسته ی تقدیر و تشکر می دانم، اما نمی توانم این مسئله را که مسئولان کشور عمدتاً خودشان را بی عیب معرفی کرده و در عین حال تمام مشکلات را به سایرین حواله می دهند را با هیچ صفت مثبت دیگری خنثی کنم و نادیده بگیرم.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

90/12/22
1:27 ع


عمل زشت صراط نیوز
کاری به متنتون ندارم، چون این قدر در تخریب دولت و رییس جمهور غیر منصفانه نوشته اید دیگر وقتی برای خوندنشون نمی گذارم و البته از دولت هم حمایت نمی کنم چون انتقادهای زیادی بهش دارم ولی انتقادات فنی، منصفانه و مودبانه؛ اما یک تذکر مهم که چون احتمالاً در قسمت نظراتتون منتشرش نمی کنید مستقلاً منتشر می کنم:
آیا انتشار این عکس با تیترش هیچ تناسبی دارد؟! قصدتان از بکار بردن این عکس، مسخره کردن کدام یک از عبارتهای "این دولت"، "فضل الهی"، "تمام مشکلات"، "غلبه خواهد کرد" بوده است؟! آیا از انتشار چنین عکسی با یک تیتر جدی هدفی جز تحقیر داشتید؟! آیا نباید کمی به این کارتون فکر کنید و از محضر خداوند عیب پوش و ملت خجالت بکشید؟! بپذیرید که ایشان رییس جمهور کشورتان هستند و کسی که بخواهد ایشان را مسخره کند در واقع ملت را مسخره کرده است، بپذیرید که اگر دولت ایشان اشتباهاتی انجام داده است خدماتش نیز بی دریغ و زحماتش نیز طاقت فرسا بوده است، و البته حق انتقاد تخصصی، دلسوزانه و منصفانه برای همه محفوظ است که به نظر می رسد شما زیاد با آن تناسبی نداشته باشید.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 


nazokbin


شبکه اجتماعی
  

90/12/21
10:4 ع


اکنون که این پست رو می گذارم واقعاً شرمنده ام، ولی چه کار کنم که سرعت اینترنتم خیلی مستضعفیه! دوستانی که پیام تبریک برام گذاشتید! واقعاً جبران این همه تبریک به صورت مجزا در توانم نیست ولی حقیقتاً از ته دلم قدردان محبت دوستان نه مجازی! که شما دوستان حقیقی ام هستم و پیشاپیش سال جدید را به همه ی دوستانم تبریک و تهنیت عرض می کنم. امیدوارم سال 91 نه زیر پرچم امام زمان در دنیای مجازی که در دنیای حقیقی در رکاب حضرتش با هم سلام و صلوات بگیم به محضرشون و خودمون. دوستان ان شاءالله سال 91 سال عزت اسلام و مسلمین و پیروزی مظلومین بر ظالمان و مستکبرین و سر بلندی اسلام و ایران و ایرانی باشیم. خداوند انقلاب ما را همچنان عزیز و عزیزتر بدارد و ما را در خدمت و انتشار خالصانه به این ثمره ی عمل انبیا، اولیا، اوصیا و ائمه موفق نماید.


nazokbin


شبکه اجتماعی
  

90/12/20
12:53 ع

 


