91/6/1
9:38 ع
می سوزم از گناه کفر کسی که روزگاری در خوابگاه دانشجویی متأهلی همسایه ام بود، اویی که روزگاری همسری محجبه داشت و خودش هم پایبند به اصول، می سوزم از او که به پیامبر و اهل بیت کافر شد و نه تنها خودش را، بلکه بسیاری از اطرافیانش را نیز به قهقرا کشانده است، می سوزم از گناه کسی که پسر شهید است و میدانی به نام پدرش در شهرشان نام گذاری شده است. می سوزم از کفر کسی که پیامبر اسلام را مقصر چیره شدن اعراب بر ایران می داند و امیر المؤمنین که جانم فدایش باد را غیر عادلی خشونت طلب می خواند و امام حسین (ع) را بی منطقی که با گروهی 72 نفره در برابر لشکری خودش را به کشتن داد. می سوزم از گناه کفر او که شعله می کشد و اطرافیانش را نیز با خود همراه کرده است. می سوزم از او که در تخریب اسلام هر چیز دیگری را از مسیحیت تا بهاییت و زردتشیت را تبلیغ می کند و ظاهر و کلام زیباش را واسطه کرده است تا چراغ اسلام را خاموش کند و البته زهی خیال باطل. شاید اگر او این نوشته را ببیند خوشحال شود که اینچنین می سوزم، ولی ای کاش می دانست که چگونه خودش هیزم جهنم شده است و من ابا نمی کنم که می سوزم که اگر نسوزم من هم هم سو با او شده ام و نه تنها می سوزم، بلکه آه می کشم و اشک می ریزم از فلاکت یکی از دوستان قدیم و دشمنان اخیرم.
به این دشمنان اسلام که سودای خاموش کردن این تنها دین اصیل (به نقل قرآن: ان الدین عندالله الاسلام) را دارند، می گویم که خداوند در قرآن کریم اینچنین درباره ی ایشان در دو جای قرآن در آیات 32 و 33 سوره ی توبه همچنین آیات 8 و 9 سوره ی صف فرموده است:
"آنها می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند، او کسی است که رسول خود را با هدایت ودین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد هرچند مشرکان کراهت داشته باشند"
و البته شاعر هم اینچنین می گوید:
چراغی را که ایزد برفروزد
هرآنکس پف کند ریشش بسوزد
در آخر دعا می کنم که خداوند عاقبت ما را ختم به خیر کند و پس از دعا کردن، خودم و همه را توصیه می کنم به محکم کردن پایه های اصول و عقاید تا خدای ناکرده در این دنیایی که هر کسی تفکر غلط خود را در لعابی از رسانه فریاد می کند، قدر مذهب اصیل و الهی خود را بدانیم و چون کوه در برابر بادها استوار باشیم و بر طرف کننده شبهات خود و دیگران.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/31
1:35 ص
امشب در جایی میهمان بودم و جو هم سنگین بود، برنامه ی 90 و مصاحبه سردار رویانیان شد سوژه ی صحبت ها، متأسفانه این لحن بی ادبانه ی ایشان که همه را فضول می داند و اصلاً تحمل ندارد که کسی از ایشان سوالی بکند جایی برای دفاع از ایشان را نمی گذارد، این که ایشان به خود حق می دهد با هر ابزار و از هر راهی حتی خلاف قانون اهداف خودش را در اثبات مدیریت عالی خود به پیش ببرد، دست هر مدافعی را می بندد و البته تا اینجا هیچ چیز عجیبی نیست چون اکثر مدیران فوتبالی ما همین هستند، مشکل از این ریش و چفیه ی ایشان است که برخی ها به آن حساسیت دارند. متأسفانه خیلی ها این لحن جسورانه و بی ادبانه ی سردار رویانیان را به ریش و چفیه ی ایشان حواله می دهند و این واقعاً ظلم است.
خیلی از بسیجی ها و مذهبی ها تا کنون نه از محاسن خویش و نه از چفیه و نه حتی از دست و پای قطع شده ی خود سوءاستفاده نکرده اند و حال این چنین تهمت زننده ای به خاطر امثال رادان به حزب الله زده بشود، جای تأسف دارد. برخی ها هم منتظرند که چنین حرف هایی زده شود تا بیشتر به آن دامن بزنند، برنامه ی 90 در شب هایی که باید به این وضعیت ریخت و پاش و نتیجه نگرفتن ها تشر برود و این مدیریت را زیر سوال ببرد، به چند تا صندلی وزرشگاه سردارجنگل گیر می دهد که چرا هنوز ساخته نشده است تا برخی ها هم که منتظر چنین فرصت هایی هستند بیایند و بگویند که همه از این حزب اللهی های قدرت طلب چند شغله ی بی ادب می ترسند حتی عادل فردوسی پور. آخر این عادل که در یک شب با چند نماینده ی مجلس در می افتاد به خاطر دفاع از حق تیم های تهرانی، حالا چرا نمی آید از این تبعیض در وضعیت بودجه و هزینه در تیم های تهرانی نسبت به سایر تیم ها داد سربدهد، چطور آن موقع یک برنامه ی کامل را می توانست برای جلوگیری از رفتن یک تیم تهرانی بی تماشاچی و ته جدولی به یک استان بگذارد ولی حالا نمی تواند از این که بودجه ی چند تیم غیر تهرانی را به 2 تیم تهرانی رانت خور تخصیص داده اند، تازه آن هم با این وضعیت نتیجه گیری برنامه ی اختصاصی ارائه دهد؟! چطور یک شب را می تواند تا ساعت حدود 3 صبح برای احقاق حق و حقوق چند صد میلیونی آقای علی دایی اختصاص دهد ولی اکنون نمی تواند از حق و حقوق چند میلیاردی کل ملت ایران توسط یک انسان بی ادب بگوید؟!
راستی با این گوشه کنایه هایی که امشب عادل فردوسی پور در مورد حذف 4/5 تیم می زد، احتمالاً برنامه ی دیگر ایشان کار کردن روی این قضیه است تا نکند تیم پرسپولیس به لیگ 1 سقوط کند.
مطالب مرتبط:
مردان قانون و تخلف از قانون؟!!
سردار، کدام سرختر است؟!
این فوتبال سردار خراب کن...
عادل است؟!
