89/12/27
10:43 ص
آیا انقلابی که همه ی ما به امام عصر متعلقش می دانیم، به کسانی سپرده می شود که به نام مبارک ایشان، مسخش کنند. مهمترین مبانی این انقلاب که آن را از سایر انقلابها متمایز می کند، اسلامی بودن و استکبار ستیزی و عدالت خواهی آن است و الا که در تمام انقلاب ها میهن دوستی همواره بوده و هست! آری همین مبانی اساسی یعنی اسلامیت، استقلال و عدالت دوستی است که این انقلاب را یک انقلاب جهانی می کند تا بستری برای انقلاب جهانی حضرت ولی عصر باشد.
انقلاب حضرت مهدی (عج) جهانی است و در مرزها نمی گنجد، ایشان یک مکتب جغرافیایی را به عنوان مکتب خود ارائه نمی دهد، ایشان تنها مکتبی را که معرفی می کند مکتب اسلام اصیل و ناب محمدی (ص) است.
حضرت صاحب زمان (عج)، می آید که عدل و قسط را در جهان برپا کند و الزام یک چنین حکومتی موضع گیری در برابر ظالمان عالم است، انقلاب جهانی حضرت ولی عصر می آید که ظالمان را خوار و خفیف کند و مظلومان را به حقشان برساند. انقلاب حضرت مهدی (عج) هرگز ظالمانی را که خون ملتهای مسلمان را در شیشه کرده اند، دوست نمی پندارد و با آنها بر یک هفت سین نمی نشیند!
انقلاب حضرت مهدی علیه السلام به هیچ ظالم و مستکبری بستگی ندارد و در برابر مستکبرین جهان قیام می کند. این انقلاب جهانی هرگز استکبار ستیزی خود را فدای عید نوروز نمی کند! این انقلاب با مردمی که غاصبند و سرزمین ملت دیگری را اشغال کرده اند، تا زمانی که به این رفتار خود ادامه می دهند دوستی ندارد!
حال دوباره سؤال می کنم، بر فرض اینکه فردی یا جریانی بخواهد با شعار مهدویت، این انقلاب جهانی استکبار ستیز دینی را به یک انقلاب بی خاصیت در برابر استکبار مبدل کند، آیا امام عصر می ایستد و تماشا می کند!؟
بر فرض اینکه یک جریان انحرافی بخواهد با شعار انسان کامل دوستی، ظالمان و دیکتاتورها را رسمیت و حقانیت ببخشد، آیا حضرت ولی عصر کوتاه می آید!
بر فرض این که افرادی با سوءقصد بخواهند به نام منجی، این مکتب اصیل اسلامی جهانی را به یک مکتب انحرافی- جغرافیایی تبدیل کنند، آیا منجی بشریت سکوت خواهد نمود؟! آیا ایشان در برابر بی اعتنای به فقه اصیل اسلامی و اهانت به فقها و علما در انقلاب خودش سکوت خواهد نمود؟!
هر چند که خداوند مردم را در سرنوشت شان مؤثر می داند اما بر فرض این که حتی مردم نیز اغوا شوند، آیا اهل بیت و معصومین (ص) اجازه می دهند کسی به نیابت از ایشان و با سؤاستفاده از غیبت ظاهری ایشان، هر منشی را به نام منش منجی باب کنند؟! نه! خداوند این باب را بسته است، چرا که این جریان، اعتماد مردم به اهل بیت را نشانه می گیرد! و هر جریانی که با اهل بیت درافتد می افتد! که اگر چه دیر و زود دارد، ولی بی سوخت و سوز است.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/27
12:19 ص
مثل اینکه با کمر همتی که بسته شده تا آقای مهندس اسفندیار رحیم مشایی عزیز!! رییس جمهور شود، باید قانع شویم که ایشان رییس جمهور بعدی است و رقیب هم ندارد. از آنجا که معاونت محترم مطبوعاتی رییس جمهور ادعا کردند: علی رغم اینکه آقای مشایی قصد نامزد شدن ندارند ولی شورای نگهبان نمی تواند صلاحیت ایشان را رد کند و این یعنی حتی اگر ایشان نخواهد نامزد شود با این همه طرفدار حتما باید تایید شوند! آقای جوانفکر برای شورای نگهبان اظهار تأسف هم کرده اند که مگر می شود مشایی را رد صلاحیت کرد به خصوص که وقتی آقایان موسوی و کروبی صلاحیت شان تایید شد، چگونه مشایی رد صلاحیت شود آن هم با این همه دوستدار! از آنجا که با این اظهارات آقای جوانفکر، بعید است شورای نگهبان دیگر جرأت رد صلاحیت را داشته باشد و اینکه فرض این است که طرفداران ایشان بسیار زیاد است، کم کم باید خودمان را قانع کنیم که ایشان رییس جمهر بعدی است و کسی جز او نخواهد بود! و احتمالا هر کسی غیر از ایشان برنده ی انتخابات شود، آقای احمدی نژاد به عنوان مسئول برگزاری انتخات و شورای نگهبان به عنوان ناظر بر آن، به نفع کس دیگری در نیتجه ی آرا، مهندسی کرده اند!
به همین منظور و برای طی مراتب توبه و انابه از ندانم کاری هایی که در گفتار و نوشتار در نقد جاهلانه ی گفتارهای ایشان داشته ام، مطالبی را با کمال خلوص نیت می نگارم:
این حقیر از آن زمان که آقای مشایی را دیدم به اقتدار ایشان پی برده و تقریبا مطمئن بودم که ایشان به یک مقام بالا، حداقل تا حدود شخص دوم مملکت نائل خواهد شد، اما از آنجا که حسادت در وجودم ریشه کرده بود، نمی توانستم ببینم کسی جایگاه خیالی مرا تصاحب نماید و همیشه آرزو داشتم که کمی، فقط کمی از این همه هوش و استعداد ایشان را می داشتم که این چنین تمام مرزهای علوم اجتماعی و دینی را در هم نوردیده و شجاعانه بی آنکه از هیچ کسی کوچکترین ترس و حیایی داشته باشد، می راند آنچه را که سایرین نمی توانستند برانند.
این آقای مشایی عزیز از همان ابتدا مورد علاقه نه امام خامنه ای! که حتی محبوب امام خمینی نیز بوده اند و همواره به عنوان یک ذخیره ای طلایی که نه! مسی! کنار گذاشته شده بود و آنچه که اکنون باعث شده است تا ایشان به میدان بیاید احتمالاً دستور بلاواسطه ی شخص خود انسان کامل بوده است و الا شأن ایشان آن قدر بالاست که جز از امام زمان از کسی دیگر دستور نمی گیرد.
مشاییا! تو بسیار تکامل یافته تر از احمدی نژادی و هر چقدر که ایشان فقط اهل عمل و کار بود شما اهل حرف و تئوری پردازی و مکتب سازی هستی. شما آن قدر آینده نگری تان عمیق است که هر چه قدر احمدی نژاد با هدفمندی یارانه ها و سهمیه بندی سوخت به فکر نتیجه ی انتخابات نبود و رأی خودش را می ریخت، شما از خیلی وقت پیش مشغول برنامه ریزی برای کسب جایگاه خدمت نه به خلق، که به خود انسان کاملی و در این راه حتی یک رأی را مغتنم می داری و امید است که به یمن شفافیت در مواضع تان، اصول گرا و وصول گرا و اصلاح طلب، فتنه گیر و فتنه گر، فلسطین دوست و اردن دوست و اسرائیل دوست و همه و همه با شما همراه شوند!
مکتب شما آن چنان عظیم است که ایرانیان خارج از کشور هم آنچنان از خود بی خود شده اند که مدام الکی به ایران می آیند. آقای مشایی آنان که با شما بدند، تحمل جذابیت شما را ندارند! نمی توانند نفوذ چشمان زیبای فیروزه ای شما را تحمل کنند! نمی توانند اقتدار شما را که در تعیین استانداران و برجاماندان وزرا حرف اول را می زند، تاب بیاورند! نمی توانند در مقابل آن قد رعنای شما تعظیم کنند! شما نه اهل جاذبه و دافعه! که فقط دارای جاذبه ای! و این یعنی از امیرالمومنین نیز پیشی! اینان نمی توانند محبوبیت شما را ببینند که اینچنین تمام هنرمندان و هنر وران و هنرپیشگان و هنربندان سر خود را روی شانه ی رحمانیت می گذارند!
مهندسا! رحیما! مشاییا! مکتب شما آن قدر پیشرفته است که با این که پلورالیزم را به خصوص در درک اسلام درهم کوبیده ای ولی به نوعی نوسکولاریزم رسیده ای! و در این نوسکولاریزم حکومت نه وظیفه ی برخورد با هنر ناپاک را دارد و نه وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر حتی از نوع زبانیش را! و نه حتی وظیفه ی محکوم کردن فتنه گران داخلی و خارجی!
مهندسا! خلاصه عرض کنم که فهم حقیر از ابعاد شناختی و معرفتی شما عاجز است و بعید می دانم جز در زمان ظهور که علم معرفت زیاد می شود، بشود شما را شناخت! و این سوء فهم منست که باعث شد از سر بی شناختی، بعضی وقت ها شما و گفته های تان را مورد نقد قرار دهم و از این گناه کبیره از درگاه رحمانی شما تقاضای عفو دارم!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/24
12:14 ص
رییس جمهور عزیز! خدا شاهد است که طی این 6 سال که از ریاست جمهوریت می گذرد، چقدر برای بی خوابی ها و مظلومیت هایت، ناراحت شده ام، چقدر در مقابل انتقادها و هجمه های غیر منصفانه، با صبر و منطق سایرین را به رعایت انصاف دعوت کرده ام، بیان اینها نه از باب منت است که هدف اثبات نمک نشناس نبودن است. دکتر جان! من هرگز به مناظره ات ایراد نگرفته ام، هرگز به عامیانه صحبت کردنت انتقاد نکرده ام، هرگز از خاکی بودنت خجالت نکشیده ام، همیشه از احیای نام امام عصر در چهارگوشه ی دنیا احساس غرور و افتخار کرده ام، همیشه از زنده کردن نام عدالت در بین مظلومان و ظالمان به خود بالیده ام، اما...
اما آنچه که موجب دلگیریم شده است، این است که کسی حایل بین شما و ما شده است، کسی مانع بین شما و علما شده است، همان کسی که رییس دفتر شما شده است و دوستانش که انگار در دولت با تقسیم سلولی در حال زیاد شدن هستند، کسی که نه تولایش و نه تبرایش مشهود نیست، کسی که تولایش در ولایت پذیری مشکوک و تبرایش در برائت از مشرکان و منافقان مورد سؤال است، کسی که به احترام هیچکس دست از صحبت های غیر تخصصی اش برنمی دارد، کسی که فکر می کند در دین، در جامعه، در هنر، در فلسفه و در منطق کسی جلودارش نیست، کسی که اهل مناظره نیست و اهل مناقشه است، کسی که باعث شده است تا به رضایت علما کمتر اهمیت بدهی، کسی که باعث شد تا لفظ ایران در برابر کلمه ی اسلام قرار گیرد، کسی که با مردم غاصب اسرائیل ، شاه اردن و فتنه گران اگر دوست نباشد، حداقل دشمن نیست! کسی که اصرار دارد با هر کسی با هر فکر و عملی و هر ظاهر و باطنی دوست باشد! کسی که اصرار دارد کسی از او بدش نیاید! کسی که شما را کانالیزه می کند! کسی که مخالفانش را بر نمی تابد! کسی که اصرار دارد ایدوئولوژیست است! کسی که اصرار دارد مکتب ساز است! کسی که اصرار دارد برداشتش از اسلام را به همه قالب کند! کسی که اصراردارد حرف نو بزند، حتی اگر نوروز را با ماه رمضان یکی کند! کسی که به نظر می رسد تا ظهور انسان کامل، از هیچ عالمی پیروی نمی کند! کسی که به نظر می رسد، انسان کامل را بهانه ای برای خودرأیی، خود محوری و لجاجت خود قرار داده است! کسی که به نظر می رسد ولایت امام عصر را سدی در برابر ولایت فقیه می داند!
خلاصه آقای رییس جمهور عزیز! هر چه که به این دشمنِ دوست نما نزدیک می شوی، از علما و مردم و مسلمین جهان دور می شوی، آنقدر اسلام را ایرانی کرده که در دنیا بجای اسلام، مجبور به دعوت به عدالت شده اید! احمدی نژاد عزیز! باور کنید در عصر غیبت کبری، نوابی برای هدایت مستقیم شما وجود ندارد! این خود امام زمان است که به پیروان ولایت فقیه، با دست غیبی اش کمک می کند، نه مدعیان رابطه با امام عصر!
احمدی نژاد عزیز، کانالیزه نشو! نگذار خندقی بین شما و مردم و علما ایجاد شود! شمایی که هرگز هیچ مصلحتی و عدالتی را برای کسب مقام دنیا معطل نکردی، طعمه ی کسی نشو که هدف اولش پیروزی در انتخابات بعدی و جلب همه ی آراست! نگذار که برای خرید رأی هر کس و ناکسی، رأی مستضعفین و مؤمنان هدر رود! نگذار نیت الهی شما را خراب کنند! آیا کسی به شما نگفته است که مؤمنان و علما از شما دلگیرند! و یا شاید نوشته اند ولی از سد دفتر شما رد نشده است! احمدی نژاد عزیز! باور کنید تا ظهور انسان کامل، هدایت در تبعیت از همین ولایت فقیه است که مطمئناً تحت حمایت و هدایت انسان کامل است! احمدی نژاد عزیز! نکند کسی از اطرافیان شما خود را به جای نائب امام عصر یا پیغام رسان نائب ایشان، جا زده باشد! می دانی همان هایی را می گویم که مدعی شدند در پیرامون شما هاله ی نور بود! آقای احمدی نژاد من یقین دارم که امام زمان (عج)، کسی را که در سرزمین استکبار از حضرتش می گوید، مورد عنایت و حمایت قرار می دهد، اما این مسئله نیازی به طرح هاله ی نور ندارد! دارد؟! نکند بازهم متوهمان و مدعیان تبعیت مستقیم از امام زمان، با این هاله های متوهمانه، از ارادت واقعی شما به حضرت ولی عصر سوءاستفاده می کنند! شما را به خدا اگر از آقای جوادی آملی و شاگردانش در حفظ راز هاله ی نور امانت داری ندیدی، از طرح مسائل دینی با سایر علما منصرف نشو! قربانت بروم! گلایه نمی کنم چرا وقتی که گفتند این آقای مشایی موجب سرخوردگی دوستداران شما می شود، باور نکردید! اما به شدت گلایه می کنم از این که این واقعیت را می بینید و باور نمی کنید! آقای احمدی نژاد عزیز! از این که در یک ارکستر موسیقی می نشینید کسی به شما انتقاد نکرده و نمی کند، اما از اینکه آقای مشایی و دوستانش بخواهند به زور علما را هم موسیقی دان کنند، انتقاد دارم و این لجاجت را چیزی جز سوءقصدی شوم به رابطه شما و علما نمی دانم. آقای احمدی نژاد عزیز! به دو جبهه ای که دست در دست هم، رابطه ی شما را با علما تخریب می کنند، (جبهه یی که خود را اصول گرای واقعی می داند و در قم خانه کرده و جبهه ی مشایی) توجه داشته باش که خدای نکرده قیچی نشوی! آقای احمدی نژاد شکست فتنه گران و پیروزی شما، مدیون دعای همین علما و مؤمنین است نه مدیون مدعیان متوهم! نکند خود را به این جبهه وام دار بدانی!
آقای احمدی نژادِ عزیز! برگرد و غصه را در چشم حامیانت ببین! شما را به خدا بیش از این پشتوانه ی 40 میلیونی ات را به رضایتِ به قول خودت آن خس و خاشاکِ وطن فروش، نفروش! در این کشور هم ایرانیت سر جای خود است و هم اسلامیت، نیازی نیست کسی به نام مکتب سازی در توازن این دو دستکاری کند! آقای احمدی نژاد برگرد و چهره ی دوستان واقعیت را ببین! آیا هنوز آن لبخند رضایتِ زمانی که دست رهبر را می بوسیدی در سیمایشان می بینی!؟
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/21
7:55 ع
با اینکه بارها در نقد رفتارهای این انقلابی قدیمی مطلب نوشته ام، اما باور کنید که هنوز که ایشان را و شکستگی ایشان را می بینم غصه می خورم و البته این غصه نه از محق بودن ایشان است که از دست روزگار ناراحتم که چگونه یک پیر انقلابی این چنین بازیچه و بازی خورده ی دست فرزندان ضد انقلاب خود می شود.
اما آنچه که باعث شده تا اکنون این مطالب را بنویسم این است که پس از چند رفتاری که از ایشان به نشانه ی بازگشت به انقلاب مشاهده شده است، bbc ی ملعون به ایشان اهانت و توهین نموده است؛ چرا که ذاتاً ما بر اساس کلام معصوم، دشمن دشمن را دوست خود می دانیم و مطمئناً این یک شاخص مهم برای ماست که یادگار از امام عزیزمان نیز هست و آن، اینکه هر وقت دشمن اسلام و مسلمین از کسی تعریف کرد در او شک کنید و مطمئنا به همین دلیل اگر کسی مبغوض استکبار باشد، مورد توجه ما خواهد بود.
آقای هاشمی! الهی که همیشه مبغوض استکبار باشی و از این مبغوض بودن افتخار کنی و الا محب استکبار بودن چه ارزشی دارد برای ما و دشمنان استکبار؟! ای کاش آقای هاشمی فرزندانت را نیز طوری تربیت می کردی که مبغوض استکبار باشند و به این بغض افتخار کنند و الا از این ملت نباید توقع داشت به لندن نشینان و آمریکا دوستان محبت داشته باشند.
اصلاً این بغض دشمنان اسلام معجزه می کند در قلوب مؤمنین!؛ کافیست همین بغض را کسی در دل دشمنان اسلام زنده کند تا ببیند که چگونه مؤلف قلوب مؤمنین می شود.
آقای هاشمی قُدرت را به کنار گذار و قَدرت را بدان! آقای هاشمی هر وقت که همیشه مبغوض استکبار بودی، خود را مأموم امام خمینی و امام خامنه ای بدان و الا نمی توان هم رفیق قافله بود و هم شریک دزدان! فعلاً همین عرض ارادت بس تا گام های بعدی هدایت!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/21
8:41 ص
مشرق نیوز: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
به گزارش مشرق به نقل از جهان،
1 - در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه ???) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه ??) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ??)
3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه ??) ... پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ??)
4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/20
1:38 ص
یک از عواملی که در شروع فتنه به عنوان مقدمه موثر و لازم بود، نظرسنجی هایی بود که به صورت غیر مستند و قابل تغییر انجام می شد. راه انداختن چنین نظرسنجی هایی هنوز هم به راحتی از طریق سایت هایی مانند وب گذر قابل اجراست. نشانه و خصوصیت این نظرسنجی ها این است که هر کسی می تواند هر چند بار که دوست دارد رأی یا نظر دهد. حال اگر این نظرسنجی در سایتی با بازدید کنندگان خاص صورت بگیرد، احتمال خطا در آن نظرسنجی چندین برابر می شود.
یادم هست که قبل از انتخابات ریاست جمهوری اخیر، دو نظرسنجی مهم در سایت های داخلی صورت می گرفت که یکی مربوط به سایت وبگذر و دیگری مربوط به سایت تبیان بود. تفاوت اساسی در روش نظرسنجی های دوسایت وجود داشت و آن عبارت بود از اینکه در نظرسنجی وبگذر شما می توانستید بی نهایت بار به یک نامزد به عنوان گزینه ی نظرسنجی رأی بدهید اما در سایت تبیان هر کسی می توانست پس از ثبت نام یک شماره ی تلفن همراه در سایت و سپس با ارسال یک پیامک از همان شماره ی تلفن همراه به پیام گیر سایت، رأی خود را به نامزد مورد علاقه ی خود بدهد و با همان شماره ی تلفن همراه می توانست نظر خود را عوض نماید. جالب است که نتیجه ی این دو نظرسنجی دقیقا برعکس هم بود یعنی در نظرسنجی وبگذر، رأی آقای موسوی دوبرابر رأی آقای احمدی نژاد بود و در سایت تبیان برعکس. یکی از دلایلی که در شروع توهم پیروزی در انتخابات مؤثر بود همین نظرسنجی های غیر مستند بود که به ادعای بازداشتی های فتنه گران به صورت سفارشی نیز انجام می شد. یادم هست که استناد من به نظرسنجی دقیق سایت تبیان قبل از انتخابات، باعث شد که برخی متوهمین مرا متهم کنند که از همان اول از مهندسی آرا و به قولی تقلب اطلاع داشته ام.
جالب اینجاست که هم اکنون یک سری نظرسنجی های زنجیره ای در سایت خبرآنلاین که منتسب به آقای علی لاریجانی است در حال اجراست که در آن شخصیت های سال در حوزه های مختلف انتخاب می شوند. برخی از این نظرات به حدی خنده دارند که نیازی به حجت و دلیل ندارد مثلا آقای محسن هاشمی با کسب بیش از 60% آرا تا همین اکنون به عنوان مردسال جامعه پیشتاز است.
اما مردسال سیاست کیست؟ بر اساس ادعای خود خبرآنلاین، در مطلبی با عنوان "رقابت شدید اکبر هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد در نظرسنجی خبرآنلاین" تا 5 ساعت اول، رأی آقای احمدی نژاد 46% و رأی آقای هاشمی 38% بوده ولی پس از گذشت حدود یک روز از شروع نظرسنجی، رأی آقای هاشمی به 59% و رأی آقای احمدی نژاد به 17% تغییر یافته است؛ برای اثبات ادعای انحراف در نظرسنجی های این سایت، کافیست تا شما یک سری به سایت بزنید و با یک اینترنت پرسرعت تند و تند نظر به نفع یکی بدهید تا ببینید که چگونه تعیین کننده ی مرد سال در هر زمینه ای خواهید بود.
مسئله ی دیگر این که، سایت خبرآنلاین که در مقاطع مختلف از تولد جریان فتنه تا افول آن، از آن حمایت کرده و به دروغ آنلاین نیز مشهور شده بود و پس از آن نیز با درج مطالب علی مطهری و احمد توکلی، نقش یک تطهیر کننده را برای فتنه گران و پدر مادی و معنویشان یعنی آقای هاشمی ایفا می کرد، مطمئنا بیشترین بازدید کنندگانش از جنس منتقد مطالب سایت نبوده و نیستند و این یعنی انجام یک نظرسنجی غیر علمی در یک نمونه ی آماری غیر قابل قبول از یک جامعه ی آماری بزرگ؛ مطمئناً انتخاب آقای اوباما به عنوان چهره ی سال بین المللی تا اکنون، اگر نشانی از تقلبی بودن نتایج نداشته باشد، لااقل نشان از همین غیرقابل قبول بودن نمونه ی آماری دارد و الا اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران هرگز مستکبران را به عنوان چهره ی سال انتخاب نمی کنند.
نتیجه اینکه، فقدان مراجع رسمی، علمی، پاسخگو و فعال در امر نظرسنجی در کشور، موجب سوءاستفاده ی افراد و دسته های سیاسی شده و هم اکنون نیز این ابزار، در خدمت احیای شخصیت و مظلوم نمایی برای فتنه و فتنه گران قرار گرفته است.
89/12/19
12:16 ص
در پی انتشار حدیث مبارک مشوی در خصوص بسته شدن دست شیطان در نوروز، آخرین احادیث مشوی در باب شیطان شناسی از منابع موصغ، به اطلاع مومنان مهر ورز و پیرو امام زمانِ مکتب ایرانی رسانده می شود، امید است که با بکارگیری این احادیث به خدای مکتب ایرانی نزدیک تر شده و دل امام زمان این مکتب را از خود شاد نماییم:
-زمستان فصل خداست و شیطان نمی تواند بو بکشد چرا که دماغ شیطان در زمستان کیپ می شود.
-مرداد ماه خداست و در این ماه گوش شیطان به بندگان بسته است چرا که گوش شیطان از صدای جیرجیرک ها در تابستان ناشنوا می شود.
-زمستان فصل عشق و حال است چرا که دست و پای شیطان در زمستان از سرما بی حس می شود.
-مومنان در پاییز شادند چرا که شیطان در پاییز افسرده است.
-همواره به ذکر مکتب ایرانی دهانتان را خوشبو کنید چرا که دهان شیطان در هنگامی که از مکتب ایرانی صحبت شود، الکن می شود.
-وقتی که ایرانیان خارج از کشور، در ایران جمع می شوند، شیطان چهل قدم از ایران می شود.
-وقتی با مردم اسرائیل دوست باشیم شیطان با مردم اسرائیل دوست نخواهد شد.
-وقتی ولایت مداری یک هفته معطل بماند، شیطان به مدت یک هفته سکته می کند.
-وقتی گره از چشم یک هنرمند خوش چشم و ابرو باز شود، رگ گردن شیطان می ترکد.
-وقتی مفهوم ولایت در مکتب ایرانی معنی شود، امام عصر حتما ایرانی است و یا لااقل آرزو داشت که یک ایرانی بود.
-روز چهارشنبه سوری مومنان از روی شیطان که از جنس آتش است می پرند و از دست شیطان سر می خورند.
-روز سیزده به در شیطان در طبیعت و کره ی خاکی جایی ندارد و انسان کامل هم چمن گره می زند.
-وقتی وانمود کنی که با امام زمان رفیق صمیمی هستی شیطان به گور پدرش -می خندد که به دوست امام زمان نزدیک شود.
-وقتی مفهوم ولایت فقط در ایران درست تعبیر شود شیطان به جای ولایت مطمئنا بیشتر از ایران می ترسد.
-وقتی کسی با مردم اسرائیل و حتی فتنه گران مشکل نداشته باشد، شیطان ناامید و مایوس می شود، البته خود شیطان را نیز نباید دشمن دانست چرا که گناه دارد.
-وقتی مومنین می توانند ناز بانوان هنرمند را بخرند، چرا باید ناز شیطان را بخرند.
-وقتی عارفی نتواند ساکت بایستد یا بنشیند یا بخوابد و از هرچیزی، چیزی بگوید، شیطان عمراً فرصتی برای حرف زدن پیدا نمی کند.
-وقتی کسی بخواهد همه ی رأی ها را به خصوص تمام آن 13 میلیون را کسب کند، کسی به شیطان رأی نخواهد داد، حتی آن خس و خاشاک.
-وقتی تمام پست های کلیدی را داشته باشی، شیطان بیکار و بی عار می شود.
-هر رأیی که به دوستان امام زمان مکتب ایرانی داده شود، تیری است که جاهای حساس شیطان اصابت می کند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/16
10:58 ع
شنیدیم که 4 نفر از علمای استان فارس در جلسه افتتاح چند پروژه ی اجرایی به خاطر اجرای زنده ی موسیقی سنتی، به حالت قهر جلسه را ترک کردند، اگر چه حقیر در مقام مقلد و در باب فقه خود را مجاز به ورود نمی دانم اما بر اساس فتاوای مراجع عظام از امام خمینی گرفته تا امام خامنه ای، نکاتی را طرح می نمایم:
مگر موسیقی حلال و حرام ندارد؟ مگر نمی شود موسیقی معنی گرا و حلال اجرا کرد؟ مگر در محضر حضرت امام سرود انقلابی اجرا نمی شد؟ چرا باید علمای ما در محفلی رسمی که مثلا قرار است چند دقیقه موسیقی سنتی و اصیل و بدون مفسده اجرا شود، با حالت قهر جلسه را ترک کنند؟ گیرم که موسیقی مجلس که مطمئنا مطرب هم نبوده، در شأن علما نبوده و به لحاظ شأنی راضی به حضور نبودند، آیا نمی شد که محفل را ترک کرده و پس از اتمام آن به جلسه بازگردند؟
مگر برای موسیقی در این کشور بودجه صرف نمی شود؟ مگر مجلس برای هنر و من جمله موسیقی بودجه تصویب نمی کند؟ مگر صدا و سیمای ما موسیقی حلال پخش نمی کند؟ پس چرا باید حرکتی انجام داد که همه ی ارکان نظام را با هم به زیر سوال برد؟ نمی دانم رییس جمهور چه باید بکند؟ شما بگویید؟ خوب بود لااقل همه ی علما باهم فتوا می دادند که هر گونه موسیقی حرام است و دولت و مجلس هم مکلف به تعطیل کردن آن می شدند! این گونه که نمی شود شتر سواری دولا دولا کرد! بازهم می گویم، اگر این ترک مجلس با بازگشت همراه بود، قهر تلقی نمی شد صرفا به حرمت شأنی موسیقی تلقی می شد اما حرکت انجام شده مثل این است که رییس جمهور و تمام حضار در مجلس یک حرام و یک گناه کبیره را انجام داده اند!
حقیر خود را شاگرد و دستبوس تمام مراجع و علما به خصوص آقای سید علی اصغر دستغیب می دانم که از نزدیک همواره به ایشان اظهار ارادت نموده ام، اما به عنوان یک مقلد از مقام معظم رهبری که مرجعی مجهز به فقه پویاست، ترکِ بدون بازگشتِ یک جلسه ی رسمی و حکومتی را با حالت قهر، آن هم برای یک امر شأنی جالب نمی دانم و به نوعی تقبیح سایر حاضرین در جلسه تلقی می نمایم.
اگر چه نظر حقیر این است که نظر مراجع تا آنجا که میسر و ممکن است باید تأمین شود تا موجب دلخوری این بزرگان نگردد، اما اصرار برخی علما بر برخی مسائل فقهی که جنبه ی حکومتی و عمومی دارند، مانند برخورد قهرآلود با مسئله ی نمایش چهره ی حضرت عباس در سریال مختارنامه آن هم بر اساس مجوز از مقام عظمای ولایت که مسلما فتاوایش به خصوص در مسائل حکومتی و عمومی نافذ است، جالب به نظر نمی رسد.
89/12/15
4:51 ع
تنها چند روز پس از پذیرفته شدن استعفای هاشمی (مدیر عامل مترو)، امروز شاهد بودیم که آقایان احمدی نژاد و قالیباف که مدتها باهم ندیده بودیمشان، در روز درخت کاری با هم درخت دوستی نشاندند تا کام دل ببار آرد و پس از آن دست یکدیگر را فشردند و قول مساعدت به یکدیگر دادند.
هر چند که این مسئله دل من و حتما بیشتر مردم را شاد کرد، ولی پس از شادی فراوان، گذشتن از حواشی آن به سادگی برایم میسر نبود؛ چرا که سوالاتی در ذهنم پیش آمد که از حد طرح آن ها نمی توانم فراتر بروم:
1- آیا مشکل بین احمدی نژاد و قالیباف با استعفای هاشمی به راحتی قابل حل بود، و اگر بود از کی؟
2- آیا هاشمی در میان رابطه ی احمدی نژاد و قالیباف فعالیت های فتنه انگیز داشته است؟
3- آیا هاشمی از موثر بودن در اختلاف افکنی نا امید شده است؟
4- آیا استعفای هاشمی برای این بود که اعضای مجلس خبرگان دقیقاً قبل از انتخابات هیأت رییسه این مجلس، احساس کنند که کلاً خاندان هاشمی به قدرت دلبستگی ندارند؟
5- آیا قالیباف به درستی تشخیص داده است که پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری بعدی بدون حمایت احمدی نژاد میسر نیست؟
6- آیا فشار به هاشمی و پذیرش استعفای وی از سوی قالیباف، وجه المصالحه آشتی با احمدی نژاد بود؟
7- آیا بحث متروی تهران که بزرگترین اختلاف بین دولت و شهرداری بود و سرو صدایش به مجلس و شورای نگهبان و تشخیص مصلحت هم رسید، به همین راحتی با رفتن هاشمی قابل رفع بود و این همه انرژی کشور را مصروف کرد؟
8- آیا احمدی نژاد هم به ائتلاف با قالیباف برای انتخابات علاقه مند است یا بحث فقط بحث خدمت است؟
9- آیا این هاشمی هم هوس ساندویچ خوردن در میان اغتشاش گران را به همراه خواهرش خواهد داشت؟
10- آیا باید منتظر جهش در بحث مترو و احتمالا منوریل در شهرداری تهران و کلاً اتفاقات خوب در تهران بود؟
11- تقویت رابطه ی قالیباف و احمدی نژاد، سایر مدعیان انتخابات ریاست جمهوری بعدی را به چه حرکتی وادار خواهد کرد؟
12- سقوط یک هاشمی دیگر منجر به دق کامل علی مطهری و طرفداران خاندان هاشمی خواهد شد؟
13- آیا همین 6 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد باعث برچیده شدن پایه های بزرگترین فتنه خزنده انقلاب (خاندان هاشمی) خواهد شد؟
14- آیا طرح ساخت بزرگترین پارک برای پایین شهر تهران رویرکرد جدید قالیباف برای بدست آوردن آرای طبقه ی ضعیف طرفدار احمدی نژاد است تا رییس جمهور بعدی هم از شهرداری تهران بیرون بیاید؟
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/13
9:21 ع
جهان نیوز مطلبی را منتشر کرده با این عنوان که "واکنش و پاسخ تلویحی احمدی نژاد به نامه احمد توکلی" و در آن به صورت گزینشی پاسخ احمدی نژاد را طوری منتشر کرده تا اولا، انسان به توکلی و نامه اش حق بدهد و ثانیا این که احمدی نژاد تابع مشایی و سخنان او در مورد مکتب ایرانی جلوه کند که البته با توجه به نظراتی که زیر مطلب منتشر و البته گزینش شده اند (چون بارها نظرات بدون هرگونه توهین مرا منتشر نکرده است)، تا حدودی هم موفق بوده است. در هر صورت در جواب به خیانت در امانت این سایت، مطلب را عینا از سایت ایرنا تقدیم می کنم:
دکتر احمدی نژاد در جمع نخبگان لرستان:
امروز ملت های جهان متوجه ایران هستند
دکتر احمدینژاد خاطر نشان کرد: امروز ملت های جهان متوجه ایران هستند چرا مارکسیسم و اومانیسم در عمل نتوانستند مشکلات بشریت را حل کنند و دنیا به دنبال راه جدیدی است.
رییسجمهور پیشرفت ایران را پشتوانه فرهنگ و اندیشه متعالی ملت ایران در مناسبات جهانی دانست و گفت: هر گامی در مسیر سازندگی ایران، انتشار پیام نجات بخش الهی و توحید در جهان است و این موضوع علت اصلی عصبانیت دشمنان از ملت ایران است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت ،دکتر محمود احمدی نژاد پیش از ظهر امروز پنجشنبه در دیدار منتخبان و فرهیختگان استان لرستان گفت: امروز ایران یک جغرافیا ، قوم و طایفه خاصی نیست بلکه یک پرچم و نماد زندگی متعالی همراه با عدالت و توحید در جهان است. امروز در هر جای دنیا که نامی از ایران برده می شود فرهنگ و امید به آینده روشن در اذهان بشریت تداعی می شود چرا که ملت ایران با فرهنگ شناخته شده است.
رییس جمهور گفت: فرهنگ متعالی نیاز اصلی بشریت در طول تاریخ بوده است و باید اقتصاد، سیاست و علم هم در خدمت تعالی فرهنگ قرار گیرد.دکتر احمدینژاد با اشاره به شرایط جهانی اظهار داشت: اندیشه مارکسیست به پایان رسیده و اندیشه اومانیستی نیز رو به افول است.این دو اندیشه از یک جنس و به دنبال لگدمال کردن حقیقت انسانی بوده اند و در این میان اندیشه مارکسیستی بسیار صریح عمل کرده اما اومانیست ها رفتار پیچیده ای دارند. اندیشه مارکسیستی و اومانیستی همه حقیقت انسان و اتصال انسان به آسمان را زیر سوال بردند.ریس جمهور خاطر نشان کرد: ناجوانمردانه ترین و خشن ترین جنگ های تاریخ توسط اومانیست ها انجام شده. آنها سنگین ترین تبعیض های تاریخ را اعمال کرده و عملا انسانها را با واژه های زیبا و تعابیر فریبنده همچون توسعه یافته، در حال توسعه و عقب افتاده به درجه یک و دو طبقه بندی کرده اند.رییس جمهور با بیان اینکه غربی ها پشتوانه و سند حقانیت خود را پیشرفت های علمی و اقتصادی خود قرار دادند، گفت: ملت ایران باید در عمل نشان دهد که اندیشه ایرانی و اسلامی قادر است صنعت، کشاورزی، اقتصاد و عرصه های مختلف علمی را در طراز یک انسان متعالی بسازد و به بشریت عرضه کند.دکتر احمدینژاد ساخته شدن ایران را به معنای برافراشته شدن پرچم توحید و عدالت در جهان دانست و گفت: غربی ها صدها سال تبلیغ کردند که محال است ملتی با توحید و عدالت و اتصال به آسمان بتواند پیشرفت کند و امروز وقتی ملت ایران که منادی توحید و عدالت در جهان است حرکت و پیشرفت می کند تمام تحلیل های فکری غربی ها به هم می ریزد و از این رو نگران و عصبانی هستند.دکتر احمدینژاد خاطر نشان کرد: امروز ملت های جهان متوجه ایران هستند چرا مارکسیسم و اومانیسم در عمل نتوانستند مشکلات بشریت را حل کنند و دنیا به دنبال راه جدیدی است.
وی افزود: ملت ها متوجه شده اند که در ایران ظرفیتی وجود دارد که می تواند دنیا را تحت تاثیر قرار دهد از این رو پیشرفت ملت ایران را درهم شکستن تحلیل های استعماری علیه فرهنگ الهی و اثبات کننده نظریه الهی برای اداره جهان می دانند.رییس جمهور علت مخالفت غربی ها با هسته ای شدن ایران را برای این دانست که دستیابی ایران به این دانش، معادلات استعماری تحمیل شده به بشریت را تغییر می دهد و گفت: به همین خاطر است که بسیاری از اخبار پیشرفت های علمی کشورمان را شبکه های آمریکایی و صهیونیستی سانسور می کنند.دکتر احمدی نژاد با اشاره به اینکه ساختن ایران مستلزم چند عامل است و گفت: توکل برخدا ، همدلی و همراهی ، کار و تلاش از جمله عوامل پیشرفت و آبادانی ایران است که باید آنها را در کنار هم و در مسیر پیشرفت کشور مورد توجه قرار داد.
رییسجمهور داشتن الگو و هدف را از مهمترین عوامل پیشرفت کشور دانست و اظهار داشت: برای ساختن ایران باید یک الگو و جهت روشن و مناسب وجود داشته باشد. استعمار فرانو برای اداره جهان، طبقه بندی توسعه یافته ، در حال توسعه و عقب مانده را ایجاد کرده است وعملا با این اقدام خودشان را قله پیشرفت قرار دادند و سایر کشورها برای حرکت در مسیر پیشرفت مجبور هستند خودشان را به سطح کشورهای توسعه یافته برسانند در حالیکه امروز آنان در همه عرصه های اجتماعی و فرهنگی به ورطه انحطاط سقوط کردهاند.رییس جمهور با اشاره به اینکه ملت ایران به دنبال جامعه مهدوی است که در آن عدالت حاکم بوده و سرشار از عشق و محبت باشد، خاطر نشان کرد: قله، ساختن ایران، رسیدن به جامعه مهدوی و حاکمیت انسان کامل و عادل بر جهان است.دکتر احمدی نژاد با بیان اینکه از مشخصه های جامعه مهدوی توحید و یگانه پرستی است، اظهار داشت : در جامعه ای که عشق و محبت و دوستی و فداکاری نسبت به همنوعان باشد آن جامعه رو به کمال خواهد بود.رییس جمهور در ادامه اظهار داشت: باید ایران را با روش های ابتکاری و خلاق ایرانی بسازیم.دکتر احمدی نژاد اظهار داشت: لرستان الگوی سازندگی اسلامی ایرانی و از کانون های اصلی تمدن آفرین ملت ایران است و می تواند در ارائه الگوی ایرانی اسلامی پیشتاز باشد.در ابتدای این مراسم نمایندگانی از جامعه پزشکی، دانشجویی، حوزوی، صنعتی، کشاورزی و جوانان دیدگاه ها و پیشنهادات خود را با رییس جمهور در میان گذاشتند.