خاتمی طی نامه ای هدف خود از رای دادن را آشتی ملی اعلام کرده است که نقل به مضمون می شود:
اکنون که این نامه را می نویسم، عرق شرم از شهدای فتنه ی کذایی بر پیشانی من سرازیر است، من این بزرگان را از این پس با یک تغییر کوچک شهدای کذایی فتنه می نامم و امید است که روح این شهدا مرا بزرگوارانه ببخشایند.اکنون که جریان اصلاحات زیر آوار دیوار کوچه ی بن بست فتنه دست و پا می زند، من با یک رأی دهان به دهان قصد احیای او را دارم، باور کنید اگر اقتضای ادامه ی جریان اصلاحات اقتضا نمی کرد، حتی یک رأی سیاه هم خرج این انقلاب نمی کردم.
دوستان قدیمی اکنون دیگر زمان آن نیست که گوشه ای بنشینیم و رأی دادن دیگران را محقرانه به تماشا بنشینیم، اکنون گاه رأی دادن است به امید گاه رأی گرفتن! اگر چه شما مرا دشمن جدید خود بدانید ولی من همچنان به شما پایبندم و با توجه به محدودیتی که در ابراز عقیده دارم صرفاً به همین حد اکتفا می کنم، باشد که قرارهای بعدی را به زودی زود در میدان های مختلف شهر بگذرایم و یادمان باشد که فعلاً یکی برای همه تا بعداً همه فدای یکی!
ای اصلاح طلبان! نباید اشتباه کنید! اکنون نمی توان در برابر انقلاب قیام نمود، اکنون گاه قعود و حتی سجود است، الباقی را بازهم به خاطر محدودیت های رسانه ای نمی توانم بیان کنم امید است شعوری برای درک بیان نشده ها داشته باشید!
ای اصلاح طلبان! اکنون گاه بازگشت است، اکنون که قوه ی خیلی خیلی محترمِ قضاییه نیز به بی گناهی ما واقف شده است و ما را همچنان محاکمه نمی کند، می توانیم با آغوش باز به سمت قدرت بیابیا بگوییم، باشد که بیاید!
ای اصلاح طلبان! اکنون دیگر نمی توانیم به فشار از پایین و چانه زنی از بالا بپردازیم، اکنون وقت بغل از پایین و بوسیدن از بالاست، باید آشتی ملی کرد باید با ملت آشتی کرد!
ای اصلاح طلبان! آری اکنون گاه شورش ملی نیست! اکنون گاه آشتی با ملت است و آشتی با ملت هزینه دارد، رأی دادن دارد و فعلاً نیازی به خون دادن ندارد، که داشته باشد خودم دوباره نامه خواهم نوشت، باشد تا وقتی که انتقام سنگین خود را از کسانی که به خاطر همان محدودیت ها نمی توانم نام ببرم، بگیریم!
دوستان اگر چه شرط و شروط مان را برای ابطال انتخابات و بازگشت به نظام قبول نکردند، اما چه کنیم نمی توانستیم بازنگردیم، فقط همین را بگویم که من این ظرف خیلی سنتی! شیرموز را سرکشیدم تا اصلاحات باقی بماند! اگر چه خیلی سخت بود.
مطالب مرتبط:
 
بهترین فرصت برای محاکمه ی خاتمی و ...
چرا خاتمی رأی داد؟! 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

90/12/20
11:16 ص


آقای دلاوری در گزارش هفتگی صرفاً جهت اطلاعِ پنجشنبه شب خود اعلام کرد که شان استون اسلام را مانند تمام دین های دیگر قبول کرده است، گویا ایشان به صورت نمادین شهادتین گفته است و مسلمان نشده است و حتی تغییر اسم خود را به علی نیز قبول ندارد، امیدوارم ایشان بر اساس اطلاعات واثق این گزارش را تهیه کرده باشند، چرا که کذب بودن این گزارش به اندازه ی کذب بودن اسلام آوردن شان استون زشت و تبلیغی علیه اسلام تلقی می شود. در ادامه مطلبی می نویسم با فرض تأیید این گزارش است:
1- کسانی که متولی معرفی و هدایت وی برای اسلام آوردن وی بوده اند چگونه نمی دانستند که ایشان تمام ادیان را قبول کرده و به صورت نمادین به آنها می گرود.
2- آیا این افراد که دست ایشان را در دست آیت الله ناصری برای شهادتین گذاشتند نباید به وی می گفتند اسلام با کسی شوخی ندارد! نباید می گفتند که اسلام دین تحقیق و تسلیم است نه تسلیم و تکذیب آیا نباید به وی می گفتند که به همین لحاظ است که راه بازگشتی از آن پیش بینی نشده است! آیا نباید به ایشان می گفتند که حکم کسی که از اسلام برمی گردد، چیست؟!
3- آیا هم اکنون علمای ما نباید احیاناً فتوایی بدهند تا این مسئله تکرار نشود!
4- آیا حکم اعدام برای مرتدین جز برای این نیست که اسلام بازیچه قرار نگیرد و کسی جرأت تحقیر آن را پیدا نکند، آیا برای این نیست که برخی برای تحقیر اسلام ابتدا خود را مسلمان معرفی کرده و بعد از آن برگردند تا علیه اسلام تبلیغ کرده باشند! امیدوارم که در مورد ایشان اینطور نباشد ولی آیا این مسئله بدون عذرخواهی شان استون می تواند قابل پذیرش باشد؟!
تکمیلی: براساس گزارش هایی که در سایت های مختلف منتشر شده است خود شان علی استون این مسئله را تکذیب کرده و ناراحتی خود را از این تهمت بیان نموده است. امیدوارم چنین باشد و در این صورت لازم است تا برنامه ی صرفاً جهت اطلاع و دست اندرکارانش از منابع خبری خود که بعضا از نشریات زرد نیز بی اعتبارترند ضمن عذرخواهی مسئله را اصلاح و از تکرار چنین مسائلی جلوگیری نمایند. 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی کانون فرهنگی شهدا یا صاحب الزمان (عج) بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه