89/12/13
6:23 ع
رجا:
پس از انتشار نوشتهای از علی مطهری خطاب به رئیس قوه قضائیه در مورد رسیدگی فوری به موضوع فحاشی علیه
فائزه هاشمی و استفاده از تعابیری مانند اینکه "اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم (منظور فحاشی) دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند"، "اگر مسلمان از غم این حادثه دق کند و بمیرد مورد ملامت نیست بلکه سزاوار است" و مصدل حد قذف یعنی 80 ضربه شلاق دانستن عمل فرد توهین کننده، دکتر مهدی کوچکزاده که مطهری در تیر ماه سال جاری از میکروفون مجلس الفاظ رکیکی علیه او بهکار برده بود، در نامهای به رئیس قوه قضائیه با بیان استنادهای قانونی خواستار رسیدگی و مجازات مطهری شد.
به گزارش رجانیوز، کوچکزاده در این نامه با یادآوری یکی دیگر از توهینهای مطهری به خود با کنایه درخواست کرده است که علیرغم ارادت قلبیاش به بزرگان و بزرگزادگان واقعی به شکایت او نیز رسیدگی شود تا بی طرفی دستگاه قضا بر همگان اثبات شود و نتوانند ادعا کنند که در این کشور برخی بزرگزادگان از همه قید و قانونی آزادند و این فقط ضعفا و غیر مرتبطین با بزرگزادگانند که به خطاهایشان رسیدگی می شود.
متن کامل این شکوائیه در ادامه آمده است:
ریاست محترم قوه قضائیه
آیتالله صادق لاریجانی دامت برکاته
با اهدای سلام و آرزوی توفیق، حادثه هتاکی و دشنام آقای علی مطهری به اینجانب "مهدی کوچک زاده" نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، چیزی است که می خواستم به حرمت حاصل عمر امام(ره) آیت الله شهید مرتضی مطهری، از کنار آن بگذرم چرا که به تعبیر قرآن کریم "و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما" ولی با توجه به تذکر آقای مطهری در فراز آخر شکایتی که برای شما ارسال کرده، و در ادامه همین شکایت آورده شده است، مبنی بر اینکه "اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم (منظور فحاشی) دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند" و فقط به منظور حفظ حرمت انقلاب اسلامی و مجلس شورای اسلامی که باید در رأس امور باشد! این شکایت را تنظیم و به محضرتان تقدیم می دارم.
امید است به موازات دستوری که برای رسیدگی به شکایت ایشان صادر می فرمایید، امر فرمایید تا به شکایت اینجانب "مهدی کوچک زاده" که علیرغم ارادت قلبی به بزرگان و بزرگزادگان واقعی هیچ نسبتی اعم از سببی و نسبی با هیچ بزرگ و بزرگزاده ای ندارم، نیز رسیدگی نمایند تا بی طرفی دستگاه قضا بر همگان اثبات شود و نتوانند ادعا کنند که در این کشور برخی بزرگزادگان از همه قید و قانونی آزادند و این فقط ضعفا و غیر مرتبطین با بزرگزادگانند که به خطاهایشان رسیدگی می شود.
لازم به یاد آوری است با اصرار نایب رئیس محترم مجلس و تحت اشراف ریاست مجلس (اخوی گرامی جنابعالی) فحاشی آقای مطهری بر خلاف قوانین از متن چاپ شده مذاکرات آن روز مجلس حذف گردیده است! ولی فیلم و نوار صدای ایشان در آرشیو مجلس موجود است.
حادثه از این قرار است که آقای علی مطهری در حین نطق خود در مجلس که از رادیوی مجلس برای عموم به طور زنده پخش می شد توهین و فحاشی هایی به اینجانب کردند که بر اساس مواد 608 و 609 قانون مجازات اسلامی که اشعار می دارد:
«ماده 608 – توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد به مجازات شلاق تا (74) ضربه و یا پنجاه هزار ریال تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود.
ماده 609 – هر کس با توجه به سمت، یکی از روسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهور یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانه ها و موسسات و شرکت های دولتی و شهرداریها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید به 3 تا 6 ماه حبس و یا تا (74) ضربه شلاق و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم می شود.»
قطعا مستحق مجازات می باشند.
البته پیش از آن نیز ایشان با اظهار مطالبی توهین آمیز نسبت به نام خانوادگی من، به پدر و خانواده من اهانت کرده اند که از برنامه زنده رادیو گفتوگو پخش و ملت ایران آن را شنیده اند و نوار صدای آن نیز در آرشیو صداوسیما موجود است و این نشان می دهد ایشان بر تکرار عمل زشت و مجرمانه خود اصرار دارند و احتمال تکرار آن نیز بسیار زیاد است.
گذشته از اینکه باید بررسی شود که چرا برخی فرزندان بزرگان انقلاب ما به این انحطاط کشیده شده اند و بنده از ریشهیابی آن در اینجا پرهیز می کنم، نظر به اینکه فیلم و صدای فحاشی آقای مطهری هم در مجلس و هم در برنامه رادیو گفتوگو موجود و نیازی به تحقیقات پیچیده برای شناسایی مجرم و جرم نمی باشد، مستدعی است دستور اقدام عاجل درخصوص اجرای حکم در ملاعام پس از اثبات جرم در دادگاه صالح، صادر فرمایید.
اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان بزرگزادگان در انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند. قبلا از حسن توجه جناب عالی سپاسگزارم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/13
1:49 ع
با این که این متن را بیش از یکسال پیش منتشر کردم ولی چون هنوز موضوعیت دارد دوباره درج می کنم، اگر کسی قبلا خونده به بزرگواری خودش ببخشه:
اگر این محمود کوچولو، اینقدر تند و تیز نبود که اونا اینجور آتیش نمی گرفتند. اینکه ما می گیم، شروع لغزشک اون آقایان از معاصی کبیره این آقا شروع شده و ادامه اش هم با ذنوب کثیره همین ایشون کش اومد، بر اساس دلیل و منطقه. دلایلش هم با اینکه من اصلا نماینده اونها نیستم ولی بر حسب اتفاق، خصوصی به خودم گفتن ایناست: مثلا نمی شد، این آقا محمود قبول کنه یه ذره دروغگوست، مگه اگه قبول می کرد، واقعا دروغگو میشد؟! مثلا نمی شد، قبول کنه نمودارهای ستونیش، شبیه مارند؟! مثلا چی می شد این جریان خلیج الدول العربیه را اینقدر باز نمی کرد و همونجا یک عذرخواهی کوچولو می کرد؟! اصلا نمیشد، این گناه تحقیر که یکی از اون گناهان کبیره و ام الفتن هست رو انجام نمی داد؟! مثلا نمی شد به این آقا شهرام ما که اونهم بنده خدا مثل ما آقازادهها، داره نون بازوی خودش رو می خوره، اینقدر گیر نده؟! یا حالا که نمی خواست از فائزه خاتون و مهدی خان که با چه زحمتی، بار مردم را بدوش شخصی مبارک خودشون دارن می کشن تشکر کنه!!، حالاچی کار داشت که این بارها کجا نگه داری می شه؟! اصلا این هفت هشت مجوزهای ناچیز انحصاری یا اون ده دوازده تا اسکله های صلواتی اینقدر سرو صدا کردن داشت؟ اینها بنظر شما اگه از کم بینی که اونهم یک از معاصی کبیره در کبیره هست، نبود از چی بود؟
خلاصه اگه این آقای محمود به قول استاد میر مخمل الدوله، قاعده بازی رو رعایت می کرد، چه مشکلی پیش می اومد؟ هیچی!! الان آقا مهدی و همشیره زیر سایه ابوی به امور بیت المال می رسیدند، آسد ممد و آشیخ مهدی به امور ایتالیا و فرانسه و لاس تمدنها رسیدگی می کردند و استاد میر مخمل الدوله هم داشت به رعایت قانون اساسی و دلجویی از حامیان دلسوز و عاشق پیشه، می پرداخت، آخ آخ آخ حیف!! من مطهری زاده هم به اتفاق بهشتی زاده یک مقدار از سهم یتیمیمان را از انقلاب می گرفتیم. البته ما به همین که داریم هم قانعیم، چون اگه همین نعمت یتیمی هم نبود، با اون پدرهای مرتجع و ولایت مدار، الان اجازه اینکارها را نداشتیم و به قول حضرت ابوی آقازاده های عظام و عظمی، نمی توانستیم مثل الان نون بازوی خودمان را بخوریم، و این خیلی بده!!! اینها همه به کنار آخ کار مملکت هم هنوز گل و گلستان بود!!!
در پایان من از این محمود که اصلا دوست ندارم اسمش رو هم ببرم، دعوت می کنم به آغوش مردم خداجوی روز عاشورا و 25 بهمن برگردند و دست از لجاجت برداشته و حرص و طمع دیوانه وار به خدمت را که هم باعث زحمت خودش و هم باعث رنجش ما شده را کنار بگذارد، من قول می دم اگه این ها اتفاق بیفته، اون بندگان خدا گه ناگاه و یوهو لغزوندونده شدن هم با تمام قوا و اعوان و انصار، به عرصه و اعیان نظام برگردند و تنها در این حالت هست که دیگه نیازی نیست اول محمود کوچولو رو محاکمه کرد!! فقط و فقط در همین شرایط!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/9
12:39 ع
صراط: یکی از طراحان کودتای مخملی در سازمان سیا به جای اعتراف به شکست طراحی های این سازمان علیه جمهوری اسلامی ایران ادعا کرد که اپوزیسیون تفکر و عملی استراتژیک نداشته است.
اظهارات جین شارپ در حالی است که گروهک های ضد انقلاب و دست اندرکاران فتنه سبز با اطاعت کامل صرفاً راهبرد دیکته شده از سوی سرویس های جاسوسی سیا و ام آی6 و تئوریسین هایی چون شارپ، جرج سوروس، ریچارد روروتی، جان کین، مایکل لدین و... را در پیش گرفته بودند.
شارپ در مصاحبه با تلویزیون دولتی انگلیس هر چند ادعا کرد با سازمان سیا همکاری ندارد اما گفت: در ایران به نظر می رسید که جنبش سبز و مخالفان خیلی چیزها را بلد بودند اما نشانه ای از اینکه مبارزه بدون خشونت را عمیقاً فهمیده باشند به چشم نمی خورد. شاید آنها به اندازه کافی برنامه ریزی نکرده بودند.
جین شارپ که بارها در این مصاحبه موسوی را متهم به نفهمیدن فرمولهای سیا برای سرنگونی انقلاب اسلامی کرد همچنین گفته است: اگر مخالفان در ایران مبارزه بدون خشونت را عمیقاً مطالعه نکرده اند و حکومت را با دقت بررسی نکرده اند که بفهمند چرا اینگونه عمل می کند و اگر نمی دانند که چطور باید تفکر و عملی استراتژیک داشته باشند، نتیجه این می شود که اغلب برای یکی دو تا راهپیمایی برنامه ریزی می کنند و فکر می کنند سقف حکومت به شکلی معجزه آمیز فرو می ریزد. اینگونه موفق نخواهند شد. ما دانش استراتژیک لازم را در جزوه ای گنجانده ایم که راهنمایی است جهت برنامه ریزی استراتژیک. مخالفان گاه فکر می کنند همه چیز را بلدند و به همین خاطر لاجرم شکست می خورند چون به اندازه کافی آگاه نیستند.
این اظهارات در حالی است که عناصر اصلی سازمان اغتشاش و آشوب 88، ماه های متمادی با سرویس های سیا و موساد و ام آی6 در ارتباط بودند و کارورزی های لازم را چه قبل از راه اندازی آشوب و چه بعد از آن سپری کرده اند.
آنها در عرصه میدانی نیز تمام راهبردها و تاکتیک های دیکته شده را در پیش گرفتند که القای پیشاپیش تقلب در انتخابات، تشکیل کمیته صیانت از آرا، متوسل شدن به نمادها و سمبل های فریبنده، گردآوری رنگین کمانی از مخالفان حول محور نفی، تن ندادن به قانون و تلاش برای انسداد مکانیزم های حقوقی حل اختلاف، ایجاد آشوب خیابانی، ترور و کشته سازی، و حمله به ارکان قانون اساسی از آن جمله است.
نکته جالب، اقدام تبلیغاتی BBC- به عنوان بازوی تبلیغاتی سرویس جاسوسی MI6 انگلیس- در خدمت مستقیم سازمان CIA و ترویج راهکارهای عملیاتی توصیه شده از سوی کسانی نظیر جین شارپ است. بی بی سی هر چند ادعا کرد شارپ آدم فقیری است که در محله ای کارگرنشین در بوستون زندگی می کند! اما در عین حال اذعان کرد که وی به بسیاری از کشورهای مخالف آمریکا برای راه اندازی تنش و اغتشاش سفر کرده است.
نه بی بی سی و نه شارپ توضیح نداده اند که اگر حقیقتاً دنبال مردم سالاری هستند چرا در ماجرای آشوب های اجتماعی- اقتصادی گسترده چند ماه پیش در کشورهای اروپایی (انگلیس، آلمان، فرانسه و ایتالیا) که با سرکوب شدید معترضان همراه بود، مطلقاً سکوت کردند و نسخه های «رهاسازی خویشتن» را برای مردم اروپا ارائه نکردند؟
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/7
9:18 ع
نه این که حب ریاست و مقامی وجود داشته باشد، بلکه همینطوری قربت الی الله اعلام می کنیم که هر چه که به انتخاب رییس مجلس خبرگان نزدیک می شویم، احساس می کنیم که جریان 25 بهمن از سوی دشمنان و معاندان بوده است و البته احتمال دارد که در مدت باقی مانده در خصوص سایر ایام به اصطلاح فتنه نیز موضع گیری نماییم، البته دوستان عجله نکنند چون توضیحاتی را بعدا در جلسات خصوصی عرض خواهیم نمود.
به صراحت اعلام می کنیم که اصلا از حذف از صحنه ی سیاست نگران نیستیم فقط همینطوری به آقای ناطق گفتیم که در جلسه های اصولگرایان شرکت کند تا اصولگرا بودنمان را دوباره یادآوری نمایند که نکند اصولگرایان خودشان با دست خودشان، خودشان را از فیض قدسی مان محروم کنند.
به آقای ناطق گفتیم که بگوید که چقدر خود رهبری به ما نیاز دارد و ایشان اصرار دارد که ما همچنان رییس خبرگان بمانیم، البته بعدا تکذیب شد که رهبری چنین نظری ندارند اما بالاخره با این همه سال سابقه ی دوستی، ما بهتر می دانیم که آیا دوست مان به ما نیاز دارد یا ندارد؟! یا خودشان!
نه این که حب جاه و مقامی باشد بلکه همینطوری نگرانیم که نکند برخی افراطیون آن قدر از ولایت دم بزنند تا ضد ولایت فقیه، بندگان خدا به دردسر بیفتند، نمی گوییم که آتش فشان خشم ملت که این بار می گویم برای جلوگیری از تقویت جریان افراطی ولایت مداری که از هر آتش فشانی خطرناک تر است، به ما نیاز وجود دارد و این اصلا به این معنی نیست که ما خودمان احساس نیاز به در صحنه بودن داشته باشیم، بلکه به آن معنی است که صحنه به ما نیاز مبرم دارد.
ما و حب مقام! چه جلافتا! ما خودمان به آقای مهدوی کنی گفتیم که وارد صحنه بشود تا از ورود افراطیون جلوگیری شود و این مسئله را اکنون اعلام می کنم تا کسانی که می خواهند به ایشان رأی بدهند بدانند که ایشان خودشان پیرو دستورات ما هستند حال تصمیم با اعضای خبرگان عزیز است که خودشان با عقل سلیم خودشان تشخیص بدهند که بهتر است به خود ما رای بدهند یا کسی که به امر ما نامزد شده است!
مدتیست که مدام در حال تذکر دادنیم که بعضی ها می خواهند روحانیت را از صحنه ی سیاسی حذف نمایند و این هیچ ربطی به تبلیغ برای ریاست مجلس خبرگان نداشت و حالا هم می بینید که چقدر درست می گفتیم چون واقعا در جایی که می خواهند مارا حذف نمایند، آیا فکر می کنید که روحانیت را حذف نمی کنند؟! بالاخره ما خودمان کم روحانی ای نیستیم وقتی ما را بشود حذف کرد، آیا روحانیت را نمی شود؟! در ثانی اگر ما حذف بشویم چه کسی می خواهد از روحانیت دفاع کند؟! این را نه برای خودمان! بلکه برای روحانیت عزیز می گویم.
درست است که ما از اول گفتیم که ما موضع مان عوض نمی شود اما اگر این طوری ادامه پیدا کند و تریبون ریاست خبرگان را نیز مانند نماز جمعه ی تهران از دست بدهیم که دیگر چه کسی موضع مان را می پرسد که مهم باشد که عوض بشود یا نشود؟! پس در جهت حفظ تریبون، لازم می دانیم تا فتنه گران 25 بهمن را محکوم نماییم و فعلا به سایر دوستان که در عاشورا و ایام پس از انتخابات مثل ما بر موضع بر حق شان بودند، عرض می نماییم که مطمئنا شما را هرگز نخواهیم فروخت! و نباید جریان 25 بهمنی ها را با خودتان قاطی کنید!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/2
1:6 ص
همین جوری بعد از تکرار مکرر همان حرفهای قدیمی از طرف علی مطهری در این اوضاع فتنه، همینطوری و بدون دلیل اول هوس کردم و البته بعد نیت کردم قربتاً الی الله، چند بار بگویم:
مرگ بر ضد ولایت فقیه!
مرگ بر ضد ولایت فقیه!
مرگ بر ضد ولایت فقیه!
البته با توجه به تأثیر شفا بخشی که در این ذکر حس کردم، دوست دارم به نیت هر کسی که ممکنه از این شعار خوشش بیاد یا بدش بیاد، از لاریجانی بگیر تا احمدی نژاد، از توکلی بگیر تا مشایی، از هاشمی بگیر تا ناطق نوری، از خاتمی بگیر تا اون یکی خاتمی، از باهنر بگیر تا نادران و از هرکسی که من فکر می کنم تا هر کسی که شما فکر می کنید، باز هم تکرار کنم که:
مرگ بر ضد ولایت فقیه!
مرگ بر ضد ولایت فقیه!
مرگ بر ضد ولایت فقیه!
و در آخر برای حسن ختام برنامه:
خدایا! بحق مرگ بر ضد ولایت فقیه!
بازهم مرگ بر هر ضد ولایت فقیه!
89/12/1
11:34 ع
درست است که فتنه از ادعای تقلب شروع شد، اما می بینیم که با وجود بطلان آن اتهام زشت، هنوز فتنه نمرده است. سوالی که پیش می آید این است که چه باید کرد؟ تا کی باید منتظر ماند؟
فتنه چیز خطرناکی است که حتی اگر شعله هایش خاموش هم بشود، نمی توان آسوده رهایش کرد؟ فتنه ی خوارج مثالش؛ دیدید چگونه منجر به شکافتن سرامیر المومنین شد؟ فتنه ها پیچیده هستند و هر چند کوچک هم باشند، نمی توان از کنارشان گذشت. باید با فتنه فعال برخورد کرد نه منفعل! این که نمی شود ما صبر کنیم تا فتنه گران کارشان را بکنند و ما 2 روز بعد تمام مردم را به زحمت بیندازیم تا به جهان بقبولانیم که پایگاه مردمی انقلاب بارها عمیق تر از مقبولیت فتنه گران است.
مطمئن هستم کسانی که در وزارت اطلاعات هستند بسیار بهتر از من می دانند و عمل می کنند، اما توقع جامعه و البته شأن انقلاب بسیار بالاتر از آن است که مشتی خس و خاشاک، هر از چندگاهی آسمانش را آلوده و زشت نمایند، اگر چه که به نسیمی در کنج دیواری جمع می گردند و بعد هم به ظاهر مظلوم!
چگونه است که ما جهانی را با سیاست های فعال خارجی منقلب کرده و به پشت خودمان می کشانیم اما در داخل کشور، منفعل و منتظریم؟! چگونه است که برخی دشمنان داخلی و خارجی به خود جرأت می دهند تا یک جنبش حرامزاده را که از فعل حرام تهمت پدید آمده را با انقلابات مصر و تونس و ... مقایسه کنند! مردم ما هرگز از حمایت مالی و جانی برای این انقلاب دریغ نداشته اند و بعضا در طول یک هفته چند بار به حمایت از انقلاب خود در هر شرایط جوی راهپیمایی کرده اند، اما آیا این دلیلی می شود که ما هیچ اقدامی نکنیم؟! دلیلی می شود که نه بازداشت کنیم! و نه محاکمه! آیا محجوبیت این مردم غیور باید منجر شود تا فتنه گران و اولادشان برای بهم ریختن امنیت و نظم کشور برنامه ریزی کنند! مگر نمی شود سران فتنه را بازی داد؟! نمی شود برای سران فتنه طعمه قرار داد؟! نمی شود برای حامیان آنها برنامه ریزی کرد؟! نمی توان سیر محاکمه هایی را که یکسال است قطع شده را ادامه داد تا حقایق آشکارتر و دشمنان منفعل و به فکر پاسخگویی بیفتند؟! یا اصلا یک چیز دیگر؛ نمی توان برای حامیان اروپایی و آمریکایی فتنه برنامه ریزی کرد؟! نمی توان دست شان را رو کرد؟! یعنی حکومت به اندازه آن انقلابیون خوش فکری که با بی بی سی مصاحبه می کنند و به سخره می گیرندش ابتکار ندارد؟! یعنی ما نمی توانیم در کشورهای غربی و آمریکایی یک تجمع از حامیان انقلاب اسلامی ایران را رو کنیم؟! یعنی نمی شود ما منتظر حرکت بعدی هاشمی نباشیم؟ یعنی نمی شود ما فائزه را آزاد نکنیم، تا پدرش به انفعال بیفتد؟! و خیلی از این سوال های دیگر!!
نمی دانم! ولی احساس می کنم که وجود لکه ی ننگ فتنه بر دامن انقلاب هر چه قدر هم که کوچک باشد، روی سپیدی دامن پاک انقلاب قابل تحمل نیست.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/11/26
8:39 ص
خواستم با عصبانیت بنویسم که چرا این سران فتنه را بازداشت نمی کنید، دیدم که باد می کنند، که دیدم متورم متوهمند. گفتم اگر هم چیزی از بازداشت شان ننویسم که شجاع می شوند، که انگار شده اند! خواستم تحلیل کنم که دیدم مردم در ایام الله 9 دی و 22 بهمن، تمام تحلیل ها را تعبیر کرده اند! خواستم چیزی ننویسم دیدم که خواهند گفت، از ترس کلامی از 25 بهمن به میان نمی آورند! خواستم به قوه ی قضاییه بگویم که چرا اینان را آزاد گذاشته اند و این که اگر نیازی به کمک دارند که مردم خودشان حاضرند بازداشت و محاکمه و اعدام را انجام دهند، ولی دیدم که فردا خواهند گفت اینها کاسه ی داغ تر از آش شده اند! گفتم از ریز بودن سران فتنه و تمام روسا و عمالشان بنویسم که دیدم آن قدر ریزند که به کاغذ نمی آید، گفتم از ریز بودنشان ننویسم دیدم که نظام بزرگ مان آن قدر مقدس است که کوچکترین هتک حرمت به آن را نیز نباید تحمل کرد. خواستم از ثواب صبر بنویسم که دیدم هر روز صواب جهاد بیشتر نمایان می شود. گفتم شاید بتوانم عدم محاکمه را از باب مصلحت توجیه کنم ولی دیدم 25 بهمن را به کدام مصلحت تحمل نمایم. خواستم از جذب حداکثری بنویسم دیدم که باعث دق حداکثری شده است.
گفتم بهتر است یک آرزو کنم:
خداوندا می شود که خودم، خودخودم، در ثواب اعدام سران فتنه سهیم باشم که غیرت مردم انقلابی ایران اسلامی را نشانه گرفته اند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/11/25
1:30 ص
سخنان احمدی نژاد در 22 بهمن، بیانگر نکاتی بود که بخشی از آن ها در جهت انتقاد به مشایی و یا لااقل در جهت اصلاح سخنان وی بوده که اگر چه نامحسوس بود، ولی قابل توجه و خوشحالی است. این سخنان شاید اطمینان خاطری باشد برای کسانی که احمدی نژاد را دوست چشم و گوش بسته ی مشایی می پندارند و به همین منظور گوشه هایی از سخنرانی رییس جمهور محترم را که از سایت نهال نیوز برداشت شده است را برای هر قست تقدیم می دارم.
- آقای احمدی نژاد در ابتدای سخنرانی به غیر جغرافیایی بودن انقلاب اشاره نموده و ماهیت انقلاب را یک نهضت جهانی عدالت جویانه دانست و البته در عین حال ملت ایران را پیش قراول آزادی ملتها و دارای ظرفیت الگو شدن معرفی نمود:
علت پیروزی انقلاب اسلامی گرایشهای ناسیونالیستی، حزبی و گروهی نبوده است.
انقلاب اسلامی، راه احیا و بازیابی کرامت و حقیقت انسانی را پیش روی ملت بزگ ایران و جامعه بشری قرار داد.
رییس جمهور، ویژگی نخست انقلاب را احیای کرامت انسان، حقیقت انسان و ماموریت انسان و ظرفیت های عظیم الهی خواند.
امروز بر همه آشکار شده که انقلاب اسلامی حرکتی بر پایه قومیت گرایی ایرانی، منافع حزبی و گروهی، قومی و طایفه ای نیست و حتی یک حرکت بر مبنای منافع ملی صرف
به تعبیری که امروز در دنیا رایج است، نمی باشد.
رمز این ماندگاری و پایداری را باید در ویژگی ها و آرمان های این انقلاب جستجو کرد.
اولین مشخصه انقلاب اسلامی ایران، توجه به انسان و احیای کرامت انسانی است.
رییس جمهور با یادآوری اینکه در طول تاریخ، دنیا پرستان، مکاتب مادی، جریان های فکری و سیاسی، یکی پس از دیگری آمده اند و هر کدام در پی تامین منافع گروهی و طایفه ای خود، حقیقت انسان را پایمال کرده اند، گفت: اندیشه مارکسیستی به تاریخ پیوست و اندیشه سرمایه داری نیز امروز همان کاری را می کند که مارکسیست ها برای تحقیر انسان و پایمال کردن آن انجام دادند که اندیشه سرمایه داری نیز به لطف خدا در حال افول است.
همه مستکبران عالم که از پیشرفت ملت ایران به عنوان پیشقراول و خط شکن آزادی ملت ها میهراسیدند، تلاش کردند تا ملت ایران به قله هستهای دسترسی پیدا نکند.
احمدی نژاد خاطرنشان کرد: باید در عرصه های اقتصادی، فرهنگی، زمامداری صالح، قضاوت، ساختار اداری، تولید، قانونگذاری، تربیت، سیاست و دیگر عرصه ها برای سایر کشورها الگو شویم.
این انقلاب متعلق به همه انسان ها، ملت ها و به هر نهضت پاکی است که در هر نقطه عالم حضور دارد.
با انقلاب اسلامی، خودباوری در ملت ایران زنده شد و ملت ایران، قدرت و توانمندی خود را یک بار دیگر باور کرد.
حقیقت امر این است که حرکت آخر آغاز شده است و ما امروز در متن یک انقلاب عظیم جهانی به مدیریت امام عصر(عج) قرارداریم.
احمدی نژاد در ادامه با یادآوری سخنان بنیانگذار انقلاب اسلامی که بارها فرمودند "دست الهی در کار است و هدایت می کند" و بیانات رهبری عزیز انقلاب در این زمینه گفت: همه توجه کنند که بیداری و حرکت، منحصر به ایران یا خاورمیانه یا شمال آفریقا یا مصر و تونس نیست، بلکه در همه جای جهان، در آمریکای لاتین، در آفریقا در اروپا و آسیا و نقطه نقطه زمین، این حرکت آغاز شده و گرایش به توحید و عدالت و گرایش به عدالت گستر حقیقی روز افزون است.
- آقای احمدی نژاد با احترام کامل به تمام انبیای الهی جنس کار همه ی انبیا را یکی دانسته و اجرای عدالت را آرمان همهی انبیا معرفی کرده و نیل به این هدف را در گروی ظهور منجی عالم بشریت می داند:
وی با بیان این که عدالت مهم ترین دستور کار انبیای الهی است، گفت: لازمه شکوفایی انسان، عدالت در سایه توحید است.
رییس جمهوری، عدالت را مقدمه شکوفایی انسان دانست و خاطر نشان کرد که تا عدالت بر زمین حاکم نشود، استعدادهای الهی انسان فرصت بروز و ظهور پیدا نمی کنند و عدالت زمینه ساز شکوفایی استعدادهای الهی انسان است.
رییس جمهوری افزود: برپایی یک حکومت جهانی که سرشار از توحید، عدالت، عشق و محبت باشد، آرمان همه انبیای الهی بوده است.
حمدی نژاد با یادآوری این که همه اولیا و صالحان آمده اند تا کاروان بشریت را به سمت نقطه نورانی هدایت کنند، افزود: این وعده همه انبیا است که اگر محقق نشود، اساس خلقت انسان و بعثت پیامبران الهی ابتر است.
رییس جمهوری خطاب به ملت ایران و همه ملت های مظلوم و عدالت خواه دنیا گفت: انقلاب آمد و در نقطه مقابل اندیشه مادی منقطع از آسمان قرار گرفت و فریاد توحید، عدالت جهانی را سر داد.
رییس جمهوری با تاکید بر این که این انقلاب ثمره تلاش، فداکاری و مجاهدت همه انبیا و صالحان و مجاهدان و در پی تحقق اهداف و آرمان همه آنان است.
رییس جمهوری تاکید کرد که انقلاب اسلامی ما در متن حرکت عمومی جهان به سمت نقطه موعود، بازگشت انسان به فطرت الهی و آرمان الهی انبیا یعنی حضرت محمد(ص) گام برداشته است.
رییس جمهور تاکید کرد: اخلاص در عمل، توجه و ایمان به توحید، پافشاری بر اصلاح، عدالت و وحدت و تمسک به حبل الله و خط نورانی ولایت و امامت رمز سربلندی ملت ایران است.
همه پیامبران الهی آمده اند تا حقیقت انسان را به انسان معرفی کنند و او را در مسیر کمال الهی هدایت کنند، آنها آمده اند بگویند انسان باید خلیفه خدا، تجلی اسمای الهی در عالم، جانشین خدا در زمین، مظهر علم، حکمت، قدرت، رافت، خلاقیت و حاکمیت خدا باشد.
احمدی نژاد با یادآوری اینکه همه پیامبران الهی آمده اند تا بشر را با این حقیقت آشنا کنند، تصریح کرد: هنوز انسان آنطور که باید، شناخته نشده و استعدادهای الهی انسان شکوفا نشده است، به طوری که هنوز جز معدودی از بزرگان عالم، کسی طعم حقیقی انسان بودن و تجلی اسمای الهی را نچشیده است.
رییس جمهوری با بیان این که تمام پیامبران الهی آمده اند تا بشریت را در مسیر آرمان های بزرگ هدایت کنند، اظهار داشت که همه پیامبران آمده اند تا بشریت را یک گام به سمت نقطه موعود و میعاد هدایت کنند، آمده اند تا آرمان توحید و حاکمیت عدالت بر جهان را برای بشر معرفی کنند.
اجرای کامل عدالت، سخت ترین و ضروری ترین مرحله برای کمال انسان است و انبیا و اولیای الهی نیز مشکلات فراوانی برای اجرای آن تحمل کردند.
- رییس جمهور بر خلاف آنچه که به آن متهم است، یعنی اینکه زحمات سایر دولتها را نادیده می انگارد، سه دوره آبادانی و خدمت را در ایران بر شمرد و البته 30 سال انقلاب را از دو دوره ی قبل موفق تر معرفی نمود:
وی در ادامه عمران و آبادی کشور را از دیگر دستاوردهای انقلاب اسلامی برشمرد و گفت: در این سرزمین در سه دوره زمانی عمران و آبادی انجام شد. نخستین دوره قبل از اسلام و در دوره امپراطوریهای بود که هر کدام 300 سال حکومت می کردند و دوره دوم و اساسی سازندگی را دوره صفویه دانست و دوره سوم عمران و آبادانی را دوره جمهوری اسلامی ایران و انقلاب عنوان کرد و خطاب به مردم گفت: از روی علم واگاهی به شما میگویم که سازندگی در طی 30 سال اخیر در همه تاریخ ایران بینظیر بوده است.
وی با بیان اینکه ملت ایران، کشور را در مسیر حقیقی پیشرفت قرار داد، گفت: مراقبت کنید تحقق آرمان های بلند نیازمند حفظ عوامل اصلی پدید آورنده انقلاب است.
رییس جمهوری افزود: اگر می خواهیم که همچنان پرچم دار توحید و عدالت باشیم و به قله های آرمانی برسیم، باید همچنان در مسیر مستقیم انقلاب مصمم و مستحکم باشیم.
- رییس جمهور بدون هیچ نرمشی حذف اسرائیل را راه حل مشکلات منطقه عنوان کرد:
به فضل الهی به لطف هوشمندی و ایستادگی ملت ها به زودی خاورمیانه ای جدید اما بدون آمریکا و بدون رژیم صهیونیستی محقق خواهد شد که مستکبران در آن خاورمیانه جایی نخواهند داشت.
وی راه جلب اعتماد ملت ها را جمع کردن بساط رژیم صهیونیستی به عنوان عامل اصلی تمام جنایت ها عنوان کرد و گفت: همانطور که این رژیم را تحمیل کردید، خودتان این منشا فساد را جمع و منطقه را آزاد کنید.
رییس جمهوری در ادامه خطاب به مستکبران جهان گفت: گوشهایتان را باز کنید، با وجود تمام طراحی های پیچیده و شیطانی شما، به فضل الهی به لطف هوشمندی و ایستادگی ملت ها به زودی خاورمیانه ای جدید اما بدون آمریکا و بدون رژیم صهیونیستی محقق خواهد شد که مستکبران در آن خاورمیانه جایی نخواهند داشت.
بدانید که این رژیم صهیونیستی نقطه اشتراک تمام زشتی های زشتکاران تاریخ است و از سوی دیگر نیز نقطه مشترک دشمنی همه ملت های جهان به شمار می رود.
وی همچنین گفت: اگر خیال کردید با فریبکاری دو دولت می توانید این رژیم را حفظ کنید، اشتباه می کنید.
وی تاکید کرد که تمام جهان بزودی حقیقت شیرین یعنی جهان بدون صهیونیست، بدون سلطه و بدون زور را تجربه خواهند کرد.
- کلام پایانی احمدی نژاد چهار تشکر بود، از رهبر معظم انقلاب، مردم ایران، مردم منطقه و ابراز احساسات راهپیمایی کنندگان:
وی در ادامه ضمن قدردانی از ملت ایران اظهار داشت که ملت ایران با حضور نورانی خود، فجر 32 را به آغازی جدید و جهش بزرگی در جهان تبدیل کردند و بر ادامه راه تا تحقق کامل حکومت "الله" در جهان میثاقی دوباره بستند.
احمدی نژاد ضمن تشکر از رهبر گرانقدر انقلاب تاکید کرد که از رهبر معظم انقلاب به دلیل آن که با هوشمندی و تدبیر بار سنگین انقلاب را بر دوش می کشند، قدردانی می کنم.
وی در پایان ضمن تشکر از ملت های منطقه، گفت: از همه ملت های منطقه تشکر می کنم که با کاروان حقیقت، پرچم عدالت و توحید را همراهی می کنند و امیدوار باشند که پیروزی نزدیک است.
احمدی نژاد در پایان این بخش در واکنش به ابراز احساسات مردم که در شعارهای خود از او به عنوان مالک اشتر رهبری یاد کردند، خود را بنده کوچک و خاک پای ملت ایران و خاک پای مالک اشتر امام علی(ع) خواند.
89/11/24
11:45 ع
رجانیوز:
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در گفتوگویی، فامیلپرستی، آقازادهپرستی، غرور، یکدندگی و لجبازی را از عوامل لغزش رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام عنوان کرد.
حجتالاسلام والمسلمین سیدحمید روحانی، رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در گفتوگو با فارس با اشاره به عملکرد هاشمیرفسنجانی در جریان فتنه سال گذشته، در پاسخ به این سؤال که آیا آقای هاشمی جزو خواصی که ریزش کردهاند، محسوب میشود؟ اظهار داشت: امیدوارم هاشمیرفسنجانی ریزش نکند و به دامن ملت و انقلاب بازگردد و در خدمت اسلام و انقلاب باشد، اما چند مسئله وجود دارد که در لغزش وی تأثیر داشته است.
هاشمی در خطبههای نماز جمعه مردم را به تجملگرایی و رفاهطلبی فرا میخواند
وی با بیان اینکه این جمله حضرت امام(ره) که فرمودند "کسانی میتوانند تا آخر با ما باشند که درد فقر را چشیدهاند " هیچگاه از ذهنم خارج نمیشود، افزود: هاشمیرفسنجانی در یک خانواده مرفه رشد و زندگی کرده است لذا زندگی مرفه و به نوعی اشرافیگری یکی از عوامل تأثیرگذار در ریزش وی است؛ هاشمیرفسنجانی حتی در خطبههای نماز جمعه خود، مردم را به تجملگرایی، زندگی کذایی و رفاهطلبی فرا میخواند و این عاملی بود که وی را از مردم جدا کرد.
فامیلپرستی و آقازادهپرستی از عوامل لغزش هاشمیرفسنجانی است
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی "نورچشمیها و آقازادهها " را یکی دیگر از عوامل لغزش هاشمیرفسنجانی برشمرد و گفت: این فامیلپرستی و آقازادهپرستی بسیار خطرناک است و بسیاری را به چالش، انحراف و بدبختی کشانده است که امیدواریم این آقازادهپرستی سبب نشود هاشمیرفسنجانی به طور کلی ساقط شود.
