91/5/15
9:53 ص
طی سال های اخیر شاهد چندین ادغام در وزارتخانه ها و سازمان های مهم کشور بودیم که حساسیت های زیادی را نیز بین مجلس و دولت ایجاد کرد. این که کدام وزارتخانه با کدام وزارتخانه و به مدیریت کدام وزیر و بر اساس کدام معیارها ادغام شود، ماه ها نقل مباحث مجلس و دولت و رسانه ها بود. شاید در آن موقع تمام کارشناسان با این ادغام ها موافق بودند و لااقل مخالفت صریحی با آن صورت نمی دادند ولی اکنون می بینیم که برخی کارشناسان این ادغام ها را مورد انتقاد قرار می دهند و از پایه آنها را رد می کنند. در پاسخ به این منتقدان می گویم، شمایی که اینقدر با ادغام ها مخالف بودید، کاش همان موقع مقاله می نوشتید و این بحث را به چالش می کشیدید نه اکنون که کار تمام شده است و البته به قول قدیمی ها، دوست می گوید و دشمن می گوید که می خواستم بگویم.
در ادامه ی بحث، شخصاً نیز تعدادی از این ادغام ها را نه در جهت منافع ملی بلکه در راستای تسویه حسابهای سیاسی و به منظور حذف برخی وزرا و یا امکان ایجاد فشار بیشتر بر رقیب ارزیابی می کنم و به جای این که بر نفی و اثبات ادغام ها اصرار داشته باشم، نحوه ی ادغام ها را قابل انتقاد می دانم:
بر اساس اطلاعات واثقه، متأسفانه هنوز بسیاری از وزارتخانه های ادغام شده فاقد چارت سازمانی هستند و این که هنوز مدیران جدیدی که بر حوزه های حجیم وزارتخانه ها و دستگاههای ادغام شده، به عنوان سرپرست یا مدیر منسوب گردیده اند، نه از جایگاه خود اطمینان دارند و نه شناخت صحیحی از ابعاد و مسئولیت های سازمان ها و ادارات زیرمجموعه ی خویش دارند و نه جایگاه افراد و نحوه ی ایجاد ارتباط بین اجزای این مجموعه ها به عنوان نهادهای ادغام شده را می دانند و این موارد در کنار افزایش حجم و تعداد کارها، تعداد پرسنل، تعداد ادارات و نهادهای زیرمجموعه، پراکندگی مکانی و ... موجب شد ه است تا در بیشتر ادغام ها نه تنها شاهد انسجام، کاهش هزینه، مدیریت بهینه، تمرکز بر حل مشکلات و افزایش بهره وری نباشیم، بلکه دچار سردرگمی و سوء مدیریت گسترده در کشور بشویم.
یقیناً اکنون نمی توان مشکلات اخیر کشور مانند تورم، عدم کنترل مناسب بر بازار، عدم حمایت مناسب از تولید و عدم تحقق شعارهای دولت در رابطه با اشتغال را فاقد رابطه با ادغام ها دانست و به منظور حل مشکلات کشور که بعضاً در آمارهای آینده ی اقتصادی کشور از قبیل اشتغال خود را نشان خواهند داد، پیشنهاد می کنم تا هر چه زودتر چارت های سازمانی، حیطه های شغلی، فرایندهای هر سازمان، نحوه ی توزیع بودجه، کانال های هماهنگی بین بخش ها، نهادهای نظارتی در هر سازمان و سایر اجزای مهم در پیشبرد منسجم امور، بر اساس وظایف وزارتخانه های جدید و نیازهای جامعه، کشور و مردم تعریف، اجرا و به روز آوری گردد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/14
9:42 ص
افزایش قیمت سوخت و به موازات آن توجه مردم به اهمیت ورزش، علاقه ی مردم روز به روز به دوچرخه سواری بیشتر گردیده و با توجه به تقاضایی که روزبه روز برای این محصول ایجاد می شود، هم اکنون شاهد واردات روزافزون دوچرخه به داخل کشور می باشیم که بیشتر آنها نیز از کشورهای چین، تایوان و برخی کشورهای اروپایی وارد می شود.
نکته ی جالب توجه این است که هم اکنون بهترین و گرانترین دوچرخه های بازار توسط شرکت های خودروسازی انجام می شود که با توجه به توان صنعت خودروسازی و قطعه سازی در کشورمان و البته حمایتی که از خودروسازان داخلی صورت می گیرد، به نظر می رسد صنایع خودروسازی کشور باید به صورت فعال وارد این عرصه شوند و این بازار مهم داخلی و انشاءلله منطقه ای را دریابند.
متأسفانه در سال های گذشته، کارخانجات دوچرخه سازی داخلی به دلیل عدم حمایت های دولتی و واردات بی رویه و ارزان چینی با ورشکستگی مواجه شده و از دور رقابت خارج شدند ولی با توجه به حمایت تامی که از صنایع خودروسازی انجام می شود، یقیناً در صورت ورود ایشان به این عرصه، برکات زیادی به لحاظ اشتغال، جلوگیری از خروج ارز و حتی ارزآوری ایجاد خواهد شد، به این شرط که در این صنعت با مد نظر قرار دادن کیفیت و قیمت مناسب، بیش از مشتریان خودرو با مشتریان دوچرخه وطنی کنار بیایند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/13
11:11 ص
سلام بر حضرت حجت که بی صبرانه و با دستان خالی منتظر اوییم، خطی ناقابل از خودم تقدیم به محضر ایشان:
91/5/13
12:27 ص
با توجه به این که اصلاح ذات بین از مواردی است که در ایجاد سازش بین طرفین دعوی به عنوان یک مستحب و سفارش دینی مورد اهتمام قرار می گیرد، نمی توان اصل سازش را به عنوان یک اصل مترقی اجتماعی مورد تکذیب قرار داد. سازش موجب می شود تا مشکلات جامعه با کمترین تنازع و کدورت به خصوص در موارد خانوادگی حل گردد و تشکیل و راه اندازی هیأت های حل اختلاف از سوی قوه قضاییه کمک به سزایی به این امر نموده است اما آنچه که مرا واداشته تا عنوان مطلب را اینچنین قرار دهم، برخی مشاهدات شخصی است که با توجه به حضور مستمرم در مراجع قضایی با آنها مواجه شده ام و این گونه یافته ام که وضعیت موجود در بحث سازشها اگر چه شاید محاسنی زیادی داشته باشد ولی فعلاً دلایل زیر وضع موجود را مورد انتقاد قرار می دهم:
1- با توجه به این که شاخص "تعداد سازش" به یک شاخص مهم و بعضاً مورد افتخار در مراجع قضایی تبدیل شده است، اهتمام جدی مراجع قضایی را در این خصوص سبب شده است و انگیزه ی مناسب در کسب رتبه ی مناسب در این خصوص موجب می شود، برخی قضات با فشارهایی که بر طرفین دعوی ایجاد می کنند، ایشان را مجبور به سازش نمایند. این فشارها متأسفانه تا حد تهدید نیز بعضاً پیشرفته و مثلاً خواهان را با این تلقین که برائتِ خوانده صادر خواهد شد، مجبور به سازش می نمایند و یا خوانده را با این تهدید که شکایت موجب صدور یک رأی سختگیرانه و غیر قابل اعتراض خواهد شد، مجبور به تمکین از درخواست خوانده می نمایند.
2- در سازش قوانین و مقررات مورد استناد نبوده و تابع رضایت طرفین و میزان تمایل نظر دادگاه به یکی از طرفین است که همین مسئله موجب می شود تا بعضاً نتیجه ی سازش فرسنگ ها با عدالت فاصله داشته باشد که این مسئله در کنار عامل قبلی موجب می شود در بسیاری از سازش ها، عدالت مد نظر قرار نگیرد. همین مسئله یعنی عدم التزام به پیروی از قوانین و مقررات، بعضاً احتمال بروز فساد را در جهت سازش در جهت کسب منافع یکی از طرفین دعوی را نیز موجب می گردد، چرا که در عملی که به تراضی طرفین صورت می گیرد، نمی توان دادگاه را به جانبداری متهم نمود.
3- بعضاً یکی از مسائلی که در بروز سازش بسیار مؤثر است، اطاله ی دادرسی و عدم اعتماد به بی نظر بودن آرا است که موجب خستگی طرفین دعوی و به خصوص ذینفع شکایت گردیده و همین مسئله موجب نوعی اجبار به سازش از نوع ظالمانه می گردد. یقیناً در صورتی که مراجع قضایی ما چابکی، دقت و سلامت بیشتری از خود نشان دهند، موجب می شوند تا فرایند صدور رأی در شکایات و رسیدگی به اعتراضات آسانتر انجام شود و در این صورت نمی توان شاخص سازش را پوشش مناسبی برای جبران نواقص دادرسی در مراجع قضایی دانست.
4- سازش در محل خود دادگاه و محضر مراجع قضایی در مراحل اولیه شکایت امری منطقی است ولی در مراحلی که پرونده به صدور رأی نهایی نزدیک شده است موجب در مضان اتهام قرار گرفتن خواهد شد، مگر این که در خارج از دادگاه و در دفترخانه های رسمی و بدون پادرمیانی مراجع قضایی صورت گیرد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/11
12:59 ع
با توجه به اشاره ی به جایی که آقای همایون سلحشور فرد، مدیر وبلاگ "درباره ی سلامتی" در مطلبی با عنوان و نشانی "ایمنی مساجد متولّی ندارد+عکس"به لزوم ایمنی مساجد نموده است، بر آن شدم مواردی را که در این خصوص می تواند مورد ابتلای مساجد زیادی باشد را با ارائه ی راهکار تقدیم نمایم که اهتمام به آنها بایستی از سوی ناظران بر عملکرد مساجد، متولیان مساجد، روحانیون، همچنین از سوی نمازگزاران صورت گیرد و هر یک به نوبه ی خود می توانیم با تذکر، اصلاح، راهنمایی و کمک فنی یا مالی، مشکلات ایمنی در مساجد را حتی المقدور به صفر نزدیک نماییم تا شاهد کمترین حوادث و خطرات در مساجد برای خودمان و فرزندان مان باشیم، اگرچه این بحث می تواند در چند قسمت تقیدم مخاطبان گردد، ولی به منظور حفظ انسجام آن به صورت یکپارچه تقدیم می گردد، امید است طولانی شدن این مطلب با توجه به اهمیت آنها، موجب کسالت دوستان نگردد:
1- یکی از موارد مهم در مساجد، راه خروج اضطراری است و البته با توجه به این که در مسائل فقهی نیز به بیش از یک درب داشتن مساجد اشاره شده است، این مسئله می تواند بسیار مورد اهمیت باشد.
الف- همواره با توجه به جمعیتی که ممکن است در رده های سنی در مساجد وارد و خارج شوند، امکان فشردگی جمعیت در هنگام خروج و اذیت شدن افراد به خصوص خردسال و یا کهنسال وجود دارد و اگر قرار باشد در شرایط اضطراری (مانند زلزه، آتش سوزی و ...) خروج آنی مردم از مسجد اتفاق افتد، یقیناً احتمال و شدت بروز خطرات بیشتر می شود لذا حتی المقدور باید چند درب و مسیر خروجی برای هر قسمت زنانه و مردانه پیش بینی نمود.
ب- پهنای راهروها، شیب رمپ و ارتفاع و عرض و طول کف پله و نرده های حفاظتی در پلکان های خروجی به نحو ایمن پیش بینی شده باشد تا در هنگام خروج از میزان فشردگی جمعیت، احتمال سقوط و لغزیدن افراد کم شود.
ج- اگرچه با توجه به مصالح ساختمانی جدید، کمتر از مصالح چوبی یا سایر مصالح تند سوز استفاده می شود، ولی لازم است که هم مصالح بکار رفته در خروجی ها و هم پوشش ها و سقف های کاذب در این مسیرها از نوع تندسوز یا سریع الاشتعال نباشند.
د- جهت بازشدن درب در مساجد یا باید به صورت کشویی باشد و یا باید لنگه های درب به سمت بیرون باز شود تا در هنگام خروج های اضطراری نحوه ی باز شدن درب مانع سرعت بازکردن دربها نشود.
و- با توجه به این که در زمان های خروج اضطراری امکان قطع بودن برق زیاد است، لازم است خروجی های مساجد اعم از راهرو و پلکان حتی المقدور از نور طبیعی و همچنین از نور اضطراری با امکان روشن شدن خودکار در زمان قطع برق استفاده گردد.
ه – محل کفش کنی ها که معمولاً در محل خروجی مسجد قرار دارد، نباید به نحوی ساخته شده باشد که مانع خروج های سریع در زمان اضطرار گردد.
2- از موارد دیگری که در هر محیطی می تواند خطرساز باشد، خطر برق گرفتگی است. به این منظور موارد زیر پیشنهاد می گردد:
الف- کلید و پریزهای و اتصالات برقی در مساجد باید مدام و بر اساس برنامه ای مشخص مورد بررسی قرار گیرند و نباید اصلاح و تعمیر قطعات شکسته منوط به دوره های ثابت گردد بلکه در هر زمان که هر یک از این قطعات دچار شکستگی یا نقص گردید باید فوراً با پوشاندن آن تا تعمیر سریع آن از دسترس مردم و کودکان خارج گردد.
ب- تابلوهای برق در مساجد باید در محفظه های دربسته و قفل دار نگهداری شوند و کلید این تابلوها باید در دسترس افراد خاص و مشخصی که در مراسم و مناسبت ها در مساجد حضور دارند قرار داشته باشد و یا در جاهای مشخصی که در دسترس افراد متفرقه و کودکان نباشد گذارده شود. روشن و یا خاموش کردن هر کلید (فیوز) اصلی می تواند موجب بروز حادثه گردد.
ج- سیستم برقی در مساجد باید مجهز به سیستم ارتینگ (مجهز به چاه ارت) باشند و تمام تجهیزات برقی که در دسترس افراد قرار دارند باید به این سیستم متصل باشند. اهمیت سیستم ارت در این است که در صورت اتصال بدنه، برق مذکور را از بدنه ی تجهیزات به زمین منتقل می کند تا از بدن افراد رد نشود. اهمیت اتصال به سیستم ارتینگ در زمانی که تجهیزات حاوی مایعات باشند بیشتر می شود به عنوان مثال کولرهای آبی، آبسرد کن.
د- استفاده از سیمهای بلند به عنوان رابط برای وسایل برقی مانند پنکه یا بلندگو می تواند خطر لطمه دیدن به سیمها و خطر برق گرفتگی داشته باشد که به همین منظور بهتر است برای جبران این مسئله تعداد پریزهای ثابت متناسب با مصارف مسجد در نظر گرفته شود.
و- استفاده از لوله های فلزی آب یا گاز به عنوان ارت و اتصال سیمهای ارت تجهیزات برقی به آنها بعضاً به اشتباه از سوی افراد ناآگاه تجویز می شود که بسیار خطرناک و حادثه ساز است چرا که معمولاً با توجه به وجود اتصالاتی که در این لوله ها وجود دارد و یا با توجه به عبور آب در آنها امکان برقدارشدن آب داخل لوله ها و یا برقدار شدن لوله های فلزی وجود داشته و امکان برق گرفتگی را در کسانی که از آب مسجد استفاده می کنند و یا با لوله ها تماس پیدا می کنند تقویت می کند.
ه- ساخت و نصب ریسه های دستی که با برق 220 ولت کار می کنند، اگر چه تا حدی منسوخ شده است ولی باید با توجه به خطرات اتصالی دادن و محافظت نشدن در برابر رطوبت و امکان برق گرفتگی ممنوع گردد و می توان از ریسه های آماده که با جریان الکتریکی غیر خطرناک تغذیه می شوند استفاده نمود به خصوص که مصرف برق این ریسه ها نیز به مراتب کمتر از ریسه های حاوی لامپ های رشته ای و حتی کم مصرف دستی است.
3- یکی از موارد خطرناک در مساجد استفاده از داربست و یا نردبانهای بلند برای نصب ریسه، پرچم و بنر و سایر تزیینات می باشد که متأسفانه این کارهای خطرناک معمولاً توسط جوانان و یا نوجوانان کم تجربه و ناآگاه از نحوه ی کار در ارتفاع صورت می گیرد و معمولاً نیز وسایل مناسب و تجهیزات ایمنی نیز در این امور استفاده نمی گردد. برای این منظور بهتر است که از افراد ماهر در زمینه ی کار در ارتفاع یا روی داربست استفاده گردد و از دخالت افراد غیر ماهر در این خصوص جلوگیری گردد.
4- یکی از موارد خطرناک در مساجد تجهیزات گرمایی است که استاندارد بودن این تجهیزات و نحوه ی نصب و ایمنی اتصالات آنها بسیار مهم است که می توان به این موارد اشاره نمود:
حتی المقدور از استفاده بخاریهایی که به علت ظرفیت گرمایی کم بسیار داغ می شوند باید پرهیز نمود چرا که الف- این بخاریها ضمن ایجاد خطر سوختگی برای افراد و کودکان، موجب اتلاف انرژی نیز می باشند.
ب- اگر چه باتوجه به وسیع بودن مسجد احتمال آلودگی با گازهای حاصل از احتراق معمولاً بسیار بعید است اما مسیر عبور لوله ها می توان از اهمیت زیادی برخوردار باشد چرا که با توجه به داغ بودن این لوله ها نباید از کنار وسایل سریع الاشتعالی مانند پارچه، پلاستیک و چوب عبور کنند که معمولاً در تکیه های موقتی که در مناسبت ها برپا می شوند این موارد مورد دقت قرار نمی گیرد که حادثه ی آتش سوزی مسجد ارگ نیز به همین دلیل بود.
ج- با توجه به دمای زیاد بخاریهایی که در مساجد مورد استفاده قرار می گیرند و با توجه به ضربه هایی که حین حمل به آنها وارد می شود معمولاً شیشه های نسوز آسیب دیده و می شکنند و این مسئله موجب افزایش احتمال حریق در این بخاری ها می گردد.
د- نصب تجهیزات اطفای حریق در اکثر مساجد مورد توجه قرار ندارد در صورتی که بایستی از این تجهیزات در محل های مناسب و در دسترس بزرگسالان به تعداد مناسب و متناسب با وسعت مسجد، تعداد تابلوهای برق و بخاریهای مسجد استفاده نمود.
و- بهترین و ایمن ترین شیوه ی گرم کردن مساجد استفاده از وسایلی است که در آنها شعله ی مستقیم بکار نرود مانند استفاده از رادیاتور که یقیناً این تجهیزات می تواند به راحتی خطرات ناشی از حریق، سوختگی و گاز گرفتگی را به صفر کاهش دهد.
5- از مواردی که اگر چه امکان خطرات شدید را ندارد ولی به دلیل شیوع زیاد در مساجد به آن می پردازم استفاده نامناسب از تجهیزات صوتی است که ای مسئله می تواند موجب آسیب به گوش افراد به خصوص کودکان را که از گوش حساس تری برخوردارند، گردد. این مسئله ی آزار دهنده متأسفانه بیشتر از سوی مداحان و هیأت های افراطی حادث می شود که نیاز به ورود به موقع و کنترل از سوی بانیان مجالس و متولیان مساجد را دارد. این مسئله اگر چه شاید موجب کری کامل کسی نگردد ولی موجب آزار مردم و کاهش استقبال از مساجد می گردد.
6- یکی از موارد مهم در مراسم مذهبی خاموش کردن تمام چراغها است که با توجه به شلوغ بودن مساجد بهتر است نوری برای امکان تردد های لازم و یا تغییر مکان افراد تأمین گردد و نباید در این خصوص نیز مانند مورد قبلی تسلیم دست و پابسته ی مداحان گردید.