بازیکنان و کارمندان هر دو نان خورند اما این کجا و آن کجا؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/30
10:22 ع
هم اکنون پرونده های متعدد قضایی در دادگاه های عمومی بررسی می شوند و به غیر از دادگاه های خانواده و ویژه روحانیت و نظامی و شاید معدود دادگاه های کوچک تخصصی دیگر، اکثر پرونده های قضایی توسط همان قضات عمومی مورد بررسی قرار می گیرند، پرونده هایی که هر کدام گستره ی وسیعی از قوانین دارند، هر کدام مملو از پیچیدگی هایی هستند که در صورت عدم اشراف قاضی، صدور رأی عادلانه یا عملاً میسر نیست و یا بسیار به طول می انجامد.
وقتی قضات در مقوله ای سررشته ندارند و یا برآن تسلط ندارند، باید نظر کارشناسان اخذ شود و بعضاً نظرات کارشناسی نیز به دلیل عدم تسلط و درک صحیح از آن مقوله با شک و تردید مواجه شده و مدام به هیأت های بعدی واگذار می شود.
گستردگی قوانین مختلف و جرایم متعدد در هر حوزه، امکان تعمیق و غور قضات و حتی مراجعه به آرای وحدت رویه را در آن مقولات میسر نمی سازد و عملاً تخصصی نبودن قضاوت ها موجب تضعیف آرا، پراکندگی و اطاله ی دادرسی ها و عدم تحقیقات مناسب در سطوح عملیاتی و به روزآوری قوانین می گردد.
ارجاع پرونده های متفاوتی مانند مفاسد اقتصادی، سرقت های جزئی، دعواهای خانوادگی، درگیری های خیابانی، حوادث ناشی از کار، پرونده های ارث، زمین خواری، تصادفات، مهریه، چک و ... به یک دادگاه موجب می شود ترتیب و اولویت بندی در آنها رعایت نشود و وقت لازم در خصوص پرونده ها با توجه به گستردگی قوانین صرف نشود، قضات حتی موضوع پرونده های زیر دست خود را فراموش کنند و پرونده های مهم و کم اهمیت ماه ها در نوبت می مانند و پرونده های کم اهمیت تر نیز وقت لازم برای شان صرف نمی شود.
به عنوان نمونه حوزه ی کاری خودم را مثال می زنم، پرونده های مربوط به کارو کارگری و حوادث ناشی از کار هم اکنون به دادگاه های عمومی ارجاع می شوند که متأسفانه درک صحیحی از مسائل و مشکلات صنایع، جوامع کارگری، اهمیت حفظ جان کارگر، اهمیت حفظ اشتغال، اهمیت صیانت از نیروی کار موجود، قوانین کار و تأمین اجتماعی و آیین نامه های متعدد این حوزه ها ندارند؛ پس چگونه می توان انتظار داشت که آرای چنین دادگاهی دقیق و عادلانه و موجب اصلاح باشند، چه بسا کارفرمایی که نسبت به اصول بسیار مهم ایمنی بی توجهی کرده است و به دلیل عدم همکاری قضات، موجب حوادث شدید از قبیل فوت گردیده اند و چه بسا پرونده ی یک حادثه ی ناشی از کار که تا صدور رأی 4-5 سال زمان سپری شده است و همه ی این ها به دلیل نبود شعب ویژه ی جرایم قانون کار است. ممکن است برخی بگویند که این خلأ با کمک گرفتن از کارشناس و مشاور قابل رفع است ولی واقعیت این است که اگر چه مشاوره و کارشناسی مفید است ولی هرگز جای تسلط و درک قاضی را نمی گیرد، چرا که با عدم درک دادگاه از مسائل تخصصی، رابطه ای بین دادگاه و نظرکارشناسی و خود کارشناس برقرار نمی شود و تنها یک رابطه ی ماشینی و سطحی شکل می گیرد که قاضی در آن نه نسبت به کارشناس شناخت دارد و نه نظر وی اعتماد می کند و اینچنین بدش نمی آید نظرات کارشناسی به هیأت های کارشناسی بعدی ارجاع شود و مدام از کارشناسان بخواهد تا بیایند ادای توضیح دهند و چه بسا همین ادای توضیح و دعوت از کارشناس و تهیه پاسخ جهت سوالات، موجب اطاله ی چند ماهه پرونده ها شود.
اکنون عمومیت دادگاه با تشکیل هیأت های حل اختلاف متأسفانه وسیع تر نیز شده اند، شعب مختلف از پایین تا بالا به صورت غیر تخصصی پرونده ها را بررسی می کنند و بعد اعتراضات را؛ که با توجه به این وضعیت هیچ گریزی نیست مگر این که مسئولان قوه ی قضاییه به فکر چاره باشند و با تشکیل دادگاه های ویژه و تخصصی در حوزه های مختلف مثل شعب ویژه ی جرایم قانون کار موجب تسریع، دقت و عدالت بیشتر در صدور آرا گردند.
مطالب مرتبط:
اشتباهی به نام سازش محوری قضایی
آیا قضاوت هم به دنبال حکمیت است؟
داد از این دادگاه
بهترین فرصت برای محاکمه ی خاتمی و
نامه ی آتشین حسین قدیانی به رییس قوه ی قضاییه
حیای گربه رفته! در دیزی چرا بازه؟!!
تابش: فتنه گران را محاکمه کنید!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/28
9:43 ص
مقاله ای که در زیر ملاحظه می فرمائید توسط آقای doug copp در خصوص کاهش خسارات جانی در هنگام وقوع زلزله ارائه شده است، این مقاله در روزنامه ایران نیوز 6 مارس 2005 چاپ شده بود که توسط اداره کل تاسیسات برقی مدیریت انرژی ترجمه و جهت بهره برداری بشرح ذیل ارائه می گردد، انتظار می رود که این متن بتواند اطلاعات مفیدی را در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد:
نام من doug copp و رئیس گروه نجات و مدیر تیم آمریکائی نجات بین المللیARTI) American Rescue Team International هستم. این تیم از مجربترین گروه های نجات می باشد . نوشته های متن زیر می تواند جان افراد زیادی را در هنگام وقوع زلزله از مرگ نجات دهد. من به درون 875 ساختمان فرو ریخته ناشی از زلزله خزیدم و با گروه هاای نجات 60 کشور کار کرده و در تعداد زیادی ازکشورهای جهان گروههای نجات را سازماندهی نمودم و عضو گروه نجات خیلی از این کشورها هستم . همچنین به مدت دو سال به عنوان کارشناس سازمان ملل در زمینه تخفیف فاجعه (UNX051-UNIENET) بودم و از سال 1985 به بعد در صحنه بلایای طبیعی عمده جهان بجز مواردی که فاجعه آنی بوده ، شرکت داشتم .
در سال 1996 ما یک فیلم مستند ساختیم که صحت متدولوژی ارائه شده توسط بنده را تایید می کرد . دولت مرکزی ترکیه و مقامات محلی و دانشگاه شهر استانبول در تهیه و فیلم برداری از این آزمایش علمی و عملی با تیم ARTI همکاری داشتند. ما یک مدرسه و یک خانه را با 20 مانکن در داخل آن فرو ریختیم ، 10 مانکن را بصورت (Duck And Cover) (خمیده و پنهان شده )و10 مانکن دیگر را به روش بقای خودم تحت نام ((Triangle Of Life )مثلث حیات) استفاده کردیم. پس از فرو ریختن ناشی از زلزله مصنوعی ، ما به درون آوارها خزیدیم و وارد ساختمانها شدیم تا نتایج آزمایش را فیلمبرداری و مستند کنیم در این فیلم که فنون زنده ماندن خود را تحت نظارت مستقیم و شرایط علمی مرتبط با ریزش آوار تمرین نمودیم به روشنی نشان می دادآنهائی را که از روش (Duck And Cover) ( خمیده و پنهان شده ) استفاده کردند، شانس زنده ماندن آنها صفر درصد و برای آنهائی که از روش ما )مثلث حیات) استفاده کردند، 100 درصد بود.این فیلم در ترکیه و کشورهای اروپائی توسط میلیونها تماشاچی دیده شد و در ایالات متحده و کانادا و آمریکای لاتین هم از طریق تلویزیون به نمایش گذاشته شد.
اولین ساختمانی که بداخل آن خزیدم ، مدرسه ای در شهر مکزیکوسیتی و درجریان زلزله سال 1985 بود همه بچه ها در زیر میزهایشان بودند و همگی تا ضخامت استخوانهایشان در هم کوبیده شده بودند . آنها می توانستند زنده بمانند اگر در کنار میزهایشان و در راهروی بین میزها دراز می کشیدند. کاری که انجام داده بودند غیر معقول و غیر ضروری بود و در تعجب بودم که چرا آنها در راهروها نبودند. من آن موقع نمی دانستم که به آنها گفته شده بود که خود را زیر چیزی پنهان سازند.
بسادگی می توان دریافت ، هنگامیکه ساختمانها تخریب می شوند وزن سقف که بر روی اشیاء و مبلمان فرود می آید ، آنها را درهم می کوبد و فضای خالی ای را در کنار آنها ایجاد می نماید این فضا همان چیزی است که من به آن مثلث حیات((Triangle Of Life می گویم هر اندازه اشیاء بزرگتر و محکم تر باشند کمتر فشرده می شوند و هر اندازه کمتر فشرده شوندفضای خالی که احتمال زنده ماندن افرادی را که به آن پناه می برند بیشتر می شود یک بار دیگر می توانید ساختمان فرو ریخته را در تلویزیون نگاه کنید مثلث هایی را که شکل گرفته اند را شمارش کنیدآنها در اکثر نقاط وجود دارند و از معمول ترین اشکالی هستندکه در داخل آوارها به راحتی می توانید مشاهده نمایید.
من کارکنان سازمان آتش نشانی شهر ((Trujillo تروجیلو(با جمعیتی 750،000 نفری) را برای چگونه زنده ماندن و محافظت و نجات خانواده هایشان در هنگام وقوع زلزله آموزش دادم. رئیس آتش نشانی شهر((Trujillo تروجیلو که خود استاد دانشگاه این شهر هم می باشد همواره مرا همراهی می کرد و خود گواه حوادث اتفاق افتاده بود.مطلب ذیل گفته او می باشد
"نام من روبرتو روزالس است هنگامیکه 11 ساله بودم در اثر بروز زلزله سال 1972که بیش از 70،000 نفرتلفات داشته است ، در داخل ساختمان فروریخته بدام افتادم وآنچه باعث نجاتم گردید مثلث حیاتی بود که در کنار موتورسیکلت برادرم بوجود آمده بود. کلیه دوستانم که در زیر میز یا تخت رفته بودند در زیر آنها له شده و جانشان را از دست داده بودند. من مثال زنده ای از ((Triangle Of Life ( مثلث حیات ) هستم و دوستانم مثالی از (Duck And Cover) ( خمیده و پنهان شده ) که همگی جانشان را از دست دادند."
نکات و توصیه هاب مهم آقای doug copp
1- در هنگام بروز زلزله و فرو ریختن ساختمان هر کسی که از روش (Duck And Cover) ( خمیده و پنهان شده ) استفاده کند بدون استثناء و همواره محکوم به مرگ است . افرادی که زیر اشیائی نظیر میزها و اتومبیلها می روند در همانجا له می شوند.
2- سگها و گربه ها و بچه ها همگی آنها اغلب بصورت طبیعی در وضعیت جنینی که در رحم قرار دارند ، خم می شوند و شما هم باید همین طور عمل کنید. این غریزه طبیعی ایمنی و اصل بقاء است . شما می توانید با همین شیوه در فضای خالی کوچکتری زنده بمانید. پس در زمان بروز زلزله سریع خود را کنار اشیاء بزرگ ، مانند کاناپه بزرگ و یا اجسام محکمی که در مقابل ضربه کمتر فشرده می شوند و فضای خالی در مجاور خود باقی می گذارند ، قرار دهید.
3- ساختمان های چوبی از ایمن ترین نوع ساختمانها محسوب می شوند که می توانید در هنگام وقوع زلزله در داخل آنها باشید ، دلیل آن ساده است چونکه چوب قابل انعطاف بوده و با نیروی زلزله به راحتی حرکت می کند . اگر ساختمان چوبی فرو ریزد فضاهای خالی بزرگی ایجاد می شود . همچنین ساختمانهای چوبی دارای وزن متمرکز شده و خرد کنندگی کمتری هستند. ساختمانهای آجری می توانند در حد قطعات آجر متلاشی شوند و آجرها منجر به بروز صدمات زیادی می شوند البته اجساد له شده ناشی از فرو ریختن آنها از صدمات حاصل از فرو ریختن قطعات بتنی بزرگ کمتر می باشد.
4- اگر زلزله درهنگام شب و زمانی که شما در رختخواب خود هستید اتفاق بیفتد کافی است از روی تخت به پایین بغلتید، یک فضای ایمن و مناسب در اطراف تخت وجود دارد . هتلها می توانند نرخ زنده ماندن ساکنان خود را در هنگام وقوع زلزله ، با نصب تابلوی راهنما در پشت درب اتاقها و اطلاع رسانی به ساکنان مبنی بر اینکه " در هنگام وقوع زلزله روی زمین کنار تختخواب دراز بکشید" افزایش دهند.
5- اگر شما هنگام وقوع زلزله در حال تماشای تلویزیون هستید و فرار از در یا پنجره برایتان بسادگی امکانپذیر نیست ، در وضعیت جنینی در کنار کاناپه یا صندلی بزرگ خم شوید.
6- هر کسی که در زمان وقوع زلزله در زیر درب قرار گیرد محکوم به مرگ است . چونکه اگر در هنگامی که زیر درب قرار دارد ، چهار چوب اطراف درب به سمت جلو وعقب بیافتد ، زیر مصالح ساختمانی بالای چهار چوب درب له خواهد شد و اگر ستونها به طرفین بیفتند در این حالت توسط آنها به دو نیم خواهد شد لذا در هر دو صورت جان خود را از دست خواهد داد .
7- هرگز در هنگام وقوع زلزله بر روی پله ها نروید چونکه پله ها دارای گشتاور فرکانسی متفاوتی هستند و لذا مجزا از تنه اصلی ساختمان نوسان می کنند. به عبارتی پله ها و بقیه ساختمان با همدیگر برخورد می کنند تا اینکه شکست سازه ای در پله رخ دهد و کسانی که روی پله هستند قبل از اینکه پله خراب شود توسط گامهای پله گرفتار شده و بصورت وحشتناکی قطع عضو خواهند شد . در هنگام زلزله حتی اگر ساختمان فرونریزد باز هم از پله ها دور بمانید چونکه پله ها از مناطقی هستند که احتمال تخریب بیشتری دارند حتی اگر پله ها توسط زلزله فرو نریزد ممکن است در اثر وزن ازدحام زیاد افرادی که فریاد کشان از روی آن در حال فرار هستند فرو بریزد. پله ها باید پس از وقوع زلزله هر چند که ساختمان آسیب ندیده باشد از نظر ایمنی مورد آزمایش قرار گیرند .
8- به دیوارهای محیطی ساختمان نزدیک شوید و یا در صورت امکان به بیرون از آنها بروید. هرچه داخل تر و دور تر از دیوارهای محیطی ساختمان باشید احتمال اینکه راه گریز شما مسدود شود بیشتر خواهد بود.
9- کسانی که در هنگام وقوع زلزله در خیابانها داخل خودروی خویش می مانند وقتی که خیابان طبقه فوقانی روی آنها خراب می شود( در اتوبانهای دو طبقه ) ، جان خود را از دست می دهند. این دقیقآ همان چیزی است که در آزادراه نیمیتز (Nimitz Freeway) رخ داد و قربانیان زلزله سانفرانسیسکو همگی در داخل خودروی خود به هنگام زلزله باقی ماندند و همگی کشته شدند . آنها می توانستند زنده بمانند اگر از خودرو خارج شده و در کنارآن نشسته و یا دراز کشیده بودند.کلیه خودرو های له شده بجز خودروهائی که ستونهای پل مستقیمآ روی آنها سقوط کرده بود، دارای فضای خالی ای به ارتفاع 90 سانتی متر در اطراف خود بودند.
10 - از خزیدن در داخل خرابه های دفاتر روزنامه ها و یا اداراتی که کاغذهای انباشته زیادی در آنها وجود داشته است ، دریافتم که کاغذ دارای خاصیت ارتجاعی بوده و چندان فشرده نمی شوند لذا فضاهای خالی زیادی در اطراف بسته های کاغذ بوجود می آید که می تواند در زمان زلزله مورد استفاده قرار گیرد.
91/5/27
10:5 ع
خدا را شکر که دشمنان اسلام و ایران خودشان را چه خوب معرفی می کنند. این بار آقای مهدی خزعلی در وبسایت خود که همین امروز به روز شده است، طی یک مطلب طولانی از خواننده ی زن لس آنجلسی به نام سپیده تمجید کرده و همه را دعوت کرده است تا حرفهای ایشان را بخوانند.
ایشان اذان هایده و مناجات شکیلا را نیز ستوده و ضمن اهانت به مداحان و روحانیون و علما مطلبش را اینچنین به پایان رسانده است :"من فاحشه را بر آیت الله فاسد ترجیح می دهم و قطعاً جایگاه او بسی بالاتر است، فاحشه برای لقمه نانی خدمتی می کند و عالم فاسد برای شکمبارگی، خیانتی ".
بالاخره این حامیان فتنه و این نوکران آمریکا و انگلیس باید میزان تقیدشان را به اسلام به نوعی نشان دهند تا برخی سادگان که کمی دیر متوجه قضایا می شوند نیز غافل نمانند.
براستی این عمق کینه و تنفر نسبت به انقلاب اسلامی و علما آن هم از کسانی که روی سفره ی اسلام و علما بزرگ شده اند چقدر ناسپاسانه و شقاوت مندانه است، چقدر تأسف برانگیز است که برخی فتنه گران، همراهان شان و ساکتینی که به واسطه ی پدرانشان روی سفره ی اسلام و علما بزرگ شده اند، اکنون روی سفره دشمنان اسلام و مسلمین به زبان درازی و نمک نشناسی مشغولند.
و البته این مطلب تازگی ندارد و گویی این شقاوت و بدبختی از قدیم بین بزرگ زادگان ریشه داشته است که اینچنین سروده اند:
پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب کهف روز چند پی نیکان گرفت و مردم شود
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/27
1:3 ص
حدود چهار سالی هست که در پارسی بلاگ وبلاگ می نویسم و در این مدت این فضا را ستودنی و پویا یافتم. در این عرصه، روز به روز شاهد پیشرفت زیر سایه ی سلامت و اخلاق هستیم و این مشخصات ما را به این فضا وابسته تر و وابسته تر می کند. برای هر کسی مهم است که در کدام کوچه و کدام محله ساکن است و این فضا همان محله ی مجازی محبوب ماست، محله ای با همسایگان با خدا که از همسایه ی خود بی خبر نمی مانند و همدیگر را به خاطر خدا دوست می دارند.
چندی پیش در این محله، یک سقاخانه تأسیس شد به نام مجله ی پارسی بلاگ، هر همسایه و عابری می تواند جرعه ای از این مجله بنوشد و از چشمه ی جوشان این محله بهره گیرد. برگزاری انتخابات و انتخاب دبیران و گزینش مطالب، همه و همه حجم عظیمی از کار و ابتکار را پشت سر دارند که ستودنی و بی همتاست. دبیران باید مسئولانه و باحوصله مطالب را بخوانند و بهترین شان را در مجله بگزینند و این یعنی وقت زیادی باید صرف کرد و امثال چون من که توانش را نداریم را از ورود به این عرصه باز می دارد و برخی را که به اشتباه به این عرصه وارد شده اند را به عذر وامی دارد. خیلی سخت است که کسی بخواهد فرزند کسی را نسبت به فرزند دیگری بهتر اعلام کند و این نوشته ها هر کدام فرزندان این محله اند و انتخاب اشتباه، ممکن است اعتراض والدین را در پی داشته باشد که البته محجوبیت ساکنین این محله معمولاً مانع چنین اعتراضاتی به ریش سفیدان این محله می شود.
در این مجال، نکاتی را جهت پیشنهاد و ارتقای سطح این مجله تقدیم می دارم، شاید که مقبول افتد و باشد نقشی نیکو برای ما و باقیات صالحاتی برای فردا:
1- چه خوب است که این مجله با تبلیغات مناسبی در سایت ها و خبرگزاری های پر بازدید مورد تبلیغ قرار گیرد تا جرعه ی زلال حاصل زحمت پارسی بلاگی ها، افراد بیشتری را سیراب نماید.
2- خوب است که با قرار گرفتن نشان گر موس بر عناوین مطالب، نام وبلاگ هم نمایش داده شود تا مخاطبین هنگام انتخاب مطالب برای مطالعه، اطلاعات بیشتری در خصوص آن نوشته داشته باشند. چه بسا درج این نام موجب ترغیب افراد به مطالعه ی آن مطلب گردد.
3- بعضی وقت ها موج های رسانه ای موجب می شوند تا بسیاری از وبلاگ ها نیز در خصوص موضوعات خاص، قارچ گونه مطلب بنویسند و بسیاری از این مطالب ظاهر و باطن تکراری داشته باشند، آن گاه است که یافتن و انتخاب مطالب غیر کلیشه ای و نو در اولویت قرار می گیرد.
4- مطالبی که واقعاً جدید و ابتکار خود وبلاگ نویسان است باید جایگاه ویژه ای داشته باشند، بعضی وقت ها چنین مطالبی موجب می شوند تا افراد و رسانه های بیشتری در حوزه های حساس و مغفول وارد شوند و حتی موجی رسانه ای درجهت اصلاح مشکلی ایجاد گردد.
5- انتخاب دقیق و صحیح مطالب وبلاگ ها، مسئولان محترم مجله را بر آن می دارد که چک لیست هایی جهت امتیاز دادن به مطالب در نظر گیرند و این چک لیست ها می توانند متغیرهایی داشته باشند که برخی از آنها درای کف بوده و برخی فقط سقف داشته باشند به عنوان مثال مطلبی که به لحاظ انشاء و املاء وضعیت بدی دارد در صورت برگزیده شدن ارزش مجله را پایین می آورد پس باید یک حداقل شرایط املایی و انشایی را به عنوان کف برای مطالب در نظر گرفت و از سویی نیز همه نمی توانند مطالب ابداعی و ابتکاری بنویسند ولی می توان برای این متغیر یک ارزش با سقف بالا در نظر گرفت تا امتیاز این مطالب به شرط کسب امتیازات متغیرهای دارای کف، جایگاه انتشار مطلب را ارتقا دهد. از سویی برخی شاخص ها مثل درج تصویر برای مطالب خیلی نمی تواند کارگشا باشد چون اصولاً برخی مطالب نیازی به تصویر ندارند و اصلاً انتخاب یک تصویر شاید 1 دقیقه نیز به طول نینجامد ولی نوشتن یک مطلب مناسب ممکن است به ساعت ها مطالعه، تحقیق و نوشتن نیاز داشته باشد.
6- ایجاد حق ثبت رأی ذیل هر مطلب وبلاگ ها، برای اعضای فعال پارسی بلاگ که با امضا وارد محیط پارسی بلاگ می شوند باعث می شود تا رأی و نظر اعضا در داغ شدن و یا انتخاب بهترین مطالب هفته یا ماه در هر حوزه (سیاسی، علمی، ....) مؤثر باشد و این خود نوعی مشارکت ایجاد می کند که با یک اعتبار بالا، بخشی از زحمت دبیران را نیز کاهش دهد.
7- برخی وقت ها به نظر می رسد انتخاب و گزینش برخی مطالب صرفاً به هدف تشویق برخی وبلاگ نویس ها به فعالیت و انتشار مطالب کیفی تر صورت می گیرد، که این مطلب موجب کاهش کیفیت مطالب می گردد و از سویی موجب انشار مطالبی بیش از ظرفیت مجله گردد.
8- بعضی وقت ها ساعت ها هیچ دبیری به گزینش مطالب نمی پردازد و برخی ساعات دیگر تعداد زیادی از دبیران شروع به گزینش مطالب می کنند و این مسئله موجب می شود که برخی مطالب هنوز منتشر نشده محو شوند و این یک مدیریت ویژه را در جهت یکنواختی عمل گزینش و یا انتشار مطالب می طلبد.
9- ارسال ایمیلی از عناوین و لینک های مطالب منتشره در هر روز مجله، به تمامی اعضای پارسی بلاگ و یا افراد ثبت نام نموده برای دریافت این مطالب می تواند موجب معرفی بهتر مجله و افزایش بازدید از وبلاگ ها گردد.
10- حجم و ارزش فعالیت مسئولان و دبیران پارسی بلاگ می طلبد که جلوه های ویژه و شمایل مجله بیشتر مورد اهتمام قرار گیرد و بر جذابیت های سمعی و بصری آن افزوده شود.
11- بخش مصاحبه با پارسی بلاگی ها در جهت معرفی و آشنایی دوستان می تواند یکی از گزینه های قابل افزودن به این مجله باشد.
12- برگزاری همایش پارسی بلاگی ها که قبلاً نیز صورت گرفته بود و البته انتخاب و تشویق وبلاگ های برتر در حوزه های مختلف و عمومی می تواند این مجموعه را پویاتر و بالنده تر نماید که البته مستلزم تأمین بودجه برای این گونه هزینه هاست و با توجه به ارزش آفرینی این مجموعه به نظر می رسد جذب این بودجه از مسئولان فرهنگی کشور کار خیلی مشکلی نباشد.
13- ایجاد یک نسبت بین مطالب مطالعه شده، برگزیده، و برگزیده در صدر مجله چرا که هم اکنون چنین تناسبی بین دبیران وجود ندارد.
14- ایجاد تشکلات صنفی برای وبلاگ نویسان ارزشی بر اساس یک مرامنامه یا سوگندنامه می تواند موجب تقویت جبهه ی حق گردد، چرا که اصناف و سازمان های مردم نهاد به مراتب بهتر می توانند از حقوق خودشان و حقوق جامعه و ارزشها و اصولشان دفاع کنند که تعریف اهداف میان مدت و بلند مدت اینچنینی می تواند بسیار مفید و کارگشا باشد.
با آرزوی موفقیت برای تمام پارسی بلاگی های عزیز
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/26
11:45 ص
اگر چه آقای صالحی وزیر امور خارجه ی کشورمان را به لحاظ دیپلماتیک فاقد تجربه و تخصص کافی در تراز وزیر امور خارجه ی قبلی کشورمان می دانم، ولی در بسیاری موارد به صورت خلاف واقع و غیر منصفانه هدف برخی رسانه های غیر منصف قرار می گیرد. آقای صالحی در سفر اخیر به اجلاس کشورهای اسلامی، در عربستان اینگونه اظهار نظر کرده اند: "در اینجا احساس میکنم که در خانه خود هستم؛ من مدت چهار سال در جده زندگی کردهام. عربستان کشوری مقدس است و من برای ملت و دولت عربستان آرزوی توفیق، عزت و سربلندی را دارم".
اگر چه من هم به خام بودن و دیپلماتیک نبودن این سخنان آقای صالحی اذعان دارم، ولی به لحاظ یک مسلمان نظرم این است که سرزمین عربستان با توجه به این که خانه ی وحی بوده است و این که مسجد الحرام و کعبه قبله گاه تمام مسلمین در آن قرار دارد، می تواند خانه ی تمام مسلمانان تلقی شود، همانطور که قدس قبله گاه اول مسلمانان جهان، خانه ی مسلمانان تلقی می شود. و دیگر این که آرزوی توفیق عزت و سربلندی برای ملت و دولت عربستان از سوی ایشان، با این که آقای صالحی ستایش آل سعود را انجام داده باشند، تفاوت دارد. اینجانب ضمن این که آروز می کنم مسئولان کشورمان در مطالبشان سنجیده تر عمل کنند، این گونه تیترها و تحریف ها را نیز تهمت و غیر منصفانه می دانم و خواهان مواجهه از سوی مخاطبان و ناظران رسانه ای هستم تا به جای این که وبلاگ های تحلیلی و نقاد را فیلتر کنند، سایت هایی را که در پی اهانت و مسخره کردن و تهمت های ناروا هستند را متنبه سازند، در ادامه دو نمونه از تیترهای دو سایت صراط نیوز و جهان نیوز در این خصوص تقدیم می گردد:
سرزمین رهروان یزید، خانه وزیرخارجه شد!
اگر عربستان خانه شماست چرا وزیر خارجه ایران شدید؟!
مطلب قابل تأمل دیگر این که این دو سایت که خود را جزء پرچمداران مبارزه با جریان انحرافی می دانند، نباید خودشان دچار انحرافاتی اینچنین باشند، و یقیناً این اخلاق انحرافی نمی تواند موجب معرفی صحیح جریان های انحرافی گردد و یقیناً بالعکس موجب مظلوم نمایی ایشان خواهد شد.
برخی مطالب مرتبط:
بی اخلاقی برخی سایت ها
ایرنا بخوانید، شاد شوید!
سایت علی لاریجانی: کسی را با خواص کوفه ...
شکوفایی اقتصادی را پیامد شکست تحریم ها نخوانید
کلامی برای تأدیب صراط نیوز
صراط پیش کش! ادب داشته باش
جهان نیوز! تحلیل منصفانه پیشکش، امانتداری کن!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/26
9:41 ص
برخی سایت ها و خبرگزاری ها که نقد منصفانه را با هتاکی اشتباه گرفته اند، در سفر اخیر آقای احمدی نژاد به عربستان بی اخلاقی را به حد نهایت رساندند. این خبرگزاری ها با زبان طنز و جدی با یک مغالطه و با ایجاد فضای قومیتی، از احساسات پاک آذربایجانی ها نیز سوءاستفاده کردند و سعی نمودند تا این سفر که می تواند نقش مؤثری در حل بحران سوریه و منطقه به خصوص قبل از برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد در ایران داشته باشد را به مثابه ی یک سفر شخصی، خانوادگی و غیر ضروری نشان دهند. کاش این خبرگزاری ها که بعضاً اسم اصولگرا را برخود شایسته می دانند، واقعاً به اصول اخلاقی پایبند می بودند. سه مورد از تیترهای این سایت ها را به عنوان نمونه تقدیم می کنم:
پیام تسلیت دکتر ارنست به احمدی نژاد!
احمدی نژاد به جای عیادت، رفت زیارت!
سفر خانوادگی دولتمردان به عربستان!
برخی مطالب مرتبط در همین وبلاگ:
ایرنا بخوانید، شاد شوید!
سایت علی لاریجانی: کسی را با خواص کوفه ...
شکوفایی اقتصادی را پیامد شکست تحریم ها نخوانید
کلامی برای تأدیب صراط نیوز
صراط پیش کش! ادب داشته باش
جهان نیوز! تحلیل منصفانه پیشکش، امانتداری کن!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/25
9:5 ص
در زندگی هر فرد، همواره تناقضاتی با اطرافیان و محیط ایجاد می شود که چاره ای جز مقابله به جهت رسیدن به یک نتیجه و یا تفاهم وجود ندارد و در این شرایط در صورتی که این مقابله صورت نگیرد ممکن است جهت زندگی مان به سمت شکست و سقوط پیش رود، پس همگی در زندگی ناچاریم به قرار گرفتن در شرایط مقابله یا به عبارت ساده تر، همگی در زندگی ناچار به دعوا می شویم.
به منظور رسیدن به نتیجه ی بهتر، موارد و اصطلاحات مورد استفاده را طوری تعریف می کنیم تا همگی یک برداشت را از آن اصطلاح و یا واژه داشته باشیم:
دعوا: فرایندی است که در آن شخص به منظور تأمین منافع و نظرات خود در تناقض با منافع و نظرات اطرافیان خود ناچار می شود به امکانات و ابزار موجود اعم از زبان، دست، حکم، قانون، سلاح و حتی نفرین (مباهله) متوسل گردد.
در این نوشته هدف دعواهایی است که در خانواده، مدرسه یا محل کار اتفاق می افتد و به همین دلیل تنها ابزاری که قابل توصیه باقی می ماند موارد مسالمت آمیز مانند گفتگو و یا حکم است. این که منافع و مصالح خودمان یا اطرافیان مان را چگونه و با چه لحن و منطقی بیان کنیم و کجا عقب بنشینیم، کجا پیشروی کنیم، کجا عذر بخواهیم و کجا به طرف فرصت عذرخواهی بدهیم و یا کجا طرف را متعهد کنیم و خیلی از این چیزها، را می توان جزء اصول دعوای صحیح دانست.
اگر بخواهم دعوای صحیح را از نظر خودم تعریف کنم باید اینگونه بگویم که هرگاه در دعوا با کمترین هزینه و تنش بین طرفین دعوی، بتوان اختلاف را به تفاهم رساند، دعوای صحیح رخ داده است. منظور از هزینه و تنش در دعوا می تواند مواردی از قبیل: در خطر قرار گرفتن امور مهمی مانند آبرو، اعتبار، حسن سابقه، سرمایه، شغل، خانواده و .... باشد.
در دعوا می توان مسائل زیر را به عنوان مبانی دعوای صحیح برشمرد:
1- قبل از شروع دعوا باید از وجود تناقص و تضاد مطمئن بود چرا که بسیاری از دعواها فقط در نتیجه ی سوءتفاهم ایجاد می شوند، پس شرط اول در دعوای صحیح شناخت صحیح اختلاف است.
2- اصول و مبانی فکری و عقیدتی در بروز اختلاف و حل آن بسیار تعیین کننده اند، اگر کسی با یک مبانی فکری بخواهد مشکلش را با فردی با همان مبانی حل کند کارش خیلی آسان تر از کسی است که مبانی و اصول فکری اش کاملاً متفاوت است. پس در هر دعوا برای رسیدن به نتیجه باید تا حدودی بدانیم که منطق طرف مقابل بر اساس چه اصولی است و بر اساس چه مبانی می توان با طرف به نتیجه و یا تفاهم نسبی رسید. اصولاً دعوایی صحیح است که بر اساس مبانی و اصول فکری منسجم و قابل دفاعی صورت گیرد و اگر هر کسی بخواهد بدور از مبانی فکری بر اساس هوای نفس خودش دعوا کند، اصولاً تفاهمی متصور نخواهد بود، پس در صورت شناخت چنین شرایطی ادامه ی دعوا از راه گفتگو عملاً بی فایده خواهد بود.
3- در دعوا لحن بسیار مهم است، هدف ما از دعوای صحیح این است که به تفاهم برسیم نه این که به مرز کتک کاری و منازعه حرکت کنیم. دعوا زمانی می تواند به کمترین تنش و هزینه به تفاهم منجر شود که تسلط بر اعصاب، رعایت ادب و حفظ عزت طرفین دعوی مورد نظر باشد. در برخی موارد لحن مناسب از سوی یکی از طرفین دعوا می تواند طرف مقابل را نیز آرام و قابل گفتگو نماید.
4- روش استدلال دربروز یک دعوای صحیح بسیار مهم است. اگر لحن و اصول فکری و موضوع دعوا همه و همه تابع قوانین دعوای صحیح باشند ولی روش استدلال صحیح نباشد به تفاهم نمی توان رسید. این که بحث از کجا شروع شود تا پله پله به نتیجه برسد (استنتاج) بسیار مهم است. برای نتیجه گیری صحیح باید گفتگو از اشتراکات و مستندات در زمینه ی اختلاف شروع شود و بر اساس مبانی و اصول فکری مورد تفاهم دو طرف حرکت کند تا به نتیجه نائل شود.
5- مدیریت دعوا: دعوا دو سر برد و باخت دارد ولی در دعوای صحیح برنده به معنی پیروز و بازنده به معنی شکست خورده نباید تلقین شود. اگر کسی می خواهد طی یک دعوای صحیح به حق خودش برسد باید از بروز این حالت که می خواهد پیروز شود و طرف مقابل را سرجای خویش بنشاند پرهیز کند، چرا که این حالت موجب لجاجت، عصبی شدن و عدم حصول تفاهم خواهد شد. برای این منظور باید در جایی که حس می کنیم حق با طرف مقابل است خودمان ابتدا به ساکن به حق طرف اقرار کنیم و در صورتی که حق با ماست فرصت بدهیم تا طرف مقابل خودش به حق ما اقرار کند و این محتاج مدیریت دعوا است یعنی باید مدیریت کنیم که با چه ریتمی پیش روی و یا عقب نشینی کنیم تا نتیجه ی دعوا همان حصول به تفاهم با کمترین هزینه و تنش باشد. در دعوای صحیح همیشه باید راه بازگشت و آشتی برای طرفین باز بماند و اگر مباحثه به جایی کشانده شود که عملاً بازگشت هر یک از طرفین به سمت طرف دیگر دعوا به مثابه ی شکستی سنگین تلقی شود، طرفین عامدانه از انجام تفاهم سر باز خواهند زد. در مدیریت دعوا بعضی وقت ها لازم است مانند شکست خورده ها محل دعوا را ترک نماییم تا شرایط روحی خودمان و طرف مقابل به حالت عادی برسد و در شرایط بحرانی این مسئله به شدت از هزینه ها و تنش های احتمالی که جزء اصول دعوای صحیح هستند می کاهد، در این خصوص روایاتی هم وارد شده است تا مثلاً موقعیت خودمان را عوض کنیم و یا وضو بگیریم.
6- گذاشتن خود به جای طرف مقابل در هر دعوایی می تواند کارگشا باشد. در بسیاری از مواقع وقتی خود را به جای طرف مقابل می گذاریم به راحتی می توانیم او را درک کرده و حتی ممکن است حق را به او بدهیم و در همان جا دعوا خاتمه یابد و یا اصلاً دعوایی رخ ندهد. این یک مهارت ویژه است که حصولش برای انسان های خودخواه کمی مشکل به نظر می رسد، چرا که انسان خود خواه فقط خود را می بیند و نمی تواند از دریچه ی وجودی خودش بیرون برود. در روایات داریم که هرکسی با سایرین طوری برخورد کند که دوست دارد سایرین با او آنچنان برخورد کنند و رعایت این دستور نیز می تواند کمکی به همین توانایی باشد.
7- در هنگام بروز یک دعوا بسیاری از مسائل با وجود یک مشاور و یا کارشناس ماهر و زبده قابل حل است و این مشاوران با تشخیص صحیح مشکل و ارائه ی راهکار مناسب و بی طرفانه، آب سردی بر دعواهای ما می توانند باشند، شنیدن یک حرف حق بعضاً از طرف یک بی طرفِ آگاه می تواند چندین برابر شنیدن همین حرف از طرف دیگر دعوی مؤثر باشد، پس همیشه باید چنین اشخاصی را آماده و در دسترس داشت.
8- حکمیت که در قرآن نیز در مورد اختلاف زن و شوهر به آن اشاره شده است مورد مناسبی در حل مشکلات و دعوا هاست، حَکم ها از دو طرف دعوا معرفی شده و با هم مشکلی را که بین طرفین دعوا اتفاق افتاده را حل می نمایند، این شیوه در مواردی که مشاوره و نظر فرد آگاه و بی طرف مؤثر نباشد و حتی در بروز دعواهای غیر خانوادگی می تواند مفید باشد.
9- پایان دعوای صحیح زمانی است که تفاهم اتفاق افتاده است و روابط طرفین دعوا به حالت عادی بازگشته باشد، دعوایی که آخرش قهر باشد با توجه به نکوهش قهر بین برادران دینی نمی تواند دعوای صحیح تلقی شود و اصولاً چنین تفاهمی نیز نمی تواند معتبر باشد چرا که همچنان کینه و نارضایتی در دل طرفین وجود دارد وهمین عداوت می تواند دوباره شرایط را به شرایط دعوا نزدیک کند. در پایان دعوای صحیح باید مسئله کاملاً روشن تمام شود و این که مشکل سربسته و مبهم رها شود، هرگز نمی تواند یک تفاهم واقعی و ماندگار را حاصل کند، چرا که در صورتی که با صرف وقت و هزینه، دعوا به صورت حل نشده رها شود، عملاً نه تفاهمی حاصل شده و نه تنش و هزینه ی کمی صرف شده است.
پیشنهاد: رعایت اصول دعوای صحیح از سوی پدرو مادر و به خصوص در زندگی خانوادگی نه تنها موجب ایجاد یک زندگی آرام و آسان می شود بلکه بهترین عامل در آماده نمودن فرزندان برای زندگی اجتماعی و خانوادگی شان در آینده خواهد بود. این توصیه که قبلاً به والدین می شد تا در حضور فرزندان دعوا نکنند اکنون از سوی بسیاری از روانشناسان مطرود است، چرا که دعوا نیز جزئی از زندگی بوده و فرزندان ضمن آموزش آن، نباید با رسیدن به چنین شرایطی ناگهان دچار بحران های عمیق روحی و عاطفی شوند که این بحران ها در زندگی خانوادگی به راحتی منجر به طلاق می گردند.
برخی مطالب مرتبط:
اصول بسیار مهم در پایداری زندگی مشترک
موفقیت ازدواج فرزندان در دست والدین
تربیت فرزندان در گروی کیفیت رابطه ی همسران
تفاوت کسانی که ازدواج را می فهمند و نمی فهمند
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/24
1:3 ص
مدتی است که طب سنتی به عنوان تخصصی برای پزشکان مطرح شده و مورد استقبال ایشان نیز قرار گرفته است اما در کنار این شاخه ی کاملاً علمی و تخصصی برخی افراد که فاقد سواد پزشکی روز دنیا هستند به اتکای برخی کتب پزشکی سنتی قدیمی و برخی احادیث، بدون این که به علم پزشکی و علم حدیث تسلطی داشته باشند شروع کرده اند به نسخه پیچی از نوع طب سنتی. متأسفانه cd و نوار و کتاب هم منتشر کرده اند و مردم عادی هم که بعضاً از بی انصافی و غرور برخی پزشکان خسته شده اند به این افراد پناه آورده اند. این قدر این به ظاهر متخصصان طب سنتی، راحت و ساده صحبت می کنند که همه بتوانند احساس پزشک سنتی بودن پیدا کنند و یا به این طب اعتماد پیدا کنند، این افراد به راحتی مصرف شیر را که به عنوان یک شاخص از سلامتی جوامع و به عنوان یک سنت در سیره ی اهل بیت بوده است را زیر سوال می برند و یا به این دلیل که برگ چای را آفت و یا حیوان نمی خورد، چای سیاه و یا چای سبز را که برای بیماری های قلبی و عروقی به مثابه ی یک درمان و یا پیشگیری به شمار می رود را به صورت قطعی و با حالت سخره آمیزی ممنوع می کنند و اصلاً به این اصل ساده توجهی ندارند که این چای مورد استفاده در اثر تخمیر و فرایند فرآوری دیگر همان فرمول برگ چای را ندارد.
متأسفانه همه فهم صحبت کردن این بی سوادان در حوزه ی طب سنتی، کار را به جایی رسانده که دکان های زیادی برای این آشفته بازار ایجاد شود. چندی پیش یک بیمار سرطانی را که در مرحله ی شیمی درمانی ناگهان به مدت یک ماه، درمانش را رها کردن بود دیدم که با توجه به وخامت شدیدی که پیدا کرده بود دیگر هیچ پزشکی حاضر به پذیرش ریسک درمان و حتی جراحی وی نبود و اگر نبود دلسوزی یکی از جراحان حاذق رشت، احتمالاً ایشان اصلاً اکنون در قید حیات نبودند، مورد دیگر که همین دیشب برایم اتفاق افتاد این بود که سری به خانه ی مادر بزرگم زدم و دیدم که پایش ورم کرده بود و گفتم برویم دکتر ولی ایشان گفتند که کسی به من تجویز کرده که آب عسل بخورم و اکنون تحت درمان هستم ولی با اصرار ایشان را به دکتر بردم و دکتر بعد از گرفتن فشار گفت که ایشان فشارش خیلی بالا رفته و با آن که قرص فشار می خورد ولی باید داروهای شدیدتری را برای این وضعیت مصرف کند و آنجا بود که علی رغم علم بر شفابخش بودن عسل، از دست برخی بی مسئولیت های بی سواد در دلم گفتم مرگ بر آب عسل، مرگ بر عسل درمانی؛ و امروز که با مادربزرگم تماس گرفتم ایشان گفت که با مصرف داروهای جدید در همین یک روز الحمدلله حالش به سوی صحت رفته است.
شما را به خدا اگر کسی را دوست دارید، راه های علمی را برای درمانش در پیش بگیرید حال می توانید با بهره گیری پزشکان متخصص در طب سنتی و یا طب غربی این کار را بکنید ولی شما را به خدا این cd ها و کتاب ها و نسخه های بی سوادها را مورد اتکا قرار ندهید که ندانم کاری در درمان همیشه قابل جبران نخواهد بود.
مطلب مرتبط از همین وبلاگ: رعایت حریم طب سنتی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.