غرور، یکدندگی و لجبازی عوامل دیگر لغزش هاشمی
"غرور " موضوع دیگری بود که روحانی از آن به عنوان یکی از اسباب لغزش هاشمی رفسنجانی نام برد و تأکید کرد: غرور، خود را در برج عاج دیدن و اینکه "انتظار داشته باشی از رهبری تا مجلس و قانون در سیطره و چنگ تو باشند "، خصلتی است که انسان را به تباهی میکشاند و این مسئلهای است که برای هاشمیرفسنجانی وجود داشته و دارد و سبب بروز چنین مشکلاتی شده است.
وی دلیل چهارم به چالش کشیده شدن هاشمیرفسنجانی را "یکدندگی و لجبازی " برشمرد و از آن به عنوان "خطری که همچنان او را تهدید میکند "، یاد کرد و ادامه داد: این خصلت از صفات شیطانی و نفسانی است و انسانها را به پرتگاه سقوط میکشد؛ اگر انسان فکر کند ایستادن روی حرفی که زده و اشتباهی که انجام داده، یک ارزش است و بر روی اشتباه خود پافشاری کند و آنرا افتخار بداند، به همان سرنوشت شومی دچار میشود که بسیاری از تاریکاندیشان و خودپرستان به آن دچار شدهاند.
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی اضافه کرد: خودخواهی، خودپرستی و یکدندگی انسان را به سوی تکامل نمیبرد بلکه عامل سقوط فرد میشود لذا این عوامل جزو دلایلی هستند که در لغزش هاشمیرفسنجانی تأثیر بسزایی داشتند که امیدواریم خداوند به او کمک کند تا از این منجلاب نجات یابد.
روحانی در خصوص ارزیابی خود از اظهارات اخیر هاشمیرفسنجانی و تأکید وی بر مواضع نماز جمعه سال گذشته خود با وجود گذشت بیش از یک سال از فتنه 88، تصریح کرد: واقعاً با این مسائل نمیتوان گفت که عاقبت هاشمیرفسنجانی چه خواهد بود، اما حقیقت این است که هاشمی یک سری انتظاراتی از نظام دارد و فکر میکنم تا آن انتظارات برآورده نشود، او به راه نمیآید لذا امیدوارم خداوند به ملت و مقام معظم رهبری صلابت، توفیق و عنایتی ارزانی دارد تا در مقابل اینگونه وسوسهها استوارتر از گذشته بایستند و اجازه ندهند امیال نفسانی افراد تحقق یابد.
هاشمی انتظار دارد در نظام حرف اول را بزند و در رهبری سهیم باشد
وی خاطرنشان کرد: هاشمی رفسنجانی انتظار دارد در نظام جمهوری اسلامی حرف اول را بزند و تقریباً نقش رهبری را داشته باشد و در کنار حضرت آیتالله خامنهای در رهبری سهیم باشد و به قول معروف به بازی گرفته شود، اما مقام معظم رهبری مرد خداست و طبق وظیفه خود عمل میکند و نمیتواند طبق خواستههای نفسانی این افراد عمل کند.
مقام معظم رهبری در وظایف اسلامی خود، دوست، رفیق و سوابق کذایی نمیشناسند
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه مقام معظم رهبری در وظایف اسلامی خود، دوست، رفیق و سوابق کذایی نمیشناسند و به وظایف و رسالت خود عمل میکنند، گفت: هاشمیرفسنجانی از اینکه مقام معظم رهبری در چارچوب قانون اساسی به وی اجازه دخالت میدهند، به شدت ناراضی است و قطعا هر کارشکنی که از دستش برآید، انجام میدهد.
روحانی راه هاشمی رفسنجانی را راهی دانست که انسان را به جهنم کشانده و سبب نجات انسان نمیشود و در ادامه خاطرنشان کرد: راهی که هاشمی در پیگرفته، راه ملت، امام، انقلاب و اسلام نیست لذا خود هاشمی باید متوجه و متنبه شود چراکه رهبری و ملت انقلابی و آگاه ایران دست رد به سینه کسانی خواهند زد که اینگونه انتظارات را داشته باشند لذا هاشمی هرچه بیشتر بر روی اینگونه نادرستیها و لغزشها پافشاری کند، بیشتر به ورطه و گرداب سقوط نزدیک میشود.
برخی اعضای مجمع روحانیون اصلا اعتقادی به امام نداشتند
وی در ادامه گفتوگوی تفصیلی خود با فارس درخصوص مجمع روحانیون مبارز و در پاسخ به اینکه چرا اعضای این مجمع که در ابتدای انقلاب به همراهی با امام خمینی(ره) شهرت داشتند، در مسیر انقلاب از خط خود جدا شدند و در آخر نیز مقابل نظام ایستادند؟ گفت: در خصوص مجمع روحانیون مبارز چند مسئله دخیل بود که کار آنها را به اینجا کشاند؛ در میان اعضای مجمع روحانیون کسانی بودند که اصلا به امام خمینی(ره) اعتقاد نداشتند اما بوی قدرت به مشامشمان رسیده و آنها را به مجمع روحانیون کشانده بود.
برخی اعضای مجمع به ناچار اصل ولایتفقیه را پذیرفتد؛ برخی هم اندیشه لیبرالیستی داشتند
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی با بیان اینکه همچنین در میان اعضای مجمع کسانی بودند که به امام اعتقاد داشتند اما به اصل ولایت فقیه معتقد نبودند و از روی ناچاری پذیرفته بودند که خود را موافق نشان دهند، ادامه داد: دسته سوم نیز کسانی بودند که اندیشه لیبرالیستی داشتند و با این اندیشه زندگی کرده و اساسا حرفها و اندیشههای انقلابی را مسخره میکردند که اینها نیز در مجمع نقش داشتند و بعد هم در رأس تشکیلات قرار گرفتند و در انحرافی که برای مجمع به وجود آمد، نقش داشتند.
روحانی اضافه کرد: مسئله چهارم حفظ منافع و قدرت افراد بود؛ برخی از اعضای مجمع پس از رحلت امام(ره) احساس کردند که منافعشان را از دست دادهاند و در قدرت و نظام سهمی ندارند، یعنی به خیال خودشان کنار گذاشته شده بودند لذا این موضوع سبب شد در این جو قرار گیرند.
معتقدان به امام و رهبری در مجمع روحانیون در اقلیت هستند
وی با اشاره به اینکه البته در میان اعضای مجمع روحانیون افرادی بودند و هستند که به امام، انقلاب، اسلام و رهبری اعتقاد دارند اما در اقلیت هستند و نمیتوانند نقشی ایفا کنند، گفت: متأسفانه مجمع روحانیون به دلیل این رفتارهای نادرست و اشتباه، خود را در صف دشمن قرار داد و از انقلاب جدا شد.
"حالا جالب است که در اعلامیههای خود از امام به صورت ابزاری استفاده میکنند. آنها بر روی برخی عبارات امام مانند رأی مردم و حق و حقوق مردم تأکید میکنند اما توجه ندارند که امام خمینی(ره) فرموده بودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیب نرسد. "
مجمع روحانیون از نام امام راحل استفاده ابزاری میکند
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی پیروی از اصل ولایت فقیه و رهبری را از خطوط قرمز حضرت امام (ره) دانست و با اشاره به تأکیدات فراوان ایشان بر روی این مسئله یادآور شد: چطور میتوان پذیرفت که فردی خود را در خط امام بداند اما فرامین رهبری را زیر پا بگذارد و به رهبری پشت کند که آقایان عضو مجمع باید این سؤال را جواب دهند.
روحانی اضافه کرد: کسانی که امروز اطلاعیه میدهند و از امام دم میزنند و خود را یار امام میدانند، آیا قبول دارند که امام مسئله ولایت فقیه و پیروی از رهبری را واجب میدانستند؟ آیا این استفاده ابزاری از امام نیست؟ اینها میخواهند چه کسانی را فریب دهند؟ ملت ایران آگاه است و با این مسائل فریب نمیخورد.
اگر اعضای مجمع امام را قبول دارند، باید از رهبری رهنمود بگیرند
وی با تأکید بر اینکه اعضای مجمع روحانیون باید خط خود را مشخص کنند که آیا امام خمینی(ره) و همه آرمانهای ایشان را قبول دارند و یا در مسایلی که به نفعشان است، پیرو امام هستند، اظهار داشت: اولین مسئله رهبری است و اگر این افراد امام را قبول دارند، باید بیایند، زانو بزنند و از مقام معظم رهبری رهنمود بگیرند و تکلیف و وظیفهشان را بپرسند.
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی ادامه داد: اما اگر رهبری را قبول ندارند، پس امام را نیز قبول ندارند چراکه هیچکس نمیتواند ادعا کند که پیرو خط امام هستم اما رهبری را قبول ندارم؛ این موضوع خیانت، نفاق، دورویی و ریاکاری است و این افراد با این شیوه نمیتوانند در جامعه سربلند کنند.
مجمع روحانیون مبارز به سرنوشت شوم نهضت آزادی و جبهه ملی دچار شده است
روحانی تأکید کرد: امروز میبینیم که این روش اعضای مجمع روحانیون سبب شده که مجمع اینچنین منزوی شود و مانند گروهکهای نهضت آزادی، جبهه ملی، مشارکت و... از ملت دور شود و این جای افسوس است که مجمع روحانیون مبارز به این سرنوشت شوم دچار شده است چراکه برخی از اعضای آن از کسانی بودند که زمانی در صحنه انقلاب حضور داشتند.
وی خاطرنشان کرد: انتظار ما این است که مجمع روحانیون دوشادوش ملت به صحنه بیاید؛ نه اینکه در گوشهای بنشیند و اعلامیه دهد، چراکه نهضت آزادی نیز این اقدام را انجام میدهد و اعضای مجمع باید از سرنوشت نهضت آزادی و دیگر گروهکهایی که راهشان را از امام و انقلاب جدا کردند، عبرت بگیرند.
اعضای مجمع با حرف زدن از امام نمیتوانند مردم را فریب دهند
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی متذکر شد: اگر اعضای مجمع فکر میکنند حرف زدن از امام میتواند مردم را فریب دهد، اشتباه میکنند، چراکه ملت ایران امروز به عمل نگاه میکند لذا تا زمانیکه این افراد راه خود را مشخص نکنند، در این جامعه اعتبار و ارزشی نخواهند داشت.
روحانی در پاسخ به اینکه یکی از معیارهای انقلاب عدم دوستی و نرمش با آمریکا بود اما چرا از سال 76 تقابل ایران با آمریکا به نرمی کشید، تأکید کرد: البته هیچگاه نرمشی در رابطه با آمریکا ندیدهام، چراکه مقام معظم رهبری راسختر و استوارتر در مقابل سیاستهای آمریکا ایستادهاند و هرگونه گرایش به آمریکا را رد میکنند.
دولت خاتمی در جهت نزدیک شدن به آمریکا تلاش میکرد
وی اضافه کرد: البته دولتهایی که برروی کار میآیند، گاهی اندیشههای لیبرالیستی دارند؛ مانند دولت خاتمی که در جهت نزدیک شدن به آمریکا و گرایش به سمت آن تلاش میکرد، چهآنکه این دولت مطرح میکرد "شعار "مرگ برآمریکا " سر ندهید، پرچم آمریکا را به آتش نکشید، ما دنبال تنشزدایی هستیم " که تمام این حرفها غیر از مسیر امام و انقلاب و خواست ملت بود و دیدیم که اینها شکست خوردند.
دولت احمدینژاد اندیشه و اهداف امام را بار دیگر در دنیا مطرح کرد
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی با اشاره به "گامهای خوبی که دولت احمدینژاد در پیشبرد آرمانهای امام در سطح جهانی برداشته است "، تصریح کرد: دولت احمدینژاد توانست اندیشهها و اهداف امام را بار دیگر در دنیا مطرح کرده و ضعفهای دولت قبلی را جبران کند.
روحانی در پایان یادآور شد: امیدواریم این راه امام و انقلاب در آینده نیز قویتر جلو برود؛ به خصوص با حرکتی که اکنون در جهان اسلام و جهان عرب موج ایجاد کرده و اندیشههای حضرت امام و صدور انقلاب توانسته کاخها را به لرزه دربیاورد. انشاءالله ملت ایران ودولت راسختر و پایدارتر از گذشته راه امام و انقلاب را جلو ببرند.
89/11/23
10:31 ع
صراط - سید حسین علوی
شامگاه چهارشنبه بیستم بهمن 89 اتفاق عجیبی رخ داد که پیچیدگی حقایق پشت پرده آن بسیاری از صاحبنظران را به خود مشغول داشته است. ماجرا مربوط به برنامه مهم و بصیرت افزای «دیروز، امروز، فردا» بود. برنامه ای که شهرتش را مدیون اتخاذ مواضع شفاف و صریح در برابر فتنه 88 است. اما اتفاق عجیبی که ملت ایران را شوکه کرد؛ حضور شخصی در این برنامه بود که بی تردید باید او را بخش غیرقابل انکاری از پازل فتنه سال گذشته دانست! کسی که با اتخاذ مواضع دوپهلو و بعضا حمایت آشکار از فتنه گران، موجبات خرسندی عناصر سازمان سیا را فراهم آورد.
آقای محسن رضایی کاندیدای شکست خورده انتخابات ریاست جمهوری اخیر که در روزگار فتنه، ضمن ایراد تردید در صحت انتخابات، مطالبات فتنه گران را تامین می کرد، حالا به برنامه «دیروز، امروز، فردا» آمده بود تا بر بصیرت ملت بیافزاید! اما در این زمینه گفتنی هایی هست که در ادامه بدانها اشاره خواهد شد.
1- قبل از ورود به مباحث سوال برانگیزی که وی در این برنامه زنده تلویزیونی مطرح کرد لازم است پرونده بی بصیرتی های ایشان در ایام فتنه بازخوانی شود. آقای رضایی پیش از انتخابات اخیر در یک همنوایی آشکار با کروبی و موسوی (سران فتنه 88) ضمن طرح ادعای بحرانی شدن اوضاع کشور به دلیل ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، رسما در فیلم تبلیغاتی خود مدعی شده بود: «دیگر آن دوران دهه اول انقلاب گذشته است که بخواهیم آن قیافه های سیاسی را از خودمان در دنیا در بیاوریم و ادعا کنیم که ما یک طرحهایی برای کل عالم داریم»! این اظهارات در حالی بیان میشد که علیرضا نوری زاده (جاسوس سیا) در همان ایام ضمن حمایت آشکار از محسن رضایی وی را یک ناسیونالیست تمام عیار و وطن پرست واقعی خوانده و از وی به خاطر اینکه «قادر است برخلاف سیاستهای رسمی نظام جمهوری اسلامی اظهار نظر کند» تقدیر می نمود!
اما سرنوشت انتخاباتی آقای رضایی نهایتا با کسب 300 هزار رای بالاتر از آراء باطله نشان داد که مردم در اقبال به ایشان همچون مهدی کروبی سنگ تمام گذاشته اند! لکن متاسفانه فقر بصیرت در این سیاستمدار با سابقه، به جای عبرت گرفتن از عاقبت پشت کردن به راه ملت، منتهی به همگامی وی با فتنه گران در حوادث پس از انتخابات شد. رضایی با مطرح کردن ادعای تقلب در شمارش آراء، اقدام به شکایت از طریق شورای نگهبان نمود. اما با مصاحبه رسمی سخنگوی شورای نگهبان پس از بازشماری آراء وی، مشخص شد که آراء او کاهش نیز یافته است!
رضایی در گام بعدی ضمن تکرار ادعاهای فتنه گران، با هدف افزایش فشار به نظام، طی نامه ای خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشت: «از رهبر معظم انقلاب اسلامی خواستارم صرف نظر از رقم اعلام شده به عنوان آراء اینجانب، نسبت به دغدغه هایی که موجب تشویش اذهان مردم فهیم ایران شده است از هر طریق که صلاح میدانند برای رفع این نگرانیها همانند گذشته فصل الخطاب شوند.» و این دقیقا همان مطالبه ای بود که فتنه گران در راستای غبارآلودتر شدن فضا، توقع آن را از محسن رضایی داشتند.
رضایی تا روزی که سیلی محکم ملت زیر گوش فتنه گران نواخته شد به همین مسیر ادامه داد. اما در نهم دی ماه 88 که شمشیر ملت بر در خیمه معاویه های دوران رسید، به ناگاه فتنه جدیدی عیان گشت؛ «دعوت ولایت به حکمیت»! فتنه ای که اجرای آن برعهده محسن رضایی نهاده شده بود! رضایی در شرایطی که سرکرده بدبخت فتنه گران، حرامیان عاشورای 88 را «ملت خداجو» نامیده و مردم ایران در 9دی یکصدا شعار مرگ بر او را فریاد زده بودند، بلافاصله پس از حماسه 9 دی با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به مقام معظم رهبری نوشت: «عقب نشینی آقای میر حسین موسوی از انکار دولت آقای احمدی نژاد [دروغ مسلّمی که هیچ سندی برای آن وجود نداشت] و پیشنهاد سازنده(!) ایشان به اینکه مجلس و قوه قضاییه به وظایف قانونی خود در قبال پاسخگو کردن دولت عمل کنند، هر چند دیر هنگام بود، ولی می تواند سر آغاز یک حرکت وحدت بخش در جبهه معترضین با دیگران باشد. صدور پیامی از سوی حضرتعالی و یا رهنمودهایی در یک سخنرانی میتواند حرکت جدیدی که برای وحدت ، همدلی، برادری ،گذشت و ایثار در جامعه شروع شده را تقویت و استمرار بخشد تا ازشروع فعالیت افراط گرایان جلوگیری و دشمن کمین کرده را ناامید سازد.»
نامه بی ادبانه رضایی که با هدف فشار به رهبر مظلوم انقلاب، به صورت سرگشاده منتشر شده بود، هرچند موجبات خشم ملت رشید و بصیر ایران را فراهم آورد اما بی محلی آشکار حضرت آقا به نامه پراکنی این سیاستمدار بی بصیرت ثابت کرد که چه فاصله طولانی ای میان وی و توده های مردم حزب اللهی و ولایی ایران وجود دارد.
2- آنچه در بالا به اجمال آمد، گوشه ای از ادله غیرقابل انکاری بود که می شد در بی بصیرتی آقای رضایی و رفوزگی قطعی وی در آزمون فتنه88 اقامه کرد. با این وصف می توان میزان بهتی که پس از مشاهده تصویر محسن رضایی در برنامه «دیروز امروز فردا»، در چهره های معصوم بینندگان شبکه 3 سیما خشکیده بود را تصور کرد. اما از سوابق آقای رضایی که بگذریم، مطالبی که وی در این برنامه مهم به زبان آورد نیز درخور تامل بسیار است.
الف) نگارنده بسیار متاسف است از اینکه موظف است برنامه موثری چون «دیروز امروز فردا» را به خاطر پخش اظهارات این سیاستمدار فاقد بصیرت، در حمایت از فتنه گران ملامت کند. محسن رضایی دو شب مانده به 22 بهمن ضمن حمله به سیاست اصولی نظام در برخورد با فتنه گرانی که در اقدامی غیرقانونی به خیابان آمده و خواهان بدعت ابطال انتخابات بودند، مدعی شد: «اینها یک اعتراض اجتماعی بوده و برخورد غلط نظام، آن را تبدیل به یک اعتراض سیاسی کرد (!) باید بستر قانونی برای انجام این اعتراضات به وجود می آمد ولی چنین نشد» !
ب) رضایی در ادامه پس از حمایت از پروژه مشکوک گفتگوی تمدنها که فرح پهلوی در دهه پنجاه شمسی آن را شروع کرد و توسط خاتمی (به عنوان یکی از سران فتنه 88) در اواسط دهه هفتاد شمسی پی گرفته شد، اقدام به بزرگ نمایی قدرت نظامی آمریکا نمود! وی که گویا در سالهای اخیر، مفتون پروپاگاند رسانه ای آمریکا و صهیونیستها در ماجرای مضحک حمله به ایران شده بوده، با طرح این ادعای دروغین که «آمریکا در سالهای اخیر، سه بار آماده حمله به ایران شده بوده» تلاش کرد تا در شرایطی که آمریکا مبدل به شیری بی یال و دم و اشکم شده است، بازهم این موجود بی ارزش که امام (ره) فرمودند هیچ غلطی نمی تواند بکند را ، دو شب مانده به 22 بهمن بزرگ نمایی کند!
ج) نکته دیگری که موجبات طرح سوالات جدی را از برنامه موصوف فراهم ساخت، انتشار اسناد خیلی محرمانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط محسن رضایی بود! رضایی فرمان تشکیل سپاه فرودگاه ها را که در سربرگ آن با مهر درشت نوشته شده بود «خیلیمحرمانه» رسما جلوی دوربین برنامه زنده تلویزیونی برد تا با توسل به گذشته، بی بصیرتی امروز خود را انکار نماید. اما به راستی برخورد متولیان امنیتی کشور با اقدام فوق چه خواهد بود؟ آقای رضایی امروز چه مسئولیتی در سپاه پاسداران دارند؟ به چه حقی هنوز دسترسی به اطلاعات خیلی محرمانه کشور دارند؟ مسئولیت انتشار اسناد خیلی محرمانه نظام با کیست؟ آیا تا این حد هرکی هرکی است که هر فرد غیر مسئولی می تواند سند خیلی محرمانه سپاه را جلوی دوربین برنامه زنده تلویزیون آورد؟ راستی ناظرین پخش شبکه 3 حالشان خوب است؟! برادران خبر دارند که آقای رضایی قبل از پخش برنامه این سند را تحویل اتاق فرمان داده بوده تا از طریق ال سی دی بزرگ نصب شده در استودیو، سند مذکور، با وضوح هرچه تمام تر به چشم بینندگان بیاید؟ چطور هیچکس مهر به آن بزرگی «خیلیمحرمانه» را ندیده است؟!
د) دیگر از این می گذریم که اظهارات آقای رضایی مثل همیشه شدیدا متاثر از خوی «خودبزرگ بینی» ایشان بود. وی همچون گذشته، در این برنامه نیز تلاش کرد تا ظهور سرداران بزرگ و البته جوان دفاع مقدس را مدیون میدان دادن محسن رضایی به جوانان معرفی کند! هرچند آقای رضایی بازهم مطابق معمول، اشاره ای به سن و سال خودش در سالهای دفاع مقدس نکرد!
در پایان جای طرح یک پرسش جدی وجود دارد و آن اینکه؛ مسئول دعوت از چنین سیاستمدار فاقد بصیرتی در مهمترین میزگرد سیاسی سیما که پس از فتنه 88 وظیفه افزایش بصیرت مردم را برعهده داشته و دارد کیست؟ آیا کسی پاسخگوی این دهن کجی آشکار به ملتی که در حماسه تاریخی 9 دی 88 چشم فتنه را کور کردند، هست؟ و آیا در صورتی که حتی یک نفر از بینندگان این برنامه، به خاطر اظهارات غیرمسئولانه این سیاستمدار بی بصیرت به انحراف کشیده شود، متولیان محترم سیما حاضرند مسئولیت آن را برعهده گیرند؟