7- مساجد معمولاً دارای درب و پنجره های بزرگ شیشه ای هستند تا میزان کسب نور طبیعی در آنها افزایش یابد اما با توجه به آسیب پذیر بودن شیشه های بزرگ در هنگام بادهای شدید و یا ضربه به شیشه ها و یا زلزله، بهتر است خطر خرد و پراکنده شدن این شیشه ها را به خصوص در جاهایی که به اهالی مسجد نزدیکند، با چسب های نواری پهن کاهش دهیم.
مطالب مرتبط:
مساجدِ نیمه تعطیل و فاقدِ روحانی
مسجد، فرهنگ، روحانیون و دیدار با استاندار
در پاسخ به دفاع مطلق از حوزه و روحانیون
چگونه مساجد را محبوب کودکان کنیم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/11
1:27 ص
مدتیست که مرکز توسعه فن آوریهای دیجیتال اقدام به ساخت آگهی های آموزشی و تربیتی بسیار مفید در خصوص نحوه ی استفاده از تجهیزات و فن آوری های دیجیتال مثل اینترنت، کامپیوتر و موبایل می نماید که انصافاً نمی توان بدون تقدیر از کنار آنها گذشت. در این آگهی ها هم به مسائل بهداشت روح و روان و هم به سلامت جسمی افراد و هم به حفظ حریم و حرمت خانواده توجه می گردد.
مواردی که در این آگهی های آگاهی افزا به آن ها اشاره می شود، متأسفانه تاکنون بسیار مغفول مانده بودند و انسان حسرت می خورد که چرا وقتی می توان چنین موثر و مفید کار فرهنگی نمود، ارگانها و نهادها از آن غافلند. آیا جای خالی برنامه های اینچنینی در زمینه ی فرهنگ سازی نماز، عفاف و حجاب، آثار ماهواره، احترام به پدرومادر، نحوه ی تعامل با همسر و فرزند و همکار و همسایه، موارد مرتبط با جامعه ی کارگری و کارفرمایی و افزایش ظرفیت سیاسی و اجتماعی و ورزشی در افراد، اهمیت ورزش و تغذیه مناسب و.... خالی نیست؟! چرا هر نهاد و وزارت خانه به این مقوله ها اهمیت به سزایی نمی دهد و اگر هم چنین چیزهایی می بینیم، معمولاً موقتی و زودگذرند، یک نمونه اش برنامه های خوبی که چند سال پیش مشترکاً توسط وزارت کار و سازمان تأمین اجتماعی در خصوص حفظ و صیانت از نیروی کار به صورت انیمیشن در مدت کوتاهی از رسانه ی ملی پخش شد و متأسفانه زود هم متوقف شد. آیا کسی هست که ارتقای ایمنی جاده ای و کاهش تصادفات را نتیجه ی فرهنگسازی مناسب پلیس با استفاده از ابزارهای رسانه ای نداند؟!
آیا تمام ارگان ها و نهادهای حتی غیر فرهنگی نمی توانند بخشی از مشکلات خود را با کارهای مفید فرهنگی رفع نمایند؟! مثلاً آیا نمی توان احتکار را با کار رسانه ای تقبیح نمود و یا این که مردم را به تکلیف خود در هنگام مشاهده ی احتکار آشنا کرد؟! آیا نمی توان مثلاً با کار فرهنگی مردم را توجیه کرد که در هنگام گرانی کاذب و موقت یک کالا بهترین کار برای کاهش سریع قیمت آن کالا، روی آوردن به محصولات جایگزین است؟! مثلاً این که به جای خرید مرغ با صف های طولانی، برای مدت کوتاهی از سایر محصولات پروتئینی از قبیل ماهی یا گوشت و یا حبوبات استفاده نمود؟!
آیا مسئله ی مهمی مانند علاقمند کردن کودکان و نوجوانان به نماز و حجاب و عفاف نباید جایگاهی برای کارهای فرهنگی اصیل و نفیس باشد؟! آیا تقبیح مفاسد اداری اعم از ارتشا، پارتی بازی و ... نباید از طریق رسانه دنبال شود؟! آیا مثلاً وزارت اطلاعات نمی تواند از نقش گزارشهای مردمی در کشف و برخورد با معضلات امنیتی در رسانه ملی پرده برداری کند؟! آیا نمی توان در حوزه ی هر وزارتخانه یا نهادی مثال های اینچنینی زد؟!
براستی آیا هر وزارت خانه، ارگان و قوه از ابزارهای رسانه ای برای حل معضلات اجتماعی و فرهنگی کشور استفاده می نماید؟! آیا لازم نیست که رویکرد فرهنگی واقعاً در مسئولان ما جاری باشد؟! آیا بهترین راه برای حل اساسی مشکلات که همان کارهای فرهنگی است، جایگاهی در برنامه های مسئولان دارد؟!
خوب است که همه ی نهادها و ارگان ها از مرکز توسعه فن آوریهای دیجیتال و پلیس و سایر نهادهای فعال در استفاده از فرهنگ سازی در حوزه ی رسانه الگو بگیرند و خوب است که این مسئله، گلوگاهی باشد برای توبیخ و تشویق مدیران از سوی وزرا، روسای قوا و ارگانهای نظارتی تا اینچنین مقولاتی را به صورت جدی از زیر مجموعه های خود طلب کنند و البته برای آن بودجه گذاری شود، چگونه است که تمام ارگانهای دولتی مکلف می شوند درصدی از بودجه ی خود را صرف آثار هنری نمایند اما پرداختن فرهنگی به وظایف اصلی نهادها مغفول و بی بودجه مانده است؟!
پیشنهاد: با توجه به اهمیت فرهنگسازی در تمام حوزه ها، پیشنهاد می گردد:
1- برای تمام نهادهای دولتی با توجه به ماهیت فرهنگی بودن یا نبودن آنها، بودجه ای برای فعالیتهای فرهنگی و رسانه ای تعیین گردد و هزینه کردن مؤثر این بودجه به شدت مورد نظارت قرار گیرد.
2- تمام وزارتخانه ها و نهادهای مهم قوا، معاونت و یا اداره ای مستقل تحت نظر بالاترین مقام آنها نهاد یا وزارتخانه داشته باشند تا مستقلاً به مطالبه ی برنامه های فرهنگی از معاونت های اصلی و اجرایی نمودن آنها بپردازد.
3- ارگانهای نظارتی و به خصوص مجلس همانطوری که در خصوص وظایف سنتی هر وزارتخانه نظارت دارند، مسئله ی فرهنگسازی را برای هر وزارتخانه مطالبه نمایند و صحن علنی مجلس و یا حداقل کمیسیونهای تخصصی را محلی برای پرس وجو در این خصوص نمایند.
4- رسانه ی ملی با رویکرد اقتصادی به کارهای مرتبط با فرهنگسازی مواجهه نکند و با مطالبه ی سنگین حق پخش در خصوص این پیامها موجب محدودیت و مهجوریت اینگونه امور نگردند.
5- مسؤلیت کارهای فرهنگی به افرادی که واقعاً رویکرد فرهنگی دارند سپرده شود و از هرگونه غیر تخصص گرایی و سیاسی بازی در عزل و نصب در این حوزه پرهیز گردد.
6- هر وزارتخانه برای خود یک خط مشی کامل و مستقل فرهنگ تعریف نماید و اجرا و پیگیری آن را تحت مسئولیت جایگاه های مشخصی قرار دهد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/10
12:40 ع
بارها و بارها دیده ام که مجریان سیما در هنگام معرفی مهمان برنامه بعد از سلام و احوالپرسی با مردم اینگونه بیان می کنند که "در این برنامه در خدمت .... هستیم" غافل از این که این جمله میلیونها نفر از مردم یک کشور را خادم مهمان برنامه معرفی می کنند و حال این که باید برعکس این رویه و مثلاً به این شکل معرفی نمایند که: "امروز به همراه .... در خدمت شما بینندگان عزیز هستیم" و یا "امروز .... میهمان برنامه هستند" و اگر چه تعداد انگشت شماری از مجریان سیما این نکته را رعایت می کنند، ولی اکثراً از این گونه مسائل ظریف که نشان از ادب دارد غافلند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/10
2:0 ص
بعضی وقتها یک انسان آرام می تواند جمعی را به آرامش رهنمون سازد، حتی بی آنکه به پند و اندرزی متوسل شود. همین که کسی بتواند آرامشش را با سیمایش، صدایش، خشوعش، ایمانش و با بی آزاری به نمایش بگذارد، در واقع آرامشش را به اطرافیان منتقل می کند، به قول بعضی ها با امواج مثبتی که از خود منتشر می کند، آرامش را به دیگران و حتی محیط منتقل می سازد. آرامشی با چنین مشخصاتی، آرامش الهی است، نعمتی قابل الهام و ازدیاد، نعمتی با برکت، نعمتی که هر بیننده ای در آن طمع می کند تا بدستش آورد و یا لااقل حسرتش را بخورد.
آرامش شاید بزرگترین و برترین نعمت ها باشد، آرامش از سلامتی هم بالاتر است، چرا که اصولاً نا آرامی مقدمه ی بیماری های مختلف جسمی و روحی است و البته چقدر بیماری ها و حتی بدترین مصائب را با آرامش می توان بهتر تحمل و یا درمان کرد و البته از اهمیت آرامش این بس که سلامتی هم بدون آن لطفی ندارد. آرامش نعمتی است که تنها محصول ایمان، یادخدا و توکل و معنویت است، چرا که "الا بذکر الله تطمئن القلوب" و این یعنی آرامش پاداشی از سوی خدا و برای یاد خداست، و جز برترین پاداش ها برای ایمان نمی توان تصور نمود و این یعنی که آرامش بزرگترین نعمت ها و بهتر بگویم پاداش هاست.
آرامشی که جز از یادخدا و ایمان نشأت گرفته باشد، فقط یک آرامش ظاهری است و در واقع نوعی غفلتِ مخدر است که انسان به دلیل آن دچار احساس سطحی و موقتی آرامش می شود، و با کوچکترین ناملایمتی دچار تزلزل می شود، آرامشی که از فراموشی مرگ و قیامت و کم توشگی حاصل شده باشد، آرامش نیست، بلکه آنگاه انسان آرامش دارد که با درک صحیح از حقایق و واقعیات بتواند آرام باشد، نه اینکه برای آرامش مجبور باشد از دردمندان فرار کند، مرگ را از خاطر برد و قیامت را باور نداشته باشد و به لذت گناه متوسل شود.
با توجه به پژوهش جالبی که توسط آقای حسن عسگری انجام شده و در سایت پژوهشکده ی باقر العلوم منتشر شده است، به استناد آیات قرآن مجید، مواردی که را که در حصول آرامش حقیقی مؤثرند را می شمارم:
1- ایمان
2- ذکر (به معنی یاد خدا با قلب و زبان)
3- توکل (واگذاری کارها به خدا)
4- تقوی و پرهیزگاری
5- توبه
6- انس با قرآن
7- امید به رحمت خدا (رجاء)
8- دلداری و تسلی
9- استعاذه (طلب پناهندگی به خدا در وساوس شیطان)
10- صبر
11- دعا
12- عبادت (به خصوص نماز، روزه و زکات)
13- عفت و پاکدامنی
14- محبت و نیکوکاری و احسان به دیگران
15- اصلاح (در مورد فرد و جامعه)که عزیزان برای خواندن مطلب کامل آن می توانند به اینجا رجوع کنند و در کنار این موارد "شکر گزاری" را نیز حقیر اضافه می کنم که یقیناً موجب آرامش و نشاط روحی و البته بقا و برکت نعمات و در نتیجه استمرار آرامش خواهد بود.
بیایید در این ماه با برکت، این نعمت بزرگ الهی را برای همدیگر آرزو کنیم و البته تصمیم بگیریم که در راه حصولش برای خودمان و پیرامون مان گامهای عملی برداریم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/7
12:32 ع
دیشب در برنامه ی ماه عسل یک معلول میهمان برنامه بود و بعد از این که کلیه از مشکلات زندگی و تنهایی و خانه نشینی و افسردگی گفت، یک بنده خدا در یک گام خیر، یک ویلچر مجهز برقی برای اون میهمان برنامه تقبل کرد. فارغ از این که چقدر اون معلول و مادرش خوشحال شدن و این که این هدیه چقدر می تونه در حل افسردگی اون بیمار مؤثر باشه، من یک کلام حرف حساب دارم با تمام مردم و به خصوص متمولینی که اهل کار خیرند:
دوستان عزیز، بیایید همیشه نسبت به اطرافمون حساس باشیم و طوری زندگی نکنیم که نسبت به شنیدن مشکلات مردم و دونستن اون ها بی حوصله بشیم. این همه آیه و روایت در خصوص این که ما نسبت به اطرافیان، اقوام، همسایه ها و همه ی مردم مسئول هستیم برای اینه که منتظر نشیم تا کسی بیاد و به ما اعلام نیاز کنه، اصلاً حفظ عزت و آبروی نیازمند خیلی مهم تر از نفس کمکه، باور کنید اگر هر کدام از ما حتی اگر توان کمک هم نداریم فقط مد نظر قرار بدیم که چه کسانی محتاج کمکند، بعضی وقت ها می تونیم با یک معرفی یا سفارش یا کمک گرفتن از بقیه مشکل مردم را حل کنیم یا در حلشون نقش داشته باشیم. بعضی وقت ها یک مریض با یک سفارش به یک دکتر یا پرسنل بیمارستان می تونه به زندگی برگرده و یا بعضی وقت ها می شه برای گرفتارهای فوریتی از خودمون و خانواده و همکارامون کمک جمع کنیم و مجموع این کمک های اندک می تونه گره ای رو از کار اون گرفتار و البته گره های زیادی را از کار خودمون باز کنه، این کارها قبلاً بیشتر رسم بود که متأسفانه الان خیلی کم شده و البته هر کسی که در احیای این سنت های حسنه مؤثر باشه، به نظر من می تونه ترویج این کارهای خیر را جزء باقیات صالحات حساب کنه.
دیدن زخم های مردم و شنیدن مشکلات گرفتارها اگر چه بعضی وقت ها باعث آزردگی خاطر ما می شه ولی اگر با بی تفاوتی از کنارشون رد نشیم و هر کاری که از دستمون برمیاد انجام بدیم، موجب برکت به زندگی و شادی واقعی و روحانی در زندگی می شه و اون وقت این طوری خودمون هم بیشتر شکرگزار خدا می شیم و بهتر بندگی می کنیم و کمتر برای زرق وبرق و تجملات خرج می کنیم چرا که یادمون می آید با پول او چیز بی اهمیتی که داریم می خریم، چه مشکل مهمی رو از کدوم گرفتار می تونیم حل کنیم و خدا نکنه برای این که راحت بریز و بپاش کنیم از دیدن و شنیدن و فکر کردن به مشکل مردم فراری باشیم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/5
9:23 ص
یکی از دوستان عزیز مطلبی نوشته است با این عنوان که "اگر مسلمانی اینست نمی خواهم" و مطلبشان هم در مجله ی وزین پارسی بلاگ هم برگزیده شده است؛ اگر چه این مطلب از یک دلسوختگی مقدس سرچشمه می گیرد اما به خاطر این قسمتش مورد انتقاد حقیر است که عیناً آن بخش را تقدیم می کنم:
"...آیا اینست مسلمانی؟
نه نه نه من مسلمان نیستم
چون زنده ام
چون زنده ام
چون زنده ام
وقتی دیدم ومیبینم جنازه ها ی مسلمانان میانماری را ...
هنوز غم من غم مرغ است
امروز ، دیروز ،....
فردا کیلویی چند خواهد بود؟
شرم باد بر من
وقتی تورا میکشند ومن برسر قیمت مرغ چونه میزنم
ننگ باد بر من
وقتی تورا به آتش میندازند
وقتی قطعه قطعه ات میکنند
وقتی ....
نه ، من مسلمان نیستم
که اگر بودم یادم نمیرفت که فرمود:
اگر بمیری ایرادی نیست
اگر بشنوی
که خلخالی را از پای زن مسلمانی بیرون کشیده اند...."
دوست عزیزم! وقتی شما انتقادی را که فراگیر مردم کشورت است مطرح می کنید و یا پیشنهادی را که می تواند یک مشکل همه گیر را حل کند، فارغ از این که شما می خواهید چه مشکلی را حل کنید، شما در جنگ نرم علیه استکبار گام نهاده اید. وقتی که قیمت مرغ از یک سو موجب نارضایتی مردم کشورت به خصوص آن طبقه ی ضعیف که همواره حامیان اصلی انقلاب بوده اند می شود، وقتی می بینی همان قیمت مرغ بهانه ای برای حملات ناشی از کینه ی شتریشان می شود، آنگاه این انقلاب مقدس است که مظلوم واقع می شود و این انقلاب نور دیده ی تمام مسلمانان و آزادگان عالم است، اگر ضعیف باشدو از آن دود گرانی و تفرقه و مشکلات اجتماعی و دلسردی مردم بالا برود، پشت مظلومین عالم است که می شکند، پشت همان میانماری و امثال میانماری هایی که هنوز مورد هجمه واقع نشده اند. دوست من! دلسوختگی برای میانمار و تمام مظالم عالم چه آنچه بر مسلمانان و یا حتی آنچه بر غیر مسلمانان میرود، این نیست که شما همه چیز را زمین بگذاری تا برای آن مشکل تلاش کنید و یا حتی فقط گریه کنید! این نیست که غم خانواده و ملت و کشور و انقلابت را فراموش کنی تا فقط و فقط در غم میانمار مسلمانیت را اثبات کنی، اکنون و امروز نیست که فقط به مسلمانان جهان ظلم می شود، همواره مسلمانان مورد ظلم و ستم و دشمنی کینه توزان بوده اند و دیروز در هند و بوسنی و چچن و چین بود و امروز در میانمار و بحرین و عربستان ویمن و ...، دوست من سیره ی اهل بیت هم این نبوده است که با یک غم، دغدغه های دیگر را فراموش کنند، سیره ی رهبران خودمان هم جز این است که دیدید امام خامنه هم مسائل خارجی و هم ریزترین مسائل داخلی را مورد توجه دارند و البته هر کاری که از دستمان برمی آید باید انجام دهیم و باید ناراحت و نگران هم باشیم و البته آماده! که اگر لازم دانستند و امکانش مهیا شد، حتی از جان هم مایه بگذاریم، اما نه این که غم فقرا و گمراهان و بیکاران قوممان را نخوریم و یا غم انقلاب عزیز را نخوریم، یا این که نگران سوءاستفاده ی دشمنان اسلام از مشکلات کشورمان نباشیم و یا غم مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی این کشور را فراموش کنیم! دوست من بر من ببخشای این مطلب صریح را ولی بعضی وقتها حواسمان باشد که از اهل بیت هم جلو نزنیم، حضرت علی ع در ادامه ی جمله ای که در غم خلخال کشیدن از پای یک غیر مسلمان گفتند این چیزها که شما گفتید را نفرمودند.
در انتها با تمام وجود برای حل مشکلات تمام مسلمانان و مظلومان عالم دعا کنیم و بخواهیم که این مشکلات به سرانگشتان ولی اعظم مان هر چه زودتر حل گردد و چه زیبا و جامع است دعای ماه مبارک رمضان که شاید بهترین و کامل ترین پاسخ به دلنوشته ی شما باشد:
اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَرِیبٍ اللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاکَ اللَّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِکَ اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ .
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.